پژوهشگر جوان عباس بداغ آبادی

روایت شرق :

تیتر یک امروز این روزنامه بود که باعث شد این روزنامه را بخرم و مطلب مذکور رو بخوانم . خیلی جالبه! مطلب نوشته شده ظاهراً کاملاً بی طرف بوده و حتی از خود سازنده سی دی هم مصاحبه شده بود در آن …

در این مطلب تقریباً به تمام اخبار پیرامون این فیلم اشاره شده ، از جمله نظرات مسئولین و مراجع به این شرح :

مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم مستند “ظهور بسیار نزدیک است” را رد ، مستندات آنرا برگرفته از کتب غیر معتبر و روایتی ضعیف و مردود اعلام کرد و آیت الله استادی ، امام جمعه قم ، هم تاکید کرد : نمره ی این فیلم از صفر بالاتر نیست .

آیت الله سیستانی مرجع عالی رتبه ی حوزه نجف با انتقاد از مطالب مطرح شده در این فیلم از تطبیق اشخاص و تعیین وقت برای ظهور ابراز نگرانی کرد

حتی به نقل از محمود احمدی نژاد نوشته شده : “چرا این حرفها را میزنید؟ چه کسی گفته من همان فرد هستم؟” 

در بخشی دیگر هم به نقل از آیت الله ناصر مکارم شیرازی نوشته شده : “ایشان با نفی تعیین زمان ظهور در این فیلم ، توزیع گسترده ی آن را مشکوک دانسته و گفته است : بر اساس روایات ، تعیین وقت برای ظهور کذب  و تعیین کنندگان وقت کاذب هستند”

( اشاره به حدیث معروف و بسار معتبر کذب الوقاتون از امام صادق (ع) )

اما جالبترین بخش این مقاله که برای خودم بیشتر از بقیه ی قسمت ها تازگی داشت ، بخش صحبتهای آقای “علی اصغر سیجانی” سازنده و یکی از مجریان این فیلم بود ، بخشی از صحبتهای ایشان را هم برایتان نوشته ام : زمانی که حضرت امام زمان (عج) ظهور می کنند عده ای از خواص و علما البته نه همه شان ، مقابل امام (عج) قرار میگیرند که این مهم را باید مد نظر داشته باشیم .

آيا ظهور بسيار نزديك است ؟

تطبق احتمالی اگر صحیح هم نباشد ، هیچ فاجعه ای رخ نمیدهد . چندین سال پیش آقای هاشمی و سپس چند تن دیگر را به شعیب ابن صالح تطبیق داده اند ، تاکنون مشخص شده این تطبیق ها اشتباه بوده و هیچ مشکلی رخ نداده! حالا اگر تطبیق ماهم اشتباه باشد هیچ فاجعه ای رخ نمیدهد . . .

حاج آقا قائم مقامی که از متخصصان مباحث مهدویت هستند از کار ما استقبال کردند . یا حاج آقا شجاعی . . .

یا حاج آقا پناهیان تلویحاً از کار ما حمایت کردند و بیان کردند روایاتی که اسناد ضعیف السند ما هستند را نباید رد کنند . . .

بعد از خواندن این مطلب ، اولین چیزی که به ذهن خواننده میرسد ، بی طرف بودن نویسنده و نشریه مورد نظر در قبال این موضوع است . اما نباید موضوع را سطحی نگاه کرد ، چون یقیناً تبدیل چنین موضوع به تیتر یک روزنامه ی پرتیراژ قطعاً در بیشتر دیده شدن این فیلم تاثیر مثبت دارد که خودش به نوعی کمک به گسترش این فیلم هست ، ضمن این که بنده معتقدم این موارد باید فقط توسط مراکز مهدویت مورد نقد و بررسی قرار بگیرد مثل سایت ها و نشریات مهدوی و نه یک روزنامه با جهت گیری های سیاسی .

همانطور که دیدید نظر مراجع و علما درباره این فیلم بسیار شفاف و واضح است اما صحبتهای آقای سیجانی چند نکته ی بسیار مهم در خودش داشت که نمیشود به سادگی از کنارش گذشت! اول این که ایشان به علمایی اشاره میکنند که در زمان ظهور به صف مخالفان و گمراهان میپیوندند و با توجه به مطالب نوشته شده قبل از اظهار نظر آقای سیجانی (از قول آیت الله مکارم شیراز و سیستانی) ذهن به طرف آن افراد میرود که نباید تاثیر ترتیب چینش این موارد بر شکل گیری این ذهنیت را نادیده گرفت..

نمونه مشابه چنین کار گستاخانه ای را در گذشته هم از روزنامه ی شرق دیدیم . زمانی که در تیتر یک خودش سید حسن خمینی را “خمینی جوان” نامیده بود . این کار حتی باعث اعتراض خود ایشان هم شد . ضمن این که به عقیده یکی از سایت های خبری نوشتن تیتر “تولد یک رهبر” در کنار این تیتر ذهن را به عمد به سمت خاصی میبره .

در ادامه عکس این شماره خاص از روزنامه ی شرق و تحلیل یکی از سایتها ی خبری رو میبینید :

آيا ظهور بسيار نزديك است ؟

در بخش دیگه ای از این صحبتها آقای سیجانی (سازنده ی این فیلم) از تاریخچه ی این گونه تطابیق هم اطلاعات قابل قبولی دارند و با استناد به این که تا به حال این کار باعث فاجعه (!) نشده ، آن را بی مشکل میدانند!

من نمیدونم منظور ایشون از فاجعه چیه؟ و از شما خواننده ی عزیز میپرسم : آیا فاجعه ای بزرگتر از این که جمعی از مردم و جوانان منتظر چند سال بعد و در صورت محقق نشدن ظهور حضرت (عج) از پیگیری و انتظار برای ظهور نا امید و در برخی موارد از دین خودشان زده بشوند؟

اما احساس میکنم منظور آقای سیجانی از فاجعه ، مشابه آن چیزی است که اخیراً در ژاپن و پاکستان دیدم باشه . بله درسته! تا الآن این فیلم هیچ کشته یا مجروحی در پی نداشته ، اما مرگ احتمالی اعتقادات در راه است ، شک نکنید . . .

در همین رابطه به تصویر یکی از روزنامه های قم برخوردم که تیتر یکش در همین مورد بوده :

آيا ظهور بسيار نزديك است ؟

اظهار نظر جالب دیگر این شخص تا جایی ادامه پیدا میکنه که بعد از هشدار در مورد علمای گمراه هنگامه ظهور ، به چند شخص روحانی اشاره میکند که ازشان حمایت کردند که شناخته شده ترین این افراد حجه الاسلام پناهیان هستن که در مورد ایشان هم گفته شده “تلویحاً” از ما حمایت کردند . . .

من به شخصه نه تنها برای افراد حامی سازندگان این فیلم احترام قائل هستم (بعنوان یک مسلمان و هموطن) ، بلکه برای افراد حامی اونها هم احترام ویژه ای قائلم . اما معتقدم نادیده گرفتن نظر علمایی مثل آیت الله مکارم و آیت الله سیستانی و بعد از آن رجوع به اظهار نظر این افراد اگر نگوییم تندروی ، قطعاً جفا به روحانیت شیعه است .

البته این را هم نباید نادیده گرفت که دقیقاً ذکر نشده این حمایتها چطور بوده و آیا قبل از ساخت فیلم بوده و یا بعدش و یا قبل از اظهار نظر مراجع بوده و یا . . .

در سایت سازنده ی این فیلم مصاحبه ای با علامه کورانی درج شده که در آن بیشتر سعی شده به هر طریق از ایشون جمله ای در مورد روایات مربوط به ظهور بگویند که در اون با قاطعیت و صراحتاً به فرد خاصی اشاره بشه . اما ایشون در جواب سوالات ترجیح دادن کوتاه و غیرمستقیم جواب بدن . . .

در ادامه تصاویری از این مصاحبه و قسمتی از متن رو میبینید که در آن حتی برای کلمه ی “انشا الله” هم توضیح ذکر شده تا مخاطب همون برداشتی رو داشته باشه که نویسنده آن را میخواهد!

آيا ظهور بسيار نزديك است ؟

آيا ظهور بسيار نزديك است ؟

آيا ظهور بسيار نزديك است ؟

از این دست موارد عامدانه در تاریخ این روزنامه زیاد دیده شده . . .

آيا ظهور بسيار نزديك است ؟

خبر های تازه :

این سایت اعلام کرده است که قصد دارد این فیلم را به زبان عربی دوبله (ونه زیرنویس)بکنند تا جوانان کل منطقه ی خاورمیانه ازاین مستند بهره مند شوند . برای انجام این کار هم از مردم درخواست کمک مالی کردن ، که در نوع خودش واقعا جالب و قابل تامل است . . .

آيا ظهور بسيار نزديك است ؟

حرف آخر :

اگر یادتان باشد چندی پیش یکی از محققین فعال و سرشناس زمینه  آخرالزمان در سایت رسمی خودش مقاله ای قرار دادند که در آن پیشنهاد قابل تاملی ذکر کرده بودند ، ایشون که خودم به شخصاً احترام خاصی برایشان قائلم و یکی از فعالترین افراد در زمینه ی آخرالزمان میدانم ، در آن مقاله پیشنهاد نصب منار رمی جمرات (ابلیسک) را در مشهد مقدس برای انجام اعمالی مشابه آنچه مسلمانان در حج بجا می آروند ، توسط زائرین امام رضا (ع) دادن!

این پیشنهاد ، پیشنهاد به ظاهر جالب و انقلابی  می آمد . یادم است که در ابتدا چند وبلاگ در این مورد اقدام به ایجاد نظرسنجی اینترنتی کردند و در تالارهای گفتگو هم بحث های داغی در این زمینه شکل گرفته بود . اما در این بین یک سایت دست به اقدام جالبی زد!

این اقدام هم استفتا از چند تن مراجع آن هم از طریق سایت رسمی آن ها کرد ، نتیجه باورنکردنی بود! علما متفق القول این عمل را رد کردند و آن را بدعت در دین دانستند . . .

در مقابل هم آن محقق که این پیشنهاد را مطرح کرده بود با کمال احترام پیشنهاد خودش را پس گرفت و حتی در متنی که در اینترنت منتشر کرد از درگاه خدا درخواست استغفار کرد و از مردم هم عذر خواهی کرد!

حال آن که ، همین شخص میتوانست بر پیشنهاد خودش پافشاری کند و چند روحانی موافق خودش را هم پیدا کند و با استناد به حرفهای آن ها ، روایات مربوط به علمای گمراه عصر ظهور رو برای من و شما یادآور شود . . .

نظر نهایی بنده در این مورد خاص این است که باید این افراد توسط مسئولین مربوطه بازخواست شوند ، تا دلیل اصلی چنین اقداماتی بدون بهره اقتصادی که در چنین سطح وسیعی انجام شده و حتی میتواند تبعات جبران ناپذیر سیاسی و اجتماعی در پی داشته باشد ، مشخص شود .

این مطالب عنوان شده در این مستند  نظیر سیدخراسانی و شعیب ابن صالح سال ها پیش در انواع و اقسام سایت ها انتشار یافته بود و حالا که تماما مردم آن را دیده اند و مورد بررسی در تفکرشان قرار داده اند عزیزان تازه در حال برخورد هستند و حتما خبر هم دارید که سایت م-ب-ش-ر-ا-ن ظهور را ف*ی*ل*ت*ر کردند.

اینگونه حرکات کمکی که به ما نمیکند بلکه ضربه ای هم میزند چرا همیشه ما دیر عمل میکنیم ؟ چرا همیشه ما باید دفاع کنیم ؟

این گروه به زیبایی این مستند را ساختند آنوقت برای رد این مسئله عزیزان یک نشستی تشکیل دادند و در ان برای چند نفر توضیح دادند که این مسئله مورد قبول ما نیست ، همین وبس !

ایکاش به جای این همه شلوغ کاری و برخورد ناصحیح با این مسئله عزیزان جلوتر برخورد میکردند همیشه زمانی در حال عکس العمل هستند که کار از کار گذشته …

پایان قسمت دوم و آخر-با تشکر از گروه پژوهشگران جوان

 





تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

آيا ظهور بسيار نزديك است ؟

وقـّاتون زمان ما . . .

یک اتفاق رایگان : حتماً اسم سی دی “نشانه های ظهور” به گوشتان خورده است، و شاید با توجه به سرعت و وسعت تکثیرش و محتویات این سی دی رو هم دیده باشید.

من برای بار اول از طریق یکی از آشنایان اسم این سی دی را شنیدم . آن آشنا خیلی با آب و تاب و هیجان زده مواردی را که  در سی دی دیده بود را برایم تعریف میکرد که از جمله اونها روایات مربوط به سفیانی و شعیب ابن صالح هستند که با برخی اشخاص سیاسی زمان امروز تطبیق داده شده است .

برای مثال طبق نظریات سازندگان این سی دی (که البته با قطعیت هم بیان شده) سفیانی پادشاه اردن و شعیب ابن صالح رئیس جمهور محمود احمدی نژاد هستند . . .

بنده در ابتدا فکر میکردم این مستند محتوای کلیپهایی باشد که برخی از جوانان علاقمند بصورت انفرادی و بعد از خواندن یکسری مقالات و کتب ساخته اند و در وبلاگ های خودشان قرار میدهند ، اما وقتی شنیدم در این فیلم از دو مجری و چند دوربین ، صحنه طراحی شده برای اینکار و . . . استفاده شده علاقه مند شدم ببینم . حدسم درست بود محتویات فیلم دقیقاً بازسازی همان چیزهایی بود که در کلیپ های غیر حرفه ای هم دیده بودم .

بازهم مرور یک سری روایت نه چندان معتبر و تطبق آنها بابرخی افراد . . .

آيا ظهور بسيار نزديك است ؟

در این فیلم و مورد مشابه آن به احادیث و روایاتی دیده میشود که هیچ منبع کاملاً معتبری ندارند و اکثراً از کتابی با نام “عصر ظهور” نوشته  شخصی به نام “علی کورانی” از روحانیون لبنانی است .  نکته مهم این است که برای روایات ذکر شده در این کتاب ، همین کتاب بعنوان منبع ذکر میشه! گویا در خود این کتاب منبع خاص و معتبری ذکر نشده . . .

آيا ظهور بسيار نزديك است ؟

رد پای اصلاح طلبها :

اما چیزی که باعث شد بنده این مطلب را بنویسم ، تیتر یک روزنامه شدیداً چپ گرای “شرق” (۹۰/۲۰/۱) بود . . .

تیتر این بود “سی دی جنجالی”

آيا ظهور بسيار نزديك است ؟

اگر بخواهیم بیطرفانه روزنامه ی شرق رو در چند جمله تعریف کنیم بهتره به ویکی پدیا رجوع کنیم .

ویکی پدیا در این زمینه نوشته است :

آيا ظهور بسيار نزديك است ؟

ضمن این که ، چنین روزنامه هایی به منفی ، نا امید کننده و ضد دولت کنونی هم معروف اند . برای مثال این روزنامه همین امروز در  ضمیه خودش مقاله ای را به چاپ رساند با این تیتر “مراجع گله مند از مشکلات اقتصادی” . که خواه نا خواه ذهن به سمت دولت و سیاستها اقتصادی آن خواهد برد و ایجاد ذهنیت منفی میکند ، در حالی که مراجع بارها از طرح های اقتصادی آن حمایت کردند اما کمترین توجه از طرف این نشرات به آن حمایت ها شده ؟

آيا ظهور بسيار نزديك است ؟

پایان قسمت اول-با تشکر از گروه پژوهشگران جوان

 





تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

فراماسونري و موزه لوور پاریس !

موزه لوور (به فرانسوی: Musée du Louvre) در شهر پاریس در کشور فرانسه واقع شده است. بیش از ۳۵هزار اثر هنری در هشت بخش مختلف موزه لوور نگهداری می‌شود. موزه لوور یکی از بزرگ‌ترین موزه های جهان است که در انتهای خیابان شانزه لیزه ی پاریس قرار دارد و به مرور زمان از یک کاخ سلطنتی به موزه ملی کشور فرانسه در سال ۱۷۹۳ میلادی تبدیل گردید …

موزه لوور (به فرانسوی: Musée du Louvre) در شهر پاریس در کشور فرانسه واقع شده است. بیش از ۳۵هزار اثر هنری در هشت بخش مختلف موزه لوور نگهداری می‌شود. موزه لوور یکی از بزرگ‌ترین موزه های جهان است که در انتهای خیابان شانزه لیزه ی پاریس قرار دارد و به مرور زمان از یک کاخ سلطنتی به موزه ملی کشور فرانسه در سال ۱۷۹۳ میلادی تبدیل گردید .

فراماسونري و موزه لوور پاریس !

موزه لوور از سال ۱۷۹۳ میلادی، تا امروزه به عنوان «موزه عمومی» فعال بوده است. تمرکز موزه‌ی لوور روی هنر، تاریخ بشر و فرهنگ است و آثار بسیاری در این زمینه‌ها در این موزه جای گرفته‌اند که از آن جمله‌ می توان به لوح حمورابی ، تابلوی بانوی صخره ها و تابلوی مونالیزا اثر لئوناردو داوینچی اشاره کرد. این موزه دارای ۴ طبقه زیرزمینی است که دارای قسمتهای مختلفی از جمله مصر،ایران و اروپاست. در قسمت ورودی این موزه یک هرم شیشه ای قرار دارد که سمبل این موزه بشمار می رود.

فراماسونري و موزه لوور پاریس !

ساختمان این موزه قبل از انقلاب کبیر فرانسه یکی از کاخ‌های سلطنتی بود،که در آن آثار باارزش هنری نگهداری می‌شد(به عنوان موزه سلطنتی) پس از انقلاب کبیر،در سال ۱۷۸۹ موزه و آثار موجود به مردم فرانسه اهدا شد و در سال ۱۷۹۳ تبدیل به موزه ملی فرانسه شد.

فراماسونري و موزه لوور پاریس !

اما نکته ای که در این موزه بسیار بحث برانگیز است هرم بزرگ موجود در آن است!
در سال ۱۹۸۱ رئیس جمهور فرانسه فرانسوا میتران (François Mitterrand) ، مسابقه ای برای طراحی بنایی درون محوطه موزه لوور برای سازمان دهی محوطه لوور برگزار کرد .در سال ۱۹۸۳ بعد از سفر در دور اروپا و امریکا معمار امریکایی – چینی معروف “آی ام پی” بعنوان طراح انتخاب شد . این برای اولین بار بود که یک معمار غیرفرانسوی در محوطه لوور برای طراحی انتخاب میشد.
در سال ۱۹۸۹ طراحی هرم لوور توسط آی ام پی در حیاط لوور بنام حیاط ناپلئون به پایان رسید.هدف اصلی طراحی ، کاهش جمعیت مراجعه کننده به لوور بود!

نکته تامل برانگیز در رابطه با هرم لوور تخلف میتران در انتخاب معمار کار قبل از شرکت در مسابقه بود. در واقع انجام مسابقه طراحی یک امر تشریفاتی بود و رئیس جمهور فرانسه از سال ۸۱ میلادی آی ام پی را بعنوان معمار انتخاب کرده بود . این موضوع پس از پایان ریاست جمهوری او فاش شد.

فرانسوا میترانفرانسوا میتران (François Mitterrand) طولانی مدت ترین رئیس جمهور فرانسه (۱۹۸۱-۱۹۹۵) است. همانطور که در کتاب مبانی فراماسونری، تألیف گروه تحقیقات علمی ترکیه (هارون یحیی) نوشته شده او یک فراماسون است. میتران از اعضای کمیته ۳۰۰ است.
کمیته ۳۰۰ نفره: این کمیته در سال ۱۷۲۹ و به منظور پرداختن به امور بانکی و تجاری بین المللی و حمایت از قاچاق تریاک، از سوی «کمپانی تجاری هند شرقی انگلیس» یا«BEIMC» (British East India Merchant Company) تاسیس گردیده است. ریاست «کمیته ۳۰۰ نفره» را خاندان سلطنتی انگلیس برعهده دارد. این «کمیته» نماینده کل نظام بانکی جهان و نیز مهمترین در میان نمایندگان کشورهای غربی است. کلیه بانک ها از طریق خانواده «راتشیلد» با «کمیته ۳۰۰ نفره» ارتباط می یابند. برخی اسامی شناخته شده تر این کمیته عبارتند از: «جرج بوش»، «لرد چمبرلن»، خانواده «فوربس»، «فردریک نهم» پادشاه دانمارک، «جرج لوید»، سر «ادوارد هیگ»، «سر «داگلاس هریمن»، «هنری کیسینجر»، «فرانسوا میتران»، «اولاف پالمه»، پرنسس «بئاتریکس»، پرنس «رنیه» موناکو، ملکه «الیزابت دوم»، ملکه «جولیانا»، «دیوید راکفلر»، بارون «راتشیلد»، کاردینال «تیسن بورنمیسزا»، بارون «هانس هاینریش واندربیلت»، خانواده «فون فینک، بارون» اگوست
فون ها بزبورگ» و…

همچنین انتشار کتابی با عنوان “فرانسوا میتران و جنگ الجزایر “، از جنایتی پرده برداشت که رئیس جمهور اسبق فرانسه در سال ۱۹۵۷ که به عنوان وزیر دادگستری فرانسه فعالیت می‌کرد، دستور قتل ده‌ها مبارز الجزایری را با گیوتین صادر کرد.
این کتاب که توسط “فرانسوا مالی “، روزنامه نگار و “بنجامین ستورا “، مورخ فرانسوی نوشته شده این‎گونه به این جنایت اشاره می‌کند: هنگامی که میتران در ماه می سال ۱۹۵۷ و در اوج جنگ الجزایر وزارت دادگستری را ترک کرد، ۴۵ الجزایری با گیوتین اعدام شده بودند.
کتاب فوق پس از تحقیقات دو ساله نویسندگان آن منتشر شد و برای اولین بار زوایای پنهان زندگی فرانسوا میتران که در سال ۱۹۸۱ مجازات اعدام را لغو کرده بود، نشان می‌دهد.
در این کتاب که توسط انتشارات “کالمان لیفی” منتشر شده، آمده است: میتران زمانی که وزیر دادگستری بود طی ۱۶ماه اجازه داد سرهای شهروندان الجزایری چه آنها که دست‌شان به خون آلوده بود یا بی‌گناه بودند، قطع شود.

فراماسونري و موزه لوور پاریس !

فرانسوا میتران همانند برخی از رؤسای‌جمهور کشور فرانسه به هوسرانی مشهور بوده است و حتی از یکی از رفیقه‌هایش صاحب دختری به نام مازارین شد. بینوش (بازیگر زن معروف فرانسوی) نیز گفته است که فرانسوا میتران از وی برای سفری به کشور چک دعوت کرده، اما وی این دعوت را رد کرده است.
بد نیست نامه ی پاسخ شهید رجایی به میتران را در لینک زیر ببینید:
پاسخ پیام تبریک فرانسوا میتران

آی ام پیای.ام.پای (I. M. Pei) (( با نام اصلی لیو میتگ پی)) معمار آمریکایی – چینی ٬ برنده جایزه معماری پریتزکر (Pritzker Prize) و یکی از مشهورترین معمارهای سبک مدرنیسم ساخته شده است. همانطور که گفته شد او سازنده هرم موزه لوور است.

فراماسونري و موزه لوور پاریس !

آی ام پی در طول سه سفر به لوور به درخواست لوور در موزه به تنهایی چندین روز را سپری کرد.
حال بعد نیست بعضی از ساخته های دیگر او را ببینید:

فراماسونري و موزه لوور پاریس !

فراماسونري و موزه لوور پاریس !

داستان این هرم به همین جا ختم نمی شود و نکات بسیار جالب دیگری از این هرم توسط Dan Brown در کتاب رمز داوینچی مشخص شد. در این کتاب ادعا میشود که در ساخت این هرم، ۶۶۶ پنجره به کار رفته است. همچنین در جای دیگر کتاب عنوان میشود که “Mary Magdalene” در زیر سنگی که در هرم زیرین قرار گرفته مدفون است. منتقدین میتران معتقد بودند که فرانسوا میتران می خواسته است خود را ملقب به قدرت شیطانی معرفی کند.

فراماسونري و موزه لوور پاریس !و نکته آخر بد نیست بدانید که در کنار این هرم سه هرم کوچکتر نیز در حیاط موزه لوور ساخته شده است.

فراماسونري و موزه لوور پاریس !

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

ماجراي انقلاب اسلامي ايران و فراماسونري !؟

متاسفانه طی چند مدت اخیر افراط گرایی در بحث های ایلومناتی و فراماسونری به قدری زیاد شده که قابل وصف نیست طوری که از هر رابطه برای جلب توجه و … استفاده میکنند و در پی این اشتباهات انتقادها به سوی ما و موضوع سایتمان نیز بیشتر شده است… اما اصل مطلب …

چند هفته پیش یک کاربری در حال مکالمه با بنده بر سر موضوع انقلاب اسلامی و رابطه اش با این جریان بودند که اینگونه میفرمودند : انقلاب اسلامی ایران در ماه ۱۱ و روز ۲۲ پیروز شد لذا انقلاب ایران ماسونری است.!!

البته نکاتی دیگری را اشاره کرد از جمله این حرم های حرم امام خمینی و دیگر موارد…

اصرار این فرد در اثبات حرفش برایمان واقعا تعجب بر انگیز بود که انقلاب ایران را با این عظمت و گستردگی در افکار نوین و ضد صهیونیزم یک انقلاب دست کاری شده معرفی میکرد…دوستان مراقب باشند و خیلی روی نمادها گیر نکنند به قول استاد رائفی پور از بالا به آن نگاه کنند که اینکار دیگر تمام شده است…

اما در این رابطه کلیپی زیبا و قابل توجه درباره” امام خمینی و این جریانات ” آماده کرده ایم که لینکش را با دو کیفیت برای دانلود قرار خواهیم داد امیدواریم که مورد توجه قرار بگیرد..!

این کلیپ را حتما ببینید که بسیار پرمحتوا و زیبا است ..!!

لینک دانلود غیرمستقیم (کیفیت بالا)

لینک دانلود مستقیم (کیفیت پایین)

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

فراماسونري و گروه جمجمه و استخوانSkull and Bones

اطلاعاتی کامل و جامع درباره دانشجویان دانشگاه ییل(yale) و گروه ماسونی جمجمه و استخوان(Skull and Bones) که قبلا درباره ان شنیده اید که کسانی همچون بوش پدر و خانواده راکفلر در ان عضویت داشته اند … امیدواریم این مطلب مورد توجه قرار بگیرد…

“مدعی همه چیز باشید، هیچ چیز را توضیح ندهید و همه چیز را انکار کنید!” اینها جملات دکترین انجمنی سری در آمریکاست که با نام “گروه جمجمه و استخوان” (Skull and Bones) شناخته شده است؛ انجمنی که بسیاری از سیاستمداران و صاحبان قدرت حال حاضر ایالات متحده از جمله جورج بوش و دیگر شخصیت های تاثیرگذار سال های پیش آمریکا حتی به صورت نسل اندر نسل در آن عضویت داشته اند و ملهم از اهداف و مرامنامه ی آن بوده اند.

سیاست و حکومت در ایالات متحده از زمان پا گذاشتن پیوریتن ها به این سرزمین تا زمان استقلال آن و از آن زمان تاکنون همواره متاثر از عوامل نامرئی ای بوده است که شناخت آنها به ما در درک اهداف و خط مشی های دولت های این کشور یاری می رساند.

درطول تاریخ پانصد ساله این کشور نقش دین و انجمن های سری و فراماسونی که دارای ایده ها و اهداف خاص خود بوده اند در شکل دهی به خط مشی های دولتمردان آمریکا حائز اهمیت بوده اند.

فراماسونري و گروه جمجمه و استخوانSkull and Bones

رابرت هیرونیموس (Robert Hieronimus) مورخ آمریکایی در کتاب خود با نام «مقدرات پنهان آمریکا»، دربارة نقش پنهان فراماسونری و انجمن های مخفی برای ایجاد آمریکا می نویسد:

تاریخ نگاران معاصر ما، از قرن های ۱۷ و ۱۸ به عنوان عصر خردگرایی و روشنگری نام می برند و اذعان می کنند که در این دوره، تمام فعالیت های تئوریک و ذهنی در راستای اثبات «قانون مندی علمی جهان» به کار گرفته شده است. حال آنکه کمی آن طرف تر و در همسایگی آنها بنیانگذاران آمریکا بیشتر گرایش های باطنی گرایانه و اشراقی وار داشتند و به کابالا، سیماگری و طالع بینی اظهار علاقة شدیدی می کردند.

تمام بنیانگذاران آمریکا همگی ماسون بوده و بیشتر آنها مقام «استادی» داشتند و به طور هم زمان عضو «سازمان گل- صلیب» هم بودند که خود نسخة دیگری از ماسونی گری بود؛ در میان آنها کسانی هم دیده می شوند که به تشکیلات ماسونی دیگری به نام «ایلومیناتی» (اشراقی گری) وابسته بودند. در نوشته های رابرت هیرونیموس، از قریب به پنجاه نفر مورخ باطن گرایی که با بنیانگذاران آمریکا مرتبط بوده اند، نام برده می شود که همگی ماسون بوده اند.

چهار بنیانگذار آمریکا واشنگتن، جفرسون، فرانکلین و آدامز عضو سازمان گل ـ صلیب، بودند و سه تن از آنها یعنی جفرسون، فرانکلین و آدامز هم زمان عضو سازمان ماسونی ایلومیناتی نیز بودند.

در آثار مورخان جریان های درون گرا تصریح شده۵۰ نفر از ۵۶ امضاء کننده اعلامیه ی استقلال آمریکا و بسیاری از افسران ارتش آمریکا ماسون بوده اند و در لژهای نظامی گرد هم می آمدند.

بنیامین فرانکلین، به عنوان یکی دیگر از بنیانگذاران آمریکا، وضع مشابهی با جورج واشنگتن داشت. مورخان ماسونی گری، او را بزرگ ترین ماسون آمریکایی زمان خودش می دانند که برای خود یک انجمن ماسونی مخفی به نام «باشگاه پیش بند چرمی» تشکیل داده بوده و به این علت چنین نامی را انتخاب کرده بود که در آن دوره، ماسون ها از پیش بندهای چرمی استفاده می کردند. فرانکلین در سال ۱۷۷۶ به منظور تحقق یک اتحاد سیاسی، بلافاصله پس از سفر به فرانسه به سراغ لژهای فراموسونری آنجا رفت. در سال ۱۷۷۸ هم در مراسم عضو پذیری «لژ ۹ خواهر» و «ولتایر»حضور داشت و در سال بعد نیز به عنوان استاد این لژ انتخاب شد. وی علاوه بر این لژ با هر لژ فرانسوی دیگر مانند «سنت جان» اورشلیم (بیت المقدس) و «دوستان صمیمی» نیز رابطه برقرار کرد.

براساس گزارش دفتر مطالعات بین الملل ایسنا، از جمله ی این گروههای سری آمریکا که نقش قابل توجهی به شکل دهی ایستارهای برخی از دولتمردان مهم و بانفوذ آمریکا از جمله جورج دبلیو بوش، رییس جمهور کنونی این کشور داشته و دارد گروه جمجمه و استخوان (Skull and Bones) است که بسیاری از سیاستمداران این کشور حتی به صورت نسل اندر نسل در آن عضویت داشته اند و ملهم از اهداف و مرامنامه آن بوده اند.

این گروه در سال ۱۸۳۲ بوسیله فی بتا کاپا (Phi Beta Kappa) به همراه ویلیام هانتینگتون راسل (William Huntington Russell) و آلفونسو تافت (Alphonso Taft)، پدر بزرگ هوارد تافت رییس جمهور دهه اول ۱۹۹۰ آمریکا، بنیان نهاده شد. اولین جلسات پیروان این گروه در سال های ۱۸۳۲ و ۱۸۳۳ تشکیل شد. این گروه تا سال ۱۹۹۲ گروهی کاملا مردانه بود و هیچ عضو زنی در آن وجود نداشت.

این گروه در دانشگاه ییل(yale) تشکیل شد و هنوز هم قسمت اصلی عضویت آن را دانشجویان سالهای پایانی این دانشگاه تشکیل می دهند.

فراماسونري و گروه جمجمه و استخوانSkull and Bones 

الکساندر رابینز در بخش نخست کتاب خود تحت عنوان ” افسانه ی جمجمه و استخوان” خلاصه ای از نحوه ی شکل گیری این انجمن را به شرح ذیل آورده است: در اوایل دهه ی ۱۸۳۰ ویلیام راسل، دانشجوی ممتاز دانشگاه ییل به منظور ادامه ی تحصیلات به مدت یک سال عازم آلمان شد. راسل در خانواده ی بسیار متمول که بر یکی از منفورترین سازمان های تجاری قرن نوزدهم ریاست می کرد، متولد شده بود؛ سازمان Russel and Company در آن مقطع زمانی یک امپراطوری عظیم در قاچاق مواد مخدر محسوب می شد.

ویلیام راسل در آلمان با رهبر یکی از انجمن های سری این کشور رابطه دوستانه برقرار کرد و دیری نپایید که وی مجذوب گروهی شد که خود محصول شیطانی انجمن منفور قرن هیجدهم یعنی انجمن ایلومیناتی بود. بر اساس مدارک و اسنادی که رابینز جمع آوری کرده مفهوم “افسانه ی هولناک جمجمه و استخوان” به طور اخص به وسیله ی خود اعضای آن و با هدف تشدید حس رمزآلود و پنهان کاری که بر فضای این انجمن سنگینی می کرد، خلق شد و شیوع پیدا کرد.

● حقیقت در ماورای افسانه

رابینز می گوید ویلیام راسل پس از سپری کردن سال های ۱۸۳۱ و ۱۸۳۲ در آلمان و تحصیل در این کشور اقدام به بنیان گذاری انجمن جمجمه و استخوان کرد. براساس اسناد و مدارک این انجمن به نظر می رسد که چنین نهاد مخفی بخشی از همان جامعه ی سری آلمان است. وجود ارتباط میان این انجمن سری آلمانی با انجمن اشراقی گری که در سال ۱۷۷۶ در سرزمین ژرمن ها بنیان گذاری شد، امری کاملا محتمل است. ایلومیناتی که نقش محوری را در انقلاب فرانسه و گسترش کودتا و انقلاب در سراسر اروپا ایفا کرده بود، برخی ماموران مخفی خود را به ایالات متحده فرستاد تا حکومت جمهوری آمریکا را در همان آغاز راه سرنگون کند. جورج واشنگتن، رییس جمهور وقت آمریکا طی نامه ای در سال ۱۷۹۸ اذعان داشت که این ماموران در آمریکا فعال بوده و به ترویج “افکار اهریمنی” خود می پردازند. چندی بعد یعنی در سال ۱۸۰۵ “جان وود” از نویسندگان سیاسی معروف آمریکا در یکی از آثار خود با ارایه ی اسناد و شواهدی افشاء کرد که تنی چند از مقامات ارشد کشورش از جمله دوایت کلینتون، فرماندار نیویورک، عضو انجمن ایلومیناتی بوده اند.

لذا این گمانه زنی که بین انجمن ایلومیناتی و انجمن جمجمه و استخوان ارتباط مستقیمی برقرار بوده، دور از ذهن نیست. به خصوص از این جهت که اعضای ایلومیناتی در برهه ای که ویلیام راسل در آلمان به تحصیل علم مشغول بوده، به طور جدی فعالیت می کردند.

● ۳۲۲؛ سمبل عددی انجمن جمجمه و استخوان-

اعضای انجمن سری جمجمه و استخوان “یولوجیا” -الهه ی فصاحت و شیوایی- را که پس از مرگ ناطق فصیح رم باستان “دموستنس” در سال ۳۲۲ قبل از میلاد مسیح جانشین وی در معبد خدایان شد، مورد ستایش و تکریم قرار می دهند. همچنین بنا به اعتقاد این گروه گفته می شود که الهه ی فصاحت و شیوایی در موعد تاسیس انجمن جمجمه و استخوان به نوعی همانند ظهور مجدد مسیح (Second Coming) رجعت کرد. اکنون عدد ۳۲۲ به عنوان سمبول این انجمن در واقع تداعی کننده ی تاریخ مرگ دموستنس و ارسطو است، عددی که بر روی میز تحریر این انجمن حک شده است.

این عدد از چنان تاثیر اسرار آمیزی برخوردار است که یکی از فارغ التحصیلان دانشگاه ییل که به هیچ وجه با انجمن جمجمه و استخوان در ارتباط نبود مبلغ ۳۲۲ هزار دلار به این گروه کمک مالی کرد.

فراماسونري و گروه جمجمه و استخوانSkull and Bones

ویلیام جسپر، نویسنده ی مقاله ی سیاست دو حزبی در هفته نامه ی نیوآمریکن نوشته است: اعضای باند مخوف “مافیا” در ایتالیا به سوگندی ننگین تحت عنوان اومرتا (Omerta) به معنای “سکوت” پایبند و متعهدند؛ سوگندی که براساس آن کلیه ی اعضای مافیا متعهد شده اند که هیچ گاه اسرار و اطلاعات فعالیت ها و امور مربوط به این باند را افشا نکنند، کوچکترین تخطی و یا حتی ظن به افشای اطلاعات و اسرار محرمانه می تواند حکم اعدام فرد خاطی را در پی داشته باشد. اما این که انجمن سری جمجمه و استخوان (S&B) نیز به طریقی مشابه به چنین سوگندی پایبند باشد در هاله ای از ابهام است. با وجود این شکی نیست که اعضای این انجمن اصول خود را بسیار جدی بر می شمارند و دستور یافته اند که هرگز در خصوص این انجمن با افرادی که به گفته ی آن ها ” وحشی” هستند، گفت و گو نکنند. طبق مرامنامه ی انجمن جمجمه و استخوان “وحشی ها” به افرادی اطلاق می شود که جزو این انجمن نیستند حال این افراد می توانند طیف گسترده ای از بیگانه ها باشند نظیراعضای خانواده و بستگان و حتی همسران اعضای این گروه.

● شباهت ها میان انجمن ایلومیناتی و انجمن جمجمه و استخوان

براساس تحقیقات رابینز شرایط پذیرش در انجمن ایلومیناتی با شرایط ورود به انجمن جمجمه و استخوان بسیار شبیه بوده و به طور مثال تازه واردهای انجمن جمجمه و استخوان باید به انتقاد از خود پرداخته و گروه هایی نقاد تشکیل دهند. شدت انتقادات و سرزنش ها از خود به حدی تکان دهنده بوده که عده ای از تازه واردها تا مرز اختلال اعصاب و روان پیش می رفتند.

ران روزنبائم نوشته است: دراز کشیدن روی تابوت آن هم به حالت عریان و افشای همه ی اسرار در مورد زندگی جنسی طرفین از جمله شیوه های تحقیر و انتقاد از خود بوده است. بنا به گفته ی آدام ویشاپت (Adam Weishaupt) بنیانگذار ایلومیناتی، هدف از این کار نه تنها به برهنه ساختن تک تک اعضاء به لحاظ روانی و نیز ایجاد یک هویت گروهی منسجم منحصر نمی شود، بلکه باعث می شود همگی به نقاط ضعف و کلیه ی تخلفات و اشتباهاتی که فرد از آن احساس شرمساری می کند، اشراف و بصیرت پیدا کنند تا این نقاط ضعف بعدها در صورت خروج اعضای انجمن و افشای احتمالی اسرار به عنوان حربه ای علیه آن ها استفاده شود.

● عدم سماجت برای افشاگری

چنانچه “وحشی ها” بحث انجمن را در حضور اعضای آن مطرح کنند، آن ها موظف به ترک سریع محل هستند.

این در حالیست که وجود نوعی پنهان کاری و رمز و راز در اعمال و رفتار صاحبان قدرت در جهان اصولا همچون مغناطیسی است که خبرنگاران را برای کنکاش بیشتر به سوی خود جذب می کند اما به نظر می رسد که رسانه های آمریکا که بر رخنه به حیطه ی خصوصی سیاستمداران پافشاری می کنند در افشا گری در خصوص اسرار انجمن جمجمه و استخوان از کنجکاوی لازم برخوردار نیستند.

درست مانند “تیم راست” مجری برنامه ی Meet The Press در شبکه ی NBC که در هفتم ژانویه ۲۰۰۴ در دفتر ریاست جمهوری بوش پسر از وی در خصوص عضویت در انجمن مذکور پرسید – و البته پاسخی نشنید- بسیاری از گردانندگان رسانه های نخبه ی آمریکا تمایل دارند که با خنده و شوخی پیگیری بحث را از سر خود باز کرده و آن را در حد موضوعی که تنها به زعم “نظریه پردازان توطئه” در خور توجه است، بی اهمیت جلوه دهند. در نتیجه الیزابت بومیلر در ستون خود مورخ ۲ فوریه ۲۰۰۴ در روزنامه ی نیویورک تایمز در خصوص انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۴ آمریکا میان بوش پسر و جان کری که هر دو از اعضای انجمن جمجمه و استخوان هستند، نوشت: روز موفقیت نظریه ی پردازان توطئه در موعد برگزاری انتخابات خواهد بود. پس از آن که بر همگان محرز شد که تقابل کری و بوش در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۴ آمریکا نخستین رویارویی دو عضو از انجمن جمجمه و استخوان در طول تاریخ این کشور بوده، بومیلر در روزنامه ی تایمز نوشت: آیا این جدال سیاسی دارای معنا و مفهوم خاصی است؟

فراماسونري و گروه جمجمه و استخوانSkull and Bones

تایمز معتقد بود که چنین تقابلی به این معناست که آمریکایی ها در صورت به قدرت رسیدن هر یک از اعضای این انجمن (کری یا بوش) بسیار خوش اقبال خواهند بود چرا که به لحاظ تاریخی بهترین و ممتاز ترین دانش آموختگان دانشگاه ییل به عضویت انجمن جمجمه و استخوان در می آیند. اما مهمترین سوال آن است که آیا این انجمن ارزش ها و موازین رهبریت را فراتر از آنچه تاکنون توسط ییل به منصه ی ظهور گذاشته شده، به بوش و کری تلقین کرده است یا خیر.

بومیلر با استناد به اظهارات منابع آگاه افزوده است که انجمن جمجمه و استخوان به واقع بستر رشد و پرورش جوانان خام و سطحی نگری است که در نهایت به مردانی طراز اول برای مقاصد عالی تر تبدیل می شوند. در لیست اعضای این انجمن اسامی در خور توجهی مشاهده می شود: بوش پدر، ویلیام هاوارد تفت، روسای اسبق آمریکا، آورل هریمن، مک جورج باندی، هنری لوس، پاتر استوارت و جمع کثیری از مقامات آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) جملگی از این مکتب برخاسته اند.

نظر به این که اعضای این انجمن سری حائز پست های ریاست جمهوری، وزارت دادگستری، ریاست دیوان عالی و حائز کرسی هایی در سنا، فرمانداری ها، ریاست دانشگاه ها و مناصبی مهم در رسانه ها و بانک ها و شرکت های تجاری عظیم شده اند لذا از دیرباز این انجمن به عنوان بستر اصلی انتصاب کاندیداهایی برای عرصه ی سیاست آمریکا مطرح بوده است. این انجمن همچنین با برخی سازمان های جهانی سازی نیمه سری آمریکا نظیر “شورای روابط خارجی” این کشور و کمیسیون سه جانبه و بیلدربرگرز (Bilderbergers) که بر عرصه ی سیاسی و اقتصادی دولت آمریکا تسلط دارند، ارتباط داشته و رهبران آن طی نسل های گذشته همواره نقشی پیشرو را در ریاست بر سازمان ها و نهادهای مربوطه ایفا نموده اند.

فراماسونري و گروه جمجمه و استخوانSkull and Bones

● جمجمه و استخوان در عصر جدی

به طور سنتی، “ییل دیلی نیوز” به انتشار اسامی اعضای جدید گروههای سری در دانشگاه ییل می پرداخت و این کار تا شورش های دانشجویی دهه ی ۱۹۶۰ تداوم داشت. انتشار اسامی اعضای جدید این گروه ها به صورتی غیر رسمی از آن زمان به بعد توسط نشریه دانشگاهی ای موسوم به «غوغا» ادامه یافته است.

با همه این احوال، لیست اعضاء و فعالیتهای جاری این گروه به صورتی رسمی آشکار نمی گردد. عضویت در این گروه در حقیقت همواره امری رازآلود برای دانشجویان دانشگاه ییل، هیات مدیره دانشگاه و فارغ التحصیلان فعال گروه های دیگر بوده است. البته شاید این خصیصه را بتوان برای گروههای دیگر خصوصا گروههای «طومار و کلید» و «کله ی گرگ» نیز صادق دانست.

تنها دانشجویان سالهای آخر پیش از فارغ التحصیلی می توانند عضو این گروه شوند.

در حال حاضر هر سال تنها ۱۵ دانشجوی سال آخر دانشگاه به جای دانشجویان فارغ التحصیل انتخاب می شوند.

دانشجویان عضو این گروه، غروب برخی از روزهای هر هفته در مکانی با نام «آرامگاه استخوانها» گرد هم می آیند. بر اساس اظهار نظر مخالفان این گروه که مورد مصاحبه ی الکساندرا رابینز برای استفاده در کتابش با نام «رازهای آرامگاه» قرار گرفته اند اعضای گروه جمجمه و استخوان خود را «نایتس» (شوالیه) که اشاره به جنگجویان قرون وسطی دارد، می خوانند.

فراماسونري و گروه جمجمه و استخوانSkull and Bones

نکته جالب این است که ساعت هایی که در آرامگاه قرار دارند به صورت عمدی پنج دقیقه از بقیه ساعت ها جلوتر هستند. علت این امر این است که اعضای این گروه احساس کنند که دنیایشان کاملا متفاوت از دنیای خارج است و در منحنی زمان جلوتر از بقیه مردم جهان خارج که “وحشی” قلمداد می شوند، می باشند.

● لیست اعضای گروه

لیست اعضای این گروه از ۱۸۳۳ تا ۱۹۸۵ موجود است. برخی از خانواده های آمریکایی نسل اندر نسل از اعضای این گروه بوده اند و این زمانی فاش شد که یک منبع ناشناس لیست اسامی اعضای این گروه را به فردی به نام آنتونی سی. ساتون لو داد و وی نیز قصد داشت از این لیست در کتابش تحت عنوان «گروه سری آمریکایی: مقدمه ای بر گروه جمجمه و استخوان» منتشر شده به سال ۱۹۸۴ استفاده کند که به دلایلی از انتشار آن صرف نظر کرد.

ساتون که مولف کتابهای بسیاری درباره ارتباط بانکداران و صاحبان سرمایه آمریکایی با رخدادها و وقایع مهم جهان است به این واقعیت اذعان داشته است که این بانکداران و سرمایه داران اکثرا از اعضای این گروه سری بوده اند. از جمله کتابهایی که وی تالیف و منتشر کرده است عبارتند از: وال استریت و انقلاب بلشویکی؛ وال استریت و به قدرت رسیدن هیتلر؛ خودکشی ملی: کمک نظامی به اتحاد جماهیر شوروی؛ تکنولوژی غربی و توسعه اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی ۱۹۷۳-۱۹۱۷ و دو چهره ی جورج بوش.

ساتون اطلاعات در اختیار خود را حدود ۱۵ سال همچنان به صورت سری و محرمانه باقی نگه داشت چرا که می ترسید تهیه ی فتوکپی یا انتشار لیست اسامی عضو گروه، نام افراد فاش کننده ی آنها را برملا سازد. بالاخره این لیست در کتابی که ویراستار آن کریس میلیگان بوده است در سال ۲۰۰۳ به صورت ضمیمه منتشر شد.

مهمترین بازیگران گروه جمجمه و استخوان از تامین کنندگان اصلی مالی دو جنگ جهانی اول و دوم بودند و بسیاری از اتاقهای فکر در دانشگاههای آمریکا توسط اعضای اصلی این گروه ایجاد شده اند.

بسیاری از چهره های سرشناس از اعضای این گروه هستند. جورج بوش پدر و جورج بوش پسر و ویلیام هوارد تافت از روسای جمهور آمریکا هر سه از اعضای این گروه بوده اند. تجار، قضات دیوان عالی و خانواده های سرشناس زیادی از اعضای این گروه بوده و هستند. جان کری نیز از اعضای آن است.

فراماسونري و گروه جمجمه و استخوانSkull and Bones

جان کری و جورج بوش پسر در جریان رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری سال ۲۰۰۴ همواره از صحبت علنی درباره عضویت شان در این گروه امتناع کردند.

بوش در پاسخ به خبرنگاری که از وی درباره ی عضویتش در این گروه سوال کرد، گفت: این موضوعی بسیار سری است و من نمی توانم درباره ی آن صحبت کنم. خبرنگار مجددا پرسید که این پاسخ برای مردم آمریکا چه معنایی دارد و بوش به سوال دوم خبرنگار پاسخ نداد.

وقتی خبرنگار از جان کری سوال کرد که وی چه چیز بیشتری می تواند درباره ی این گروه بگوید وی گفت: هیچ چیز. چون آن سری است … متاسفم! ای کاش می توانستم چیزهایی به شما بگویم که می توانستم آنها را علنی بیان کنم.

اسامی برخی از اعضای گروه جمجمه و استخوان در زیر آورده شده است:

۱) ویکتور اشه ( سال عضویت: ۱۹۶۷) : نماینده ی کنگره از ایالت تنسی از ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۵؛ سناتور ایالت تنسی از ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۴؛ شهردار ناکس ویل در ایالت تنسی از ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۳.

جورج دبلیو بوش که خود در حال حاضر عضو گروه جمجمه و استخوان است از سال ۲۰۰۴ تاکنون وی را به سمت سفیر آمریکا در لهستان منصوب نموده است.

۲) روی لسلی آوستین (سال عضویت: ۱۹۶۸) : جورج بوش وی را سفیر آمریکا در ترینیداد و توبوگو کرده است.

۳) دیوید بورن (سال عضویت: ۱۹۶۳): وی در کارنامه خود فرمانداری اوکلاهما؛ سناتور ایالت اوکلاهما و ریاست دانشگاه این ایالت را داشته است.

۴) آموری هاو برادفورد ( سال عضویت: ۱۹۳۴) : وی مدیر کل نیویورک تایمز و همکار سازمان سیا بوده است.

۵) جیمز بوکلی ( سال عضویت: ۱۹۴۴): سناتور و از همکاران سازمان سیا.

۶) جورج اچ واکر بوش (بوش پدر- سال عضویت: ۱۹۴۸): چهل و یکمین رییس جمهور آمریکا و چهل و سومین معاون رییس جمهور آمریکا (معاون رونالد ریگان).

۷) جورج واکر بوش ( بوش پسر- سال عضویت: ۱۹۶۸): چهل و سومین رییس جمهور آمریکا و فرماندار سابق تگزاس.

۸) جان شافی ( سال عضویت: ۱۹۴۷) سناتور آمریکا، فرماندار رودآیلند؛ پدر سناتور لینکلن شافی.

۹) چانسی دپیو ( سال عضویت: ۲۰۰۷) موسس و سردبیر نشریه فایو (FIVE).

۱۰) ویلیام هنری دراپر ( سال عضویت: ۱۹۵۰): وی رییس برنامه ی توسعه سازمان ملل و رییس بانک واردات – صادرات ایالات متحده بود.

۱۱) ویلیام ماکسول اوارتز ( سال عضویت: ۱۸۳۷) وی وزیر امور خارجه آمریکا ؛ دادستان کل این کشور و سناتور بود.

۱۲) جان کری (سال عضویت: ۱۹۶۶): سناتور و نامزد حزب دموکرات در رقابتهای ریاست جمهوری سال ۲۰۰۴.

۱۳) رابرت مک کالوم (سال عضویت: ۱۹۶۸) سفیر کنونی آمریکا در استرالیا.

۱۴) پاملا هریمن. وی تامین کننده اصلی مالی ستاد انتخاباتی بیل کلینتون و مهمترین حامی حزب دموکرات طی بیش از ۵۰ سال بود.

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان




تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان
رائفي پور : این پیشنهاد را ملغی اعلام می نمایم !!!
با توجه به پیگیری یکی از عزیزان ساعی در عرصه مهدویت مبنی بر  استفتاء از دفتر دوتن از مراجع عظام  در رابطه با پیشنهاد حقیر مبنی بر ساخت منار رمی جمرات در ایران عزیز و پاسخ بیوت شریف ایشان که احتمال بدعت را داده اند…

 

حقیر بصا توجه به احترام به مراجع مذکور (حتی با  فرض اینکه طرح موضوع توسط شخ پرسش کننده  نیز درست صورت گرفته نشده باشد) این پیشنهاد را ملغــی اعلام می نمایم.

اما کماکان به جهان اسلام و تشیع نسبت به این توطئه بزرگ در مکه مکرمه  هشدار می دهم و خوشحالم که حقیر زمینه ساز بحث در این رابطه گشته ام و مهم ترین اتفاق در این اثنا را باز شدن فضای بحث در این موضوعات می دانم  که به حمد الله شکل گرفته است و افتخار می کنم که در این عرصه و در این خط (مبارزه با صهیونیزم و فراماسونری) خط شکنی کرده و مباحثی را که پیش از این کمتر کسی جرات بیان آن را داشت در سطح وسیع طرح نموده ام  البته جا دارد از تیز بینی و نکته سنجی شما جوانان عزیز در بررسی و تحلیل مسائل مربوط به این حوزه قدردانی نمایم. البته دشمنان حضرت صاحب الزمان در ۲۲ بهمن امسال پاسخ خود را گرفتند چراکه پس از سالها در گستره جهان نماد ابلیس برای اولین بار توسط جوانان برومند جنبش مصاف به آتش قهر الهی سپرده شد.

رائفي پور : این پیشنهاد را ملغی اعلام می نمایم !!!
رائفي پور : این پیشنهاد را ملغی اعلام می نمایم !!!
رائفي پور : این پیشنهاد را ملغی اعلام می نمایم !!!

باز تاب این خبر (کلیک کنید)

شایان ذکر است در اسرع وقت شخصا به خدمت مراجع خواهم رسید تا حضورا اهم مسائل این عرصه را به سمع و نظرمبارکشان برسانم .

به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت ولی عصر (عج) که صد البته نزدیک است.

عبد عاصی : علی اکبر رائفی پور

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

شاهین نجفی به مکانی نامعلوم انتقال یافت

به گزارش محدوده، رادیو اسرائیل روز گذشته از انتقال ” شاهین نجفی ” خواننده مرتد ایرانی به محلی نامعلوم در غرب آلمان خبر داد.

 

رادیو اسرائیل ضمن حمایت گسترده از حرکت توهین آمیز خواننده رپ ایرانی نسبت به مقدسات شیعه، صدور حکم ارتداد وی توسط مراجع تقلید را حرکتی افراطی خواند و از انتقال وی به محلی نا معلوم در غرب آلمان خبر داد.

“منوشه امیر” که ظاهرا از حرکت ضد شیعی شاهین نجفی، خواننده شیطان پرست مقیم آلمان بسیار خشنود شده بود، آمادگی خود را برای پذیرایی گسترده از وی در “اورشلیم” اعلام کرد.

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

جایزه صد و بیست میلیونی برای کشتن شاهین نجفی

به گزارش شیعه آنلاین، «شاهین نجفی» خواننده ایرانی مقیم آلمان که اخیرا آهنگی به شدت توهین آمیز به امام هادی علیه السلام روانه بازار کرده، به شدت خشم عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را بر انگیخته و قلبشان را به درد آورده است.

 

در پی انتشار این آهنگ توهین آمیز، حضرت آیت الله شیخ «لطف الله صافی گلپایگانی» از مراجع عظام تقلید شیعه، با صدور فتوایی حکم جسارت کنندگان به امام هادی (ع) را اعلام کرد.

بر همین اساس حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در پاسخ به استفتائی در مورد توهین به ائمه و به ویژه امام هادی علیه السلام، فرمود: چنانچه اهانت و جسارت به حضرت نموده باشد مرتدند.

در همین حال پایگاه خبری شیعه آنلاین نیز برای کشتن «شاهین نجفی» مبلغ ۱۰۰ هزار دلار جایزه تعیین کرده است.

گفتنی است یک بانی خیر از یکی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، وعده داده که این مبلغ را به عنوان جایزه از طرف شیعه آنلاین به قاتل این خواننده موهن تقدیم کند.

 

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

شاهین نجفی مرتد اعلام شد + سند

به دنبال جسارت شاهین نجفی، از خواننده های رپ،در ترانه ای به اسم “نقی”، به امام هادی (ع) حکم ارتداد او توسط آیت الله صافی صادر شد.

به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، به نقل از شبکه اجتماعی افسران، به دنبال جسارت شاهین نجفی، از خواننده های رپ،در ترانه ای به اسم “نقی”، به امام هادی (ع) حکم ارتداد او توسط آیت الله صافی صادر شد.

شاهین نجفی مرتد اعلام شد + سند

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

یک سایت دیگر از شاهین نجفی هک شد + تصویر

سایت رسمی هواداران شاهین نجفی به علت بی احترامی به مقدسات پاک شیعیان هک شد.

 

 یک سایت دیگر از شاهین نجفی هک شد + تصویر

با کمال تشکر از گروه سایبری M.R.S.CO …

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

سایت شاهین نجفی هک شد + سند

به نوشته ظهور۱۲ : پس از توهین شاهین نجفی که حکم ارتدادش توسط آیت الله صافی گلپایگانی صادر شد به حرم ائمه و امام هادی و امام زمان(ع) گروه جهاد مجازی سایت این فرد را هک کرد …

 

گزارش این عمل در سایت معتبر zone-h به ثبت رسیده است : zone-h.org/mirror/id/10474077

تصویر زیر نشان از عکسی است که در صفحه اول سایت توسط این گروه قرار داده شده بود …

سایت شاهین نجفی هک شد + سند

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

این خانه مطمئنن یکی از منحصر به فردترین مکانهای دنیاست که توسط یک معمار اسپانیایی به نام لویس د گاریدو  Luis de Garrido برای مدلی به نام  ناومی کمپل Naomi Campbell  طراحی شده است.
در طراحی این مکان،از شکل چشم هروس که یک نماد در مصر  باستان است استفاده شده.

 

 

 

چشم هروس نشان حفاظت، قدرت و سلامتی است که در زمان مصر باستان بسیار مورد توجه کلئوپاترا بوده است.
از ویژگی های این بنا پنل های فتو ولتاییک، سیستم گرمایشی خاص و سیستم برداشت آب باران است. شایع شده که این عمارت یک هدیه از جانب دوست پسر دیرینه ی کمپل است که یک میلیاردر روسی به نام ولادیمیر دورنین Vladimir Doronin است.

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان




تاريخ : پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان
چاپ

n00053897-nعزت اسلامی و بیداری اسلامی ارتباطی دو سویه دارند؛ از یک‌ طرف، از اهداف بیداری اسلامی احیا و بازیابی عزت از دست رفته‌ی مسلمانان است و از طرف دیگر، هر چه حرکت جریان‌های بیداری اسلامی به افزایش عزت مسلمانان بینجامد، اشتیاق برای ایجاد و ادامه‌ی حرکت‌های بیداری اسلامی در سرتاسر عالم افزایش می‌یابد...

در اسلام یکی از پایه‌های ایمان و تقوا، عزت نفس و کرامت انسانی معرفی گردیده است که در صورت خدشه‌دار شدن آن علاوه بر این که پایه‌های ایمان و اعتقاد فرد متزلزل می‌گردد، بستری مناسب را جهت سوءاستفاده و چیره شدن ستمگران و ظالمان بر ایشان را فراهم می‌نماید. از این‌ رو اسلام تأکید و سفارش‌های فراوانی بر عزت نفس مسلمانان و سعی در حفظ و پاسداری از آن نموده است. متأسفانه در قرون اخیر بر اثر رخداد حوادث مختلف و غفلت مسلمانان، این مهم در بین آن‌ها تضعیف و رو به فراموشی گذارده است. در این میان نقشه‌ها و عملکرد شوم دشمنان اسلام و غفلت از آموزه‌های اسلامی توسط مسلمانان را می‌توان از مهم‌ترین عوامل آن برشمرد.


ارتباط عزت اسلامی و بیداری اسلامی

امروزه، امواج بیداری اسلامی به سرعت در حال پیشرفت در سراسر جهان است و ارزش‌های اسلامی در حال احیا هستند. بیداری اسلامی مقوله‌ای است که همزمان با تهاجم همه‌ جانبه‌ی غرب به جهان اسلام و عصر استعمار، آغاز گردید و از آغاز تا عصر حاضر، مراحل گوناگونی را پیموده است. در حقیقت، بیداری اسلامی به مفهوم احیاگری اسلامی است که با آن استقلال، عدالت، عزت و همه‌ی آموزه‌ها و ارزش‌های متعالی الهی زنده می‌شود. در این میان، عزت اسلامی و بیداری اسلامی ارتباطی دو سویه دارند؛ زیرا از یک‌ طرف، یکی از اهداف جریان‌های بیداری اسلامی احیا و بازیابی عزت از دست رفته‌ی مسلمانان در قرون گذشته است و از طرف دیگر، هر چه حرکت جریان‌های بیداری اسلامی به افزایش تعالی و عزت مسلمانان در دنیا بینجامد، اشتیاق برای ایجاد و ادامه‌ی حرکت‌های بیداری اسلامی در سرتاسر عالم افزایش می‌یابد. در این زمینه، انقلاب اسلامی ایران و ملت مسلمان ایران یکی از نمونه‌های بارز و بی‌بدیل به شمار می‌روند.

عزت حقیقی و ظاهری از دیدگاه رهبری

مقام معظم رهبری معتقدند که عزت واقعی از آن خداوند است و منشأ الهی دارد. اوست که عزت را به انسان‌ها می‌بخشد، ولی در این مسیر، خود انسان‌ها بستر عزتمندی را در خود ایجاد می‌کنند. ایشان در این‌باره می‌فرمایند: «ولله العزه و لرسول و للمونین، عزت مال خداست؛ تعز من تشاء و تذل من تشاء، او عزت می‌دهد، از خدا عزت بخواهید.» در واقع ایشان دو موضوع اساسی را در زمینه‌ی عزت واقعی بیان می‌دارند.
این دو موضوع از قرار زیر است:

عزت واقعی دارای منشأ الهی بوده و اختیار عطای آن به انسان‌ها در ید قدرت اوست؛

انسان‌ها و مسلمانان عزت واقعی را باید از خداوند متعال طلب کنند نه کس دیگری؛

عزت یکی از مفاهیم ارزشی الهی و اسلامی محسوب می‌شود.

گروهی از افراد با غفلت از راه درست و منشأ حقیقی عزت، به بیراه می‌روند و سعی می‌کنند تا عزت را از غیر منشأ حقیقی آن کسب کنند. مقام معظم رهبری در جای جای سخنان و نظرات خویش بر منشأ الهی داشتن عزت و ردّ منشأ دیگر آن تأکید کرده‌اند.

منشأ عزت اسلامی از دیدگاه رهبری

ایشان یکی از منشأهای عزت اسلامی را قرآن کریم و استفاده از آموزه‌های ارزشمند و گران قدر آن می‌دانند. در واقع ایشان عنصر اصلی عزت مسلمانان را اسلام می‌دانند. «ما باید استفاده کنیم از این مایه‌ی عزت و قدرت اسلامی و الهی[1] عنصر عزت امت اسلامی- یعنی اسلام- است[2]، میل برگشت به اصول و مبانی اسلامی [است] که مایه‌ی عزت، پیشرفت و ترقی است»[3]، در واقع اسلام است که ملت‌ها را زنده می‌کند و به آن‌ها عزت می‌بخشد. در واقع اسلام و عمل به دستورهای آن، عین عزت و شرافت است. «در واقع، ما اسلام را نگه نمی‌داریم، اسلام است که ما را نگه می‌دارد. هر ملتی که به پای اسلام بایستد، خود او زنده، سرافراز و عزیز خواهد شد. اسلام عزیز است. اسلام دارای علو است. ما به اسلام احتیاج داریم، برای این که از تحقیر قدرت‌های استکباری- تحقیر علمی، سیاسی و فرهنگی – نجات پیدا کنیم.»[4]

در جایی دیگر، ایشان، منشأ عزت و کرامت را در فلسفه‌ی دعوت الهی پیامبران، از جمله پیامبر اسلام می‌دانند و یکی از اصول دعوت این بزرگواران را دعوت به بازیافتن عزت و کرامت انسانی معرفی می‌کنند. ایشان معتقد هستند که انسان‌های آزاده و ستم ‌دیده در راستای این دعوت جهانی، این مهم را پی در پی خواستارند. «ملت‌های مظلوم دنبال کرامت خودشان هستند؛ همان عزت و کرامتی که یکی از پایه‌های دعوت پیغمبر بود.»[5] خصوصیاتی چند از این منشأ تأثیر به سزایی در امتداد عزت و شرافت مسلمانان دارد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها جهاد و روحیه‌ی جهادی در فرهنگ اسلامی است. این موضوع باعث گردیده که بیداری اسلامی رنگ و بویی متفاوت بیابد؛ زیرا در فرهنگ اسلام ناب محمدی(صلی‌الله‌علیه‌وآله) عزت جز در سایه‌ی جهاد و شهادت، میسر نمی‌شود.
دلیل محکم و بی‌بدیل بر این مدعا، حادثه‌ی عظیم عاشوراست. به یقین از همین‌ رو است که ظالمان و سلطه‌جویان جهانی سعی در محو مظاهر و آموزه‌های جهادی در فرهنگ اسلامی داشته و دارند. «سلطه جویان می‌خواهند جهاد را از آیات قرآن و تعالیم دینی خارج کنند؛ چون امن عزت ملت‌های اسلامی و امت اسلامی و بزرگ‌ترین سنگر و حصن حصین مقاومت، جهاد فی‌سبیل الله است[6] همین ملت آماده‌ی برای حرکت، قیام، دفاع و جهاد در راه اسلام، توانسته است به همه‌ی امت اسلامی عزت ببخشید.[7] امروز در دنیای اسلام، ملت‌های مسلمان روح اعتزاز به اسلام را در خود می‌یابند و به خاطر اسلام احساس عزت می‌کنند.»[8] یکی دیگر از خصوصیاتی که در اسلام مایه‌ی احیای عزت اسلامی مسلمانان و منشأ بیداری امت اسلامی می‌گردد، حج ابراهیمی می‌باشد. به نظر ایشان یکی از ظرفیت‌ها و بسترهای مهم و بزرگ حج، ظرفیت آگاهی و عزت بخشی آن است: «این جا محل تجلی امت واحده‌ی اسلامی و مظهر عزت معنوی و قدرت بشری مسلمانان است.»[9]

چگونگی کسب عزت اسلامی

مقام معظم رهبری یکی از راه‌های کسب عزت اسلامی را عمل به این آیه‌ی شریفه می‌دانند: «... این جوری ملت‌ها باید عزتشان را به دست بیاورند این را هم خود قرآن به ما گفته است: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ»، «وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ »؛ «إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غَالِبَ لَکُمْ». شما خدا را نصرت کنید، دین خدا را نصرت کنید و برای خدا قیام کنید، خدا شما را نصرت خواهد کرد. خدا که نصرت کرد، دیگر همه‌ی قدرت‌ها پوچ‌اند.» ایشان معتقدند که بیداری اسلامی سرآغاز احیای عزت مسلمانان، بلکه تمامی مظلومین و محرومان عالم جهان است. در واقع، یک ارتباط دو سویه بین بیداری اسلامی و عزت انسانی برقرار است؛ به‌ طوری که طلب احیای عزت انسانی و اسلامی باعث حرکت جماعت‌های مختلف در جهت بیداری شده است که نتیجه‌ی آن را می‌توان احیا و شرافت انسانی و اسلامی ملت‌ها برشمرد. «چرا مردم به صحنه آمدند؟ آن چیزی که آن‌ها را کشاند، به صورت واضحی مسأله‌ی عزت و کرامت انسانی آن‌ها بود. در مصر، در تونس و هم‌چنین در کشورهای دیگر، غرور مردم به دست این حاکمان ظالم جریحه‌دار شده بود.»[10] به اعتقاد ایشان، اولین گام و حرکت در جهت بازیابی عزت مسلمانان، باور داشتن و اعتقاد عمیق به وعده‌های الهی است: «اگر وعده‌های الهی را باور کردیم، آن وقت راه به سوی عزت، به سوی وحدت، به سوی اقتدار در مقابل امت اسلامی باز خواهد شد.[11]
ارتباط دو سویه بین بیداری اسلامی و عزت انسانی برقرار است؛ به‌ طوری که طلب احیای عزت انسانی و اسلامی باعث حرکت جماعت‌های مختلف در جهت بیداری شده است که نتیجه‌ی آن را می‌توان احیا و شرافت انسانی و اسلامی ملت‌ها برشمرد.
رهبر فرزانه‌ی انقلاب، بهره‌مندی ملت‌ها و مظلومان دنیا از معارف و آموزه‌های اسلامی را از لوازم و ضرورت‌های کسب مجدد و احیای عزت انسانی و کرامت آن‌ها می‌داند؛ در واقع ایشان، اصل و کنه حرکت‌های اسلامی را در جست‌وجوی عزت و کرامت از دست رفته‌ی انسانی مظلومان عالم می‌داند. مظلومان دنبال کرامت خودشان هستند: «همان عزت و کرامتی که یکی از پایه‌های دعوت پیغمبر بود. در طول سال‌های متمادی، دشمان و مستکبران و اشغال‌گران و مداخله‌گران، ملت‌های ما را استثمار کردند؛ در عین حال آن‌ها را تحقیر کردند، ذلیل کردند. ملت‌ها وقتی که از اسلام بهره‌مند باشند، عزت‌ طلبند، کرامت‌ طلبند. این همان حرکت اسلامی است. حرکت اسلامی معنایش این است.»[12]

از نگاه مقام معظم رهبری، اسلام به دلیل تکامل منحصر به فرد خود به منظور افزایش عزت و شرافت مسلمانان، خصوصیاتی را ترسیم کرده است که یکی از آن‌ها، کسب عزت ملی است. در نگاه ایشان، عزت ملی به معنای عدم احساس حقارت در آحاد ملت و احساس عزیز بودن است. این نگاه عزتمندانه به خود در بین مسلمانان، یکی از تأکیدهای مهم قرآنی نیز هست. عدم عزت‌مداری یک ملت، به از دست رفتن عزت آن‌ها و دست اندازی استعمارگران به دارایی‌های مربوط به عزت و شرافت آن‌ها منجر می‌شود. در واقع می‌توان گفت ارتباط دو سویه‌ای بین عزت ملی و سلطه‌ی بیگانگان وجود دارد. «اسلام برای ساخت یک جامعه‌ی سرافراز و پویا خصوصیاتی را ترسیم کرده و راه رسیدن به آن‌ها را برای ملت مسلمان و امت اسلامی در طول تاریخ تبیین کرده است. یکی از این نشانه‌ها و خصوصیات عزت ملی است؛ عزت.

هم‌چنانی که یک فرد مایل است، ذلیل نباشد و عزیز باشد، از آرزوهای بزرگ یک ملت هم این است که عزیز باشد و ذلیل نباشد؛ عزت ملی چیست؟ عزت ملی عبارت است از این که یک ملت در خود و از خود احساس حقارت نکند. نقطه‌ی مقابل احساس عزت، احساس حقارت است؛ یک ملت وقتی به درون خود -به سرمایه‌های خود، به تاریخ خود، به مواریث تاریخی خود، به موجودی انسانی و فکری خود- نگاه می‌کند، احساس عزت و غرور کند، احساس حقارت و ذلت نکند. این یکی از چیزهای است که برای یک ملت لازم است. قرآن در موارد متعددی به این معنا اشاره کرده است: «یقولون لئن رجعنا إلى المدینة لیخرجن الأعز منها الأذل و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین و لکن المنافقین لا یعلمون؛ منافقان با خودشان گفت‌وگو می‌کردند که ما عزیزیم و مسلمان‌ها را – که ذلیل‌اند– از مدینه خارج خواهیم کرد!» خداوند به پیغمبر وحی فرستاد که این‌ها این‌جور می‌گویند، لیکن نمی‌فهمند و نمی‌دانند؛ آن که عزیز است، مؤمنانند؛ عزت از آن خداست و از آن پیامبر خدا و از آن مؤمنان بالله. این یک تابلو درخشانی است که همیشه جلوی چشم امت اسلامی باید قرار داشته باشد. آن‌ها را کوچک بشمارد و احساس کند از خودش چیزی ندارد، این ملت به راحتی در چنبره‌ی سلطه‌ی بیگانگان قرار می‌گیرد.»[13]

موانع عزت انسانی و اسلامی

به اعتقاد مقام معظم رهبری یکی از مهم‌ترین موانع کسب و بازیابی عزت در مظلومان به‌ویژه مسلمانان، وجود سلطه‌جویان و متجاوزان است؛ زیرا این گونه افراد و دولت‌ها به دلیل اهمیت قائل شدن برای منافع نامشروعشان، حاضر به پایمال کردن عزت و شرافت انسانی مظلومان؛ به ویژه مسلمانان هستند. در حقیقت، ایشان معتقدند که یکی از اساسی‌ترین راهکارهای سلطه‌گران برای رسیدن به خواسته‌های خود، نابود سازی عزت و هویت انسانی و اسلامی‌است: «در طول سال‌های متمادی، دشمنان و مستکبران و اشغال‌گران و مداخله‌گران، ملت‌های ما را استثمار کردند؛ در عین حال آن‌ها را تحقیر کردند، ذلیل کردند. سلطه‌گران و متجاوزان بین‌المللی به نحو دیگری در فکر این هستند که به هر نقطه‌ای از نقاط عالم که می‌توانند، دست بیندازند و منافع نامشروع خودشان را تأمین کنند، ولو به قیمت نابود کردن هویت و عزت ملت‌ها؛ همان‌طور که مشاهده می‌کنید در گوشه و کنار دنیا و به خصوص در این منطقه، در این سال‌ها دارند انجام می‌دهند.»[14]

در منظر ایشان سلطه‌گران و مستکبرین جهان می‌خواهند با مشغول کردن مسلمانان به جنگ و خون‌ریزی از یک طرف‌، مطرح کردن مباحث غیراصولی و ظاهری از طرف دیگر، عنصر عزت اسلامی را از بین مسلمانان برچینند: «امروز هم قدرت‌های جان‌خوار و مستکبر، با طمع بستن به منابع عظیم و ذخایر بی‌پایان طبیعی و انسانی دنیای اسلام- آن‌طور که خودشان صریحاً هم می‌گویند- جنگی را شروع کرده‌اند که پرچم‌های این جنگ از سوی استکبار، پرچم‌های مزورانه است؛ پرچم دموکراسی و پرچم آزادی است؛ اما باطن قضیه چیز دیگری است؛ باطن قضیه نابود کردن عنصر عزت امت اسلامی – یعنی اسلام- است.»[15]

از نظر مقام معظم رهبری، یکی دیگر از موانع عزت‌مندی مسلمانان و امت اسلامی بیگانگی و فراموش کردن هویت اسلامی در بین آحاد امت اسلامی است. این پدیده عمدتاً به دست ایادی استکبار و سلطه‌طلبان که به صورت کلی به آن‌ها دشمن اطلاق می‌نمایند، رخ می‌دهد. «هر پدیده یا شخص یا حکومت و نظامی که مسلمانان را از هویت اسلامی‌شان بیگانه کند، یا به تفرق و پراکندگی بکشاند یا به کسب عزت و عظمت اسلامی بی‌اعتنا، یا از آن مأیوس سازد، کاری دشمنانه می‌کند؛ و اگر خود، دشمن نیست، سرانگشت دشمن است.»[16]

مقام معظم رهبری یکی دیگر از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین موانع احیا و بازیابی عزت و شرافت مسلمانان را عدم اتحاد و یک‌پارچگی امت بزرگ اسلامی می‌دانند و یکی از راهکارهای اساسی در بازیابی این عزت از دست رفته و احیای آن را تحکیم وحدت مسلمان هم‌چنین تمسک به قرآن کریم بر می‌شمارند. «دست‌های دولت‌های مسلمان را در دست یک‌دیگر گره بزند تا امت اسلامی ان‌شاء‌الله بتواند قدرت خود و عزت خود و آبروی از دست رفته‌ی خود را باز یابد.»[17] «امروز دنیای اسلامی بیش از همیشه، به اتحاد و یک‌دلی و تمسک به قرآن نیازمند است.»[18] در نگاه ایشان، این اتحاد و تمسک به قرآن می‌تواند ظرفیت‌های بسیار وسیعی را برای بیداری امت اسلامی و توسعه و بازیابی عزت و اقتدار مسلمانان ایجاد نماید. «ظرفیت‌های جهان اسلام برای توسعه و عزت و اقتدار، امروز بیش از گذشته آشکار شده است.»[19] در نگاه ایشان در واقع قرآن بزرگ‌ترین معلم بیداری اسلامی در جهت حفظ موجودیت و عزت اسلامی محسوب می‌گردد. «دنیای اسلام باید به فکر حفظ موجودیت اسلام و حفظ عزت امت اسلامی باشد. این، چگونه ممکن است؟ از راه قرآن.»[20]

به اعتقاد مقام معظم رهبری، عدم ایمان و عمل به آموزه‌های قرآن می‌تواند پاسخ این وضع اسف‌بار جامعه‌ی اسلامی و امت اسلامی در گذشته باشد که متأسفانه ما به عنوان وارثان این وضعیت، به درد ایشان دچار شده‌ایم: «اسلام ثابت کرده است ظرفیت آن را دارد که امت خود را به اعتلای مدنی و علمی و عزت و قدرت سیاسی برساند. ایمان و مجاهدت و پرهیز از تفرقه، تنها شرط‌های تحقق این هدف بزرگ است و قرآن به ما می‌آموزد: «وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ». «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّا اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»، «وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»

ضعف این سه عامل، امت اسلامی را امروز در وضع تأسف‌باری قرار داده است.»[21]

نقش انقلاب اسلامی در احیای عزت اسلامی از دیدگاه رهبری

مقام معظم رهبری معتقدند که انقلاب اسلامی در اصل الگو و محرک حرکت انسان‌ها و مسلمانانی که عزت و شرافت آن‌ها پایمال گردیده است، می‌باشد. «انقلاب اسلامی برای مسلمان‌ها الگو شد.»[22]

طبق بیانات ایشان، رشد و توسعه‌ی حاصل شده از ره‌آورد انقلاب اسلامی، عامل بسیار بزرگی در جهت‌گیری آزادی خواهان و عزت طلبان مسلمان و غیرمسلمان در جهت احیای عزت از دست رفته می‌باشد. در حقیقت می‌توان گفت که از دیدگاه ایشان، انقلاب اسلامی یکی از مهم‌ترین الگوهای عزت‌طلبی مسلمانان در حال حاظر می‌باشد و عزت‌طلبی به واسطه‌ی انقلاب اسلامی به عنوان یک مطالبه‌ی فراموش شده و پایمال شده، تبدیل به یک مطالبه‌ی اصلی و اساسی در بین مسلمانان و دیگر مردم عزت‌طلب شده است: «این انقلاب آمد، نظام درست کرد، این نظام باقی ماند، روز به روز قوی‌تر شد، روز به ‌روز هم پیشرفته‌تر شد؛ این می‌شود الگو. این الگوسازی یک گفتمانی را به وجود می‌آورد که آن، گفتمان هویت اسلامی و عزت اسلامی است. امروز بین ملت‌های دنیا، احساس هویت اسلامی، قابل مقایسه‌ی با 30 سال قبل نیست؛ احساس عزت اسلامی و مطالبه‌ی این عزت، امروز قابل مقایسه‌ی با گذشته نیست، این اتفاق افتاده‌است.»[23]

«در دوران معاصر از ده‌ها سال پیش به این طرف‌، به برکت همان تعالیم و بازگشت به آن‌ها، بیداری اسلامی آغاز شد و پرچم توحید بار دیگر به اهتزاز درآمد که اوج این حرکت، تشکیل نظام جمهوری اسلامی در این نقطه‌ی حساس از دنیای اسلام بود که باز آحاد مسلمان‌ها احساس هویت و عزت کردند.»[24]

از گفتار ایشان چنین برمی‌آید که انقلاب اسلامی توانسته است به عنوان یک احیاگر عزت و استقلال اسلامی عمل نماید و سرمشق دیگر ملت‌های اسلامی و حتی غیر اسلامی گردد: «سخن حق انقلاب اسلامی در دنیا که همان استقلال امت اسلامی و عزت اسلامی است در بین مسلمان‌ها و در جوامع اسلامی جایگزین خواهد شد.»[25]

در مسیر بازیابی عزت انسانی و اسلامی امام(ره) و انقلابی که ایشان مبدأ آن بودند، یکی از نمادهای اصیل و برجسته، بیداری اسلامی از نظر ایشان محسوب می‌گردد. «دولت‌های اسلامی به برکت بیداری اسلامی می‌توانند عزتی را که قدرت‌های استکباری از آن‌ها گرفته‌اند، به خودشان برگردانند. یک نمونه، کشور و انقلاب و امم ماست، ما بعد از آن که قرن‌های متمادی دچار استبداد و دو قرن تمام دچار سلطه‌ی بیگانگان بودیم، به خود آمدیم و امام بزرگوار توانست عزت را به مردم ما برگرداند.»[26]

ایشان، انقلاب اسلامی و ملت مسلمان ایران را به عنوان یک الگو و پیشرو در عرصه‌ی برپایی و احیای عزت اسلامی می‌دانند و این موضوع را مسؤولیتی بزرگ بر دوش ملت اسلامی ایران می‌دانند؛ زیرا این موضوع باعث روحیه بخشی و استحکام اراده‌های مسلمانان و انسان‌های آرمان‌خواه و عزت‌طلب می‌گردد. در واقع ملت ایران در بین دیگر ملت‌های مسلمان و غیرمسلمان آرمان‌طلب به عنوان جلودار در این عرصه، عرفی گردیده‌اند. «آن چه که دنیای اسلام از ما ملت ایران توقع دارد این است که ما پرچم اسلام را – که پرچم عزت امت اسلامی است و ما آن را برافراشته‌ایم- محکم نگه داریم. این چیزی است که دنیای اسلام از ما توقع دارد. پرچم اسلام در کشور ما به ملت‌ها امید می‌دهد، آن‌ها را زنده می‌کند به آن‌ها روحیه می‌بخشد. برافراشتن و نگه داشتن مستحکم این پرچم برای استحکام و نیرومندی ملت ما هم عامل بسیار بزرگی است.»[27]

جمع‌بندی

در این قسمت با ارجاع به سخنان ارزشمند مقام معظم رهبری در زمینه‌ی عزت نفس اسلامی و اهمیت آن، مطالب گفته شده جمع‌بندی می‌شود:

1. امروز اوضاع در دنیای اسلام تفاوت کرده است؛ بیداری اسلامی در سرتاسر دنیای اسلام محسوس است؛ حرکت و نهضت عظیمی در مراحل مختلف در همه [جای] دنیای اسلام، مشاهده می‌شود.[28]

2. میل برگشت به اصول و مبانی اسلامی که مایه‌ی عزت و پیشرفت و ترقی است در بین ملت‌های اسلامی به وجود آمده است و دولت‌های اسلامی به برکت بیداری اسلامی می‌توانند عزتی را که قدرت‌های استکباری از آن‌ها گرفته‌اند، به خودشان برگردانند.[29]

3. انقلاب اسلامی، عزت اسلام را بر روی دست گرفته و به همه‌ی دنیا نشان داد. انقلاب اسلامی نشان داد که اسلام می‌تواند به یک ملت، سرافرازی و عزت دهد؛ یک ملت را از زیر بار فشار و تحمیل بیگانگان نجات دهد و از حالت تحقیری که بر آن ملت تحمیل کرده‌اند، بیرون بکشد، می‌توان استعدادهای یک ملت را در همه‌ی میدان‌ها بروز و ظهور بخشید؛ می‌توان به یک ملت، قدرت دفاع از خود، قدرت دفاع از عقاید و از هویت و شخصیت خود بدهد. انقلاب اسلامی این را نشان داد.[30]

4. با تشکیل جمهوری اسلامی در ایران، مسلمانان در همه‌ی جهان هویتی تازه یافتند و احساس عزت و شخصیت اسلامی، در آنان دمیده شد.[31]

5. با تشکیل جمهوری اسلامی نیز تشنه‌ی آن اعتماد به نفس و این عزت و این استقلال است و باید همه در راه آن تلاش کنیم. این یک مسؤولیت تاریخی است و امروز زمینه‌ی ادای آن و کسب عزت و اقتدار و استقلال کامل جهان اسلام فراهم است.[32]

6. ایران اسلامی به برکت اسلام، عزت پیدا کرده است.[33]

7. امت بزرگ اسلامی امروز باید از همه‌ی موجودی خود برای کسب عزت و اقتداری که مستحق آن است، برخوردار شود.[34]


8. امروز دشمن اسلام یعنی سردمداران استکبار و صهیونیسم، تفرقه‌افکنی میان مسلمین و غوغاگری در عرصه‌ی تبلیغات را برضد هر کشور و دولت و جمعیتی که از بیداری اسلامی و حاکمیت قرآن دم زدند و داعیه‌ی عزت مسلمین را داشته باشد، مهم‌ترین کار خود می‌داند.[35](*)

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

فراماسونری در صنعت غذاها

بعد از چند مدت با مقاله بسیار کامل و زیبا و خیلی مهم به روز شدیم … اهمیت این مقاله به قدری زیاد است که  شاید بتوان یکی از چند مقاله مهم این سایت نامید توصیه میکنیم با تفکر و تعقل این مقاله را در کمال آرامش تا پایان مطالعه فرمایید…

 

آیا سردمداران قدرت عمدا برای خاموش کردن جامعه تلاش می کنند؟ نظر دادن در این زمینه سخت است و به اثبات نیاز دارد. اما دلایل زیادی وجود دارد که باعث پذیرفتن این واقعیت می گردد که نه تنها طبقه ایلومناتی بلکه حاکمان نیز تلاش موثری برای به کارگیری سیاست هایی بر ضد سلامت روحی و جسمی جامعه دارند. در این مقاله راه هایی که در جوامع مدرن برای خاموش کردن انسان ها به کار می رود بررسی شده است. در اینجا به بررسی داروها و سموم موجود در غذاها و نوشیدنی ها می پردازیم…

تحقیقات علمی ثابت کرده که سال ها دولت های سراسر جهان سود فراوانی از فروش محصولاتی که به صورت مستقیم بر سلامت جسمی و فکری جامعه اثر می گذارد، به دست آورده اند. در این مقاله به محصولات روزمره ای که باعث صدمه به مغز و اختلال در قضاوت و یا حتی باعث پایین آمدن ضریب هوشی در جهان می گردد اشاره شده است.

و این معنایی جز خاموش کردن توده مردم توسط طبقه ایلومناتی ندارد. به قول هیتلر چه خوش شانسی از این بیشتر که رهبر افرادی باشید که فکر نمی کنند. افراد تحصیل کرده از درستی این مسئله آگاهند و هدف این برنامه را می فهمند و در برابر این عمل غیر قابل تایید عکس العمل نشان می دهند. قضاوت کردن بر اساس داده های غیر قابل شمارش موجود در مورد این مسئله آسان است و به نظر می رسد که نخبگان دقیقا عکس این شرایط را خواستارند. مواد ناسالم، وحشت آور و گیج کننده موجب سکون جامعه می گردد. در اینجا به اثرات مواد دارویی، آفت کش ها، فلوراید و آسپارتام در بدن انسان می پردازیم و می بینیم که چگونه این محصولات به افراد داخل این ساختار تحمیل می شود.

 

تجویز مصرف مواد مخدر

در طول دهه گذشته شاهد افزایش سرسام آور تجویز داروهایی برای درمان انواع مشکلات به ویژه برای کودکان بوده ایم. از سال ۱۹۹۰ اختلال کمبود توجه در کودکان آمریکایی به عنوان یک بیماری معرفی شد و برای درمان آن داروهای روانگردان مانند ریتالین تجویز می شود.

امروزه به کودکانی که به اصطلاح بیش فعال هستند و دارای شخصیتی قوی می باشند توسط داروهایی که به صورت مستقیم بر عملکرد مغز آن ها اثر می گذارد تسکین می یابند. حتی اگر یک اختلال به روشنی تعریف نشده باشد و دارای مستندات کافی نباشد (که هیچ اثر قابل مشاهده بیولوژیکی ندارد)، کودک به عنوان بیمار شناخته می شود. استفاده از ریتالین در سنین پایین موجب سکون روانی می گردد و بدن فرد را در برابر انواع قرص های دیگر غیر فعال می کند چنانچه فرد در مراحل بعدی زندگی خود به استفاده از مواد روان گردان روی می آورد، پس عجیب نیست که شاهد مصرف شدید داروهای ضد افسردگی در سال پیش رو باشیم.

فراماسونری در صنعت غذاها

صنعت داروسازی که متعلق به بسیاری از ماسونرهایی در بالاترین سطح دولت است فشار زیادی برای استفاده گسترده از داروهای روانپزشکی در عموم جامعه وارد می کند. از سال ۲۰۰۲ قرص های فراوانی با این ادعا که موجب حل اختلالات روانی می شوند به بازار عرضه شده است و بسیاری از این قرص ها بدون انجام پژوهش های لازم برای بررسی اثرات جانبی روانه بازار شده اند و بدتر از آن اینکه گاهی این عوارض شناخته شده بودند ولی آن ها را از دید مردم پنهان کرده اند.

در ادامه لیستی از مواد مخدری که معمولا به عنوان داروهای روانی به فروش می رسند آورده شده است. این داروها باعث ایجاد ترس در انسان می شود و قدرت ترس در انسان از قدرت مغز وی بیشتر است. فکر کنید اگر روی داروها می نوشتند مصرف این دارو ممکن است شما را به خودکشی وادار سازد چه اتفاقی می افتاد؟

فراماسونری در صنعت غذاها

مسومیت غذایی

انسان مدرن در طول عمر خود مقدار باور نکردنی از مواد سمی را دریافت می کند: طعم دهنده های مصنوعی، مواد افزودنی و غیره … اگرچه اطلاع رسانی در مورد رژیم غذایی سالم بسیار زیاد شده است اما بسیاری از این اطلاعات غلط و گمراه کننده هستند.

در حال حاضر شرکت مونسانتو حدود ۹۵% از دانه های سویا و ۸۰% از ذرت ایالات متحده را تولید می کند. مدارک متعدد و فیلم های لو رفته فراوانی از افشای دستکاری مونسانتو در صنعت کشاورزی وجود دارد و احتیاجی به طولانی کردن این بحث نیست! اما به این نکته توجه کنید که در واقع یک انحصار مجازی در صنعت مواد غذایی وجود دارد و بین شرکت مونسانتو و دولت ایالات متحده روابط ناسالمی برقرار است. بسیاری از افرادی که قوانین مربوط به مواد غذایی، کشاورزی و دارویی را تصویب می کنند از شرکت مونسانتو حقوق و دستمزد دریافت می کنند که این به معنای تصمیم گیری طبقه ایلومناتی در مورد آنچه به شما فروخته می شود است.

فراماسونری در صنعت غذاها

بسیاری از قوانین که توسط کارمندان سابق مونسانتو تصویب شده اند، بر تسهیل استفاده از مواد غذایی ایجاد شده توسط مهندسی ژنتیک در سطح عموم تاکیید دارند. هرچند که برای تعیین اثرات طولانی مدت مواد غذایی ژنتیکی در بدن انسان بسیار زود است اما در حال حاضر برخی از حقایق در این زمینه اثبات شده است، مواد غذایی ژنتیکی مواد مغذی کمی دارند و از همه مهمتر اینکه آن ها را مواد شیمیایی دوستانه یعنی مفید برای بدن می دانند.

تغییرات ژنتیکی که توسط مهندسان مونسانتو بر محصولات ایجاد شده است آن ها را بسیار زیبا و دل انگیز کرده است. یک مسئله دیگر که کمتر مورد بحث قرار می گیرد توسعه است که به معنای توانایی گیاهان در برابر حجم نامحدود آفت کش ها است و شرکت مونسانتو کشاورزان را برای استفاده از آفت کش هایی با آرم تجاری این شرکت تشویق می کند.

فراماسونری در صنعت غذاها

 

آسپارتام

آسپارتام نوعی شیرینی مصنوعی است که محصولاتی مانند نوشابه رژیمی و مواد غذایی رژیمی و آدامس وجود دارد. از زمان کشف این ماده در سال ۱۹۶۵ آسپارتام درگیر جنجال های زیادی در مورد سلامت خود است. این ماده در درجه اول باعث ایجاد تومور مغزی می گردد و در ابتدا به کارگیری آن توسط FDA منع شده بود. شرکت سارل اقدام به فروش آسپارتام کرد و در سال ۱۹۷۷ زمانی که دونالد رامسفلد به عنوان مدیر عامل این شرکت منصوب شد همه چیز تغییر کرد. آسپارتام را می توان در ۵۰۰۰ محصول پیدا کرد. هنوز هم پس از سال ها از مصوبه استفاده از آسپارتام دانشمندان برجسته ای در حال بحث و تلاش برای منع استفاده از این محصول هستند.

در سال ۱۹۹۵، FDA با استفاده از قانون آزادی اطلاعات فهرستی از نود و دو علامت ناشی از استفاده از آسپارتام در قربانیان آن کرد:

فراماسونری در صنعت غذاها

با این حال این علائم تنها محدوده کوچکی از استفاده آسپارتام را نشان می دهد. آسپارتام موجب بیماری های شدید و طولانی مدت می گردد.

 

فلوراید

یک منبع مضر شیمیایی دیگر که انسان های مدرن از آن استفاده می کنند آب های آشامیدنی و نوشابه های غیر الکلی است. از سال ۲۰۰۲ آمارها نشان می دهد که تقریبا ۶۰% جمعیت ایالات متحده آب حاوی فلوراید را از طریق شیرهای خانه مصرف می کنند. دلیل رسمی استفاده از فلوراید در آب های آشامیدنی چیست؟ جلوگیری از پوسیدگی دندان؟!؟!؟ واقعا؟؟؟ آیا این نفع کوچک قابل مقایسه با مصرف مقدار زیاد فلوراید در جامعه است؟ بعضی تحقیقات حتی استفاده از فلوراید در دندانپزشکی را رد کرده اند.

پس چرا هنوز فلوراید در آب شیر وجود دارد؟ در اینجا حقایقی در مورد ماده شیمیایی فلوراید را آورده ایم:

فلوراید در یک بازه زمانی به عنوان آفت کش مصرف می شد.

در سال ۱۹۷۲ به عنوان ماده سمی هم خانواده آرسنیک، جیوه و پاراکوات ثبت شده است.

فلوراید در طبقه بندی علمی رتبه بیشتری از سرب دارد، با این حال فلوراید ۲۰ برابر بیشتر از سرب در آب شیر وجود دارد.

فراماسونری در صنعت غذاها

تحقیقات فراوانی در مورد اثرات نامطلوب فلوراید در بدن انسان انجام شده است که می توان به تغییرات ساختار استخوان و اختلال در سیستم ایمنی بدن که موجب ایجاد انواع سرطان می شود اشاره کرد. یکی دیگر از عواقب نگران کننده فلوراید که کمتر شناخته شده ولی بسیار با اهمیت است تاثیر آن بر مغز است. در واقع کلسیفیکاسیون غده صنوبری یکی از عوارض جانبی فلوراید است.

غده صنوبری علاوه بر اهمیت حیاتی که برای تنظیمات هورمونی دارد، کارکرد باطنی نیز دارد و حتی توسط گروهی از عرفا به عنوان چشم سوم شناخته می شود. در بسیاری از فرهنگ ها به عنوان بخشی از مغز که مسئول روشنگری و معنویت است خوانده می شود. آیا روشنگری و معنویت باید خارج از محدوده دسترسی انسان مدرن قرار گیرد؟

فست فودها

شاید فست فودها را بتوان بازوی پرتوان این ابزار نامید البته به قدری در این باره در رسانه ها به شما متذکر شده اند که دیگر برایتان عادی شده اما بدانید که فست فودها دومین عامل ایجاد سرطان بعد از سیگار هستند …

فراماسونری در صنعت غذاها

کارشناسان معتقدند که گسترش فست‌ فود یعنی گسترش چاقی. چاقی هم یعنی افزایش بیماری‌های قلبی‌-عروقی، دیابت،‌ ‌سرطان روده، سرطان معده،‌ ‌سرطان سینه، آرتروز، فشار خون بالا، نازایی و مهم تر از همه بیحالی و افت شدید در ایمان و بندگی در راه خدا…

به علاوه چندی پیش محققان آمریکایی هشدار دادند که سکونت در نزدیکی رستوران‌های فست فود برابر است با کوتاهی عمر. این محققان که پژوهش خود را در شهر شیکاگو متمرکز کرده بودند، پس از انجام یک سری مطالعات روی شیوه ی تغذیه ی مردم این شهر‌ ‌دریافتند، شهروندانی که در نزدیکی رستوران‌های فست‌ ‌فود زندگی می ‌کنند و کمتر به خواربار فروشی‌ها و سوپر مارکت‌های حاوی مواد غذایی متنوع دسترسی دارند، عمرشان کوتاه‌تر می ‌شود و اغلب دچار مرگ‌ ‌زود هنگام می‌ گردند. این گزارش نشان داد که این افراد بیشتر در اثر ابتلاء به بیماری‌هایی چون دیابت، سرطان و‌ ‌بیماری‌های قلبی جان خود را از دست می ‌دهند. افرادی که در نزدیکی این قبیل رستوران‌ها‌ ‌زندگی می‌ کنند، بیشتر از دیگران با مشکل چاقی، اضافه وزن و افزایش فشار خون مواجه هستند.

فراماسونری در صنعت غذاها

فست فودهای معتبر جهان که معروفترین آن مک دونالد است در دست طبقه ایلومناتی است که در زیر برای اثبات نقشه شوم و پلید انها در صنعت غذا کمی دقت میکنیم …

ماسون بودن صاحبان مک دونالد مسأله ای دور از انتظار نیست ، اما خیلی ها فکر میکنن لوگوی مک دونالد فقط حرف M یعنی حرف اول اسم این شرکت رو نشون میده ، در صورتی که منظور اصلی اون نشون دادن علامت “دست شاخ دار” یا همون “دست شیطان” علامت ماسونهاست! (ضمن اینکه حرف M سیزدهمین حرف الفبای انگلیسی است)

فراماسونری در صنعت غذاها

مک دونالد چه چیزی را پنهان میکند؟

پشت پرده تهیه یکی از غذاهای “مک دونالد”!

تبلیغ اهانت آمیز مک‌دونالد برای ماه رمضان+عکس

آبروریزی مک دونالد با پخش عکس های خصوصی مشتریانش

 

نتیجه گیری

مصرف مواد یاد شده در این مقاله احتمالا به صورت فوری و قابل توجه تاثیر گذار نخواهند بود اما پس از سال ها خوردن این مواد افکار به طور روز افزونی تیره و مه آلود می گردد و توانایی تمرکز را کاهش می دهد و قضاوت را دچار اختلال می کند. به عبارت دیگر یک مغز توانا دچار کسالت می گردد. هنگامی که جمعیت زیادی به شدت مسموم شده و ساکن هستند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ مانند انسان هایی که جسما زنده هستند و از لحاظ فکری کاملا سر به راه و مطیع می باشند. به جای پرسش و تحقیق در مورد حقایق به سادگی خاموش می شوند و تنها مجاب به انجام وظایف روزانه خود هستند و هرچه رسانه ها به آن ها دیکته کنند می پذیرند. و این چیزی است که طبقه ایلومناتی به دنبال آن هستند.

با این حال یک خط نقره ای در اینجا وجود دارد. بسیاری از اثرات منفی مواد شرح داده شده در بالا، برگشت پذیر هستند و این شما هستید که تصمیم می گیرید چه چیزی را وارد بدنتان کنید. این مقاله تنها به صورت خلاصه خطرات کمین کرده در راه مصرف کننده را بازبینی کرد اما اطلاعات بسیار فراوانی برای تصمیم گیری های هوشمندانه در دسترس است. بدن شما مقدس است، آیا به هرکسی اجازه می دهید آن را تخریب کند؟

این سری مقالات از  این جهت ارزشمند هستند که در کلام نور و معصومین بارها به رعایت رژیم مناسب برای تفکر صحیح و بندگی تاکیید شده است …

از انجایی که تماما کار طبقه ایلومناتی ، روی برگرداندن مردم از خدا است از انواع حیله ها استفاده میکند که شاید ساده ترین آن ممنوعیت استفاده از ” بسم ا.. ” است…بنابراین از انواع سموم و چربی های مضر برای شما استفاده میکنند منتهی با ظاهری فریبنده اما زمانی که شما از انها تناول میکنید هم از نظر جسمی به شدت ضعیف میشوید هم دیگر حال عبادت و بندگی در راه خدا را ندارید اهمیت این مقاله در این بود که ببینید که انها از هیچ راهی برای گمراه کردن مردم دریغ نمی کنند…

برای اطلاع بیشتر این فایلها را دریافت کنید که سخنرانی بسیار زیبایی است : دانلـــود

حدیثی بسیار زیبا و کاملا منطبق با این مقاله نیز از امام علی است که میفرمایید :عاقل را شایسته است که به هنگام شیرینی غذا، تلخی دارو را نیز به یاد داشته باشد.(شرح نهج البلاغة،ج۲۰،ص۲۷۲،ح ۱۴۹)

بر هر مسلمانی واجب است که طرز صحیح غذا خوردن را بیاموزد ما در زیر به تعداد از این نکات اشاره کرده ایم:

  1. تا گرسنه نشدید غذا نخورید.
  2. نیم ساعت قبل از غذا یک لیوان آب را در سه جرعه بنوشید.
  3. قبل از غذا دستها را حتما بشویید.
  4. زمانی که سالم و شاداب هستید هر چه هوس کردید بخورید.(مراد مواد مغذی است)
  5. هنگام کسالت هر چه هوس کردید نخورده و عکس آنرا بخورید.
  6. ایستاده غذا نخورید.
  7. مقدار کمی نمک بچشید.(برای سالم ماندن دندانها وجلوگیری از پوسیدگی)
  8. به زیبایی سفره و غذا خوب نگاه کنید .(انرژی چشمان با غذا منتقل می شود)
  9. غذا را با سالاد تزیین شده شروع کنید.(زیرا خام است و میکروب ندارد)
  10. هر لقمه را ۴۰ تا۵۰ بار بجوید.
  11. به غذا فوت نکنید. زیرا گاز CO2 از طریق غذا وارد بدن شده وکلسیم را از سه نقطه ماهیچه-مغز- استخوان ها گرفته وباعث سنگ کلیه وپوکی استخوان می شود.
  12. در صورت امکان با سه انگشت ۶۲ غذا بخورید.(انرژی انگشتان به غذا منتقل می شود)
  13. در بین غذا آب یا نوشابه ننوشید.
  14. انرژی داده شده به غذا با خوردن آن به بدن منتقل می شود. در این حالت غذا ی مصرفی نصف می شود.
  15. نمک کم بخورید.
  16. غذل را از روی لذت نخورید،بلکه برای رفع گرسنگی بخورید.
  17. دو تا سه لقمه مانده سیر شوید دیگر غذا نخورید.
  18. بعد از غذا مقداری نمک بچشید.(ترشی معده را رفع میکند)
  19. بعد از میل غذا دراز بکشید و پای راست را روی پای چپ انداخته دستها را زیر گردن قرار داده چشمها را بسته و بهیچ چیز فکر نکرده بمدت ۵ تا ۱۰ دقیقه سپس بلند شده در این حال خستگی غذا رفع شده و انگار غذا نخورده اید.

در اخر هم امیدواریم از این مطلب بهره کافی برده باشید…

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

خوشبختانه از مقاله قبلی استقبال بسیار خوبی شد و بازنشر زیادی داشت از همه دوستان سپاسگذاریم اما در این مطلب که جزو مطالب خارج از اصل موضوع سایت میباشد درباره اثبات تعداد ائمه در قرآن بحث میشود که امیدواریم در نهایت تعقل این مطلب را تا آخر مطالعه فرمایید…

 

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) – ابنا – «دکتر مجدی وهبه الشافعی» با استفاده از آیات کلام الله مجید، تعداد ائمه(ع) را به اثبات رسانده است.

بر اساس این گزارش وی ثابت کرده است که امامان برحق از امیرالمومنین علی(ع) شروع شده و به قائم آل محمد(عج) پایان می پذیرد و تعداد امامان را ۱۲ نفر اعلام می کند.

در این مطلب که از سوی یک مجله خبری مصر منتشر شده، آمده است: «شکی نیست که هر تعداد از آیات قرآن دلیل خاصی دارد مثلا کلمه “یوم” (به معنی روز) که در قرآن ۳۶۵بار تکرار شده است نشاندهنده تعداد روزها در یک سال و همچنین کلمه”شهر” (به معنی ماه) که ۱۲ بار آمده به معنای وجود ۱۲ ماه در طول یک سال است».

در ادامه آمده است: «کلماتی که از ماده “الامامة” گرفته شده اند نیز ۱۲ بار در قرآن آمده اند که به معنای ۱۲ امامی است که بر اساس روایتی که از پیامبر نقل شده است از امام علی(ع) وامام حسن(ع) و امام حسین(ع) آغاز شده و ۹ فرزند امام سوم شیعیان را شامل می شود».

در ادامه این مطلب ۱۲ آیه قرآنی که ماده “امام و امامت” در آن ذکر شده است را می آورد که عبارتند از:

۱- سورة البقرة، الآیة ۱۲۴: {وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِین}.

۲- سورة التوبة، الآیة ۱۲: {وَإِن نَّکَثُواْ أَیْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ}.

۳- سورة هود، الآیة۱۷: {أَفَمَن کَانَ عَلَى بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَیَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إَمَاماً وَرَحْمَةً أُوْلَـئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ وَلَـکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یُؤْمِنُونَ }.

۴- سورة الاسراء، الآیة۷۰: {یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُوْلَـئِکَ یَقْرَؤُونَ کِتَابَهُمْ وَلاَ یُظْلَمُونَ فَتِیلا}.

۵- سورة الانبیاء، الآیة ۷۲: {وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاةِ وَإِیتَاء الزَّکَاةِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِین}.

۶- سورة القصص، الآیة ۵: {وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الاَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِین}.

۷- سورة الحجر، الآیة ۷۹: {فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِینٍ }.

۸- سورة السجدة، الآیة ۲۴: {وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُون}.

۹- سورة یس، الآیة ۱۲: {إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ }.

۱۰- سورة القصص، الآیة ۴۱: {وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ لا یُنصَرُون}.

۱۱- سورة الفرقان، الآیة ۷۴: {وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً}.

۱۲- سورة الأحقاف، الآیة ۱۲: {وَمِن قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَاماً وَرَحْمَةً وَهَذَا کِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَاناً عَرَبِیّاً لِّیُنذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِینَ}.

مشمولان حدیث کساء

یکی از مواردی که مورد شبهه برخی از علمای معاند سلفی است، تعداد افراد مشمول حدیث کساء است و آنان ـ بر خلاف اکثریت علمای شیعه و سنی ـ معتقدند که برخی از زنان پیامبر هم شامل این حدیث و متعاقب آن آیه تطهیر می شوند.

اما این خطیب مسجد الازهر با ذکر ”حدیث کساء”که در کتاب صحاح اهل سنت وجود دارد و از “ام سلمة”به نقل از پیامبر گرامی(ص) آمده، ثابت می کند که فقط ۵ تن آل عبا مشمول این حدیث و آیه تطهیر هستند. او می نویسد: ماده کساء نیز ۵ بار در قرآن آمده است که در ذیل می آید:

۱- سورة البقرة، الآیة ۲۳۳: {وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن یُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَکِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَآرَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِکَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُواْ أَوْلاَدَکُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّا آتَیْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیر}.

۲- سورة البقرة، الآیة ۲۵۹: {أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَى قَرْیَةٍ وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ یُحْیِـی هَـَذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِکَ وَلِنَجْعَلَکَ آیَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى العِظَامِ کَیْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْماً فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیر}.

۳- سورة المائدة، الآیة ۸۹: {لاَ یُؤَاخِذُکُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمَانِکُمْ وَلَـکِن یُؤَاخِذُکُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الأَیْمَانَ فَکَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاکِینَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلاَثَةِ أَیَّامٍ ذَلِکَ کَفَّارَةُ أَیْمَانِکُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُواْ أَیْمَانَکُمْ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون}.

۴- سورة المؤمنون، الآیة ۱۴: {ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِین}.

۵- سورة النساء، الآیة ۵: {وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً وَارْزُقُوهُمْ فِیهَا وَاکْسُوهُمْ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفا}.

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

مجموعه مستند فاز۳ در بیست قسمت تولید وتکثیر شده است. پس از مجموعه « ظهور» این اثر پرده از جنایاتی برمیدارد که سران « صلیب و صهیون» به صورت برنامه ریزی شده و به منظور دستیابی به حکومت جهانی در حق ساکنان مظلوم ومستضعف جهان روا میدارند. فاز۳- جهان را آنجنان که هست می نمایاند نه آنچنان که از دید ما مخفی نگه داشته شده است…

مستند بسیار زیبا و پرمحتوایی هست که اگر از سرعت اینترنت کافی برخوردار نیستید میتوانید از فروشگاه زیر خریداری کنید

دانلود مجوعه مستند فاز3

در ضمن فعلا از این لینک ها موقتا دانلود کنید به زودی بر روی سرور های دیگر نیز لینک برای دانلود قرار خواهیم داد…

برای دریافت کاور این مستند اینجا کلیک کنید

 

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

دانلود مستند بسیار زیبا و جامع ” راز آرماگدون ” که مربوط به مسائلی از قبیل فراماسونری و جوامع مخفی میباشد که توصیه میکنیم این مستند را ببنید…البته این مستند را به دلیل استقبال زیاد از مستند های از این دست در سایت قرار داده ایم…

 

  1. قسمت
  2. قسمت
  3. قسمت
  4. قسمت
  5. قسمت
  6. قسمت
  7. قسمت
  8. قسمت
  9. قسمت
  10. قسمت
  11. قسمت
  12. قسمت
  13. قسمت
  14. قسمت
  15. قسمت
  16. قسمت
  17. قسمت
  18. قسمت
  19. قسمت
  20. قسمت
  21. قسمت
  22. قسمت
  23. قسمت
  24. قسمت
  25. قسمت
  26. قسمت


  1. قسمت     لینک کمکی
  2. قسمت     لینک کمکی
  3. قسمت     لینک کمکی
  4. قسمت     لینک کمکی
  5. قسمت     لینک کمکی
  6. قسمت     لینک کمکی
  7. قسمت     لینک کمکی
  8. قسمت     لینک کمکی
  9. قسمت     لینک کمکی
  10. قسمت     لینک کمکی
  11. قسمت     لینک کمکی
  12. قسمت     لینک کمکی
  13. قسمت     لینک کمکی
  14. قسمت     لینک کمکی
  15. قسمت     لینک کمکی
  16. قسمت     لینک کمکی
  17. قسمت     لینک کمکی
  18. قسمت     لینک کمکی
  19. قسمت     لینک کمکی
  20. قسمت     لینک کمکی
  21. قسمت     لینک کمکی
  22. قسمت     لینک کمکی
  23. قسمت     لینک کمکی
  24. قسمت     لینک کمکی
  25. قسمت     لینک کمکی
  26. قسمت     لینک کمکی

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

در این پست شمارا با صاحب رسانه های جهان آشنا خواهیم کرد . صاحب شبکه فارسی وان و انواع کانال های معروف که در ادامه مطلب به آنها اشاره شده…اطلاعاتی جالب درباره وی گفته شده که حتما مطالعه بفرمایید…

 

روبرت، روپرت، رابرت، مردوخ، مرداخ، مرداک و یا هر چیز دیگری، نامش را هر طور می‌خواهید تلفط کنید، اصل داستان فرقی نمی‌کند؛ او هر وقت که بخواهد روی جریان رسانه‌ای جهان تأثیر می‌گذارد…
حتی لازم نیست از دور هم دستی بر آتش داشته باشید، یک حساب سرانگشتی نشان می‌دهد راه‎اندازی شبکه‌ای ماهواره‌ای مثل فارسی‎وان آن‎قدر پول می‌خواهد که از عهده هر کسی برنیاید. راستی چه کسی حاضر است این همه پول هزینه کند و برای ایرانیان، یک شبکه ماهواره‌ای راه بیندازد که دیگر مجبور نباشند برای خواندن زیرنویس فیلم‌ها به زحمت بیفتند! اگر تا حالا گربه‌ای برای رضای خدا موش گرفته، «رابرت مرداک» هم همین‎جوری و برای پر کردن اوقات فراغت فارسی‎زبان‌های دنیا، شبکه‎اش را راه انداخته. این گزارش، مرور زندگی مالک فارسی‎وان و صدها رسانه دیگر دنیاست برای این‌که بدانیم او چطور از یک روزنامه معمولی در استرالیا به یکی از قدرت‌های رسانه‌ای جهان تبدیل شده و این‌که اصلا چرا فارسی‎وان؟!

اطلاعت كامل درباره رابرت مرداك  Rupert Murdoch

درباره آدم‌های معروف همیشه داستان‎هایی نقل می‌شود که الزاما واقعی نیستند، گاهی پیازداغ داستان زندگی این آدم‌ها بیشتر و بیشتر می‌شود تا با جذابیت فوق‎العاده‎ای نقل شوند. درباره مرداک می‌گویند وقتی چند سال قبل به‎شدت بیمار شد، برخی رسانه‌ها به نقل از یکی از پزشکانش نوشتند که حتی احتمال مرگ او هم وجود دارد. هنوز خبر احتمال مرگ مرداک به اندازه کافی منتشر نشده بود که قیمت‌ها در بازار بورس انگلستان تغییر کرد و این هیچ دلیلی نداشت جز احتمال مرگ یک آدم خیلی خیلی پولدار. این ماجرا حتی اگر واقعیت نداشته باشد، باز چیزی از قدرت مرداک کم نمی‌کند، برای نشان دادن نفوذ او در دنیا به اندازه کافی نشانه هست. اما واقعا این رابرت مرداک کیست؟!

جادوی سرب
آقای کیث مرداک و خانم الیزابت جوی گرین سال ۱۹۲۸ میلادی با هم ازدواج کردند. آن‎ها صاحب ۴ فرزند شدند: ۳ دختر و یک پسر که سال ۱۹۳۱ به دنیا آمد و اسمش را رابرت گذاشتند.
پدر خانواده، روزنامه‌نگار کهنه‌‌کاری بود که تجربه سال‌ها خبرنگاری برای بخش سیاسی روزنامه «عصر ملبورن» استرالیا را داشت. «مرداک» پدر که در تأسیس انجمن روزنامه‌نگاران استرالیا مشارکت کرده بود، سال ۱۹۳۳ سردبیر روزنامه‌ سیدنی مورنینگ هرالد (Sydny Morning Herald) و بعدها مدیر گروه روزنامه‌ای هرالد اندویکلی تایمز (Herasd &weeklg Tims) استرالیا شد.
رابرت در سن ۱۰ سالگی با اصرار مادر به مدرسه «گیلانگ گرامر» فرستاده شد، ولی هرگز از تحصیل در این مدرسه راضی نبود.
او هرطور بود، دوره ۷ ساله مدرسه را طی کرد و البته در این مدت، بیشتر، روزنامه‎نگاری و حال و هوای چاپخانه، او را جادو کرده بود. رابرت نوجوان در مدرسه، مجله‌ای به نام«ایف» راه انداخت و این آغاز راهی بود که کمتر از ۶۰ سال بعد به راه‎اندازی بیش از ۵۰ روزنامه ختم شد. او که به بوی تند جوهر، صدای مهیب دستگاه‎های چاپ و فضای سنگنین محل کار پدرش عادت کرده بود، بعد‌ها جایی در مرور خاطرات دوران کودکی این‎طور گفت: «زندگی یک ناشر بهترین نوع زندگی در سراسر جهان است. وقتی بچه‌ها در معرض آن قرار بگیرند، بدون شک قادر نخواهند بود در مقابل جذابیت‌هایش مقاومت کنند.»
رابرت هم نتوانست در برابر جذابیت‌های روزنامه‎نگاری مقاوت کند و اولین کار جدی خود در حرفه روزنامه‌نگاری را در حین تحصیل در «دانشگاه آکسفورد» و در روزنامه «دیلی اکسپرس» در شهر لندن از سال ۱۹۵۰ شروع کرد. ۲ سال بعد و در ماه اکتبر اما پدرش مرد و تنها پسر خانواده، تحصیل در آکسفورد را موقتا نیمه‎کاره رها کرد و به استرالیا برگشت تا به‎عنوان ارثیه پدری، چرخ روزنامه «آدلاید نیوز» را بچرخاند. رابرت برای اداره روزنامه از همان ابتدا به شیوه خودش عمل می‌کرد و معتقد بود: «اگر شما می‌خواهید دستی در دنیای نشر و ارتباطات داشته باشید، باید فقط آدم خودتان بوده و متکی به هیچ‌کس دیگر نباشید و اجازه ندهید که عمل براساس روابط دوستانه، شما را وامدار دیگران کند.» این تئوری اساس زندگی او را شکل می‌داد و البته انگار خیلی هم تئوری بدی نبود، چون او توانست کمتر از ۲ سال بعد مالک همه بخش‌های روزنامه شود و بلافاصله بخشی از روزنامه «سیدنی قبل» را هم بخرد. زمان زیادی طول نکشید که هر دو روزنامه کوچک به سوددهی رسیدند. آن روزها مرداک جوان فقط ۲۳ سالش بود…

ورود به امپراتوری
سال ۱۹۵۸ را باید سال طلایی زندگی مرداک دانست. او سرمایه‌‌گذاری اندکی در روزنامه‌ «ساندی تایمز» کرد و خیلی زود با سودی که به دست آورد، فهمید باید تا می‌تواند روزنامه بخرد! از این به بعد، هر روز باید منتظر خبری جدید از فعالیت‌های رسانه‌ای او بود. سال ۱۹۶۰ NSW یک روزنامه حومه شهری و همچنین Daily Miror در سیدنی و Truth در ملبورن را خرید. دو سال بعد هم تصمیم گرفت خودش را به روزنامه‌ها محدود نکند و به این ترتیب ۲۵ درصد سهام ایستگاه شبکه ۹ استرالیا در سیدنی و ملبورن و ایستگاه تلویزیونی Wollangong را به نام خودش سند زد.
۴ سال بعد یعنی در ۱۹۶۴ اولین روزنامه‌ ملی استرالیا به نام TneAustralian را تأسیس و منتشر کرد و طی مدت کوتاهی روزنامه‌هایش، استرالیا را تحت سلطه خود گرفتند.
او که حالا چندین و چند روزنامه و شبکه تلویزیونی داشت، تصمیم گرفت چندتایی هم شرکت انتشاراتی داشته باشد و این کار را با خرید ۲۴ درصد شرکت انتشاراتی Wellington که بعدها منتقل و به بزرگترین شرکت رسانه‌ای «زلاندنو» تبدیل شد، آغاز کرد. هنوز جوهر قرارداد این خرید خشک نشده بود که توانست سهامش را تا ۴۹ درصد برساند.

به‎عنوان یک آمریکایی
تحصیل در آکسفورد و آمریکا کار خودش را کرد. او که در سال‌های دهه ۱۹۵۰ دیدارهای منظمی از آمریکا داشت، با آگاهی و دید ویژه‌ای نسبت به آمریکا بزرگ شده بود و زمانی که در آکسفورد به تحصیل اشتغال داشت، با پیچیدگی‌های «جنگ سرد» دست‌وپنجه نرم کرد. تا این‎که خیلی زود اعلام کرد زمان آن رسیده که موقعیت آمریکا را به‎عنوان یک قدرت فائقه جهانی به‎رسمیت بشناسیم. او به‎زودی دلباخته آمریکا به ویژه شهر «نیویورک» شد.
مرداک دنبال جای پایی در بازار رسانه‌‌ای آمریکا بود و واقعا چه کاری بهتر از خرید SanAntonioNews در سال ۱۹۷۳ می‌توانست چنین کمکی به او بکند.
در همین سال‌ها بود که The news of the world و روزنامه سان The Sun را به دست گرفت. این دو روزنامه، پایه‌های مطبوعات تابلوئید انگلیس محسوب می‌شوند. اما مرداک بیش از انگلستان دلباخته آمریکا بود و چشم به رسانه‎هایش داشت. برای همین هر طور بود، نیویورک پست (News York Post) و نیویورک مگزین (New York Magazin) را تصاحب کرد. او فقط برای News York Post مبلغ ۳۰ میلیون دلار و برای مجله‌های Newyork و Village Voice و New west حاضر شد مبلغ ۲۶ میلیون دلار بپردازد و میلیون‎ها دلار صرف خرید چندین نشریه دیگر کرد. مرداک پس از این، دامنه کارهای مطبوعاتی‎اش را به‎سمت آمریکا کشاند و سهام زیادی از چندین روزنامه‌ آمریکایی را خریداری کرد. در اوایل ۱۹۸۰ بود که تصمیم گرفت به حضور خود در آمریکا ثبات بیشتری ببخشد. برای همین شرکت نیوز کورپروشین (News Corporation) را راه انداخت و از همان زمان بیشتر به‎عنوان مدیر این شرکت پرآوازه معرفی می‌شود. در طول مدت کوتاهی «نیوز کورپورشین» به یکی از سودآورترین شرکت‌های جهانی تبدیل شد؛ به‎طوری که تنها در سال ۲۰۰۲ مجموع درآمدهای آن به ۱۷ میلیارد دلار رسید.
مرداک سال ۱۹۸۵ تابعیت آمریکایی کسب کرد تا آزادی عمل بیشتری داشته باشد. در نتیجه خیلی زود توانست Herald American و چندین روزنامه پرتیراژ در شیکاگو را هم بخرد.
اما وقتی مرداک همه حواسش به خریداری و تصاحب رسانه‌های آمریکا بود، آیا می‌توانست از انگلستان غافل شود. البته که این اتفاق نیفتاد و سال ۱۹۸۱ تایمز The Times و ساندی تایمز Sunday Times را به‎عنوان روزنامه‌های مرجع انگلستان خرید و این آغاز دور جدید سلطه او بر رسانه‌های انگلیس بود.
مرداک خیلی زود یاد گرفت که باید چطور کار کند تا همه نسخه‌های روزنامه‎هایش فروش بروند و آموخت که برای مدیریت رسانه‌های خود از تمام ضربه‌‌ها استفاده کند. او در مدت کوتاهی توانست روزنامه «سان» را به یک نشریه جنجالی تبدیل کند. بدین ترتیب که به‎طور مرتب «صفحه سوم» روزنامه را به عکس‎هایی از زنان زیبا اختصاص می‌داد. از این‌جا بود که دیگر همه دنیا او را به‎عنوان یک صاحب‌رسانه شناختند.
مهم‌ترین اقدام مرداک راه‌اندازی شبکه تلویزیونی Fox در آمریکا بود. در اوایل دهه ۱۹۹۰ اقدام به توسعه امپراتوری رسانه‌ای خود در انگلستان و آسیا کرد و چندین شبکه ماهواره‌ای را خرید یا تأسیس کرد. مرداک مبلغ ۲۲۵ میلیون دلار برای خرید ۶۳ درصد از STAR TV و یک میلیارد دلار برای حق پخش فوتبال از شبکه Fox پرداخت کرد و در سال ۱۹۹۳ خدمات اینترنت Del Phi را نیز صاحب شد.
با این‎حال، کمتر کسی از فهرست دقیق رسانه‌ها و دارایی‌های او خبر دارد. از سال ۲۰۰۰ تاکنون او تا دل‎تان بخواهد، روزنامه و رادیو و تلویزیون ماهواره‌ای و کابلی خریده و فروخته که البته یکی از مهمترین همه آن‎ها، خرید ۹ درصد از کانال ۱۰ رژیم صهیونیستی است و همچنین خرید جنجالی یک شرکت در سال ۲۰۰۷. او در سن ۷۶ سالگی ۵ میلیارد دلار به مالکان «داو جونز» داد و این یکی را هم به فهرست اموالش اضافه کرد. مدیریت ۱۰۵ ساله خانواده بن کرافت بر داو جونز با پیشنهاد ولخرجانه مرداک به پایان رسید و به این ترتیب، تنها رقیب گروه رسانه‎ای رویترز هم در اختیار مرداک قرار گرفت.
در همه این سال‌ها مهمترین راز موفیقت مرداک این بود: روزنامه‌ها و شبکه‌های ورشکسته را بخر، جریان‎سازی کن و آن‌ها را هرطور شده، درست و حسابی بفروش! لطفا حواس‎تان به‎عبارت «هرطور شده» باشد تا بعد…

این سال‌ها
حاصل این‎همه تجربه و خرید و فروش در تمام این سال‌ها این است که مرداک دیگر بیشتر از هر چیزی به شبکه‌های ماهواره‌ای در سرتاسر دنیا فکر می‌کند. بر اساس آخرین آمار که البته خیلی هم به روز نیستند، او الان صاحب ۱۷۵ روزنامه، و ۶۰ شبکه تلویزیونی با ۱۳ زبان مختلف است و شبکه‌های او بیش از هر چیزی برای جوان‌ها برنامه‎ریزی می‌کنند. کسی درباره ثروت او اطلاع دقیقی ندارد. براساس طبقه‌بندی نشریه (Forbes) از ۴۰۰ آمریکایی پولدار در سال ۲۰۰۶، رابرت مرداک در رده ۳۲ است. اطلاعات موجود درباره نوع عملکرد، ثروت کنونی و حتی وضعیت خانوادگی‎اش تا حدی ضد و نقیض بوده و عمدتا در پرده‌ای از ابهام قرار دارند. برای نمونه در حالی‎که او در ردیف ثروتمندترین مردان جهان قرار دارد، اعداد و ارقامی که از میزان ثروتش ذکر می‌شوند کاملا متفاوت است. چراکه عده‌ای میزان سهام مرداک در هر یک از شرکت‎های مطرح را در افت و خیز دائمی می‌دانند که البته خود این نیز می‌تواند از شگردهای حرفه‌ای او باشد. فراموش نکنید که فقط روزنامه سان ۵ میلیون نسخه در روز می‌فروشد…

نفوذ یک پولدار
یک نفر با این همه پول و رسانه چقدر می‌تواند نفوذ داشته باشد؟! چند داستان از ماجراهای واقعی زندگی مرداک را بخوانید:
۱- سال ۱۹۸۶ مرداک انتشار الکترونیکی روزنامه‌های خود را در انگلیس، آمریکا و استرالیا آغاز کرد. این اقدام در انگلیس باعث شد تا ۶۰۰۰ کارمند رسانه‎های انگلیسی از کار اخراج شوند و این موضوع بهانه‎ای برای شورش سندیکاها بود که تا مدتی لندن را با بحران سیاسی مواجه کرد و به‎طور جدی محبوبیت مارگات تاچر نخست‎وزیر وقت را کاهش داد. این ماجرا به پرونده وایپنگ معروف است.
۲- آن‎طور که نیویورک تایمز گزارش داده در پاییز سال ۲۰۰۳، قانونی در کنگره به تصویب رسید که براساس آن، مالکیت شرکت‌ها بر تلویزیون‌های محلی که در ۳۵ درصد از منازل آمریکایی‌ها قابل‎دریافت است، محدود می‌شد. ایستگاه فاکس متعلق به مرداک تقریبا در ۳۹ درصد خانه‌ها قابل‎دریافت بود و این می‌توانست برای آن مشکل‎ساز شود. اما مرداک با استفاده از لابی‌های قوی‌ای که داشت، رایزنی‎هایش را آغاز کرد تا در پایان با حمایت کاخ سفید در جلسه‌ای که در یک نیمه شب برگزار شد، رهبران کنگره را راضی کرد که درصد به ۳۹ تغییر پیدا کند.
۳- مجله نیویورکر هم مدتی قبل در ویژه‎نامه‌ای درباره مرداک نوشت که چگونه وی در انتخابات شهرداری نیویورک در سال ۱۹۷۷ با حمایت از نامزدی که در نظرسنجی‌ها شکست خورده اعلام شده بود، نقش تعیین کننده‌ای را در انتخاب شهردار نیویورک ایفا کرد. «اد کوچ» که تا سال ۱۹۸۹ شهردار نیویورک ماند، گفته بود: حمایت «نیویورک پست» نتیجه رقابت انتخاباتی مرا تغییر داد و من بدون مرداک پیروز نمی‌شدم. نیویورکر یادآوری می‌کند که چطور نخست‎وزیر آینده انگلیس از سال ۱۹۹۵، ۱۴ هزار کیلومتر را برای شرکت در یکی از نشست‎های نیوزکورپوریشن طی و نظر مرداک را به خود جلب کرده بود.
۴- در استرالیا و در سال ۱۹۷۲ بعد از موافقت ویتلم رهبر حزب کارگر استرالیا مبنی بر اتخاذ یک سیاست حامی اسراییل، همه رسانه‌های مرداک برای موفقیت «ویتلم» به کار افتادند. اما مدتی بعد «ویتلم» پسر حرف گوش‎کنی نبود و با خلف وعده و فتح باب مذاکره با اعراب از اعطای امتیاز بهره‌برداری معدن به «هری اوپنهایمر» رئیس شرکت عظیم «انگلو – آمریکن» و «کارتل طلا» و «الماس دیبرس» خودداری کرد. مرداک هم با همان ابزاری که «ویتلم» را به قدرت رسانده بود او را از قدرت برکنار کرد و «باب هاوک» یکی از طرفداران سرسخت صهیونیسم را جایگزینش کرد.

او چطور فکر می‌کند؟
پول و نفوذ مرداک زمینه را برای اثرگذاری او در جریان‌های مختلف اقتصادی و البته سیاسی فراهم کرده. اما او چگونه فکر می‌کند، با چه کسی موافق و با چه کسی مخالف است. واقعیت این است که مرداک هیچ‎جور خاصی فکر نمی‌کند و تقریبا طرفدار هیچ‎کسی نیست. مروری بر روابط او با چهره‌های مختلف نشان می‌دهد که او همیشه جایی می‌ایستد که باد به‎نفع یکی از صدها شبکه‎اش بوزد.
مرداک در آمریکا به‎عنوان کسی شناخته شده که با راه‎اندازی فاکس نیوز، کفه را به نفع رسانه‌های محافظه‎کار، سنگین‎تر کرد. اما بسیار دیده شده که در راستای منافع تجاری، حاضر است از ایدئولوژی محافظه‎کارانه‎اش هم دست بکشد. نشریات وابسته به مرداک در انگلیس، حامیان جدی سیاست‎های محافظه‎کارانه مارگارت تاچر و جان میجر جانشین وی بودند. او در جریان انتخابات پیشین ریاست‎جمهوری ایالات متحده برای انتخاب دوباره هیلاری کلینتون نامزد دموکرات‌ها در سنای آمریکا از طریق «نیویورک پست» بار دیگر همه را شگفت‎زده کرد. در یک نمونه دیگر هنگامی که در یک نظرسنجی، احتمال موفقیت «نیل کینوک» در برابر «تونی بلر» در انتخابات رهبری حزب کارگر زیاد بود، روزنامه «سان» در صفحه اولش نوشت: «اگر «کینوک» در انتخابات پیروز شود، انگلیس به یک ویرانه تبدیل می‌شود.» در سال ۱۹۹۷ نیز روزنامه‌های مرداک نقش مهمی در پیروزی «بلر» و حزب کارگر در انتخابات این کشور داشتند. بلر هم البته پس از به قدرت رسیدن با «رومانو پرودی» نخست‎وزیر ایتالیا تماس گرفت و از او خواست تا در راستای توسعه فعالیت‌های شرکت‌«نیوز کورپوریشن» متعلق به مرداک در اروپا تلاش کند و به این ترتیب با حامی انتخاباتی‎اش تسویه‎حساب کرد.
اما رابطه او با حزب کارگر و «تونی بلر» در سال ۲۰۰۳ رو به سردی گذاشت. مرداک به «بلر» خاطرنشان کرد که بیشتر از این نمی‌تواند روی این دوستی حساب کند. او مخالفتش با قانون اساسی اتحادیه اروپا را اعلام کرد و و آن را مایه نابودی حاکمیت اقتصادی انگلیس دانست. این در شرایطی بود که «تونی بلر» یکی از موافقان قانون اساسی اتحادیه اروپا به شمار می‌رفت. با وجود این، به دلایلی در سال ۲۰۰۴ اعلام کرد که این قانون را به همه‌پرسی می‌گذارد. برخی معتقدند که دلیل اتخاذ این تصمیم پیغام مرداک بوده که اگر همه‌پرسی انجام نشود، مبارزات گسترده‌ای را بر ضد حزب کارگر در انتخابات بعدی انجام خواهد داد.
رابرت مرداک با همه این احوال اما همیشه به یک چیز وفادار بوده: صهیونیسم!

او یک یهودی است
«من یک مسیحی ارتدوکس هستم» این را خود مرداک گفته و البته کیست که نداند او یک یهودی و حتی یک یهودی متعصب است. برای بررسی این موضوع باید از دوران نوجوانی‎اش شروع کرد؛ جایی‎که او تصمیم گرفت برای نام فامیلی‎اش از عنوان «مرداک» که از نام اول پدربزرگ مادری‎اش گرفته است و ریشه یهودی دارد استفاده کند.
او البته و خیلی زود به این نتیجه رسید که بهتر است یهودی بودنش را جار نزند و حتی پنهان کند، این یک قاعده مرسوم در بین یهودی‌های پرنفوذ است که دین خودشان را کتمان می‌کنند و برای این کار هم همیشه دلایلی وجود داشته.
رابرت مرداک در مورد خودش گفته: «روزنامه‌ها درباره تولد دوباره من به‎عنوان یک مسیحی و کاتولیک چیزهایی می‌نویسند. واقعیت این است که من مانند یک مسیحی عبادت می‌کنم و گاهی به کلیسای کاتولیک می‌روم، زیرا همسرم یک کاتولیک است، اما من به‎طور رسمی تغییر مذهب نداده‌ام و یک فرزند مذهبی شدید نیستم.»
«ریگ وارن» روحانی مسیحی هم می‌گوید: «رابرت مرداک یک مسیحی متولد شده و من پیشوای روحانی او محسوب می‌شوم.»
با این حال به‎جز اصل و نسب خانوادگی، ملاحظات غیرقابل‎انکاری برای صهیونیست بودن مرداک وجود دارد. حمایت‌های بی‎دریغ و سخاوت‎مندانه او از صهیونیسم باعث شده که خیلی‌ها ادعای مسیحی بودنش را جدی نگیرند.
جورج پتاکی، فرماندار نیویورک، یک‎بار گفته بود هیچ روزنامه‌ای در ایالات متحده بیش از نیویورک پست (متعلق به مرداک) حامی و پشتیبان اسراییل نیست. علاوه‎بر‎این، مرداک عضو فعال بسیاری از سازمان‌های صهیونیستی از جمله لیگ ضد افترا، اتحادیه استیناف یهودی و موزه یهود در نیویورک، مرکز یادبود کوره‌های آدم‎سوزی است. وی در برخی از آن‎ها همچون اتحادیه استیناف یهود، موفق به کسب جایزه بشردوست سال از دست افرادی مثل هنری کیسینجر یهودی شده است. او همزمان آشکارا از شاخه صهیونیست «راست افراطی» صهیونیستی و افرادی مانند «بنیامین نتانیاهو» و «آریل شارون» حمایت می‌‌کند.
او در مراسم جمع‎آوری کمک مالی برای موزه یهود – مرکز یادبود قربانیان کوره‌های آدم‎سوزی- ، در ۲۹آوریل ۲۰۰۱گفته بود: «من همیشه به آینده اسراییل معتقد بوده و از اهداف جامعه بین‎الملل یهود طرفداری کرده‎ام.»
مرداک، حتی مدتی قبل با به مزایده گذاشتن کارت دعوت یک مراسم ناهار در نیویورک که خودش میزبان آن خواهد بود، اعلام کرد قصد دارد برای دانشگاهی در بیت‎المقدس کمک جمع‎آوری کند. این کار با انتشار یک آگهی در سایت eBay و با قیمت پایه ۲۵ هزار دلار به مزایده گذاشته شد. مرداک وعده داد هر کسی که این مزایده را ببرد، می‌تواند با چهار نفر از دوستانش در ستاد مرکزی شرکت خبری، مهمان او باشد.
اما چرا او باید یهودی بودنش را کتمان کند؟ برای این کار دلایل مهمی وجود دارد که اولین آن‎ها یک استراتژی قدیمی صهیونیست‎هاست که بر اساس آن، افرادی را انتخاب می‌کنند تا با بودجه صهیونیست‎ها ولی به نام شخصی افراد، رسانه‌های گروهی جهان را به زیر سیطره صهیونیسم بکشانند. این افراد، صهیونیست بودن‎شان را کتمان می‌کنند تا به‎عنوان افرادی بی‎طرف و غیر‎متعصب تبلیغات مؤثرتری داشته باشند.
دلیل دیگر باز هم به منفعت‎طلبی او برمی‌گردد. مرداک ادای یک مسیحی ارتدوکس را درمی‌آورد و گاه‎گاهی به کلسیا می‌رود و دعای مسیحی می‌خواند و در رسانه‌ها و مجامع عمومی، خود را یک مسیحی معرفی می‌کند تا جلب‌نظر اکثریت مسیحی آمریکا آسان‎تر باشد.

او چه می‌خواهد؟
یک نفر مگر چقدر پول می‌خواهد؟ این همه پول به چه کار یک نفر می‌تواند بیاید؟ رابرت مرداک حالا با این همه ثروت به چیزی غیر از پول فکر می‌کند. او می‌خواهد سبک زندگی مردم دنیا هرچه بیشتر جوری باشد که رسانه‎هایش تبلیغ می‌کنند، بیش از ۱۳۰ روزنامه او در دنیا که محتوای خیلی از آن‎ها با تمرکز بر ۳ موضوع روابط نامشروع جنسی، حوادث و ورزش به سمت ادبیات عامه‎پسند و مبتذل سوق داده شده است. شبکه‎های تلویزیونی بی‎شمار مرداک هدف اصلی خود را جوانان قرار داده‌اند و به همین دلیل روی مسائل جنسیتی، روابط آزاد اجتماعی، سرگرمی و ورزش تأکید ویژه‎ای دارند. او حالا آن‎قدر نفوذ دارد که حتی انگلیسی‌ها را هم نگران کرده. BBC که از پول دریافتی از بینندگان داخلی و بودجه دولتی تغذیه می شود، در برابر شبکه ثروتمندی مانند SKY که سود آن تنها در چهار ماهه نخست سال ۲۰۰۳، دو برابر کل بودجه سالانه BBC در سال پیش اعلام شده، هیچ بختی برای رقابت ندارد.
منتقدان و روشنفکران انگلیسی که می‎دانند مرداک برای پول بیشتر و تسلط گسترده‎تر بر رسانه‌ها از هیچ کاری فروگذار نمی کند، همچنان نگران اقدامات او هستند. او سراغ هر قومی و فرهنگی با نسخه مخصوصی می‌رود. همه این‌ها برای این بود که بدانید چه کسی و چرا برای ترویج فارسی‎وان تلاش می‌کند، یک یهودی پولدار که فرکانس شبکه‎هایش تقریبا همه جا هستند…

ازدواج اول و ازدواج‌های بعدی
مرداک سال ۱۹۵۶ با «پاتریشیا بوکر» ازدواج کرد و از او دارای یک فرزند دختر شد اما این ازدواج دیری نپایید و در سال ۱۹۶۰ به طلاق کشیده شد. این اولین ازدواج رابرت بود ولی هرگز آخرین آن نبود. او یک‌بار دیگر در سال ۱۹۶۷ با «آناماریا تورف» ازدواج کرد و از او دارای یک دختر و ۲ پسر شد و این بار هم در سال ۱۹۹۹ از همسرش جدا شد. طلاق «تورف» به یکی از پرسروصداترین طلاق‌ها تبدیل شد، زیرا او بیشترین مقدار دارایی و اموال به میزان ۷/۱ میلیارد دلار به‎صورت املاک و ۱۱۰ میلیون دلار پول نقد را از طلاق خود به دست آورد. مرداک ۲ هفته بعد از این ماجرا در سن ۶۹ سالگی با سومین همسر خود یعنی «وندی دنگ» ۳۱ ساله و اهل چین که معاون مدیر استار تی وی بود ازدواج کرد که از وی دارای ۳ فرزند است. رابرت و وندی هنوز از هم جدا نشده‌اند و یا اگر این اتفاق افتاده، دست‎کم کسی خبر ندارد…

اطلاعت كامل درباره رابرت مرداك  Rupert Murdoch

دوستان مرداک
با چه کسانی دوست است؟

آریل شارون
او با «آریل شارون» دوستی خوبی داشت و در هنگام رقابت بین‌ شارون و نتانیاهو برای رهبری حزب لیکود در سپتامبر ۲۰۰۵ به‎شدت از او حمایت کرد و حتی در جریان سفر شارون به آمریکا در ژوئن همان سال برایش ترتیب یک ضیافت شام را داد و به دفاع از دیدگاه‌های او پرداخت.
سام کلی، روزنامه‎نگار کهنه‎کار امور خاورمیانه در نشریه تایمز با اشاره به دوستی نزدیک این دو نفر چنین نوشته: «دوستی مرداک با نخست‎وزیر اسراییل موجب شده بود که کارمندان عالی‎رتبه در روزنامه، شماره‌های مهم نشریه را بازنویسی کنند.
مدیران اجرایی مرداک از این که مبادا کاری کنند که باعث ناخشنودی او شود، وحشت دارند. »
تونی بلر
دوستی این دو اگر چه قدمت دارد اما دوام نداشت. مرداک که از بلر در انتخابات حزب کارگر دفاع کرده بود، ناگهان روابط خود را با او قطع کرد و مدتی بعد در آگوست ۲۰۰۸ به سمت دیوید کامرون نامزد حزب محافظه کار و رقیب گوردون براون گرایش پیدا کرد.
لری سیلوراستین
۵۰ روز قبل از حملات ۱۱ سپتامبر با حمایت مرداک، سیلوراستین اجاره ۹۹ ساله مرکز تجارت جهانی و برج‌های جهانی را به‎دست می‌آورد.
با انفجار برج‌های جهانی، ساختمان‌ها تخریب می‎شوند. سیلوراستین حق بازسازی مجدد بناها را به‎دست آورده و اجازه دارد مساحت مکان تجاری را تا ۳۰ درصد افزایش دهد. ضمن این‌که سیلوراستین به دلیل خسارت تخریب مرکز تجارت جهانی و درآمدهای پیش‎بینی شده آن، ۲/۷ میلیارد دلار از بیمه ادعای خسارت می‌کند. این خسارت به‎خاطر اموالی است که او با پیش‎پرداختی به مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار وجه قرضی از مرداک، اجاره کرده بود. برای همین است که حادثه ۱۱ سپتامبر بیش از اندازه مشکوک به‎نظر می‌رسد.
رابرت مورگنتو
مورگنتو رییس موزه یهود و یکی از نزدیک ترین دوستان مرداک است. او زمانی که طرح گسترش موزه یهود و مرکز یادبود کوره‌های آدم‎سوزی را آغاز کرد، برای جلب کمک سراغ مرداک رفت و این پاسخ را شنید: «من از شما حمایت خواهم کرد، مادامی که آن را زیر ۱۱۰ طبقه اداره کنید.» این یعنی حاضر است تا هزینه ۱۱۰ طبقه برای موزه یهود را پرداخت کند.
دیگران
مرداک زمانی با «مارگارت تاچر» روابط خوبی داشت و می‌خواست در کنار «رونالد ریگان» در واشنگتن باشد، برای همین روابطش با کاخ سفید را مستحکم‌تر کرد. او حتی در ضیافت شام ریگان شرکت و بعد از آن نیز روابط دوستانه‌ای با «ریچارد نیکسون» برقرار کرد.

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

همانطور که در مقاله پیشین اشاره شد، امروزه افکار و برنامه ریزی رهبران تئوصوفی نقشه ی راه نظم نوین جهانی است و چیزی که هم اکنون به صورت گسترده و از طرق مختلف، حتی در پوشش مبارزه با نظم نوین جهانی ترویج می شود، عقاید “تئوصوفی”۱ و “جنبش عصر جدید”۲ است…..

 

به طور خلاصه عقاید تئوصوفی و جنبش عصر جدید به قرار زیر است:

ستاره شناسی، طالع بینی و اعتقاد به دوری بودن تاریخ در ارتباط با صورت های فلکی زودیاک، ارتباط با موجودات ماروائی (ارواح و اجنه) برای کسب دانش (مکاتب اسرارآمیز)، اعتقاد به توانایی انسان در رسیدن به مقام خدایی، نهان پیشگی، اعتقاد به برپایی جهان تک حکومتی در آستانه عصر برج دلو

تئوصوفی، جنبش عصر جدید و فراماسونری سازمان هایی در هم تنیده هستند و عقایدی که در زیر توضیح داده خواهد شد از تعالیم اصلی هر سه این گروه هاست. به طور مثال بسیاری از ماسون ها مانند فیلسوف-ماسون درجه ۳۳، منلی پی هال عضو جامعه تئوصوفی بوده و هستند و حتی در دوره ای ریاست جامعه تئوصوفی در دست “آنی بیسانت”۳ مارکسیست، ماسون و موسس جامعه بین المللی “کمک ماسونری”۴ بوده است. آنی بیسانت همچنین با برپایی لژ های ماسونری در سرار جهان به جامعه تئوصوفی خدمات بزرگی انجام داده است.

هلنا پترونا بلاواتسکی۵ و جامعه تئوصوفی۶

فراماسونری،دین نوین جهانی – قسمت دوم

بدرستی می توان بنیانگذار جنبش عصر جدید را موسس جامعه تئوصوفی، هلنا پرونا بلاواتسکی دانست. بلاواتسکی متولد ۱۸۳۱ از همان آغازین دوران زندگی اش بسیار به موضوعات ماورائی و اسرار آمیز علاقه داشت، لذا در ۱۷ سالگی سفر ۱۰ ساله ای را به نقاط مختلف جهان (آمریکا جنوبی، مصر، کانادا، فرانسه، یونان، مکزیک، تبت، هند، آلمان و انگلیس) جهت مطالعه سنت های مذهبی آن ها آغاز کرد و با راهنمایی موجودات ماورائی که او در این سفر با آن ها ارتباط برقرار کرده بود، با کوله باری از تعالیم اسرارآمیز به نیویورک رفت تا درسال ۱۸۷۵ سازمانی با نام جامعه تئوصوفی تاسیس کند.

افکار و نظریات او که از طریق کتاب ها و مجله اش با نام “مجله لوسیفر” انتشار یافت، اصول و عقاید جنبش عصر جدید را شکل داد. با گذشت زمان، روز به روز بر شدت محبوبیت جامعه او افزوده شد و چهره های شاخص از سرار جهان به آن پیوستند که در بین آن ها اسامی کسانی چون: توماس ادیسون، الویس پریسلی، ماهاتما گاندی، آرتور کانن دویل و جیمز جویس دیده می شود.

عقاید بلاواتسکی و به طبع آن جنبش عصر جدید

چنانچه در حین مطالعه، این عقاید به نظر شما آشنا آمد تعجب نکنید زیرا امروزه این عقاید به صورت گسترده از طریق رسانه ها و سیستم های آموزشی جهان در حال تعلیم است.

اعتقاد به زودیاک، دوری بودن تاریخ و ظهور معلم جهانی در هر برج از زودیاک

بلاواتسکی معتقد بود تاریخ پایان ندارد بلکه به صورت دوری است و هر دور در ارتباط با یکی از صورت های فلکی (برج) زودیاک۷ است و معلم جهانی مختص به خود را دارد.

« تئوصوفیست ها در هر رتبه ای – که برخی از آن ها معنای پنهان آواتار ها۸، ماشیح ها، سوشیانس ها و عیسی های مورد انتظار جهانیان را دریافته اند – می دانند که پایان جهان وجود ندارد، بلکه این اعصار هستند که تکمیل می شوند، یعنی پایان یک دور که هم اکنون به سرعت نزدیک می شود. … مانند دوره ی مسیحا … کسی که با برج حوت مرتبط بود … این یک دوره است، تاریخ است و خیلی طولانی نیست اما بسیار نهانی است، ۲۱۵۵ سال خورشیدی طول می کشد … در ۲۴۱۰ و ۲۵۵ سال پیش از میلاد مسیح نیز رخ داد، همان زمانی که نقطه اعتدالین وارد نشان [زودیاک] قوچ شد و سپس به حوت وارد شد. و در آینده ای نزدیک وارد نشان دلو می شود، آن هنگام خصوصیات روحی بشریت شروع به تغییر بزرگی می کند و ما باید کارهای روحی زیادی انجام دهیم.»

هلنا بلاواتسکی – لوسیفر: نشریه تئوصوفی۹

به اعتقاد بلاواتسکی حضرت مسیح (ع) تنها نماینده ی عصر برج حوت۱۰ و تعلیم یافته مکاتب اسرار آمیز از طریق استادان و معلمان بوده است و با ورود به عصر “برج دلو”۱۱ اتوپیای نظام واحد جهانی به همراه “معلم جهانی”۱۲ مختص آن عصر ظهور خواهد کرد. بلاواتسکی همچنین در کتاب “آیزیس فاش شد”۱۳ شرح می دهد که داستان حضرت عیسی (ع) در سنت های باستانی مختلف جهان وجود داشته است و همه آن ها نماد “خدای خورشید”۱۴ بوده اند.

بلاواتسکی در کتاب “کلید تئوصوفی”۱۵ اهداف اصلی جامعه خود را چنین بیان می کند:

  • تشکیل انجمن برادری جهانی بدون تفاوت در نژاد، رنگ و کیش
  • ترویج مطالعه ادیان مختلف جهان
  • تحقیق در مورد اسرار نهان طبیعت

جا به جا کردن شیطان با خداوند، خوب دانستن شیطان و شر دانستن خدا

«این درست است اگر ما شیطان، مار کتاب پیدایش۱۶ را به عنوان خالق اصلی، ولی نعمت و پدر معنویت انسان در نظر بگیریم. زیرا او “پناهگاه نور”، لوسیفر تابان و روشنی بخش است. کسی که چشمان آدم و به قول معروف مخلوق یهو۱۷ را باز کرد. و او اولین کسی بود که نجوا کرد: “هنگامی که از آن سیب بخوری، مانند خدا خواهی شد و خیر و شر را تشخیص خواهی داد”. این عمل او را تنها می توان نوری از جانب یک منجی دانست. و با این کار او با یهو، روح متقلب، دشمنی ورزید. اما او در حقیقت نهان همچنان محبوب ترین پیامبر(فرشته) باقی مانده است.»

هلنا بلاواتسکی – تعالیم سری۱۸

«لقب شیطان به راستی متعلق به اولین و خشن ترین دشمن تمام خدایان دیگر، یهو۱۹ است… نه به ماری که تنها از سر همدردی و حکمت سخن گفت. … امروز اثبات شده است که شیطان، اژدهای قرمز سوزان، رب تابان، لوسیفر یا حامل نور در درون ماست، در ذهن ماست، وسوسه گر ماست، منجی ماست، رهایی بخش هوش ما از حیوانیت خالص است.»

هلنا بلاواتسکی – تعالیم سری۲۰دیوید اسپنگلر۲۱ یکی از رهبران جنبش عصر جدید می گوید:

« نور حقیقی لوسیفر از راه اندوه، تاریکی و عدم پذیرش، قابل مشاهده نیست. نور حقیقی این موجود عظیم تنها هنگامی قابل مشاهده است که چشمان خود شخص بتواند نور مسیح، نور خورشید درون خود را ببیند. لوسیفر در درون همه ماست تا ما را به تمامیت رهنمون کند. در حالی که ما به سمت عصر جدید که عصر تمامیت است حرکت می کنیم هر یک از ما به نقطه ای خواهد رسید که من آن را ورود به مکتب لوسیفر می نامم. مسیر ویژه ای که هر کسی باید از آن عبور کند تا به وجود نور درونش و به کامل و تمام بودن خود پی ببرد. لوسیفر می آید تا آخرین هدیه اش، تمامیت را به ما ببخشد، اگر ما آن را بپذیریم آنگاه او آزاد خواهد بود و ما نیز آزاد می شویم. این ورود به متکب لوسیفر است. این نقطه ایست که بسیاری هم اکنون و در آینده با آن روبرو خواهند شد. زیرا این آیین ورود به عصر جدید است. آیینی برای عبور از گذشته و ورود به شرایطی جدید است.»

دیوید اسپنگلر – تفکری بر مسیح۲۲

ارتباط با موجودات ماورایی، اجنه و ارواح برای کسب دانش (مکاتب اسرارآمیز) به اصطلاح “انتقال از ارواح”۲۳

فراماسونری،دین نوین جهانی – قسمت دوم

در تئوصوفی، جنبش عصر جدید و فراماسونری به وجود گروهی از مردان و زنان بسیار تکامل یافته اعتقاد دارند و آن ها را سران حکمت ( سلسله سران روحانی یا سران عروج کرده) می نامند و ادعا می کنند بودا، کریشنا، عیسی (ع) و حضرت محمد (ص) از سران حکمت بوده اند و موجودی به نام “مایتریا”۲۴ از تمام آن ها برتر و رهبر آن هاست که خود او تحت فرمان “سانات کومرا”۲۵ قرار دارد.

تئوصوفیست طرفدار عصر جدید، دن رود یار۲۶ توضیح می دهد که سانات کومرا طبق تعالیم نهان پیشگان، همان شیطان است:

«شیطان تغییر یافته لغت سانات کومرا است و در فلسفه نهان پیشگان هند، موجودی شبیه به پریمیسیوس۲۷ است که به انسان آتش خودآگاهی، استقلال و فردیت بخشید.»

دن رودیار – جادوی آهنگ و هنر موسیقی۲۸

فراماسونری،دین نوین جهانی – قسمت دوم

آن ها اعتقاد دارند این سران حکمت، دست مخفی راهنمای انسان در مسیر تکامل بوده اند و مایتریا همان ماشیح یهودیان، مسیح مسیحیان، پنجمین بودای بوداییان، کریشنای هندو ها و امام مهدی (عج) مسلمانان است که همگی منتظرش هستند و او هم اکنون در زمین حضور دارد و در وقت مناسب در اجتماع ظاهرخواهد شد. بزرگترین مبلغ مایتریا نقاشی انگلیسی به نام “بنجامین کرام”۲۹ است. او بعد از اینکه به گفته خود با مایتریا ارتباط برقرار کرد، در سال ۱۹۸۲ شروع به چاپ آگهی های تمام صفحه در ۲۲ روزنامه در سراسر جهان کرد که در آن نوشته بود:

« نقشه چیست؟ آن نقشه عبارتست از برپایی حکومتی جهانی و یک دین نوین جهانی به رهبری مایتریا.»

اگر فکر می کنید بنجامین کرام تنها دچار اشتباه در تشخیص شده و هدفش خیر است به این سخنان او توجه کنید:

« برای بسیاری در حال حاضر، این هوشیاری که عبارتست از شناخت سطحی بالاتر از آگاهی که در اختیار کسانی است که در حال تشکیل حکومت معنوی خود هستند، استادان آیین های ورودی جهان. وجود آن ها نخستین بار توسط اچ.پی بلاواتسکی، کمک-موسس جامعه تئوصوفی در سال ۱۸۷۵ آشکار شد. جزئیات بیشتر درباره ارتباط با این سران و اقدامات آن ها توسط آلیس بیلی در سال های ۱۹۱۹ تا ۱۹۴۹ ارائه شد. او در کتاب “عمومی سازی سلسله سران”۳۰ طرح این مردان روشنی یافته را برای بازگشت و انجام اقدامات فیزیکی فاش کرد و من نیز اضافه می کنم، این نقشه آغاز شده است.»

بنجامین کرام – ظهور مجدد مسیح و سران حکمت۳۱

فراماسونری،دین نوین جهانی – قسمت دوم

بنجامین کرام جهت تبلیغ آمدن مایتریا موسسه “اشتراک بین المللی”۳۲ و یک سایت اینترنتی تاسیس کرده است و مرتبا به نقاط مختلف جهان سفر می کند تا با برگزاری جلساتی، از مایتریا برای مردم مطلب انتقال دهد. جلساتی که گفته می شود سیاستمدارانی چون میخائیل گورباچوف و جورج بوش در آن شرکت کرده اند.

همانطور که اشاره شد ارتباط با موجودات ماورایی از کارهای اصلی این فرقه است. شخص بلاواتسکی کتاب “تعالیم سری”۳۳ را با راهنمایی یکی از سران روحانی به نام “کوت هومی” نوشته است.

فراماسونری،دین نوین جهانی – قسمت دوم

آلیس بیلی۳۴ یکی دیگر از رهبران تاثیر گذار تئوصوفی، به گفته خود با انتقال از موجود ماورائی تبتی به نام “دجوال کول”۳۵، ۲۴ جلد کتاب نوشته است. نمونه هایی از این دست در تئوصوفی، جنبش عصر جدید و فراماسونری فراوان یافت می شود.

تناسخ و تکامل، امکان خدا شدن انسان، یکی بودن خدا، انسان و طبیعت

یکی از اصول فکری تئوصوفی و جنبش عصر جدید نظریه تکامل است. در حقیقت نخستین کسی که نظری تکامل را مطرح کرد چارلز داروین نبود و طبق انجیل مسیحیان، نخستین نفر شیطان بود که در باغ عدن به آدم و حوا گفت: «اگر از آن سیب بخوری، خدا خواهی شد». ایده تکامل از زمان های باستان جزء تعالیم اصلی نهان پیشگان بوده است. در واقع تئوری داروین تنها تلاشی برای پوشاندن لباس علمی به آن ایده بود و البته موفق شد آن را در دنیا فراگیر کند.

فراماسونری،دین نوین جهانی – قسمت دوم

تلاش های فراوانی جهت یافتن شواهدی برای اثبات نظریه تکامل انجام گرفت که یکی از تاثیر گذارترین آن ها، یافته ها و در واقع جعلیاتی بود که توسط کشیشی عضو جامعه یسوعیون۳۶ به نام پیتر تیلارد دی شاردان۳۷ انجام پذیرفت. اقدامات و نظریات شاردان تاثیر بسزایی در پذیرش نظریه تکامل توسط کلیسای کاتولیک داشت. پاپ ژان پل در سال ۱۹۸۶ با تاثیر از نظریات شاردان و بر اساس سند “واتیکان ۲″ “روز جهانی دعا برای صلح”۳۸ را سازماندهی کرد. هدف اصلی این مراسم که مشابه آن در سال های بعد نیز تکرار شد، اتحاد ادیان بود و طی آن از نمایندگان ادیان آسمانی و مشرک دعوت به عمل آمده بود و حتی شخص پاپ آیین پرستش خدایان ادیان مشرک را به جا آورد.

این اقدامات تیلارد باعث محبوبیت چهره او در بین طرفداران جنبش عصر جدید شد تا جایی که برخی به او لقب پدر عصر جدید دادند.

تیلارد در رابطه با منجی متحد کننده ادیان می گوید:

« من اعتقاد دارم آن منجی که همه بدون شک منتظرش هستیم، یک منجی جهانی خواهد بود و آن منجی، مسیح تکامل است. به نظر من همگرایی ادیان حول یک منجی جهانی که اصول تمام آن ها را ارضاء کند، تنها راه تغییر جهان است و تنها از این طریق دین آینده قابل دست یافتن است.»

فراماسونری،دین نوین جهانی – قسمت دوم

براد استایگر۳۹، طرفدار جنبش عصر جدید در کتاب “برادری”۴۰ بیان می کند انسان در دین جدید در می یابد که خداست و این مقصود ادیان باستانی بوده است:

« بسیاری متقاعد شده اند که عصر برج دلو، منادی دینی جدید است. حتی در آن دیگر کلمه دین به کار نخواهد رفت. در آن زمان از مسئله اصلی درک واقعی تری خواهیم داشت و شخص از سطح اعتقاد به یک چیز کامل تر شده، به یک چیز تبدیل می شود و آنچه را که ادیان باستانی سعی داشتند بیان کنند، در خواهد یافت: آرام شوید و دریابید که خدا هستید. در واقع این دین بزرگ جدید است و در آن همه و هر کسی در خواهد یافت که خداست.»

مفهوم پیوسته و مترادف با تکامل و البته از اصول تئوصوفی، مفهوم تناسخ و زندگی ابدی روح در بدن های مختلف است. بنابر عقاید تئوصوفی، انسان بوسیله شیطان قدرت تفکر پیدا کرد و می تواند با تکامل و تصرف طبیعت و جهان به خدا تبدیل شود. ویلمهرست۴۱ فراماسون نیز هدف ماسونری را ساختن انسان-خدا تعریف می کند و می گوید:

« نقطه اوج در لژ، بیانگر نهایت سطح آگاهی ممکن برای ماست که وقتی استعداد هایمان را به حد کمال رشد دهیم، بی نهایت خواهد بود. انسان که از زمین زاده شد و در قلمرو طبیت رشد کرد تا به سطح عقلگرایی کنونی رسید، باید تکامل خود را تا رسیدن به سطح خدایی ادامه دهد و سطح آگاهی اش را با آگاهی محیط بر عالم یکی کند. این هدف نهایی تمام آیین های ورودی بوده و هست.»

ویلمهرست – مفهوم فراماسونری۴۲

حتما مطلع هستید که با وجود رد شدن نظریه تکامل با شواهد متعدد، همچنان این نظریه پایه بسیاری از علوم قرار داد و توسط سیستم های آموزشی سراسر جهان تعلیم داده می شود.

ضرورت تشکیل نظم نوین جهانی در آستانه عصر جدید و آماده سازی مردم برای قبول آن

فراماسونری،دین نوین جهانی – قسمت دوم

یکی از رهبران برجسته و تاثیر گذار تئوصوفی آلیس بیلی۴۳ متولد ۱۸۸۰ بود. طرح او برای برپایی نظام نوین جهانی در عصر جدید و دین واحد آن، امروزه توسط صاحبان قدرت و رسانه به کار گرفته شده و به صورت گسترده در حال اجراست. طبق طرح او برای دستیابی به جهان تک حکومتی با دینی واحد، بایستی به جهانیان تئوصوفی و فراماسونری آموزش داده شود. او در کتاب “عمومی سازی سلسله مراتب سران”۴۴ برای نبرد اندیشه ها در آینده اینگونه برنامه ریزی می کند:

«جنگ بزرگی در دنیای افکار با سلاح اندیشه به راه خواهد افتاد. این جنگ شامل حوزه احساسی که به خاطر تعصبات آرمانگرایانه به وجود می آید نیز خواهد بود. این تعصبات طبیعی علیه ظهور دین جهانی و نهان پیشگی خواهد جنگید. … نباید فراموش شود که تنها کارآموزان و شاگردان نهان پیشگان، هسته اصلی دین جهانی را تشکیل خواهند داد.

بنابر این بدون شک، در حال حاضر آشنا سازی عموم مردم با ماهیت تعالیم اسرار آمیز از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. … هنگامی که آن سرور همراه پیروان و شاگردانش بیاید، ما باید برای تازه واردان، تعالیم اسرار آمیز را ترمیم کرده و معانی زود فهمی از آن ارائه کنیم.»

آلیس بیلی – عمومی سازی سلسله مراتب سران

به عقیده نهان پیشگان، تعالیم و مکتب اسرار آمیز که از شیطان به انسان رسیده، در دست فیلسوفان باستان بوده است اما به گونه ای از میان رفته و این وظیفه نهان پیشگان است تا سنت های باستانی را جستجو و حقایق نهان آن را کشف کنند و بوسیله آن حکمت ها، مشکلات جهان را برطرف کنند.

آلیس بیلی معتقد بود فراماسونی محل خوبی برای تربیت نهان پیشگان ماهر آینده جهت اهداف تئوصوفی است:

«جنبش ماسونری در حالی که می تواند از سیاست و اجتماع دور بماند و در وضعیت انفعال کنونی باقی بماند، به این نیاز خواهد رسید که می تواند و باید قدرت را بدست گیرد. آن [ماسونری[ نگهبان قانون است. آن خانه تعالیم اسرارآمیز و محل ورود [به مکتب] است. در نماد های آن آیین خدایی موجود است و راه رستگاری بصورت مصور در بطن اعمال آن محفوظ است. راه خدایی در معابد آن نشان داده شده و تحت چشم جهان بین کارها به پیش می رود. آن چیزی بیش از یک سازمان نهان پیشگی است که قابل درک باشد و آموزشگاه حرفه ای نهان پیشگان ماهر و تازه وارد خواهد بود.»

آلیس بیلی – عمومی سازی سلسله مراتب سران

بیلی همچنین بیان می کند که فراماسونری و نهان پیشگی، دین عصر جدید است که باید به مردم آموزش داده شود و چون هرکسی وارد انجمن های ماسونری و یا آیین های مذهبی نمی شود، باید از طریق سیستم آموزشی تعلیم آن ها را انجام داد:

« سه محل اصلی آماده سازی مردم برای عصر جدید را می توان کلیسا، انجمن های برادری ماسونری و حوزه آموزش دانست. … سرور والا از طریق برنامه های آموزشی در جهان به دنبال عامه مردم هوشمندی می گردد که از طریق آیین ها و نمادگرایی مانند ماسونری و یا از طریق مذهب و مراسم های مذهبی مانند کلیسا قابل دسترس نیستند.»

آلیس بیلی – عمومی سازی سلسله مراتب سران

همانطور که پیش تر اشاره شد آلیس بیلی در سال ۱۹۱۹ با موجودی تبتی به نام “دجوال کول” ارتباط برقرار کرد و تا سال ۱۹۴۹، ۲۴ جلد کتاب نوشت. او برای انتشار آثارش و همچنین آثار بلاواتسکی و جامعه تئوصوفی، “انتشارات لوسیفر” را تاسیس کرد که بعدا به خاطر صراحت زیاد، نامش را به “تراستِ لوشیس”۴۵ تغییر داد. تراست لوشیس به یکی از سازمان های اصلی عصر جدید بدل شد و هم اکنون نیز در حال فعالیت است. تراست لوشیس مستقیما وابسته به سازمان ملل متحد است و در آن به عنوان یک NGO، فعالیت های مختلفی از جمله انتشار آثار سازمان ملل را انجام می دهد. بدون شک سازمان ملل متحد یکی از مروجین و مجریان اصلی تئوصوفی و جنبش عصر جدید است.

رابرت مولر یکی از شاگردان آلیس بیلی که بمدت ۴۰ سال عضو دبیرخانه سازمان ملل بوده است می گوید:

«ما باید با آخرین شتاب ممکن به سمت جهان تک حکومتی، دین واحد جهانی تحت یک رهبر جهانی حرکت کنیم.»

رابرت مولر همچنین برای عمل به طرح استادش در نقاط مختلف جهان و با تایید سازمان ملل مدارسی را تاسیس می کند که به گفته خود او تعالیم آن مدارس بر اساس کتاب های آلیس بیلی است.

فراماسونری،دین نوین جهانی – قسمت دوم

بد نیست نظر مبلغ اصلی رهبر جهانی نهان پیشگان (مایتریا)، بنجامین کرام را نیز درباره دین عصر جدید بدانیم:

«دین عصر جدید تعالیم خود را از طریق سازمان هایی چون فراماسونری بیان خواهد کرد. هسته مکاتب اسرار آمیز در فراماسونری گنجانده شده است.»

لزوم نابودی افراد ناسازگار با نظم نوین جهانی

حال باید دید جنبش عصر جدید چه برنامه ای برای کسانی دین جدید را نپذیرند و وارد مکاتب اسرار آمیز نشوند دارد. آیا آن ها طبق شعارهای به ظاهر صلح جویانه خود مانند تشکیل انجمن برادری جهانی، با مخالفاشنان مدارا خواهند کرد ؟ مطمئنا خیر، آلیس بیلی معتقد است نابودی موانعی که در سر راه هدف قرار بگیرد، عمل بدی نیست و بسیار مطلوب نیز هست:

« نگذارید فراموش شود که زندگی، هدف و مقصد از پیش تعیین شده آن در الویت است و زمانی که ثابت شد عاملی در راه رسیدن به هدف، ناقص عمل می کند یا با حالت مریض و لنگ لنگان پیش می رود، حذف آن عامل از نقطه نظر سران روحانی یک مصیبت نیست. مرگ مصیبیتی هراسناک نیست. در حقیقت عمل نابودگر، عملی خشن و نامطلوب نیست. مجوز این نابودگری توسط محافظان نقشه صادر شده است تا شر به خیر تبدیل شود.»

آلیس بیلی – “آموزش در عصر جدید”۴۶

باربا مکارکس هوبارد۴۷ یکی از رهبران جنبش عصر جدید در این رابطه چنین می گوید:

« در بین طیف های مختلف مردم تنها یک چهارم بالار رفتن را انتخاب می کنند .. و یک چهارم در برابر این انتخاب مقاومت می کنند. آن ها به زندگی با تکامل مداوم علاقه ای ندارند. حال که ما در حال انتقال از سطح انسان مخلوق به سطح انسان کمک-خالق هستیم، آن یک چهارم خرابکار باید از جامعه حذف شود، خوشبختانه شما عزیزان محبوب من، مسئول این کار نخواهید بود. ما مسئول هستیم. ما مسئول اجرای پروسه گزینش خدا برای سیاره زمین هستیم. او انتخاب می کند و ما نابود می کنیم. ما سواران” اسب سفید”۴۸ آخرالزمان، مرگ هستیم.»

باربارا مارکس هوبارد – “همکاری در آفرینش”۴۹

هوبارد همچنین در کتاب “تولدت مبارک سیاره زمین”۵۰ می نویسد:

« پایان این دور از دوره تکامل فرا خواهد رسید. همه آنچه ما می دانیم انتخاب است و تمام کاری که باید انجام دهیم انتخاب کردن است. همه کسانی که انتخاب می کنند تا به مسیح ذاتی خود تبدیل شوند، از درون راهنمایی خواهند شد تا چگونه عمل کنند. همه کسانی که تکامل را انتخاب نکنند، خواهند مرد. در آن وقت دوره کودکستان در زمین به پایان می رسد.»

باربارا مارکس هوبارد – تولدت مبارک سیاره زمین

رابرت مولر طرفدار جنبش عصر جدید و فعال سازمان ملل متحد که پیش تر به او اشاره شد، می گوید:

«من در تعجبم که چرا تا بحال کسی به فکر ساختن زمینی پیشرفته نیافتاده است، سازمانی که در رقابت با ازدیاد جمعیت، پا در کفش “زمین مادر”۵۱ کند و هر زمان از تعداد انسان ها یا مصرف کنندگان کم شود غرق در شادمانی گردد. باید برای افراد، حوادث یا موسساتی که بتوانند از جمعیت انسان ها یا مصرف کنندگان منابع زمین بکاهند، جایزه در نظر گرفت. و نخستین جایزه را باید به سازمان ملل متحد داد که با برگزاری کنفرانس های کنترل جمعیت و برنامه های ضد افزایش جمعیت، در سال های ۱۹۵۲ تا ۲۰۰۰، از تولد ۲ بیلیون و ۲۰۰ میلیون نفر جلوگیری کرد.»

رابرت مولر – “ایده ها و آرزو ها برای جهانی بهتر”۵۲

فراماسونری،دین نوین جهانی – قسمت دوم

نظم نوین جهانی و دروغ ۲۰۱۲

حتما همه شما نظریات مختلف درباره وقوع اتفاقی غیر مترقبه در سال ۲۰۱۲ را شندیده اید. نظریاتی که طی سال های اخیر بشدت در حال تبلیغ است و در دو دسته قرار می گیرد. دسته اول که غالب این نظریات را شکل می دهند، پیش بینی نابودی زمین بر اثر حادثه ای طبیعی بر اثر عواملی مانند: قرار گرفتن خورشید در مرکز کهکشان راه شیری، در یک خط قرار گرفتن سیارات منظومه شمسی، جابه جا شدن قطب شمال و جنوب زمین، انفجاری بزرگ در خورشید، برخورد یک شهاب سنگ یا سیاره نیبیرو به زمین و از همه معروف تر پیش بینی تقویم مایان ها از پایان یافتن تاریخ در ۲۰۱۲ است.

جالب این است که پیش بینی شده است تمام این اتفاقات قرار است دقیقا در سال ۲۰۱۲ و حتی در روز ۱۲ دسامبر اتفاق بیافتد که بیشتر شبیه به یک لطیفه می ماند. محققانی که به درستی در این زمینه تحقیق کرده اند برای هیچ کدام از این ادعاها شاهدی نیافتده اند، حتی در فرهنگ مایان ها هیچ اشاره ای به پایان تاریخ در سال ۲۰۱۲ پیدا نشده است و تقویم آن ها تنها بر اساس محاسبه و مشاهده دوره چرخش ستارگان با مشاهده از روی زمین ساخته شده است. علاوه بر این که انجام چنین محاسباتی بسیار قبل تر از آن ها در یونان انجام شده بود، دوره چرخش ستارگان تنها یک خصوصیت بصری است و تنها برای کسی که از زمین آن را مشاهده می کند مصداق دارد و بیرون از سیاره زمین هیچ ویژگی خاصی ندارد.

دسته دیگری از نظریات که غالبا توسط طرفداران جنبش عصر جدید تبیلغ می شود بیان می کنند که در سال ۲۰۱۲ به واسطه قرار گیری زمین در موقیت خاصی نسبت به ستارگان، انرژی خاصی از ستارگان به زمین می رسد و بگونه ای (که خودشان نیز نمی دانند چگونه) باعث جهش و افزایش ناگهانی سطح آگاهی و هوشیاری مردم جهان می شود. که البته این نظر را تنها کسانی بدون دلیل قبول می کنند که پیرو آن ها باشند. دقت کنید که این ایده با افزایش دانش مردم در آخرالزمان که در روایات ما آمده است تفاوت دارد، آن ها علت این جهش را انرژی روحانی ساتع شده از ستاره ها می دانند.

حال چرا این دروغ ها به صورت گسترده در حال تبلیغ است؟ زیرا صاحبان قدرت و طرفداران عصر جدید عقیده دارند در سال ۲۰۱۲ به عصر برج دلو وارد می شوند و در نتیجه باید مردم را از طریق پروپاگاندای تبلیغاتی آماده اهداف خود کنند.

مایکل پی مائو۵۳ از طرفداران عصر جدید می گوید:

«۲۰۱۲ آنچنانکه پیش بینی شده است، پایان دنیا نیست، بلکه آغاز عصری طلایی، عصر برج دلو است که در حدود سال ۲۰۱۲ آغاز می شود.»

مایکل پی مائو – پیشگویی ها در نیایش های ژرمانوس۵۴

دکتر کریستوفر پپلر۵۵ عقیده جنبش عصر جدید درباره سال ۲۰۱۲ را چنین توضیح می دهد:

« آن ها معتقدند عصری که در حدود سال ۲۰۱۲ فرا خواهد رسید، عصر برج دلو خواهد بود. آن ها می گویند این عصر، عصر روشن شدن اندیشه ها و اتحاد جهانی است، جهان پس-مسیحیت.»

کریستوفر پپلر – مکاشفات در ستاره ها۵۶

موسس گروه ماسونی “باشگاه رم”۵۷ ، اروین لاسلو۵۸ به همراه شاگرد جیدو کریشنامورتی۵۹ (تئوصوفیت مشهور)، دیپاک چوپرا۶۰ و میخائیل گورباچف۶۱ کتاب “۲۰۱۲ انتقال جهان”۶۲ را نوشته و در آن نظریات ۲۰۱۲ را ترویج کرده اند. لاسلو همچنین یک سایت۶۳ و سازمان مشابه دیگری با نام “باشگاه بوداپست”۶۴ تاسیس کرده است که نظریات ۲۰۱۲ و عقیده تکامل انسان در جنبش عصر جدید را تبلیغ و ترویج می کنند. از اعضای این باشگاه می توان رابرت مولر، عضو سابق دبیرخانه سازمان ملل و باربارا مارکس هوبارد را نام برد که می گوید:

«ما در حال طرح ریزی برای ۲۰۱۲ بودیم و آن طرح هم اکنون در حال اجراست.»

نکته جالب توجه دیگر، وضعیت جنبش های مردمی ضد نظم نوین در غرب است. از یک طرف محققان دارای اعتقادات مسیحی مانند: ولیام کوپر و فریتز اسپرینگ مایر و … هر یک بگونه ای (ترور، رندانی شدن و …) ساکت شده اند و از طرف دیگر برخی رهبران جنبش های مردمی مانند: دیوید آیک، مایکل تساریون، جوردن مکسول، دیوید ویلکاک و … آزادنه و بدون هیچ مشکلی در حال ادامه کار خود هستند و در کنار متهم کردن و بعضا افشا کردن سران جوامع مخفی، همان افکار و نظریات تئوصوفی (و جنبش عصر جدید) و اتوپیای آن (همان نظم نوین جهانی) را ترویج و تبیلغ می کنند.

فراماسونری،دین نوین جهانی – قسمت دوم

جمع بندی:

همانطور که مشاهده کردید آموزش فراماسونری و نهان پیشگی در دستور خود برگزیدگان صاحب قدرت قرار دارد و به راحتی می توانید ترویج آن را در رسانه های گوناگون (فیلم های سینمایی، بازی و …) مشاهده کنید. جای تعجب نیست که اکثر محصولات تولید شده در رابطه با فراماسونری در قالب معمایی و رمز آلود ساخته شده اند و در پوشش افشاسازی جوامع مخفی، مخاطب را با انبوهی از نماد ها، عقاید و سنتهای شرک آمیز نهان پیشگان باستان، بمباران می کنند و به این طریق به او نهان پیشگی را آموزش می دهند. بسیاری از مردم عادی در غرب که مخالف نظم نوین جهانی هستند پیرو رهبرانی شده اند که خود در ظاهرِ مبارزه با این جریان، همان عقاید فراماسونری را به آن ها تلقین کرده و در حقیقت مردم ساده را در جبهه نظم نوین جهانی قرار داده اند. ما نیز باید بسیار مراقب باشیم که فریب این به ظاهر افشاسازی ها و نسخه های بدلی را نخورده و از جبهه حق و یاری مهدی موعود (عج) خارج نشویم.

اصلاحیه: در قسمت مربوط به ۲۰۱۲ تاریخ ۱۲ دسامبر به اشتباه ۱۲ سپتامبر نوشته شده بود، که تصحیح می گردد.

پایان قسمت دوم و آخر-با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

در سال های اخیر روز به روز شاهد شدت یافتن تولید آثاری با مضمون فراماسونری و جوامع مخفی بوده ایم. و حتی در برخی از این آثار با قرار دادن این جوامع در هسته داستان، بگونه ای به آن پرداخته اند که گویی تولید کنندگان این آثار ضد نظم نوین جهانی و در حال افشا سازی آن ها هستند. دو اثر شاخصی که انگیزه من برای تحقیق در این زمینه شد دو بازی “کیش اساسین” ۱ و “معبر”۲ بود، اما این دو تنها نمونه ای از این آثار هستند و رسانه های غربی و حتی برخی افراد به ظاهر ضد نظم نوین، که در غرب رهبری جنبش های مردمی را به دست گرفته اند، طبق یک نقشه و طرح در حال فعالیت هستند…

 

توجه: دوستانی که تمایل به مطالعه این مقاله دارند توصیه میکنیم چنانچه اطلاعات کافی در زمینه فراماسونری ندارند،  ،مقاله جامع (فراماسونری، دجال آخرالزمان) را مطالعه کنند تا زمینه ای باشد برای درک بهتر مقالات ارائه شده.

این مقاله در دو بخش تنظیم شده است، در بخش اول به بررسی خط فکری این آثار پرداخته می شود، که اگر با دقت مطالعه شود، هدف پنهان این آثار برای شما آشکار خواهد شد. اما در بخش دوم برای ذکر نمونه، ۲ بازی “کیش اساسین” ۳ و “معبر”۴ طبق این یافته بررسی می شود.

نظم نوین جهانی چیست؟

حتما همه شما با نظم نوین جهانی آشنا هستید، گروهی از صاحبان قدرت اقتصادی، نظامی، سیاسی و رسانه ای سالهاست تحت پوشش جوامع مخفی مانند فراماسونری، ایلومناتی و … برای ایجاد یک نظام جدید و جهان تک حکومتی برنامه ریزی و تلاش کرده و می کنند. اما آرزوی برپایی نظم نوین جهانی قدمتی بسیار بیشتر از تشکیل این جوامع مخفی دارد. برای این که متوجه سخن بنده شوید به این بخش از سخنرانی جورج بوش در سخنرانی افتتحایه ریاست جمهوری اش در سال ۲۰۰۵ توجه کنید:

«هنگامی که بنیانگذارن کشور ما، نظم نوین اعصار را اعلان کردند، بر اساس یک آرزوی باستانی عمل کردند که بایستی محقق شود.»

این آرزو که هزاران سال است نزد نهان پیشه گان حفظ شده، برپایی مجدد امپراطوری آتلانتیس، حکومت فیلسوفان برگزیده است که از آن با عنوان “کار بزرگ” یاد می کنند.

«دموکراسی جهانی، آرزوی سری فلاسفه بزرگ باستان بوده است. آن ها هزاران سال پیش از کلومبوس از وجود نیمکره غربی ما آگاه بوده اند و آن را به عنوان مکان امپراطوری فیلسوفان انتخاب کردند. … طرح هوشمندانه مردم باستان تا به امروز باقی مانده است و اجرای آن ادامه خواهد داشت تا “کار بزرگ” محقق شود.»

منلی پی هال۵ – “تقدیر سری آمریکا”

منلی پی هال فیلسوف-ماسون درجه ۳۳ و بگفته آن ها بزرگترین فیلسوف ماسونری، در جایی دیگر می گوید:

«آتلانتیس جدید ترسیم حکومتی ایده آل در زمین است و روزی را پیشگویی می کند که از میان بشر سازمانی گسترده از فیلسوفان برگزیده برخواهد خواست. انجمنی متشکل از افراد روشنی یافته که هم پیمان شده اند تا بدنبال کشف  قوانین زندگی و اسرار گیتی بگردند. … عصر حدود و مرزها به پایان رسیده است و ما در حال نزدیک شدن به عصری باشکوه هستیم که در آن دیگر ملیت ها وجود نخواهد داشت، مرزهای نژادی و طبقاتی حذف می شوند و تمام زمین تحت فرمان یک نظام، یک حکومت و یک مجموعه اجرایی قرار می گیرد.»

در مورد این ” عصر جدید” در قسمت دوم از بخش اول توضیح خواهم داد اما قبل از آن باید مفهوم آتلانتیس را که برای نهان پیشگان و مکاتب اسرار آمیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است، شناسایی کنیم.

آتلانتیس: اتوپیای نهان پیشگان

قدیمیترین نوشته موجود درباره آتلانتیس متعلق به افلاطون۶ فیلسوف یونان باستان است. در ۲۵۰۰ سال پیش افلاطون رساله ای با نام کریتیاس۷ نوشت و در آن داستان سفر شاعر و قانون گذار یونان باستان “سالون”۸ را بازگو می کند. سالون برای کسب دانش و معرفت به مصر سفر می کند و در آنجا با یک روحانی مصری ملاقات می کند که برای او امپراطوری باشکوه آتلانتیس را توصیف می کند.

فراماسونری،دین نوین جهانی – قسمت اول

منلی پی هال در این رابطه می نویسد:

«در توصیف افلاطون از آتلانتیس، اتحادیه ای از ۱۰ فرمانروای کریم بر ملل پایین تر حکمرانی می کردند و با هم عهد بسته بودند تا از قانون الهی امپراطوری پاینده خود پیروی کنند. آن (آتلانتیس) دموکراسی فیلسوفان بود که در آن هر کسی حق داشت از طریق خود تأدیبی و خود شکوفایی به مقام حکیمی برسد. از داستان اینطور برداشت می شود که آن ۱۰ فرمانروای کریم، فیلسوف بوده اند.»

منلی پی هال –  تقدیر سری آمریکا۹

 

بر اساس داستان ها ساکنین آتلانتیس دارای تمدن بسیار پیشرفته بودند، در فراوانی نعمت و شادمانی زندگی می کردند، هر کاری را به سرعت انجام می دادند، در یک لحظه از جایی به جایی دیگر سفر می کردند، دارای دانش و حکمت بودند و با سفر به نقاط مختلف جهان آن را به انسان ها منتقل می کردند و در هرجا وارد می شدند تمدن ایجاد می کردند و بناها و معابد بزرگ می ساختند. اما بعد از یک دوره طلایی دست به فساد زدند و به همین خاطر بوسیله یک طوفان بزرگ در آب غرق و نابود شدند.

ایگناتیوس دانللی۱۰ در کتابش با نام “آتلانتیس، جهان پیش از طوفان”۱۱ می نویسد:

«داستان طوفان نوح به روشنی اشاره به ویرانی آتلانتیس است و با بسیاری از خصوصیات آتلانتیسِ توصیف شده توسط افلاطون مطابقت دارد. مردمی که در آنجا از بین رفته اند در سرور، شادمانی و به نوعی در معصومیت زندگی می کردند. آن ها بسیار قدرتمند شدند، اما دست به تباه کاری زدند و بوسیله آب نابود شدند.»

حتما متوجه شباهت این داستان با داستان حضرت آدم و حوا در باغ عدن شده اید، کمی جلوتر خواهید دید که نهان پیشگان با همین دید به آتلانتیس نگاه می کنند. آتلانتیس و برپایی مجدد آن از زمان باستان مورد توجه نهان پیشگان بوده و داستان ها و اساطیر زیادی بر اساس آن ساخته اند.

ایگناتیوس دانللی با بررسی افسانه آتلانتیس و فرهنگ های باستانی نتیجه می گیرد که المپیوس۱۲ ، هسپرادیس۱۳ ، اسگارد۱۴ ، الیشان۱۵ باغ عدن و سرزمین های بهشت گونه دیگر، همان آتلانتیس در فرهنگ های یونان، فنیقیه، اسکاندیناوی و … است و ۱۲ خدای یونان و روم باستان،  زئوس۱۶ (ژوپیتر۱۷)، هرا۱۸ (جونو۱۹)، پوزئیدون۲۰ (نبتون۲۱)، دمتر۲۲ (سیریس۲۳)، آپولو۲۴ ، آرتمیس۲۵ (دایانا۲۶)، هفائستوس۲۷ (والکان۲۸)، پالاس آتنا۲۹ (مینروا۳۰)، آرس۳۱ (مارس۳۲)، آفرودیته۳۳ (ونوس۳۴)، هرمس۳۵ (مرکوری۳۶) و هستیا۳۷ (وستا۳۸)، شخصیت های ساخته شده بر اساس پادشاهان، ملکه ها یا قهرمانان آتلانتیس بوده اند.

چنانچه هر یک از مکتاب اسرار آمیز را بررسی کنیم، ریشه تمام آن ها را در آتلانتیس می یابیم. به عنوان نمونه، دکترین اصلی این مکاتب هرمتیک۳۹ است و بر اساس عقاید آن ها خنون۴۰ اولین پادشاه آتلانتیس، اولین تعلیم دهنده مکاتب اسرار آمیز است که در یونان باستان هرمس، در روم باستان مرکوری و در مصر باستان است۴۱ نامیده می شود. البته خنون یا ادریس (ع) پدربزرگ حضرت نوح (ع) اینگونه نبوده است، اما نهان پیشگان شخصیت او را تحریف کرده و به صورت دلخواه خود درآوردند.

برای اینکه دریابیم منظور از مکاتب اسرار آمیز، حکمت و عرفان مورد نظر آن ها چیست، بهتر است تعریفی از آن داشته باشیم:

آلبرت مکی۴۲ ، ماسون درجه ۳۳ در دایره المعارف فراماسونری۴۳ خود اینگونه توضیح می دهد:

«هر یک از خدایان مشرکان (علاوه بر نوع عمومی و آشکار) یک آیین پرستش مخصوص به خود داشتند که هیچکس از آن اطلاع نداشت مگر کسانی که از آیین های آزمایشی که آن را “آیین ورودی”۴۴ می نامیدند عبور کرده باشد، آن آیین سری پرستش، مکتب اسرار آمیز نامیده شد.»

همچنین منلی پی هال در کتاب “معارف باستانی از پیروان خود چه می خواهد” می نویسد:

«در گذشته های دور خدایان با انسان ها همراه شدند و از میان آن ها عاقل ترین و راست ترین را برگزیدند و کلید معارف خود که دانش خیر و شر بود را در دستان این فرزندان هدف و روشنی یافته باقی گذاشتند. این روشنی یافتگان بنیانگذار چیزی شدند که ما آن را با عنوان مکاتب اسرار آمیز می شناسیم.»

البته می دانید که منظور منلی پی هال از خدایان، شیطان است و اشاره او به داستان حضرت آدم و حوا در باغ عدن و فریب آن ها توسط شیطان است. طبق اعتقاد آن ها شیطان با دادن سیب، به آن دو دانش و حکمت عطا کرده و آن ها را از بند جهل رهایی بخشیده است.

۲ داستان دیگر مشابه آتلانتیس نیز قابل ذکر است که بسیار بر نهان پیشگان تاثیر گذار بوده است.

وریل-یا۴۵

فراماسونری،دین نوین جهانی – قسمت اول

داستان تمدن وریل-‌یا و ابزار قدرتمند آن ها نیز بر جوامع نهان پیشه بسیار تاثیر گذار بوده است. بولور لیتون۴۶ در سال ۱۸۷۱ کتابی با نام “نژاد آینده”۴۷ (که بعدا با عنوان “وریل- نیروی نژاد آینده”۴۸ به چاپ رسید) نوشت و در آن داستان جهانگردی ثروتمند را بازگو می کند که در حین سفرش تصادفا به تمدنی از موجودات فرشته گون در زیر زمین برمی خورد. این موجودات خود را وریل-یا می نامیدند و از بازماندگان نژاد تمدن پیش از طوفان بودند که در شبکه ای از تونل های زیر زمینی سکونت می کردند. تمدن اتوپیایی آن ها از تمام تمدن های روز زمین بسیار پیشرفته تر بود و آن ها دارای توانای روحی بالا و تله پاتی بودند. وریل-یا از تکنولوژی خاصی برای حفاظت از خود استفاده می کردند که در همه چیز نفوذ می کرد و آن را “وریل”۴۹ می نامیدند. منبعی از انرژی که صاحب آن با انجام تمرینات تمرکزی و کنترل اراده به سطحی می رسیدکه قدرت آن را در اختیار خود می گرفت و با آن قدرت می توانست هر چیز یا موجودی را شفا دهد یا تغییر دهد و یا نابود کند. مثلا چند بچه از وریل-یا توانستند با عصای قدرت یافته توسط نیروی وریل ۲۲ میلیون انسان وحشی را نابود کنند، وریل-یا روبوت هایی را به خدمت خود گرفته بودند و می توانستند با بال هایی که از وریل نیرو گرفته بود پرواز کنند. قهرمان داستان بر اساس شواهد زبان شناسی پی می برد که وریل-یا از بازماندگان نژاد آریا هستند. ساکنین وریل-یا با مشکل کمبود فضا مواجه شده بودند و تصمیم داشتند به سطح زمین بیایند و در صورت لزوم انسان  ها را نیز نابود کنند.

البته نیروی وریل از زمان باستان میان نهان پیشگان از جمله ماسون ها با اسامی گوناگون شناخته می شده است و لیتون که خود یک رز-صلیبی بود تنها آن را با توجه به شرایط زمانی بازگویی کرد.

« در طبیعت نیرویی بسیار قوی وجود دارد که اگر کسی آن را بدست بیاورد و بداند چگونه باید از آن استفاده کرد می تواند انقلابی برپا کند و چهره زمین را دگرگون کند.»

آلبرت پایک۵۰ ، ماسون درجه ۳۳

اما همه به دید یک داستان تخیلی به این رمان نگاه نمی کردند و آن را حقیقت می پنداشتند. “جامعه مخفی وریل”۵۱ یا لژ لومینوس۵۲ بر اساس همین رمان در آلمان (پیش از به قدرت رسیدن نازی ها) تشکیل شد که یکی از اعضای این لژ آدولف هیتلر بود. هدف این انجمن جتسجوی ریشه نژاد آریا و انجام تمرینات تمرکزی برای دستیابی به نیروی وریل بود. حتی هیتلر هیئتی را برای این کار به تبت فرستادند. بعدها برخی ادعا کردند که هیتلر توانسته بود به نیروی وریل دست پیدا کند و قدرت تلقین غیر عادی ای پیدا کرده بود و یا این که آن ها توانسته بودند با نیروی وریل یک بشقاب پرنده بسازند.

فراماسونری،دین نوین جهانی – قسمت اول

یکی دیگر از کسانی که مجذوب رمان لیتون شد، موسس جامعه تئو صوفی۵۳ ، هلنا بلاواتسکی۵۴ بود و با تاثیر از آن، کتابی با عنوان “تعالیم سری”۵۵ نوشت که در آن با معرفی ۷ نژاد اصلی بیان کرد: نژادی که هزاران سال پیش، طی قرن ها تکامل،  بسیار پیشرفته و به نژاد برتر تبدیل شد و تمدن آتلانتیس را برپا کرد،  نژاد آریا بوده است. و ما نیز می توانیم مانند آن ها تکامل پیدا کنیم و به انسان های خداگونه (یا خود خدا) تبدیل شویم.

این تفکر بلاواتسکی مورد پذیرش نازی ها قرار گرفت و یکی از اصول فکری آن ها در راه اندازی جنگ دوم جهانی شد. همچنین فرضیه “زمین میان تهی”۵۶ و آگارتا۵۷ نیز بر اساس این داستان مطرح شده است.

زکریا سچین۵۸ و آنوناکی۵۹

در سال ۱۹۷۶ زکریا سچین یک یهودی روسی با ادعای توانایی ترجمه الواح سومری کتابی با نام “سیاره ۱۲ ام”۶۰ نوشت. او در این کتاب بیان می کند که میلیون ها سال پیش، نژادی بسیار پیشرفته به نام آنوناکی از سیاره نیبیرو بدنبال منابع طبیعی به زمین آمدند و برای سهولت در انجام کارها با دستکاری ژنتیکی در گونه انسان های اولیه، گونه انسان های هوشمند امروزی را به وجود آوردند. آن ها با وسایل نقلیه هوایی به نقاط مختلف جهان رفته و تمدن ها و بناهای بسیار پیشرفته ای ساختند، اما با پیش آمد حوادثی ویرانگر به نیبیرو بازگشتند. و شاید در آینده برای برپایی مجدد حکومتشان به زمین باز گردند.

فراماسونری،دین نوین جهانی – قسمت اول

البته با بررسی هایی که روی نظریات و شواهد سچین انجام شد معلوم شد او این نظریات را با ترجمه الواح سومری بدست نیاورده بلکه آن ها را جعل کرده است. با این وجود داستان زکریا سچین هنوز مورد استناد  و تبلیغ بسیاری از طرفداران جنبش عصر جدید قرار می گیرد.

حال که با افسانه های آتلانتیس و تاثیر آن بر جوامع نهان پیشه از زمان باستان تا کنون آشنا شدید، به ارتباط آتلانتیس و نظم نوین جهانی باز می گردیم.

فرانسیس بیکن و نظم نوین جهانی

سال ها پس از آتلانتیسِ افلاطون، فرانسیس بیکنِ رز-صلیبی، کتاب آتلانتیس جدید (که یک سال پس از مرگش منتشر شد) را نوشت. بیکن معتقد بود قاره آمریکا مکان واقعی آتلانتیس بوده است و انسان باید برای رهایی از رنج رانده شدن از باغ عدن از طریق کسب دانش، خود بهشت را روی زمین بسازد، کاری که او آن را “کار شش روزه” می نامید. نگاه او به دانش، رسیدن به حقیقت نبود و عقیده داشت: “دانش، قدرت است”. او همچنین خود را “منادی عصر جدید”۶۱ می نامید.

فراماسونری،دین نوین جهانی – قسمت اول

 

«آتلانتیس کبیر (که شما آن را آمریکا می خوانید) که شما تنها خاطره  ای از آن دارید و یا اصلا هیچ نمی دانید، اما ما دانش بسیاری از آن داریم.»

فرانسیس بیکن – آتلانتیس جدید

بیکن تشکیل آمریکا را بهترین موقعیت برای تحقق آرزویش شناخت و از همان آغاز تشکیل، آن را رهبری کرد.

«طرح انگلیس ها [اعزام هئیت از کشور های مختلف برای بهره برداری] تحت هدایت فرانسیس بیکن انجام شد و نبوغ او بود که باعث هدفمند شدن اقدامات شد. بیکن دریافت که این سرزمین محیط مناسبی برای تحقق آرزوی بزرگش، تشکیل امپراطوری فیلسوفان است.»

حتما می دانید که از کارهای اصلی نهان پیشگان ارتباط با موجودات ماورایی است و در این مورد الهام بخش بیکن در کارهایش پالاس آتنا و آپولو، دو خدای یونان باستان بوده است.

با توجه به زمینه سازی فکری فرانسیس بیکن برای تشکیل آمریکا و همچنین طراحی و رهبری اقدامات جهت اجرای آن، می توان او را بنیانگذار اصلی و حقیقی آمریکا دانست.

فراماسونری،دین نوین جهانی – قسمت اول

 

قسمت دوم از بخش اول مقاله درباره جامعه تئو صوفی، “جنبش عصر جدید”۶۲ و ارتباط آن با نظم نوین جهانی است. افکار و نظریات رهبران تئوصوفیست ها، نقشه راه نظم نوین جهانی در حال حاضر است.

پایان قسمت اول-با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

رمز و راز مراسمات Bohemian Grove قسمت 2/2

از دوستان خواهشمندیم که این مقاله که برای اتمام آن زحمت زیادی کشیده شده است را در وب خود قرار دهند…در قسمت دوم مقاله که پایان این مقاله است ادامه سوال عجیبی است که یک پیرمرد از الکس جونز(Alex Jones) میپرسد که آیا در سال ۱۹۱۳ در این کلوب بوده است یا خیر..؟ که برای دانستن 

 

مسلما من که ۲۷ سال داشتم نمیتوانستم در ۱۹۱۳ آنجا بوده باشم و او هم خوب میدانست که من از قدیمیها نیستم. واضح بود که او قصد آزمودن مرا دارد بنابراین با خونسردی پاسخ دادم : «بله، من با هیل بیلی ها هستم»

توضیح اینکه باشگاه بوهمین کلوب شامل ۹۵ کلوب مجزا است با پایگاههای متفاوت و عمارتهای کلبه مانند مجزا در داخل صخره ها که هرکدام اسم به خصوص و اعضای به خصوصی را دارا میباشند. ممتازترین باشگاه بر اساس اخبار محلی، شامل اعضایی همچون هنری کسینجر و پل ولکر میشود و همچنین مسئولین سابق دولت فدرال و سایر رؤسای نظم نوین جهانی.

رمز و راز مراسمات Bohemian Grove قسمت 2/2

کمپ هیل بیلی گروهی است که بوش پدر و پسر از اعضای آن هستند در کنار بسیاری از افراد برجسته دیگر در صنعت، بانکداری، رسانه و دولت ایالات متحده. پس از آن پیرمرد لبخندی زد و گفت : «بسیار خوب، روز خوشی داشته باشید.» سپس از همان راهی که آمده بود برگشت.

در عکس زیر نام بوش را در اعضای این کلوب مشاهده میکنید

رمز و راز مراسمات Bohemian Grove قسمت 2/2

بعد از رفتن او، من به مایک گفتم که بهتر است مکانمان را تغییر داده و جایی در جنگل برای اختفا پیدا کنیم. بنابراین به گذرگاه برگشتیم و چشم انداز قبلی را رها کردیم، تقریبا در میانه های گذرگاه متوجه دو نفر با کت شلوار مشکی و عینک دودی شدیم که ما را تعقیب میکنند. من تصمیم گرفتم که سرعتم را کم کنم.

آن دو نفر که مسلما گارد امنیتی به خصوصی بودند، مثلا یک سازمان اطلاعاتی یا بادیگارد شخصی، به طرف ما آمده و اسامی ما را سوال کردند. من و مایک هم اسامی جعلیمان را تحویلشان داده و گفتیم که از اعضای هیل بیلی هستیم.

آنها گفتند : «سخت نگیرید، عصبی نشوید و لذت ببرید» که این دستورالعمل بعداً به کارمان آمد. تا اینجا، ما دوبار با آنها روبرو شدیم و مورد تعقیب قرار گرفتیم. من به مایک گفتم باید یک جای شلوغ پیدا کنیم که تعداد زیادی از اعضای بوهمین در آنجا جمع شده باشند.

بنابراین ما وارد چندین کلوب شدیم و توسط اکثر آنها شناخته شدیم، وارد کلوبها میشدیم و مشروب میخوردیم، چون اکثرا مدام در حال نوشیدن بودند و به ماهم در برخی کلوبها مشروب تعارف میشد(قابل ذکر کا الکس به نظر از روی اجبار و عادی جلوه دادن شرایط مجبور بنوشیدن شده بود. به راهمان ادامه دادیم و وارد یک مکان آماده شده برای مهمانی در فضای آزاد شدیم.جایی که صدها میز برای جشن و عیاشی چیده شده بود.

من به مایک گفتم بهتر است از جاده بالا رفته و خودمان را به ساختمانهای بزرگتری که در بالای تپه قرار داشت برسانیم. حدود ۲۰ دقیقه طول کشید تا مسیر جاده را تا تنها تپه هایی که پیاده میشد رفت، طی کنیم. زمانیکه خدمتکاران از ما میپرسیدند چرا از ماشین استفاده نمیکنید ما جواب میدادیم که قصد پیاده روی و نرمش داریم که با واکنش مشکوک آنان همراه بود.

ما فهمیدیم که در ارتفاعات تپه بسیاری از ساختمانهای کلبه مانند متروک گشته اند، که محوطه اطراف آنها بسیار بزرگ بود. بعد از آن ما وارد وب کمپ شدیم، و سعی کردیم راحت باشیم. (کمپها اسامی مختلفی داشتند از جمله : پسران گمشده، رستاخیز، اژدها و غیره) ما این یک ساعت را مشغول محیا شدن و آماده کردن دوربینهای مخفی و جاسازی آنها بودیم.

با گذشت زمان هوا رو به تاریکی میرفت و تا غروب آفتاب چیزی نمانده بود. صدای موزیک و آواز عجیبی از پایین گذرگاه به گوش میرسید. بنابراین ما به گذرگاه برگشتیم، در مسیر بازگشتمان ما شاهد هزاران نفر بودیم که پای درختان بلند چوب قرمز در حال مستی مشغول نواختن و خواندن بودند.

هزاران نفر در ساحل شرقی شروع به تجمع کردند، خدمتکاران خصوصی (که برخلاف خدمتکاران بوهمین گروو، تماما لباس سرخ برتن داشته و به آنها اجازه حضور در مراسم داده نشده بود) شروع به چیدن صندلی ها برای اربابان سالخورده خود کردند.

حالا دیگر خورشید کاملا در پشت تپه محو شده بود. هوا کاملا تاریک بود به طوریکه حتی مشاهده آنسوی آب نیز امکانپذیر نبود. خفاشها در حال پرواز بودند و مه غلیظی به طور طبیعی سطح دریاچه را فراگرفته بود. (در کالیفرنیای شمالی مه گرفتگی متداول است)

به نظرم اگر قرار بود خون آشام هایی در آمریکای شمالی زندگی کند مسلماً منطقه سونوما را انتخاب میکرد. مثل خانه اشباح بود. موهای گردنم از ترس سیخ شده بود.

سپس ۳۰ نفر کشیش با ردای مشکی به طور غیرمنتظره ای از میان جنگل بیرون آمدند، روی صورتشان نقش مرگ بود. با یک مرد دیگر که مثل ملک الموت لباس پوشیده بود و ارابه ای را میکشید که یک نفر در آن به بند کشیده شده بود. سپس ما متوجه چیزی که طی روز دیده بودیم شدیم. پرده های سیاه بزرگی بیرون جنگل در قسمت غربی ساحل افراشته شده بود (ما در سمت شرق بودیم، و حدود ۷۰ متر با آن نقطه فاصله داشتیم) آنها خیمه ها را برافراشته و ارابه در پشت آن کشیده میشد.

سپس صدای فریاد شنیده شد : «او را دوباره بسوزانید! او مستحق چیزی است که دریافت میکند.» درحاشیه، لازم است علت اینکه چرا من قادر به مشاهده کشیشان سیاهپوش، صورتهای مرده شان، و فرد به بند کشیده شده پشت ارابه بودم را بیان کنم و آن به این علت بود که همگی مشعل حمل میکردند. محوطه به خوبی توسط مشعلهایی که ۳۰ کشیش در جلوی ارابه و ۳۰ کشیش در پشت آن حمل میکردند روشن شده بود.

همه چیز مثل یک رمان تخیلی بود، به طوریکه من هرلحظه انتظار دیدن یک اژدها را داشتم. اسکلتهای بزرگی از نورافکنها آویزان شده بود. همینطور جغدهای شیطانی با چشمانی درخشان (و حجم زیادی دکوراسیون مرتبط با مرگ) که حالا در آن هوای نیمه روشن با نورافکنهای عظیم قابل رؤیت بود.

شرکت کنندگان در جشن شروع به حرکت کردند و به سمت دریاچه به راه افتادند. ماهم تصمیم گرفتیم با آنها تا هرجا رفتند همراه شویم. آنها داشتند به سمت شرق جزیره ای میرفتند که در حدود ۱۰۰ متری شمال دریاچه قرار داشت و مجسمه و قتلگاه آنجا قرار گرفته بود.

زمانیکه در حال گذر از اطراف دریاچه بودیم، تنها سیاهپوستی که در این جریان مشاهده کردیم، و هیکل بزرگی هم داشت، من و مایک را دید که با عجله حرکت میکردیم تا با جمعیت باشیم. (ما میخواستیم محل مناسبی در شرق ساحل پیدا کنیم تا شاهد مراسم اندوه سوزی باشیم – تا اینجا تمامی شایعاتی که شنیده بودیم درست بود.)

او گفت : خودتان را به دردسر نیندازید، سخت نگیرید! مسئولیت جهان از دوش شما برداشته شده! نیازی نیست که اینقدر با عجله حرکت کنید» او سپس دو طرح تمام رنگی به ما داد، روی کاور آن، مولوخ جغد بزرگ نشان داده شده بود با یک جسد شعله ور در پایین آن،بعلاوه یک جن کوچک با حروف اختصاری P J که به سرعت از جنازه فردی در حال بالا رفتن بود و گوشه پایین سمت چپ آن قرار داشت (میتوانید آن را در مستند Dark Secrets : Inside Bohemian Grove مشاهده کنید.)

احتمالاً در میان گزارشات من مهمترین بخش مراسم چیزی بود که اول از همه اتفاق افتاد. ارابه پشت چادرهایی که بیرون جنگل برافراشته شده بود رفت و آنجا توقف کرد درحالیکه هیچ چیز مشخص نبود و حدود ۱۰ دقیقه هیچ اتفاقی نیفتاد.

البته دقیقاً به جز فریادهای منزجر کننده پیرمردی که میگفت : «این درست است! این حرامزاده را بسوزانید! بکشیدش! لیاقتش همین است!» تمام چیزی که میشد شنید پچ پچ ها و لب زدنهای آنها بود که همینطور ادامه داشت.

حالا در سمت غرب ساحل (ما در سمت شرق بودیم با حدود ۵۰-۶۰ متر فاصله) در سمت مقابل، حدود ۱۰۰ متری شمال، مجسمه قرار داشت و در تاریکی قرار گرفته، هیچ کس هم توجهی به آن نداشت. همگی محو تماشای هر آنچه که در آنطرف آب در پشت پرده ها برای آن فرد به بند کشیده شده اتفاق میفتاد بودند.

ما واقعاً نمیدانیم که آیا این فقط یک مراسم نمایشی بود، یا اینکه حقیقت داشت (تقریباً مانند مراسم فرقه جمجمه و استخوان که شاهد عینی در نیویورک فیلمبرداری کرده بود. آنها ادعا کردند که فیلم انها را در حال سربریدن آدمکهای نمایشی مراسم نشان میداده) آیا این مراسم صرفاً نمایشی است؟ معلوم نیست.

ما همه حواسمان به آنچه در آنطرف دریاچه رخ میداد بود. ناگهان جغد بزرگ با نور فراوانی روشن شد و حدود ۱۰۰ کشیش یا بیشتر پدیدار گشتند. آنها ردای مشکی، سرخ و سبز به تن داشتند. اکثر آنها مشکی بودند. بعضی از آنها سرخ و تعدادی هم سبز و نقره ای.

رمز و راز مراسمات Bohemian Grove قسمت 2/2

سپس کشیش اعظم وارد شد. کسی که تمام طلسمهای مرگ را دارا بود (کسی که در داخل فرقه، در گذشته مرده بود شاید ارواح آنها بوسیله جغد بزرگ طلسم شده و به آنجا بازگردانده شده بود.) او حدود ۱۲ دقیقه به عبادت جغد پرداخت و در مورد «بابل و صور نیک» صحبت کرد.

میدانم که همه ی اینها چقدر ممکن است عجیب به نظر بیاید، امّا به خاطر داشته باشید که اینها تماماً در فیلم من تحت عنوان Dark Secrets : Inside Bohemian Grove موجود است. این مستند به طور گسترده در بریتانیا منتشر شده و احتمالاً در ایالات متحده هم همینطور، مگر اینکه توقیف شده باشد.)…لینک فیلم با حجم مناسب در در آخر مقاله قرار دارد…

پس کشیش در باره«بابل و صور نیک» صحبت کرد. میدانیم که تنها یک جغد بزرگ و«صور نیک» وجود دارد، اگر انجیل را خوانده باشید، یا هر سند تاریخی دیگری، میدانید که در سرزمینهای بابل و کنعان کودکان را در پیشگاه الهه جغد مولوخ، میسوزاندند.

ناگهان به خودم آمدم (برای مدت مختصری توجهمان به پشت خیمه ها در آنسوی ساحل جلب شد و باعث شد که از جغد منحرف شویم. بعد از آن روی جغد و کشیش توی جزیره تمرکز کردیم) در ساحل غربی که ذکر شد، یک قایق قدیمی رودخانه ای وجود داشت و شخصیتی ازرائیل مانند که ارابه را حرکت میداد، با قایق از آب عبور کرد. در حالیکه آن فرد دست و پا بسته به حالت تعظیم درآمده بود.

رمز و راز مراسمات Bohemian Grove قسمت 2/2

او آن فرد را نزد کشیش اعظم برد که در پای جغد منتظر بود، در پایین پله هانورانی که جغد روی آنها قرار داشت. سپس در یک صحنه بسیار خوفناک دو کشیش سیاهپوش قربانی را برگرفتند و آن را به پیشگاه جغد بردند…قربانی برای نجات جانش التماس میکرد و صدای او از طریق بلندگو به گوش میرسید. امّا آنها درخواست او را نپذیرفتند. آنها او را به درون قتلگاه بردند. این خواسته جغد بزرگ بود که او را بسوزانند. (او را اندوه مهارشده مینامیدند) مثل کسی بود که توی پارچه سیاهی پیچیده باشند. در سمت بالای قتلگاه یک چراغ سنگی قرار داشت که آنرا مشعل جاویدان مینامیدند. کشیش اعظم مشعل خاموشی را برداشت و با مشعل جاویدان روشن کرد.

آن فرد دوباره جهت بخشایش التماس کرد، سپس کشیش اعظم پایین رفت، (البته به سختی، چون کشیش اعظم به قدری پیر بود که حتی به سختی راه میرفت) و هیزمها را آتش زد. سپس گفت که قصد دارد علائم را از بقایای باقی مانده بخواند. یک سنّت بسیار وحشتناک و مرموز. این دیگر شیطان ساخته ی دست هالیوود با پیژامه قرمز نیست، این یک سنّت وحشتناک بابلی است و حقیقت محض است.

جسد همچنان از درد فریاد میکشید. ناگهان تمام آن صلیبهای کوچکی که در طول ساحل دیده بودیم در آتش افکنده شدند، بنابراین من داشتم اثر نقاش قرون وسطی هیرونیموس بوش را با نام مناظر جهنم به عینه مشاهده میکردم : صلیبهای فلزی سوخته، کشیشهایی با ردای سرخ و سیاه و کشیش اعظم با ردای نقره ای و شنل قرمز، جسد سوخته ای که از درد فریاد میکشید، یک جغد عظیم الجثه با شاخهای بزرگ، رهبران، بانکداران، اصحاب رسانه و آموزش جهان در این مراسم گرد آمده بودند. این نهایت جنون بود.

بالاخره مراسم تمام شد  و پیرمردها به سمت سالن بزرگی که در پس درختان بزرگ قرار داشت بازگشتند. من و مایک هم به سرعت آنها را دنبال کردیم در حالیکه خیلی سریع راه میرفتیم. ما به هنگام ترک آنجا با هیچ مشکلی مواجه نشدیم. ما درست از مقابل محافظان عبور کردیم و از جاده اصلی خارج شدیم، جاده بوهمین اونو

خروج از بوهمین بسیار راحتتر از ورود به آن است. چون بسیاری از رهبران جهان که اشاره شد آنجارا به مقصد شهر کوچک مونت ریو ترک میکنند. آنها به مشروب فروشیها میروند تا توسط فاحشه هایی که از سراسر جهان آنجا را پر کرده سرویس دهی شوند.

در پایین جاده خبرنگاران انگلیسی منتظر ما بودند. آنها از ما میپرسیدند : «گرفتید؟ گرفتید؟» یکی از تهیه کنندگان، جان سرجنت، گفت : «تو موفق شدی الکس! تو ماهیت بوهمین گروو را بوضوح آشکار ساختی!»

در آخر هم عکسی که به طور مخفی از صبحانه بعد از شب مراسم گرفته شده است ، که تعدادی از اعضا معروف  نظیر رونالد ریگان در سمت چپ در آن حضور دارند که واقعا از شاد بودنشانشان در برابر این همه ظلم ناراحت کننده است…

رمز و راز مراسمات Bohemian Grove قسمت 2/2

این داستان مطالب ناگفته بسیاری دارد که مجالی برای آن نیست، من تصمیم گرفتم از این گزارش یک رونوشت در سایت خودم قرار دهم … شما واقعاً باید مستند این ماجرا را ببینید، یا لااقل عکسها و صحنه هایی که از فیلم گرفته شده. به طرح سوختن جسد هم نگاهی بیندازید و داستانهای رسانه های معتبر را درباره تاریخچه فرقه بخوانید. آنوقت به صحّت ماجرا پی خواهید برد.

شما واقعاً باید اینها را ببینید چون یک هفته پس از خروج من از بوهمین گروو، گروهی با شبکه فعال بوهمین تماس گرفتند (یک گروه معترض به بوهمین گروو، به فساد اخلاقی، تبعیض طبقه ممتاز، و عدم اجازه ورود زنان – چراکه گروو کاملا مردانه است) با خبرگزاریهای متعددی تماس گرفتند، من ده تماس ناخوانده از رسانه های ساحل غربی آمریکا داشتم.

من اطلاعاتم را به آنها دادم، و ما کلیپها را در سایت قرار دادیم. آنها گفتند که نفوذ ما و آنچه بوسیله دوربین هایمان گرفتیم یک ماجرای بزرگ خواهد بود. و پس از آن دیگر هرگز چیزی از آنها نشنیدیم.

این قدرت گروو را نشان میدهد. تنها جایی که موفق شدیم اطلاعاتمان را درباره بوهمین گروو منتشر کنیم بوسیله یک رادیوی ایالتی بود و از طریق اینترنت. و حالا در بریتانیا. خوشبختانه آنها موفق شدند با بر روی آنتن بردن این اسناد روی کانال ۴ U.K بالاخره آن را به طور گسترده ای منتشر کنند و این ماجرای حقیقی به رسانه های معتبر آمریکا هم راه خواهد یافت. این خبر عظیمی است. من صدها مصاحبه رادیوئی در این باره داشتم و اگر رسانه ای مایل به مصاحبه با من باشد من خوشحال خواهم شد که این خبر را پخش کنم. برای هرکس که پیام مرا میشنود : لطفاً مستند Dark Secrets : Inside Bohemian Grove را ببینید…

دانلود کلیپ فیلم برداری شده از مراسم که توسط الکس انجام شده است( این کلیپ برای چند دهه پیش است که الکس در دوران جوانی آن را فیلم برداری کرده است)… لینکی که در این سایت قرار دارد از حجم کم و کوتاه وبرای سهولت در دانلود است اما اگر دوستانی به صورت کامل همراه با کیفیت بالا میخواهند به این سایت مراجعه کنند…

دانلــــود

در اینجا الکس به همکاران و افرادآگاه پیامی میدهد که باید مورد توجه قرار گیرد : من شما را تشویق میکنم که کلپیهای غیر تجاری صرفاً با اهداف آموزشی تهیه کنید و مردمی را که میشناسید بیدار کنید.در واقع منظر الکس به طور واضح این است که برای بیداری و روشن فکری واقعی مردم تلاش کنید…

رمز و راز مراسمات Bohemian Grove قسمت 2/2

الکس : این ماجرا حقیقتاً زندگی مرا دگرگون ساخت. وارد شدن و مشاهده این وقایع در مقابل افرادی که معتقدند اینها فقط انجمنهای ساده دوستی و برادری هستند.این آدمها با کسی شوخی ندارند. این ماجرایی است که واجب است برای مردم گفته شود و پایگاههای آنها قصد توقیف آنرا دارند. لطفاً این داستان را در تمام جهان به گوش مردم برسانید….

این پایان ماجرای الکس جونز در بوهمیان گرو (bohemian grove) بود اما الکس با این سختی بهاین گروه ۱۰۰% شیطانی وارد شد تا بتواند پرده ای دیگر از بی حیایی این گروه ها بردارد و راهی دیگر برای آزاد سازی مردم باز کند امیدواریم که با ظهور امام زمان تمامی آزادی خواهان جهان به آرزوی خود برسند…

پایان قسمت دوم و آخر-با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

این مقاله درباره الکس جونز (Alex Jones) همان محقق و پیگیر مسائل ایلومناتی و فراماسون و نظم نوین جهانی(New World order) است…البته این فرد مستند های زیادی ساخته است اما دراین مقاله درباره مهمترین فیلم وی یعنی Bohemian Grove صحبت میکنیم…

 

اما خیلی از دوستان درباره Bohemian Grove چیزی نمیدانند که یک توضیحی مختر خواهیم داد :

رمز و راز مراسمات Bohemian Grove  قسمت 2/1

از سال ۱۸۷۳ تا کنون اعضای برگزیده بوهمیان کلاب (کلوپ بوهمیان) جلسات مخفی و سری خود را در جنگلهای باستانی “رد وود” در شمال کالیفرنیا برگزار کرده اند … از اعضای سابق این کلوپ مخوف می توان به روسای جمهور آمریکا مانند رونالد ریگان – ریچارد نیکسون و ژنرال آیزنهاور اشاره کرد…
مراسم شیطان پرستی و قربانی انسان در “بوهمیان گراو” توسط محققی به نام ” الکس جونز”  افشا گردید و او موفق شد از مراسم آنها فیلم مستندی تهیه کند که در قسمت دوم مقاله قرار خواهیم داد…

مدارک نشان دهنده این است که رابطه بسیار نزدیکی بین اعضای بوهمیان گراو و گروه موسوم به  “رهبران مخفی جهانی” وجود دارد. این فرقه به طور علنی به بت پرستی و قربانی انسان برای بتی غول آسا می پردازند که سمبول جنیانی مانند آمون – استولاس و آندراس می باشد. نام و تصویر جنیان

جرج بوش رییس جمهور کنونی آمریکا و تمام رییس جمهوران سابق و معاونین و ژنرالهای ارتش آمریکا همچنین سایر کشورها مانند انگلستان و استرالیا…همگی اعضای این گروه بوده و هستند و جالب اینکه این مسئله را با افتخار خاصی در مجامع خود ابراز می کنند . البته جزییات تشریفات آنها مخفی و دور از دید عامه مردم است ولی شرکت در کمپهای تابستانی و مراسم این گروه در اخبار انعکاس داده می شود بدون آنکه کسی بداند دقیقا چه اتفاقی در پشت درهای بسته این سازمان عظیم جهانی می افتد!

مطلب زیر برگرفته از مقاله مفصلی نوشته ” سوزان بوهان” و بر اساس مستندات الکس جونز می باشد:

” در تابستان هر سال مردانی مانند جرج بوش – هنری کیسینجر و شهرداران و فرمانداران ایالات در مراسمی  به نام ” روح بوهمیا ” شرکت می کنند.
این مراسم که از سال ۱۸۷۲ در سن فرانسیسکو برگزار می شود شامل بخشهای مختلفی است که اولین آنها ” سوزاندن رنجها” نام دارد…همه ساله در این همایش مخفیانه سخنرانیهایی انجام می شود که محتوای آن از مردم پنهان شده است و مردم آمریکا نسبت به این گروه و فعالیتهای آن بدبین شده اند چرا که هیچ اطلاعات درستی در این زمینه به آنها داده نشده است”…

در  ۲آگوست ۱۹۸۲ مقاله ای در روزنامه “نیوز ویک” چنین گزارش داد:

سطح بالاترین کمپ تابستانی دنیا – بوهمیان گراو – هم اکنون در حال جلسه است. مساحت ۲۷۰۰ هکتاری این کمپ که به شدت مورد محافظت قرار دارد خاستگاه تمام روسای جمهور آمریکا است…گروهی که به خاطر قدرت زیاد و تشریفات مخفی اش شک همگان را برانگیخته است….مهمترین اتفاق در این جلسات “سخنرانی  کنار دریاچه” نام دارد که در این سخنرانی ها غالبا تصمیمات جدید و جدی در مورد سیاست و اقتصاد گرفته می شود.

تصویری از مراسم بوهمیان گراو چاپ شده در سال ۱۹۱۵در مجلهNational Geographic

رمز و راز مراسمات Bohemian Grove  قسمت 2/1

آنتونی سوتن سردبیر ماهنامه “نامه ققنوس ” در سال ۱۹۹۶ در مقاله ای مفصل که خلاصه آن اینجا آورده شده چنین نوشت :

تا چند ماه پیش فکر می کردیم که “بوهمیان گراو” جایگاه سیاستمداران بزرگ واشینگتن است و به مدارکی که خلاف آن را ثابت می کرد اهمیتی ندادیم … اما مقاله جدیدی از “اوبراین ” و “فیلیپس” تحت عنوان ” دگرگونی آمریکا ” دید ما را نسبت به این گروه و فعالیتهایش عوض کرده است ، بنا به گزارشهای موثق به غیر از مشروبخواری  و استفاده از مواد مخدر با گرایشهای هم جنس بازانه فعالیتهایی همچون آدم ربایی- تجاوز – بچه بازی و قربانی های خونین هم در “بوهماین گراو” صورت می گیرد که البته بازپرسی های پلیس در سال ۱۹۴۷ متوقف گشت.
دهها سال است که شایعاتی مبنی بر اتفاقات عجیب در بوهمیا گراو(Bohemian Grove) همه جا پخش شده است ، منابع دقیقتری خبر از مراسم “درودی” می دهند…مراسمی که در آن مردان با رداهای قرمز به رژه در مقابل بت بزرگ جغد شکلی می پردازند که آن را بت بزرگ ملوخ (moloch) می نامند…پایان مراسم با تپه ای از لاشه های قربانی شده مردانی که خود را خدمتکار بت بزرگ می دانند همراه می شود…


منشاء فرقه های “ملوکی یا ملوخی” و “درودی” و “کنعانی” : تمام این مکاتب بر پایه قربانی انسان بنا شده اند در گزارشات قرن ۲۰ از فعالیتهای این فرقه ها حداقل تشریفات شامل آشامیدن خون – قربانی کودکان -وحشیگری و ستایش ویرانی بوده است.بنابر این “بوهمیان گراو” یک کمپ تابستانی برای بازی تنیس و شنا کردن نیست بلکه متعلق به خونریزی و قربانی است…

یکی از معروفترین کارهای الکس جونز ۳۶ ساله  را که مستند فریب اباما است را برای شما عزیزان قرار داده ایم که میتوانید از لینک زیر با کیفیت بالا دریافت کنید در این مستند تمام دروغ های اباما را برملا میکند البته استقبال از این مستند به قدری زیاد بوده که جزو بیشترین ویدئوهای دیده شده در یوتیوب بوده است…

 

لینک صفحه حاوی فیلم و زیر تویس فارسی

یک توضیح مختصر و کوتاه درباره این ماجرای الکس جونز ، الکس جونز در ۲۷ سالگی بر طبق شایعاتی که میشنود درباره یک مکان که هرساله در آن مراسمی صورت میگیرد و در آن قربانی میدهند برای خدایان خود و همه سران معروف کشورها در آن حضور دارند ، این فرد به طوری واقعا حیرت انگیز وارد این مکان میشود و از آن مکان فیلم برداری میکند که واقعا دیدنی  است…اکنون با این توضیح مختراصل ماجرا را از زبان وی خواهیم شنید با کمی توضیخات دیگر…

در ماه جولای سال ۲۰۰۰  فیلمساز مستند به نام Alex Jones به عنوان اولین نفری که توانسته  به Bohemian Grove نفوذ کند موفق شد از فعالیتهای مخفی عجیب انجام شده توسط  اعضاء کلوپ  موسوم  به Elite یا نخبگان (که همگی مذکر می باشند) فیلم برداری نموده و مستندی تحت عنوان حاکمان سری جهان  (The secret rulers of the world) را در انگلستان ، ایرلند و اسکاتلند از طریق Uk Channel به نمایش در آورد…

Alex Jones به مدت پنج ساعت درون محوطه ۲۷۰۰ جریبی Bohemian Grove بوده و در اینباره می گوید : خدا را شکر می کنم که توانستم هر طور شده از تمام مراسم فیلم برداری کنم ، در غیر اینصورت محال بود کسی حرفهایم را باور کند…چرا که این ماجرا به حدی عجیب و وحشتناک است که حتی من با و جودی که با چشمان خودم شاهد این ماجرا بوده ام به سختی می توانم چیزی که دیده ام را باور کنم…در واقع بیش از ۱۲۸ سال است که تعدادی از شخصیتهای برجسته از جمله رهبران برخی کشورهای جهان هر ساله در ماه جولای به Sonoma County کالیفرنیا سفر می کنند…مدتی طولانی بود که شایعات متفاوتی در مطبوعات محلی مبنی بر فعالیتهای مخفی منتشر می شد و چیزی که بین تمام این شایعات مشترک بود به نوعی دلالت بر حضور افرادی با ردای سیاه و قرمز رنگ در کنار مجسمه بزرگ جغد و همراه با قربانی کردن انسان بود…الکس که در آن زمان میزبان یک برنامه رادیویی بود ، پس از شنیدن این شایعات تصمیم گرفت تحقیق نموده و صحت آنها را بررسی کند…چیزی که از ابتدا باعث تعجب او شد این بود که عناوین رسانه های متعددی از جمله Parade Magazine,Associated Press,Reuters,Sacramento Bee,Washington Times…سفر عده ای از رهبران جهان را که  در ماه جولای هر سال به تپه هایی در شمال کالیفرنیا انجام می شد را تایید می کردند وحتی عکسهایی هم از مجسمه عظیم سنگی جغد و مردان پوشیده در ردای سرخ و سیاه قرار میدادند…

الکس  می گوید: بسیار عصبانی شدم از اینکه در طی بیش از ۵۰ سال همواره شایعاتی از این دست درباره Bohemian Grove وجود داشته و رسانه ها هرگز به طور  جدی با آن برخورد نکرده اند ، چیزی که بیش از هر چیز باعث کنجکاوی الکس شد تلاش سرویسهای امنیتی برای محافظت از اسرارGrove  بود…بنابراین او به همراه اعضاء دیگر تیم (Violet Nichols,Mike Hanson) به همراه دوربینهای مخفی به قصد بر ملا کردن راز Bohemian Grove از شهر Austin به راه افتادند…آنها از Austin به Texas و سپس به San Francisco رفتند و با مستندسازان   British Film makers(احتمالا این عنوان شرکت فیلم سازی بوده) ملاقات کردند و پیش از وارد شدن به محوطه Grove  به مدت سه روز به بررسی وضعیت آن منطقه و دیگر مسائل پرداختند….

در پانزده جولای سال ۲۰۰۰ الکس جونز به همراه Mike Hanson مجهز به دو دوربین ویدیویی مخفی و تحت عنوان اعضای کلوپ موفق شدند تا راز Bohemian Grove را کشف و افشا کنند.

حال سوالی که مطرح می شود این است که :  آنها چگونه وارد محوطه Grove شدند؟

پاسخ سوال شما و بسیاری پرسشهای دیگر را می توان در محتوای مصاحبه با Alex Jones که به طور کامل جزییات ماجرا را شرح داده می توان یافت.در اینجا ماجرا را از زبان الکس می خوانید…کلوپ Bohemian Grove در بین تپه های بلند و پرتگاههای با عمق حدود ۳۰۰-۴۰۰ فوت قرار گرفته است ، کلوپ شامل اتاقهای بزرگ به شکل خوابگاه از جنس الوارهای جنگلی می باشد (مانند تصویر پایین) که در میان دیواره های دره های تنگ قرار گرفته و تنها یک راه ورودی در سمت شمال محوطه وجود دارد، جاده ای به نام Bohemian Avenue یا خیابان Bohemian …

 

تمام محوطه کلوپ بوسیله حصار سیمی کوتاه احاطه شده هر چند با توجه به ویزگیهای آن منطقه(تپه های بلند و دره های عمیق به طوری که تنها یک مکان مشخص قابل رفت و آمد با ماشین و یا پیاده وجود دارد) وجود حصار چندان لازم به نظر نمی رسد ، در واقع محوطه Bohemian عملا و به طور طبیعی در میان دیواره تپه ها محصور شده است.

پس از اینکه به نزدیکی کلوپ رسیدیم خود را در میان انبوهی از چوبها حدود ۱۰۰ یارد به فاصله ورودی اصلی یافتیم وقتی به حصار سیمی نزدیک شدیم در حقیقت در چیزی شبیه به خندق گیر افتادیم ، تمام ناحیه ممتد با مسیر جاده در پایه دیواره پرتگاه را سیل گرفته بود.

بنابراین به سختی خود را از میان باتلاق با پریدن از روی شاخه های شکسته درختان بیرون کشیدیم بعد از اینکه با کمک ریشه های درختان خود را از خاکریز شیبدار بالا کشیدیم به یک پارکینگ بزرگ رسیدیم که صدها ماشین(مرسدس بنز- فورد و…)را در خود جای داده بود ، تعدادی از خادمین  کلوپ را دیدیم که از وسایل نقلیه بیرون می آمدند به فاصله حدود ۱۰۰ یارد از  میان درختان گذشتیم و  پارکینگ بزرگتری دیدیم پر از ماشینهای بسیار مدل بالا که در واقع متعلق به ۲۰۰۰ عضو کلوپ Bohemian بود…

رمز و راز مراسمات Bohemian Grove  قسمت 2/1

از آنجاییکه ما از طریق پارکینگ خدمه کلوپ به محوطه وارد شده بودیم به این ترتیب از دو ایستگاه بازرسی اول جان سالم به در بردیم چون ایستگاه های بازرسی اصلی در داخل محوطه Bohemian Grove قرار دارند و ما از یک راه فرعی به طور مخفیانه وارد شدیم…در حقیقت یک ایستگاه بازرسی (یک اتاقک بزرگ پر از گاردهای امنیتی) در میانه راه جاده بود بعلاوه در چپ و راست جاده هم اتاقکهای کوچکتر بازرسی که تا حدودی شبیه ایستگاههای بازرسی آلمانی در جنگهای قدیم بودند…

من به Mike پیشنهاد کردم سوار یکی از کامیون های روباز بزرگ با صندلی های انباشته که از آن مرحله یعنی پارکینگ برای بردن اعضاء و خادمین به محل اصلی استفاده می شد وارد شویم بنابراین در پارکینگ اعضا کلوپ منتظر یکی از آن کامیونها ماندیم.پس از آنکه کامیون آمد در حالی که سعی می کردیم کاملا عادی رفتار کنیم سوار کامیون شدیم و همزمان با ما سر و کله دو مرد مسن پیدا شد که آنها هم سوار کامیون شدند به این ترتیب به سمت عمق محوطه اصلی به پیش رفتیم ،  سوار شدن بر کامیون تنها راهِ رد شدن از ایستگاه بازرسی اصلی بود…در چند دقیقه اول بر روی کامیون مکالمه جالبی بین دو تن از اعضاء کلوپ در مورد قیمت ردا و لباس های مراسم… صورت گرفت که ما این مکالمه را ضبط کردیم وآنرا در فیلم ویدیوی  ضبط شده از مراسم Dark secrets_Inside Bophemian Grove  می توانید آنرا بشنوید…البته یک توضیح کوتاه بدم متاسفانه این فایل صوتی پیدا نشد اما اگر پیدا کردیم آن را ترجمه میکنیم و به صورت متنی در سایت قرار خواهیم داد…

اولین برخورد نزدیک ما با اعضاء زمانی که به نزدیکی ایستگاه بازرسی اصلی رسیدیم رخ داد.کامیون یکدفعه ایستاد ، یکی از افراد مسن مو خاکستری نگاهی به راننده کرد و سپس شروع به قدم زدن در پشت کامیون کرد تا به ما رسید و مستقیما در چشمان من و Mike خیره شد ما هر دو سعی کردیم عکس العمل خیلی عادی داشته باسیم در حالیکه واقعا ترسیده بودیم بعد نمی دانم چه اتفاقی افتاد که او گمان کرد ما از مهمانان اعضاء کلوپ هستیم (اعضاء کلوپ اجازه دارند با خود مهمان مورد اعتماد به کلوپ بیاورند) بنابراین سوالی نپرسید ولی سنگینی نگاهِ پر از شک و تردید او همچنان بر ما باقی ماند…بالاخره به عمق  محوطه اصلی  Bohemian Grove رسیدیم.جاییکه پیش از آن داستانها و شایعات زیادی دربهره اش شنیده بودیم و در آن لحظه به نظر می رسید در آستانه  کشف  ماجرا هستیم.کامیون چند دقیقه دیگر هم راند و سپس ایستاد و ما پیاده شدیم و حدود ۴۵ دقیقه تا یک ساعت به سمت پایین دره تنگ پیاده روی کردیم تا خود را در میان درختان پوشش دهیم ، آن نقطه در واقع انتهای جاده محسوب می شد جاییکه ماشین ها نمی توانستند جلوتر بروند.

رمز و راز مراسمات Bohemian Grove  قسمت 2/1

به انتهای دره رسیدیم  جاییکه چشم اندازی در بالای  یک دره  با  ۳۰۰ فوت عمق بر روی رودخانه (Russian River) و شهر کوچک Monte Rio در سمت دیگر داشت ، نقشه من این بود که سعی کنیم حتی الامکان کمترین برخورد را با اعضاء کلوپ داشته باشیم تا بتوانیم از تمام مراسم به طور کامل فیلم برداری کنیم.در این لحظه باید به عقب برگردم و بگویم که همینطور که ما به سمت Grove پیاده روی می کردیم به فاصله ۱۰ یارد از مجسمه سنگی ۴۰ فوتی جغد رسیدیم که در سمت شمال دریاچه کوچک واقع شده بود ما تنها ۷ یارد از محراب سیاه که در پای مجسمه بود فاصله داشتیم ، به این ترتیب در این مرحله درستی یکی از شایعات(وجود مجسمه ۴۰ فوتی سنگی جغد) به ما ثابت شد.این عکس که میبینید توسط چند شخص دیگر در روز و به صورت خیلی سری گرفته شده است از نزدیک ترین نمای آن که میتوانید به وضوع محراب را ببینید…

 

 

بله یک مجسمه عظیم الجثه جغد آنجا بود و همینطور یک محراب سیاه آنهم حقیقت داشت وقتی بیشتر به عمق Grove پیش رفتیم توانستیم حتی صلیبهای فلزی کوچک را هم که از آب بیرون آمده بودند ببینیم … در اطراف ما کسی دیده نمی شد تا اینکه یکدفعه پیرمردی حدود ۶۰_۷۰ ساله که یونیفورم مخصوص (Sonoma County Sherrif) به تن داشت در مسیر ما ظاهر شد من واقعا نفهمیدم او چطور خودش را به ما رساند چون اصلا متوجه  آمدنش نشدیم … سپس بدون مقدمه به من نگاه کرد و گفت : تو در سال ۱۹۱۳ در اینجا بوده ای ؟ تو یکی از افراد قدیمی هستی؟ از شنیدن این سوال اولش  شوکه شدم چون در آن زمان(در سال ۲۰۰۰) فقط ۲۷ سال سن داشتم…

اما واقعا چرا پیر مرد یک همچین سوالی از وی پرسید ؟ منظورش از مطرح کردن یک همچین سوالی چه بود؟مگر الکس در آن سال به دنیا آمده بود؟مگر سن و سال الکس به آن سالی که نام برد میخورد که از او میپرسد در سال ۱۹۱۳ تو اینجا بوده ای ؟

اما در آخر هم خوبه به این عکس که مریوط به یک کارتون است و در آن یک نفر را در محرابی که بسیار مانند Bohemian Grove  است قربانی میکنند و تیکه های این صحنه از کارتون بسیار شبیه به فیلمی است که الکس از شب مراسم در Bohemian Grove فیلم برداری کرده است که در قسمت دوم این مقاله آن را برای دانلود قرار خواهیم داد…

 

 

پایان قسمت اول-با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

آپوتئوسیس! آمریکایی ها به کدام خدا اعتماد دارند!؟

مقالات و نظرات بسیاری درباره جمله ای که بر روی دلار نوشته شده است داده اند که تفاوت هایی با هم دارند…در این مقاله که کار دوست خوبم در وب خورشید مغرب است به بررسی این جمله به شکلی دیگر خواهیم پرداخت … البته نظر دادن درباره این مقاله بسیار دشوار است و باید با دقت بسیار نظرات خود را بیان کنیم اما تصمیم گیری درباره این که منظور از جمله ” In God We Trust ” چیست،به عهده شما سروران گرامی قرار خواهیم داد…

 

آپوتئوسیس! آمریکایی ها به کدام خدا اعتماد دارند!؟

آیا این جمله   IN GOD WE TRUST “ما به خدا اعتماد داریم” که بر روی یک دلاری آمریکا نقش بسته را تا به حال دیده اید؟

فکر می کنید مربوط به خدای یکتاست؟

همه شما کما بیش به اسرار دلار واقفید و مقالات [۱] خوبی هم دراین باره نوشته شده اما در این مقاله می خواهم به رازی دیگر بر دلار اشاره کنم که تا به حال مورد توجه واقع نشده ….همانطور که می دانید بر روی یک دلاری که واحد پول ایالات متحده است نمادهای مختلفی وجود دارد که همگی آنها ماسون بودن طراحان و سیاستمداران آمریکا را به تصویر می کشد و خودشان نیز از این ابایی ندارند…ما در این مقاله قصد  نداریم کلیه نماد ها را بررسی نماییم که اینکار را خیلی از محقیقین خارجی و داخلی انجام داده اند … بلکه فقط به جمله  ” ما به خدا اعتماد داریم ” “ IN GOD WE TRUST ” می پردازیم … آنهایی که با اسرار دلار و با تشکیلات فراماسونری آشنایی دارند مطمئن هستند که این جمله مربوط به خدای فراماسون هاست یعنی همان لوسیفر “Lucifer” یا ابلیس که نماد آن بز بافومت[۲] است ، البته برخی نیز معتقدند قرار دادن این جمله در یک دلاری بخاطر جلب آرای عمومی در مقابله با شوروی بعد از جنگ جهانی  و شروع جنگ سرد می باشد

اما بعد از خواندن این مقاله حتما نظرتان تغییر می کند … اگر به  یک دلاری نگاه کنید عکس جرج واشینگتن از بنیانگذاران انقلاب آمریکا ، اولین رئیس جمهور آمریکا و از فراماسون های برجسته آمریکا را می بینید که نام پایتختشان را نیز به نام او عوض کردند (در ابتدا اسم شهر واشینگنتن را، رم گذاشته بودند  همانطور که نیویورک ، نیو آمستردام بود) دقیقاً در پشت این عکس شما جمله “ IN GOD WE TRUST ” را می بینید آنهایی که با نماد شناسی دلار آشنا هستند می دانند که در دلار، تقارن ها و عکس های مقابل و پشت هم ، معنای همدیگر را کامل می کنند اجازه دهید کمی فراتر برویم در داخل گنبدِ ساختمان کنگره آمریکا که  کاپیتول[۳] نام دارد  نقاشی قابل توجهی وجود دارد که حلقه گمشده این جمله است…

 

آپوتئوسیس! آمریکایی ها به کدام خدا اعتماد دارند!؟

این نقاشی  ۴۶۶۴ فوت مربعی که ۱۸۰ فوت از زمین ارتفاع دارد  توسط کنستانتینو برومیدی[۴] در سال ۱۸۶۵ تکمیل شد

برومیدی که به میکل آنژ کنگره معروف است همانند همتای خود که مهمترین نقاشی هایش را بر سقف  کلیسای سیستین[۵] واتیکان کشید او نیز به مدت ۳ سال تحت نظر پاپ گریگوری شانزدهم  در واتیکان مشغول نقاشی بود اما در سال ۱۸۵۲ بزرگترین معبد خدا را به خاطر کار در معبد خدایان ترک گفت و به آمریکا مهاجرت کرد و ۲۵ سال از عمر خود را به نقاشی در معبد جدید یعنی ساختمان کاپیتول صرف نمود

سالن زیرِ گنبد ساختمان کنگره بر اساس یک معبد قدیمی رومی و مربوط به دین مشرکانه روم باستان به نام معبد الهه ویستا [۶]“vesta“طراحی شده بود  بسیاری از  مشخصه های معبد در این سالن مدور گنجانده شده بود[۷] حتی قبلا وسط این سالن حفره ای بود و در زیر آن (طبقه زیر زمین) آتشدانی وجود داشت تا آتش معبد ویستا مجسم شود ،( آتش آن معبد همیشه روشن بود و عده ای از کشیشه هایی که عضو انجمن مخفی خواهری خاصی بودند مسئول حفاظت از این آتش مقدس بودند تا همیشه روشن بماند ، جالب است که این گروه تنها کشیشه های مؤنث در نظام دینی روم باستان بوده اند)، بعد ها به خاطر اینکه خطر سقوط به طبقه زیر زمین عمارت کنگره وجود داشت روی این حفره را پوشاندند اما هنوز اثر حفره در کف سالن همچنین آتشدان در زیر آن (زیر زمین عمارت کنگره) موجود است…

مهمترین نقاشی برومیدی در ساختمان کنگره ، طرحی است از آبرنگ  بروی گچ  بر سطح داخلی گنبد کنگره که به ترسیم خدایان یونان اختصاص دارد ، مینروا،ولکان،نپتون،سرس و… در میان آنها تصویر جرج واشینگتن در کنار دیگر خدایان باستانی قرار دارد…

آپوتئوسیس! آمریکایی ها به کدام خدا اعتماد دارند!؟

این تصویر ، آپوتئوسیس واشینگتن [۸] نام دارد

آپوتئوسیس “Apotheosis“به معنای دگرگونی الهی[۹] یا به تعبیر دیگر خدا شدن! است همانطور که میدانید فراماسونری مجموع و میراث تمامی ادیان شرک آلود تاریخ می باشد[۱۰] و به این داشته ها از مصر و ایران باستان گرفته تا  یونان باستان افتخار می کند …فراماسون ها معتقدند انسان می تواند به مرتبه خدایی برسد البته این تفکرشان ناشی از ضعف شناخت مقام خداوند است اما بر اساس  اعتقادات شرک آمیز فراماسونری که از شبه ادیان غیر توحیدی اخذ شده  انسان ها اگر به دانش ها و رازهای باستانی و جادوگری دست یابند می توانند کارهای خارق العاده انجام دهند یعنی کاری که انسان های دیگر نمی تواند انجام دهند پس این افراد که توانایی های فوق بشری پیدا می کنند خدا میشوند! با این توضیح تصویر آپوتئوسیس واشینگتن راحت تر فهمیده می شود…

آپوتئوسیس! آمریکایی ها به کدام خدا اعتماد دارند!؟

پس، از منظر فراماسون ها ، جرج واشینگتن که از مؤسسان فراماسونری  ، انقلاب  و حکومت آمریکا و اولین رئیس جمهورِ اولین حکومت ماسونی جهان است در صف خدایان قرار گرفته و قابل پرستش! است …در این سالن در گذشته مجسمه جرج واشینگتن  با سینه لخت وجود داشت که هیئت و ژست زئوس خدای خدایان یونان باستان در معبد خدایان را گرفته بود، یک شمشیر در دست چپش بود و دست راستش با انگشت اشاره و شست باز به بالا رفته بود، نماد  خدا در تلقی شرک آمیزشان،(البته مجسمه بوفومت یا همان شیطان  نیز در این حالت است!) که بعدها آن را از این سالن بیرون بردند…

آپوتئوسیس! آمریکایی ها به کدام خدا اعتماد دارند!؟

به یک دلاری برگردیم در وسط آن عکس واشینگتن و پشت دلار دقیقا بالای سر واشینگتن عبارت “ IN GOD WE TRUST “”ما به خدا اعتماد داریم” حک شده است

آپوتئوسیس! آمریکایی ها به کدام خدا اعتماد دارند!؟

با توجه به اینکه در یک دلاری تصویر های متقابل مکمل همدیگرند[۱۱] ، می توان نتیجه گرفت که خدای ادعایی آنها که به آن معتقدند جرج واشینگتن است و به راهی که او در آمریکا آغاز نموده که همانا مقدمه جهان تک حکومتی سکولار است[۱۲]، اعتماد و اطمینان دارند و خود را ادامه دهندگان این راه شیطانی میدانند. این راه ،جهانی را ترسیم می نماید که شیطان بر آن حاکم است و خدایی وجود ندارد… چه روزگار غریبی است ، روزگاری است که  شیاطین و دجال ها گستاخانه طغیان نموده اند، اگر چشم هایتان را بگشایید و نگاهی به جهان بیاندازید، آخرالزمان را به تمامه خواهید دید، فراگیری کفر، ظلم و فساد را، آری جهان دیگر گنجایش بیش از این را ندارد؟خداوندا وقت آن نرسیده که آقایمان را بنمایانی؟ اما در این هیاهو بوی ظهور  بمشام میرسد …مهدی جان ما چشم امیدمان به راه است و با تمام وجودمان مسیر آمدنت را جارو میزنیم، هموار می کنیم تا زود بیایی و مظلومان عالم را از مستکبران شیطان صفت برهانی و حکومت خدا را بر تمامی عرصه عالم بگسترانی….

و نرید ان نمنّ علی الّذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثین[۱۳]

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور ؛ جن وشیطان

بعد از استقبال خوب از مطلب “سخنرانی استاد رائفی پور در همایش موسسه موعود” بسیاری از عزیزان از ما درخواست سخنرانی بیشتری کردند که تصمیم گرفتیم یکی دیگر از سخنرانی های استاد رائفی پور را در سایت قرار دهیم…در ضمن به زودی در کنار سخنرانی های استاد رائفی پور ، سخنرانی استاد شمس الدین رحمانی که در رابطه با مسائل فراماسونری صحبت های خوبی فرموده اند را برای علاقه مندان قرارخواهیم داد…

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور ؛ جن وشیطاناز موسسه موعود و دیگر سایت هایی که سخنرانی های قبلی را در وبشان قرار دادند بسیار سپاسگذاریم…اما از دوستان خواهشمندم در پخش کردن این سخنرانی ها بسیار تلاش کنند که بسیاری حرف های ناگفته در این سخنرانی ها زده شده است…

در آخر هم از خود استاد و وب Anti666 به خاطر گرد هم آوری این سخنرانی تشکر میکنیم و یک نکته عرض کنیم که این سخنرانی و تعدادی دیگر با بهترین کیفیت تصویری در مجموعه پک فراماسونری سایت قرار دارد لذا دوستان میتوانند با خرید این پک تمامی این سخنرانی ها را دریافت کنند…

 

 

دانلود فایل صوتی : هر قسمت ۶ مگابایت

قسمت اول

قسمت دوم

دانلود فایل تصویری : هر قسمت ۱۷ مگابایت

(ظاهرا مشکلی در فایل تصویری بود به زودی لینک هایش را درست خواهیم کرد)

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان

 





تاريخ : شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

یکی از پر کاربردترین نمادهای ایلومیناتی سمبل جغدمی باشد که علت این گزینش از سوی ماسونها هنوز در پرده ای از ابهام قرار دارد…در ابتدا به بررسی مفهوم نماد جغد در اسطوره های باستانی می پردازیم…

 

در بسیاری از نقاط جهان از جغد به بد اقبالی و مرگ تعبیر می شود… از طرف دیگر جغد به عنوان یکی از حیواناتی که اغلب همراه خدایان(الهه ها) دیده می شود از نظر پرستش گران ،  آنها به نوعی با منطق و خرد مرتبط دانسته شده است… به وجه اشتراکات جغد در انواع ادیان و فرهنگ و کشورها دقت کنید :

۱ – مصریان باستان از نماد پاهای  جغد به صورت شکسته در خط تصویری به جای حرف (صدای) m استفاده می کردند…

۲ – در فرهنگ بومیان آمریکا جغد به عنوان نمادی از جادوی شیطانی تعبیر شده و دارندگان پر جغد را افراد ساحر و جادوگر خطاب می کنند…

۳ – آزتک ها و مایاها جغد را سمبل مرگ و نابودی می دانستند.در حقیقت الهه مرگ آزتک ها (Mitlantecuhtli)   اغلب در کنار جغد ترسیم می شده است…

۴ – یک ضرب المثل اسپانیایی وجود دارد که می گوید:هر گاه دیدی که جغد می خواند بدان که وقت مرگ Indian (هندی) فرا رسیده است…

۵ – به طور کلی در خاورمیانه چین و شرق دور جغد سمبل بد اقبالی و روح شیطانی لقب گرفته است…

۶ – در فرهنگ رومانی صدای آواز حزن انگیز جغد را نشان پیش گویی مرگ قریب الوقوع فردی در همسایگی خود دانسته اند…

۷ – در فرهنگ هندی جغد سفید همراه با الهه ثروت تجسم شده و در اسطوره شناسی یونان جغد مخصوصا جغد کوچک با آتنا الهه معروف یونان مرتبط دانسته شده است…

۸ – از دیدگاه مسیحیت به طور سنتی ، جغد نیروهای شیطانی خبر بد و نابودی را به ذهن متبادر می کند و در انجیل کهن از آن تحت عنوان موجود ناپاک و نجسی که همیشه تنها و در انزوا دیده می شود نام برده شده و به طور مشابه در یک اسطوره بومی استرالیایی جغد را حامل اخبار بد موجودی شوم و منحوس می دانند…

به هر حال جغد به دلیل داشتن تواناییهای خاص از قبیل قدرت دید در شب پرواز بی صدا سرعت در شکار و چرخش ۳۶۰ درجه سر و… همواره از سوی تمدنهای باستانی به عنوان پرنده ای مرموز و اسطوره ای  و تحت تملک نیروهای شیطانی مورد توجه قرار گرفته است و در هیچ جا از آن به خوبی یاد نشده به چز در انیمشین ها و محصولات هالیوود و رسانه های تحت تاثر آن که چند نوع حیوان رو همیشه عاقل و بالغ میداند که اولین آن بز و دومی نیز جغد است ، که کاملا قصد دارند تا مقصود واقعی خود را برسانند…

پس از این مقدمه کوتاه به بررسی کاربرد ایلومیناتی نماد جغد می پرازیم ، که ببنیم این نماد در چه جاهای به کار گرفته شده است…

سمبل owl روی دلار آمریکا

چنانچه با دقت به تصویر زیر نگاه کنید نماد جغد کوچکی را می بینید که با مهارت در گوشه ای از طرح اسکناس دلار آمریکا به تصویر کشیده شده است…به نظر شما استفاده از این نماد در چنین ابعاد کوچکی از پرنده  که در گوشه ای نشسته و گویی همه چیز را می بیند چه مفهومی می تواند در بر داشته باشد؟آیا به طور اتفاقی و برای زیباتر کردن دلاری که سراسر پر از نماد است و به نقلی نزدیک به ۶ سال بر روی آن کار شده است گنجانده اند؟

نا گفته نماند که جغد نماد یهودی مارانوس (یهودی که برای پیش بردن اهدافش دین خود را مخفی میکند) است و به این نکته اشاره دارد که کشور ایالات متحده با چه اندیشه و مبانی فکری تاسیس گشته است البته فقط و فقط ذکر نقش  یهودیان و پیوریتنهای موثر در تاسیس امریکا خود به تنهایی کتابی قطور می شود که فرصتی دیگر را  می طلبد…

مخفی ترین نماد فراماسونری ، جغد

 

سمبل owl (جغد) در واشنگتن دی سی

اگر به نقشه هوایی گرفته شده از واشنگتن دی سی (.Washington D.C) نگاه کنید به وضوح می بینید که جاده ها در روی زمین متعلق به ساختمان کنگره سمبل جغد را به تصویر می کشند… بدون شک ایجاد همچین نماد و تصویری در یکی از مراکز فراماسو ها با نیت صد در صد ماسونی انجام شده است…این عکس توسط گوگل ارث گرفته شده و کاملا مستند است…

مخفی ترین نماد فراماسونری ، جغد

مخفی ترین نماد فراماسونری ، جغد

 

The Bohemian Grove  در کالیفرنیا

Bohemian Grove در شمال کالیفرنیا واقع شده جاییکه یک مجسمه ۴۰ فوتی جغد از جنس سنگ قرار دارد و هر ساله افراد مهم و سرشناسی مانند رییس جمهور ایالات متحده وعده ای از نخبگان علمی اقتصادی و سیاسی آمریکا و حتی افرادی از میان دولتمردان کشورهای دیگر…در پای این مجسمه سنگی جمع شده و در طی مراسمی خاص که شامل قربانی انسان نیز می شود به پرستش این سمبل(بت) می پردازند…عکس زیر به طور مخفی توسط الکس جونز(Alex Jones) از مراسمی که در آن محل برگزار شده گرفته شده است…

مخفی ترین نماد فراماسونری ، جغد

مخفی ترین نماد فراماسونری ، جغد

Alex Jones که شخصا به طور پنهانی شاهد یکی از این مراسم بوده و از آن فیلم برداری نموده است در مصاحبه های خود پرده از اسرار تکان دهنده ای برداشته که انشاء الله در پست های بعدی به طور مفصل به جزئیات آن خواهیم پرداخت…اما تکه فیلمی که این فرد از مراسم بسیار وحشت آور قربانی کردن فیلم برداری نموده را برای دانلود قرار داده ایم … در این فیلم تمام بزرگان سیاست و بانکداران بزرگ دنیا و شخصیت های بزرگ دیگر حضور دارند…

دانلـــود

 

Owl خدای سمبلیک شیطانی که هنوز هم از میان افراد بی گناه و کودکان قربانی می گیرد از سوی برخی به طور سنتی هم رده Moloch لقب گرفته است…Molech یا Moloch دیو (الهه باستانی) که در لغت به معنی Sacrifice (قربانی) می باشد در کتاب مقدس به آن اشاره شده است…

اما اگر بخواهید درباره مولوخ بدانید ، پاراگراف سوم از این مقاله درباره آن توضیح داده است…اینجــــــــــــــــا

در مورد اینکه آیا owl و Moloch یکی هستند یا نه اختلاف نظر وجود دارد که اگر شما هم به تصاویر باستانی از Moloch نگاه کنید متوجه تفاوتها خواهید شد…

مخفی ترین نماد فراماسونری ، جغد

با کمی تحقیق در اسطوره شناسی اروپا و خاور میانه می بینید که جغد اغلب همیشه با یک الهه مونث مرتبط و همراه بوده است…یک لوح گلی سومری مشهور از یک الهه مونث وجود دارد که آنرا ایستاده بر روی دو شیر و بین دو جغد نشان می دهد…

مخفی ترین نماد فراماسونری ، جغد

بطور کلی گفته شده که این لوح منسوب به لیلیث(lilith) می باشد ولی صاحب نظران بسیاری در این مورد تردید دارند…لیلیث معمولا در الواح باستانی کشف شده در کنار مرغ حق(screech-owl) نشان داده شده ولی این بدان معنا نیست که لزوما لوح سومری نامبرده متعلق به تصویر لیلیث می باشد…

مخفی ترین نماد فراماسونری ، جغد

از نظر نویسنده این مقاله الهه Inanna می تواند در این مورد ، گزینه مناسبتری باشد به جای لیلیث (lilith)…از آنجاییکه Inanna بطور کلی تحت عناوینی از قبیل (Ishtar,Semiramis,Cybele,Astarte) که همگی الهه های مادر سوار بر شیر و کبوترو… بوده اند معرفی شده است بنابراین خدایان(الهه ها) به همراه حیوانات مشابه در دست یا کنارشان مانند لوح سومری نامبرده با Ishtar که نام Akkadian برای Inanna می باشد یکی دانسته شده اند…بهتر است درباره این یه مورد خیلی بحث نکنیم و به آینده بسپاریم تا نظر کاملی درباره آن بدهد…

اما شاید خیلی از دوستان از مشخص شدن وقایع ۱۱ سپتامبر بر روی دلار با تکنیک اریگامی آشنا شده باشند( اینجـــــا ببینید) … اما شاید این نکته ای تازه باشد که بهطور خلاصه عرض میکنم…چنانچه از تکنیک اریگامی به نحوی دیگر بر روی دلار استفاده کنیم باز هم به دو صورت شکلی از جغد به وجود می آید…

مخفی ترین نماد فراماسونری ، جغد

مخفی ترین نماد فراماسونری ، جغد

 

اما سوالی که در پایان همچنان بی پاسخ و در ابهام می ماند این است که الهه سنگی جغد در Bohemian Grove همان الهه شیطانی که در عصر مدرن توسط نخبگان دولتهای از جمله جرج بوش ، تونی بلر ، کلینتون و خیلی افراد سرشناس دیگر پرستش می شود واقعا سمبل چه چیزی می تواند باشد ..؟آیا این جغد سنگی در Bohemian Grove همان مولوخ است که از هزاران سال پیش ، زیر پای آن انسان های بیگناه و خداپرست را قربانی میکردند..؟

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان
آخرین مطالب