پژوهشگر جوان عباس بداغ آبادی

افشاگری های هنری فورد علیه صهیونیست و امریکا   قسمت اول

هنری فورد، صاحب شرکت معظم اتومبیل سازی فورد قریب به ۹۰ سال پیش در افشای فعالیتهای صهیونیزم در آمریکا تلاش بسیاری صورت داد .

 

وی در کتاب «یهود بین الملل» می نویسد: «بسیاری از اندیشمندان و نویسندگان، قبل از فعالیت رسمی سازمان صهیونیزم، بر پنهان بودن اهداف جهان گستر یهود در پشت طرح ایجاد دولت یهودی تأکید می کردند. یهودیان متنفّذ نیز همچون دیگر موارد، این مسئله را یک جنگ روانی علیه قوم یهود عنوان می نمودند اما امروز که به یک قدرت مسلط تبدیل شده اند و از کسی واهمه‌ای ندارند، علناً بر سلطۀ خود بر دولتها تأکید می کنند. کنترل‌ کنندگانِ مالیِ بین‌المللی منحصراً یهودی هستند(۱).»

کاملاً روشن است که صاحب ثروت بودن با کنترل ‌کردن یکی نیست. یهودی که جهان را کنترل می کند صاحب ثروت است ولی علاوه بر آن چیزی دارد که بسیار مؤثرتر از ثروت است و آن نبوغ و استعداد تجاری و ارباب منش ن‍ژاد خویش است. از سوی دیگر یهود از نوعی وفاداری و انسجام نژادی بهره می برد که نظیر آن در هیچ یک از جوامع بشریِ وجود ندارد».[۳]

هنری فورد در روزنامۀ مشهور بورن ایندیپندنت نوشت: « …ما مدعی نیستیم که حرف آخر را در خصوص یهودیان مقیم آمریکا بیان داشته ایم، بلکه صرفاً نفوذ کنونی یهود را در این کشور توصیف می کنیم. مخالفت ما صرفاً با اندیشه هاست. اندیشه های دروغینی که بنیۀ اخلاقی ملّت ما را تضعیف می کند. این اندیشه ها از منابعی سرچشمه می گیرد که به سهولت قابل شناسایی اند و صرفاً از طریق افشاگری و آگاه ساختن افکار عمومی می توان از پیشرفت آن جلوگیری کرد… بگذارید ملّت آمریکا برای یک بار بفهمد که این نه یک انحطاط طبیعی، بلکه توطئۀ حساب شده و ویرانگری است که هم اکنون ما را احاطه کرده است».

۱-کنترل بازارهای مالی جهان در دست یهود است. به عنوان نمونه، قیمت گذاری روزانۀ بازار جهانی طلا که از «اتاق طلایی» در شهر لندن انجام می گیرد در انحصار خاندان روچیلد می باشد.

افشاگری های هنری فورد علیه صهیونیست و امریکا   قسمت اول

هنری فورد در سلسله مقالات معروف خود آمریکاییان را از سقوط در منجلاب فساد مادی و انحطاط اخلاقی بر حذر داشته و از جریان سازماندهی شده ای سخن گفت که تدریجاً با ترویج لیبرالیزم اخلاقی و تساهل اعتقادی، جامعۀ آن روز آمریکا را به سمت فساد و تباهی سوق می داد. هدف او آن بود که ملّت آمریکا را از خطر شکل گیری امپراطوری فرهنگی و اقتصادی یهود در این کشور آگاه سازد. هنری فورد با تیزبینی خاص خود دریافته بود که مسئلۀ یهود در آمریکا به قلمرو سیاست و اقتصاد محدود نمی شود و فرهنگ و هنر و رسانه های جمعی را نیز در بر می گیرد. فورد، سینمای آمریکا را مهمترین و مؤثرترین ابزار تبلیغی صهیونیزم بر می شمرد و بر این باور بود که صهیونیستها از طریق سینما سعی در تخریب و انهدام ارزشهای اخلاقی و مبانی اعتقادی جامعۀ آمریکا را دارند.

وی در کتاب یهود بین الملل که اکثر نسخه های آن توسط صهیونیست ها خریداری و نابود شد می نویسد: «صنعت سینما و تئاتر، تجارت شکر، گندم، تنباکو، پنبه، فولاد و۵۰% از صنعت بسته بندی گوشت و بیش از ۶۰% از صنعت کفش، صنعت موسیقی و تولید ادوات موسیقی و تجارت جواهرات، حبوبات، بنزین، فولاد، نشریات، رسانه ها و کارخانجات مشروبات الکلی و صندوق های وام و… همه در دست یهودیان آمریکاست که یا به تنهایی و یا با مشارکت یهودیان سایر ممالک آنها را اداره می کنند… ملّت آمریکا رضایت ندارد که یهود بازارهای تجارتی خود را در این کشور متمرکز نمایند زیرا تاریخ نشان داده است که هر کشوری که یهود در آن تمرکز کنند، عوامل فساد در آن افزایش یافته و متعاقباً کشورهای دیگر نسبت به آن بدبین خواهد شد چنان که نسبت به اسپانیا، آلمان و انگلستان اتفاق افتاد… در آمریکا دو سازمان یهودی وجود دارد؛ یکی به نام «کهیلا نیویورک» و دیگری به نام «کابینۀ یهودی آمریکا».

کهیلا که امروز به صورت یک حکومت مستقل در آمده است، تمامیِ تصویب نامه هایش قانون محسوب می شود و شاید این سازمان یکی از قدرتمندترین اتحادیه های یهودی محسوب گردد.

در این سازمان، امپریالیستها و کمونیستها و خاخامهای یهودی چون برادر بر سر یک میز نشسته و زیر پرچم یهودا برای اهداف خود برنامه ریزی می کنند…یهودی ها در هر گوشه و کناری نفوذ کرده اند به حدی که هرچه کلیسا در آمریکا وجود دارد زیر نظر آنها مشغول فعالیت است. در حقیقت تریبون های کلیسا وسیله ای از وسایل تبلیغات یهود می باشد. به نظر من اگر کشیش ها و کاردینال ها در حرف ها و گفته های خود دقت بیشتری نمایند متوجه این مسأله می شوند که ۷۰ درصد سخنان آنها ریشه گرفته از اندیشه های یهود است… تعیین رئیس جمهوری آمریکا تنها به دست یهود است ولی بیچاره ملّت که گمان می کند او خودش رئیس را تعیین کرده است. اگر رئیس جمهور بنای ناسازگاری با ایشان گذارد، آن قدر فساد و دزدی دربارۀ او کشف خواهد شد که بالاخره یا تسلیم شده و یا کناره گیری می کند!هنوز یهود به همان سیاست قدیم مبنی بر مخفی کاری و عدم ظاهر شدن در صحنه پایبندند و اعتقاد دارند که باید غیریهودیان را ابزار قرار داد و از پشت صحنه آنان را کنترل کرد، چرا که در پشت پرده هیچ گاه چون گذشته مورد اتهام واقع نخواهند شد… یهود می کوشند تا رسانه های تبلیغاتی را در انحصار بگیرند(۱) و چون تئاتر و سینما تأثیر شگرفی در فکر و روح افراد جامعه می گذارد، این صنعت یا در دست آنهاست و یا علیه آنها برنامه ای اجرا نمی کند…

افشاگری های هنری فورد علیه صهیونیست و امریکا   قسمت اول

صاحب امتیاز تمام شرکتهای سینمایی یهودی هستند(۲). یهود می کوشند تا اخلاق ملّتها را به فساد کشانند و از این راه بر فکر و روح آنها تسلط یابند. امروز این مسئله به صورت وحشت انگیزی در تئاتر و سینمای آمریکا بروز کرده است. مردم از آن که خانه هایشان محل رقص و موسیقی شده است به ستوه آمده اند ولی نمی دانند که موسیقی نیز جزو انحصارات یهود است. این یهود هستند که جوانان ما را یک مشت افراد احمق و نافهم بار آورده اند… موسیقیِ جاز که امروز در هر محفلی چهرۀ موحش خود را به نمایش می گذارد، یکی از ابداعات پر سود یهود است که آن را برای فساد اخلاق خلق کرده اند. معمولاً اگر کسی در فسادهایی که جامعۀ امروز را تهدید می کند تحقیقی به عمل آورد بدون شک در خواهد یافت که دست یهود در تمام آنها دخالت دارد(۳) و حتی جنگهای خونینی که تا به حال صدها هزاران تن را نابود کرده است به دست مرموز یهود بر پا شده است(۴)».

افشاگری های هنری فورد علیه صهیونیست و امریکا   قسمت اول

۱- ۸۵% رسانه های دنیا در اختیار یهود است و ایشان هر طور که بخواهند به ذهن مخاطبان خویش جهت می دهند.

۲- تمامى کمپانى‏هاى اصلى تولید فیلم هالیوود مانند پارامونت، متروگلدوین مایر، یونایتد آرتیست، فاکس قرن بیستم، برادران وارنر و… به صهیونیستها‏ تعلق دارد. تولید فیلمهای ضد ایرانی چون «اسکندر کبیر»، «۳۰۰» و… نیز به وسیلۀ همین کمپانی ها انجام می گیرد. بیش از ۹۰% از افرادی که در صنعت فیلم سازی آمریکا فعالیت می کنند یهودی هستند.

۳- شبکۀ وسیعی از کلوبهای شبانه و مراکز فحشاء توسط ویلیام ساموئل رُزِنبرگ(مشهور به بیلی رز) که از یهودیان مهاجر آمریکا است، تأسیس شد. غول صنایع مشروب سازی، یهودی مهاجر ساموئل برنفمن است. امروز دفتر مرکزی کمپانی مشروبات الکلی برونفمن ها(به نام سیگرام) در نیویورک است و در ۱۲۰ کشور جهان شعبه دارد و فروش سالانۀ آن بیش از یک میلیارد دلار است. روچیلد نیز بزرگترین امپراطوری قمار را در ایالات متحده ایجاد نمود.

۴- به طوری که اشاره خواهد شد یهود در ایجاد دو جنگ جهانی خانمانسوز اول و دوم نقش مستقیم و انکارناپذیری داشتند. ضمناً کارتلهای تسلیحاتیِ آمریکا و انگلستان(بزرگترین اسلحه سازان جهان) در کنترل یهود است.

منتظر ادامه این مقاله باشید…

پایان قسمت اول-با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

چندی قبل مطالبی درباره هولوکاست ایرانی و کشتار میلیونی ایرانی ها در سایت ها و سخنرانی ها پخش شد که با هم به بررسی این مسئله خواهیم پرداخت .

 

ادعا : هولوکاست نه میلیون ایرانی به دست بریتانیای کبیر. اهمیت رضا شاه را بیشتر درک کنیم. آیا می دانید هولوکاست واقعی در ایران رخ داده است؟ از قحطی بزرگ در ایران چه می‌دانید؟ آیا می‌دانید مابین سالهای ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ بیش از چهل درصد جمعیت ایران جان خود را از دست دادند؟ طی سال‌های ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ ایران با وجود اعلام بی‌طرفی در جنگ جهانی اول، بیشترین آسیب را از این جنگ ویرانگر دید و در حدود نیمی از جمعیت کشور قربانی مطامع کشورهای بزرگ و استعمارگر آن دوران شدند. اسناد این قتل عام قریب به ده میلیون نفری همچنان در ردیف اسناد طبقه بندی شده و سری انگلستان قرار دارد و این کشور هنوز هم از انتشار آن‌ها ممانعت می‌کند. گزارش زیر با توجه به کتاب «قحطی بزرگ» نوشته‌ی دکتر محمد قلی مجد تنظیم شده است که یکی از منابع انگشت‌شمار موجود درباره‌ی هولوکاست نه میلیون نفری ایرانیان بوده و با استناد به اظهارات شاهدان و برخی اسناد تاریخی در دسترس نوشته شده است.

هولوکاست 9 میلیون ایرانی ؛ از دروغ تا واقعیت !

اما ایرادات این ادعا چیست؟

۱- هولوکاست به نسل‌کشی و کشتار برنامه‌ریزی شده انسان‌ها به دلایلی خاص اطلاق می‌شود که در این مورد اصولاً این نام وجاهت ندارد. همچنین عکس مربوط به این ادعا جعلی و مربوط به نسل‌کشی ارامنه(۱)در دولت عثمانی است.

۲- در تاریخ فوق در ایران سیستم آمارگیری شکل نگرفته بوده و تمامی آمارهای موجود بر اساس شاخص‌ها و برآوردهای بعدی است. طبق برآورد رسمی مرکز آمار ایران، کل جمعیت ایران در آن سال‌ها بین نه تا ده میلیون نفر بوده است! لذا بر اساس این ادعا تعداد مرگ و میر، بیش از جمعیت ایران بوده!

مقــاله‌ی دکتر حسینی(۲)درباره‌ی جمعیت نگاری ایران در سایت سازمان جمعیت شناسی ایران. این مقاله از آنجا اهمیت میابد که مؤید آمار مرکز مطالعات جمعیت آسیا و اقیانوسیه(۳)است.

۳- عباس میلانی (استاد دانشگاه ملی ایران- شهید بهشتی کنونی – استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و محقق فعلی در دانشگاه استنفورد) در کتاب خود می‌نویسد(۴):

در این دوران که مصادف با جنگ جهانی بود علیرغم اعلام بی‌طرفی در جنگ از سوی حکومت ایران، بخش‌هایی از ایران توسط نیروهای روسیه و انگلیس اشغال شده بود. در همین زمان درگیری‌های قبیله‌ای نیز قدرت مرکزی را در ایران ضعیف کرده بود. هم‌زمان اپیدمی آنفلوانزای اسپانیایی که باعث مرگ صد میلیون نفر در سراسر جهان شد در ایران شیوع پیدا کرد. هر چند تعداد ایرانیانی که در این زمان کشته شدند محل مناقشه‌است. اما متخصصان چنین پیشنهاد می‌کنند که مجموعه‌ای از قطحی، مالاریا، آنفولانزا و اعتیاد فراگیر به تریاک سبب نرخ غیرعادی مرگ و میر در ایران شده بود.

میروشنکف در کتاب خود بنام «ایران در جنگ جهانی اول» تعداد کشته شدگان ناشی از قحطی و بیماری را در حد چندهزار نفر می‌داند و می‌نویسد:

جنگ جهانی اول برای مردم ایران بداقبالی‌ها و مشقات بی‌شماری به همراه آورد. مناطق وسیعی در اثر جنگ تخریب شده، دهها هزار ایرانی دچار قحطی شدند یا پس از بیماری مردند. بسیاری زندگی خود را در اثر عملیات نظامی از دست دادند و یا خسارت دیدند. در نگاه به گذشته، حتی اکنون نیز سخت است بتوان گفت چگونه ایران می‌توانست لطمه‌ی کمتری ببیند. دفاع از تمامیت ملی در برابر دست‌اندازی‌های قدرت‌های بزرگ که هر کدام تسلط بر ایران را پاداشی در نبرد برای مستعمرات جدید و حوزه‌های نفوذ خود می‌دیدند، ناممکن بود. <ایران در جنگ جهانی اول، میروشنکف، ترجمه دخانیاتی، تهران ۱۳۴۴>

۴- تمامی این تاریخ غیر مستند از کتاب «قحطی بزرگ» نوشته‌ی دکتر محمدقلی مجد(۵)سرچشمه می‌گیرد. این کتاب بنا به ادعای ایشان از اسناد منتشر شده‌ی امریکا نشأت گرفته، اما مرجعی آن را تأیید نمی‌کند! اسناد طبقه‌بندی شده‌ی بریتانیا (همان‌گونه که از نامش پیداست) اصولاً قابل دسترسی برای ایشان نیست. مورخ دیگری این نظرات را تأیید نکرده و البته نوشته و مستند داخلی از مجموعه‌ی مورخان و نویسندگان ایرانی در آن سال‌ها موجود نیست.

۵- افشین مرعشی در مقاله‌ای(۶)در مجله‌ی تخصصی دانشگاه کمبریج درباره‌ی دکتر مجد می‌نویسد:

استفاده مجد از خاطرات پدرش، محمدعلی مجد، مرزهای بین خاطره و تاریخ را کمرنگ کرده هدف مستقل بودن تاریخ را زیر سؤال می برد، ولی او این کار را آن قدر خلاقانه و به نحوی انجام می دهد که تاریخ اصلاحات ارضی را روشن می کند. برخی نقل قولهای خانوادگی او به روایت اش ضربه می زند.

۶- سایت های داخلی هم مانند دکتر مجد، دول انگلیس و امریکا را مسئول لاپوشانی این آمار دانسته و معتقدند رقم واقعی بیش از این بوده اما به جهت ممانعت از تعقیب قضایی در دادگاه‌های بین‌اللملی هیچ‌گاه منتشر نشده است. برای این ادعا اما مستندات کافی ارائه نشده و گویا بر توهم توطئه و سیاسی‌کاری تکیه شده است.

۷- برخی منتقدان کتاب دکتر مجد، تحقیقات او را جهت‌دار و فاقد بی‌طرفی دانسته‌اند. آنها او را متهم کرده‌اند(۷) که اسنادی را انتخاب کرده که به شکلی جهت‌دار حرف او را اثبات کند و کل اسناد موجود را استفاده نکرده است.

۸- در تاریخ شفاهی ما نیز به این مسئله اشاره نشده است. در واقع کشته شدن نیمی از مردم یک کشور در حافظه‌ی ملت خواهد ماند و سینه به سینه نقل خواهد شد.

۹- شایان ذکر است که قرارداد معروف ۱۹۱۹(۸)با انگلیس هم تقریباً همزمان با این ادعا اتفاق افتاده و یک پای این قرارداد ننگین هم دولت بریتانیا بوده است. این واقعه به صورت کامل در تاریخ آمده و بزرگانی همچون مصدق، دولت آبادی، مشیرالدوله و عبدالله مستوفی در این باره مبارزاتی داشته اند. چگونه وقتی ریز اتفاقات این قرارداد کاملاً موجود است، با وجود چنین افراد با سابقه ای در آن دوران چنین فاجعه ای با این ابعاد از خاطرات و اسناد محو شده؟!

گرچه در خاطرات برخی از آنها به قحطی در آن ایام اشاراتی شده، اما ارقام ابداً به چند میلیون نزدیک نیست. همچنین باید گفت کشور پهناوری همچون ایران همواره بستر قحطی‌های منطقه‌ای و محدود بوده است؛ لذا خاطرات غیر مستند را نمی‌توان به کل کشور تعمیم داد.

 

دانلود سخنرانی اقای رائفی پور درباره هولوکاست ایرانی + لینک کمکی

در پایان می‌توان گفت: مسلماً در این سال‌ها مرگ و میرهای جدی ناشی از قحطی و بیماری‌های واگیر وجود داشته است که این قحطی جدای از وقوع جنگ جهانی اول ناشی از عوامل طبیعی همچون خشک‌سالی نیز بوده است. نمی‌توان نقش عوامل اشغال کننده از جمله روسیه و انگلیس را در کمبود غذا و دارو نادیده گرفت، اما به قول یکی از دوستان «به نظر می‌رسد این نُه میلیون چند تایی صفر اضافه دارد!»

 

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان






تاريخ : سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

بررسی اعتقادات و مسلک انجمن حجتیه

انجمن حجتیه به عنوان یکی از جریانهای ایستای مذهبی درخنثی سازی و سیاست گریزنمودن قشرمذهبی، خصوصاً نسل جوان، نقش موثری را ایفا نموده است .

 

انجمن حجتیه پس ازرکود چند ساله، از سال ۱۳۷۶ فعال شده تشکیلات خودرا دنبال نموده وعناصر وابسته به این فرقه در تهران وشهرستانها با پوشش هیأت های مذهبی و جلسات تفسیر قرآن مشغول فعالیت شده و توانسته اند افرادی از قشر جوان را جذب نمایند .

تاریخچه

الف) قبل ازانقلاب :

این انجمن بانام “انجمن خیریه حجتیه مهدویه” پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با رهبری محمد ذاکر تولایی(معروف به حلبی) با هدف مقابله با بهائیت تأسیس شد.لیکن درمبارزه با بهائیت، هیچ گاه اساس بهائیت (صهیونیسم) و رؤوس آن درایران(هویداها، هژبریزدانی ها و رژیم بهائی پرورشاهنشاهی) را مد نظر قرارنداده، بلکه درمحیط اختناق رژیم شاهنشاهی درکمال آزادی، جلسات منظمی را درییلاق ها وباغ های بزرگ با صرف هزینه های سنگین برگزار می کردند. از افتخارات این انجمن در قبل از انقلاب عدم شرکت اعضایش در قضایای ۱۵ خرداد بود.

این جریان با پوشش آماده نمودن شرایط برای ظهور حضرت حجت (عج) معتقد به اشاعه فساد بوده وبه این دلیل که برقراری حکومت ا سلامی مانع ظهور امام زمان (عج) می باشد، از هیچ مخالفتی با نظام اسلامی دریغ نکرد.

انجمن حجتیه به منظور ایجاد انحراف درنهضت اسلامی، نظرات فقهی حضرت امام خمینی(قدس سره) را زیر سوال می‌بردند واز هیچ تهمت و شایعه ای برای مخدوش نمودن افکار و اندیشه های امام عظیم الشأن (قدس سره) دریغ نکردند.

ب) پس از انقلاب :

درابتدای انقلاب با سوء استفاده از فضای باز به وجود آمده وبا پوشش دفاع از اسلام فقاهتی، به جنگ با ولایت فقیه برخاستند. پس از سخنرانی امام راحل درسال ۱۳۶۲ عده ای از اعضاء این جریان متوجه انحرافات خود شده واز انجمن جدا شدند .

حضرت امام خمینی (قدس سره) درخصوص انجمن حجتیه فرمودند :
یک دسته دیگر هم که تزشان این است که بگذارید مصیبت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید حضرت صاحب مگربرای چی می آید …این اعوجاجات را بردارید، این دسته بندی ها را برای خاطر خدا اگر مسلمید بردارید وبرای خاطر کشورتان اگر ملی هستید، این دسته بندی ها را بردارید، دراین موجی که الان ملت رابه پیش می برد دراین موج خودتان را وارد کنید وبرخلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست .”۱″

انجمن حجتیه علی رغم ادعای برکناری از سیاست، دقیقاً ریشه های سیاسی دارد واگر نگوئیم مؤسسین آن خود با جریانات سیاسی بیگانه پیوند داشته اند وعلت حدوث این جریان، استعمار بوده است ، اما یقیناً درایام پس ا زتأسیس به واسطه بعضی ا زافراد، انجمن به جریانات سیاسی پیوند خورد وگردانندگان ومدیران انجمن نیزاز این مسئله بی اطلاع نبوده اند چرا که کیفیت رابطه ودرهای باز انجمن به روی ساواک، به گونه ای بودکه ایجاد عوامل نفوذی به صورت علنی درآن سهل الوصول بوده است.

بنابراین مهم نیست که ایادی اجنبی در تکوین انجمن دخیل بوده اند یا نه، بلکه مهمتر آن است که مسلماً دشمنان اسلام از حیات و فعالیت های این انجمن، حظ لازم را برده و می بردند.

بررسی اعتقادات و مسلک انجمن حجتیه

مواضع انجمن حجتیه

الف ) مخالفت با تشکیل حکومت اسلامی :

از مواضع انجمن، می توان به مخالفت با تشکیل حکومت اسلامی خصوصاً بعد از انقلاب اشاره نمود. حضرت امیرالمومنین (ع) درباره نفس حکومت وفرماندهی به ابن عباس می فرماید :

فرماندهی به شما نزدمن از این کفش مندرس و پاره هم کم ارزش تراست مگر اینکه بوسیله فرماندهی و حکومت به شما، بتوانم حق را برقرار سازم و باطل را از میان بردارم.

حضرت امام خمینی(قدس سره) درباب حکومت می فرمایند :
لازم است که فقها اجتماعاً یا انفراداً برای اجرای حدود وثغور نظام، حکومت شرعی تشکیل دهند . این امر اگر برای کسی امکان داشته باشد واجب عینی است و گرنه واجب کفائی است.

بنابراین لازمه زمامداری، عصمت نیست بلکه شرط عدالت لازم است. انجمن معتقد است که استرداد حق مظلوم را باید به ظهور امام زمان (عج) واگذار نمود.لذا طبیعی است که براساس این عقیده امرتشکیل حکومت به خودی خود منتفی می گردد وبرپایی حکومت به منظور استرداد حق بی مورد شناخته می شود .

ب) عدم اعتقاد به ولایت فقیه :

ولایت فقیه جزء لاینفک حکومت ا سلامی است واصولاً مشروعیت حکومت بسته به حضور فقیه جامع الشرایط در رأس امور است، تا ناظر بر اجرای احکام اسلام به طرز صحیح باشد. با ظهور انقلاب وبرقراری نظام اسلامی درایران اصل ولایت فقیه به عنوان یکی از ارکان نظام به تصویب مجلس خبرگان قانون اساسی رسید.اما انجمن حجتیه قائل به ولایت عامه مراجع درمقابل ولایت فقیه است. به عبارت دیگر با تعمیم ولایت می خواهند که همه مجتهدین ولایت داشته باشند ودر بین آنها یک نفر به عنوان فقیه اعلم شناخته شود ولی جایگاه فقیه اعلم درراس کلیه قوای حکومتی نیست . انجمن با جدا کردن رهبریت از مرجعیت که ناشی از جدا کردن دین از سیاست است هم تقلید خویش از مراجع خاص و هم عملکرد خود را توجیه می نماید .

ج) مهدویت وانتظار :

رهبر ومؤسس انجمن حجتیه درجلسه درس و سخنرانی خود چنین گفته است :
الان هم می گویی حکومت ا سلامی خوب است، شما آن مصداق حاکم اسلامی را نشان بدهید، آنی که معصوم از خطا باشد را نشان بدهید، آنی که هوی و هوس و حب ریاست و شهرت و غضب و تمایلات نفسی به هیچ وجه در او اثرنکند، نشان بدهید ، او بیاید توی میدان جلو بیافتد، ملت می افتد به خاک پایش، تمام مردم قربان خاک پایش می‌شوند .

بدین ترتیب اعضای انجمن برای توجیه رخوت و سازش کاری وتنبلی خود، قیام برای تشکیل حکومت شرعی را نفی می نمایند . نگرش انجمن در باب انتظار مبتنی است برنگرش عامه (باید امام زمان بیاید اشکالات رابرطرف کند وتا آن حضرت نیاید هیچ کاری انجام نمی گیرد …)می باشد وسعی کرده اند این مسئله را به شکل استدلالی مدون نمایند .

د) انجمن ومخالفت با فلسفه و فلاسفه :

موضع ضد فلسفی انجمن حجتیه و سرپرست و شاخص فکری آن زبانزد خاص و عام است .انجمن، فلسفه و ترجمه فلسفه یونان به زبان عربی را برای نخستین بار، از طرح های استعمار می پندارد. لذا بدیهی است که این گروه با فلاسفه اسلامی از ابوعلی سینا گرفته تا ملاصدرا، میرداماد وعالم ربانی حضرت امام خمینی (قدس سره) نیز به شدت مخالف می باشند . ریشه و سرمنشاء انکار فلسفی و ضدیت غلیظ با آن، به پیدایش اخباریگری درچهار قرن پیش برمی گردد. اینان منکر حجیت عقل شدند وگفتند هر چه مورد نیاز عوام باشد دراحادیث و قرآن وجود دارد وهمه می توانند مستقیماً به احادیث وجوع کرده وحکم مستند خود را بفهمند وبه هر آنچه که ظاهر حدیث حکم می کند عمل کنند .

هـ ) جدایی دیانت از سیاست :

در اساسنامه ای که مبنای خط مشی انجمن می باشد آماده است که، انجمن به هیچ وجه درامور سیاسی مداخله نخواهد داشت ومسئولیت هر نوع دخالت درمسائل سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن، برعهده خود آنان خواهدبود.

حضرت امام(قدس سره) دربیانی شیوا فرموده اند که : جدا کردن سیاست ا زدین قیام برضد اسلام است”۲″
همچنین امام عظیم الشأن درجای دیگر فرموده اندکه : ما مکلفیم به این که درامور دخالت کنیم ، ما مکلفیم درامور سیاسی دخالت کنیم، همان طور که پیغمبر (ص) دخالت می کرد.”۳″

براین اساس به نظرمی رسد دو جریان متفاوت، با ظاهر اسلامی، از دو جهت تفکر اسلام ناب محمدی (ص) را مورد تهاجم قرارداده است. یکی جریان تحجر ودیگری جریان روشنفکری شبه مذهبی التقاطی، که در حقیقت هر دوجریان ریشه استعماری دارند.

بنابراین دشمنان انقلاب اسلامی همچنان که در استحاله فرهنگی، فرهنگ و ارزشهای اسلامی و به تعبیر صحیح تر ایمان مردمرا نشانه گرفته اند، در استحاله سیاسی مبتنی بر دین وولایت فقیه را مورد تعرض خود قرارداده اند .


با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

وضعیت دیگر ادیان ابراهیمی پس از واقعه ظهور

با توجه به آیة ۳۸ سورة حجر: “یوم الوقت المعلوم‌” چه روزی است‌؟ اگر روز قیام امام زمان‌(ع) است‌، مگر بعد از ظهور حضرت‌، دیگر گنه‌کار یافت نمی‌شود؟

مگر قاتل امام زمان‌(ع) را شیطان گول نمی‌زند؟ آیا بعد از ظهور آن حضرت‌، باز هم یهود و نصارا وجود دارد؟

در این که “یوم الوقت المعلوم‌” چه روزی است‌، بین مفسران اختلاف نظر وجود دارد، برخی آن را روز نفخ صور اول می‌دانند که تمام موجودات می‌میرند، و آن زمان‌، آخرین روز تکلیف است که مخالفت و معصیت‌، قابل تصور است‌.( تفسیر نمونه‌، آیة الله مکارم و دیگران‌، ج ۱۱، ص ۷۱ و ۷۲، دارالکتب الاسلامیه‌. ) گروهی دیگر با استنادبه روایاتی از امامان‌: آن روز را زمان رجعت پیامبر اکرم‌(بازگشت پیامبر۹ به دنیا) می‌دانند، که ابلیس به دست ایشان روی سنگی در بیت المقدس کشته می‌شود. در روایت دیگری از امام صادق‌نقل شده است که مراد روزی است که قائم‌غ ظهور کند، و درآن روز، موی پیشانی ابلیس را گرفته‌، گردنش را می‌زند، روز وقت معلوم‌، آن روز است‌.

علامه طباطبایی‌;، بعد از بیان این سه حدیث می‌فرماید: “… ممکن است‌، هر سه روایت را طوری معنی کنیم‌، که منافاتی بین آنها نباشد، به این بیان که‌: در روایات وارده از طرق امامان اهل بیت‌: غالب آیات مربوط به قیامت‌، گاهی به روز ظهور حضرت مهدی‌ گاهی به روز رجعت و گاهی به روز قیامت تفسیر شده‌. این سه روز در این که روز ظهور حقایقند، مشترک هستند، هرچند که بُروز حقایق در آن‌ها مختلف و دارای شدت و ضعف می‌باشد; بنابراین‌، حکم قیامت هم بر آن دو روز دیگر جاری است‌.( تفسیر المیزان‌، علامه طباطبایی‌، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی‌، ج ۱۲، ص ۲۵۲ ـ ۲۵۳; بنیاد فکری علمی علامه طباطبایی (ره‌). )

بر اساس این نظر، ابلیس تا نفخ صور اول زنده است و بعد از ظهور امام زمان‌غ هم زنده خواهد بود، و به شیطنت خود ادامه می‌دهد، مگر این که انسان‌ها، به بلوغ عقلی و ایمانی رسیده و وساوس او کم‌تر از همیشه اثر کند و بنابر این نظر که پایان مهلت ابلیس‌، زمان ظهور امام زمان یا رجعت پیامبر اکرم‌باشد، و به دست ایشان کشته شود، باز هم برای انسان‌ها، زمینة انجام گناه وجود دارد، زیرا با مرگ ابلیس‌، نفس امّاره و جلوه‌های دنیا، و شهوات نفس و دیگر شیاطین غیر از ابلیس وجود دارند، و انسان که موجودی آزاد و مختار است‌، حتی در زمان حکومت امام زمان‌غ هم که زمینة تشخیص خوب و بد و گمراهی و هدایت به خوبی روشن می‌شود، باز هم می‌تواند با سوء انتخاب خود، به گناه روی آورد، و این‌گونه نیست که انسان‌ها در آن زمان‌، به طور جبری ایمان آورند و گناه نکنند، و به موجودی بی‌اراده و اختیار تبدیل گردند.

بر اساس آیات قرآن‌، یهود و نصارا تا روز قیامت وجود دارند: “وَ مِن‌َ الّذین‌َ قالوا اِنّا نصاری‌َ اَخَذنا میثاقهم‌… فَأَغرَیْنَا بَیْنَهُم‌ْ العداوَة‌َ وَالْبَغْضَأَ اِلی‌َ یوم القیامة‌…;(مائده‌،۱۴) و از کسانی که گفتند: ما نصارا هستیم‌، از ایشان پیمان گرفتیم‌، و بخشی از آن‌چه را به آن اندرز داده شده بودند فراموش کردند، و ما هم تا روز قیامت میانشان دشمنی و کینه افکندیم‌…”; “وَقَالَت‌ِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّه‌ِ مَغْلُولَة‌ٌ…وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُم‌ُ الْعَدَ َوَة‌َ وَالْبَغْضَآءَ إِلَی‌َ یَوْم‌ِ الْقِیَـَمَة‌…;(مائده‌،۶۴) و یهود گفتند: “دست خدا بسته است‌.”… و ما تا روز قیامت میانشان دشمنی و کینه افکندیم‌.” از این دو آیه‌، به خوبی فهمیده می‌شود که یهودیان و مسیحیان تا روز قیامت وجود دارند، حتی در زمان ظهور دولت حضرت مهدی‌غ و جهان‌گیر شدن آن‌، باز هم یهود و نصارا وجود خواهند داشت‌، اما زیر نفوذ و فرمان دولت اسلام‌، با شرایطی به زندگی خود ادامه می‌دهند.



با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

 

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور با موضوع انقلاب های اسلامی در بهشهر 28 ديماه1391

 

 



دانلود سخنراني استاد رائفي پور
با موضوع : انقلاب هاي اسلامي
مكان :بهشهر
زمان :28 ديماه 1391

كيفيت بالا = دانلود تصويري با لينك مستقيم---لينك كمكي
-

كيفيت متوسط = دانلود تصويري با لينك مستقيم---لينك كمكي

-
دانلود صوتي با لينك مستقيم---لينك كمكي

-

دانلود صوتي با لينك مستقيم---لينك كمكي

 

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان 





تاريخ : دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


روز جمعه ۲۷ بهمن (۱۵ فوریه) منابع خبری روسیه گزارش دادند که برخورد یک شهاب‌سنگ بزرگ به زمین در منطقه اورال واقع در مرکز روسیه، بیش از 900 نفر را زخمی کرده و به تعدادی ساختمان آسیب رسانده است. اکثر حادثه‌دیدگان در اثر اصابت قطعات شیشه و مصالح ساختمانی زخم سطحی برداشته اند اما چند نفر به خاطر جراحت جدی تر در ناحیه سر تحت درمان قرار گرفته اند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


ساکنان محلی گفته‌اند که این شهاب سنگ را دیده‌اند که "مانند یک گلوله بزرگ آتش" در آسمان فراز شهر یکاترینبورگ ظاهر شد و پس از مدتی، با صدایی مهیب به زمین برخورد کرد. به گفته کارشناسان، شهاب سنگ ها معمولا وقتی وارد اتمسفر زمین می شوند به دلیل سرعت فوق العاده زیاد و بالاتر از سرعت صوت، صداهای مهیب و شدیدی تولید می کنند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


ظاهرا این شهاب سنگ به داخل یا در سواحل دریاچه‌ای در نزدیکی شهرک چبارکول، واقع در حدود دویست کیلومتری جنوب یکاترینبورگ سقوط کرده است. به گفته اهالی محلی، تاثیر برخورد شهاب سنگ با زمین به زلزله شباهت داشت که به خصوص در شهر چلیابینسک شیشه پنجره تعدادی از ساختمان ها را شکست و در یک مورد، باعث فرو ریختن سقف یک کارخانه شد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


چلیابینسک واقع در حدود یکهزار و پانصد کیلومتری جنوب مسکو، یک شهرک صنعتی با تعدادی کارخانه، یک نیروگاه اتمی و مرکز ذخیره و پردازش پسمانده سوخت نیروگاهی است. کارشناسان گفته اند که پس از ورود این شهاب به جو زمین، بخش عمده آن سوخته و قطعاتی از بدنه اصلی در نقاط مختلف پراکنده شده است.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


شیشه پنجره ساختمان ها تا فاصله دویست کیلومتری محل اصابت قطعه اصلی شهاب‌سنگ شکسته و برخی گزارش‌ها حاکی از آن است که قطعات کوچکتر این جرم آسمانی تا نواحی سیبری هم پراکنده شده است. تعدادی از اهالی محلی توانسته‌اند با استفاده از موبایل، از واقعه سقوط شهاب سنگ تصویربرداری کنند و از طریق اینترنت در دسترسی کاربران قرار دهند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


در یکی از این تصاویر، نور خیره کننده‌ای در هوا ظاهر می‌شود و در پی آن، صدای مهیب انفجار به گوش می‌رسد که ناشی از برخورد قطعه اصلی شهاب سنگ به زمین است. یکی از شاهدان عینی گفته است که حرکت شهاب‌سنگ در آسمان و برخورد آن به زمین "به صحنه سقوط یک هواپیما شباهت داشت با این تفاوت که اندازه آن ده برابر یک هواپیما بود."



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


حادثه روز جمعه در روسیه در حالی رخ داد که سازمان تحقیقات فضایی آمریکا، ناسا، پیش از این پیش بینی کرده بود که یک جرم آسمانی با قطر ۴۶ متر، شامگاه جمعه، نزدیک‌ترین فاصله یک شیء سماوی با زمین در طول ۱۵ سال گذشته را تجربه می‌کند.


تصاویری متحرک از سقوط شهاب سنگ در روسیه :

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


با تشکر از گروه پژوهشگران جوان 





تاريخ : دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

راز عدد 313 یار حضرت مهدی (عج) چیست ؟

در روایات آمده که برای ظهور حضرت زمین باید پر از ظلو جور باشد اما معنای آن این نیست که پر شدن جهان از ظلم، علت ظهور باشد، بلکه می‌فرماید: هنگام ظهور وضع جهان چنین خواهد بود.

 

معارف عمیق مهدویت ضامن سلامت و سعادت جامعه و فرد فرد انسان‌هاست، اعتقاد به بشارت‌های پیامبران گذشته و ائمه دین(ع) افراد با انگیزه و پرتوانی را در جامعه می‌تواند پرورش دهد، باور به حضور امامی ناظر بر اعمال، از جنبه فردی موجب پاک نگاه داشتن روح و پیراستن اعمال از زشتی‌هاست و از جنبه اجتماعی باعث هم‌دلی مؤمنان و ایستادگی در برابر ظالمان می‌شود، کارکرد وسیع و عمیق آموزه‌های مهدوی، جذابیت خاص موضوع را نشان می‌دهد، به همین دلیل، قشرهای مختلف جامعه پرسش‌های بسیاری در این موضوع دارند که لزوم پاسخگویی صحیح به آن‌ها از راهی مطمئن بر کسی پوشیده نیست.

پژوهشکده مهدویت در کتاب «مهدویت، پرسش‌ها و پاسخ‌ها» به برخی از شبهات این گونه پاسخ می‌دهد:

در چه شرایطی می‌توان انتظار ظهور داشت؟

-امام زمان(عج) آمدنی است یا آوردنی؟ چرا امام زمان(عج) ظهور نمی‌کند؟

باید توجه داشت که اصل ظهور و آمدن امام مهدی(عج) و پر کردن زمین از عدل و داد، از وعده‌های الهی است و خداوند هرگز بر خلاف وعده‌اش عمل نمی‌کند،

بنابراین ظهور حتماً اتفاق خواهد افتاد، چیزی نمی‌تواند مانع شود؛ پس تا این حد را نمی‌توان آمدنی دانست و کسی نمی‌‌تواند آن را تغییر دهد.

اما اینکه امام زمان(عج) چه وقت ظهور می‌کند، زود یا دیر، این به دست مردم و بسته به شرایط است، هر چه شرایط زودتر فراهم شود، امام سریع‌تر ظهور می‌کند.

همین طور با تأخیر شرایط، ظهور نیز به تأخیر می‌افتد، از این لحاظ می‌توان گفت حضرت آوردنی است و برای تعجیل ظهورش باید تلاش کرد.

اما کی و چه وقت مردم به این عقیده و بینش می‌رسند؟ وقتی به این نتیجه می‌رسند که تمام حکومت‌ها و گرایش‌ها ‌را تجربه کنند و همه مدعیان با انواع تفکر، به مرور زمان بر سر کار آیند و نارسایی و ناتوانی همگی آن‌ها برای مردم آشکار شود.

از این رو در روایات آمده است: «دولت مهدی آخرین دولت است» تا عده‌ای نگویند اگر قدرت دست ما بود ما هم می‌توانستیم، وقتی مردم از تمام مکتب‌ها و حکومت‌ها قطع امید کردند (چنان که این اتفاق در غرب در حال وقوع است)، خواهان منجی الهی می‌شوند و این ظرفیت را در خود ایجاد می‌کنند که هر چه منجی الهی گوید، با جان و دل بپذیرند و به جا آوردند، چنین جامعه‌ای، جامعه منتظر است و با چنین شرایطی می‌توان توقع ظهور داشت.

راز ۳۱۳ و نقش آن در تحقق ظهور

-آیا امام زمان(عج) هنگامی که ۳۱۳ یار داشته باشد ظهور می‌کند؟

در روایتی جناب عبدالعظیم حسنی از امام جواد (ع) نقل می‌فرمایند: «۳۱۳ نفر از اصحاب امام مهدی(عج) به تعداد اهل بدر، از طرف زمین به سوی حضرت می‌آیند و اطرافش جمع می‌شوند… وقتی این عده از اهل اخلاص جمع شوند، خداوند امرش را آشکار می‌کند».

برخی براساس این روایت معتقدند: اگر امام زمان(عج) فقط ۳۱۳ یار مخلص داشته باشد، ظهور می‌کند، اما حقیقت آن است که تکمیل شدن این تعداد یار برای امام مهدی(عج) تنها شرط و علت تامه برای ظهور نیست، بلکه یکی از شرایط ظهور، وجود یاران است.

ظهور امام مهدی(عج) شرایط دیگری مانند آمادگی و استقبال جهانی نیز دارد بنابراین زمینه ظهور و حکومت جهانی فقط وجود یاران نیست.

رابطه ظلم و ظهور/ظلم و ستم باعث ظهور می‌شود؟

-با وجود این همه ستم و فسادی که در دنیا رایج شده و خود امام زمان(عج) هم شاهد آن هستند، چرا ظهور نمی‌کنند؟ امام عصر وقتی بیاید ظالمان و مستکبران را نابود می‌کند؛ ‌اما چرا این کار وقتی صورت می‌گیرد که جهان پر از ظلم شود؟ مگر پیش‌گیری بهتر از درمان نیست؟

باید توجه داشت که آنچه موجب ظهور امام زمان(عج) می‌شود، آمادگی مردم برای پذیرش حکومت امام و همچنین وجود یاران مخلص و فداکاری است که دستورهای امام را دقیقاً اجرا کنند و در این راه از هیچ کوششی فروگذاری نکنند.

بنابراین وجود ستم و پر شدن عالم از آن، باعث ظهور نمی‌شود، آری، در روایات آمده که حضرت زمانی ظهور می‌کند که زمین پر از ستم شود، اما معنای این روایت‌ها این نیست که پر شدن جهان از ظلم و ستم، علت ظهور است، بلکه می‌فرماید: هنگام ظهور وضع جهان چنین خواهد بود و حضرت در اوج بیداد و ستم ظهور خواهد کرد، به عبارت دیگر، این احادیث گویای اوضاع جهان در زمان ظهور است، نه بیان کننده علت ظهور.

پس اگر بخواهیم ظهور هر چه سریع‌تر اتفاق بیفتد، باید زمینه پذیرش حکومت عدل امام مهدی(عج) را در خود و جامعه به وجود آوریم و به جایی برسیم که بدانیم به جز امام زمان(عج) کسی نمی‌تواند ما را به نیکبختی برساند و هر چه امام امر کند، به سود ماست؛ گرچه این عدالت مهدوی، گاه به ضررمان نیز تمام شود، البته پر شدن جهان از ستم نیز انسان را برای هر چه زودتر به نتیجه رسیدن، یاری می‌رساند.

نکته بعد این که باید دریابیم پیشرفت صنعت و علم، بدون معنویت و انسانیت، به تنهایی نمی‌تواند برای مردم عدالت و سعادت بیاورد؛ بلکه انسانی الهی لازم است تا به کمک علم و هدایت او، نیازهای واقعی بشر پاسخ گفته شود و او راه سعادت را به همه نشان دهد، بنابراین برای ظهور حضرت مهدی(عج) آمادگی عمومی جامعه برای حق‌پذیری و ظلم ستیزی آنان و فراهم شدن یاران مخلص و فداکار، ضروری‌ترین شرط ظهور است و در غیر این صورت، امام به تنهایی نمی‌تواند کاری انجام دهد؛ چنان که ائمه گذشته نتوانستند جامعه را اصلاح کنند.

پس مهم، فراهم شدن زمینه ظهور است که در رأس آن‌ها، آمادگی جامعه انسانی برای پذیرش دولتی کاملاً حق‌گرا و ظلم ستیز، بر اساس فرمان‌های الهی قرار دارد؛ و گرنه هر اندازه هم بیداد زیاد باشد، امام ظهور نخواهد کرد؛ چون زمینه ظهور فراهم نشده است و ایشان نمی‌تواند برنامه الهی خود را اجرا کند.

با توجه به مطالب یاد شده، روشن شد که برای تسریع در ظهور امام زمان باید یاوران مخلص و توانمندی تربیت شوند و در فضای جامعه و در سطح بین‌الملل، نام و یاد حضرت گسترش یابد و فرهنگ مهدویت تبلیغ شود تا مردم مشتاق و آماده پذیرش حکومت عدل جهانی امام مهدی(عج) شوند.

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

«تحریک احساسات میهن‌پرستانه»، بهترین حربه گروه‌های سیاسی برای جلب نظر مثبت رای‌دهندگان است؛ حربه‌ای که احزاب اسرائیلی نیز برای پیروزی در انتخابات کنست به آن متوسل شده‌اند از این رو، از مقابله با ایران سخن می‌گویند.
به گزارش فارس، قرار بود تا هجدهمین پارلمان اسرائیل (کنست) تا اکتبر 2013 دوام بیاورد اما اختلافات میان «بنیامین نتانیاهو»، نخست‌وزیر اسرائیل و نمایندگان کنست باعث شد تا عمر این دوره از کنست حدود یک‌سال زودتر از موعد مقرر به پایان برسد و نمایندگان در 16 اکتبر 2012 رأی به انحلال کنست بدهند.

در این میان، یکی از موارد اختلافی بر سر قانون مشهور «تال» بود که به موجب آن یهودیان افراطی ارتدوکس از خدمت سربازی اجباری در سرزمین‌های اشغالی معاف می‌شدند. «آیگدور لیبرمن»، وزیر خارجه اسرائیل و رهبر حزب «اسرائیل خانه ما»، از طرفداران جدی این قانون بود اما مخالفان دولت در کنست با آن مخالفت کردند و دیوان عالی قضایی اسرائیل نیز نظر نمایندگان مخالف را تأمین کرد و علیه آن قانون رای داد. رأی دیوان عالی خشم لیبرمن را برانگیخت و به عنوان عضو ائتلافی در کابینه، انحلال کنست و انتخابات زودهنگام را خواستار شد. علاوه بر این، اختلاف نتانیاهو بر سر بودجه و مخالفت او با کاهش بودجه نظامی عامل دیگری بود که به روند انحلال کنست سرعت بخشید تا آنکه با انحلال پارلمان اسرائیل در اکتبر 2012، چشم‌ها به زمان برگزاری انتخابات در 22 ژانویه و اینکه آرایش سیاسی بعد از آن چه خواهد بود، دوخته شد.

در این میان نیز رسانه‌های صهیونیستی هر روز نظرسنجی‌های تازه‌ای از میزان اقبال اسرائیلی‌ها از مهمترین احزاب اسرائیلی منتشر می‌کنند. از آنجائیکه مسئله هسته‌ای ایران یکی از مهمترین موضوعاتی است که در اظهارنظرهای انتخاباتی احزاب مختلف مطرح می‌شود، در ادامه به بررسی دیدگاه و موضع 8 حزب مهم سیاسی درباره ایران می‌پردازیم.

حزب لیکود

لیکود که شامل احزاب کوچکتری چون «حیروت»، «کانون آزاد»، «لعام» و «گاهال» است، مهمترین حزب محافظه کار اسرائیل به شمار می‌آید که برای اولین ‌بار به پیشنهاد آریل شارون تشکیل شد. ائتلاف لیکود هر چند رسما در سال 1973 شکل گرفت، اما ریشه تفکرات این ائتلاف و قدمت برخی احزاب تشکیل دهنده آن، به دوران قبل از تاسیس اسرائیل باز می‌گردد. در واقع، لیکود را می‌توان وارث مستقیم ایدئولوژی حزب تجدیدنظرطلب «ژابوتینسکی» دانست. از مشخصات حزب تجدیدنظرطلب که در سال 1925 شکل گرفت، می‌توان به تاکید آنها بر ناسیونالیسم افراطی، ضدیت با سوسیالیسم و گرایش به‌ «نظامی‌گری» اشاره کرد که این مورد آخر در سیاست‌های آنها در قبال برنامه هسته‌ای ایران کاملا مشهود است.

اعضاء این حزب همواره در برهه‌های مختلف بر لزوم بمباران تاسیسات هسته‌ای ایران تاکید کرده‌اند از جمله بنیامین نتانیاهو، رئیس لیکود و نخست وزیر اسرائیل که قول داده، اگر مجددا انتخاب و در مقام خود ابقا شود، متوقف ساختن برنامه هسته‌ای ایران از اهداف اصلی‌ او خواهد بود.

او در این باره گفته: «ما باید در درجه اول جلوی برنامه اتمی ایران را بگیریم چراکه در حال از دست دادن زمان هستیم. از این رو، این نخستین ماموریتم به عنوان رئیس کابینه جدید خواهد بود».

حزب اسرائیل بیتنا

آویگدور لیبرمن، وزیر خارجه اسرائیل، یهودی مهاجری که از شوروی سابق به سرزمین‌های اشغالی آمده، در سال 1999 حزب اسرائیل بیتنا را که به معنای «اسرائیل خانه ماست»، بنا نهاد. توجه اصلی این حزب به مسائل مهاجران یهودی از جمهوری‌های استقلال یافته اتحاد جماهیر شوروی سابق معطوف است. به همین خاطر هواداران این حزب تنها منحصر به این مهاجران هستند که در جریان انتخابات و نشست‌های مختلف از آن حمایت می‌کنند. در جریان انتخابات پارلمانی سال 2006، حزب اسرائیل بیتنا با به دست آوردن شمار قابل توجهی از آرای یهودیان مهاجر توانست در رده احزاب برتر پارلمان قرار بگیرد.

این حزب نیز همواره مواضع تندی علیه پیشرفت و توسعه برنامه هسته‌ای ایران اتخاذ می‌کند. در واقع، لیبرمن و حزب او برای حفظ موضوع هسته‌ای ایران در صدر دستورکار رهبران کشورها و افزایش فشار بین‌المللی بر تهران، فعالیت گسترده‌‌ای انجام می‌دهند.

با توجه به نزدیکی دیدگاه احزاب لیکود و اسرائیل بیتنا، رهبران این دو حزب در آستانه برگزاری انتخابات کنست با یکدیگر ائتلاف کردند و با تشکیل ائتلاف «لیکود بیتنا» وارد عرصه رقابت‌های انتخاباتی شدند. جالب اینکه آنها، ایران و جنبش‌های عربی و آنچه «تروریست عربی» می‌خوانند، را برگ اصلی خود برای پیروزی در انتخابات کنست قرار داده‌اند آنهم در حالی که مسئله فلسطین در سخنرانی‌های انتخاباتی آنها رنگ باخته و زبان قدرت و جنگ بر آن غلبه کرده است.

برنامه تبلیغاتی این ائتلاف با تکیه بر شعار «اسرائیلی قوی با نخست وزیری قوی» بر فعالیت‌ها و سخنرانی‌های بنیامین نتانیاهو در محافل سیاسی و بین‌المللی تأکید و ادعا می‌کند، او جایگاه اسرائیل را با قانع کردن جامعه جهانی بر اعمال تحریم‌ها علیه ایران مستحکم کرده است.

جالب اینکه نتانیاهو و حزبش از حزب «اسرائیل بیتنا» که جریان قومی و جنگ طلب را نمایندگی می‌کند، تندروتر شده و این مسئله برای به دست آوردن 10 کرسی دیگری است که ممکن است به راستگراهای تندرو اختصاص یابد.

در واقع، نتانیاهو با وجود اعتقاد به خصوصی سازی و اقتصاد آزاد و بازار لیبرال، کاملا از پرداختن به مسائل اجتماعی و اقتصادی خودداری می‌کند، زیرا این مسائل برای رأی دهندگان جذابیت ندارد، در حالی که با به کار گرفتن سناریوی تهدید علیه موجودیت اسرائیل، به گونه‌ای که احساسات مردم را برانگیزد، می‌تواند حزب خود را از تحمل شکست‌های بیشتر نجات دهد.

از این رو، ائتلاف لیکود بیتنا برنامه‌ریزی کرده بر خود نتانیاهو و برنامه سیاسی و امنیتی او در انتخابات تکیه کند زیرا آنها اعتقاد دارند، نتانیاهو در امور امنیتی تخصص دارد و به همین دلیل بر نقش او در برخورد جامعه جهانی با برنامه صلح آمیز هسته‌ای ایران تاکید می‌کنند.

حزب کار

در سال 1920 کلیه احزاب کارگری اسرائیل تحت عنوان «مبای» گردهم آمدند و یک حزب قدرتمند را تشکیل دادند. این حزب هر چند در ابتدا با مخالفت گروه‌هایی از هواداران و اعضای حرکت جهانی صهیونیسم مواجه بود اما سرانجام توانست با قدرت به راه خود ادامه دهد. حزب مبای توسط بن گوریون رهبری می‌شد که شدیدا خواستار تشکیل یک دولت یهودی در فلسطین بود.

در سال 1948، مبای با ترکیب چند حزب کوچکتر مانند حزب پاسدار جوان و حزب متحد کارگران، حزب «مبام» را تشکیل داد. در سال 1954، حزب مبام بر اثر بروز پاره‌ای اختلافات عقیدتی و تشکیلاتی دستخوش انشعاب گردید. گروه «جنبش برای اتحاد کار» از آن جدا شد و اتحادیه کار ــ کارگران صهیون را تشکیل داد. سه حزب مبام، اتحاد کار و حزب رافی نیز در نهایت در یکدیگر ادغام شدند و حزب کار اسرائیل را به ‌وجود آوردند.

این حزب در حال حاضر اصلی‌ترین حزب کارگری و سوسیالیستی درون اسرائیل به شمار می‌آید که با نام معراخ یا تجمع کارگری در صحنه سیاسی و حزبی اسرائیل فعالیت می‌کند. حزب کار که پس از تاسیس اسرائیل حرکت رسمی خود را آغاز کرد، همواره قدرت اصلی را در عرصه انتخاباتی اسرائیل به خود اختصاص داده، چنانکه تمامی نخست‌ وزیران اسرائیل تا سال 1977 همگی از اعضای این حزب بودند.

شاخص‌ترین و مهمترین افراد بنیانگذار حزب کارگر عبارتند از لوی اشکول، اسحق‌ بن‌ هارون،  موشه دایان، شیمون پرز و اسحق رابین.

شهریور ماه گذشته بود که «شلی یخیموویچ» به عنوان رئیس حزب کار برگزیده و جایگزین «ایهود باراک» شد. برای فهم موضع این حزب در قبال مسئله هسته‌ای ایران، نگاهی به مواضع اعضاء شاخص آن بسیار مفید خواهد بود از جمله موضع یخیموویچ که از منتقدان سرسخت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل به شمار می‌آید. شدت اختلاف نظرهای او با نتانیاهو به حدی است که اردیبهشت ماه سال جاری در مصاحبه با رادیو اسرائیل به صراحت خواستار اتحاد تشکل‌های مخالف برای سرنگونی کابینه نتانیاهو شد.

یخیموویچ همچنین با انتقاد از نتانیاهو به خاطر معرفی ایران به عنوان بزرگترین تهدید برای اسرائیل چنین اظهارنظری را «یک اشتباه وحشتناک» توصیف کرد و هشدار داد: «اقدام نظامی همیشه آخرین گزینه است».

علاوه بر او، «شیمون پرز»، رئیس رژیم صهیونیستی که از اعضاء حزب کار به شمار می‌آید، نیز از مخالفان مواضع نتانیاهو برای حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران است. او که پیشتر در خفا و پشت درهای بسته مخالفت خود را با هر گونه اقدام نظامی علیه ایران اعلام می‌کرد، اخیرا در برنامه تلویزیونی علنا به بیان مخالفت خود با اقدام علیه ایران پرداخت و علت آن را ناتوانی اسرائیل در مدیریت چنین جنگی عنوان کرد.

پرز در گفت‌وگو با تلویزیون اسرائیل گفت: «واضح است اسرائیل توانایی حمله به ایران آنهم بدون کمک آمریکا را ندارد. روشن است ما به تنهایی قادر به اقدام علیه ایران نیستیم». نکته اینکه او هدایت ائتلافی از مقامات دولتی و اعضاء‌ کنست را برعهده دارد که مخالف اقدام اسرائیل علیه برنامه هسته‌ای ایران هستند. حتی گفته شده، او در دیدار با لئون پانه تا، وزیر دفاع آمریکا، با تاکید بر اینکه حمله به ایران ایده خوبی نیست، وی را تحت فشار قرار داده است.

این اظهارنظرها به روشنی نشان می‌دهد اعضاء حزب کار با رویکردهای جنگ طلبانه دو حزب لیکود و اسرائیل بیتنا به شدت مخالفند چراکه معتقدند اسرائیل به خاطر درگیر بودن در مسائل مختلف اقتصادی و اجتماعی قادر به مدیریت جنگ خارجی نیست.

حزب کادیما

آریل شارون، نخست وزیر اسبق اسرائیل در سال 2005 میلادی حزب کادیما را تاسیس کرد. او پیش از تشکیل کادیما، رهبری حزب لیکود را بر عهده داشت، اما هنگامی که با مخالفت سران حزب خود در زمینه خروج از غزه مواجه شد، از حزب خود کناره گیری کرد و حزب کادیما را شکل داد. در چهارم ژانویه 2006، شارون دچار سکته مغزی شد، از این رو، «ایهود اولمرت»، معاون او که بعدها نخست وزیر اسرائیل شد، در انتخابات سال 2006 به عنوان رهبر حزب کادیما پذیرفته شد. جنگ 33 روزه و شکست اسرائیل در این جنگ و رسوایی مالی که اولمرت به بار آورد، او نیز مجبور به کناره گیری از نخست وزیری و رهبری حزب کادیما شد. در حال حاضر «شائول موفاز»، وزیر جنگ سابق اسرائیل، رئیس این حزب است؛ فردی که مهرماه سال جاری با خارج کردن کادیما از ائتلاف حاکم، علت این جدایی را اختلاف بر سر ایران عنوان کرد و گفت: «علت اصلی اینکه من از ائتلاف با نتانیاهو خارج شدم این بود که من با ماجراجویی نظامی که خطری برای شهروندان اسرائیلی محسوب می‌شود، موافقت نکردم».

بعد از این جدایی بود که او در برهه‌های مختلف به انتقاد از بحث حمله به ایران پرداخت و آن را یک «جنگ فاجعه‌آمیز» برای اسرائیل خواند. او با اشاره به احتمال حمله نظامی اسرائیل علیه ایران، این حمله را «عجولانه و غیر مسئولانه» خواند و تاکید کرد، حمله نظامی تنها می‌تواند برنامه انرژی اتمی تهران را به تاخیر اندازد اما «برای ما جنگی فاجعه‌آمیز به ارمغان می‌آورد».

حزب مرتس

میرتس به معنای زندگی است. حزب میرتس را می‌توان یک فراکسیون پارلمانی دانست که در سال 1992 از ائتلاف سه حزب مبام، راتس و شینوی تشکیل شد. انگیزه اولیه تشکیل این ائتلاف، وحدت ‌بخشیدن به گروه‌های صلح‌طلب اسرائیلی جهت احراز کرسی‌های بیشتر در کنست بود. سه حزب مزبور، علیرغم پاره‌ای اختلاف‌نظرها در زمینه امور اقتصادی و اجتماعی، در مسائل کلی سیاسی با یکدیگر اتفاق‌نظر دارند.

نکته جالب توجه اینکه مرتس در برخی مسائل کاملا خلاف جهت حزب حاکم اسرائیل عمل می‌کند. به عنوان مثال، «زهافا غلئون»، رئیس فراکسیون این حزب در کنست، حمایت خود را از مراجعه محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین به سازمان ملل برای تشکیل دولت مستقل فلسطینی اعلام کرد. رهبر حزب مرتس دی ماه سال جاری نیز در جلسه‌ای در رام الله یک طرح صلح را به منظور پایان دادن به درگیری‌ها بین فلسطینی‌ها و اسرائیل به محمود عباس تحویل داد.

علاوه بر این، مرتس در سال 88، سران رژیم صهیونیستی را مسئول ارتکاب جنایات جنگی در غزه دانست از این رو، از کابینه بنیامین نتانیاهو خواست تا کمیته تحقیقی برای بررسی جنایات جنگی نظامیان ارتش اسرائیل در غزه تشکیل دهد.

البته ساز مخالف زدن‌های اعضاء این حزب صرفا به مسئله فلسطین محدود نبوده و آنها نیز مخالف درگیری نظامی اسرائیل با ایران هستند. هر چند آنها، مانند نتانیاهو، ایران را تهدیدی موجودیتی برای اسرائیل تلقی می‌کنند اما هرگز از بحث حمله به ایران سخن به میان نیاورده‌اند. در واقع آنها بر این باورند، اسرائیل باید از مذاکرات جامعه بین‌المللی با ایران حمایت کند و در صورت ناکامی روش‌های دیپلماتیک، به رویکردهای دیگری متوسل شود که شورای امنیت تعیین می‌کند.

نکته اینکه در برهه‌ای که لفاظی‌های نتانیاهو درباره لزوم حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران شدت گرفته بود، زهافا غلئون، رئیس این حزب خواستار تغییر قانون شد به این معنا که به جای نخست وزیر، تصمیم‌گیری درباره حمله به ایران به کنست واگذار شود.

حزب بلد

بلد به معنای «وطن یا سرزمین»، در سال 1994 تاسیس شد. مهم‌ترین باور اعضای حزب بلد تاکید بر اسرائیل به عنوان جامعه‌ای غیر یهودی، دموکراتیک و سکولار است. این حزب خواستار خروج اسرائیل از همه سرزمین‌های مورد اختلاف با اعراب و ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی است.

«عزمی بشاره»، رهبر این حزب در میانه جنگ 33 روزه لبنان به اتهام همکاری با نیروهای حزب‌الله از سوی رژیم صهیونیستی مورد بازجویی قرار گرفت که در نهایت از فلسطین اشغالی خارج شد. همین امر باعث محرومیت سایر اعضاء این حزب از انتخابات پارلمانی شد که در نهایت با پیگیری‌های دوباره اعضاء حزب بلد، آنها بار دیگر فرصت حضور در انتخابات پارلمانی زود هنگام اسرائیل را به دست آوردند.

این مورد تنها جنجال به پا شده از سوی اعضاء حزب بلد نبوده. چندی بعد، «حنین زعبی»، نماینده زن حزب بلد در پارلمان اسرائیل، دستاوردهای ایران در زمینه انرژی هسته‌ای را ستود. او با خطرناک خواندن حضور اسرائیل به عنوان تنها قدرت هسته‌ای منطقه گفت: «تهدید هسته‌ای ایران، تهدید بالقوه است در حالی که ارتش اسرائیل خود یک تهدید بالفعل است. ارتش اسرائیل همه روزه از خشونت نظامی خود استفاده می‌کند».

زعبی همچنین با قطعی خواندن احتمال بهره گیری اسرائیل از سلاح هسته‌ای، افزود: «خشونت اسرائیل، پیامد این برداشت اسرائیل است که هیچ نهادی قدرتش را محدود نمی‌سازد و هیچ کشور عربی در عمل به اسرائیل اعلام جنگ نمی‌کند».

او همچنین تاثیر ایران بر مسئله صلح فلسطین را «سودمندتر» از تاثیر کشورهایی چون مصر و اردن ارزیابی کرد و گفت: «ایران بیش از بسیاری کشورهای عرب در برابر اشغالگری‌های اسرائیل، ایستادگی می‌کند و این مسئله قطعا به نفع ماست».

هر چند برخی گفته‌اند این صرفا تحلیل زعبی است و موضع او نیست اما با توجه به اینکه حزب بلد یک گروه سیاسی شدیدا ضد اسرائیلی است که عملا موجودیت اسرائیل را نفی می‌کند، داشتن چنین موضعی از سوی کل اعضاء این حزب بعید به نظر نمی‌رسد.

حزب حاداش

حاداش شکل نوین کمونیست‌های سابق اسرائیلی است که ریشه‌های ضدصهیونیستی دارد. عقب‌نشینی نیروهای اسرائیل به محدوده سال 1967، تشکیل دولت مستقل فلسطینی، بازگشت آوارگان فلسطینی به اسرائیل، پیوستن اسرائیل به معاهده منع گسترش سلاح‌های اتمی از مهم‌ترین مسائلی است که اعضای این حزب بر آنها تاکید دارند.

نکته اینکه اعضاء این حزب از منتقدان سر سخت سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی نتانیاهو هستند و معتقدند کاهش بودجه نتیجه رویکردهای غلط کابینه اوست که موجب بالا رفتن نرخ بیکاری شده.

علاوه بر این، آنها به شدت با حمله اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران مخالفند. مجموع این دو عامل باعث شد، آنها شهریورماه سال جاری با برپایی تظاهرات در تل‌آویو و بیت‌المقدس، به همراه چند حزب دیگر مخالفت خود با حمله به ایران را اعلام کنند.

تظاهرات‌کنندگان که اغلب از فعالان حزب چپ اسرائیل بودند، فریاد می‌زدند «نه به جنگ» و همزمان پلاکاردهایی را در دست داشتند که روی آن نوشته شده بود‌؛ «نه به اقدام علیه ایران»، «عدالت اجتماعی به صلح نیاز دارد»، «خاورمیانه را از تسلیحات کشتار جمعی خالی کنید»،‌ »گفت‌وگو، نه بمب» و «ایهود باراک ما را به سوی نابودی سوق می‌دهد». جالب اینکه برخی از معترضان با پوشیدن کفن، روی زمین دراز کشیده بودند.

در همین رابطه بود که «نیو میشل»، یکی از اعضاء حزب «حاداش» گفت: «ما مخالف طرح ایهود باراک و نتانیاهو برای شروع جنگی هستیم که کل منطقه را به خطر می‌اندازد. در واقع،‌ آنها در تلاشند از این طریق توجه افراد را از کاهش بودجه و نرخ بالای بیکاری منحرف کنند».

حزب مذهبی شاس

خاخام عووادیا یوسف

شاس یکی از احزاب مذهبی است که اندکی پیش از انتخابات سال 1984 توسط یهودیان شرقی حزب اغودات اسرائیل و تشویق خاخام الیعیرز شاخ و خاخام عووادیا یوسف؛ خاخام بزرگ سابق یهودیان شرقی تاسیس شد.

حزب شاس بر این باور است دولت و جامعه باید بر اساس تورات و تعالیم دین یهود (موسوم به هالاخاه) حرکت کنند. گفته می‌شود، این حزب بر مسائل مذهبی، تامین منافع مادی اتباع خود و خدمت به نهادها و تشکیلات وابسته تاکید دارد و به موضوعاتی که به حوزه سیاست خارجی و امنیت مربوط می‌شوند، از قبیل مسائل مربوط به سرزمین‌های اشغالی، موضع در برابر ملت فلسطین و حل مسالمت‌آمیز بحران خاورمیانه اهمیت زیادی نمی‌دهند.

با این حال، آنها به شدت نسبت به حمله نظامی احتمالی اسرائیل به ایران نگرانند. عووادیا یوسف، رهبر معنوی حزب شاس معتقد است حمله نظامی به ایران «هزینه بسیار بالایی» برای اسرائیل به همراه دارد و گزینه نظامی لزوما اسرائیل را به اهداف خود نمی‌رساند.

عووادیا یوسف 91 ساله، از اعضای شورای داخلی نخست وزیر اسرائیل و یکی از 14 عضو کابینه امنیتی اسرائیل است که در نهایت باید گزینه حمله نظامی به ایران را میان خود به رأی بگذارند. به همین دلیل بود که نتانیاهو شهریورماه سال جاری یکی از معاونان خود را نزد او فرستاد تا حمایت وی برای حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران را جلب کند. با این حال، نخست وزیر اسرائیل به موفقیتی در این زمینه دست نیافت چراکه رهبر مذهبی حزب شاس در موعظه‌ای که از تلویزیون اسرائیل پخش می‌شد، صرفا از اسرائیلی‌ها خواست برای نابودی دشمنانشان، به ویژه ایران و حزب الله دعا کنند. علاوه بر او، «الی ییشای»، دبیر کل حزب شاس نیز اظهار داشته، گفت‌و‌گوی مداوم در اسرائیل بر سر گزینه نظامی علیه ایران، «بسیار مخرب» است.

به رغم وجود احزاب متعدد در اسرائیل و اینکه قطعا تعدادی کرسی نصیب هر کدام از آنها خواهد شد، اما رقابت اصلی میان احزاب «لیکود بیتنا»، «کار» و «کادیما» برای تصاحب کرسی‌های بیشتر است.

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان
چرا اسرائیل توانسته است علی‌رغم معاهدات بین‌المللی تسلیحات بیولوژیکی، شیمیایی و هسته‌ای را تولید نماید؟ چرا اسرائیل بیش از هر کشور دیگری در معرض قطعنامه‌های سازمان ملل قرار گرفته است؟ و چرا آمریکا تقریبا تمام آنها را وتو نموده است؟چه ارتباطی بین کلیسای اوانجلیکی آمریکا و دولت صهیونیستی است؟

گروه گزارش‌های ویژه مشرق ؛ چرا اسرائیل توانسته است علی‌رغم معاهدات بین‌المللی تسلیحات بیولوژیکی، شیمیایی و هسته‌ای را تولید نماید؟ چرا اسرائیل بیش از هر کشور دیگری در معرض قطعنامه‌های سازمان ملل قرار گرفته است؟ و چرا آمریکا تقریبا تمام آنها را وتو نموده است؟ چرا در حالیکه آمریکا خود مبتکر راه‌حل دو دولتی برای مناقشه اسرائیل و فلسطین است با این وجود سد راه شناسایی فلسطین به عنوان یک کشور مستقل در سازمان ملل می‌شود؟ چرا هم‌اینک رابطه‌ای عمیق بین کلیسای اوانجلیکی آمریکا و دولت صهیونیستی برقرار است؟ برای پاسخ به این سؤالات با گزارش ویژه مشرق همراه شوید. 

چگونه علی‌رغم تمام معاهدات بین‌المللی، آمریکا از تسلیح اسرائیل

به انواع تجهیزات حمایت نموده و همواره در کنار این رژیم بوده است؟

ریشه‌های این رابطه عمیق در اصلاحات پروتستانی قرار دارد که توجهات را بار دیگر معطوف به عهد عتیق و معاملات خدا با یهودیان معطوف نمود. تقریبا 1500 سال بعد، ارزیابی جدید از جایگاه یهودیت در برنامه‌های الهی ظاهر شد. در گزارش حاضر سعی می‌گردد تا نگاهی مختصر به کلیسای اوانجلیکی آمریکا، اعتقادات آن و چگونگی تکامل و نیز تأثیر آن بر سیاست خارجی آمریکا انداخته شود. 

آیا سنت اوانجلیکی آمریکا که روز به روز به طرفداران آن نیز افزوده می‌شود

باعث اتحاد شوم بین آمریکا و اسرائیل شده است؟

اعتقاد به قریب‌الوقوع بودن آخرالزمان و بازگشت مسیح

در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم با بروز ناآرامی‌های شدید در دو سوی آتلانتیک بدبینی بسیاری بر جوامع حاکم شد. جنگ استقلال آمریکا (1984-1975)، انقلاب فرانسه (1793-1789) و سپس جنگی‌های ناپلئونی (1815-1809) بذر فرا رسیدن آخرالزمان را در میان مردم پراکندند. بالاخص فتوحات ناپلئون و محدودیت‌های شدیدی که وی برای دستگاه پاپ ایجاد نمود و نیز تلاش وی برای اتحاد اروپا و پادشاهی بر تمام این قاره باعث گردید برخی مفسرین دینی وی را دجال بنامند. 

جنگ‌های دو سوی آتلانتیک باعث گردیدند تا

اعتقاد به قریب الوقوع بودن آخرالزمان در میان مسیحیان رواج یابد

برای مثال، چارلز فینی (Charles Finney) در سال 1935 پیش‌بینی نمود که مسیح ممکن است طی سه سال آتی ظهور نماید. جوزف میلر (Joseph Miller) بازگشت مسیح را 21 مارس 1843 اعلام نمود و چارلز راسل پیش‌بینی کرد که مسیح در سال 1914 پادشاهی خود را بنیان خواهد نمود. برای چندین سال متمادی پیش‌بینی‌های راسل که در آنها متون مقدس با مسائل جاری پیوند داده شده بودند در بیش از 1500 روزنامه در آمریکا و کانادا منتشر می‌گشتند. فردی به نام جان نلسون داربی (John Nelson Darby) با برگذاری کنفرانس‌هایی در انگلستان و ایرلند بین سال‌های 1826 تا 1833 باعث پذیرش این پیش‌بینی‌ها از سوی اوانجلیک‌ها شد. 

جان نلسون داربی را می‌توان پدر اوانجلیکانیسم آمریکا نامید

ترویج مسیحیت صهیونیسم در آمریکا

همانگونه که گفته شد بروز جنگ‌ها و ناآرامی‌های شدید در دو سوی آتلانتیک باعث رواج افکار آخرالزمانی در میان مسیحیان بالاخص اوانجلیک‌ها شد. در آمریکا نیز برای مثال در زمان جنگ استقلال این کشور، جرج سوم، پادشاه بریتانیا، به صورت دجال ترسیم می‌گشت. دربی بین سال‌های 1859 تا 1872 با سفرهای زیادی به اقصی نقاط آمریکا دیدگاه‌های خود در مورد کلیسای در حال افول و اسرائیل احیاء شده را به ترویج داده و تأثیر زیادی بر اوانجلیکانیسم آمریکایی گذارد. در غیاب یک جنبش صهیونیستی یهودی، مسیحیت صهیونیستی از میان آموزه های وی سر برآورد. 

گابلین، مودی، بلک‌استون و اسکوفیلد

جزو معروف‌ترین مبلغین مسیحیت صهیونیستی در دوران ترویج این نحله فکری شوم بودند

بدین ترتیب داربی در کنار اوانجلیک‌های دیگری چون جیمز بروکز (James Brookes)، آرنو گابلین (Arno Gaebelein)، دی. ال. مودی (D. L. Moody)، ویلیام ای. بلک‌استون (William E. Blackstone) و سی.آی. اسکوفیلد (C. I. Scofield) به ترویج آموزه‌های مسیحیت صهیونیستی در آمریکا پرداخت. فعالیت‌های اوانجلیک‌ها طی دو قرن ادامه یافته و با روی کار آمدن رؤسای جمهوری چون کارتر، ریگان و جرج بوش به اوج خود می‌رسد.

اما تولد دولت اسرائیل چه ربطی به آخرالزمان مسیحی دارد؟

صهیونیسم مسیحی اصالتا یک جنبش سیاسی بین مسیحیان پروتستان بشارتی است که وجود رژیم اسرائیل را تحقق پیش‌گویی‌های کتاب مقدس و از جانب خدا دانسته و معتقد است که این کشور باید از نظر اقتصادی، معنوی، سیاسی و تکنولوژیک مورد حمایت بی قید شرط قرار گیرد زیرا تشکیل دولت یهود در سرزمین‌های فلسطین یکی از نشانه‌های ظهور مسیح است. 

مسیحیان صهیوینستی تشکیل دولت اسرائیل در سرزمین فلسطین را زمینه‌ساز ظهور مسیح می‌دانند

صهیونیسم مسیحی معتقد است که برکت خدا با ملت‌هایی خواهد بود که در کنار اسرائیل می‌ایستند و لعنت او با آنهایی که چنین نمی‌کنند. هفت ویژگی اساسی را می‌توان در الهیات خاص مسیحیت صهیونیست برشمرد که هر کدام از آنها بر اساس کتاب مقدس قابل ارزیابی است. همه مسیحیانی که خود را به نوعی مسیحی صهیونیست می‌دانند به همه این هفت اصل معتقد نبوده یا حداقل به یک میزان به آن التزام ندارند. در هر صورت این هفت اصل خلاصه‌ای از خصوصیات ممیزه صهیونیسم مسیحی در اختیار ما قرار می‌دهد که آن را از دیگر جنبش‌ها متمایز می‌سازد:

1. روش تفسیری شدیدا .تحت‌اللفظی از کتاب مقدس

2. قوم یهود به عنوان قوم برگزیده خدا باقی می‌مانند

3. بازسازی و تصرف ارض موعود

4. اورشلیم، پایتخت انحصاری و ابدی یهودیان

5. بازسازی معبد یهودیان

6. ناسازگاری با اعراب و مسلمانان

7. بیم از وقوع حارماگدون

 

تولد دوباره صهیونیسم مسیحی اوانجلیکی آمریکا

 

دوران کارتر و شکوفایی دوباره

در نظر اوانجلیک‌ها تشکیل دولت اسرائیل در سال 1948 به منزله تحقق پیش‌بینی‌های کتب مقدس بود. "جنگ شش روزه" در سال 1976 نیز باعث افزایش چشمگیر علاقه اوانجلیکی‌ها به اسرائیل و صهیونیسم گشت.

مجموعه‌ای از رویدادها در سال 1976 صهیونیسم مسیحی را به خبر اول رسانه‌های آمریکایی تبدیل نمود. جیمی کارتر با معرفی خود به عنوان یک مسیحی "دوباره متولد شده" حمایت جناح راست اوانجلیکی را کسب نمود. یک سال پس از آن در اسرائیل مانخیم بیگن و حزب افراطی لیکود به قدرت رسیدند. یک ائتلاف سه گانه به تدریج بین راست سیاسی، اوانجلیک‌ها و لابی یهود پدیدار گشت. در سال 1978، جیمی کارتر تصدیق نمود که اعتقادات صهیونیستی وی بر خط‌مشی آمریکا در خاورمینه تأثیر گذارده است. وی طی سخنانی گفت:

"بازگشتی به سرزمینی مقدس که یهودیان چند صد سال پیش از آنجا رانده شده بودند ... تأسیس دولت اسرائیل به منزله تحقق پیش‌بینی متون مقدس است." 

دهه 80 و روی کار آمدن جیمی کارتر در آمریکا و مناخیم بگین در اسرائیل

به منزله تولد دوباره صهیونیسم مسیحی اوانجلیکی بود

با این حال زمانی که وی با سیاست‌های شهرک‌سازی اسرائیل مخالفت نمود حمایت صهیونیست‌ها و اوانجلیک‌ها را از دست داد و آنها نیز شروع به پشتیبانی از رونالد ریگان در انتخابات 1980 نمودند. انتخاب ریگان باعث قدرت‌گیری روزافزون جنبش صهیونیسم مسیحی شد.

 

ریگان و اوج قدرت صهیونیسم مسیحی

در دوران ریگان صهیونیست‌های مسیحی مطرحی چون جری فالول (Jerry Falwell)، مایک اوانز (Mike Evans) و هال لیندسی (Hal Lindsey) نفوذ زیادی یافته و رابطه مستقیمی با اعضاء و رهبران کنگره برقرار نمودند. وی حتی در سال 1982 از فالول دعوت نمود تا در شورای امنیت ملی در مورد احتمال بروز یک جنگ آرماگدونی هسته‌ای با روسیه کمونیستی صحبت نماید. 

پیروزی ریگان در انتخابات سال 1980

قدرت روز‌افزونی برای جنبش صهیونیسم مسیحی در پی داشت

 

ریگان در سخنانی که در شماره آوریل 1984 روزنامه واشنگتن‌پست چاپ شد چنین گفت:

"می‌دانید، زمانی که به پیش‌گویی‌های پیامبران قدیمی در عهد عتیق رجوع کرده و علائم آرماگدون را می‌بینم، با خود می‌گویم که آیا ما نسلی هستیم که قرار است شاهد این واقعه باشد. نمی‌دانم که آیا شما اخیرا هیچکدام از این پیش‌گویی‌ها را دیده‌اید یا نه اما باور کنید این پیش‌گویی‌ها زمانه ما را توصیف می‌کنند." 

در دوران ریگان، صهیونیست‌ مسیحی‌های مطرحی چون

جری فارول، مایک اوانز و هال لیندسی نفوذ فراوانی یافتند

اگرچه رؤسای‌جمهور بعدی پیش‌فرض‌های دینی ریگان و کارتر را نداشتند اما آنها نیز به مانند اسلاف خود حمایت شدیدی از جنبش صهیونیسم به عمل آوردند.

صهیوینسم مسیحی در زمان معاصر

جان هاگی، پیامبر جدید صهیونیست‌های مسیحی

کشیش جان هاگی، بنیانگذار و کشیش ارشد کلیسای کورنر استون (Cornerstone Church)، یکی از صهیونیست مسیحیان بسیار افراطی است که به نظر می‌رسد روح جری فالول [کشیشی که توهینش به پیامبر در شبکه‌های آمریکایی خشم مسلمانان جهان را برانگیخت] که در سال 2007 جان سپرد در وی حلول کرده است. کلیسای وی که در تگزاس قرار دارد بیش از 19/000 عضو دارد. وی همچنین مدیر عامل یک "تلویزیون اوانجلیکایی جهانی" است که برنامه‌های خود را در 160 ایستگاه تلویزیونی، 50 ایستگاه رادیویی و هشت شبکه پخش نموده و به بیش از 99 میلیون در 200 کشور جهان دسترسی دارد. (پخش برنامه و تبلیغ آموزه‌ها از طریق موعضه‌های تلویزیونی در میان مسیحیان صهیونیسم بسیار رایج بوده و به تله‌ونجلیکانیسم معروف است) وی در سال 2006 با حنایت 400 رهبر دیگر مسیحی سازمان "مسیحیان متحد برای اسرائیل" را بنیان نهاد. 

جان هاگی، کشیش کلیسای کورنراستون؛ پیامبر جدید صهیونیسم یهودی

وی سال گذشته اعلام داشت: "من به مدت 26 سال جامعه اوانجلیکی را از تلویزیون به پیش رانده‌ام. انجیل کتابی حامی اسرائیل است. اگر یک مسیحی می‌گوید که "من به کتاب مقدس ایمان دارم"، من می‌توانم وی را یکی از حامیان اسرائیل سازم یا اینکه باید ایمان خود را رد نمایند."

هاگی در مارس 2007 در نشست آیپک اعلام داشت: "اژدهای خفته صهیونیسم مسیحی بیدار شده است. هم‌اکنون 50 میلیون مسیحی فریاد دولت اسرائیل را سر می‌دهند." وی در ادامه افزود: "هم‌اکنون سال 1938 است. ایران آلمان است و احمدی‌نژاد هیتلر جدید. ما باید تهدید هسته‌ای ایران را متوقف نماییم و در کنار اسرائیل بایستیم." 

جان هاگی در صحن داخلی کلیسای خود

فرضیه هاگی مبنی بر اینکه مسیحیان معتقد به انجیل حامی اسرائیل خواهند بود، هم‌اکنون نظریه غالب در میان اوانجلیکی‌ها است

جان هاگی در 19 جولای 2006 و در مراسم افتتاح سازمان "مسیحیان متحد برای اسرائیل" پس از پخش پیام جرج بوش و در حضور سه سناتور آمریکایی و سفیر اسرائیل گفت: "آمریکا باید در حمله نظامی پیشگیرانه به ایران به اسرائیل بپیوندد تا برنامه خدا برای اسرائیل و غرب را اجراء نماید... یک رویارویی آخرالزمانی با ایران که در کتب مقدس پیش‌بینی شده و منجر به ظهور دوباره مسیح خواهد شد."

 

وضعیت و جمعیت کنونی مسیحیان صهیونیست

"مجمع مؤسسه پیو در حوزه زندگی دینی و عمومی" تخمین می‌زند که در حدود 20 الی 40 میلیون مسیحی صهیونیست در آمریکا زندگی‌ می‌کنند. "ائتلاف متحده برای اسرائیل" (UCI) در حدود 200 سازمان را بر شمرده و ادعا می‌کند که این سازمان‌ها دارای 40 میلیون عضو فعال هستند. دیگر سازمان‌های صهیونیست مسیحی عبارتند از: "سفارت مسیحی بین‌المللی اورشلیم" (ICEJ)، "پل‌های صلح" (BFP) و "دوستان مسیحی اسرائیل" (CFI). این سازمان‌ها در کنار "اتحاد مسیحیان برای اسرائیل" (CUFI) و ""ائتلاف متحده برای اسرائیل" (UCI) یک ائتلاف گسترده را تشکیل می‌دهند که نه تنها برنامه صهیونیسم مسیحی بلکه خط‌مشی آمریکا در خاورمیانه را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهند. 

"سفارت مسیحی بین‌المللی اورشلیم"، "پل‌های صلح" ،"دوستان مسیحی اسرائیل"، "اتحاد مسیحیان برای اسرائیل"

و ""ائتلاف متحده برای اسرائیل" از جمله سازمان‌های اوانجلیکی حامی اسرائیل هستند

برنامه کاری این سازمان‌ها هم‌اکنون عبارت است از:

· لابی‌گری با کاخ سفید و کنگره به نیابت از اسرائیل

· تهیه بودجه مهاجرت یهودیان روسیه به اسرائیل از طریق سازمان‌هایی چون اگزوباس (Exobus) و "سفارت مسیحی بین‌المللی اورشلیم"

· مرتبط ساختن کلیساهای اوانجلیکایی با شهرک‌های غیرقانونی یهودی از طریق سازمان‌هایی چون "جوامع دوستان مسیحی اسرائیل" (COIFC).

· تبلیغات در جهت انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدس تا تضمین شود این شهر به عنوان پایتخت جدایی‌ناپذیر مردم یهودی به رسمیت شناخته می‌شود.

· بدنام ساختن رهبران فلسطینی که به صورت دموکراتیک انتخاب شده‌اند و مانع‌تراشی بر سر راه تشکیل دولت فلسطینی

· بدنام‌ کردن رهبران مسیحی حامی عدالت و مخالف صهیونیسم و همچنین شبکه‌ها و سازمان‌های غیر دولتی حامی صلح و عدالت در کلیساهای غیراوانجلیکایی.

 

سخنرانی جان هاگی در مورد علائم آخرالزمان

برای دانلود اینجا کلیک کنید

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

مستند "شكارچي در دام" روايتي است كه در آن سربازان گمنانم امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بار ديگر قدرت خود را به رخ دشمنان قسم خورده كشيده و جاسوس اعزامي سيا را به دام انداختند. به گزارش خبرنگار دفاعي امنيتي باشگاه خبرنگاران،‌جاسوسی یکی از مصادیق بارز اقدام علیه امنیت ملی یک کشور بوده و به صورت سازمان یافته و فراملی سعی در سرقت اطلاعات حیاتی یک کشور دارد.

هر چند جاسوسی قدمتی دیرینه در تاریخ کهن ایران اسلامی دارد ولی به عمر همین اقدام زشت، بودند و هستند کسانی که از کیان و شریعت کشورشان دفاع کرده و این مهم بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به اوج خود رسیده است به طوری که در مستند "شکارچی در دام "به گوشه‌ای از اقدامات پیروزمندانه سربازان گمنام امام زمان‌(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اشاره شده است.

[تصویر: 727255_599.jpg]

در این مستند ماجرای دستگیری جاسوسی تشریح شده که شرح مکتوب آن گویای این مطلب است.

"متی والوک" مجری طرح جدیدی سازمان جاسوسی آمریکاست که با هوشمندی سربازان گمنام امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به سرنوشت دیگر جاسوسان این حلقه گرفتار می‌شود.

[تصویر: 727256_279.jpg]
لازم به ذکر است؛ قبل از وی نیز بسیاری قصد داشتند که از طرق مشابه در کشورمان دست به اقدامات جاسوسانه بزنند. که "استفان
ریموند" متولد 1967 با تابعیت آمریکایی و "[b]مارک آنتونی وندیار
" متولد 1958 با تابعیت آفریقای جنوبی از جمله آنها هستند.
[تصویر: 727265_873.jpg]
[تصویر: 727266_766.jpg]

این دو جاسوس وابسته به سازمان اطلاعاتی آمریکا CIA هستند که در لباس پژوهشگران حوزه محصولات بیوتکنولوژی وارد کشورمان می‌شوند و آنها می‌دانند که ایران بیش از یک دهه است که دستاوردهای مهمی را در این حوزه بدست‌ آورده است.

این دو نفر از طریق حضور و حتی برگزاری همایش‌های علمی در کشورمان با هزینه خود اقدام به شناسایی نخبگان علمی کشورمان در حوزه بیوتکنولوژی کرده و اسامی آنها را در اختیار سرویس جاسوسی آمریکا قرار می‌دادند.

مهره سوم CIA "فیصل" نام داشته و مردی مراکشی تبار است که در حوزه IT تحصیل کرده و با ورود به ایران قصد دارد تا نخبگان علمی حوزه طراحی و ساخت نرم‌افزار و سخت‌افزارهای رایانه‌ای را شناسایی کرده و درصد پیشرفت آنها را به دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا ارائه دهد، قرار بود وی در تهران شرکتی پوششی راه‌اندازی کند که در واقع پایگاه غیررسمی اطلاعاتی برای جاسوسی‌هایش باشد.

[تصویر: 727283_134.jpg]

"هریو ماچروزا"، مهره‌ی دیگری است که دارای تابعیت یکی از کشورهای شرقی آسیا بوده و سعی داشت در پوشش فعالیت‌های علمی در ایران اطلاعات محرمانه و ذی‌قیمتی را از برنامه‌های هسته‌ای کشورمان جمع‌آوری کند و آنها را در اختیار سرویس‌های جاسوسی غرب قرار دهد.

[تصویر: 727286_143.jpg]
مهره بعدی حلقه سازمان جاسوسی آمریکا یعنی سیا "داگلاس فرناندز" متولد 1962 و با تابعیت مالزیایی است.

[تصویر: 727291_368.jpg]

این فرد که یک مسیحی مالیزیایی‌تبار است برای کسب اعتماد هموطنان در کشور، خود را به نام "علی عبدرانی" معرفی می‌کند.

حوزه فعالیت‌های وی علاوه بر رصد دستاوردهای هسته‌ای کشورمان شامل جمع‌‌آوری اطلاعات پیرامون پروژه‌های نظامی ایران نیز می‌شد.

او می‌دانست که قطار پیشرفت کشور در حوزه‌های علمی در حال شتاب گرفتن است و همین موضوع موجبات اعزام وي توسط سازمان جاسوسی آمریکا به ایران را فراهم کرده است.

شگرد وی برای برقراری ارتباط با هدف‌هایش که اسامی آنها را در اینترنت پیدا کرده، ترتیب دادن یک قرار کاری در داخل ایران است تا با پوشش همکاری‌های تجاری، دانشمندان کشورمان را مورد شناسایی و تخلیه اطلاعاتی قرار داده و حتی اسامی بعضی از آنها را به منظور حذف فیزیکی و ترور در اختیار ترویست‌های غربی قرار دهد، اما با هوشیاری سربازان گمنام امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) همانند چند فرد قبلی که مدتی تحت نظر و رهگیری دستگاه اطلاعاتی کشورمان بودند شناسایی و دستگیر می‌شوند تا ماموریتی که مي‌رفت موجبات آسیب در ساختارهای حفاظت شده کشورمان ایجاد کند، اجرایی نشده پایان یابد.

اما بازگردیم به جاسوس اصلی این مستند که "متی والوک" نام داشته به عنوان فرستاده ویژه سیا در ایران فعالیت می‌کرد.

[تصویر: 727313_958.jpg]

همه چیز با یک ایمیل کاری آغاز شد، ایمیلی که از شما دعوت می‌کند با ورود به یک پروژه مهم تحقیقاتی صاحب به اصطلاح شغلی پردرآمد شوید.

متی والوک در این خصوص می‌گوید "از سال 2008 بود که با راه انداختن یک سایت کاریابی به نام (این جی آر) تونستم با شرکت‌های مهم اروپایی قراردادهایی را ببندم و نیروهای متخصص را هم متقابلا برای آنها معرفی کنم،در دسامبر 2009 شخصی که خودش رو "استیون لوگانو" معرفی کرد از طریق ایمیل رسمی کمپانی (پریزما) با من ارتباط برقرار کرد و گفت که قصد همکاری دارد،در دیدارهای اول من با او، متوجه شدم که اسم واقعی او "استیو لوگانو" نیست و اون یک افسر ارشد اطلاعاتی CIA است که قصد اجرای یک پروژه بسیار گسترده اطلاعاتی رو در ایران دارد".

هدف او آشکار است، "متی والوک" مجری طرح جدید سازمان جاسوسی آمریکا CIA سیا برای نفوذ در لایه‌های نخبه کشورمان است تا از این طریق اطلاعات ذی‌قیمتی را از پیشرفت‌های علمی ایران به دست آورد، اما همانند سایر مهره‌های گرفتار شده این حلقه که ذکر آنها رفت در چنگال عقاب‌گونه سربازان گمنام امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) گرفتار آمد.
"متی والوک" جاسوس سازمان اطلاعاتی آمریکا در مدتی قریب به یکسال اطلاعات ارزشمندی را پیرامون ایران و وضعیت علمی آن جمع آوری کرده و عازم پاریس می‌شود تا با افسر ارشد CIA دیدار کند.


پاریس، ژانویه 2010
لابی یکی از هتل‌های پاریس محل اولین جلسه توجیهی جاسوسی اعزامی با افسر ارشد آمریکایی است.

[تصویر: 727332_157.jpg]

"متی والوک" در این خصوص می‌گوید: "بعد از ملاقات پاریس هر وقت به لوگانو زنگ می‌زدم می‌گفت قطع کن و فقط با ایمیل با من تماس بگیر، در آخرین ایمیل‌های که به من داد گفت وقت آن است که با کسانی که آنها را در ایران شناسایی کردي ارتباط نزدیکتر بگیری و حتی اگه لازم باشه به ایران هم بری، من هم با یکی از آنها که تونسته بودم بیشتر جذبش کنم هماهنگی‌های لازم را انجام دادم".

در ادامه شخصی ایرانی که فریب جاسوس‌بازی "متی والوک" را خورده است توضیح می‌دهد: " توی شرکت‌های نرم‌افزاری کاری می‌کردم به عنوان تحلیل‌گر، به عنوان راه‌اندازی سیستم‌های نرم‌افزاری، یه ایمیلی برای من اومد، ایمیلی که برای من اومد نوشته بود یک فرصت استخدامی و کاملا انگلیسی بود و توضیح داده بود که اسمش "متی والوک" و یه شرکتی هست توی اسلواکی، توی قلب اروپا، شرکت کاریابی بین‌الملی هستیم".

[تصویر: 727335_239.jpg]

الف.ش که از ماهیت جاسوس مآبانه "متی" بی خبر است و از سوی دیگر با وعده‌های وسوسه‌کننده او مواجه شده سعی می‌کند همکاری‌اش با او را بیشتر کرده و در زمینه شناسایی نخبه‌های علمی و صنعتی کشورمان با او حداکثر تعامل را داشته باشد.

این شخص در ادامه می‌افزاید:"کاری که توضیح داده بود این بود که در مرحله اول، در وهله اول اینها یه نفر رو می‌خوان به عنوان محقق در زمینه IT، ولی نوشته بود برای اینکه ما نفر در واقع مورد نظرمون رو انتخاب کنیم، ما چند مرحله مصاحبه داریم، یکسری مصاحبه روی اینترنت داریم که از طریق نرم‌افزار "اسکایپ" انجام می‌شد، یکسری مصاحبه بین بین 10 الی 15 نفر، بعد از این‌ها ما 5 نفر رو انتخاب می‌کنیم، 5 الی 6 نفر رو انتخاب می‌کنیم، می‌آئیم تهران باهاشون مصاحبه می‌کنیم توی تهران، اونایی که از مصاحبه دوم هم قبول شدن 1 الی 3 نفر رو می‌ریم اسلواکی ان جی ار ساوشن. اس کی یا همون اسلوک بود،می‌تونی به سایت ما مراجعه کنید و همه اطلاعات درباره شرکت ما و همچنین کارای ما رو ببینی، گفت من 2 ماه بعد بیایم ایران و اینجوری با شما مصاحبه خواهد کرد".

تهران آوریل 2010
"متی" وارد ایران می‌شود و روی سوژه‌های خود متمرکز می‌شود، سوژه‌های که قرار است آنها را تست کرده و پس از تایید آنها را به "استیو لوگانو" افسر آمریکایی معرفی کند.

[تصویر: 727401_848.jpg]

"متی والوک" در ادامه می‌افزاید: "برای رد گم کردن چند بار به الف.ش گفتم فقط تو مورد تائيد ما نیستی و قرار که با چند نفر دیگر هم ارتباط برقرار کنیم، اما به این نتیجه رسیده بودم که وعده‌های مالی و تحصیلی که به اون داده بودیم خیلی روی او تاثیر گذاشته بود و این موضوع یک پوئن مثبت برای ما بود، چرا که حالا می‌توانستم او را به لوگانو معرفی کنم".

"متی والوک" در ادامه می‌گوید:"فقط به فکرم این بود که می‌تونیم در واقع همکاری، اگه من رو انتخاب بکنند می‌تونم ادامه تحصیل بدم، می‌تونم کاری کنم، پول خوبی در بیاورم، به این مسائل فقط فکرم مشغول بود، ایشون بعدا یک تستی به من داد، تست هوش بود، تست هوش ریاضی بود، کاملا اشکال ریاضی بود، گفت 20 دقیقه وقت داری اینو پر کنی و توی این بیست دقیقه با مترجم من رفت پایین، گفت ما میریم خیابان قدم بزنیم برگردیم، رفتن و درست سر 20 دقیقه اومد و اون تست هوش رو از من گرفت، از من تشکر کرد، گفت من این نتایج رو می‌برم به اسلواکی و در اسلواکی من اینها رو در واقع با کارفرما در میان می‌گذارم اگر شما یکی از موارد باشید به شمار خبر میدم، دعوتنامه می‌فرستیم، تشریف بیارین".

"متی" به اسلواکی باز می‌گردد تا این خبر خوش را به استیو لوگانو اطلاع دهد، اما وی تماس‌های او را پاسخ نداده و پس از مدتی با ایمیلی به وی دستور راه‌اندازی سایتی جدید با عنوان "یونیک سالوکشن را می‌دهد تا فاز دوم پروژه شناسایی سوژه‌های تایید شده کلید بخورد.

[تصویر: 727402_822.jpg]

"متی والوک" در این رابطه می‌افزاید:"لوگانو اسم یک استاد دانشگاه ایرانی را به من داد و گفت از طریق عاملی که پیداش کردم باهاش ارتباط بگیرم، اون هم به سرعت".

این فرد یکی از پژوهشگرانی است که ابتدا فریب وعده‌های متی والوک جاسوسی اعزامی CIA را می‌خورد اما با روشنگری‌های به هنگام و توجيه‌اش نسبت به دامی که قرار بود در آن گرفتار شود به موقع از این راه باز می‌گردد.

[تصویر: 727403_576.jpg]

پژوهشگر مذکور خود در این زمینه می‌گوید: "اواخر سال 90 ایمیلی از طرف "متی" نماینده شرکت یونیک سالوشن برای همکاری دریافت کردم، بعداز چند بار تماس ایمیلی و تلفنی قرار شد در کشور اسلواکی با همدیگر قرار مصاحبه داشته باشیم، اولش اعتماد نکردم چون طرف خارجی بود، معلوم نبود و چکاره‌س، بعدها "متی" از طریق فردی که توی تهران مقیم بود دوباره با من تماس گرفت که این بار اعتماد کردم چون این فکر کردم شرکت سالوشن یک شرکت معتبر و توی تهران نمایندگی دارد".

الف.ش ادامه می‌دهد: " این آقای "متی" سریعا برگشت جواب داد توی ایمیل به من که یکی از این نفرات رو ما روزمه‌شو رو همونطور که می‌دونید تو رو پیدا کرده بودید و ایشون به نظر ما گزینه مناسبیه، ما باهاش در ارتباط بودیم و اولش تمایل نشون داد که بیاد ولی با توجه به اینکه من یک اتفاق ورشی برام افتاد و 3 ماه توی بیمارستان خوابیدم ارتباطم قطع شد الان هر چقدر زنگ می‌زنم یا اینکه در واقع ایمیل می‌زنم جواب نمیده، ببین می‌تونی اینو برای ما هندل کنی، این خیلی مهم برای سرمایه‌گذاری که بیاد در واقع اسلواکی، میتونی باهاش صحبت کنی، توضیح بدی این پروژه، یه پروژه بین‌المللی پژوهشی هیچ مشکلی نداره و ایشون فقط میان در واقع تو اسلواکی، ما هزینه‌هاشو میدیم، ویزاشو میدیم، دعوتنامه، همه کاراشو انجام می‌دیم بعد بابت این کار حق و حقوقی هم بهشون می‌دیم".



براتسلیوا-اسلواکی سپتامبر 2011
"متی" در ادامه توضیح می‌دهد: "پس از برگشتن من به اسلواکی لوگانو با من سریعا تماس گرفت و گفت براتسلیوا جای خوبی نسبت، باید جلسه توی اتریش برگزار شود."

پژوهشگر فریب خورده ادامه می‌دهد: " اوایل سال 90 رفتم اسلواکی، اونجا بود که برای اولین بار با این‌ها ملاقات کردم نمی‌دونستم، اما مثل اینکه "متی" با افسر اطلاعاتی آمریکا که اسمش لوگانو بود قرار گذاشته بودند که محل ملاقات را از براتسلیوا به وین نقل بدهند نهایتا من و "متی" و اون افسر اطلاعاتی آمریکا در وین همدیگر رو ملاقات کردید."

کار آنها منحصرا تکنولوژی صنایع غذایی نبود، آنها کم کم از این طریق سعی داشتند که راه را برای ورود به عرصه علمی ایران باز کرده و در ادامه با دانشمندان و پژوهشگران هسته‌ای کشور نیز ارتباط بگیرند".

"متی" اینگونه توضیح می‌دهد: "بعد از برگزاری موفق این جلسات در وین لوگانو افسر ارشد اطلاعاتی آمریکا به من گفت با دو تا استادهای دانشگاه ایران که در دانشگاه‌های مهمی تدریس می‌کنند ارتباط بگیرم. این دو نفر در پروژه‌های هسته‌ای ایران هم فعال بودند."

و در ادامه پژوهشگر مورد نظر می‌افزاید:" اون افسر اطلاعاتی به من گفت که شرکتی که در آن کار می‌کند به دنبال استخدام متخصص‌های ایرانی در حوزه‌های مختلف فنی است، می‌خواد که آنها را در پروژه‌های بهداشتی و صنایع غذایی استفاده کند، از من خواستند که من به متخصصان ایرانی در حوزه‌های مکانیک را شناسایی کنیم اطلاعات مربوط به تلفن- ایمیل-موفقیت شغلی، رزومه‌های کاریشان مراجعه کنم این اطلاعات را به متی بدهم،قرار بود این افراد را انتخاب کند لیست نهایی را به من بدهد تا من هم با اون‌ها ارتباط اولیه برقرار کنم، همین که یک جلسه‌ای رو بگذارم تا این افراد ایرانی با متی با همدیگر یک ملاقاتی داشته باشند".
رابط "متی" و پژوهشگر می‌گوید: " گفت که اصلا نمی‌خواد با کسی صحبت کنی، بذار من بیام ایران، خودم میام ایران مشخص می‌کنم، توی آگوست یعنی توی شهریورماه، تو رو آموزش می‌دم که چه جوری مصاحبه کنی، تیم تو تشکیل بدی آقای ... فقط به عنوان یه محقق باشه کار کنه".
پژوهشگر فريب‌خورده می‌افزاید: "لوگانو افسر اطلاعاتی آمریکا در این جلسه 4 تا اسم از متخصصان ایرانی را به من داد که برای شروع با آنها ارتباط بگیرم. یکی‌شان پرسنل سازمان انرژی اتمی بود، 3 تای دیگه هم در پروژه‌های نظامی و هسته‌ای مشغول بودند وقتی به ایران اومد در لابی یکی از هتل‌ها ما همدیگر و دیدیم، بعد از آن بود که نیروهای وزارت اطلاعات با من در ارتباط گرفتند طی صحبت‌های که شد من تازه اونجا بود که فهمیدم ماموریت واقعی اون افراد چی است".

"متی‌" ادامه می‌دهد: "استیو لوگانو در دیدار آخر که قرار بود و بعدش من به ایران برگردم پرسشنامه‌‌ای را به زبان فارسی و انگلیسی به من داد و گفت حتما باید این پرسشنامه‌ها پر شونو حتما برای او ارسال بکنم، لوگانو بعد از این ماجرا مرا به هنری افسر اطلاعاتی که متمرکز روی برنامه هسته‌ای ایران بود معرفی کرد، من هم قرار بود اطلاعات را به او بدهم،رفتار هنری با استیو خیلی فرق می‌کرد، صحبت‌های او آشکارا نشان می‌داد که اون قصد حذف فیزیکی بعضی از دانشمندان ایرانی را دارد و یا حداقل می‌خواهد موقعیت کاری و اجتماعی آنها را به خطر بیندازد، هنری حتی گاهی حرف از ترور دانشمندان ایرانی هم می‌زد."

17 آگوست 2012 "متي" با پرواز دوبی به تهران می‌آید اما این اقامت با اقامت‌های قبلی‌اش در تهران فرق دارد، چرا که حالا سربازان گمنام امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) که مدت‌ها تحرکاتی این چنینی را زیر نظر داشته‌اند مستقيما او و ملاقات‌هایش را مورد رهگیری قرار می‌دهند."

الف.ش تصریح می‌کند: "یکی از مطالبی که دوباره شک کردم این بود که من وقتی فهمیدم که هیچ پروژه‌ای نداره این آدم و درواقع دنبال مصاحبه با یک سری افراد و درست کردن تیم بدون پروژه است احساس کردم که این کارش اصلا یک کار علمی نیست، و کار فراعلمی دارد انجام می‌دهد و دنبال یکسری مقاصد دیگری هستش، بهش پیشنهاد دادم خب آقا اصلا می‌خوای کار کنیم با هم !!! بیا با هم یک شرکت بزنیم شرکت بازرگاني بزنیم که اصلا استقبال نکرد، یعنی من دیدم که اصلا از این همه، یعنی من متوجه شده بودم که این در واقع اصلا نمی‌خواهد کار کنه!!!یا کاری اصلا وجود نداره یا دنبال یکسری اهداف دیگه‌ايه و همچنین از مدل رفتارش و مدل صحبت‌هایش و اینکه همیشه مثل اینکه یک ترسی در وجودش بود من احساس کردم که این آدم‌ می‌تونه جاسوس سرويس‌هايي برای اطلاعاتی باشد، که به علیه کشورمان دارن کار می‌کنند، و وابسته به جایی باشد مثلا CIA یا جاهای دیگه سرویس‌های جاسوسی جاهای دیگه متصل است به این‌ها باشد که دیگه تصمیم‌ گرفته بودم که بعد از اینکه رفت هیچگونه همکاری باهاش نداشته باشم. چون احساس کردم ... نمی‌خواد باهاش همکاری کنه".

حالا دیگر پایان راه این جاسوس چشم آبی فرا رسیده، "متی" که قراره شامی را در یکی از هتل‌های تهران با الف.ش و پژوهشگر دانشگاهی کشورمان می‌گذارد تا بتواند آخرین دستوار استیون لوگانو افسر اطلاعاتی CIA را در پوشش سوالاتی علمی با آنها در میان بگذارد یا حضور به موقع سربازان گمنام امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مواجه شد و نقشه‌اش ناکام ماند."

پژوهشگر دانشگاه كشورمان می‌افزاید:" وقتی به ایران اومد در لابی یکی از هتل‌های تهران ما همدیگرو دیدیم بعد از اون بود که نیروهای وزارت اطلاعات با من ارتباط گرفتند و طی صحبت‌هایی که شد من از ماهیت واقعی اون افراد مطلع شدم".

"متی والوک" خود اینگونه توصيف می‌کند:"منتظر شام بودم که در اتاق به صدا دراومد، درو که باز کردم نماینده سرویس اطلاعاتی ایران رو دیدم که تقریبا تمام ماجرا را می‌دونست و من با دیدن این صحنه چاره‌ای جز تسلیم و اعتراف نداشتم".

پژوهشگر تکمیل می‌کند: "خدا رو شکر می‌کنم که این نقشه‌ها نقش بر آب شد و این‌ها نتوانستند بدهد نشان برسند، الان که دارم به اون روزها به اون جلسات، روزهای که داشتم و صحبت‌ها فکر می‌کنم تازه دارم متوجه می‌شود که چطور در یک جاسوس‌بازی آمریکایی گرفتار می‌شوم، خدا را شکر می‌کنم که اون نقشه‌ها به جایی نرسید و اون‌ها نتوانستند به هدفشون برسند".

"متی" با ابراز ندامت تاکید می‌کند: "من می‌دانم که به وسیله فعالیتم موقعیت برخی از ایرانی‌ها را به خطر انداختم و برای این کار هم بسیار متاسفم چرا که کورکورانه به ماموران سیا اعتماد کردم و تا به خودم اومدم دیدم من هم یک عامل اطلاعاتی شدم که دارم برای آنها کار می‌کنم من خیلی متاسفم و امیدوارم با اطلاعاتی که در اختیار وزارت اطلاعات ایران قرار دادم مانع فعالیت دوباره خرابکارانه آمریکا علیه مردم ایران باشم".
و اما کلام آخر جاسوس اعزامی سیا به ایران پس از ماه‌ها جاسوسی این است:" من از ملت ایران واقعا عذر می‌خواهم".
این تهدید و شیوه جدید جاسوسی غرب بر ضد کشور با هوشیاری قشر دانشگاهی کشور و عملکرد به موقع وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران خنثي مي‌شود.
اما لازم به ذکر است پژوهشگران و دانشمندان متعهد میهنمان در برخورد با این دست از ارتباطات مشکوک در اولین فرصت موارد را با افراد امین دستگاه اطلاعاتی در میان بگذارند.

برای دیدن " مستند شکارچی در دام" بر روی این لینک کلیک کنید.
http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStor...?Id=469675

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 20 صفحه بعد