به گزارش مشرق، همراهان نیوز به نقل از روزنامه صهیونیستی جرزالم پست نوشت: سایت "فوربس اسرائیل" لری الیسون یکی از بنیانگذاران و مدیر عامل شرکت اوراکل را به عنوان ثروتمند ترین صهیونیست جهان معرفی کرد. لارنس ژوزف الیسون که متولد 17 اوت 1944 میلادی می باشد با 36 میلیارد دلار ثروتمند ترین یهودی جهان در سال 2012 معرفی شد.
شلدون ادلسون یهودی، هتل وکازینو دار مشهور امریکایی نیز با 9/24 میلیارد دلار دومین صهیونیست ثروتمند و چهاردهمین ثروتمند دنیا می باشد.
مایکل بلومبرگ یهودی و شهردار نیویورک و مالک شبکه خبری به همین نام با 22 میلیارد دلار سرمایه سومین ثروتمند صهیونیست و بیستمین ثروتمند جهان به شمار می رود.
جرج سوروس متولد ماه اوت 1930 میلادی در بوداپست مجارستان و رئیس هیئت مدیره بنیاد سوروس چهارمین صهیونیست می باشد که با بیست میلیارد دلار ثروت جزو ثروتمند ترین مردان جهان بوده که وی را پدر انقلاب های مخملی نیز می دانند.
سرگئی میخایلوویچ برین مدیر تکنولوژی شرکت گوگل نیز با 7/18 میلیارد دلار دیگر صهیونیست ثروتمند است که در رده بندی جهانی به همراه لری پیج مکان بیست و چهارم را به خود اختصاص داده است.
مارک الیوت زوکربرگ موسس و بنیان گذار فیس بوک با 5/17 میلیارد دلار ثروت ششمین ثروتمند یهودی جهان است که براساس گزارش فوربس وی عنوان جوانترین ثروتمند جهان را نیز یدک میکشد.مایکل شائول دل یهودی نیز با 5/16 میلیارد دلار ثروت هفتمین ثروتمند صهیونیست می باشد که موسس، رئیس و مدیر عامل شرکت رایانه ای "دل" را بر عهده دارد.
مایکل شائول دل جزو یهودیان اهل امریکا ست که بنا به اعلام نشریه فوربس ازسال 2009 وی بیست و پنجمین فرد ثروتمند جهان بوده است.
مایکل شائول دل دررسانه ها به دیپلمه میلیاردر معروف است.
استیو انتونی بالمرمدیرعامل شرکت مایکرو سافت هشتمین ثروتمند صهیونیست است که با 7/15 میلیارد دلار ثروت در بین ثروتمند ترین مردان جهان جای دارد.بالمر متولد ۲۴ مارس ۱۹۵۶ در شهر صنعتی دیترویت واقع در ایالت میشیگان امریکا ست که پدرش فردریک بالمر یکی از مهاجران سوییسی آمریکا و مادرش دورکین یک زن یهودی آمریکایی بود وازهنگام تحصیل در دانشگاه با بیل گیتس بنیانگذار میکروسافت رابطه نزدیک دوستی برقرار کرد.نهمین ثروتمند صهیونیست کارل ایکان ایرانی الاصل می باشد که نام فارسی وی گیتی نوین (ناوران) می باشد.
وی که متولد کرمانشاه است و در حال حاضر ساکن کانادا می باشد ثروت وی بیش از 14 میلیارد دلار اعلام شده است.در مکان دهمین ثروتمند یهودی جوزف صفرای برزیلی قرار دارد که بانکدار و رئیس گروه اقتصادی صفرا می باشد.
صفرا با 8/13 میلیارد دلار ثروت در مکان پنجاه و دومین ثروتمند جهان قرار دارد.از مهم ترین شرکت های زیرمجموعه گروه منتسب به اوبانک ملی صفرا در نیویورک، بانکو صفرا در سائو پائولو برزیل ، بانک یعقوب صفرا در سوئیس، شرکت مدیریت سرمایه صفرا، بانک صفرا در لوکزامبورگ، بانک صفرا-فرانس در فرانسه، بانکو صفرا و آراکروز سلولوز هستند.
از دیگر ثروتمند ترین صهیونیست ها می توان به ایدان و ایال اوفر پسران سامی اوفر یهودی اشاره کرد که در ژوئن سال 2011 درگذشت و دارایی هایش بین دو پسرش تقسیم شد.سامی اوفر تا پیش از مرگش در مکان هفتاد و نهمین ثروتمند جهان قرار داشت که پس از تقسیم ثروتش ایدان اوفر با 3/10 میلیارد دلار ثروت مکان 161 جهان و ایال اوفر مکان 173 جهان را به خود اختصاص دادند.
این لیست رتبه بندی منتشر شده در سال جاری میلادی می باشد.بنی اشتاینمیتز دیگر صهیونیست ثروتمند می باشد که با 9/5 میلیارد دلار ثروت شناخته شده ترین تاجر الماس قاره آفریقا ویا غول بازار الماس و از دوستان نزدیک ایهود اولمرت نخست وزیر قبلی رژیم صهیونیستی می باشد.
شرکتهای تحت مالکیت بنی اشتاینمیتز در در سیرالئون ، زامبیا ،بوتسوانا و کنگو به فعالیت مشغولند. او مالک معدن الماس کویدوی سیرالئون است که همه ساله حدود ۲۰ تا ۳۰میلیون دلار درآمد خالص حاصل از فروش الماس دارد.
پس از اشتاینمیتز به نام استف ورتیمر برمیخوریم که با ثروت 2/4 میلیارد دلاری به عنوان یکی از بزرگترین تولید کنندگان ابزار آلات پیشرفته صنعتی در جهان معروف است.
استف ورتیمر یک یهودی آلمان می باشد که موسس شرکت ایسکار و بلیدز تکنولوژی در سن 80 سالگی در سرزمین های اشغالی زندگی می کند. ورتیمر به نوشته فوربس همچنین رتبه دهمین پولدار خاورمیانه را نیز به خود اختصاص داده است.دیگر ثروتمند صهیونیست جهان رئیس هیئت مدیره بانک هاپوآلیم و شرکت مادر شیکون یوبینیو شاری آریسون دارای 9/3 میلیارد دلار ثروت می باشد.
برخی رسانه ها اعلام کردند که تونی بلر نخستوزیر اسبق انگلیس و سفیر کمیته چهارجانبه در صلح خاورمیانه تلاش کرده تا با شاری آریسون رابطه دوستی برقرار کند ولی سخنگوی این زن ثروتمند از دادن هرگونه اطلاعاتی در این زمینه خودداری کرده است.دیگر ثروتمند صهیونیست آرنون میلچن با 8/3 میلیارد دلار ثروت از بزرگترین تهیه کنندگان هالیوود می باشد و وی درفروش تولیدات و فناوری تاسیسات هسته ای دیمونا در اسرائیل همکاری گسترده ای را با سازمانهای جاسوسی اسرائیل داشته است.
دو نویسنده یهودی به نام های مئیر دورون و جوزف گیلمن با نگارش کتابی به نام "آرنون میلچن؛ مزدور مخفی که امپراتور هالیوود شده است" از روابط گسترده ای میلچن با نخست وزیران رژیم صهیونیستی و آمریکا داشته و از سوی روابط وی با ستارگان هالیوود پرده بر می دارند.
بر اساس اظهارات شیمون پرز رئیس رژیم صهیونیستی وی از اعضای برجسته سازمان اطلاعات و امنیت رژیم اسرائیل می باشد و از مهمترین اقدامات جاسوسی وی می توان به سرقت و کپی برداری از جنگنده میراژ فرانسه که اسرائیل توانست با سوءاستفاده ازآن جنگنده کفیررا بسازد اشاره کرد.الکساندر ماچکویچ دیگر صهیونیست با اصالت قرقیزی و با 8/2 میلیارد دلار سرمایه جزو ثروتمند ترین صهیونیست ها به شمار می رود.
الکساندر ماچکویچ سعی زیادی میکند در بدنه دولت قرقیزستان نفوذ کند و با افرادی همچون رئیس جمهور، نخست وزیر و رئیس پارلمان این کشور روابط نزدیک برقرار کند.کنگره یهودیان اوراسیا در سال ۲۰۰۱ به عنوان شعبه قارهای کنگره جهانی یهود به ابتکار الکساندر ماچکویچ شکل گرفت و در ماه مارس ۲۰۰۲ به ثبت رسید.
موسس شرکت نرم افزاری چک پوینت، رئیس و مدیر اجرایی گروه جل شِوِد و دِلِک، آیزاک شوآ با 9/1 میلیارد دلار ثروت است.آیزاک شوآ مالک شرکت دِلِک بخش اعظم ثروتش را از این شرکت به دست آورده است .این شرکت از بزرگترین موسسات اسرائیلی به شمار می رود و موضوع فعالیت این شرکت در زمینه های انرژی و زیر ساخت می باشد.
دیگر صهیونیست ثروتمند جهان تاجر الماس و مدیر شرکت سرمایه گذاری اسرائیلی آفریقای تجارت الماس می باشد.
لِو لویو با 7/1 میلیارد دلار است.در اینجا دیگر ثروتمندان صهیونیست را نام می بریم که نام دومین موسس شرکت چک پوینت ماریوس ناش به چشم می خورد و همچنین مدیر بیمه آقای شلومو الیاهو، سهامدار اصلی شرکت پِلِی تِک قبرس تدی ساگوی، و در انتهای لیست میلیارد های اسرائیلی موریس کان است که هر یک از از افراد نام برده با 2/1 میلیارد دلار ثروت جزو ثروتمند ترین یهودیان جهان می باشند و موریس کان در جایگاه 1015 مین ثروتمند جهان قرار گرفته است.
لازم به ذکر است سرمایه 14 میلیارد اسرائیلی بر روی هم بیش از 7/42 میلیلارد دلار می باشد.
دیگر یهویان این فهرست شامل رومن آبراموویچ روس تبار و مالک باشگاه چلسی انگلیس با 1/12 میلیارد دلار و لو بلاوات نیک با 9/11 میلیارد دلار و رالف لورن با 5/7 میلیارد دلار رون رودر با 4/3 میلیارد دلار و دیوید آذریلی و حییم سابان با 9/2 میلیارد دلار ثروت می باشند.
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
میخواستم این پست رو در حواشی سایت قرار بدم اما به قدری این پست جالب هست که تصمیم گرفتم در صفحه اصلی سایت قرار بدم…چندماه اخیر تعداد وبلاگ ها وبسایت های مشابه سایت ما زیاد شده و کارهایی بسیار خوبی انجام میدهند ما هم برای آشنایی دوستان با این وبسایت ها و وبلاگ ها اقدام به معرفی این پایگاه های اینترنتی کرده ایم…شما هم اگر از یه همچین وب هایی برخوردارید برای معرفی در سایت برای ما ارسال کنید…
تعدادی از دوستان شروع به ساخت کلیپ هایی مشابه با مستند ظهور کرده اند که کار بسیار زیبایی ایست…اما قبل از اقدام به ساخت به این نکات دقت کنند :
- از قرار دادن مطالب تکراری شدیدا خودداری کنند و مطالب قدیمی را که همه دیده اند استفاده نکنند…
- موزیک مستند های دیگه را برای خود انتخاب نکنند و با کمی جستجو در اینترنت موزیک های پس زمینه خوبی دریافت میکنند…
- از مطالبی که سایت ها و وبلاگ هایی مثل بنده یا دوستان زیر تهیه میکنند استفاده کنید…
- بهتره جای تبلیغ در این کلیپ ها بر روی کلیپ کار کنند…
- اگر واقعا قصد ساخت کلیپ پربیننده دارند شروع به گشتن در کشور و پیدا کردن نمادها کنند …
- کلیپ ها را با دو کیفیت بالا و پایین و با لینک مستقیم و غیر مستقیم در وب خود قرار دهند(برای لینک غیر مستقیم اینجـــا و لینک مستقیم اینجـــا یا اینجـــا بروید) دلیل این که ، این چند آپلودسنتر را نام بردم این است که هم مطمئن هستند و هیچ وقت از روی اینترنت پاک نخواهند شد و ماندگاری بسیار بالا و سرعت و امنیت دارند…
- سعی کنید اگر از عکس استفاده میکنید عکس از کیفیت بالا و بدون مارک باشد یا مارک های عکس را حذف کنید و در آخر نام آن وب مورد نظر را بنویسید…
- بهتره ابتدا قبل از شروع کار ، درباره فراماسون و نشانه های ظهور تحقیق کنید و اگر نیاز به منابع و مقالات دارید به همین سایت اعلام کنید…
- قبل از پخش کلیپ ابتدا آن را به چند نفر متخصص نشان دهید و اگر برای آنها اثبات شد سپس اقدام به پخش کردن کنید…
- مسائل ایلومناتی و نمادها در فیلم ها بسیار مهم هستند بر روی ان بیشتر کار کنید…
————————————————–
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
پست این دفعه همانطور که قولش رو داده بودیم با بقیه پست ها فرق میکنه چون مطالبی در آن خواهید دید که بسیار جذاب تر و زیبا تر میباشد…در این پست به بررسی یک اتفاق جالب در ۱۱ سپتامبر و چند چیز جالب دیگر خواهیم پرداخت…
۱ – نباید این تصور را در خود داشته باشید که اولین کسی که با نمادها شروع به کار کرد فراماسون ها بودند امروز با هم به این عکس اعجاب آور و زیبا نگاه میکنیم که میبینیم چنانچه یک رکعت نماز کامل خوانده شود اسم زیبای پیامبر یعنی ” احمد” شکل میگیرد … با دقت به تصویر پایین دقت کنید که اگر حالات نماز را در کنار هم به صورت خطی قرار دهیم نام ” احمد ” شکل میگیرد…
به آیات زیر که خدا درباره مکر و حیله صحبت میکند دقت کنید تا متوجه بزرگی خداوند قادر شوید…
خداوند تعالى مى فرماید:
و مکروا و مکر الله والله خیر الماکرین .(۱)
و آنان دست به فریب زدند و خدا هم مکر کرد و خداوند بهترین مکر کنندگان است …
یخادعون الله و هو خادعهم …(۲)
آنان با خدا مکر و حیله کردند و خدا نیز با آنان مکر مى کند…
انهم یکیدون کیدا. واکید کیدا.(۳)
همانا آنان دست به مکر وحیله زدند و من هم (با آنان ) مکر مى کنم …
و…
۱- آل عمران / ۵۴٫
۲- النساء / ۱۴۲٫
۳- الطرق / ۱۵ – ۱۶٫
۲ – در حال عضو شدن در یکی از سایت ها بودم که در یکی از مراحل ثبت نام برای جلوگیری از ورود اسپم ها درخواست نوشتن ، نوشته داخل عکس را کرد بنده در نگاه اول متوجه این موضوع نشدم اما برای نوشتن کد که با دقت نگاه کردم متوجه یه چیز بسیار حیرت آور شدم که روی عکس دو کلمه نوشته شده است که در عکس زیر میبینید…این دو کلمه اولی ” khomeini ” و دومین کلمه ” prevent ” بود…به اسم خمینی اولی در زبان انگیسی هیچ نیست چون اگر عین این کلمه را در گوگل جستجو کنید هیچ اشتباهی از شما در قبال این جستجو نمیگیرید…بعد از آن وارد سایت مترجم گوگل شدم و کلمه ” prevent ” را برای ترجمه نوشتم که با کمال حیرت این معنی را برای بنده نشان داد که میتوانید از اینجـــــــــا ببینید…معنی کلمه شد : ” جلوگیری از ” در کنار این کلمه چه چیزی بود؟ نام امام خمینی یعنی ” جلوگیری از خمینی ” (یا معانی مانند آن) اما در کل جلوگیری از چه چیزِ خمینی ؟ وارد بحث نمیشوم امیدوارم مقصود بنده را متوجه شده باشید…
۳ – برای چک کردن ایمیل ها به سایت یاهو رفتم که با تبلیغ باورنکردنی از مزدا در سایت یاهو مواجه شدم که بهتره خوتون مشاهده کنید…نماد دست شیطانی توسط یک کاراکتر به اصطلاح آدم آهنی در تبلیغ مزدا در سایت یاهو…
این که ۱۱ سپتامبر ساختگی بوده و کار فراماسونرها بوده هیچ شک و شبه های در آن نیست و با کمی جستجو در اینترنتبرای شما اثبات میشود اما این بار نظر شما را به عکس های پایین جلب میکنم که با کمال حیرت میبینید چهره ای شیطانی در میا ن دود و آتش قرار گرفته در چند عکس مختلف که واقعا جالب و حیرت آور به نظر می آید … در بسیاری از محافل این عکس ها را خود شیطان دانستند و به نوعی میگفتند که دست مستقیم شیطان در آن کار بوده است اما عده ای هم آن را بر اساس تخیلات ذهن دانسته که واقعا تشخیص این که کدام حرف درست است بسیار مشکل است…
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
گاهی نغمههایی در مقامات رسمی به گوش میرسد، که به شعار فراماسونریها و منطق پلورالیسم مذهبی نزدیک است/ زمانی در کشور بودجه برای احزاب گذاشتند، اما کل بودجه، با بودجهای که برای یک حزب داده میشد، برابری نمیکرد…
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) هشدار داد: نشود یک وقتی، بعد از چند سال معلوم شود که از ۲۰سال قبل، دست بیگانگان یک مهرهای را در درون دستگاههای ما قرار داده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا از قم، آیت الله محمدتقی مصباح یزدی، چهارشنبه شب در ادامه سلسله نشستهای شرح خطبه فدکیه در دفتر مقام معظم رهبری در قم، اظهار داشت: اصرار حضرت زهرا(س) در خطبه فدکیه هم این بود که مردم از راه صحیح خداپرستی منحرف شدهاند.
عضو خبرگان رهبری گفت: متأسفانه بعضی از اندیشمندان معروف مسلمان، به تفکرات کثرتگرایی و پلورالیسم دینی گرایش پیدا کردهاند. حرف اینها این است که در روح همه ادیان، گرایش به معنویت وجود دارد و چیزی که مهم است همین معنویت است که بشر به آن نیاز دارد؛ چرا که انسانها با درک معنویت، و دل بستگی به آنها، از این قیدهای مادی رها میشوند.
وی خاطرنشان کرد: این تفکرات سابقهای به مدت چند قرن دارد و از زمان فراماسونریها تقویت شد که شعارش برابری و برادری بود، اما معنی اصلیاش این بود که ادیان با هم فرقی نمیکند و هیچ کدام بر دیگری برتری و ارجحیت ندارد.
مصباح یزدی، یادآور شد: متأسفانه امروزه هم چنین نغمههایی، گاهی در مقامات رسمی هم به گوش میرسد و میگویند که باید بر ارزشهای مشترک دینی تکیه کرد و آنها را مطرح کرد. باید برابری، عشق به همه انسانها، عدالت و … مطرح شود و دیگر سخنی از خداپرستی نشود، که این به شعار فراماسونریها خیلی نزدیک و با منطق پلورالیسم مذهبی خیلی سازگاری دارد.
وی با بیان این که باید احتیاط کنیم، گفت: نشود یک وقتی، بعد از چند سال معلوم شود که از ۲۰سال قبل، دست بیگانگان یک مهرهای را در درون دستگاههای ما قرار داده است.
وی با بیان این سؤال که اصلا تعدد ادیان چه ضرری دارد؟ گفت: وجود ادیان یک امر انکارناپذیری است، که هم امروزه و هم در گذشته وجود داشته است و هیچ کدام هم یکدیگر را تأیید نمیکنند و هرکدام دین خود را بهترین ادیان میدانند.
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، با یادآوری این نکته که تعدد ادیان امری انکارناپذیر است، و طرح این سؤال که روش برخورد صحیح با اینها چگونه باید باشد؟، گفت: برخورد با هرکدام از این ادیان، تابع شرایط خاصی است.
وی خاطرنشان ساخت: در دنیا گرایشهای مختلفی است که متأسفانه در اثر ارتباطات فرهنگی به کشور ما هم سرایت کرده و حتی عدهای از نواندیشان ما نیز به بعضی از آنها تمایل پیدا کردهاند.
آیتالله مصباح یزدی، ادامه داد: در میان بعضی از این گرایشات، بعضی معتقدند که دین اصولا یک مقوله سلیقهای، مانند هنرهای تجسمی، غذاها و … است که هر انسانی هر چه را که دوست داشت آن را انتخاب کند؛ که بنابراین اعتقاد، اعتقاد به خدا و اعتقاد به دین یک چیز میلی است، که هر انسانی هر چه را دوست داشت، بگوید هست یا نیست.
وی با بیان این که تفکر فوق در بسیاری از نقاط از جمله در مغرب زمین گسترش یافته است، گفت: کسانی که این تفکر را دارند، اصلا برای شان معنی ندارد که دین حق و دین باطل کدام است، چرا که معتقدند که هر انسانی هر دینی را که دوست داشته باشد باید انتخاب کند؛ بر این اسای یک تفکر و یک مکتب خاصی به نام کثرتگرایی به وجود آمده است که علاوه بر دین، شاخههای مختلفی هم در دین و هم در سیاست و دیگر معارف بشری ایجاد کرده است.
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، گفت: اگر یادتان باشد، چندین سال پیش، در کشور ما بودجهای توسط دولت، برای تأسیس احزاب گذاشته شد. در تمام دنیا، احزاب پول میگذاشتند، تا نماینده مجلسی از آنها بیرون بیاید، اما در کشور ما برعکس شد و دولت بودجه برای احزاب تعریف کرد و اسمش را هم تکثرگرایی و جامعه چندصدایی گذاشتند.
وی گفت: اصلا چند صدایی خوب است، اما آنها علاوه بر این که در سیاست این چندصدایی را دنبال میکردند، در دین هم همین برنامه را داشتند، و میگفتند در دین هم باید چند صدایی باشد، و هرکس بیاید و دین خودش را تبلیغ کند و توجیه هم میکنند که اگر چند صدایی باشد، زمینه انتخاب افراد تحقق مییابد، کما این که در مسایل سیاسی هم همینطور است، اما پشت پرده چیز دیگری بود.
مصباح یزدی، خاطرنشان ساخت: کل بودجهای که برای احزاب میدادند، با بودجهای که برای یک حزب داده میشد، برابری نمیکرد، چرا که این برنامهها، همه بهانهای بود تا بودجه آن حزب تأمین شود.
وی اضافه کرد: اسم این کثرتگرایی را در غرب پلورالیسم مذهبی گذاشتهاند که روی آن بحثهای بسیار زیادی صورت گرفته و بیش از هزاران مقاله و کتاب در باره آن نوشته شده است.
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، گفت: به هرحال از نظر اسلام، حق یکی است، اما متأسفانه گاهی در دنیای امروز با تمام پیشرفتها حتی شاهد بتپرستی بعضی از انسانها هستیم.
وی با طرح این سؤال که حال که بسیاری از انسانها، غیرمسلمانها هستند، و ما هم با آنها ارتباط داریم، باید ارتباطمان چگونه باشد؟، گفت: مسئله اعتقاد یک حرف است و مسئله عمل حرف دیگری است که لازم است، بین این دو فرق گذاشت.
مصباح یزدی، گفت: از نظر اعتقادی، اسلام به هیچ وجه، تفکرات باطل را حتی به صورت مجازی و خیالی نمیپذیرد؛ برای مثال اعتقاد مسیحیت مبنی بر این که پدر و پسر خواندن خداوند قابل قبول نیست؛ در فکر و اعتقاد من مسلمان، آن چنان باید در فکر من بین تفکر توحیدی و تفکر شرک، یک حجاب آهنین باشد، که حتی در خیال من افکار شرکآمیز خطور نکند.
وی افزود: اما در هر حال در مقام برخورد با اینها باید نهایت اخلاق خوب و انسانی را با همه مردم داشته باشیم، الا کسانی که علنا بخواهند در مقابل اسلام بایستند.
استاد حوزه علمیه قم، گفت: ما در بحث رابطه با فرق اسلامی هم، همین عقیده را داریم، و معتقدیم همانگونه که “تولی” مهم است، “تبری” هم مهم است، اما اعتقاد یک چیز و عمل چیز دیگری است؛ اعتقاد ما به ما میگوید در مقام عمل و رابطه با فرق اسلامی، در صف اول نماز آنها شرکت کن و در میان آنها با رفتار محبتآمیز، آنها را به خود و مذهبت متمایل کن، اما در ذهن و اعتقاد خود، آن چنان محکم باش، که یک به هزار هم احتمال ایجاد تشکیک در عقایدت در تو پیدا نشود.
وی گفت: نباید عمل ما به گونهای باشد که به مخالف عقیده، مذهب و دین خویش فحش دهیم، بلکه باید بگوییم همه ما خدا را میپرستیم؛ با آنها گفتوگو کنیم، تا بطلان عقاید آنها و حق خود را ثابت کنیم…
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
خاستگاه روسای جمهور آمریکا و اهدافی که تحت عنوان منافع ملی این کشور از آن یاد می کنند، به قدری متناقض است که بسیاری را به تعمق درباره خاستگاه آنها و نقشی که به عهده گرفته اند، وا داشته است. شواهدی زیادی وجود دارد که ثابت می کند عملکرد روسای جمهور آمریکا از محافلی هدایت می شود که به منافع ملی این کشور توجه نداشته و سعی در خدمت به لایه های دیگری دارند که از نظرها پنهان بوده و در سایه حرکت می کنند. این محافل پنهان، حلقه های فراماسونری هستند که بر مقدرات این کشور حاکم شده اند…
از میان روسای جمهور آمریکا از زمان جورج واشنگتن تاکنون تنها سه نفر از آنها در گروه های فراماسونری عضویت نداشته اند. این سه نفر عبارتند از آبراهام لینکلن (Abraham Lincoln)، جرالد کندی (John F. Kennedy) و اولیسس گرانت(Ulysses S .Grant). از میان این سه دو نفر از آنان ترور شده اند در حالی که هیچ یک از روسای جمهور غیرماسون ترور نشده اند. جورج بوش رئیس جمهور سابق آمریکا عضو گروه ماسونی اسکلت و جمجمه(Skull and Boes) بود. جان کری نیز در همین گروه عضویت داشت و در واقع رقابت دو دوست بود.
بنیان آمریکا از ابتدا به وسیله ماسون ها گذاشته شد. هر چهار نفر از امضا کنندگان استقلال آمریکا ماسون بودند. جورج واشنگتن(Georg Washington)، جان آدامز(John Adams)، بنجامین فرانکلین(Benjamin Franklin) و توماس جفرسون(Thomas Jefferson). در واقع آنها این کشور را ساختند تا در آینده در اختیار اهداف این شبکه جهانی قرار گیرد. لابی آنها در انگلیس این کشور را مجبور کرد به هیچ وجه متعرض آمریکا نشود تا بتواند خود را قوی کرده و برای نقشی که بدان سپرده خواهد شد، آماده کند. انگلستان به دلیل فشار همین لابی به راحتی از آمریکا عقب نشسته و هرگز متعرض آن نشد و در نهایت به شکل یک دنباله رو درآمد.
اما نکته مهم به رئیس جمهور کنونی آمریکا یعنی باراک اوباما باز می گردد. وی و هیلاری کلینتون در سال ۲۰۰۸ که رقابت های انتخاباتی ایالات متحده بسیار گرم بود در اجلاس گروه ماسونی بیلدربرگ شرکت کردند که نشان از برنامه های این شبکه جهانی برای به قدرت رساندن یکی دیگر از اعضایش با غافلگیری جامعه جهانی داشت زیرا آنها برای اولین بار شرایطی را پیش آوردند که انتخاب به یک سیاهپوست و یک زن محدود شد. هر یک از این دو پیروز می شد سروصدای زیادی را ایجاد می کرد که شاهد آن بودیم.
دلیل روی آوردن شبکه جهانی فراماسونری به این تاکتیک، آگاهی های روزافزون جهانی نسبت به نقش آنها بود زیرا در شرایطی که هر روز عده بیشتری از مردم به فعالیت آنها و نقشی که در هدایت جریان های سیاسی دارند افزایش می یافت به یک باره با روی آوردن به یک سیاهپوست که از طرف حلقه های پنهان آنها آماده شده است توجهات را به ناکجا آبادها منحرف کردند.
جرالد کندی که به وسیله عوامل سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا ترور شد، با دولتی در افتاد که درون دولت رسمی ایجاد شده بود و جریان ها را هدایت می کرد. این لایه پنهان می توانست تصمیمات رسمی را بی اثر ساخته و یا آنها را به گونه ای هدایت کند که ارتباطی با منافع ملی آمریکا نداشته باشد. در حالی که در اوج پریشانی و آشفتگی رژیم اسرائیل لایه پنهان آمریکا این رژیم را اتمی می کرد، رئیس جمهور کندی از شنیدن خبر اتمی شدن آن برآشفته شد. این نشان می داد که بالاترین تصمیم سیاسی ممکن می تواند بدون اطلاع شخص اول کشور به اجرا گذاشته شود. کسانی که از موضوع قدرت لابی اسرائیل در آمریکا بیاطلاعاند، همین موضوع یعنی تعجب کندی از اتمی شدن این رژیم را مثال می زنند تا ثابت کنند لابی اسرائیل در آمریکا قدرتی ندارد در غیر این صورت رئیس جمهور باید از چنین اتفاقی مطلع می بود؛ غافل از اینکه کندی غریبه ای در میان روسای جمهور آمریکا بود و در نهایت حذف گردید.
لایه پنهان ماسون های یهود ساخته در همه جا آماده دفاع از منافع این رژیم است. هنگامی که صدام حسین به ضرب سکه ای با طرح بخت النصر (پادشاه آشور که بنی اسرائیل را به بندگی گرفته به بابل برد) اقدام کرد، رژیم اسرائیل تبلیغات زیادی برای حمله به عراق به راه انداخت و در نهایت جورج بوش بدون مجوز شورای امنیت به این کشور حمله برد. این اقدام به حدی شگفت آور بود که دو متخصص برجسته روابط بینالملل یعنی جان میرشایمر و استفن والت، علیرغم تهدیدهای آتی که آنها را پس از طرح چنین موضوعی بیمناک می کرد، در کتابی لابی قدرتمند اسرائیل و نقش آن در هدایت سیاست خارجی آمریکا بر پایه منافع اسرائیل را اثبات کردند.
تردستی ماسون ها در روی کار آوردن باراک اوبامای سیاهپوست اوج اقتدار آنها در نظامی سیاسی ایالات متحده را نشان می دهد. وی که پشتوانه بسیار ضعیفی داشته و تنها مجری سیاست های دیکته شده می باشد تاکنون به طور کامل در خدمت اسرائیل بوده و وزیر خارجه وی یکی از متعهدین به پیگیری آرمان های صهیونیسم است. هر اندازه منافع رژیم صهیونیستی به دلیل خیزش ملت های منطقه بیشتر به خطر می افتد، آمریکا نقش روشن تری در حمایت از این رژیم ایفا می کند.
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
آن روز هم مانند برخی روزها سوار بر اتوبوس (بی آر تی) مسیر میدان آزادی به سه راه تهرانپارس را می پیمودم که درحساسترین نقطه مسیر متوجه موضوع عجیبی شدم به گونه ای که تاکنون ذهن من را به خود مشغول کرده است. آخر این نقطه همیشه برایم خاطره انگیز و غرورآفرین و یادآور شکوه و عظمت این امت بوده و شور و خروش و غرور و غیرت این ملت در آن به تصویر کشیده شده است، شاید حدس زده باشید که منظورم کجاست…
بله، میدان انقلاب اسلامی تهران و مجسمه آن که در عین سادگی و بی ریایی در بر دارنده مفاهیم بلندی بود.
این میدان فقط متعلق به تهرانی ها نیست و میدانیست متعلق به همه ایرانیان و تا به یاد داریم همیشه میعادگاه صحنه های باشکوه برای ملت بزرگ ما بوده است.
از روزی که ایجاد تغییرات در این میدان شروع شد با حساسیت ویژ ه ای موضوع را پیگیری میکردم زیرا با برداشتنه شدن مجسمه این میدان که اهمیت آن را شرح دادم نگران سرنوشت مبهم آن بودم.
اما همیشه با خود میگفتم که با وجود اینهمه هنرمند متعهد و با ذوق انشاالله طرح و نقشه ای به مراتب بهتر و انقلابی تر در این میدان اجرا خواهد شد.
کار ساخت میدان از یک سازه منحنی وار شروع شد! که برخی نقل قولها مدعی هستند این فرم نماد هنر ایرانیان است البته این موضوع نیازمند مراجعه به فرهنگ معماری ایرانی و بررسی فرمهای بکار رفته در آن است تا میزان قرابت آنها را با فرم سازه مذکور مشخص نماید.
به راستی اگر عزیزان متولی، اینقدر نگران فرمهای اصیل ایرانی هستند چرا در مورد فرم هرمی مثلثی جدید مجلس شورای اسلامی نگران نیستند و آیا میشود بفرمایند که این فرم در کجای فرهنگ معماری ما جا دارد؟!(فرمی که ما را به یاد هرمهای ماسونی می اندازد)
بگذریم اما اصل ماجرا از آنجایی آغاز شد که نماکاری و نازک کاری سازه مذکور آغاز گردید.زیرا مفاهیم و نماد های اصلی آرام آرام خود را از نقشه های روی کاغذ به صحنه دیدگاه مردم و عرصه عمومی کشاندند؛ و من در کمال ناباوری شاهد خود نمایی ستاره شش پر اسراییل در پوشش سازه مذکور بودم.
که البته تصویر یک گل پنج پر در وسط آن دیده میشود.ستاره هایی که در کنار هم چیده شده اند و کل سطح سازه میدان را پوشش داده اند.
من از طرح گلها و میزان ارتباط آنها با نام میدان انقلاب اسلامی میگذرم و اینکه این گلها با وجود داشتن مفاهیم زیبا میزان قرابتشان با موضوع طرح به چه میزان است؟!
آنچه امروز در میدان انقلاب اسلامی به چشم می آید ستاره شش پری است که در قلب پرچم نحس رژیم غاصب اسراییل جای گرفته است و برای صهیونیست ها دارای مفاهیم ویژه ایست این موضوع برای بسیاری روشن است.
اما شاید به دلیل بی اطلاعی یا بی توجهی هنرمند طرح و مسؤلین مربوطه موضوع به این آشکاری مورد غفلت واقع شده و با کمال تاسف بعد از اجرایی شدن و صرف هزینه هایی از بیت المال مسلمین شاهد خودنمایی این نماد منحوس هستیم.
توجه شما را به بخشی از فرمایشات مقام معظم رهبری در ارتباط با استفاده از نماد ها در هفدهمین اجلاس سراسرى نماز(۱۳۸۷/۰۸/۲۹ ) جلب میکنیم:
“صهیونیستها هر نقطهى دنیا که خواستند یک ساختمانى بسازند، آن علامت نحس ستارهى داوود را سعى کردند یکجورى رویش تثبیت کنند. کار سیاسىشان اینجورى است.”
حال باید پرسید آیا علایم و نمادهای رایج در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما جوابگوی نیاز طراح در بر آوردن خواسته های طراحی اش نبوده که او را بر آن داشته از این نشانه استفاده کند!؟ ستاره هشت پرکه در اکثر بناهای فرهنگی و اصیل ایرانی بکار رفته ایرانی تر و اسلامی تر است یا ستاره شش پر؟
در آخر امیدواریم مسولیین فرهنگی ما هوشیارانه تر نسبت به اتفاقات فرهنگی جامعه برخورد کنند تا شاهد اینگونه بی دقتی ها – که امیدواریم سهوی باشد – نباشیم و به گونه ای رفتار نکنیم که بعد از اینکه کار از کار گذشته در صدد جبران برآییم.
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
خبرگزاری فارس نوشت : بار دیگر، دست عناد و لجاج وهابیها در مدینه منوره، گریبان اسلام را گرفته و در اقدامی خصمانه، نام مبارک «محمد المهدی حیّ» را به «محمد المهدی» تغییر داده است…
به گزارش فارس، در دو حیاط جانبی مسجدالنبی (ص) که بهکمک چترهایی مسقف میشوند، نامهای شریف اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به شیوه زیبایی حک شده است.البته در کنار این اسامی، نامبرخی صحابه رسول خدا (ص) از عاقبت به خیران آنان گرفته تا دیگران، به چشم میخورد.این حکاکیها توسط عثمانیها صورت گرفته و جلوه زیبایی به این قسمت بخشیده است. به ویژه آنکه شیعیان با دیدن این اسامی شریف، حال و هوای دیگری را در شهر پیامبر (ص) تجربه میکنند.
متأسفانه از دو سال پیش، دست عناد و لجاج وهابیها گریبان این اسامی منقوش را نیز گرفته است. به طوری که در اصلاحاتی ناشیانه، نام مبارک «محمد المهدی حی» را ـ چنانچه در تصویر مشهود است ـ به «محمد المهدی» تغییر دادهاند.این معاندان که وجهه اسلام را نیز خدشهدار کردهاند، با دستبردن در حکاکی نام زیبای امام زمان (عج)، اتصال حرف «ح» به حرف «ی» را که نمادی از حیات و زندهبودن امام زمان (عج) است را به هم زدهاند و به صورت ناشیانهای، زائدهای بر حرف «ی» افزودهاند.
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
بسیاری از سایت و وبلاگ ها بارها ل انواع شرکت های فراماسونری را معرفی کرده اند اما راهکاریی به جای آن پیش نهاد نداده اند و اطلاعات درستی از این که چرا این شرکت ها فراماسونی هستند نمیدهند ، وب سایت ظهور در این پست به معرفی دلایل فراماسونری بودن معروفترین برندهای تجاری می پردازد…پیگیر این مطلب باشید و دلیل فراماسونی بودن این شرکت های بزرگ را بدانید…
شرکت: نستل Nestle
محصولات و شرکتهای وابسته:
انواع شوکولات، قهوه و نسکافه، محصولات لبنیاتی و …
KitKat شوکولات
Maggi مواد غذایی
L’Oreal لوازم بهداشتی، آرایشی
این شرکت سوییسی ۱/۵۰ درصد از سهام شرکت مواد غذلیی اسرائیلی به نام Osem Investments را دارا می باشد. Nestle در دسامبر سال ۲۰۰۰، اعلام کرد که میلیونها دلار صرف راه اندازی مرکز تحقیق و توسعه ((R&D در اسرائیل خواهد کرد.
در سال ۱٩٩٨، آقای Peter BrabeckLetmathen در پی متقاعد کردن Nestle، جایزه ویژه (Jubilee) را از شخص نخست وزیر اسرائیل –نتانیاهو دریافت کرد. این بزرگترین جایزه ایست که تا کنون رژیم اسرائیل اعطا کرده است و تنها به اشخاص و یا سازمان هایی اختصاص می یابد که با سرمایه گذاری و مبادلاتشان، بیشترین تاثیر را در قدرتمند کردن اقتصاد اسرائیل داشته باشند.
شرکت: تیمبرلند Timberland
محصولات:
انواع کفش: ورزشی، راحتی، پوتین، صندل و …
لباس: کاپشن چرم، بادگیرهای ضد آب، کاپشن های سبک
کمربند، کلاه، کوله پشتی، چمدان، جوراب، عینک آفتابی، کیف پول و ساعت
تیمبرلند یک شرکت تولید کفش، البسه ١/١ میلیارد دلاری می باشد. Jeffry Swartz رئیس و مدیر اجرایی این شرکت، یک صهیونیست فعال است.
در یکی از جلسات «همبستگی اسرائیل» که اخیرا برپا شده بود، او پیشنهاداتی ارائه داد تا تبلیغات و ادعاهای اسرائیل در اجتماع آمریکا باورپذیرتر باشد. در مصاحبه ای به عنوان مدیر اجرائی شرکت، اظهاراتی مبنی بر فرستادن ۱۰۰ آدم کش به عنوان سفیر اسرائیل به آمریکا، داشت، تا این افراد یهودیان مقیم آمریکا را مجاب به کمک به اسرائیل کنند.
اگرچه تیمبرلند یک شرکت تجاری عمومی می باشد ولی Swartz و خانواده اش تقریبا ۴٧ درصد سهام و ٨١ درصد از قدرت رای شرکت را دارا می باشند.
شرکت : کوکاکولا
شرکتهای وابسته:
فانتا
اسپرایت
کانادا درای
…
از سال ١٩۶۶ کوکالا تبدیل به یکی از ثابت قدمترین پشتیبانان اسرائیل شد.
در سال ١٩٩٧ هیئت دولتی اقتصادی اسرائیل در مهمانی شامی به افتخار کوکاکولا بخاطر ٣٠ سال پشتیبانی بی وقفه خود از اسرائیل و عدم توجه به تحریم کشورهای عرب، قدردانی کرد.
(در مقابل پپسی به تحریم اسرائیل که تا سال ١٩٩١ از سوی کشورهای عربی اعمال شده بود مقید ماند و از سال ١٩٩۲ تجارت خود را با اسرائیل از سر گرفت.)
در سال ۲٠٠١ اداره مرکزی کوکاکولا میزبان و حامی اصلی اتاق بازرگانی آمریکایی – اسرائیلی شد.
آشکار شده که کوکاکولا برنامه ای آموزشی برای کارگرانش بر پایه برخورد صهیونیسم عرب ترتیب داده. محتویات این دوره توسط دولت اسرائیل و یک آژانس یهودی تهیه و تنظیم شده است.
در فوریه ۲٠٠۲، کوکاکولا در کاری گروهی با سازمان «دوستان اسرائیل» و National Hillel پشتیبانی از مقاله Linda Gradstein خبرنگار بدنام صهیونیسم را در دانشگاه Minnesotaبه عهده گرفت.
در جولای ۲٠٠۲، اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه کوکاکولا جهت صرفه جویی میلیون دلاری بخاطر معافیت مالیاتی, اقدام به ساخت کارخانه ای جدید در زمین های اشغال شده فلسطین (قیریات قط) کرد.
در اکتبر ۲۰۰۵، کوکاکولا میزان سرمایه گذاری خود را در اسرائیل افزاریش داد و ۵١ درصد از سهام کارخانه شراب سازی Tavor را خرید.
آیا هنوز هم کوکا می نوشید؟
شرکت : صنایع دلتا گلیل Delta Galil Industries
شرکتهای وابسته:
Boss
Calvin Klein
GAP
«دلتا گلیل» بزرگترین تولید کننده و فروشنده در صنعت نساجی اسرائیل است و یکی از بزرگترین آرمهای تجاری تولید لباس در دنیا را دارا می باشد.
Dov Lautman موسس، رئیس و بزرگترین سهام دار این شرکت از وابستگان نزدیک رئیس جمهور اسرائیل، اهود باراک می باشد.
سازمان دیدبان حقوق بشر، دلتا گلیل را به استثمار کارگران عرب متهم ساخت.
از آنجایی که هزینه تولید محصول به حداقل ممکن برسد، بسیاری از محصولات این شرکت در کشورهای ترکیه، اردن و مصر تولید می شود. بدین صورت که مواد اولیه به اردن می رود، در آنجا دوخته می شود و دوباره به اسرائیل بر می گرردد، و از آنجا با برچسب «Made in Israel» به سراسر جهان فرستاده می شود.
شرکت: والت دیزنی
محصولات و شرکت های وابسته:
دیزنی لند (شهرک بازی) Disneyland
یورو دیزنی EuroDisney
تولیدات دیزنی
شرکت « والت دیزنی» در نمایشگاه هزاره واقع در Epcot Center در ایالت فلوریدا، بیت المقدس را بعنوان پایتخت اسرائیل معرفی کرد. و از آنجایی که بیت المقدس به طور نا مشروع غصب شده و بنابر مصوبه سازمان ملل (٢۴٢،٢٣٧ و ۴۰۵)، هرگز این شهر نمی تواند بعنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخته شود. از ٨ میلیون دلار هزینه این نمایشگاه، اسرائیل مبلغ ٨/١میلیون دلار سرمایه گذاری کرد و با دیزنی در گسترش این نمایشگاه شریک شد. این بخشی از مبارزه فیزیکی اسرائیل برای یهودیزه کردن بیت المقدس و مبارزه روانی برای پذیرفته شدن این ادعا در دیدگاه جهانی می باشد.
یکی از شیوخ عرب در عملی مبتکرانه طرحی را برای تحریم دیزنی ارائه کرد که متاسفانه در آخرین لحظات توسط یکی از شاهزادگان سعودی منتفی شد. ولید بن تلال که یکی از بزرگترین سهامداران «یورودیزنی» می باشد عنوان کرد: «درصورتی که دیزنی را تحریم کنیم برد با اسرائیل خواهد بود. زیرا در منفی شدن وجهه ی ما در آمریکا تاثیر خواهد داشت.» و این درحالی است که به طور میانگین سالانه ٢٠٠ هزار عرب از «دیزنی» بازدید می کنند و میزان مبادلات این شرکت با خاور میانه بیشتر از ١٠٠میلیون دلار در سال است.
شرکت : اینتل Intel
محصولات:
پردازنده های سلرون، پنتیوم، ایتانیوم و …
Processors Celeron, Pentium, Itanium, etc
Motherboards, Chipsets, Adapters, Controllers,
محصولات شبکه، بی سیم و ابزار ساخت نرم افزار.
بی تردید اینتل یکی از بزرگترین حامیان اسرائیل می باشد. یکی از اولین مراکز توسعه این شرکت خارج از آمریکا در منطقه حیفا در سال ۱٩٧۴ بازگشایی شد. و از آن موقع سرمایه گذاری در این رژیم ادامه داشته است. در سال ۲۰۰۰، آنها بیش از ۴۰۰۰ اسرائیلی را استخدام کردند و تنها از صادرات کارخانه واقع در LachishQiryat Gat اسرائیل (بازگشایی فوریه ٩٩) تا سقف ۳میلیون دلار در روز و به طور تقریبی یک میلیار دلار در سال درآمد دارد.
الاودا (ائتلاف راست فلسطین) عنوان می کند Qiryat Gat زمینی که کارخانه اینتل بر آن نهاده شده است در واقع منطقه روستایی بوده به نام «عراق المنشیا» که توسط اسرائیل غصب شده است. «عراق المنشیا» روستایی بوده با ۲۰۰۰ سکنه که در ۳۰۰ خانه زندگی می کردند با ۲ مسجد و یک مدرسه. ساکنان اصلی این روستا با تهدید و ارعاب رانده شده و تمتم زمین روستا ویران می شود تا Qiryat Gat برای سکونت شهروندان جدید اسرائیلی آماده شود. امروز جمعیت باقیمانده از «عراق المنشیا» هنوز اجازه برگشتن به سرزمین خود را ندارند. اقدامات قانونی بر ضد اینتل مبنی بر ساختن کارخانه در سرزمین غارت شده صورت گرفته است.
کارخانه اینتل بر روی زمین های اشغالی فـلـوجه
شرکت: نوکیا Nokia
محصولات:
محصولات الکترونیکی، گوشی همراه، ثابت، تلویزیون و …
شرکت «نوکیا» اقدام به سرمایه گذاری سنگینی در اسرائیل نموده است.
Lars Wolf مدیر کل نوکیا در مصاحبه ای با روزنامه اورشلیم پست Jerusalem Post (۴ مارس ٢٠٠١) اظهار داشت: «از آنجایی که در پروژه ی داخلی ما به نام «پروژه اسرائیل»، شبکه اسرائیل یکی از اهداف ماست و همچنین سازمان اقتصادی و مرکز تحقیقات نوکیا نیز حساب ویژه ای برروی اسرائیل باز کرده، ما اسرائیل را به عنوان چشم انداز و دورنمای تمام اهداف نوکیا می دانیم.»
« شرکاء اقتصادی نوکیا (شاخه ای از سازمان اقتصادی نوکیا)» در ماه دسامبر ٢٠٠٠ سرمایه ای ۵۰۰ میلیون دلاری را به شرکتهای اسرائیلی اختصاص داد. مرکز تحقیقات نوکیا به دنبال بازار اسرائیل به هر وسیله ممکن می باشد.
—————————————————————————
اسامی شرکتهای حامی سازمان فراماسونری (صهیونیسم بین الملل)
فورد موتورز فیات امی EMI
موییل لیلاند اسکوئیب
بریتیش پترولیوم اگزوگروپ رولن
آی.بی.ام فوته هوفنونگ شوتله آبوت
اونی لور سیبا گایگی گروندیک
جنرال الکتریک کلگیت-پالمولیو اطلس کوپکو
کرایسلر براون وارتا
آیتیتی کنتیننتال آگا AGA
رنو جان دیر هوور
فیلیپس بوش گلاسکوهولدینگ
باسف شنایدر شبکههای تلویزیونی:
هوخست کوکاکولا CBC-ABC-NBC
دایملر بنز بندیکس شرکتهای فیلمسازی:
فولکس واگن مسی فرگوسن اونیورسال
بایر اونی رویال پارامونت
زیمنس سینگر یونایتد آرتیست
آی سی آی ب.اف.گودریچ برادران وارنر
نستله هنکل مترو گلدین مایر
پ.اند گمبل فایزر کلمبیا
گودیر الکترولوکس فاکس قرن بیستم
آ.ا.گ AEG ساندوز کاترپیلار
ک.اچ.دی مانسمان آی ام اریکسون
پی یو کولمان اولیّوتی
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
در این وب انواع پست های نمادهای ماسونری گذاشته ایم اما زیاد درباره تاثیر و کاربرد این گروه در طول تاریخ و مخصوصا در ایران حرفی زده نشده که این پست اختصاصا به این موضوع میپردازد ( البته به بخشی از آن)…در ۲۸ آذر ۱۳۶۹ / دسامبر ۱۹۹۰ مطبوعات ایران گزارشی به نقل از خبرگزاری یوگسلاوی [سابق] منتشر کردند. در این گزارش آمده بود که فراماسونهای ایرانی در تلاشاند تا ایدئولوژی خویش [یعنی فراماسونری] را به عنوان محور مبارزات اپوزیسیون خارج از کشور قرار دهند…
صحت گزارش، مورد تردید بود و نیز توانایی اپوزیسیون در اتحاد و پیوند گروههای متفرق مخالف جمهوری اسلامی به چالش کشیده شد. ۲ با این همه، این امر کاملاً آشکار بود که تمامی فعالیتهای منسجم فراماسونری در داخل ایران به پایان رسیده و تنها در امریکا و اروپا (میزبانان مهاجران سیاسی) برای آنان شانس بقا و ادامه حیات وجود داشت…این تغییر مکان به خارج از ایران، نشانه بازگشت فراماسونری ایران به خاستگاه اولیه خود (اروپا و آمریکا) بود. از اوایل قرن نوزدهم که اولین آشنایی ایرانیان با فراماسونری به وقوع پیوست تا سال ۱۹۰۸ م (سال به بار نشستن مشروطیت) بیشتر فعالیتهای ماسونی ایرانیان در خارج از ایران انجام میشد. ۳ اگر چه تأسیس «فراموشخانه» به سال ۱۸۵۸ م. یک استثنا محسوب میشود. مؤسس فراموشخانه، میرزا ملکمخان چندین سال به عضویت لژ «دوستی صمیمی»۴ پاریس درآمده بود و تأسیس فراموشخانه نیز ابتکاری کاملاً شخصی بود، زیرا از طرف لژ شرق اعظم فرانسه۵ نیز به رسمیت شناخته نشد. ۶
به دلایل متعدد و شواهد مشخص، بیشتر ایرانیان معروف و صاحب نام در شهرهای لندن و پاریس به فعالیتهای ماسونی روی میآوردند و عموماً از طرف دولتهای میزبان، حمایت و پشتیبانی میشدند. با وجود این امر، شواهدی هم از علاقهمندی دیپلماتهای ایرانی به فعالیتهای ماسونی در شهر استانبول نیز وجود دارد که ما درصدد بررسی این مورد هستیم…برپایه گزارش لژهای فراماسونری، این گونه لژها از اوایل سال ۱۷۶۸ م. در استانبول فعالیت خود را آغاز کرده، اما در اواسط قرن نوزدهم میلادی بود که لژها نقش مهمی در حیات سیاسی امپراتوری عثمانی بازی کردند. ۷ اعضای لژها در شروع کار، به تجار اروپایی و نیز اقلیتهای غیر مسلمان امپراتوری عثمانی محدود میشد، اما پس از چندی شخصیتهای بلندپایه عثمانی نیز جذب این لژها شدند. عضویت این مقامات، اهمیت سیاسی ـ عقیدتی فراوانی داشت، زیرا عضویت آنها، دقیقاً در راستای سیاست هماهنگ قدرتهای اروپایی بود که در امپراتوری اصرار بر رفرم داشتند. گسترش لژهای فراماسونی از نظر تشکیلاتی و تعداد اعضای آن با هماهنگی لژهای اعظم پایتختهای اروپایی در ارتباط نزدیک با استانبول صورت میگرفت.
شواهد متقنی درباره وابستگی چندین لژ استانبول به لژ شرق اعظم فرانسه وجود دارد. اولین آنها لژ ستاره بسفر۸ بود که عملاً در ۲۶ آوریل ۱۸۵۸ گشایش یافت و بیشتر اعضای آن، فرانسوی بودند، اما طی چندین سال، شمار کمی از ترکان نیز مانند یونانیها، یهودیها و ارمنیها به عضویت آن درآمدند. ۹…در همان سال شروع فعالیتِ لژ ستاره بسفر، میرزا حسینخان سپهسالار، سفیر ایران در «باب عالی»، مأموریت دوازده ساله خویش را آغاز کرده بود. وی در مدت سفارت خود ارتباطهائی با شبکههای فراماسونری استانبول داشت. هر چند که این رابطه را نمیتوان با مدارک و شواهد مشخص اثبات کرد. به گفته رایین، میرزا حسینخان عضو لژ شرق اعظم فرانسه و نیز عضو لژ شماره ۱۷۵ انگلیسیها بود. ۱۰ این اظهارات نه تنها بدون سند و مدرکاند، بلکه تاحدودی نیز مبهماند، زیرا زمان و مکان این عضویت، مشخص نشده است. رایین مجدداً ادعا میکند که میرزا حسینخان از اعضای فراموشخانه ملکمخان بود. این ادعا نیز تا حدودی مشکوک و مورد تردید است، زیرا بنا بر واقعیات، میرزا حسینخان هنگام اقامت خود در استانبول مدت کوتاهی در سازمانهای شبه فراماسونری استانبول حضور داشت. ۱۱
با این اوصاف، این امکان وجود دارد که میرزا حسینخان واقعاً یک فراماسون باشد. وی در دوره جوانی در پاریس تحصیل کرد و اگر به عضویت لژ شرق اعظم درآمده باشد، این اقدام دقیقاً با علایق و تمایلات اولین ایرانیان مسافر اروپا مطابقت دارد و شاید هم در دوره سفارت خود در بمبئی و تفلیس به این گونه فعالیت ها دست زده است. واقعیت قابل قبول این است که رهبران تنظیمات عثمانی که میرزا حسینخان با آنان مراوده داشت فراماسون بودند، افرادی مانند محمدامین علیپاشا (وزیر امور خارجه عثمانی)، کیچیکی زاده، مهمت فؤاد پاشا (صدر اعظم آتی عثمانی) و شاهزاده مصری مصطفی فضلی پاشا که همگی مقام و منصب دولتی داشتند. فعالیت ماسونی علیپاشا مشخص نیست، اما نام فؤاد پاشا به عنوان عضو لژ ستاره بسفر ثبت شده است. ۱۲ و مصطفی فضلی نیز در لژ اتحاد شرق، ۱۳ وابسته به لژ شرق اعظم فرانسه که در سال ۱۸۶۳ م . تأسیس شده بود، عضویت داشت. ۱۴ میرزا حسینخان با حرارت و اشتیاق فراوان،اصلاحات و اقدامات حکومتی تحت نظر علیپاشا و فؤاد پاشا را به تهران گزارش داد و از نامه سرگشاده مصطفی فضلی پاشا به سلطان عبدالعزیز مبنی بر برقراری حکومت مشروطه، تعریف و تمجید کرد.۱۵ با در نظر داشتن ستایش میرزاحسینخان از دیدگاه و نگرش اصلاحی مقامات عثمانی، این واقعیت، قابل قبول مینمایاند که وی نیز همراه این مقامات در فعالیتهای فراماسونی شرکت داشت. ۱۶
گفته میشود با پیوستن رضاقلیخان ـ درویش ایرانی که معمولاً با عنوان حاج میرزاصفا شناخته میشود ـ به میرزا حسینخان و علیپاشا، روابط این دو مستحکمتر شد. ۱۷ میرزاصفا در سال ۱۷۹۷ م. در سوادکوه به دنیا آمد. وی برای تحصیل فقه به عتبات عالیات مسافرت کرد. در کربلا با حسینعلی شاه، شیخ نعمتاللهی مقیم کربلا (م ۱۸۱۸ م) آشنا شد. این ارتباط برای یک طلبه علوم دینی غیرمعمول بود. حاجمیرزا صفا بعد از مرگ حسینعلیشاه به مناطق مختلف جهان عرب مسافرت کرد و ظاهراً هزاران سنی را در شهرهای قاهره، دمشق و حجاز جذب مذهب تشیع کرد. باید در نظر داشت که در دوره قاجاریه، این گونه ادعاها دائماً از سوی عالمان مذهبی ایران و نیز درویشان ایرانی که مدت طولانی در مناطق عرب زبان اقامت داشتند، مطرح میشد که اثبات آن غیرممکن بوده و معمولاً با شک و تردید به آنها نگریسته میشود.
البته مشخص نیست که حاجمیرزا صفا چندین سال پیش از میرزا حسینخان در استانبول حضور داشته است. نیز گفته میشود حاجمیرزا در استانبول تعدادی از شخصیتهای معروف عثمانی، مانند علیپاشا، مصطفی رشیدپاشا، رضاپاشا، وزیر دربار سلطان عبدالحمید را به مذهب تشیع درآورده است. این ادعاها بسیار بعید به نظر میرسد. ۱۸
بنابر آخرین یافتهها هیچگونه نشانهای از نام حاجمیرزا صفا در منابع دوره تنظیمات وجود ندارد و حتی این فرض که واقعاً وی با شخصیتهای عثمانی آشنایی داشته است نیز مورد تردید است. البته نکتهای را که میتوان پذیرفت این است که شاید وی آنان را متقاعد کرده است که نگاه خوشبینانهتری به شیعیان داشته باشند، زیرا مقامات دوره تنظیمات در مقایسه با نسلهای قبلی حاکمان امپراتوری عثمانی، سختگیری مذهبی کمتری اعمال میکردند و از این تفکر لاینفک ایدئولوژیک سنتی دولت مردان قدیمی عثمانی در رویارویی با شیعیان، فارغ بودند. حاجمیرزا صفا به عنوان مشاور غیررسمی سفارت ایران در امور مذهبی، عمل میکرد و در کمک به میرزا حسینخان در رفع ممنوعیت برگزاری مراسم عاشورا در شهر استانبول مؤثر بود.۱۹
رایین در اینباره عنوان میکند که حاجمیرزا صفا نه تنها مبلغ مذهبی پرشوری بود، بلکه در هستههای فراماسونی استانبول شهرت و آوازه فراوانی داشت، زیرا وفاداری معنوی فراماسونی، عامل مهمی برای ارتباط و جذب عثمانیان به وی بود. ۲۰ مأخذ مورد استناد اسماعیل رایین در این مورد، کتاب ترکان فراماسون۲۱ نوشته مهمت بیپاشا است. براساس آخرین اطلاعات هیچاثری از این کتاب در دست نیست و رایین مکان و زمان انتشار کتاب را نیز ذکر نکرده است. نکته دیگر،ترکیب دو لقب (بی) و (پاشا) در اسامی عثمانی قطعاً غیر ممکن است،حتی با در نظر گرفتن وجود این کتاب، طبق گفته رایین، حاجمیرزاصفا جاسوس انگلیسیها بود که در محافل فراماسونی علیه طبقه حاکم عثمانی فعالیت میکرد. این ادعا نیز به دلایل متعددی مورد تردید است…با این حال، احتمال ارتباط حاجمیرزا صفا با محافل فراماسونی را نباید به طول کلی نادیده انگاشت. مسافرت و اقامت طولانی وی در پاریس، این احتمال را در ذهن متبادر میکند که چند نفر از کارمندان سفارت ایرانی که خود، فراماسون بودند وی را نیز همچون سایر مسافران معروف ایرانی، وارد لژهای فراماسونی کرده باشند. علاوه بر این، تلفیق وفاداری صوفیانه و فراماسونی در استانبول امری ناشناخته نبود، زیرا فرقه بکتاشیه روابط صمیمی با فراماسونها داشتند. ۲۲ مثلاً عطاءالله (پوستنشین مولوی خانه گالاتا) در دهه آخر سال ۱۸۸۰ م به عضویت لژهای فراماسونی پیوست. ۲۳ موسی کاظم افندی نقشبندی هم که چندی شیخالاسلام بود، فراماسون بود. ۲۴… وفاداری ماسونی میرزا ملکمخان، همکار میرزا حسینخان در سالهای اقامت استانبول، بسیار آشکار و پراهمیت است. ملکمخان در ۱۰ دسامبر ۱۸۵۷ به همراه شش تن دیگر به عضویت لژ دوستی صمیمی پاریس درآمد. این شش نفر جزء هیئت میرزا فرخخان غفاری بودند که در سایه حمایت فرانسویها برای مذاکره با انگلیس درباره پیامدهای جنگ کوتاه مدت ایران و انگلیس در سال ۱۸۵۶ م. مأموریت داشتند. ۲۵ ملکمخان به سال ۱۸۶۱ م. بعد از ممنوعیت فعالیت فراموشخانه، از ایران خارج شد. وی در راه استانبول به بغداد رفت و مدتی در آن شهر بود. در استانبول نظر میرزا حسینخان را به خود جلب کرد و وی توانست مقام کنسول سفارت ایران را برای ملکمخان به دست آورد…ملکمخان مقام خویش را با وقفه کوتاهی در سال ۱۸۶۸ م تا زمان بازگشت میرزا حسینخان به تهران در سال ۱۸۷۱ م. حفظ کرد. بعد از بازگشت ملکمخان به تهران بود که این دو، دوباره همکاری خود را درباره موضوعات و علایق مشترک، از سر گرفتند. ۲۶ …هیچ سند مسلم کافی مبنی بر مشارکت ملکمخان در طول اقامت نه ساله وی در لژهای فراماسونی استانبول وجود ندارد، اما میتوان این گونه فرض کرد که وی به عنوان فردی مؤثر در فعالیت های فراماسونی به شمار میآمد، زیرا مانند حسینخان بیشتر دوستان و نزدیکان وی در حکومت عثمانی فراماسون بودند. ظاهراً علیپاشا مخالف سرسخت ملکم خان بود. ۲۷ اما روابط ملکمخان با فؤاد پاشا در سطح خوبی قرار داشت، زیرا بعدها در زمان بروز گرفتاریهای فراوان برای ملکمخان در سفارت ایران، وی تابعیت عثمانی را برای ملکمخان فراهم آورد و حتی تلاش کرد تا ملکم خان را به عنوان مشاور وزارت امور خارجه عثمانی منصوب کند. ۲۸ ملکمخان با احمد وفیقشاه و منیف پاشا نیز ارتباط داشت. درباره وفیق پاشا گفته شده که در لژ شادی۲۹، از لژهای وابسته به لژ شرق اعظم فرانسه، عضویت داشت. ۳۰ و منیفپاشا نیز به عنوان پایه گذار انجمن علمی عثمانی، خود از اعضای لژ اتحاد شرق۳۱ بهشمار میرفت. ۳۲…ارتباط ملکم با این دو، تنها یک رابطه در قالب تعهد فراماسونی نبود، بلکه آنان درباره تغییر الفبا نیز اشتراک نظر داشتند و فعالیتهای فراماسونی آنان در استانبول و عدم رضایت آنان از الفبای عربی، نشانههایی از جدایی آنان از سنن قدیمی و سنتی بود. سخن آخر این که ملکم خان در سال ۱۸۷۳ هنگام عبور از استانبول به گونهای تملقآمیز از نشست لژ ترقی۳۳ تعریف و تمجید میکند.۳۴
فعالیتهای فراماسونی میرزا حسینخان و ارتباط وی با حلقههای فراماسونی در استانبول بهگونه چشمگیری براساس شواهد و قراین ]و نه براساس اسناد صریح روشن] بررسی شد. به عکس، حسن علیخان گروسی امیرنظام، جانشین میرزا حسینخان، آشکارا فراماسون بود. وی در ۲۸ فوریه ۱۸۶۰ به همراه چهار تن از دیپلماتهای ایرانی به عضویت لژ دوستی صمیمی درآمدند.۳۵ به نظر میرسد این لژ در جذب افراد سرشناس ایرانی تمایل فراوانی داشت. مدت اقامت امیرنظام در استانبول تنها دو سال بود. در این دو سال ما نشانهای از ارتباط وی با دیگر فراماسونهای شهر استانبول نداریم.
سفیر بعدی میرزامحسنخان معینالملک نیز مانند امیر نظام با فعالیتهای فراماسونی آشنا شد. معینالملک قبل از آن که در لندن به مقام دولتی منصوب شود، چندین سال در پاریس اقامت داشت. با در نظر گرفتن اسناد و مدارک در سالهای پایانی فعالیتهای ماسونی، این احتمال وجود دارد که وی در طول اقامت در پاریس و لندن فعالیتهای قابل ملاحظهای در حلقههای ماسونی داشت. بنابراین وی قبل از آن که در سال ۱۸۷۳ م وارد شهر استانبول شود به مدت یک دهه، تجربه فعالیت فراماسونی را کسب کرده بود. در طول مأموریت سیزده ساله میرزا محسنخان در استانبول، نریمانخان نیز به سفارت پیوست. وی در سال ۱۸۶۰ م در پاریس به عضویت لژهای فراماسونی درآمده بود. بنابراین، جای تعجب نیست که این دوره، اوج فعالیتهای شدید فراماسونی دیپلماتهای ایرانی در لژهای استانبول است.
میرزا محسنخان بلافاصله بعد از ورود به استانبول همکاری خود را با حلقههای فراماسونی آغاز کرد. براساس دو منبع ترکی، میرزا محسنخان در لژ شادی فعال بود، اما این امر بعید به نظر میرسید، زیرا این لژ دستکم در سال ۱۸۶۶ م تأسیس شده بود و تمام جلسات لژ نیز به زبان ارمنی برگزار میشد و اعضای آن نیز منحصراً ارمنیان بودند۳۶ و این لژ ترقی بود که میرزا محسنخان و دیگر اعضای سفارت ایران آن را برای فعالیتهای فراماسونی خویش انتخاب کردند.
در نتیجه حمایت لژ شرق اعظم فرانسه، لژ ترقی رسماً در تاریخ ۲۸ مارس ۱۸۶۸ آغاز به کار کرد. با وجود آن که لژ، این ادعا را داشت که در جهت پیوند و هماهنگی بین ملیتهای مختلف امپراتوری عثمانی فعالیت میکند، تنها پس از گذشت دو سال از آغاز فعالیت، نه تنها نام یونانی داشت، بلکه تمام اعضای آن یونانی بودند و زبان یونانی زبان رسمی جلسات لژ بود. در سال ۱۸۷۰م رهبری لژ مشخصاً به اسکالیری۳۷ اعطا شد. وی گروههای غیریونانی را وارد لژ نمود و برخلاف مواضع بعضی از اعضای لژ، زبان ترکی را به عنوان زبان رسمی جلسات، جایگزین زبان یونانی کرد. ۳۸
اسکالیری گرچه شهروند یونانی ساکن استانبول بود، اما در تاریخ فراماسونی استانبول نقش بسیار مهمی ایفا کرد. وی دلال کالاهایی، نظیر حبوبات و شراب بود و از روی تفنن به حرفه صرافی و خرید و فروش ابزار نقاشی نیز اشتغال داشت. این نشان میدهد که وی تمام تلاش خویش را در گسترش فعالیتهای فراماسونی و رسیدن به اهداف سیاسی به کار میبرده است. اما این سئوال وجود دارد که این اقدامات صرفاً ابتکار اسکالیری بوده است یا خیر؟ اسکالیری از زمان شروع فعالیت لژ ترقی به سال ۱۸۶۸ م با آن همکاری داشت. یک سال بعد در تاریخ ۱۸۶۹ م رسماً به لژ اتحاد شرق پیوست، اما در سال ۱۸۷۳ م از این لژ استعفا داد، زیرا در این سال بود که لژ اتحاد شرق تحتالشعاع برتری لژ ترقی و نیز به علت اختلاف رهبران آن، به سمت انحلال پیش میرفت.۳۹
اساساً اهمیت فعالیتهای لژ ترقی در این حقیقت نهفته است که این لژ توانست چند تن از اعضای هیئت حاکمه عثمانی، مانند شاهزاده مراد را به عضویت خود درآورد. شاهزاده مراد بعدها مدت کوتاهی به نام مراد پنجم به خلافت رسید. مطمئناً سلطان مراد، تنها فراماسونی بودکه عنوان خلیفه را نیز به دست آورده بود. وی در سال ۱۸۶۷ م به همراه سلطان عبدالعزیز به اروپا سفر کرد. در لندن با شاهزاده ولز که مانند مراد بعدها به تخت سلطنت جلوس کرد، درباره فراماسونی گفت و گو کرد. مراد قبلاً از افرادی مانند ضیاءپاشا و نامق کمال، مطالبی درباره فراماسونی آموخته بود و آن گونه که شواهد نشان میدهد وی به سخنان شاهزاده ولز با هدف پذیرش آنها گوش فرا میداده است. مدتی پس از بازگشت مراد به استانبول، وی از لژ شرق اعظم فرانسه نامهای حاوی تقاضای رسمی برای عضویت آن دریافت کرد. حامل نامه کسی جز اسکالیری نبود. ۴۰
مراسم عضویت مراد به طور مخفیانه در ۲۰ اکتبر ۱۸۷۲ در خانه لویی آمی بل۴۱ برگزار شد. لویی آمیبل، حقوقدان جوان فرانسوی بود که بیش از چهار سال ریاست لژ اتحاد شرق را به عهده داشت. ۴۲
به دنبال عضویت شاهزاده مراد، تعدادی از ایرانیان مانند میرزا محسنخان نیز به عضویت لژ ترقی درآمدند. همچنین با عضویت ایرانیانی مانند میرزاابوالقاسم، منشی مظفرالدین میرزا که بعدها حاکم آذربایجان شد، و نیز میرزا نجفعلی، منشی اول سفارت ایران، در ۷ آگوست ۱۸۷۳ موافقت شد. ۴۳
یک ماه بعد شاهزاده نورالدین، برادر مراد نیز به لژ ترقی پیوست. این عضویت نیز در خانه لویی آمیبل انجام شد. میرزا محسنخان و میرزا نجفعلی، برادران ماسونی، هر دو در این مراسم حضور داشتند. حضور این دو ایرانی در ۲۴ آگوست ۱۸۷۴ مجدداً تکرار شد؛ زمانی که کمالالدین، دیگر عضو خاندان حاکمه عثمانی، در کنار اسکالیری در یک خانه اجارهای در منطقه بیاغلو،۴۴ نزدیک آغا حمامی۴۵ به لژ ترقی پیوست. ۴۶ حضور این دو ایرانی در هر دو جلسه، این احتمال را به ذهن متبادر میکند که آنان روابط نزدیکی با اسکالیری داشته و در برنامههای وی در تأسیس حلقه فراماسونی برگرد مراد در دربار عثمانی، همکاری صمیمانهای از خویش نشان دادهاند.
اطلاعات قابل ملاحظهای درباره پیوند ایرانیان با لژ ترقی از گزارش ماهنامه فرانسوی، لوموند ماسونیک۴۷ در دسامبر ۱۸۷۳ به دست میآید. ۴۸ در این گزارش که شرح جلسه لژ ترقی است، به عضویت موسی آنتیپا،۴۹ کنسول ایران در انطاکیه، اشاره میکند، ولی از آن جا که سخنان و پاسخهای وی چندان با اصول فراماسونی منطق نبود، عضویت وی به تعویق افتاد. ۵۰ اسکالیری توجه خویش را به دیگر ایرانیان استانبول معطوف کرد؛ افرادی چون میرزا محسنخان، میرزا نجفعلی و میرزا ملکمخان ومیکائیل خان، برادر ملکم خان و نریمانخان. ملکم خان به عنوان سفیر ایران در لندن عازم این شهر بود و در استانبول توقف کرده بود. برادر ملکم، میکائیل خان همکار وی،آشکارا در چندین مکان، مثل پاریس به لژهای ماسونی پیوسته بود و نریمانخان با وجود دعوت نتوانسته بود در جلسه لژ ترقی حاضر شود.
اسکالیری با تملق فراوان به تمجید از ایرانیان پرداخت و از ایرانیان خواست تا مبلغ فراماسونی در ایران باشند. وی افزود:
آری ای برادران روشنفکر! برعهده شماست که بار دیگر در سرزمین ایران، زادگاه زرتشت، مشعل فلسفه زرتشت را روشن نمایید؛ فلسفهای که باید اصول ماسونی خویش را بر پایههای آن بنا نماییم.
انتساب خاستگاه فراماسونی به پیش از اسلام، دست کم یکبار در تاریخ ۲۴ نوامبر ۱۸۰۸، در جلسهای که عسگرخان افشار در پاریس به عضویت لژهای فراماسونی درآمد، مطرح شده بود.۵۱ بیشک، هدف هر دو انتساب در جهت تقویت وفاداری فراماسونی ایرانیان بود، به گونهای که این وفاداری در میهنپرستی آنان نمود پیدا کند. این عقیده، چندان حمایت فراماسونهای ایرانی قرن ۱۹ را برنینگیخت، اگر چه ما شاهد بازتاب اندکی از این وفاداری در قصیده ادیبالممالک فراهانی هستیم که در ستایش فراماسونی سروده است. ۵۲
آن چه میرزا ملکمخان، احتمالاً در مقام فراماسون ارشد ایرانی حاضر در جلسه لژ ترقی، عنوان کرد، ستایش از تفکر فراماسونی و نیز تعهد خویش مبنی بر انجام حداکثر تلاش در ترویج این آیین در ایران بود. ملکمخان از این که اقامت کوتاه مدت وی در استانبول مانع مشارکت بیشتر وی در فعالیتهای لژ ترقی است، اظهار تأسف کرد، اما اطمینان داد که میرزا محسنخان با پشتکار تمام در نشستهای لژ شرکت خواهد کرد. این اطمینان به جا بود، زیرا یک سال بعد میرزا محسنخان، مستحق ارتقاء به مقام شوالیه صلیب سرخ۵۳ شد و جایگاه مهمی در شورای عالی فراماسونی به دست آورد که مانند نهاد عالی بر تمام لژهای استانبول تابع لژ شرق اعظم فرانسه نظارت داشت. ۵۴
حدود دو سال و نیم بعد از این نشست، سلطان عبدالعزیز از سلطنت برکنار شد و مراد فراماسون، جانشین وی شد. سلطنت مراد نه تنها برای اسکالیری و تشکیلات وی، بلکه برای حامیان وی در پاریس و دیگر شهرها، دوران سخت و سرنوشتسازی بود. به سلطنت رسیدن یک فراماسون در امپراتوری عثمانی بهترین فرصت برای کسب منافع بیشتر برای اروپاییان بود. البته امید به این موفقیت، چندان دوام نداشت و تمام نقشهها نقش بر آب شد؛ سه ماه بعد سلطان مراد به سبب بیکفایتی خویش در اداره حکومت، از سلطنت کنار گذاشته شد.
با وجود این، برادران ماسونی وی، او را تنها رها نکردند. اسکالیری و دیگر افراد، نامههایی درباره مشکلات خود به مقامات عالی فراماسونی در فرانسه، ایتالیا و دیگر مناطق نوشتند و حتی خواهان مداخله مستقیم شاهزاده ولز و قیصر ویلهلم، رهبران فراماسونی حکومت خویش، در امپراتوری عثمانی شدند. اما به زودی مشخص شد که برخلاف نگرانیهای دوستان مراد، زندگی او در خطر نیست و به همین دلیل، دولتهای خارجی نیز از فعالیتهای خویش در حمایت از مراد کاستند.
اسکالیری برخلاف دیگران، وفادار به مراد ُمصّر بود و بهطور مخفیانه با مراد که در زندان بود، ارتباط برقرار کرد و حتی کمیتهای برای اجرای نقشه آزادی مراد و برگرداندن وی به سلطنت تشکیل داد. این کمیته در جولای ۱۸۷۸، زمانی که یکی از اعضای آن جاسوس شناخته شد، منحل گردید. در این میان، اسکالیری توانست به یونان فرار کند، اما به طور غیابی محاکمه و به مرگ محکوم شد. ۵۵
به رغم حوادث یاد شده، از نفوذ لژ ترقی کاسته نشد. اسکالیری در اوایل سال ۱۸۷۸ م به دلیل متهم شدن به اختلاس، در یک اقدام احتیاطی، از ریاست لژ کناره گرفت، همین طور اعضای ترک لژ نیز استعفا دادند. همزمان با کشف نقشه اسکالیری برای اعاده مراد به تخت سلطنت، در اواخر ۱۸۷۸ م اوضاع لژ ترقی به گونهای بود که تنها یک عضو ترک داشت. ۵۶
در این میان، روشن نیست که میرزا محسنخان و دیگر ایرانیان عضو لژ ترقی مانند برادران ترک خویش از لژ استعفا دادند یا خیر؟ ما حدس میزنیم که در نهایت، ایرانیان از اسکالیری دوری گزیدند. البته آشکار است که میرزا محسنخان در این لژ، فعال بود و تا زمان فراخوانیاش،به تهران به سال ۱۸۹۰م، عضو شاخص و مهم لژ ترقی محسوب میشد. برای مثال، اسماعیل رایین به نقل از گزارش ارسال شده از سوی اسداللهخان ناظمالدوله، جانشین میرزا محسنخان، در سال ۱۸۹۳ م میگوید: «وی دوازده سال استاد اعظم لژ شرق اعظم بود.» ۵۷ به اعتقاد خانملک ساسانی «میرزا محسنخان، عضو ارشد [پیشکسوت] حلقههای فراماسونی و از رهبران شاخص لژ شرق اعظم بود.»۵۸ اما گزارش دیگر در سپتامبر سال ۱۹۰۱ از طرف سرآرتور هاردینگ،۵۹ سفیر انگلیس در ایران به نقل از جاسوس ناشناس ایرانی نشان میدهد که میرزا محسنخان در طول اقامت چندین ساله خویش در استانبول «استاد اعظم» یک لژ اسلامی بود. ۶۰ در نهایت، گزارش یک محقق فراماسونی میرزا محسنخان را به سبب حفاظت و صیانت از لژ خویش «به رغم سختگیریها و اقدامات خشونتآمیز سلطان سرخ [سلطان عبدالحمید] و حسن انجام فعالیتهای فراماسونی مورد تمجید قرار میدهد.» ۶۱
هیچ یک از این گزارشها به دلایل گوناگون به طور کامل قانع کننده نیست، زیرا هم اسداللهخان و هم خانملک ساسانی تصور میکردند که لژ شرق اعظم، نام لژ مخصوص در استانبول است، در حالی که این لژ، لژ مرجع و حامی دیگر لژهای استانبول بود. جاسوس هاردینگ کاملاً درباره وجود لژ اسلامی اشتباه کرده است، زیرا هیچ لژ اسلامی یا دارای اکثریت مسلمان در استانبول وجود نداشت. ۶۲ کلام آخر این که میرزا محسنخان درسال ۱۸۹۰ م استانبول را ترک کرد و دو سال پس از انحلال رسمی لژ شرقی، به سال ۱۸۹۹ م درگذشت. ۶۳
با وجود گزارشهای نادرست، این گزارشها نشان دهنده ادامه فعالیت های ماسونی میرزا محسنخان و همکاری وی با لژ ترقی است و زمانی که در اوایل سال ۱۸۸۰ م این لژ موقتاً احیا شد، علاوه بر اکثریت اعضای یهودی ـ یونانی، هسته کوچک ترکی ـ ایرانی نیز وجود داشت که از پنج یا شش نفر تشکیل شده بود و شامل میرزا محسنخان و شایددیگر اعضای سفارت ایران میشد. ۶۴ آن چه درباره میرزا محسن پذیرفته میشود این واقعیت است که تعهد و وفاداری وی در انجام فعالیتهای ماسونی در دورههای بعدی نیز ادامه داشت، چنان که بعد از بازگشت به تهران وی از جمله شخصیتهای فراماسونی بود که درگیر، فعالیتهای سیاسی شد. ۶۵
برخلاف برخی فرضیهها لژهای فراماسونی بعد از جلوس سلطان عبدالحمید، به فعالیت های خویش ادامه دادند و ما شاهد گزارشهایی مبنی بر ادامه عضویت دیپلماتهای ایرانی در لژهای استانبول هستیم. در سال ۱۸۷۷ م میرزا فرج الله و صادقآقا، منشیان سفارت ایران، به عضویت لژ ستاره بسفر آمدند. سه سال بعد نیز میرزا امانالله خان، نایب کنسول سفارت، به این دو پیوست. ۶۶ اما مشخص نیست که میرزا محسنخان مستقیماً در عضویت این دو دخیل بوده یا خیر؟
درباره میرزا محسنخان، حقیقت این است که وی در سالهای پس از ریاست اسکالیری، در عضویت دیگر ایرانیان در لژ ترقی، مؤثر بوده است، از جمله این ایرانیان، ابوالحسن میرزا شیخ الرئیس، شاهزاده قاجار بود که در پی نارضایتیاش از حکومت قاجار، در سال ۱۸۸۶ م برای تروج اندیشه اتحاد اسلام در سایه حمایت سلطان عبدالحمید به استانبول آمده بود. میرزا اسدالله خان ناظمالدوله در گزارشی به تهران با ذکر فساد و اقدامات خلاف شیخ الرئیس از عضویت وی در لژهای فراماسونی توسط میرزا محسنخان به زشتی یاد میکند. ۶۷ با توجه به مخالفتهای شدید با فعالیتهای فراماسونی در طول حکومت سلطان عبدالحمید بعید نیست که شیخ الرئیس در زمانی که از مزایای اتحاد مسلمانان در برابر تجاوزات اروپاییان سخن میراند به عضویت یک لژ فراماسونی درآمده باشد. سیدجمالالدین افغانی (اسدآبادی) یکی دیگر از این افراد است که ذهن ما را به سوی خود معطوف میکند. به نظر میرسد فعالیتهای فراماسونی وی به دوره اقامت او در مصر محدود میشود، اما در سالهای ۱۸۹۲ ـ ۱۸۹۷ م که در استانبول اقامت داشت روابط قابل توجهی با شخصیتهای ماسونی نداشت. ۶۸
در سال آخر اقامت محسنخان در استانبول ما شاهد ارتباط با لژ دیگری به نام لژ رستاخیز ایتالیا هستیم. ۶۹ این لژ، وابسته به لژ شرق اعظم ایتالیا۷۰ بود. تاریخ عضویت وی چندان روشن نیست. به واسطه خدمات ارزنده میرزا محسنخان، هیئت مذاکره کننده ایتالیا به ریاست گراچی۷۱ در ماه می سال ۱۸۸۸ سی و سه مرتبه با وی در سفارت ایران دیدار کردند.
گراچی خود، نماینده لژ شرق اعظم ایتالیا در امپراتوری عثمانی بود. ۷۲ مدتی بعد درگزارشی که درباره جلسه عضویت دو ایرانی توسط لژ ستاره بسفر منتشر شد از میرزا محسنخان با عنوان استاد قابل احترام لژ رستاخیز ایتالیا نام برده میشود.این گزارش احتمالاً نشان دهنده اوج فعالیتهای فراماسونی میرزا محسنخان است. در این نشست، گاروتزی،۷۳ رئیس لژ ستاره بسفر با خودخواهی مرسوم، ایرانیان حاضر را مورد خطاب قرار میدهد و از آنان میخواهد تا برای تبلیغ آن چه او «اندیشه پیشرفت، روشنایی و انسان دوستی به عنوان اصل اساسی سازمان» مینامد، در سرزمین غرق در جهل و تاریکی خویش بکوشند و میرزا محسنخان نیز با احترام و با «جملات گرم و پرشور» سخنان وی را پاسخ میگوید. ۷۴
هیچ یک از جانشینان میرزا محسنخان در استانبول به دلیل فعالیتهای فراماسونی شهرت چندانی نداشتند. بنابراین، آن چه باقی میماند ارزیابی و تعیین اهمیت سه دههای است که بررسی شد. نکته اول این که باید در نظر داشت که در طول قرن نوزده میلادی تعدادی از سفیران ایرانی در پایتختهای اروپایی، فراماسون بودند. سه سفیر مورد بحث نیز از این امر، مستثنی نبودند. اینان معمولاً از طرف مقامات رسمی که آنان را به سفارت منصوب میکردند، حمایت میشدند. بیشک، سفیران ایرانی فعالیتهای فراماسونی خویش را نشانه استحقاق دریافت حمایت از دولتهای میزبان قلمداد میکردند. این در حالی بود که خودِ این دولتها حامی لژهای مرجع [مانند شرق اعظم در لندن و پاریس] بودند. فعالیتهای فراماسونی نیز احتمالاً در زد و بندهای سودآور برای کسب امتیازات تجاری، مؤثر بود و خود دیپلماتها نیز در این زد و بندها شرکت داشتند. در طول دوره تنظیمات، گرایش مشخص دولتمردان عثمانی به فراماسونی باعث شد تا ایرانیان که تحت تأثیر تحولات دوره تنظیمات، خواهان الگوپذیری ایرانیان داخل کشور از عثمانی بودند، به طرف لژهای فراماسونی جذب شوند.
وضعیت میرزا محسنخان تا حدودی متفاوت بود، زیرا اسکالیری، نزدیکترین دوست ماسونی وی از نخبگان عثمانی نبود، با این حال، سؤال این است که علت جذب میرزا محسن به تاجر کالاهای یونانی (اسکالیری) چه بود؟ مطمئناً وفاداری آرمانی به ایدههای ماسونی و شاید پذیرش اوامر صادره از پاریس موجب نزدیکی ایرانیان به اسکالیری بود. این حدس نیز تعجب برانگیز نخواهد بود که فعالیت میرزا محسنخان در لژ ترقی به واسطه اطاعت امر فرامین مقامات عالی لژ شرق اعظم بوده باشد. مقامات عالی لژ خواهان تقویت و کمک اسکالیری برای جذب افراد سرشناس باب عالی بودند. و شاید علت تصمیم سریع میرزا محسنخان مبنی بر فعالیت در لژ ترقی (لژ بسیار فعال استانبول) این بود که وی تصور میکرد حضور در این لژ میتواند برتریهای سیاسی و دیپلماتیک فراوانی برای وی به ارمغان آورد، همانگونه که بعدها شاهزاده مراد، فراماسون عضو لژ ترقی به مقام خلافت رسید.
بررسی دقیق و کامل آرشیوهای در دسترس فراماسونی در پاریس، استانبول و دیگر مناطق میتواند اسناد بسیار پرارزشی از آن چه ما قادر به ارائه بودیم، آشکار کند. اکنون ما میتوانیم نتیجه تقریباً متعادلی به دست آوریم که فعالیت ماسونی ایرانیان،راهی فرا دیپلماتیک بود که از این طریق میتوانستند حضور خویش را در استانبول نشان دهند.
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
موسسه ثقلین مشهد در بخش معرفی جریان فراماسونری دجال به عنوان نخستین سایت پیگیر فعالیتهای جریان مخفی فراماسونری در شهر مقدس مشهد طی سالهای گذشته ریشه برخی از مهره های این جریان شیطانی را در برخی بناهای دولتی و مذهبی و گاها خصوصی این شهر در معرض دید محققان و پژوهشگران قرار داده است…مطلبی جالب درباره ی نمادی در مشهد مقدس…به ادامه مطلب بروید…
از هرمهای یک چشم بازار هنر کوهسنگی مشهد و نمادهای شیطانی موجود در برخی فروشگاههای فروش سوغات آن هم در کنار مهر و تسبیح و انگشتر و نقشه کارخانه صهیونیستی کوکا کولای مشهد و آبلیسک مجتمع آیه ها و نماد ماسونی سر در سازمان بهزیستی گرفته تا نمادهای مورد استفاده در پرچم باشگاه ابومسلم و نماد ماسونی حسینیه امام رضا علیه السلام منطقه عشرت آباد و نمای برخی بانکها همه وهمه نشانگر رسوخ و نفوذ عوامل فراماسونر در بدنه اجتماع مردم مشهد است
نکته ای که اکنون باید به آن توجه نمود همجواری بسیاری از این بناها و نمادها در مجاورت و یا درون اماکن دولتی و مذهبی شهر مشهد است موضوعی که نشاندهنده بی تفاوتی و بی توجهی برخی مسئولین در میزان تاثیر گذاری این بناها و نمادها در ایجاد و تغییر شخصیت و تفکر نسل نو جامعه و القاء تفکرات شیطانی و ماسونی در بدنه جامعه اسلامی مشهد است
تا کی باید اجازه داد هرچند وقت یکبار یک هرم ماسونی و یا یک ستون آبلیسک در شهرهای ایران مانند قارچ سر از زمین برآورد تاجایی که مساجد و بناهای مذهبی از جمله مسجد قدس تهران و حسینیه امام رضا علیه السلام مشهد نیز از این دام در امان نمانند به راستی میتوان قبول کرد هرم مجلس ایران با ۱۳ پنجره کوچک و مجموعا ۳۳ پنجره که از مهمترین و مقدسترین اعداد ماسونی است و انبوه نمادهای شیطانی داخل آن از دید مسئولین فرهنگی کشور دور مانده و یا میتوان به خود قبولاند که هرمهای بازار هنر مشهد به صورت اتفاقی کپی آرم دولتی و هرم یک چشم آمریکا درآمده است
در این مطلب قصد داریم تا به یکی دیگر از هرمهای در حال ساخت در منطقه اعیان نشین بلوار سجاد (ع) مشهد بپرداریم که تصاویر آن توسط یکی از محققین برای ما ارسال شده است . هرمی که بدون شک طراحان آن هرم یک چشم فراماسونری را الگوی خود قرار داده اند به گونه ای که در فضای تاریک شب نوک هرم با چند رشته لامپ نئون نورانی میشود و در اذهان تداعی چشم جهان بین را میکند…
ظاهرا این ساختمان متعلق به بزرگترین موسسه مذهبی مشهد میباشد که پیش از این حمایت این موسسه از کمپانی صهیونیستی کوکا کولا با توزیع و تبلیغ محصولات آن و باشگاه ابومسلم و استفاده از نماد ماسونی در برخی اماکن منتسب به آن مانند حسینیه امام رضا (ع) منطقه عشرت آباد و انفعال در برابر دستورات شیطانی سازمان ماسونی یونسکو در این مجموعه در همین سایت مورد بررسی قرار گرفته است…پایگاه ثقلین مشهد در بخش معرفی جریان فراماسونری دجال ضمن ابراز تاسف به خاطر نبود نظارت کافی و وافی بر طرحهای ساختمانی شهر مشهد و اعلام انزجار از مروجان نمادها و تفکرات شیطانی و ماسونی در شهر مقدس مشهد خواستار برخورد جدی و جلوگیری از رشد روز افزون نمادها و تفکرات این جریان شیطانی در جامعه اسلامی ایران است…
ممنون از دوستان خوبم در وب دجـــــال
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
در این وب هر فایل صوتی و تصویری قرار نمیگیرد به غیر از این که از جذابیت فوق العاده ای دارا باشد…دو فایل صوتی که اولی کلیپ صوتی از استاد پناهیان هست که در اون در رابطه با دجال و آخرالزمان صحبت میکنه و واقعا هولناک هست…
کلیپ صوتی دوم هم در مورد آخرین لحظات مرگ شهید کاظمی هست که در هواپیما در حالی خبر از مرگ تا چند ثانیه آینده دارند صحبت میکنند و واقعا شنیدنی هست…با حجم کم برای شما قرار داده ایم که راحتتر بتوانید دانلود کنید…
مستقیم ۲٫۵ مگابایت غیر مستقیم
مستقیم ۲۰۰ کیوبایت غیر مستقیم
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
به گزارش رهوا، آنچه در زیر می خوانید، متن سخنرانی منتشر نشده سید حسن نصرالله است که بعد از آزادی جنوب لبنان، در دانشگاه تهران به زبان فارسی ایراد کرده است. متن این سخنرانی که در سایت عدالتخواهی منتشر شده است، به شرح زیر است…
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا، شفیع ذنوبنا و حبیب قلوبنا ابا القاسم المصطفی ابن عبدالله (ص) و علی آله الطیبین الطاهرین
السلام علیکم و رحمةالله و برکاته
من با اینکه خیلی به زبان فارسی وارد نیستم ولی تصمیم گرفتم که ان شاء الله در این مجلس با این زبان مبارک صحبت کنم. یقین دارم که آن مطالب و مسائل که قصد دارم بیان کنم، نمی توانم بیان کنم. ولی فکر کردم اگر با زبان عربی صحبت کنم و ترجمه بشود، هم مجلس شاید یک کمی تلخ شود و از یک طرف دیگر اگر من با فارسی شکسته مستقیماً با زبان فارسی صحبت کنم شاید حرف از دل، به دل بنشیند. خلاصه اگر بعضی کلمات یا جملات خیلی روشن نبود یا ناقص بود مخصوصاً از علما و اساتید و همه ی برادران و خواهران معذرت می خواهم که شما هم قبول دارید. اگر معذرت مرا نمی پذیرید باید به زبان عربی حرف بزنم.
من دوست دارم که در این فرصت کنونی یک مختصری از منطقه یمان بگویم، جدا از بحث های فکری و فرهنگی که الحمدلله این جا شما از علما و اساتید بهره مند هستید.
اوضاع لبنان قبل از انقلاب اسلامی ایران
قبل پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام (قدس سره الشریف) منطقه ی ما به مرحله یأس و ناامیدی رسیده بود و اسرائیل بر فلسطین و یک قسمت هایی در سرزمین های اسلامی در لبنان، سوریه و اردن کاملاً مسلّط شده بود.
دولت های عربی به این نتیجه رسیدند که با اسرائیل نمی شود جنگید و باید تسلیم شد و باید برویم در خط مذاکره. آن ها منتظر بودند یک فرصتی برای این چنین کاری -یعنی مذاکرات صلح – آماده بشود.
ملت ها هم مأیوس شدند. از یک طرف ظلم رژیم های عربی به این ملت ها بود، که دیگر آن ها روحیه ی شان را از دست دادند. فرهنگ غیر اسلامی ای که بر جوامع عربی غالب شد، تاثیر داشت.
کسی نبود بیاید به این ملت ها و این دولت ها نشان بدهد که نه! می شود با اسرائیل مبارزه کرد، می شود در مقابل اسرائیل ایستاد و می شود او را شکست داد. منطقه و ملت ها، خصوصاً کشورهای عربی منتظر چنین چیزی بودند و الّا اوضاع همیشه به این سمت پیش می رفت و بالاخره همه تسلیم می شدند، هم دولت ها هم ملت ها. در این میان حتی آن روزها سازمان آزادی بخش فلسطین به ریاست یاسر عرفات به این نتیجه رسیده بودند و به دنبال بهانه برای مذاکره با اسرائیل بودند و دیگر بحث نابودی اسرائیل، در آن جا مطرح نبود. اگر کسی در آن منطقه می آمد و می گفت، باید کاری بکنیم که اسرائیل نباشد به او می گفتند «دیوانه! اصلاً غیر واقعی فکر می کند. »
انقلاب همه چیز را عوض کرد…
در این میان انقلاب اسلامی ایران پیروز شد. یک قدرت عظیمی برای اسلام به وجود آمد، تحولات زیادی در منطقه و در کل
جهان ایجاد شد. معادلات جهانی و محاسبات جهانی عوض شد.
من می توانم بگویم که از مهم ترین مناطق دنیا، که با انقلاب و حضرت امام و این فرهنگ همراهی می کردند و از آن متأثر بودند، منطقه ی ما یعنی لبنان و فلسطین و شامات بود و آن منطقه تحت تأثیر قرار گرفت.
می دانید کسانی که ضعیف، ذلیل و مأیوسند، بالاخره این ها منتظر غیبند. این عطیه الهی به مسلمین جهان، همین انقلاب اسلامی و وجود مقدس امام (قدس سره الشریف) بود و تحول بزرگی در منطقه ی ما به وجود آمد. در درجه اول تحول فرهنگی یعنی طرز تفکر، افکار و مفاهیم، داشت در منطقه ما عوض می شد و از پیروزی انقلاب و حرکت حضرت امام (قدس سره) الگوهای زیادی گرفتند. این خیلی مهم بود.
وقتی همه تسلیم می شوند!
تا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ۲۳ سال اسرائیل به لبنان حمله می کرد و می-خواست لبنان را تصرف کرده و همه آن را اشغال کند. یک دولت مزدور لبنانی بر او بسازد و این دولت مزدور لبنانی بیاید و با اسرائیل سازش کند و یک قرارداد صلح با اسرائیل امضا کند و دیگر لبنان مبدل بشود به یک کشورغیر اسلامی، که کاملاً تابع اسرائیل باشد و یک دولت طایفی بر آن حاکم باشد. حالا من نمی خواهم در این جزئیات وارد شوم. اسرائیل به لبنان حمله کرد. متاسفانه سازمان های فلسطینی تا یک حد کم جنگیدند و دیگر تسلیم شدند. احزاب لبنانی هم، تعداد زیادی از این احزاب تسلیم شدند. فشار شدیدی بود و ارتش اسرائیل توانست بیشتر از ۵۰ درصد از سرزمین لبنان را اشغال کند و بقیه مواضع که آزاد بود آماده تسلیم شدن بود، یعنی روحیه مقابله و مقاومت نداشتند.
این حرکت اسرائیلی که به ظاهر یک کار خطرناک بود- حالا من زیاد نمی توانم با زبان فارسی توصیف کنم.- یعنی ظاهرها العذاب ولی باطنها کان رحمة باطنش رحمت بود! !و همان جا هم، همان حرف امام درست شد ” الخیر فی ما وقع” همان جا هم حاصل شد. و عسی ان تکرهوا شئ و هو خیر لکم همان جا هم حاصل شد.
تشکیل حزب الله
حمله اسرائیل به لبنان یکی از علت های اصلی تسریع در تشکیل جریان حزب الله و مقاومت اسلامی شد. یعنی قبل از آن حمله وسیع اسرائیل چیزی به نام حزب الله و جریان جهادی انقلاب اسلامی در لبنان اصلاً وجود نداشت.
آن زمان یک جمعی از علما و مؤمنین و مجاهدین و در خط مقدّم آن سیدالشهدای مقاومت اسلامی شهید سید عباس موسوی آمدند خدمت حضرت امام که لبنان اینجوری شد و سازمان های فلسطینی این طور کردند؛ سازمان های لبنانی این طور کردند، تسلیم شدند و لبنان افتاد دست اسرائیل و بیشتر از این هم دولت لبنان به اسرائیل وابسته شده ، و در ارتش لبنان هم یک عده کنار ایستادند. یک عده هم با اسرائیل همکاری کردند. یک عده از مردم لبنان، بعضی جریانات طایفی هم با اسرائیل همکاری کردند، هماهنگ کردند. بالاتر از این نیروهای چند ملیتی (نیروهای آمریکایی، فرانسوی و دیگران) برای تقویت و حمایت اسرائیل از دولت لبنانی وابسته به اسرائیل به لبنان آمدند.
شما از صفر شروع کنید !
شرایط آن روز خیلی سخت بود. خیلی دشوار بود. ما که چیزی نداشتیم معجزه ی الهی اینجاست. قضیه حزب الله اینجاست. حالا ما نمی خوهیم زیاد در مسائل سیاسی بحث کنیم. ما آمدیم گفتیم وظیفه ما چیست؟ و ما مقلد شما هستیم، تابع شما هستیم. هر چه بفرمایید ما می رویم آن جا عمل می کنیم. گفتیم ما چیزی نداریم. تعدادمان کم است امکانات نداریم و از لحاظ مادی چیزی نیستیم مخصوصاً در مقابل اسرائیل و نیروهای عظیمی که به لبنان آمدند. خب این مسئله فقیه می-خواهد. ولی امر می خواهد. باید یک روحانی به لبنان بیاید به جوانان لبنانی و ملت لبنان بگوید باید ایستاد، باید مقاومت کرد، باید شهید داد. با اینکه تعداد زیادی از روشنفکران و حتی علما با این نوع مبارزه مخالفند. می گویند این ” القا النفس فی التهلکه” است، این خودکشی است. یعنی مبارزه با اسرائیل در منطقه مخصوصاً با آن شرایط، در جامعه ی ما خودکشی تلقی می شد.
حضرت امام فرمودند: وظیفه ی شرعی و اصلی شما این است که بروید مبارزه کنید، بجنگید، مقاومت کنید. لبنان را به یک قبرستان یهودی تبدیل کنید. یعنی لبنان باید یک قبرستان یرای سربازان اسرائیل باشد. کار شما این است. وظیفه تان این است.
امام می دانست ما چیزی نداریم و نداشتیم. می گفت: ” شما از صفر شروع کنید ولی بدانید که پیروزی از آن شماست. بروید و این کار را بکنید. زیاد حرف نزنید بروید کار کنید و مبارزه کنید، جهاد کنید.”
حزب دیوانه ها!
برادران برگشتند و این جریان جهادی تشکیل شد و مبارزه شروع شد. آن روزها کسی ما را قبول نمی کرد. نه حرف ما را و نه منطق ما، و به ما می گفتند که تو حزب الله نیستی – حزب المجانین هستی- دیوانگان. می گفتند شما چند جوان دیوانه، روحانی جوان، مجاهد جوان و استاد جوان آمدید اینجا و می خواهید در این کشور خرابی ایجاد کنید.
مقاومت مظلومانه
مجاهدین حزب الله در سال های اول وقتی که مبارزه می کردند خیلی مظلوم بودند. نه فقط از طرف دشمن از طرف دوست هم مظلوم بودند. یعنی وقتی که هسته ای از هسته های مقاومت یک عملیاتی انجام می داد و می خواست یک جایی مخفی شوند و فرار بکنند، کسی از مردم آن ها را نمی پذیرفت، در می زدند ولی آن ها را رد می کردند. می ماندند در خیابان، اسرائیلی ها هم می آمدند و آن ها را دستگیر می-کردند. خیلی مظلومانه هم مبارزه می کردند. ولی به خاطر صداقت این مجاهدین، خلوص، عشق به شهادت، پیروی صادقانه از حضرت امام، علاقه به امام حسین(ع)، امیدی که در دل هایشان به حضرت مهدی (عج) بود، این جریان جهادی را ادامه دادند.
عملیات استشهادی سلاح پیروزی!
یک نوع جدیدی از عملیات به نام عملیات استشهادی در صحنه عمل کرد که در تاریخ مبارزه با اسرائیل نبود. ۵۰ سال قبل از حزب الله، نشد کسی با یک ماشین پر از مثلاً مواد منفجره بیاید یا این که مواد را به خودش ببندد و مثلاً به کاروان نظامی یا دفتر نظامی یا اردوگاه نظامی حمله کند و خودش را با بشر و خوشحالی و چهره خندان منفجر کند. این در تاریخ جنگ بین اعراب و اسرائیل نشده بود. خلاصه در این مبارزات خدا کمک کرد و واقعاً یک پیروزی عظیمی برای مقاومت اسلامی فقط در طول ۳ سال حاصل شد. اسرائیلی ها کشته دادند، زخمی دادند و خودشان می-گویند که اگر خساراتی که در لبنان به ما وارد شد و خساراتی که در کل جنگ های عرب و اسرائیل وارد شده را حساب کنیم، بیشتر در لبنان خسارت دیدیم. چون لبنان کوچک و ضعیف است و چیزی نداشت و آن ها مجبور شدند که بعد از کمتر از ۳ سال به این منطقه ی کوچکی که امروز می گویند ” کمربند امنیتی جنوب لبنان” عقب نشینی کنند. به این بهانه که می خواهند برای دفاع از شهرک های شمال فلسطین و مرزهای شمالی فلسطین که مجاهدین به شمال فلسطین حمله نکنند و از جنوب لبنان برای چنین عملیاتی استفاده نکنند، آنجا حضور داشته باشند.
ما فکرش را هم نمی کردیم!
این پیروزی بزرگی بود؛ اول برای امام، حرف امام، خط امام، تفکر امام و برای مومنین و مجاهدین که این پیروزی را واقعآ خدا داد. ما اصلاً فکر نمی کردیم حتی آن لحظه که اسراییلی ها اعلام کردند ما عقب نشینی می کنیم، ما فکر کردیم دارند دروغ می گویند، ولی عقب نشینی کردند، با ذلت، اصلاً می شود گفت فرار کردند نه اینکه عقب نشینی کردند.
نقشه دشمن نقش بر آب شد!
خوب بعدش ما در این چند سال اخیر ادامه دادیم تا به این مرحله رسیدیم .حالا اینجا مرحله کنونی چیست؟
پنج سال قبل، مذاکرات صلح شروع شد. آمریکا خیلی روی این قضایا زحمت کشید و همه دنیا جمع شدند تا این مذاکرات به یک نتیجه مثبتی برسد، مثبت به معنی تامین منافع آمریکا و اسراییل در منطقه و اینکه دولت های عربی و ملت های عربی سازش را می پذیرند، همین. یعنی منظور از نتیجه مثبت این است، و بعد از جنگ دوم در خلیج فارس، معروف به “عاصفه الصحرا” وضع ملت های عربی و دولت های عربی خیلی بد شد. اصلاً نه می شد مقابله کرد نه می شد مبارزه کرد ولی حرکت و مجاهدات حزب الله در لبنان و مجاهدات برادران ما در حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، این جریان را عوض کرد. مذاکرات صلح به بن بست رسید و حالا در بدترین شرایط ،الحمد لله. اسراییلی ها از آن روزی که به سرزمین لبنان وارد شدند و با حزب الله جنگیدند یعنی سیر صعودیشان پایان یافت و سیر نزولی یشان آغاز شد.
اسرائیل کبری ساقط شد!
اسراییل ده-دوازده سال قبل به خاطر فشار و مبارزات حزب الله مجبور شد عقب نشینی کند، این به معنای انتهای اسراییل کبری است، یعنی آنها یک برنامه داشتند به عنوان “اسراییل کبری” از نیل تا فرات. این در لبنان دفن شد، این در لبنان تمام شد. دیگر اسراییلی ها چنین فکری حداقل در کوتاه مدت یا در میان مدت نمی توانند بکنند چرا؟
اسراییل کبری که باید از نیل تا فرات تشکیل شود باید نیروهای مسلح حضور و امکانات و تسلط کامل در منطقه داشته باشد، خوب وقتی که ارتش اسراییل نتوانست بر پنجاه در صد از سرزمین لبنان تسلط پیدا کند، نتوانست در مقابل جند صد نفر مجاهد بایستد و نتوانست در مقابل یک تشکل و یک جریان جهادی انقلابی نه در مقابل یک ارتش، نه در مقابل یک دولت، در مقابل یک تشکل و یک جریان جهادی بایستد و مجبور شد عقب نشینی کند، پس چگونه می تواند از نیل تا فرات دولت تشکیل بدهد. این دولت بزرگ ساقط شد، یعنی این جوانان مبارز حزب اللهی، برنامه های بزرگ اسراییل را خراب کردند وشکست دادند.
غیر از اسراییل کبری، یک برنامه دیگر به نام ” اسراییل عظمی” مطرح است.
اسراییل کبری! اسراییل عظمی!
فرق بین اسراییل کبری و اسراییل عظمی چیست؟
اسراییل کبری این است که اسراییل یک کشور بزرگی باشد یک مرزش نیل و یک مرزش فرات است. یعنی یک کشور. کشورهای دیگر ادغام بشوند. یعنی دیگر چیزی به نام لبنان، مصر، سوریه و اردن و اینها نیست، یک کشور بزرگی در منطقه به نام کشور اسراییل بوجود آید. این اسرائیل کبری است.
اسرائیل عظما یک چیز دیگری است. و آن این است؛ همین فلسطین اشغالی، آنجا اسرائیل باشد یعنی دولت و ارتش و جامعه، ولی اسرائیلی ها بیایند بر کل منطقه خاورمیانه مسلط بشوند، دست بالایی داشته باشند از طریق دولت ها، سازمان های امنیتی، اقتصاد، رسانه های گروهی، احزاب، فرهنگ، آن چیزی که آقای شیمون پرز به عنوان خاورمیانه نو عنوان کرد. این اسرائیل عظما است. یعنی اسرائیل یک کشور است در فلسطین ولی اقتدار و تسلط بر منطقه دارد ، لذا حذف کشور لبنان و کشور سوریه و مصر و …
و مکروا و مکر الله…
آن ها می خواستند از طریق مذاکرات صلح به نتیجه برسند، ولی عملیات استشهادی داخل فلسطین و تقریباً یک سال و نیم پیش اگر یادتان یاشد، جنگ در ماه آوریل – ما می گوییم نیسان- هم ت ه اسم جنگ ۱۶روزه تعریف شد. که حزب الله در مقابل اسرائیل ۱۶ روز ایستاد. از نیروی هوایی، تانک و ابزارهای پیشرفته در مقابل این جوانان حزب الله. ۱۶ روز نتوانستند کاری انجام دهند و بنابراین شیمون پرز هم ساقط شد و همه ی روسای دنیا در شرم الشیخ اگر یادتان باشد، جمع شدند. آنجا جمهوری اسلامی را به عنوان حامی تروریست جهانی و منطقه ای متهم کردند و تصمیم گرفتند در مقابل جمهوری اسلامی بایستند و تصمیمی گرفتند که حزب الله و حماس و جهاد اسلامی را نابود کنند و این سازمان ها و جریان ها باید از بین بروند. در شرم الشیخ همه ی دنیا جمع شدند ولی خدا به این مجاهدین نصرت عطا کرد. شیمون پرز شکست خورد و یک کسی مثل آقای نتانیاهو آمد سرکار که آن جا هم مذاکرات صلح به بن بست رسید و عامل اصلی به بن بست رسیدن مذاکرات سازش همین مبارزات مجاهدان در فلسطین و لبنان بود که حالا من نمی-گویم برنامه ی اسرائیل عظما شکست خورد ولی من می گویم به بن بست رسید در کوتاه مدت و میان مدت. این هم یک پیروزی عظما بود. ولی بالاتر از آن تحول عظیم فرهنگی در منطقه ی ما، در ملت های ما، در ملت های عربی، چه شیعه باشد چه سنی، مسلمان باشد یا مسیحی، بود. یک تحول عظیم فرهنگی آنجا به وجود آمد. و یک تحول عظیم فرهنگی در داخل جامعه ی اسرائیل هم به وجود آمد و این نکته که حالا می خواهم بگویم نکته ی خیلی امیدبخش است. خیلی نکته ی مهمی است. این نکته ی مهم چیست؟
می شود! می توانیم!
در بین ملت ها، ملت لبنان، سوریه، اردن، فلسطین، مصر، مخصوصاً در آن منطقه حالا هر جا بروید، سیاسیون، احزاب، روشنگران، مردم معمولی، عامه مردم، می-گویند می شود با اسراییل مبارزه کرد. این تحول عظیم است. بله می شود با اسراییل مبارزه کرد ، اصلآ می شود اسراییل را شکست داد.
بالاتر، حالا سیاسیون و تحلیل گران در منطقه می گویند در وضعیت جدیدکه پیش آمده، ما بالاتر از این حرفها هم می توانیم بزنیم. آن چیست؟ می شود اسراییل را نابود کرد و حتی من از بعضی از سیاستمداران بزرگ منطقه شنیدم. ایشان به من گفتند. حالا اسم نمی برم، به من گفت و این را هم ایشان فقط نمی گویند یک جمعی می گویند – این یک فرهنگ جدید در منطقه است.- گفت: ” من فکر می کردم یک روزی خواهد آمد در منطقه که اسرائیل از بین برود. ولی آن روز در زمان ما نخواهد بود. در زمان فرزندان ما نخواهد بود. ممکن است در زمان فرزندان فرزندان ما باشد. ولی آن تحولات اخیر، آن مبارزات اخیر، آن پیروزی های اخیر چه در فلسطین، چه در جنوب لبنان و به بن بست رسیدن مذاکرات سازش در منطقه. من دارم احساس می کنم وقتی نگاه می کنم به حزب الله و امثال حزب الله احساس می کنم که نه! اسرائیل در زمان ماها از بین خواهد رفت.” این تحول خیلی بزرگی است. ما چند سال پیش باید می آمدیم به جوانان لبنانی می گفتیم که برادران عزیز بیایید بجنگید، مبارزه کنید، باید آن ها را قانع می کردیم، حالا به یک مرحله ای رسیدیم که مشکل داریم. به کار گرفتن این جوانان لبنانی برای ما مشکل است. خیلی زیادند. خیلی ها می خواهند مبارزه کنند. از همه طوایف، نه فقط شیعه، نه فقط حزب اللهی-ها، همه. خب این چیزی عظیمی است که در منطقه به وجد آمده، مخصوصاً بعد از شهادت این جوان (سید هادی). برای همه اثبات شد. برای بنده، حزب الله و بچه-های حزب الله و برادران و خواهران حزب الله چیز طبیعی بود. ما در این زمان امام را داشتیم که پسرشان را برای اسلام از دست داد. در تاریخ حسین(ع) داریم، زینب(س) داریم، کربلا داریم. برای ما این چیزها خیلی عادی و طبیعی است. ما هم فکر نمی کردیم چیز غیرعادی و غیر طبیعی انجام دادیم. ولی برای دیگران یک چیز خیلی عجیبی بود که حالا من با زبان فارسی نمی توانم توضیح بدهم و یک تحول بزرگی در منطقه به وجود آمد.
حالا همه چیز تغییر کرده!
اصلاً برای دشمن و دوست ثابت شد که مقاومت حزب الله یک مقاومتی نیست که به دنبال منافع سیاسی مبازه کند. یک مقاومت جدی، صادقانه، مخلصانه و خیلی بالاتر از این حرف ها که من گفتم، لسانم عاجز است و از لحاظ امکانات زبانی نمی-توانم تبیین کنم. در منطقه ی ما خیلی مهم شد.
ما امروز نه فقط برادران ایرانی، از همه جهان عرب، از همه جهان اسلام با ما تماس می گیرند، برای ما نامه می فرستند که ما می خواهیم بیاییم لبنان مبارزه کنیم، با شما مقاومت کنیم، با اسرائیلی ها بجنگیم، ما حاضریم عملیات استشهادی را انجام دهیم. از زن و مرد، از برادر و خواهر که اصلاً امکانات آنجا و صحنه ی آنجا تحمل این را نمی کند. خب من هم به شما می گوییم که ۱۵ سال قبل کسی که حاضر بود تفنگ به دست بگیرد و با اسرائیل مبارزه کند چند صد نفر بودند. حالا به شما می-گویم چه در لبنان چه در فلسطین هزاران نفر حاضرند تفنگ به دست بگیرند و مبارزه کنند. حاضرند بروند شهید بشوند و عملیات استشهادی انجام بدهند. به این شکلند. این خیلی امیدوارکننده است.
فرق این مقاومت با آن مقاومت
در مقابل خود وزیر دفاع اسرائیل، ما می گوییم وزیر جنگ اسرائیل در دو- سه هفته قبل اعلام کرد ما مشکل داریم. بحرانی در ارتش و جامعه داریم. آن چیست؟ این که می گوید جوانان اسرائیلی دیگر انگیزه ندارند در ارتش بیایند یا درنیروهای مختلف وقتی آن کسانی که در ارتش هستند انگیزه ندارند، لبنان و جنوب لبنان آنجا حتی برای نگهبانی بروند نه برای انجام عملیات در پشت جبهه، حاضر نیستند. خانواده اسرائیلی ها صدها هزار دلار و ده ها هزار دلار دارند می دهند تا برای پسرانشان از ارتش (سربازی) معافی بگیرند یا حداقل به ارتش می گویند بچه های ما را به لبنان نفرستید. در خود تلویزیون اسرائیل این را گفت. حتی در خود تلویزیون اسرائیل نشان می دهند. مثلاً یک خبرنگار اسرائیلی از مادر یک سرباز اسرائیلی پرسید (این مطلب فرهنگی خیلی مهم است.): شما برای چه چیز دعا می کنید؟ آرزویتان چیست؟ گفت: آرزوی من این است که پسرم از جنوب لبنان زنده برگردد. بعد یک پسر گریه می کرد و در آن لحظه مصاحبه پسرش هم کشته نشده بود و زنده بود و او هم اطلاع داشت که پسرش زنده است ولی گریه می کرد خیلی زبونانه و ضعیفانه و بعد می گوید: من دوست دارم پسرم اینجا باشد دیگر به لبنان نرود. در مقابل آن ها از بعضی تلویزیون های بین المللی استفاده می کنند، می آیند لبنان با ما مصاحبه می کنند. با مادر یکی از مجاهدین ما که پسرش زنده بود، در جبهه هم بود در مقابل از آن مادر پرسیدند: آرزویتان چیست؟ گفت: که آرزوی من این است که پسرم در راه اسلام و جهاد به شرف یعنی درجه ی عظیم شهادت برسد و یبیض وجهی یوم القیمة عند فاطمة الزهراء (س) یعنی روی من در روز قیامت در نزد حضرت زهرا (س) سفید باشد. به این فرهنگ می گویند. به نظر برادران کدام فرهنگ غلبه خواهد کرد. چه کسی پیروز خواهد شد؟ این پیروزی ها که امروز در جنوب لبنان می شنوید به خاطر این فرهنگ است. حالا ما چیزی هم نداریم. همان کلاشینکف که فلسطینی ها داشتند. همان آری جی ۷ که سازمان های فلسطینی داشتند. همان کاتیوشا برای جنگ جهانی دوم. همان که داشتند. ولی فرق این مقاومت با آن مقاومت ها و آن جریانات در ظاهر و شکل نیست. در ماهیت است.
وقتی پسرم هادی شهید شد…
سید هادی در در جبهه بود، داخل مناطق اشغالی نه در خط مقدم. در عملیات پشت خط بود و ایشان و دو نفر از رزمندگان مقاومت اسلامی شهید شدند. اسرائیلی ها خیلی ترسیدند و یکی از مقامات عالی نظامی یشان در مصاحبه در تلویزیون، همان شب با چنین لحنی گفت: ما اطلاع نداشتیم که پسر فلانی است، ما قصد نداشتیم که او را بکشیم. در درگیری بود و کشته شد. خیلی ذلیل می گفت. یعنی این ها می خواهند بگویند اتفاقی بود. آقای فلان این قضا و قدر بود. یعنی خلاصه کاری نکنید.
ما هم نمی خواهیم کاری بکنیم. بالاخره ما افتخار می کنیم که ایشان در این راه شهید شد. افتخار می کنیم که ایشان تا حالا جسدشان دست اسرائیلی هاست. ما خیلی از خانواده های شهدایمان اجساد فرزندانشان در دست اسرائیلی ها ماند. یک عده ۱۰ سال ماندند. از یک سال پیش یک مبادله داشتیم که ۱۲۰ تا از این اجساد شهدا را پس گرفتیم. حالا هم ۱۰ ها جسد شهید پیش اسرائیلی ها مانده است. حالا فرض کنید که این ها ۳۰ تا بودند شدند ۳۱ ی.
با امیدواری دامه خواهیم داد…
همین است و ما ان شاء الله نه حالا ، از ۱۹ سال قبل وقتی که با حضرت امام بیعت کردیم و بعد از رحلت حضرت امام با مقام معظم رهبری بیعت کردیم، با خدایمان و با محمد(ص) و آل محمد (ع) چنین عهدی بستیم که ما ان شاء الله ادامه خواهیم داد و از آن روزی که چیزی نداشتیم امیدمان خیلی زیاد بود، چه رسد به حالا که ما در منطقه غریب نیستیم. در منطقه تنها نیستیم. حداقل از ما به عنوان عقلا تعریف می کنند که قبل از آن ۱۲ سال می گفتند مجانین و دیوانگان و نسبت به گذشته ها شرایط مان خیلی خوب است. البته الان در منطقه وضع سخت است، درگیری هست. من نمی گویم که اسرائیل فردا و پس فردا از بین خواهد رفت، من می گویم حالا در این راه داریم حرکت می کنیم. در این سمت اوضاع منطقه دارد پیش می رود. حالا ۵ سال یا ۱۰ سال یا بیشتر. به هر حال این مسیر نزولی شروع شده است. این نقطه تحول عظیمی است که این پیروزی های اخیر و شهادت این عزیریزان تاثیر فراوانی داشت. خدا به این خون شهیدان برکت داد. این قدر ما از خون شهیدان الطاف و برکات دیدیم که واقعاً باورمان نمی شود، و حزب الله و اسلام و شیعیان اهل بیت را در منطقه خیلی عزیز کرد. ظاهراً یک مقداری طول کشید. ان شاء الله ما با امیدواری ادامه می دهیم. شما هم خیلی امیدوار باشید. من این نکته را تکرار می-کنم که این ها فقط چند جوان لبنانی و فلسطینی با حمایت شما، مقام معظم رهبری، رئیس جمهور، مسئولین و ملت و همه و همه است که می گویند از مبارزات حزب الله و مقاومت اسلامی و جوانان لبنانی و فلسطینی حمایت می کنیم و در این شکی نیست و کسی در دنیا غیر از این در مورد جمهوری اسلامی و دولت بقیة الله، و این کشور امام خمینی فکر نمی کند.
من از همه تشکر می کنم و التماس دعا دارم.
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
مجموعه از نماد های ابلیسک در شهر های جهان که واقعا دیدنی است و تاسف بار که چگونه این فرقه در حال انتشار نماد های خود در جهان است…
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
کمپین بین المللی ”تلاش برای تحریم اسرائیل” با انتشار خبری، اسامی شرکتها و موسساتی را که بطور مستقیم یا غیرمستقیم از رژیم صهیونیستی در تجاوز به ملت مسلمان فلسطین حمایت می کنند، منتشرکرد…
به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا) در پی افزایش درخواست ها در جهان برای تحریم کالاهای صهیونیستی پس از اقدام اخیر رژیم صهیونیستی در تجاوز به ناوگان بین المللی امداد رسان غزه موسوم به ناوگان آزادی، کمپین بین المللی تلاش برای تحریم اسراییل برای چندمین بار اسامی شرکتها و موسسات چند ملیتی حامی اسراییل را به همراه مشخصات این سازمانها منتشر کرد و از تمامی ملتهای جهان خواست تا با تحریم کالاهای این شرکتها گامی در جهت اعمال فشار بر اسراییل بردارند.
اسامی این شرکتها و موسسات که با کلیک بر روی آرم آنان می توانید اطلاعات بیشتری را درخصوص نحوه تعامل این شرکتها با رژیم صهیونیستی دریافت دارید به شرح زیر است:
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
مدیریت شبکه فارسی ۱
از نکات قابل توجه در خصوص شبکه فارسی ۱ مدیریت و شیوه اداره این شبکه است. به نظر نگارنده دانستن برخی اطلاعات در این خصوص ضمن اینکه می تواند جالب باشد شاید بتواند در تشریح اهداف و نیات پنهان این شبکه برای مخاطبین موثر واقع شود. شبکه فارسی ۱ متعلق به فردی به نام روبرت مرداک امپراطور رسانه ای و چهارمین مرد قدرتمند آسیاست. دفتر مرکزی این شبکه در هنگ کنگ قرار دارد و توسط کمپانی معروف استار متعلق به نیوز کورپریشین واقع در نیویورک و با همکاری شرکت افغانی موبی متعلق به خانواده محسنی اداره می شود…
اما روبرت مرداک کیست؟ روبرت مرداک یهودی استرالیایی الاصلی است که به سلطان شیطانی رسانه ها معروف است او دارای ۶۰ شبکه تلویزیونی به ۱۳ زبان مختلف است که روزانه حداقل ۳۰۰ میلیون مخاطب را به خود جلب می کند. همینطور مسئولیت ۱۰۰ روزنامه و مجله معتبر همچون دیلی تلگراف، وال استریت ژورنال، تایمز، ساندی تایمز، نیویورک پست و نیز شبکه های خبری معروفی همچون فاکس، فاکس نیوز و اسکای نیوز و سایت هایی همچون “مای اسپیس” بر عهده این فرد است. روبرت مرداک که از صهیونیست های بسیار با نفوذ در دنیاست بارها شخصاً به دخالت در امور دیگر کشورها از طریق همین شبکه افسانه ای رسانه ای اذعان داشته است که شاید یکی از مهمترین این کارکردها اثرگذاری و هدایت افکار عمومی توسط شبکه فاکس نیوز در جریان جنگ آمریکا علیه عراق باشد.
شخصیت عجیب مرداک بسیار قابل تأمل است او در عین حالی که هدایت بزرگترین بنگاه های خبری را بر عهده دارد بیشترین تمرکز خود را بر برنامه های تفریحی ـ سرگرمی نهاده است. در عین حال پر تیراژ ترین مجله انگلیسی یعنی نیوز آوورلد که یک مجله جنسی است متعلق به اوست و همینطور پر تیراژترین انجیل جهان توسط انتشارات او (واندروان) در آمریکا به چاپ می رسد. همین اندک به خوبی بیانگر آن است که لقب سلطان شیطانی رسانه ها لقب برازنده ای برای مرداک است.
شبکه فارسی ۱ با اهدافی هولناک
در حال حاضر شبکه فارسی ۱ ظاهراً برنامه های خود را برای مخاطبان فارسی زبان افغان، تاجیک و ایران تهیه و پخش می کند، لیکن به خوبی مشخص است تمرکز اصلی برنامه ها بر روی مخاطبان ایرانی است. برنامه های این شبکه فارسی شامل پخش سریال های تفریحی و خانوادگی صرف با دوبله فارسی و نیز موسقی تصویرهای خاص با محتوای جنسی و خشونت می باشد. از این بابت این شبکه نسبت به دیگر شبکه ها، حتی شبکه ۲۴ ساعته ام بی سی پرشیا که پیش از این پخش فیلم های سینمایی روز هالیوود با زیرنویس فارسی را در ماهواره عرب ست آغاز کرده بود متمایز است.
ویژگی های این شبکه را از دو نظر می توان بررسی کرد:
۱- شاخصهای ظاهری
- این شبکه برای اولین بار اقدام به دوبله آثار نمایشی روز اروپا، آمریکا و آسیای جنوب شرقی به زبان فارسی نموده است. اگر چه کیفیت این دوبله ها بسیار ضعیف و غیر قابل مقایسه با دوبله فیلم های خارجی در داخل ایران است لیکن در مقایسه با شیوه زیرنویس فارسی این آثار که در دیگر شبکه ها صورت می گیرد توانسته است نظر مخاطبین خود را به نوعی جلب کند. پیش بینی می شود به تدریج شبکه فارسی ۱ تلاش کند این نقیصه را نیز رفع نماید و به کیفیت دوبله آثار پخش شده بیافزاید.
- از ویژگی های دیگر این شبکه پخش سریال های طولانی مدت و دنباله دار خانوادگی و تفریحی معمولی است که مخاطب اصلی آن خانواده ها بوده و با هدف کاملاً تفریحی تهیه و پخش می شوند. بخشی از برنامه های این شبکه هم به پخش موزیک ویدئوهایی اختصاص دارد که غالباً مضامین جنسی و خشونت را به تصویر می کشند.
- استفاده از وله های خاص غالباً با غلبه رنگ های صورتی از ویژگی های دیگر برنامه های این شبکه است. رنگ صورتی خصوصاً آنجا که در کنار رنگ های تیره ( مشکی ) قرار می گیرد از رنگهای ویژه و مورد توجه شبکه های پورنو بوده و به شدت در تولیدات بصری (مجله ها، سایت ها و …) با موضوعات جنسی به کار می رود. برخی روانشناسان معتقدند رنگ صورتی بخصوص در مجاورت رنگ تیره بر انگیزاننده حس و غریزه جنسی در مخاطب است.
۲- شاخص های محتوایی
به هیچ عنوان نمی توان پذیرفت آقای روبرت مرداک یکی از بزرگترین مردان رسانه ای جهان تنها با هدف سرگرم کردن مخاطبان فارسی زبان جهان شرکت های متعددی در دبی، هنگ کنگ و نیویورک فعال کرده باشد و شبکه ای خاص را بر روی یکی از بهترین فرکانس های ماهواره ای هات برد راه اندازی نموده باشد اما هیچ هدف خاصی را پیگیر نباشد. شبکه فارسی ۱ اولین شبکه ای است که به طور تخصصی تمام تمرکز خود را بر روی خانواده ها نهاده است و اگر قرار است جوانان را نیز مورد هدف قرار دهد آنها را در کنار خانواده مورد توجه قرار می دهد.
مدیریت شبکه فارسی ۱ با دقت و وسواس خاصی برنامه های خود را انتخاب می کند و آنچنان محتوای این سریالها برایشان مهم است که و به طور شتابزده و با دوبله ای نازل اما با سرعت در اختیار بینندگان فارسی زبان قرار می دهد. نگاهی به این سریال ها به خوبی نشان می دهد که تمام آنها در پرداختن به موضوعات ذیل مشترکند و به نظر می رسد قرار است در فارسی ۱ به هیچ موضوعی غیر از این پرداخته نشود:
- ترویج خانواده های بی سامان و لجام گسیخته در مقابل ساختار سنتی خانواده
- ترویج و عادی جلوه دادن خیانت زن به همسرر و البته شوهر به زن
- بی اهمیت جلوه دادن احترام به والدین
- عادی جلوه دادن رابطه جنسی دختر و پسر قبل از ازدواج تا حد باردار شدن دختر خانواده
- هویت زدایی از مفهوم خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی مستقل و مؤثر
- عادی جلوه دادن سقط جنین برای دختران قبل از ازدواج به عنوان راه حلی طبیعی برای رفع دلهره های احتمالی در روابط جنسی دختر و پسر
- تعصب زدایی از کانون خانواده و ترویج بی تفاوتی نسبت به حریم خانواده
- ترویج مفهوم زندگی با دیگران به جای ازدواج ( جالب است بدانیم این مفهوم سالهاست در برخی تولیدات روتین تلویزیونی خودمان هم تبلیغ می شود).
- ترویج فمینیسم و کم رنگ کردن نقش مرد در جامعه در حد کسی که تنها جهت رفع نیازهای جنسی زن خلق شده است!
- مخدوش نمودن رابطه فرزندان پسر و دختر در خانواده
- افزایش تأثیر پذیری جنسی و خشونت در جوانان و نوجوانان بخصوص از طریق پخش موزیک ویدئوهای خاص
- پی ریزی و ایجاد آمادگی ذهنی تفکر شیطان پرستی در نوجوانان و جوانان
کانون خانواده از مهمترین پایه های جامعه در کشورهای اسلامی و به خصوص ایران عزیزمان است و به خوبی مشخص است که گردانندگان این شبکه بر اهمیت این پایگاه مقدس در جامعه اسلامی واقفند و با مورد هجوم قرار دادن آن برنامه دراز مدتی را در ذهن طراحی نموده اند.
سخن پایانی
اگر به دقت برنامه های مختلف شبکه های فارسی زبان خارج از کشور را پیگیری کرده باشیم الحق باید بگوییم تنها جای چنین شبکه ای خالی بود!! شبکه فارسی ۱ حلقه مفقوده حمله رسانه ای غرب و در رأس آن صهیونیست را علیه ایران اسلامی تکمیل می کند. حلقه ای که مشخصاً خانواده را در کانون توجه خود قرار داده و با هدف منفعل و منحرف نمودن آن، تهیه و پخش می شود.
شبکه فارسی ۱ در ادامه همان سناریوی از پیش طراحی شده ای شکل می گیرد که سالها پیش رهبر انقلاب از آن به عنوان تهاجم و شبیخون فرهنگی یاد کردند و امروز بیش از هر روزی نمودهای بارز این تفکر شیطانی را احساس می کنیم اما در این کارزار لازم است از اسباب و ادوات خاص خود برای مقابله و حتی تهاجم بهره جست. این ابزار چیزی نیست جز رسانه.
متأسفانه رسانه ملی در تولید برنامه های ویژه خانواده چندان موفق نبوده. اگر چه در طول سالیان گذشته برنامه های خوب و مخاطب پسند و پر محتوایی تهیه و تولید شده است اما این امر از تداوم لازم برخوردار نبوده و به طور مشخص از استراتژی قوی و از پیش تعیین شده ای متناسب با نیاز روز تبعیت نکرده است. لازم است رسانه ملی در تعریف خود از برنامه های با موضوع خانواده بازنگری جدی به عمل آورد و ضمن شناخت دقیق نیازهای مخاطبین (به خصوص زن خانواده و جوان) به تولید برنامه های روتین و جذاب همت گمارد.
صدا و سیما می تواند با تولید برنامه های مناسب و هدفمند و با بهره گیری از نظرات کارشناسان و منتقدین، رسانه های خارجی را با چالشی جدی مواجه سازد. بی شک بسیاری از مخاطبین به دنبال پر نمودن اوقات فراغت خود به جستجو در کانال های ماهواره ای می پردازند و در این بین است که ناخودآگاه متوجه برنامه هایی می شوند که بر خلاف ظاهری فریبنده به شکار ارزش های متعالیشان خیز برداشته اند اینجاست که رسالت رسانه ملی دو چندان می شود.
به نظر می رسد توجه به راهکارهای ذیل می تواند برای برنامه سازان و برنامه ریزان رسانه ملی مفید باشد:
- توجه به تولید سریال های خانوادگی جذاب و طولانی مدت روتین (به عنوان یکی از نمونه های بارز این سریال ها می توان از مجموعه نرگس نام برد)
- توجه به محتوای برنامه ها با در نظر گرفتن لزوم ارائه غیر مستقیم پیام
- بهره گیری از فرهنگ غنی ایرانی ـ اسلامی در تولید برنامه های جذاب (به عنوان مثال سریال بر بام آسمان ویژه زندگی غیاث الدین جمشید کاشانی نمونه خوبی از این تولیدات بود)
- توجه ویژه به برنامه های ظنز خصوصاً طنزهای فاخر (بد نیست اشاره کنیم هنگام پخش سریال طنز شبهای برره صدای آمریکا در کنداکتور خود تغییراتی ایجاد می کرد تا برنامه های مهمی در آن ساعت پخش نشود)
- توجه ویژه به پخش موسیقی های اصیل متناسب با فرهنگ ایرانی ـ اسلامی
- توجه ویژه به برنامه هایی با موضوع تفریحی سرگرمی از طریق تولید برنامه هایی در ساختارهای جذاب مسابقه ای
- توجه ویژه به تولید و پخش برنامه های ورزشی جذاب برای جوانان و خانواده ها به غیر از فوتبال
- همچنین لازم است رسانه ملی تولید برنامه هایی را که بتواند در آن واحد پدر، مادر، دختر و پسر یک خانواده را در کنار هم بنشاند نیز همت گمارد.
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
معنی کلمه آخرالزمان از امور نسبی به شمارمی رود،به این معنا : زمان فعلی را که مدت یکهزار و چهارصدواندی سال از هجرت پیامبر اعظم(ص) می گذردنسبت به آن زمانی که آن حضرت مبعوث به رسالت شده می توان گفت٬آخر الزمان است و مدت پانصد یا هزار یا دو هزار سال آینده را نیز نسبت به زمان فعلی می توان گفت آخر الزمان است.پس آخر الزمان یک زمان معلوم و محدودی نیست تا بتوان گفت ٬فلان زمان آخر الزمان است .به همین نسبت هم نمی توان زمان و موقع ظهور حضرت مهدی(عج) راتعیین نمود…
اهمیت شناخت نشانه های آخر الزمان و ظهور
هرمسئله ای که اهمیت و مقبولیت عمومی داشته باشد٬خطرات و تهدیدهایی نسبت به آن ازناحیه فرصت طلبان وجود دارد .ازجمله این مسائل که دارای شاخصههای جهانی و همگانی است،مسئله آخر الزمان و به دنبال آن ظهور منجی است که به منزله اعتقاد و باور عمومی در همه ادیان (الهی و غیر الهی) مطرح شده است. طبیعی است افرادی که به دنبال منفعت و سودجویی فردی یا گروهی اند با ظاهر سازی و اغفال مردم به دنبال انجام نیّت سوء خود هستند.
از اینرو بیان نشانهها و علائم ظهور،امری ضروری است و رهبران و بزرگان دین، برای جلوگیری از این انحرافها و کجرویها و برای حفظ باورهای اصیل مردم، باید منجی و مصلحِ آخرالزمان را با تمام شاخصهها معرفی نمایند و برای ظهور و قیام او نشانهها و علایمی را بیان کنند تا مردم در دانستن مرزحق از باطل دچارتردیدنشونددراین خصوص در احادیث فراوانی ویژگیهای آخرالزمان و منجی بشری حضرت مهدی(عج) و کیفیت ظهوراو،باتمام علائم و نشانهها بیان شده است.
روایات پیرامون آخر الزمان
در موردعلائم ظهور٬روایات گوناگون واحادیث متواتری (۸۷۵روایت فقط از امامان معصوم(ع)سوای پیامبر اسلام (ص))٬از سوی معصومین(ع) نقل شده است زیرا بعضی ازاین روایات جو اجتماعی و به ویژه وضع اجتماعی جوامع اسلامی را پیش از ظهور تشریح می کندو برخی دیگرحوادثی را که نزدیک به ظهور واقع می شوند شرح می دهد و بعضی از روایات هم به حوادث پس از ظهور اشاره دارند.که در این مطلب به نشانه های قبل از ظهور اشاره می کنیم .در یک نگاه کلی میتوان نشانهها ی ظهور امام زمان(عج) را به انواع مختلفی تقسیم کرد که به این علائم می پردازیم.
الف) نشانههای عام و خاص
۱- نشانههای عام
آن دسته از نشانهها و علایمی که شاخصههای کلی و عمومی دارند یعنی در قالب پدیده خاص، در برهه ای خاص و در افراد خاصی محصور نشدهاند،(علایم عمومی) نامیده میشوند؛ نظیر احادیث و روایاتی که از احوال و اوضاع مردمان آخر زمان خبر میدهند و از انحرافات و کج رویهایی که در آن دوران رخ میدهد سخن به میان آوردهاند که در واقع، نوعی بیان علایم و نشانههای ظهور امام زمان(عج) است، امّا در قالب و معیار کلی و عمومی.
حذیفه بن مغیره مخزومی می گوید در کنار کعبه پیامبر اسلام (ص) را دیدم.فرمودند:ای حذیفه!مطالبی می گویم به قلبت بسپار و با چشمت ببین و با انگشتانت شماره کن.ایشان فرمودند:از نشانه های آخر الزمان این موارد است:وقتی که امت من نماز را ضایع کنند٬امانتداری کم شود٬از شهوات پیروی کنند٬ مشروبات الکلی بنوشند٬خانواده ها در دامن فساد سقوط کنند(مانند بی حجابی٬رقاصی…)٬درختکاری زیادشود٬ولی محصولات اندک شود٬قیمتها بالا رود ٬افراد از اخلاق و کار خویش تعریف کنند ٬زشتی دروغ از بین برود بحدی که لباس راستی برتن آن بپوشانند ٬برادر به برادر حسد ورزد ٬ربا را به نام خریدو فروش بگیرند٬وامنیت از راههای هوایی وزمین برداشته شود از اسلام باقی نماند جز اسمی٬….
۲-نشانههای خاص
بعضی از نشانههای ظهور، به صورت خاص و با شاخصهای ویژه در افراد معین، تبلور مییابد٬به عنوان نمونه ظهور و خروج افرادی به نام «دجال» و «سفیانی» که مظهر ظلم و گمراهی و نیز قیام افرادی مثل یمانی و سید خراسانی که نمادهدایت هستندجزء نشانه های خاص شمرده میشوند و در روایات، با اسم و رسم و با ویژگیهای مخصوصشان وارد شده است.
امام باقر (علیه السلام) در دو روایت به خروج پرچمهای سیاه از سوی خراسان همزمان با ظهور و بیعت آنان با امام زمان(عج) ٬خسوف در شب اوّل ماه رمضان و کسوف در نیمه همان ماه٬بطوری که از زمان خلقت آسمانها و زمین به دست خداوند متعال (این چنین اتفاقی) رخ نداده است٬اشاره می فرمایند.در روایات فوق نشانهها و علایم خاصی برای ظهور امام زمان(عج) تعیین شده است.
ب) نشانههای حتمی و غیر حتمی
۱- نشانههای حتمی
نشانههایی که به طور قطع٬قبل از ظهور حضرت مهدی(عج)، رخ خواهند داد و در واقع،هیچ گونه قید و شرطی در ایجاد آنها لحاظ نشده است”علائم حتمی”نامیده می شوند و شاید بتوان گفت که ادعای ظهور قبل از تحقق آنها کذب و دروغ است.
امام سجاد(علیهالسلام)فرمودند: ظهور قائم،از ناحیه خداوند،حتمی است و خروج سفیانی نیز، از جانب خداوند حتمی است و قائمی جز با سفیانی وجود ندارد.
امام صادق علیهالسلام فرمود:(قیام)یمانی از نشانههای حتمی است.
ابو حمزه ثمالی نقل میکند:از امام باقر علیهالسلام پرسیدم: آیا خروج سفیانی حتمی است؟ فرمودند: آری، صیحه آسمانی نیز از علایم حتمی است و طلوع خورشید از مغرب حتمی است. اختلاف بین بنی عباسدر رابطه با حکومت،حتمی است. کشته شدن نفس زکیّه(در کنارکعبه) حتمی است، قیام قائم آل محمد(صلیاللهعلیهوآله) حتمی است،..
۲- نشانههای غیر حتمی
بعضی از نشانههای ظهور قبل از ظهور، بطور مشروط رخ میدهند؛ یعنی اگر مقتضای آنها موجود و مانعی برسر راه آنها نباشد، تحققشان حتمی خواهد بود. در میان نشانهها و علایم، آنچه حتمی شمرده شده، جزء محتومات هستند و غیر از آنها که گروه بسیاری از علائم را تشکیل میدهند جزء علائم غیر حتمی شمرده میشوند.
ج) علائم با فاصله و بیفاصله
۱- نشانههای نزدیک به وقت ظهور
در بعضی از روایات، تصریح شده که بعضی از علایم در سال ظهور امام زمان (عج)، رخ میدهند؛ یعنی قبل از ظهور و در آستانه قیام حضرت مهدی (عج)،این نشانهها یکی پس از دیگری پدیدار شده،به ظهور امام زمان (عج)می انجامد.
امام صادق(علیهالسلام)فرمودند: خروج سه کس: قیام خراسانی و سفیانی و یمانی، در یک سال و در یک ماه و یک روز خواهد بود و در این میان، هیچ پرچمی به اندازه پرچم یمانی، به حق و هدایت دعوت نمیکند.
امام باقر(علیهالسلام) فرمودند: بین ظهور مهدی (عج) و کشته شدن نفس زکیه، بیش از پانزده شب فاصله نیست.
۲-علایمی که با ظهور، فاصله زمانی دارد
بعضی از نشانهها و علایم در بستر تاریخ با فاصله بسیاری با وقت ظهور تحقق مییابد؛ حتی بعضی از آنها قبل از تولد امام زمان رخ مینمایند و بعضی بعد از تولد و قبل از ظهور با فاصله زیاد، تحقق پیدا کرده و خواهند کرد؛ چنان که شماری از آنها، همچون فروپاشی بنی امیه و بنی عباس، خروج ابومسلم خراسانی، اختلاف بین مسلمانان و…اتفاق افتاده است.
د) علائم زمینی و آسمانی
۱- علایم طبیعی و زمینی
در میان نشانهها و علائم ظهور، غالب آنها نشانههای طبیعی و زمینیاند و هر کدام در تثبیت حقانیت ظهور و قیام حضرت مهدی(عج) نقش اساسی دارند.
امام علی(علیهالسلام)فرمودند:مردی از خاندان من،درسرزمین حرم قیام میکند، پس خبر خروج وی به سفیانی میرسد.وی،سپاهی از لشکریان خود رابرای جنگ، به سوی او میفرستد و آنان را شکست میدهد، آنگاه خود سفیانی با همراهانش به جنگ وی میروند و چون از سرزمین بیداء (بین مکه و مدینه)میگذرند، زمین آنان را فرو می برد و جز یک نفر، که خبر آنان را میآورد کسی از آنان نجات نمییابد.
نشانه هایی نظیر فرو رفتن سفیانی در بیداء، قیام یمانی، خراسانی، سفیانی، دجّال، قتل نفس زکیّه(در کنار کعبه)، جنگهای خونین و غیره … از جمله علایم زمینِ و طبیعی هستند.
۲- علائم آسمانی
به علت اهمّیت ظهور امام زمان(عج)،علاوه بر نشانههای زمینی و طبیعی،برخی علائم آسمانی نیز در زمان ظهور حضرت رخ خواهند داد،تا مردم بهتر رهبر و مصلح آسمانی را شناخته و در راستای تحققِ رسالت و اهداف او مشارکت کنند٬مانند:
صیحه آسمانی: امام صادق(علیهالسلام)فرمودند: هر گاه منادی از آسمان ندا دهد که حق با اولاد محمد(صلیاللهعلیهوآله وسلم)است،درآن هنگام، ظهور مهدی (عج)به سر زبانها میافتد، و همه (شراب)دوستی او مینوشند و غیر او را یاد نمیکنند.
کسوف:امام صادق(علیهالسلام)فرمودند:نشانه ظهور مهدی(عج) کسوف خورشید در ماه مبارک رمضان است(وقت کسوف)سیزدهم یا چهاردهم ماه رمضان خواهد بود.
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
فهرست بازیکنان یهودی هالیوود آنچنان طولانی و مفصل است که جز انتخاب اسامی مشهور، گریزی نیست.
اخیراً فهرست ۲۸ صفحه ای از ۱۵۰۰ یهودی شاغل در هالیوود (اعم از بازیگر، کارگردان، تهیه کننده و…) منتشر شده است که شامل بسیاری از مشاهیر سینما می شود و به اعتراف تهیه کنندگان آن هنوز کامل نیست و بسیارند یهودیان گمنامی که در هالیوود مشغول به کار هستند.
از میان تهیه کنندگان یهودی هالیوود: آدولف زوکر، ساموئل زنتسر، جوئل سیلور و رابرت مردوخ از شهرت بیشتری برخوردارند. در فهرست کارگردانان یهودی با اسامی مشهورتری مواجه می شویم که برخی از آنها تهیه کنندهٔ آثار خود نیز محسوب می شوند؛ اریک فون اشتروهایم، ژوزف فون اشترنبرگ، ارنست لوبیچ، استنلی کوبریک، ماکس افولس، دیوید کروننبرگ، فریتس لانگ، ویلیام شاتنر، رومن پولانسکی، سیدنی لومت، بیلی وایلدر، استیون اسپیلبرگ، وودی آلن، سیدنی پولاک، راب راینر، کلودللوتش، ژان لوک گدارد، مل بروکس، پیتر باگرانوویچ، ساموئل گلدوین، اندی اکرمن، مایک نیکولز، تیم برتون، ران سیلور، تونی راندال و…
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
جریانهای مختلف ظهور توسط “حزب الله” و “حزب الشیطان” سازماندهی و عملیاتی میگردند و این بزرگترین تقابل صدق و کذب هستی است؛ از یک طرف ولی خدا با ایجاد جریانی پرشور و نورانی که خود مشتمل بر جریانهای متعدد و زیر مجموعه های مختلفی ست نور هدایت الهی را بسط میدهد و از سوی دیگر شیطان با ایجاد جریان انحرافی خود که بطور همزمان از محورهای “سیاسی”،”اقتصادی” و “فرهنگی” به نبرد ولی الله الاعظم روی آورده است، سعی در تبلیغ و توجیه شیطان پرستی و محو توحید نموده است .این جریان شیطانی پس از شکست در محورهای “اقتصاد” و “سیاست” به جنگ گسترده رسانه یی از طریق “دجال” ، رسانه ی قوی و همه گیر خود روی می آورد و اینجا دقیقا نقطه رویاروئی جریانهای الهی و شیطانی ظهور است؛ از یکسو ولی الله به ظهور خویش نزدیک میشود و از سوی دیگر شیطان از طریق دجّال جهانگیر شده و در پی ظهور نهائی خویش است .این آوردگاه عظیم در هر دو سو متکی به عقبه های متعدد با فرماندهی واحد است و گوئی آنچه در صحنه عیان جهان، روی میدهد در مرکز فرماندهی طرفین برنامه ریزی و عملیاتی میگردد و رسانه های طرفین صرفا بیانگر و ظهور بخش آن فعالیتهای نامرئی طرفین هستند…
بسم الله الرحمن الرحیم
جریانهای عصر ظهور
قَدْ کانَ لَکُمْ آیَةٌ فی فِئَتَیْنِ الْتَقَتا فِئَةٌ تُقاتِلُ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ أُخْرى کافِرَةٌ
یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ وَ اللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشاءُ إِنَّ فی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ آل عمران۱۳
مقدمه؛
وجود و ظهور منجی که در همه مکاتب الهی نقشی محوری و پررنگ دارد نه صرفا بعثت و بروز شخص یا شخصیتی برای نجات انسانها از بدبختی و گمراهیست بلکه در واقع تجلی و نمود عینی معرفت مردمان هر عصر به خداوند متعال است . این قاعده ریشه دار، فطری انسان و ضامن شکوفائی استعدادهای خدادادی او و بیانگر غایت آمال و آرزوها و ظرفیت وجودی او نیز میباشد و با توجه به اینکه منجی بشریت جانشین خدا برروی زمین و اختنیاردار مدیریت عالم برای رشد و تعالی انسانهاست لذا انسانها و جوامع انسانی خواسته یا ناخواسته به سمت جایگاه معنوی و خدائی منجی در حرکت هستند و بی آنکه بخواهند قدرت مدیریت الهی خلیفة الله را با دوستی یا دشمنی خویش به تجلیگاه می آورند .
انسانهای پاک سرشت و نیک سیرت رفته رفته خود نیزمنجی میشوند و ناپاکان و بدسیرتان مانع نجات بشریت ؛ هر انسانی که به فکر نجات خویش از تباهی و بدعاقبتیست به همان میزان منجی خویش است و اگر این صبغه ی نجات دهندگی بر همه افکار و اعمال او سایه بیندازد، او متوجه و متذکر وجود منجی بزرگتری میشود که فی الواقع او باب نجات و نهایت کمال است . این حقیقت شگفت انگیز ، زیبا و اندیشه ساز در معارف شیعی و مهدوی به “ظهور انفسی” مشهور است و مقدمه لازمی است برای “ظهور آفاقی” که بروز نجات بخشی جانشین خدا از طریق برقراری حکومت عدل الهی برروی زمین میباشد .
قلوب انسانهای پاکنهاد که در راستای اصلاح خویش و رهائی از فساد درون و بیرون تلاش میکنند در نظمی عجیب و هدفمند به سمت انسان کامل متوجه میگردد تا ساختار عظیم حکومت الله ۱ برروی زمین متحقق شود؛ در این بین میزان و شاخص، کمال گرائی و ملاک، ولی خداست و شایستگیهای فردی بر خلاف روشهای مادیگرایانه همه جانبه و متضمن سعادت فرد است .
انبیاء و اوصیاء الهی صلواة الله علیهم اجمعین در طول تاریخ بشریت بر اساس این ساختار، ایفای نقش نموده و به هدایت انسانها همت گمارده اند تا با تشکیل جبهه یی واحد از مومنان، به جنگ شیطان و ایادی او بپاخیزند اما در اکثر برهه ها ولی خدا با اندکی از مومنان خالص در جنگی نابرابر همه هستی خویش را فدا نمودند تا چراغ هدایت همچنان روشن بماند تا شاید انسانهای دنیازده دست از غفلت خویش بشویند و حول محور جانشین خدا به تشکیل حکومت عدل همت بگمارند اما سُستیها و خمودگیها و فریبخوردگی ها و انحرافات ، تحقق این آرزوی همیشگی اولیاء الله را به تاخیر انداخت تا جائیکه هر یک از آنها که خود منجی امت خویش بودند آرزوی تعجیل در فرج منجی نهائی برای همه بشریت را اوج آمال و اهداف خویش قرار دهند؛ گوئی سرنوشت محتوم این بود که جریان نجات بخشی و هدایتگری تمام و کمال بشریت، گنج نهانی باشد برای روزگاری که مردمانی با قلوب نورانی و ایمانهای مستحکم، اراده های پولادین را مبنای شوق و اصلاحگری خویش قرار داده و به فریاد رسای خاتم الاوصیاء لبیکی جانانه بگویند.
جریان چیست؟
در لغت و اصطلاح رایج جریان به معنای تکرار امر واحد و حرکت مداوم و هدفدار میباشد اما از دیدگاه کلان نگر، هر فرد، گروه یا واحدی که “صاحب اندیشه و فکر”، دارای “نماد و پرچمدار مشخص” و همچنین “قدرت اثر گذاری بر غیر” را داشته باشد، جریان نامیده میشود . در تاریخ اسلام جریانهای فکری، فقهی و سیاسی مختلفی وجود داشته اند که در هر دو جناح حق و باطل موثر بوده اند لکن بنابر ادبیات قرآنی و روائی ما به “آل” ، “بنی” ،”قوم”، “فئة”، “ملأ” و “امة” نامیده شده اند . بر این اساس میتوان گفت هر فرد یا گروهی که صاحب اندیشه منسجم و هدفداری باشد و برای حضور در جامعه نماینده و شاخصی تعیین کند تا با اثرگذاری مداوم، به اهداف خود نائل شود “جریان” نامیده میشود .
حزب الله و حزب الشیطان
آخرالزمان نه تنها به سروریِ برترین ولی خدا مفتخر است بلکه آزموده ترین مؤمنان را در رکاب ولی مطلق حق نظاره گرست تا جریان نجات بخشی بشریت با ساختاری بی نظیر و جهان شمول همه خاکریزهای دشمنان خدا را در طرفة العینی تسخیر نماید . این جریان قوی و موثر به هر میزان که قلوب مؤمنین را بنابر اصلاحگری و شوقی که از خویش نشان میدهند به هم پیوند میدهد تجلی بیرونی نیز دارد و آن تشکیل حکومت جهانی اسلام در یک بازه زمانی خاص و نسبتا طولانی است .
ولی الله نقطه کانونی جریان ظهور و مومنانی با ایمانهای قوی و ثبات قدم، اولین حلقه های گسترش این جریان در بین عموم مومنین هستند تا ساختار عظیم و منسجم “حزب الله” در برابر جریان انحرافی شیطان و حزب گمراهش صف آرائی نماید .
“حزب الشیطان” با ساختار عنکوبتی خویش که هراس انگیز اما سست و از هم گسیخته است با بهره مندی از همه امکانات مادی، جریان گسترده یی از اغواگری را سامان بخشیده است تا در شؤونات مختلف فردی و اجتماعی میدان دار مدیریت بشریت و جهان باشد .”قدرت”،”ثروت”و”علم” سه زمینه اصلی فعالیت اوست تا با هم افزائیهای پی در پی، در اندشیه تسخیر جهان و اثبات ادعای دروغین الوهیت خویش باشد .
جنگ بزرگ “حزب الله” با “حزب الشیطان” که به درازای تاریخ بشریت قدمت دارد در آخرالزمان به نهایت خویش و همه بعدی بودن میرسد و هر سه مؤلفه اصلی را در بر میگیرد؛ گرچه در فرازهائی از تاریخ نیز این نبرد عظیم در همه شؤونات زندگی فردی و جمعی انسانها رخ نمود تا الگو و راهکاری برای آخرالزمانی ها باشد پس تصور تقابل صرفا نظامی بین حق و باطل خیالی خام و برآمده از بی بصیرتی و سُستی ایمان است .
جریانهای عصر ظهور
جریانهای مختلف ظهور توسط “حزب الله” و “حزب الشیطان” سازماندهی و عملیاتی میگردند و این بزرگترین تقابل صدق و کذب هستی است؛ از یک طرف ولی خدا با ایجاد جریانی پرشور و نورانی که خود مشتمل بر جریانهای متعدد و زیر مجموعه های مختلفی ست نور هدایت الهی را بسط میدهد و از سوی دیگر شیطان با ایجاد جریان انحرافی خود که بطور همزمان از محورهای “سیاسی”،”اقتصادی” و “فرهنگی” به نبرد ولی الله الاعظم روی آورده است، سعی در تبلیغ و توجیه شیطان پرستی و محو توحید نموده است .
این جریان شیطانی پس از شکست در محورهای “اقتصاد” و “سیاست” به جنگ گسترده رسانه یی از طریق “دجال” ، رسانه ی قوی و همه گیر خود روی می آورد و اینجا دقیقا نقطه رویاروئی جریانهای الهی و شیطانی ظهور است؛ از یکسو ولی الله به ظهور خویش نزدیک میشود و از سوی دیگر شیطان از طریق دجّال جهانگیر شده و در پی ظهور نهائی خویش است .
این آوردگاه عظیم در هر دو سو متکی به عقبه های متعدد با فرماندهی واحد است و گوئی آنچه در صحنه عیان جهان، روی میدهد در مرکز فرماندهی طرفین برنامه ریزی و عملیاتی میگردد و رسانه های طرفین صرفا بیانگر و ظهور بخش آن فعالیتهای نامرئی طرفین هستند.
جریان مهدوی با سابقه برنامه ریزی چندین ساله به فرماندهی امام مهدی علیه السلام و با سه زیر مجموعه و جریان اصلی مدیریت جهان را بدست میگیرد و در مقابل جریان شیطانی نیز با سه جریان اصلی و تحت مدیریتی واحد سعی در تصاحب اتاق مدیریت جهان دارد .
جریانهای مهدوی علیرغم سادگی، متکی به ایمان و معنویات و اخلاص خویش هستند و با کمترین بهره از امکانات مادی به جنگ با جریان شیطان برمیخیزند اما جریانهای شیطانی متکی به امکانات مختلف مادی و تهی از هر گونه اخلاص و معنویت، صحنه بزرگترین جنگ بشریت را ترسیم می کنند.
جریانهای مهدوی
جریانهای “خراسانی”، ” یمانی” و “شعیب بن صالح” در یک سمت این کارزار و با هدفی مشترک اما راهبردها و سازوکارهای مختلف حضور دارند. هر یک از جریانهای سه گانه الهی عصر ظهور در ساختاری مستحکم و تقوابنیان، وظایف ستادی و عملیاتی متعددی را به عهده دارند و گذشته از ویژگیهای اصلی اعتقادی-سیاسی در محورهای مختلفی علیه “حزب الشیطان” صف آرائی نموده اند .
جریان سید خراسانی
“جریان سید خراسانی” در پی قیام سید قمی و بعنوان رهرو و جانشین آن عهده دار تکامل حرکت نهضت الهی او و زمینه ساز ظهور کبرای امام عصر علیه السلام است. ویژگیهای اصلی این جریان نورانی عبارتند از
تئوری سازی
زمینه سازی
استقرار
جریان سید یمانی
“جریان سید یمانی” در نوک پیکان تقابل با کانون جریانهای شیطانی و متکی به ایمانی قوی و عهده دار حرکتی فرامذهبی و فراقومیتی برای آخرین زمینه سازیهای ظهور کبراست. مهمترین ویژگیهای این جریان مهدوی از این قرارست :
عمل گرائی
جهادی
و شناور بودن
جریان شعیب بن صالح
“جریان شعیب بن صالح” عهده دار ایجاد امید به ظهور در قلوب مستضعفان و مجری تئوریهای آخرالزمانی در بسط عدل با نگرشی جهانی و رویاروئی با جریانهای شیطانی خصوصا “دجال” است و ظهور این جریان در اوج ناباوری و از دست رفتن امید به ظهور منجی و بیم شکست همه جریانهای نورانی ظهور است لذا فراتر از نظریه پردازیهای رایج، عمل گرا می باشد. مهمترین خصال این جریان مهدوی نیز عبارتست از:
رعب آفرینی
جهان شمولی
انفجاری
البته با توجه مشخصات عدیده و منحصر به فرد برای شعیب بن صالح ممکن است این شائبه ایجاد شود که او صاحب جریان خاص و تابلوداری نیست و صرفا به عنوان فردی موثر در واپسین سالهای ظهور قیام مینماید اما با توجه به نگاه جهانی او و تاثیرات شگرف منطقه ای و جهانی و همچنین قدرت ایجاد اتحاد بین قوای سید خراسانی و دیگر یاوران ظهور، میتوان نتیجه گرفت او نیز همچون سید خراسانی در سالیان متمادی پیش از درخشش خویش مبادرت به ایجاد جریانی قوی نموده است .
جریانهای شیطانی
جریانهای شیطانی عصر ظهور نیز به ترتیب اهمیت نقشهای متفاوت، با هدفی واحد را ایفا مینمایند. جریانهای “سفیانی” ، “نفاق” و “یهود” در سمت دیگر کارزار نهائی قرار دارند تا با رهبری شیطان، دشمنی دیرینه اش با ولی الله را به پیروزی موهوم خویش منتهی سازند.
جریان یهود
“جریان یهود” به عنوان دشمن ترین دشمنان اسلام در کنار مشرکین به عداوتی آشکار با مبانی فکری و روشهای حکومتی اسلام مبادرت ورزیده و با توجه به شیطان پرستی خود، در سدد محو اندیشه توحیدی و متکفل نمادگرائی و پوچ انگاریست. این جریان سرمنشاء گسترش افکار الحادی و خوراک حرام در جامعه انسانی بوده و حتی الامکان از طریق ظواهر دینی ریشه دین حقیقی را میخشکاند تا پس از آن منکر ظواهر دین و رسالت و وحی گشته و به جنگ علنی با خدا روی آورد .
مقابله با توحید و ترویج شرک
اباحیگری و پلورالیسم دروغین
اخلاق ستیزی و لذت محوری
با هدف “نفی دین واحد” و “اسلام هراسی عمومی” و برای “برقراری بزرگترین دیکتاتوری جهان” به رهبری مستقیم شیطان(ابلیس) ، نقشهای اصلی جریان یهود است
جریان نفاق (یهود امت)
“جریان یهود امت”۲ قائل به سلطنت در مقابل ولایت بوده و سست ایمان و منافق است . متکی به محافظه کاری و سازش در هنگامه جهاد و سختی بوده و قرآن و روایات را با تفسیر به رای از کارائی می اندازد. مهد ظهور این جریان انحرافی، هنگامه تشکیل حکومت اسلامی و با هدف ولایت ستیزی و کثرت گرائی می باشد .
استحاله اعتقادی
ایجاد خلل در اراده منتظران
و از بین بردن امید
با هدف “ایجاد تاخیر در ظهور” از مهمترین وظایف جریان “نفاق” یا همان “یهود امت اسلامی” است که از طریق
اختلاف افکنی
سکولاریزه سازی حکومت و جامعه اسلامی
و افراط در اخباری گری
جامه عمل میپوشاند.
جریان سفیانی
“جریان سفیانی” جریان خشونت گرا و بی منطق و مخالف هر نوع اندیشه و همگرائی ست . در طول تاریخ اسلام بلافاصله پس از تشکیل حکومت اسلامی و یا در مواقعی که امید پیروزی جبهه فرهنگی حق میرفته، ظهور پیدا کرده است . این جریان قدرت را منشاء برتری دانسته و صرفاً پیروزی را در تصاحب مناسب حکومتی و دنیائی میداند. شدیداً تجمل گراست و هیچ اعتقادی به خدا و معنویت ندارد و میکشد تا زنده بماند .
سازشکاری با کفار
بدعتگذاری در دین
سلفیگری
خشونتگرائی
نیز از جمله مهمترین وظایف محوله یهود به این جریان میباشد و شاید مهمترین ویژگی این جریان شیطانی همپیالگی با جریان نفاق و یهود امت اسلامی به جهت شباهت افکار و اعمال و فریبندگی هر دو جریان است .
پیش از نتیجه گیری از مباحث فوق اشاره به این نکته نیز ضروریست که در کنار این جریانهای اصلی، برخی افراد متنفذ که موفق به ایجاد جریان نمیگردند و همچنین خرده جریانهائی در هر دو سوی کازار حضور دارند که هریک به سهم خویش در این رویاروئی بزرگ نقشی ایفا مینمایند که ” نفس زکیه” (۳) ” سید حسنی عراق” (۴) “عوف سلمی”، “عبدالله دشمن سفیانی”(۵)، “ابقع”، “اصهب”، “شیصبانی”، “عبدالله حجاز”، “دائیان سفیانی”، “صاحبان پرچمهای سیاه” از شاخص ترین آنهاست .
نتیجه؛
با توجه به جایگاه و اهمیت جریانهای عصر ظهور نتایج مهم و راهبردی فراوانی پیش روی منتظران ظهور قرار میگیرد که تصویر روشنی از انقلاب و حکومت جهانی امام مهدی عجل الله فرجه الشریف بدست داده و در ضمن ایجاد اطمینان قلبی برای مومنان، واقعگرائی در کنار آرمانخواهی، دوست و دشمن شناسی همزمان و پیداکردن نقش و وظیفه فردی و اجتماعی هر منتظر آماده به جهاد را تبیین مینماید .
مهمترین نتایج توجه به وجود جریانهای مختلف الهی و شیطانی در عصر ظهور عبارتند از:
۱- همانگونه که شیطان از مهلت خدادادی بیشترین استفاده را نمود و از جهات و شؤونات مختلف به زندگی فردی و اجتماعی انسانها هجوم آورد و رفته رفته مملکت وجودی ، اقلیمی و جهانی آنها را اشغال نمود و خود را خدای فریب خوردگان و غفلت زدگان قلمداد نمود، با پایان یافتن مهلت، در فرایندی پیچیده و زماندار به دست جریانهای ظهور، در یکایک جبهه ها شکست خورده و اثر وجودی او از زندگی انسانها رخ برمیبندد تا ” وقت معلوم”(۶) که روز مرگ او و نجات بشریت است فرابرسد.
۲- تجلی ولایت الهی و ولایت پذیری در زندگی انسان به سرعت او را از تباهی و پستی نجات میبخشد و این حقیقت نورانی را هویدا میسازرد که انسانها با علم و تقوا و اخلاص و تلاش در راه خدا میتوانند به نجاتبخشی بزرگ و از آیات درخشان خدا تبدیل شوند تا “منا اهل البیت” (۷) شدن سلمان سلام الله علیه در لابلای داستانهای تاریخی باقی نمانده و پیش چشم همگان عینیت یابد.”سید قمی”، “سید خراسانی” و “سید یمانی” و”شعیب بن صالح” نشانه های آشکار حقیقت و خداوند متعال و بزرگترین دشمنان شیطان در عقیده و عمل هستند و این نقش الهی خویش را نه به صورت فردی و نمادین بلکه در قالب جریانهایی پویا و امیدبخش و جاری در قلوب همه مستضعفان و مضطران جهان ایجاد نموده و تسری بخشیده اند .
۳- دور از ذهن نخواهد بود کسانیکه به لزوم سازماندهی تمهیدات ظهور ایمان ندارند همه اتفاقات جاری منطقه ای و جهانی را تصادفی قلمداد نموده یا در نظریات جامعه شناسان ملحد غربی بدنبال علل و عوامل آن بگردند. اینها آنقدر در قشری گرائی خویش باقی مانده اند که قلبشان مرده و چشم باطنشان کور گشته است لذا همانگونه که امرشریف ظهور را وهم آلود و خیالپردازانه می انگارند، تمهید و ممهدان را هم ندیده میگیرند در حالیکه همه اتفاقات جاری منطقه ای و جهانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر جریانهای مهدوی بوده است و بی پاسخ ماندن این سوال که رهبری انقلابهای اسلامی اخیر بر عهده کیست؟ نشانگر عدم باور به جریانهای موثر مهدوی از سوی طراحان چنین سوالاتی ست و در مقابل نیز هر سختی و بلائی که بر دوش مستضعفان و محرومان و مسلمانان مظلوم جهان تحمیل میشود بیانگر نفوذ جریانهای یهودی و اثرگذاری شیطانی آنهاست.
۴- تعصب، جمود، ترس و قعود ، محصول اخباری زدگی و دوری از تفکر است که منکر ایجاد زمینه سازی برای ظهور و بلکه از عوامل فسادآفرینی در آخرالزمان بوده و تا خروج بر ولی الله به پیش خواهد رفت پس نباید و نمیتوان ظهور عدالت و برپائی حکومت جهانی اسلام را در لابلای کتب جست و جو کرد و بجای برنامه ریزی و تمهید برای تحقق وعده الهی، تسبیح گرداند و به ذکر و توسل اکتفا نمود (۸) بلکه جهاد در همه شؤونات فردی و جمعی از اصول متقن و لوازم یاری دین خداست که هدایت الهی را جلب مینماید و چون ولی خدا هادی امت است پس برای ظهور او باید بپاخاست و بدینوسیله انتظار و آمادگی برای نجات خواهی و ظهور شریفش را فریاد کشید .
۵- خود حق پنداری، تکروی، ولایت گریزی، از جمله صفات ویرانگر و گمراه سازیست که با توجه و ایمان پیدا کردن به جریانهای الهی ظهور و آثار مبارکشان، از اعتبار شیطانی خویش ساقط میشوند تا همه مومنان و منتظران زیر پرچم ولایت و تحت مدیریت هریک از جریانهای مهدوی ظهور، به تلاش خالصانه برای تعجیل در فرج ولی الله الاعظم اقدام نمایند که از هم گسیختگی و تفرقه بزرگترین آفت برای جامعه اسلامی خصوصاً خواص و عناصراجتماعی آن است .
۶- بی شک با ثمربخشی مجاهدتهای جریانهای مهدوی که به معنای شکست حتمی و نهائی شیطان و تجلی تام و کامل خلیفة اللهی امام مهدی علیه السلام برای آغاز “ساختن بهشت زمینی” است، آنچه دلهره آور و تامّل برانگیز خواهد بود نقش موثر و محوری و اصلی “نفس” است یعنی در وضعیت موجود پیش از ظهور و حتی پس از آن “نفس” به عنوان دشمنترین دشمنان انسان (۹) او را به ورطه تباهی و نکبت و خواری میکشاند؛ پس ولایت گریزی که به انحراف از مسیر حق و ولایت ستیزی می انجامد، ریشه در نفسانیات اهل قعود و جمود و منافقان و یهودی مسلکان امت اسلامی دارد .
۷- گم شدن در اخبار علائم الظهور به قیمت دوری از واقعیات تاجائی پیش می رود که بزرگترین و اصلی ترین نشانه های ظهور، نفی و کتمان گشته و پرچمداران قیام امام مهدی علیه اسلام رمی به دروغ و غلو و انحراف می شوند. عدالت، ظلم تلقی شده و علم اخلاق محور و تقوا بنیان، جهل و واپسگرائی قلمداد میگردد. دریوزگیهای سیاسی و منفعت طلبانه، حجاب ضخیمی بر سر راه دیدن طبقات یاوران مهدوی (۱۰) خواهد شد و در حالیکه اهل کتاب و مذاهب مختلف به جریانهای الهی ظهور اعتماد کرده و با پیروی از منویات آنها قلوب و جوامع خویش را مُهیای پذیرش ولی الله الاعظم مینمایند، گمشدگان اخباری زده بر تبل دوری ظهور کوفته و فراهم نبودن شرایط آرمانی و ماورائی بودن اتفاقات منتهی به قیام نهائی امام مهدی علیه السلام را تبلیغ و ترویج میکنند.
۸- جریانهای شیطانی عصر ظهور، نفوذ خویش را از آلوده سازی خوراک مسلمانان و همه انسانها آغاز نموده اند در گامهای بعدی ظاهر و باطن و فکر و عمل فریب خوردگان و غفلت زدگان را به سمت شیطان، خدای باطل خویش معطوف میسازند و برای واقعی جلوه دادن این تعبّد کورکورانه، مرض و درمان، زندگی و مرگ، شادی و غم، رکود و رونق و هر خیر و شر و بود و نبودی که لازمه زندگی دنیائی انسان است را شبیه سازی نموده و گسترش میدهند و در این راستا از بیشترین کمکهای شیاطین جنّی بهره می برند. از یکطرف خرافات و وهمیّات را بجای دین مبین اسلام نشانده اند و از طرف دیگر اسلام ناب و حقیقی را نماد جهل و توحّش و اصلی ترین عامل عقب افتادگی و فقر می نمایانند تا “سفیانی” منجی خودساخته خویش را در مهمترین لحظات آخرالزمان به داد خودفروختگان و شیطان زدگان برسانند. امام مهدی و جریانهای الهی ظهور را مروج خشونت و جنگ و عامل ظلم و تباهی معرفی نموده و موعود موهوم خود را مظهر صلح و صفا و علم و وراستگی بشمار آورند و این بزرگترین وظیفه دجال، رسانه کثیف و شیطانی آنهاست.
۹- با توجه نمودن به جریانهای عصر ظهور و هدفدار بودن و دقت و سرعت عمل هریک ازآنها، به یقین میتوان دریافت که پس از قیام امام خمینی (سیّد قمی) سلام الله علیه روند ظهور کبرا به سرعت درحال شکل گیری و انجام است لذا بی آنکه نیاز به توقیت و یا افتادن در دام توقیت شیطانی باشیم در انتظار رؤیت خورشید و ظهور قریب الوقوع امام مهدی خواهیم بود و در حالیکه از یکسو مقایسه های غلط و منحرف کننده بین شرایط موجود با عهد صفوی و دیگر ایامی که منتظرانی پا به رکاب داشته، رنگ میبازد از سوی دیگر اعتقاد به احتمال تاخیر در امر فرج نیز منتفی میگردد تا با تلاش و امید و توجه به منویات پرچمداران الهی ظهور، آخرین گامها تا ظهور موعود امم را با صلابت و یقین برداریم.
خداوندا آنچه می اندیشیم و به زبان و قلم می آوریم بر گرفته از قرآن کریم و کلام اولیاء توست. ما از خود هیچ نداریم و بر آچه میگویئم و انجام میدهیم جز برای تو تعصب نمی ورزیم پس تسلیم اراده تو هستیم و افکار و اعمال خویش را حتمی ندانسته و امر تو را حتمی و وعده تو را حق میدانیم و انک لا تخلف المیعاد
ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة انک انت الوهاب
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
سید خراسانی کیست و در هنگام ظهور چه می کند؟
مصداق یابی سید خراسانی در دیدگاه مقام معظم رهبری(مدظله) ، از نهی تا تشویق!
آیا مقام معظم رهبری(مدظله) از سید خراسانی بودن خویش اطلاع دارد؟!
آیا مقام معظم رهبری(مدظله) ترویج مصداق شناسی شخصیتهای ظهور را درست می دانند ، و به آن رضایت دارند؟!
آیا مقام معظم رهبری(مدظله) موظف نیست در صورت نادرست بودن این بحث ها به این انحرافات پایان دهد؟!
مشهور بودن آقا به سید خراسانی در بین عوام و خواص!
گردان استشهادیون نمونه ای از برخورد سریع آقا با اقدامات و مباحث نادرست!
سکوت همراه با رضایت مقام معظم رهبری(مدظله) نشانه چیست؟!
یکی از شخصیتهای برجسته عصر ظهور سید خراسانی است که بنا بر روایات شریف با سپاهی انبوه از ایران قیام کرده و به سمت عراق پیش می رود ، شعیب بن صالح جوانی گندمگون و زیرک با ارده ای پولادین و بصیرتی شگفت فرمانده لشگر اوست.
سید خراسانی چند ماه مانده به ظهور و در ماه مبارک رجب به همراه سفیانی و یمانی در یک روز قیام می کند و هدف همه اینها عراق است.
سید خراسانی و سپاهش با اصلی ترین دشمن امام زمان(عج) که سفیانی می باشد و عراق را اشغال نموده است ، وارد کارزاری سخت شده و بعد از شکست او ، با امام زمان(عج) بیعت نموده و لشگریانش را تحت اختیار امام زمان(عج) قرار می دهد.
انشاالله ما در آینده ، طی مقاله ای مفصل ثابت خواهیم کرد که مصداق شخصیت الهی سید خراسانی که بسیار مورد تکریم و تاکید اهل بیت(ع) قرار گرفته ، مقام معظم رهبری(مدظله) می باشد. ( روایات شریف از او و سپاهش بعنوان زمینه سازان ظهور امام زمان(عج) یاد کرده و شیعیان را برای پیوستن به سید خراسانی تشویق می کنند)
ما در این مجال اندک به طور خیلی خلاصه به ذکر مشخصات سید خراسانی و انطباق آن بر مقام معظم رهبری(مدظله) پرداخته و در ادامه به این سئوال مهم پاسخ خواهیم داد که آیا مقام معظم رهبری(مدظله) سید خراسانی بودن خویش را قبول دارد یا نه؟!
(به لطف خدا مقاله مفصل سید خراسانی در آینده نزدیک منتشر خواهد شد)
صفات ذکر شده در روایات شریف برای سید خراسانی
امام باقر (ع):
« یخرج شاب من بنی هاشم بکفّه الیمنى خال، ویأتی من خراسان برایات سود بین یدیه شعیب بن صالح، یقاتل أصحاب السفیانی فیهزمهم »
ملاحم ابن طاوس، ص ۷۷; عقد الدرر، ص ۱۲۸، باب ۵
1- « شاب » یا جوان بودن :
کلمه شاب در عربی ، جوان ، دارای طراوت و سرزندگی جوانی معنی می دهد و همانطوریکه که در فرهنگ ما افرادی(با هر سن و سالی) که سرزنده و با نشاط و طراوت باشند ، می گوییم جوان است ، در عرب نیز ، علاوه بر جوانان که سن و سال کم دارند ، کلمه شاب در مورد افراد دیگری که سرزنده و سرحال و بشاش و باطراوت باشند ، به کار می رود.
سرزندگی و طراوت و بشاشیت موجود در مقام معظم رهبری(مدظله) بسیار آشکار است بطوری که ایشان با وجود سن زیاد از بسیاری از جوانان نیز سرحالتر است ، کوهپیمایی ایشان که تا مدتی قبل هر هفته به طور منظم دوبار در سحرگاهان انجام میشد ، خود گواه این مطلب است.
( سرزندگی و شادابی آقا زبانزد خاص و عام است در حالی که بسیاری از جوانان سال تا سال برنامه ای بر ای سفر به کوه و کوهپیمایی ندارند معظم له هفته ای دوبار در سحرگاهان کوهپیمایی می کنند و البته سرعت و چابکی ایشان نیز در این کوهپیمایی ها بسیاری قابل توجه است)
۲- مٍن بنی هاشم :
سیادت سید خراسانی که البته در مورد مقام معظم رهبری(مدظله) نیاز به توضیح ندارد ، ایشان از طرف پدر سید حسینی بوده و به فرموده برخی از بزرگان از طرف مادر نیز سید حسنی می باشند.
(داستان سید حسنی و سید حسنی بودن آقا از زبان حجت الاسلام صدیقی)
۳- مٍن خراسان :
مسئله خراسانی بودن مقام معظم رهبری(مدظله) نیز آشکار است ، ایشان متولد خراسان بوده و پدر ایشان سید جواد با وجود اینکه آذری زبان هستند ، از دهها سال قبل از مهاجرین و مجاورین در کنار بارگاه مطهر امام رضا(ع) محسوب می شوند.
و البته برخی از مفسرین کلمه خراسان را به کل ایران تعمیم می دهند و اعتقاد دارند که در زمان ائمه اطهار(ع) ، از لفظ خراسان بعضی مواقع کل ایران را مورد نظر داشتند که حتی در این صورت نیز باز این مسئله در مورد مقام معظم رهبری(مدظله) صدق می کند.
(اولین شناسنامه الکترونیکی در کشور که چند ماه قبل برای مقام معظم رهبری(مدظله) صادر شده است. محل تولد معظم له مشهد مقدس می باشد)
۴- بکفّه الیمنى خال:
خال را چه به معنای نشانه در دست راست بگیریم و چه بفرموده برخی از عزیزان به معنی خلل و سستی در دست راست بگیریم( از ریشه خال ، یخل ، خلل ) ، باز این قضیه در مورد مقام معظم رهبری(مدظله) صدق می کند.
جراحت دست راست معظم له که در انفجار مسجد ابوذر در سال ۶۰ به وجود آمد ، هم معنای نشانه را می تواند داشته باشد و هم موجب خلل و سستی شده است.
(مقام معظم رهبری(مدظله) لحظاتی پس از انفجار شدید در مسجد ابوذر تهران ، بسیاری از پزشکان از زنده ماندن معظم له در این انفجار شدید که در فاصله بسیار نزدیک ایشان رخ داد ، شگفت زده بودند)
آیا مقام معظم رهبری(مدظله) از این موضوع که برخی از بزرگان و
منتظران امام زمان(عج) ، معظم له را بعنوان سید خراسانی می دانند
اطلاع دارد و در صورت اطلاع آیا این موضوع را قبول دارد؟!
ما با ذکر چند قضیه و نتیجه گیری از آن ، ثابت خواهیم کرد که آقا اولاً از سید خراسانی بودن خویش آگاه است ، ثانیا از وجود این مباحث در جامعه اطلاع دارد و ثالثا بر مصداق شناسی شخصیتهای ظهور رضایت داشته و حتی خود بر گسترش این مباحث تاکید دارند.
در ابتدا با ذکر یک واقعه تاریخی به جواب این سئوال خواهیم پرداخت :
برخورد با انحرافات و خرافه گرایی از وظایف رهبران دینی
هنگامی که ابراهیم فرزند خردسال حضرت رسول(ص) ، به علت بیماری از دنیا رفت همزمان با آن خسوفی رخ داد ، در آن زمان که علت بسیاری از پدیده های طبیعی مشخص نبود ، بسیاری از مردم علت این خسوف را مرگ فرزند پیامبر اکرم(ص) دانسته و عنوان می کردند که این نشانه ی بزرگی و عظمت پیامبر خداست که خورشید هم در حزن او می گیرد.
شاید برخی از اطرافیان پیامبر که عمق انحراف را نمی دانستند ، از اینکه این همزمانی باعث بیشتر شدن محبوبیت و مقبولیت حضرت رسول در بین عوام میشد ، راضی و خوشنود بودند ، ولی پیامبر اسلام(ص) وقتی از این بحث ها و شایعات مطلع شدند ، بی درنگ برای جلوگیری از انحراف اقدام کرده و طی یک سخنرانی در مسجد و بیان این مسئله که این خسوف یک امر طبیعی بوده و همزمانی آن هیچ ربطی به مرگ فرزند من ندارد ، به این انحراف و شایعات پایان داد.
یکی از وظایف مهم رهبران جامعه اسلامی ، شناخت انحرافات و جلوگیری از ادامه آنهاست زیرا در صورت عدم برخورد با آنها می تواند به نتایج غیرقابل جبران برای جامعه اسلامی تبدیل شود .
در عصر حاضر که دوران ارتباطات و سرعت نامیده می شود ، شناخت انواع و اقسام انحرافات مخصوصا در حوزه دین و علی الخصوص بحث بسیار مهم مهدویت و ظهور اهمیت مضاعف یافته از وظایف مهم بزرگان دین و انقلاب محسوب می شود.
ما اعتقاد داریم که مقام معظم رهبری(مدظله) با کانالهای ارتباطی وسیعی که دارند به طور کامل از مباحث مهمی که در عرصه مهدویت در جامعه مطرح است مطلع می باشند و در موقع ضرورت آنها را هدایت می نمایند.
ما در مقاله « بررسی موج بشارت ظهور در سالهای ۷۸ تا ۸۱ » به وضوح نشان خواهیم داد که این موج ظهور، ابتدا توسط مقام معظم رهبری آغاز شد و با بشارتهای ایشان ادامه یافت و حتی قبل از موعد مقرر ظهور یعنی عاشورای ۸۱ که منطبق بر جمعه بود (و بسیاری از بزرگان انتظار ظهور را در این روز داشتند ، چون ۲۳ ماه مبارک رمضان همان سال نیز طبق فرموده روایات در صبح جمعه بود) معظم له از به وجود آمدن تاخیر در ظهور خبر دادند
( نقل قول از آیت الله ناصری در جمع جوانان چند ماه قبل از عاشورای ۸۱) (۱)
و در ۱۹ دی سال ۸۱ در دیدار جوانان قمی که در اندک مدتی پس از عاشورای موعود بود ، مقام معظم رهبری جوانان را به«مایوس نشدن» از «عدم تحقق وعده الهی»(ظهور) فراخواندند و اینها نشان می دهد که معظم له از تمام مباحث و جریانات و امواجی که در مهدویت و ظهور در جامعه شکل می گیرد و در جریان است ، اطلاع دقیق و کافی دارد.
به موارد زیر دقت فرمائید :
سید خراسانی ، مشهور در بین عوام و خواص!
سردار سرافراز جبهه های حق علیه باطل سردار سرلشگر سید یحیی صفوی در سفری که مقام معظم رهبری به مشهد مقدس داشتند در جمع جوانان بسیجی در سال ۷۸ اینگونه معظم له را مورد خطاب قرار می دهند:
ای سید خراسانی! این بسیجیانت امروز اینجا جمع شده اند تا با تو عهدی دوباره ببندند و بگویند که تا آخر در رکاب شما خواهند بود تا زمانی که در رکاب امام زمان(عج) جانبازی کنند.
و یا مداح دلسوخته اهل بیت(ع) حاج صادق آهنگران در سفری که آقا به دوکوهه داشتند در ایام عید (فروردین ماه) ۸۱ ایشان را در یک مراسم رسمی با لفظ سید خراسانی مورد خطاب قرار دادند.
(سید خراسانی بودن مقام معظم رهبری(مدظله) در بین بسیاری از خواص و بزرگان مشهور است)
و در آخرین مورد در دیدار ۱۹ دی امسال، مردم قم در طی هم خوانی شعری در محضر معظم له ایشان را با لفظ « یار خراسانی » مورد خطاب قرار دادند.
شعر یار خراسانی
( فایل صوتی هم خوانی شعر با صدای سلحشور ، بسیار جذاب ۸۰۰kb)
دانلود شعر یاران خراسانی با صدای سید خراسانی!
هم خوانی سرود پادسدارن در محضر مقام معظم رهبری در ۵ آذر امسال :
سپاهیان همه مدیون عشقند خدا مردان حق مجنون عشقند
خراسانی ترین سید مخور غم که پاسداران حواریون عشقند
مو موسایی کنون بر نیل دارم برای ابرهه سجیل دارم
برای اوج علم و رشد ایمان دو بال از شهپر جبریل دارم
علی شوکت علی صولت علی نام خدایا رهبری تکمیل دارم
و نمونه های متعدد دیگر…
سئوال مهم
حال این سئوال پیش می آید :
با دقت در موارد بالا و اینکه مسئله سید خراسانی بودن آقا در محضر ایشان بارها و بارها تکرار شده است ، آیا نمی بایست که معظم له در صورت نادرست بودن مسئله ، به این انحراف بزرگ واکنش نشان داده و آن را گوشزد نموده و اصلاح فرمایند و به این مباحث نادرست پایان دهند؟!
نمونه ای از حساسیت مقام معظم رهبری(مدظله) به مسائل جاری جامعه
در مورد قضیه تشکیل گردان استشهادیون در قم بعد از عاشورای غمبار امسال که برای برخورد با سران فتنه در صورت تعلل دستگاه قضایی و سکوت و رضایت مقام معظم رهبری اولتیماتوم داده بود ، رهبر عزیز انقلاب دو هفته بعد از اعلام موجودیت گردان استشهادیون ، در دیدار سالیانه خود با مردم قم با فرمایشات حکیمانه خود مبنی بر رعایت قانون و آرامش ، ضمن نشان دادن اطلاع و آگاهی خود از قضیه ، راه درست را به فرزندان انقلابی خویش نشان دادند ، در حالی که از ابتدای تشکیل گردان بیش از ۲ هفته نمی گذشت:
…من برحذر میدارم جوانهاى عزیز را، فرزندان عزیز انقلابىِ خودم را از اینکه یک حرکتى را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون….
پس می بینیم که معظم له از جریانات و بحثهای مهم موجود در جامعه مطلع بوده و در مواقع لازم آنها را هدایت می کند.
( حلقه اولیه گردان استشهادیون فدائیان اسلام بر سر مزار شهید نواب مقام معظم رهبری(مدظله) در کمتر از ۲ هفته از تشکیل گردان مطلع شده و در ۱۹ دی در بیاناتی حکیمانه به آن واکنش نشان داده ضمن تمجید از غیرت فرزندان انقلابی خود ، خواستار آرامش و عمل به قانون شدند)
حال برمی گردیم به مسئله سید خراسانی و اینکه قطعاً معظم له می دانند که در جامعه ایشان را مصداق سید خراسانی و کسی که پرچم انقلاب را به دستان مبارک امام زمان(عج) خواهد داد ، یاد می کنند .
پس با وجود اینکه مباحث مربوط به سید خراسانی بودن آقا نزدیک به ۱۵ سال است که زبانزد خواص و عوام است و از سویی دیگر اهمیت بسیار زیاد این مسئله و انحراف در صورت نادرست بودن این قضیه ، بر ایشان واجب است که در صورت نادرست بودن این بحث ها ، زودتر جلوی این انحرافات را بگیرند پس می توان نتیجه گرفت که این سکوت و عدم واکنش ایشان دلیل بر تایید و رضایت است ، زیرا معظم له بارها نشان داده اند که حتی در انحرافات جزئی تر نیز کوتاه نمی آیند و راه درست را نشان می دهند و اینکه سید خراسانی بودن ایشان در محضر مبارکشان بارها و بارها بصورت عمومی و خصوصی مطرح می شود و ایشان نیز سکوت کنند ، قطعا نشان دهنده رضایت و تایید ایشان است.
و البته ما اعتقاد داریم که مسئله فراتر از اینهاست ، معظم له ضمن اطلاع و آگاهی از سید خراسانی بودن خویش ، این راز را در ابتدا خودشان برملا می سازد و جان مشتاقان ظهور را به وجد آورده و آنها را به مصداق شناسی شخصیتهای ظهور و در واقع پرداختن به نشانه ها و انتظار عملی و توجه به نزدیکی ظهور ترغیب می نمایند آنجا که در شعر معروف خویش می فرمایند :
یاران خراسانی
سر خوش ز سبوی غم پنهانی خویشم
چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم
در بزم وصال تو نگویم ز کم و بیش
چون آینه خو کرده به حیرانی خویشم
لب باز نکردم به خروشی و فغانی
من محرم راز دل طوفانی خویشم
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی
عمری است پشیمان ز پشیمانی خویشم
از شوق شکرخند لبش جان نسپردم
شرمنده جانان ز گرانجانی خویشم
بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر
افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم
هر چند « امین » بسته دنیا نیم اما
دلبسته یاران خراسانی خویشم
دانلود شعر یاران خراسانی با صدای سید خراسانی!
جالب است که ابیات بالا و عباراتی مانند « بزم وصال تو » و « شوق شکر خند لبش » نشان می دهد که معظم له با معشوق آسمانی و یار سفرکرده در حال گفتگو و رازگوییست .
سئوالی که به ذهن می آید که یاران خراسانی که معظم له با وجود عدم دلبستکی به دنیا خود را دلبسته به آنها می داند کیستند؟! و چرا و به چه دلیلی ایشان تا این حد به این یاران دلبسته است؟!
آیا یاران خراسانی می توانند جز یاران سید خراسانی باشند که طبق روایات شریف همراه ایشان در جستجوی مهدی موعود(عج) از ایران قیام کرده و رهسپار عراق می شوند؟
اصولا یاران خراسانی به همراه خویش مفهوم دیگری نیز در پی دارد و آن رهبر خراسانی یا سید خراسانی است و با این تفسیر دلیل ارادت و محبت شدید آقا به این یاران خراسانی نیز آشکار می شود و آن اینکه این یاران خراسانی یاوران مهدی(عج) و زمینه سازان ظهور او هستند.
در واقع آقا با این بیت به صراحت خویش را سید خراسانی معرفی کرده و در نظر دارد تا با ذکر این حقیقت قلب و جان منتظران امام زمان(عج) را به وجد آورد و آنها را بیش از پیش به نزدیکی ظهور امیدوار کرده و به دنبال کردن مصداق شناسی شخصیتهای دوران ظهور و بررسی نشانه های نزدیک بودن ظهور سوق دهد.
پس به روشنی در می یابیم که مقام معظم رهبری(مدظله) نه تنها از طرح مباحث سید خراسانی در جامعه مطلع است که خود نیز ضمن سرودن شعری این بشارت را به منتظران امام زمان(عج) می دهد و خواستار پی گیری بشارت نزدیکی ظهور در جامعه و لوازم آن که شناختن نشانه های ظهور و مصداق شناسی باشد ، در بین منتظران امام زمان(عج) در جامعه می شود.
دو اصل مهم و لازم در مورد قیام سید خراسانی :
برای تحقق هر چیزی شرایط و زمینه هایی لازم است که تا آن زمینه ها و شرایط مهیا نباشد ، هدف مورد نظر به دست نمی آید. در مورد سید خراسانی نیز همین طور ، سید خراسانی کسی است که توده های عظیم مردمی را از ایران اسلامی به حرکت درمی آورد و برای جنگی بزرگ رهسپار عراق می گردد و در آنجا با لشگر بسیار قدرتمند سفیانی که از جانب یهود و استکبار به شدت تقویت شده است به مبارزه ای سخت می پردازد ، و حتی قبل از آن به عقیده برخی از مفسرین درگیریهای سختی با جبهه باطل دارد که ممکن است نیروهای دریایی غربیها باشد ، پس سید خراسانی برای موفقیت در این نبرد بزرگ و قبل از آن برای به حرکت در آوردن توده های مردمی باید شرایط و خصوصیاتی داشته باشد که ما در دو مورد به این خصوصیات می پردازیم :
۱- سید خراسانی باید مقبول و محبوب توده های مردمی باشد
تاریخ نشان داده است که انسانها ، بخصوص مومنان و صالحان حاضر نیستند که در زیر بیرق هر کسی سینه بزنند و جان و هستی خویش را برای هر کسی فدا کنند ، مگر اینکه در طی سالیانی دراز ، مراتب عظمت و تقوی و زهد و تقدس او برای آنها آشکار شده باشد
به عبارت دیگر برخلاف جریان باطل که برای راه انداختن امواج مردمی از قدرت زر و زور و تزویر و شهوات و امیال شیطانی انسانها بهره می جوید و می تواند در کوتاه مدت با جاذبه های مادی طرفداران زیادی به دست آورد ، جریان حق تنها در بلند مدت و با گذشت زمان و بهره گیری از جاذبه های معنوی می تواند به این مهم دست یابد.
به طور مثال مردم به این علت به ندای حضرت امام(ره) در سال ۴۲ لبیک گفتند و در راه او جانبازی کردند که نزدیک به ۳۰ سال مراتب ایمان و تقوق و تقدس و زهد او را از نزدیک دیده بودند و وقتی امام(ره) برای ایثار و جانبازی در راه اسلام مردم را فرا خواند ، در صداقت امام(ره) شک نکردند.
قطعاً سید خراسانی نیز باید چنین مقبولیتی داشته باشد ، به عبارت دیگر سید خراسانی که قیامی نظامی را به راه می اندازد و نیاز به جانبازی و ایثارگری مردم دارد ، باید در طول سالها ، اعتماد مردم را کسب کرده باشد ، و اینگونه نیست که مردم(مخصوصا مومنان) حاضر باشند برای فردی ناشناس که صداقت و تقدس او برای آنها ثابت نشده است ، جانبازی و قیام کنند و جان خود را بدهند.
نکته ای که وجود دارد این است که سید خراسانی علاوه بر مقبولیت باید محبوبیت نیز داشته باشد تا بتواند جانهای طرفداران خویش را آنچنان شیفته و شیدا کند که در راه او و هدف مقدسش جانبازی کنند.
پس سید خراسانی چهره ای شناخته شده و مقدس ، مقبول و محبوب است که می تواند با فرمان خود ، توده های مردمی را به حرکت درآورد ، درست جایگاهی که اکنون مقام معظم رهبری(مدظله) دارد و می تواند با یک فرمان دهها میلیون انسان را بسیج کند.
(مقبولیت و محبوبیت بسیار عجیب مقام معظم رهبری(مدظله) در دنیای کنونی واقعاً بی نظیر است ، خبرنگار ایتالیایی که در سفر آقا به اصفهان حضور داشت می گوید که مردم با چنان شور و حرارتی به استقبال آمده بودند که گویی مسیح ظهور کرده است!)
۲- سید خراسانی باید دارای ارتشی پیشرفته و قدرتمند باشد.
با توجه به پیشرفتهای نظامی شگفت انگیز ارتشهای جهان بخصوص در جبهه استکبار در عصر حاضر ، روشن است که هیچ قیامی به سادگی و آسانی توان مقابله با آنها را ندارد ، مگر اینکه دارای ارتشی منظم بوده و از لحاظ سلاح و ادوات جنگی مجهز باشد ، به عبارت دیگر فردی ناشناس حتی اگر توده های مردمی را به حرکت درآورد( که نمی تواند) باز برای پیروزی بر یهود و استکبار و سفیانی که از جانب یهود به آخرین سلاحها مجهز شده و ارتشی قدرتمند دارد ، باید از سلاح های پیشرفته و نیروهای آموزش دیده بهره ببرد.
پس سید خراسانی برای برپایی قیام خود باید دو خصوصیت مهم داشته باشد :
1- مقبولیت و محبوبیت مردمی ، تا مردم به فرمان او قیام کرده و جانبازی کنند
۲- ارتشی قدرتمند تا با کمک آن بتواند بر استکبار و سفیانی پیروز شود
و آشکار است که مقام معظم رهبری(مدظله) هر دو خصوصیت را به بهترین وجهی دارا می باشد
کلام آخر :
آشکار شدن مصداق شخصیتهای ظهور از سید خراسانی و یمانی تا شعیب بن صالح و سفیانی و ملک عبدالله و وقوع بسیاری از نشانه ها و به حرکت درآمدن محورهای فعال در دوران ظهور نشان می دهد که جهان در آستانه واقعه مبارک ظهور است و دوست و دشمن نزدیک شدن این واقعه عظیم را به خوبی حس می کنند.
از این روست که جبهه باطل در طی چند سال گذشته تمام توان خود را برای مقابله با آن یعنی کانون این تحول بزرگ ، ایران اسلامی به کار گرفته است.
انتخابات و اغتشاشات اخیر ایران که آخرین امید استکبار برای تسلیم کردن ایران اسلامی بود ، شکست خورد و به طرز بی سابقه ای باعث افزایش محبوبیت رهبری عزیز انقلاب ، « سید خراسانی » و اتحاد و انسجام ایرانیان زمینه ساز ظهور گردیده است ، در حالی که اسرائیل با تهدیدهای مکرر به دنبال یافتن بهانه و آغاز جنگ در خاورمیانه و کشاندن پای آمریکا به این درگیریهاست ، نیروهای آمریکایی کمتر از یکسال دیگر از عراق خارج خواهند شد.
در حالی که ایران هرلحظه قدرتمندتر و غیرقابل مهارتر می گردد و خاورمیانه در دستان ایران قرار می گیرد ، هیچ راه و چاره ای برای استکبار باقی نمی ماند جز اینکه از آخرین مهره خود یعنی سفیانی که از سالها پیش مشغول به تجهیز و تدارک او بوده است ، استفاده کند ، به امید اینکه بار دیگر بر خاورمیانه مسلط گردد و خروج سفیانی و همزمان با او قیام سید خراسانی و یمانی عملا تحولات بزرگ ظهور را آغاز خواهد کرد.
و ما اعتقاد داریم که اینک لحظه به لحظه به آن لحظات بزرگ و تاریخی نزدیک می شویم ، چیزی که نائب امام زمان(عج) سید خرسانی ۱۴ ماه پیش بشارت آن را به تمام مسلمانان داده است :
من با اطمینان کامل می گویم که تحقق کامل وعده الهی[ظهور] برای تمدن نوین اسلامی در راه است .
مقام معظم رهبری(مدظله) – پیام حج ۸۷
…………………………………………………………………………
- انشاالله در آینده نزدیک مقاله مفصل سید خراسانی که در آن علاوه بر اثبات سید خراسانی بودن آقا و بررسی احادیث دیگر در مورد سید خراسانی ، نقشه حرکت سید خراسانی پس از قیام ، علت تاخیر سید خراسانی پس از قیام، در رسیدن به عراق( درگیری با غربیها و سرکوب برخی از اغتشاشات داخلی) ، بررسی علت سیاه بودن پرچم لشگر خراسانی( احتمالا وقوع مصیبتی بزرگ در جهان اسلام مانند تخریب مسجد الاقصی یا …) ، چرایی همزمان بودن سیدخراسانی ، سفیانی و یمانی و …. خواهیم پرداخت.
(1) آیت الله ناصری ، حسینیه حضرت ابوالفضل(ع) اصفهان ۱۵/۵/۸۱ :
این تذکر را هم عرض بکنم; اوضاع خیلی خوبی نیست برادر من . من می دانم مکرر از بعضی از بزرگان نقل شده است . خودم چیزی ندارم لکن شنیده ام بزرگان فرموده اند: «فرج حضرت خیلی نزدیک است » و همین طور هم هست . الان خیلی از اشخاص از غربال در می روند و می افتند پایین و فسادشان ظاهر می شود و از خط ولایتی ها خارج می شوند . حواستان جمع باشد که مبادا از غربال خارج شوید، مقام رهبری هم – که خدا ان شاءالله حفظشان کند – مدتی قبل داستان مفصلی فرمودند که ما حصلش را عرض می کنم که: «فرج خیلی نزدیک بود لکن بداء حاصل شد .»
- خبر نائب امام زمان(عج) نسبت به ایجاد تاخیر در ظهور در سال ۸۱ و هدایت منتظران امام زمان(عج)
چون در این سال با توجه به نشانه های رخ داده بسیاری امیدوار بودند که ظهور رخ دهد ولی معظم له ، با تیزبینی و خبر قبلی خود از ایجاد یاس و سرخوردگی در بین منتظران امام زمان(عج) جلوگیری کرد
و گذشت تا اینکه در سال ۸۷ دوباره با بشارتهای نزدیک بودن ظهور توسط ایشان و سایر بزرگان انتظار ظهور در جامعه شدت گرفت.
ذکر این فراز از این جهت بود که نشان دهیم آقا ضمن شناخت از جریانهای موجود در جامعه مخصوصا بحث مهدویت ، به طور مستقیم و غیر مستقیم آنها را هدایت می کند.
این مطلب رو هم برادرمون حسین مهدیزاده نراقی از نراق از قول کسانی که در نماز جماعت آیت الله بهاالدینی شرکت می کردند ، فرستادند که خیلی جالب است :
یه موضوعی که خیلی مهم هست و شاید خیلی ها ازش خبر نداشته باشن اینه که ایت الله بهاالدینی به علت دور بودن از محیط آلوده جوی قم و بیماری قلبی که داشتن از سوی پزشکشون تشویق میشن که به شهر نراق و روستای جاسب که اب و هوای خوبی داره و فوق العاده خنک هست تشریف بیارن
خلاصه ایشون اواخر عمرشون یه مدتی اینجا بودن (من خودم بچه نراق هستم )
یکی از آشناهای ما که اون روزها در نماز جماعت آیت الله بهاالدینی شرکت می کرد تعریف میکرد که اواخر عمر امام خمینی و زمانی که ایشون مریض بودن یه عکس …..منتظری را به آیت الله بهاالدینی نشون میدن و به ایشون میگن که این رهبر اینده است (توی نراق )
اما ایشون عکس را روی زمین میندازد و میگوید رهبر آینده سید خراسانی است!!!!!
تازه این مربوط به زمانی است که هیچکس فکر نمیکرد روزی ایت الله خامنه ای رهبر ی را بدست مبارکشان بگیرند
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
این روزها با بیداری اسلامی، شاهد تحولات گستردهای در منطقه هستیم.اما بحرین حالت ویژهتری را به خود اختصاص داده و در کنار تمام صحنههای زیبای قرائت دعای فرج امام زمان(عج) در میدان لؤلؤ ، اینک بحرین شرایط مظلومانهتری را به خود گرفته و تمام شیعیان و مسلمانان واقعی در بحرین شرایط سختی را تجربه میکنند.
به گزارش جهان اما این شرایط، به گونهای دیگر مسبوق به سابقه است و آن هنگامی است که پادشاه بحرین میرفت تا با دسیسه وهابیون زمانه خود، شیعیان بحرین را به شهادت برساند اما با عنایت مستقیم امام زمان(عج) شیعیان بحرین نجات یافتند..
این واقعه که با عنوان قضیه انار در روضههای مرحوم کافی معروف است، حکایت از حضور یک ناصبی متعصب و دشمن اهل بیت پیامبر(ص) به عنوان وزیر حاکم وقت بحرین دارد که از هیچ دسیسهای جهت ضربه زدن به شیعیان کوتاهی نمیکرد و در مهمترین دسیسهاش، اناری را خدمت حاکم ارائه میکند که با حک شدن برجسته مطالبی خلاف عقاید شیعیان بر روی آن و جلوه دادن آن به عنوان معجزه الهی و دلیلی بر بطلان شیعیان، حاکم را قانع مینماید که در صورت عدم پاسخ مناسب شیعیان در برابر این واقعه یا شیعیان مطیع خواستههای آنها شده یا کشته شوند.
بزرگان شیعیان بحرین نیز با احضار حاکم و با مشاهده این انار، مضطرب و از حاکم سه روز مهلت میخواهند. سپس با تشکیل جلسه و انتخاب سه نفر از پرهیزکارترین افراد، قرار را بر این میگذارند که هر شب یک نفر به بیابان رفته و تا صبح به عبادت مشغول و از خداوند به وسیله امام زمان(عج) یاری بخواهند. بعد از آنکه نفر اول و دوم تا صبح عبادت میکنند و نتیجهای نمیگیرند نوبت به محمد ابن عیسی بحرینی میرسد و در همان شب امام زمان (عج) به داد شیعیان بحرین میرسند و با برداشتن پرده از این راز برای محمد ابن عیسی بحرینی و اشاره به این موضوع که انار مذکور قبل از رشد کامل در قالبی سفالین با مطالب حک شده و موهوم روی آن به این شکل ظاهر گشته و با دادن آدرس دقیق مکان اختفای قالب سفالین در منزل وزیر ناصبی و نیز خبر از وجود دود و خاکستر در درون انار، این توطئه را از سر شیعیان بحرین دور میسازند.
اما پاسخ امام زمان(عج) به سوال محمد ابن عیسی بحرینی مبنی بر علت تاخیر دو روزه در حل این مشکل نیز قابل توجه است. ایشان در برابر سوال وی میفرمایند: تقصیر خودتان است که پس از سه روز به داد شما رسیدم؛ چرا که خودتان از حاکم سه روز فرصت خواستید. اگر در همان مجلس حاکم، مرا صدا میزدید و میگفتید یا صاحب الزمان! همان جا راه حل را به شما مینمایاندم.
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
قرآن کریم و نشانه های ظهور حضرت مهدی علیه السلام؛ نشانه های پیدایش این حکومت؛ آیا امام عصر (علیه السلام) زمان ظهورش را می داند؟؛ امام باقر و علم رسول اکرم و سایر انبیاء علیهما السلام...ائمه معصومین علیهما السلام در پیشگاه خداوند بزرگ؛ موقعیت علمی امام؛ جهات مختلفه دانش ائمه معصومین علیهما السلام ؛ ائمه علیهما السلام و رازداری؛ امام صادق علیه السلام و کتب جفر و جامعه و مصحف فاطمه؛ رسول اکرم صلی الله علیه وآله و نشانه های ظهور؛ شب معراج و نشانه های ظهور؛ رسول اکرم صلی الله علیه وآله و موقعیت منتظران حضرت مهدی علیه السلام قبل از ظهور؛ رسول اکرم صلی الله علیه وآله و مواریث انبیاء؛
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
نشانه های ظهور بر دو قسم هستند،نشانه های حتمی و نشانه های غیر حتمی.نشانه های حتمی به نشانه هایی گفته می شود که به طور حتم اتفاق می افتد، و نشانه های غیر حتمی وابسته به شرایط هستند که ممکن است اتفاق بیافتند و یا نه. . .! تمام این نشانه ها از زبان ائمه معصومین مطرح شده و دلایل محکم آنها بر گرفته از روایات و احادیث مختلف است.علایم حتمی،پنج نشانه دارد که این نشانه ها عبارت است از:
- صیحه آسمانی
- خروج یمانی
- خروج سفیانی
- قتل نفس زکیه
- خسف در سرزمین بیداء
بنابر روایات تعدادی از نشانه ها متصل به ظهور خواهند بود،بدین معنی که میان آنها و ظهور فاصله ی زیادی نیست. چنان که در روایتی از محمد بن صامت از امام صادق(ع) آمده است:
پس از آنکه برخی ازنشانه ها را بیان کرده بودند،پرسیدم:فدایت شوم می ترسم این امر (نشانه های ظهور) به طول انجامد! اما امام در جواب فرمودند:نه محققا هم چون مهره های تسبیح یکی پس از دیگری می آیند.۱
قبل از ظهور نشانه های بسیار زیادی پدیدار می گردند
مرحوم شیخ مفید می فرماید: روایات رسیده از پیامبر(ص) و ائمه اطهار بیانگر نشانه ها و رخدادهایی است که پیش از ظهور حضرت مهدی(عج) آشکار می شوند که مهم ترین آنها عبارت است از:
- جنبش سفیانی
- قتل سید حسنی
- جنگ قدرت بنی عباس
- گرفتم خورسید در نیمروز ماه رمضان
- گرفتن ماه در آخر ماه رمضان
- شکافته شدن زمین و فرو بردن تجاوز کاران
- فرو رفتن زمین در مشرق
- فرو رفتن زمین در مغرب
- توقف خورشید به هنگام نیم روز در وسط آسمان
- طلوع خورشید ازمغرب
- قتل نفس زکیه پشت دروازه کوفه
- بریده شدن سری از بنی هاشم میان رکن و مقام
- ویران شدن دیوار مسجد کوفه
- آمدن پرچم های سیاه از خراسان
- قیام یمنی
- آشکار شدم مرد مغربی و تصرف شام به وسیله ی سپاه او
- فرودآمدن ترک ها در جزیره
- فرود آمدن رومیان در رمله
- طلوع ستاره ای درخشان مانند ماه وآنگاه انعطاف خاص آن
- پدیدار شدن سرخی در آسمان و گسترش آن در آفاق آسمان
- پیدایش ستون آتشی در مشرق به مدت سه تا هفت روز
- قیام امت عرب وبر کنار شدن زمامداران عرب به وسیله ملت های خویش و به دست گرفتن زمام امور کشورها بهدست مردم
- خروج جهان عرب از سیطره عجم
- کشته شدن رهبر مصر به دست مردم
- انهدام شام و اختلاف سه جریان سیاسی درآن
- ورود پرچم های قیس و عرب به مصر
- ورود پرچم های کنده به خراسان
- ورود سپاهی ازمغرب و رسیدن آنها به دروازه شهر حیره
- آمدن پرچم های سیاه از سوی مشرق
- شکستن دیوار فرات و جریان یافتن آب در کوچه های کوفه
- خروج ۶۰ پیامبر دروغین
- خروج دوازده امام دروغین
- به آتش کشیده شدن مرد گرانقدری از بنی عباس بین جلولاء و خانقین
- ایجاد پل ارتباط میان کرخ و بغداد
- وزش بادی سیاه در آغاز روز
- زلزله ای که انبوهی را به زمین فرومی برد
- ترس و نا امنی فراگیری که همه بغداد را فرا می گیرد
- مرگ سریع ودردناک و نقص وزیان در اموال و جان و ثمرات
- آفت ملخ نابهنگام و به هنگام کشاورزی
- برداشت کم محصولات زراعی
- جنگ قدرت میان عجم و خونریزی بسیار در میان آنها
- شورش بردگان بر ضد برده داران وکشتن آنها
- مسخ شدن گروهی از بدعت گذاران به صورت میمون و خوک در آمدن آنها
- تسلط کشورهای عقب مانده به کشورهای زورمند و ثروتمند
- طنین افکن شدن ندایی از آسمان و رسیدن آن به گوش جهانیان به زبان های گوناگون
- پدیدار شدن چهره و سینه ای در کره ی خورشید
- زنده شدن گروهی از مردگان و بازگشت به دنیا به گونه ایکه مردم آنان را شناخته و با آنان دیدار می کنند.۲
تمام اینها مهم ترین نشانه هایی بودند که در احادیث و روایات یافت می شدند که بعضی از آنها اتفاق افتاده و یا در شرف اتفاق است . . . !
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
به هیچ وجه اعتقادی به زد وبندهای سیاسی و تاثیر آن در ساخت این مستند ندارم و آن را صرفا نتیجه ذوق و شوق جوانان محب امام زمان می دانم که در نبود تولیدات رسانه ای (مستند و فیلم) در حوزه مهدویت کارشان را ارئه داده اند . . !
بسم الله الرحمن الرحیم
با توجه به در خواست زیاد عزیزان مبنی بر اعلام نظر حقیر در باره مستند “ظهور بسیار نزدیک است” ، توضیحات زیر را مفید می دانم:
۱٫ این مستند در نتیجه انتشار مقالاتی بود که از سال گذشته با موضوعیت مصداق سازی در فضای سایبری انتشار یافت و در همان برهه بنده مخالفت خود را با این مصداق سازی های قطعی اعلام نمودم البته شایان ذکر است این موج چند سال پیش در کشورهای عربی عراق و لبنان آغاز شد و موجی از کتابها با موضوعیت نزدیکی ظهور و معرفی مصادیق آن این کشور ها را فرا گرفت که حقیر تعدادی از آن هارا در همان زمان انتشار مطالعه نموده ام(در زیر تصویر برخی از این کتب را می بینید)
کتاب اقترب الظهور نوشته عبده محمد حسن یوم الخلاص
۲٫ به هیچ وجه اعتقادی به زد وبندهای سیاسی و تاثیر آن در ساخت این مستند ندارم و آن را صرفا نتیجه ذوق و شوق جوانان محب امام زمان می دانم که در نبود تولیدات رسانه ای (مستند و فیلم) در حوزه مهدویت کارشان را ارئه داده اند
و البته باید پرسید نهاد هایی که بودجه چنین کاری را می گیرند چرا مستندی در این حوزه نساخته اند؟ البته احتمال اینکه چنین مستندی مورد سو استفاده های سیاسی قرار بگیرد نیز محتمل است.
۳٫ بی شک واقعه شریف ظهور نزدیک است و این همان است که در فراز های انتهایی دعای عهد می خوانیم”انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا”(ایشان ظهور را دور می بینند و ما نزدیک) و این یعنی امید ، اما اگر این مسئله منجر به مصداق سازی های حتمی و توقیت گردد قطعا مضر بوده و حقیر شدیدا با آن مخالفم.
آنچه متاسفانه در این مستند در کنار شور و شوق زیادی که در مخاطبین به وجود می آورد رخ می دهد استنباط نزدیکی بسیار زیاد واقعه شریف ظهور حتی تا سال آینده می باشد ، البته به عنوان یک بیننده چنین حسی را حداقل در وجود خود حس کردم و در پرس و جو از مخاطبین دیگر نیز عموما به این همین نتیجه رسیدم .
به عبارت دیگر ، در مواردی در این مستند کاملا حس توقیت (مشخص کردن زمان ظهور) بوجود می آید به این معنا که مخاطب شروع به حساب و تخمین روز یا ماه و سال ظهور می کند.به عنوان مثال به روایتی اشاره می گردد که ۷۲ ماه پس از خروج شعیب ابن صالح امام (عج) ظهور می کند و سپس آقای احمدی نژاد به عنوان شعیب ابن صالح معرفی می گردد و متاسفانه در عموم افراد این حس بوجود می آید که ۷۲ ماه (۶ سال) پس از به ریاست جمهوری رسیدن وی امام (عج) ظهور می کند، هرچند شاید بگویید منظور از خروج ، ریاست جمهوری ایشان نیست اما آیا مخاطب عام این را تشخیص می دهد و دیگر اینکه چرا با توضیخات بیشتر مانع از بروز چنین تفکراتی نشدید؟
۴. در بحث روایی این مستند تا انجا که بنده تحقیق نموده ام در مواردی (تا کید می کنم در مواردی ) از احادیث با سند ضعیف استفاده شده است که از وثوق آن می کاهد. البته بررسی بیشتر این موضوع را به اهل آن می سپارم.
۵. عزیزان ! به راه انداختن شوق ظهور بدون ارائه راهکار های تشخیص حق از باطل (دشمن شناسی و همچنین سیراب شدن از معارف اهل بیت) موجب رونق یافتن بازار مدعیان دروغین مهدویت می گردد که البته همین حالا هم کم نیستند!
۶. حقیر در بیانیه ای که در تاریخ نوزدهم مهرماه ۱۳۸۹(کلیک کنید ) در باره مصداق سازی های این دوستان و دیگر سایتها صادر کردم اعلام نمودم که حرکت در این مسیر همچون قدم نهادن بر تار مویی است و مبادا که با حاشیه امنیت امام زمان (عج) یعنی نشانه های ظهور بازی شود چراکه این امر موجب بدا در امر ظهور خواهد شد.
۷. به راه انداختن چنین جوی در جامعه سبب بوجود آمدن حس رکود در برنامه ریزی های کلان فردی و حتی کشور می گردد ! به نظر شما اگر سال آینده سال ظهور باشد چه دلیلی دارد ادامه تحصیل دهید ویا برای هدف خاصی در زندگی خود تلاش کنید ؟ طرح هدفمندی یارانه ها چه سودی خواهد داشت و سال جهاد اقتصادی چه معنی می دهد؟ به نظر شما اگر آموزش نظامی ببینیم بهتر نیست؟
۸. درتهییه این مستند هرجا بخشی از روایت به درد نویسنده سناریوی آن خورده استفاده شده و بخش دیگر رها شده است ، البته ممکن است تمام موارد نیز صحت داشته باشند (که این آرزوی قلبی تکتک ماست)اما فراموش نکنیم این فقط احتمال است نه قطعیت و باید عقلانیت را بر احساسات حاکم کنیم.
اجازه دهید به همین منظورخاطره ای از لبنان برایتان تعریف نمایم!:
در آنجا یکی ازشیعیان مدعی بود شعیب ابن صالح و همچنین صالح ابن شعیب هر دو در ایران ظهور کرده اند ، هنگامیکه دلایلش را پرسیدم گفت:
عدالت محوری مهمترین ویژگی حضرت شعیب پیامبربوده است و آهنگری نیز شغل حضرت صالح و بدین ترتیب شعیب ابن صالح یعنی انسان عدالت محوری که فرزند آهنگر است (دکتر احمدی نژاد) و از آنجا که در زبان عربی به آهنگر “حداد” وبه فرد دادگر “عادل ” گفته می شود صالح ابن شعیب نیز همان (دکتر حداد عادل ) است که هردو ایشان در ایران ظهور کرده اند و یکی دیگر از نشانه های ظهور محقق گشته است!!!
سوای ذوق عجیب این فرد درمصداق سازی توجه عموم مردم دنیا (غیر ایرانی ها) در پیدا کردن افراد مثبت پیش از ظهور در ایران نشان از اهمیت کشور عزیزمان در واقعه شریف ظهور دارد که به کرات در روایات شیعه و سنی به آن اشاره شده است.
۹. براستی اگر خدای ناکرده یکی از افراد مثبت معرفی شده در این مستند به عنوان نمونه دست از پا خطا نموده ،فوت شده و یا همچون دیگر یاران حقیقی امام زمان به خیل شهدا بپیوندد چه کسی تاوان دلسردی شدید شیعیان را خواهد داد؟ و آیا عموم مردم که این مستند در اختیارشان قرار گرفته توانایی تجزیه و تحلیل این مطلب را دارند؟ چقدر باید زمان بگذرد تا دوباره افرادی اینچنین گرد هم بیایند تا نشانه ها جور شود؟
۱۰. در پایان در باره این مستند می توان گفت به هیچ وجه موارد مطروح قطعیت نداشته و در حد حدس ، گمان و احتمال است و هر گز نباید به عنوان یک اصل ، معیار تصمیم گیری های مخاطبین عزیزقرار گیرد و البته نا گفته نماند که بدون هیچ شک و شبهه ای ایران عزیز اسلامی را از مسببان اصلی ظهور می دانم و ان شا الله بیداری اسلامی که توسط جوانان برومند این سرزمین در منطقه اشاعه یافته و فراگیر گشته است به ظهور پر خیر و سرور حضرت صاحب الزمان (عج) منجر شود.دوستان عزیز عنایت داشته باشند به خدا سوگند امام با شور همراه شعور می آید و شعار و شور تنها کافی نیست در کتابی به نام “العدد القویه لدفع المخاوف الیومیه” برادر بزرگ علامه حلی به نام “رضی الدین علی ابن یوسف ابن مطهر حلی” که در دوران پایان سلسله خلفای عباسی می زیسته علائم ظهور را بررسی می کند .عزیرانی که این کتاب را مطالعه فرموده اند می دانند ایشان چنان روایات ظهور را با ان زمان تطبیق می دهد که به جرات می توان گفت بی نظیر است اما امام زمانی نمی آید!
برادران و خواهرانم امام با شور نمی آید با شعور می آید!
مگر نه اینکه امیر المومنین می فرماید چنان بسویم شتافتند که شانه هایم فشرده شد و بیم جان حسن و حسین را کردم (مبادا در زیر دست و پا جان دهند).
شور از این بیشتر ؟ چندی بعد مردم با همین امام چه کردند که راز دل با چاه باز می گفت؟
۱۸۰۰۰ نامه کوفی شور وصل امام زمان نبود؟
عاقبت چه شد؟
عزیزان می دانند اگر به شناسایی افراد و کد گشایی روایات باشد حقیر حد اقل در این زمینه دستی هرچند دور بر آتش دارم .
اما خوب است بدانیم و بی منطق جوگیر نشویم اگر امام را نخواهیم صد سفیانی هم که بیاید خدا حجتش را نخواهد فرستاد !
بخدا تا آدم نشویم باید بی پدری و یتیمی بکشیم تا اعتماد خدا را جلب نکنیم منجی را نخواهد فرستاد هرچند از سر شور و شوریدگی ۱۸۰۰۰۰۰۰۰دعوت نامه هم نوشته باشیم!
به کجا می رویم؟ چرا همیشه باید از یک طرف بام بیافتیم ؟
یا نامی از امام زمان نباشد یا فقط شوری زودگذر و بی فایده که حتی قبح خیلی از مسائل را بشکند
چرا توان نقد شدن نداریم ؟ مگر کسی گفته قطعا تمام این مصادیق غلط است؟
اما من قطعی می گویم اینگونه قطعی صحبت کردن در باره نشانه های ظهور و ایجادحس توقیت در مردم خیانت به امام زمان است!
به خدا سوگند با تمام وجود آرزو دارم تمامی نشانه های مذکور درست از آب در بیایند کما اینکه حقیر سالها قبل از ساخت این مستند به مواردی از همین مصادیق اشاره کرده ام اما با ذکر احتمال بودن آن ، دوستان نشانه های ظهور به انسان امید می دهد و اگر این امید و شور در کنار تصمیم آهنین برای پذیرایی آخرین ذخیره الهی قرار گیرد آنگاه ظهور محقق خواهد شد.
ایا صرف اینکه نام امام برسر زبان ها بیاید(که البته این مسئله بسیار مهم است) کافی است؟
خدا حافظ دینش را خواهد فرستاد اگر بداند با شعور و نه شعار او را می خوانیم و می خواهیم و تا آخرین مرحله به پایش می ایستیم بنده در پایان تمام مقالاتم می نویسم:
به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت حجه ابن الحسن العسکری (علیهما سلام) که صد البته نزدیک است.
این یعنی امید چون به این اعتقاد دارم اما این بدان معنی نیست که وظایفم را فراموش کنم!
برای اعتقادم تا اخرین قطره خونم خواهم جنگید و به لطف او هیچ باکی از دشمنان دینم ندارم اگر در دوران زندگانی ام آمدند که فبها و اگر نیامد ند می دانم تمام سعیم را کرده ام تا جایی که می توانستم و امید دارم به رجعت اگر برای خدایم بندگی کرده باشم!
خدا همه مارا از مهدی با وران و مهدی یاوران قرار دهد (ان شا الله)
لعنت خدا بر هرکه بگوید قطعا فردا امام نخواهد امد و همچنین اگر بگوید قطعا خواهد آمد
عبد عاصی : علی اکبر رائفی پور
به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت حجه ابن الحسن العسکری (علیهما سلام) که صد البته نزدیک است.
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
سلام
اگه تا حالا این مستند رو ندیدین(نیم عمرتون بر فنا رفت!!!)،اگه میخواین نیمه ی دیگش هم بر فنا نره، همین الان دانلود کنین و ببینینش تا دیدگاهتون رو در مورد همه چی تغییر بده(این مستند رو ببینین شما هم حرف من رو تصدیق می کنید)
این مستند افشاگری های بسیاری را در مورد نظم نوین جهانی در بر دارد و مستندی است که تا به حال توسط هیچکدام از شبکه های تلویزیونی پخش نشده و سازندگان آن فقط آن را از طریق اینترنت و سایت یوتیوب پخش کرده اند(نکته ی جالب توجه اینکه وقتی این ویدئو ها مرز 200000 بار مشاهده شدن را رد کردند سایت یوتیوب شروع به حذف و پاک کردن لینک های این سریال کرد و بعد از آن هم بارها سایت سازندگان این سریال (wakeupproject) و خود سازندگان مورد حمله قرار گرفتند و همچنین بسیاری از سایت هایی که این سریال رو upload کرده بودند.)
این هم لینک های دانلودش:
http://193.17.41.93/wo6917/a44e495000170a094c588104/0/zobdeh.ir.__00-the_arrivals-intro.exe
http://193.17.41.93/wo6345/ad58dd52001979454c588136/0/zobdeh.ir.__01-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo7669/628c617c000cc1b24c588104/0/zobdeh.ir.__02-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo7070/2ef515b0001a8f5a4c588137/0/zobdeh.ir.__03-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo6120/489dc40a0027be674c58817f/0/zobdeh.ir.__04-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo5045/2c95f81d002a07884c588164/0/zobdeh.ir.__05-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo7288/105ad59c002d38344c588166/0/zobdeh.ir.__06-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo8669/4e944d2a000757734c588179/0/zobdeh.ir.__07-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo9086/5d6272c00025d0b64c58819c/0/zobdeh.ir.__08-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo8219/59a0ab5d0006c12a4c5881a4/0/zobdeh.ir.__09-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo9047/e5fd49db000c7e5e4c588196/0/zobdeh.ir.__10-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo5750/0f65ce610029e7164c5881be/0/zobdeh.ir.__11-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo6445/1a738efd00052e444c5881cc/0/zobdeh.ir.__12-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo8401/eba5a42d00029dda4c5881d1/0/zobdeh.ir.__13-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo5386/5783403a000a06bf4c5881d3/0/zobdeh.ir.__14-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo8468/33dad4e3001eb5144c5881fa/0/zobdeh.ir.__15-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo6854/70a00909001089474c5881fc/0/zobdeh.ir.__16-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo8028/5073ea8b00278da84c588220/0/zobdeh.ir.__17-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo7448/5be1b6f1000e371f4c5881fc/0/zobdeh.ir.__18-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo8412/620115ec000398c04c58824e/0/zobdeh.ir.__19-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo8644/76f3104600211ec74c588236/0/zobdeh.ir.__20-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo7502/f1de3f25002b285f4c5882c0/0/zobdeh.ir.__21-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo7519/6a75bb58000573ba4c58824c/0/zobdeh.ir.__22-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo9044/6749f666001f95544c5882a4/0/zobdeh.ir.__23-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo6961/38e0c90d0002042b4c5882a3/0/zobdeh.ir.__24-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo8936/699d916e002035774c588329/0/zobdeh.ir.__25-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo9983/7b32be94000626714c5882c7/0/zobdeh.ir.__26-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo5815/6ef76b31000ce5304c5882e2/0/zobdeh.ir.__27-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo6405/9d27d709000036aa4c5882b9/0/zobdeh.ir.__28-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo9579/387b3a1e002cbe064c588380/0/zobdeh.ir.__29-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo7511/d8d52af2000da2344c588317/0/zobdeh.ir.__30-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo8014/90160a72002624364c588304/0/zobdeh.ir.__31-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo7492/895d193a0018dcc64c588312/0/zobdeh.ir.__32-the_arrivals.exe
http://www.4shared.com/file/QHfay74V/33-The_Arrivals_Adventblogfaco.html
http://193.17.41.93/wo9064/821b46220019e2f24c58834e/0/zobdeh.ir.__34-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo9400/fc7feacf002927ac4c588340/0/zobdeh.ir.__35-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo6968/856bf8860012b09b4c588330/0/zobdeh.ir.__36-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo7359/9b19f61a001fe0794c5883e9/0/zobdeh.ir.__37-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo6950/80c94ef5001e5ac54c588398/0/zobdeh.ir.__38-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo6888/ab7e5b8f00017e524c588375/0/zobdeh.ir.__39-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo5845/6bcb0b350009e2374c588343/0/zobdeh.ir.__40-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo9396/208e6dd6002a2c854c58840a/0/zobdeh.ir.__41-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo9185/1e8680f10016caae4c5883ce/0/zobdeh.ir.__42-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo8410/4f3b45c300130b494c58839d/0/zobdeh.ir.__43-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo7561/8c2122420014a12f4c588382/0/zobdeh.ir.__44-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo8850/9f2a16550009001b4c588448/0/zobdeh.ir.__45-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo8212/67f60c0d0004d68f4c5883fb/0/zobdeh.ir.__46-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo5770/8a28e7e0002032204c5883e0/0/zobdeh.ir.__47-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo7930/9b4a7c43000a16ab4c5883d8/0/zobdeh.ir.__48-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo7406/6499cf8c000376804c588470/0/zobdeh.ir.__49-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo5374/c85708b0002b43074c58843e/0/zobdeh.ir.__50-the_arrivals.exe
http://193.17.41.93/wo7143/4d5fd9f8001501e34c58840b/0/zobdeh.ir.__51-the_arrivals-outro.exe
مستند ظهور (The Arrivals) کاری از مسلمانان اروپا به نام نوریگا،اکرنار،عبدالله هاشم و...
مستندی راجع به فراماسونها ، نظم نوین جهانی ، دجال و.....
فرمت فایل هایی که در بالا مشاهده می کنید exe می باشد که نوعی فایل زیپ شده است
بعد از دانلود کافیست با دوبار کلیک ، آن را از حالت فشرده خارج کرده و مشاهده کنید.
دقت بفرمایید:
زیرنویس مستند به طور جداگانه در کنار فایل تصویری است
در صورتی از نرم افزارهای معمول مثل kmplayer استفاده نمایید بدون تنظیم زیرنویس اجرا خواهد شد.
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
مسییحیان اعتقاد دارند در چنین جمعه ای (Good Friday) پیامبرشان "عیسی" پس از دستگیر شدن و متحمل شدن درد و رنج فراوان و پس از محاکمه ای به جرم خواندن خود بعنوان "پسر خداوند" و عدم پرداخت مالیات و پادشاه نامیدن خویش به صلیب کشیده شده و درگذشه است. به همین مناسبت مراسم مختلفی در کلیساهای سراسر دنیا در حال برگزاری است. بنا بر همین اعتقاد پیکر حضرت عیسی 3 روز پس از به صلیب کشیده شدن در روز یکشنبه (Easter- عید پاک )دوباره زنده شده , برمیخیزد و به آسمان (نزد پدرش - خداوند) رجعت می کند. مراسم جمعه مقدس و Easter براساس تقویم قمری تنظیم می شوند (اولین یکشنبه بعد از کامل شدن ماه در اعتدال بهاری) و بر خلاف کریسمس تاریخ ثابتی در تقویم ندارند.
تصاویر زیر از مراسم مسیحیان در شهر قدیمی است که به اعتقاد مسیحیان حضرت مسیح را در این شهر به صلیب آویزان نموده اند.
توی این عکس مجسمه مسیح رو بالا سرشون بردند
و توی این عکس زمین کلیسا رو لیس میزنن تا تبرک باشه برای خودشون
بدون شرح
حالا دیگه گوگل هرچی می خواد از قمه زنی و زنجیر زنی پاکستان و عراق نشون بده دیگه از این وحشی تر نمی شه به قول استاد رائفی پور (شیعه ها توی قمه زنی استاد هستند یک رگ کوچک رو روی سر میزنن و خون میاد ولی این ها دیگه خیلی وحشی و ساده هستند)
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
![[تصویر: Aleister-Crowley-32KB.jpg]](http://bidari-andishe.persiangig.com/image/Human%20Sacrifice/Aleister-Crowley-32KB.jpg)
آلیستر کرالی. تحصیل کرده کالج تثلیث (ترینیتی) کمبریچ. مطبوعات انگلیس او را "شیطانیترین مرد جهان" نامیدند. از نظر "شخصیت پرستان" او یک اعجوبه بود. از همانها که "فرهیخته" مینامند و خوش قلم و با سواد و تحصیل کرده و نابغه. کوهنورد. استاد شطرنج و غیره. به قدری مقامات فراماسونی داشت که میخندید و میگفت اگر تمام نشانهایم را بار فیل کنید زیر وزنش میافتد. عضو بسیاری فرق دیگر. پایهگذار بسیاری دیگر. همچنین مامور اطلاعاتی. از نظر ما یک ملعون.
همو بود که تخمهایش را بسیار با دقت و حساب شده در کالیفرنیا، کارخانه اصلی صادر کننده این مسائل بر سرتاسر دنیا، کاشت و همو بود که گفت: "
هر گناه در مسیحیت، برای عرفان یک ثواب است
" و همو بود که درباره قربانی انسان در کتاب 1929 خود چنین نوشت:
«ساحران باستان باور داشتند که هر موجود زندهای انباری از انرژی است که کمیت آن بسته به اندازه و سلامتی آن موجود و کیفیت آن بسته به شخصیت ذهنی و روحی اوست. هنگام مرگ حیوان این انرژی ناگهان آزاد میشود. برای بهترین عمل "روحانی" شخص میبایست قربانیای انتخاب کند که دارای عظیمترین و خالصترین نیرو است.
فرزند ذکور با معصومیت کامل و هوش بالا بهترین و مناسب ترین قربانی است
.»
کرالی در پاورقی همین کتاب اضافه میکند که بنا به اسناد سوابق فراتر پرورابو شیطانپرست، او بین 1912 تا 1928 چنین نوع مراسم قربانیای را هر سال به تعداد 150 بار انجام داد. یعنی این یک مرد به تنهایی تقریبا 2500 کودک پسر را طی این مدت "قربانی" کرد.
آیا هنوز هم شک دارید که چه بر سر میلیونها، بله، میلیونها کودکی که هر ساله در سرتاسر دنیا "ناپدید" میشوند میآید؟
گزارشات مربوط به "قربانی کردن انسان"، از زمان باستان تا به حال نشان میدهند که قربانیان به بیرحمانه و قصیالقلبترین صورت ممکن کشته میشوند. عاملین پس از مراسم حداکثر گوشت و خون ممکن را از قربانی جمعآوری کرده، به شیوههای مختلف خورده و نوشیده و مقداری نیز برای "غایبین" و کارهای بعدی نگهداری میکنند. به عنوان مثال بسیار معمول بوده که خون را جذب کاغذ کرده و به این صورت خشک کنند تا بعدا در مناسک رازآلود و جادو به استفاده بگیرند.
وحشیگری در این آئینهای شیطانی باستانی حد و مرزی نداشت. اما چیزی که شاید برای بعضی عجیب به نظر برسد لغتی است که یهودیان از آن به عنوان بیان عمل قربانی انسانشان استفاده میکردند: "هولوکاست". بله، هولوکاست در اصل لغتی یهودی است، مورد استفاده توسط یهودیان، بیانگر عمل قربانی انسان به خدایشان.
دیکشنری وبستر نسخه سال 1954 چنین میگوید:
هرل روم میگوید: «هولوکاست لغتی بسیار جالب است. معنی تحتاللفضی آن قربانی سوخته است، و یهودیان میخواهند که هنگام شنیدن این لغت درباره ادعای قربانیان سوخته شده در جنگ جهانی دوم فکر کنید، اما داستان در حقیقت مربوط است به خدایی باستانی به نام مولوخ که میخواست بچهها زنده در معبد بزرگش قربانی و سوزانده شوند.»
چند نمونه از بسیاری نمونههای قربانی شدن کودکان که اسناد آن موجود بوده و هست:
در هزاره اول پس از میلاد، در سال 300 میلادی، اسقف آسریوس شهر سزاریا گفت که یهودیان تمام فرق طی مراسم پوریم مسیحیان را قربانی میکنند.
در سال 415 سقراط گالاستیکوس گزارش داد که یهودیان امستا کودکی مسیحی را به صلیب کشیده و سوراخ سوراخ کردند تا جان داد.
![[تصویر: kill-1.jpg]](http://bidari-andishe.persiangig.com/image/Human%20Sacrifice/kill-1.jpg)
در 1067 در پراگ 6 یهودی خون یک کودک سه ساله را کامل جمع کردند. همچنین کشف شد که این یهودیان خون این کودک را به دیگران دادهاند، از جمله یهودیان تراویزوم.
![[تصویر: six%20sacrifice.jpg]](http://bidari-andishe.persiangig.com/image/Human%20Sacrifice/six%20sacrifice.jpg)
هرل روم میگوید: "در 1144 کشیشی کاتولیک به نام توماس مونموث کتابی دقیق درباره قتل ویلیام کوچک نورویچ نوشت، همان کودکی که توسط یهودیان قربانی شد. این کودک توسط کلیسای کاتولیک قدیس اعلام شد...". در این کتاب توماس مونموث توضیح میدهد که یهودیان چگونه کودک را دزدیدند، و پس از آن بنا به گفته او چنین اتفاق افتاد:
«سر او را تراشیدند و او را با تیزیهای میخ مانند بسیار سوراخ کردند به صورتی که خون در مقادیر بسیار ریختن گرفت. و آنها بیرحم بودند، و آنقدر مشتاق در ایجاد درد. سخت است تمایز بین آنکه بیشتر بیرحم بودند یا نابغه در شکنجههایشان.»
![[تصویر: Simon-circumcision.jpg]](http://bidari-andishe.persiangig.com/image/Human%20Sacrifice/Simon-circumcision.jpg)
سعی توماس در مستند کردن قتل رازآلود این کودک بیگناه، در نهایت منجر به قدیس گشتن کودک شد. این کودک تا زمان معاصر قدیس و شناخته شده بود، تا اینکه دورانی رسید که کلیسا دیگر علاقه به آشکار بودن این موضوعات "از نظر سیاسی غلط" نداشت. این دوران فتح نهایی کلیسا از درون توسط این فرق و آقایان است. توماس با آشکارسازی آنچه در آن روز تاریک و غمگین در 1144 صورت گرفت و در تلاشاش در آشکارسازی و توقف قربانی کودکان خدمتی بزرگ به جهان کرد. او والدین را در انگلستان هوشیار کرد تا بیشتر مراقب امنیت کودکانشان باشند. اما متاسفانه این آخرین نمونه نبود.
در 1255 در لندن کشف شد که کودکی مسیحی به نام هیو طی مراسمی قربانی شده. جسد سوراخ سوراخ شدهاش که در مِلک یک یهودی مخفی بود کشف شد.
در 1335 در مونیخ آلمان یهودیان کودکی مسیحی به نام هنری را در بیش از 60 جای بدنش سوراخ سوراخ کردند به صورتی که کودک معصوم از خون خشک شد.
در سال 1997 پروفسور رابرت پرانتر دانشگاه علوم دینی اتریش چنین گفت:
«یهودیان باید بخاطر جنایات نفرتانگیزشان علیه کودکان کاتولیک همانند کودک شهید، آندرل وان رین، و علیه بزرگسالان در روزهای پیش از عید پاک ، و بخاطر خون مسیحیان به قتل رسیده توسط دستان یهودی که آنها نیز به سوی آسمان فریاد میکنند، عذرخواهی کنند.»
در 1690 در بلاروس ، یهودیان کودکی به نام گاویل را طی مراسمی رازآلود کشتند. این کودک یکی از قدیسین کلیسای ارتدکس است. تلویزیون بلاروس نیز در سال 1997 مستندی درباره این واقعه ساخت.
![[تصویر: gabriel.jpg]](http://bidari-andishe.persiangig.com/image/Human%20Sacrifice/gabriel.jpg)
در 1840 یکی از معروفترین وقایع قربانی انسان در تاریخ معاصر صورت گرفت. کشیشی کاتولیک به نام پدر توماس و خدمتکارش ابراهیم قربانی شدند. این واقعه به صورت دقیق و با جزئیات کامل در متن اصلی سر فرانسیس برتون شرح داده شده بود اما هیچگاه چاپ نشد، اما خوشبختانه آنقدر سند و بریده جراید موجود است که تصویری روشن از ماجرا به دست آید.
![[تصویر: tomas.jpg]](http://bidari-andishe.persiangig.com/image/Human%20Sacrifice/tomas.jpg)
«چه کسی خوابش را میدید که آشکار شدن رازهای خونین تلمود را ببیند و دادگاه یکی از وحشیانهترین قتلهای ثبت شده در تواریخ جرم و جنایت را شاهد باشد که یکبار دیگر به جلوی عموم آورده میشود؟ چه کسی تصور میکرد که عدهای دیوانه، از خون انسان، برای مرطوب کردن نان مقدسشان استفاده کنند؟ خوانندگان ما بدون شک به یاد میآورند آن آشوب جهانی را که از بابت کشف پدر توماس، میسیونری مسیحی اهل ساردینیا، و خدمتکارش، ابراهیم آمارا، به صورت قربانی شده، خالی از خون، مثله شده، استخوانهایشان پودر شده در هاون و باقی ماندههایشان انداخته شده در فاضلاب دمشق، برپا شد. متن اصلی دادگاه و بازجویی توسط کنسولهای فرانسه و اتریش در آن شهر محرمانه نگهداری میشدند و اکنون در این شهر (نیویورک) هستند و حالا ما میتوانیم "ملت بزرگ" را درباره حقیقت مطلبمان به رقابت بطلبیم."
(ما میگوییم خدا بیامرزد جراید آن زمان آمریکا را)
بسیاری از خود یهودیان نیز درباره این قتلها نوشتهاند. به عنوان مثال مایکل، خاخام اعظم لیتوانی، که مسیحی شد، بسیاری از این اعمال نفرتانگیز را گزارش داده. در کتاب دکتر دال، ما نمونههایی بسیار از یهودیان بازگشته و تواب را میبینیم که به این امور اعتراف کرده و گزارش دادهاند.
در اول مه 1989 در برنامه تلویزیونی معروف اپرا، برای بینندگان سورپرایز بزرگی به وقوع پیوست. اپرا با دختر جوان یهودیای با نام مستعار ریچل (نام واقعیاش Vicki polin) مصاحبه کرد و او در جلو دوربین اعتراف نمود که خانوادهاش، نسل اندر نسل در آئینهای رازآمیز، شامل تجاوز به محارم، قربانی انسان و خوردن خون و گوشت آنان شرکت کردهاند. فیلم این مصاحبه حیرتانگیز موجود است و به همگان توصیه میشود آن را مشاهده کنند.
ریچل همچنین در جلو اپرا و بینندگان حیرتزده گفت که "این فقط خانواده من نیست. بسیاری خانوادههای یهودی دیگر در سرتاسر آمریکا که کاملا نرمال و محترم به نظر میرسند در جمع خود به چنین کارهایی مشغولند."
اپرا از او پرسید: "این اولین بار است که من میشنوم که یهودیان بچه قربانی میکنند، اما بگذریم. تو شاهد قربانی بودی؟" ریچل پاسخ داد: "درسته. وقتی بچه بودم، مجبورم میکردن که شرکت کنم، مجبور بودم نوزادی رو قربانی کنم."
او به اپرا گفت که شاهد قربانی کردن و خوردن بچهها بوده برای «قدرتی» که به دست میآوردند. این بچهها درون خانواده بزرگشان و برای چنین هدفی، به دنیا آورده میشدند. او گفت که خودش چندین بار مورد تجاوز جنسی قرار گرفته و به خاطر ارتباط جنسی پدرش با او، پنج بار سقط جنین نموده است. همچنین عنوان کرد که خانوادهاش، شدیدا با این مناسک شیطانی سر و کار دارند. مادرش عضو کمیسیون روابط انسانی در شیکاگو است و در آنجا شهروند بسیار محترمی است. هیچکس به او شکی نمیکند. کسی نمیتواند چنین تصوری داشته باشد. در این فرقه، افسران پلیس، پزشکان، وکلای دادگاه و ... هم حضور دارند.
پزشک معالج Polin، خانم Tina Grossman، در برنامه حضور داشت اما گفتههایش از روی کلیپ یوتیوب حذف شد. این پزشک گفت که تاکنون 40 نجاتیافته از چنین فرقههایی را درمان کرده است. در حالیکه آنها از ایالتهای مختلف آمریکا و کانادا هستند و هیچکدام یکدیگر را نمیشناسند، اما همگی تقریبا تجارب یکسانی داشتهاند.
عادل حمود نویسنده روزنامه مصری الاهرام در 28 اکتبر 2000 نوشت: "اجساد کودکان فلسطینی در حالی که از خون خالی شدهاند مرتبا در اسرائیل یافت میشوند." او نتایج تحقیقاتش را در مقالهای با عنوان: "من عجائب الیهود ... اسنتزاف الدماء البشریه ( از عجایب یهود، یهودیان از خون انسان نان فطیر میسازند.)" منتشر کرد.
اما یکی از مهمترین موارد در سال 1911 در کیو در روسیه تزاری اتفاق افتاد. قربانی اینبار، کودکی به نام آندری یوشینسکی بود. متهم، یهودیای به نام مناخل مندل بیلیس شناخته شد. نکته در اینجاست که بر سر این پرونده، یهودیان سرتاسر دنیا، متحد و سعی در مخفی کردن آن کرده و به پول امروز معادل 150 میلیون دلار برای آقای بیلیس خرج کردند تا تیم وکلای مدافع بیلیس او را رهایی دهند.
جان گرانت، کنسول آمریکا در شهر اودسای روسیه، حکم نهایی هیات منصفه را گزارش داد. گرانت نوشت:
« بر اساس رأی هیات منصفه، یک پسر در کیو توسط یهودیان تندرو کشته شده و آن یهودیان با دقت تمام خون پسرک را برای مقاصد رازآلود بیرون کشیدند. این یک قربانی انسان توسط یهودیان بوده، اما بیلیس بی گناه است.»
همانطور که دیدیم بسیاری کشورها و تمدنها در طول تاریخ، قربانی انسان توسط یهودیان را گزارش دادهاند و بسیاری شخصیتهای برجسته تاریخی به این موضوع اعتراف کردهاند. تقریبا از تمامی تمدنها و کشورها مانند رومانی، روسیه، فرانسه، مصر، آمریکا، اردن، سوریه، ایتالیا، اسپانیا، پرتقال، استرالیا و ... گزارش مناسک قربانی توسط یهودیان منتشر شده. کدام درست است، اینکه همه اینها توهم توطئه داشته، دیوانه بوده، این مزخرفات را بخاطر آنتیسمیتیزم و نفرت از یهودیان بیان کرده و همگی در توطئه علیه یهودیان دست دارند؟ یا اینکه حقیقتی پشت ماجرا و آتشی پشت این دود عظیم است؟
گویی پایانی برای این سوراخ خرگوش وحشتناک آلیس در سرزمین عجایب نیست. مسئله از این هم بدتر میشود. گزارشات و شواهد بسیار دیگری نشان میدهند بسیاری کودکان عمدا با چنین اهدافی در این فرقهها درست میشوند. توسط اعضا طی مراسمهای جنسی آئینی که جزئی کلیدی از تمام فرق رازآمیز است، نطفههایشان بسته شده، متولد شده، و بدون هیچ ثبت و شناسایی رسمی تا سن مورد نیاز بزرگ میشوند. مدارک و شواهد حقیقت وحشتناک این کودکان گمنام موجود است. همچنین بسیاری کودکان بیسرپرست و یتیم که تحت کفالت دولتها و مراکز بهزیستی خصوصی و دولتی هستند نیز برای این امور مورد استفاده قرار میگیرند. از کودک آزاری و تجاوزهای جنسی گرفته تا آخر خط که قربانی میباشد. چند ساله اخیر انفجاری از اخبار اینگونه امور برپا شده که بسیاری از آنها بر کلیسای کاتولیک متمرکز اند. جالب اینجاست که مسئله، بیشتر از تجاوزهای جنسی بیان نمیشود و علنا در مقابل گزارشات دیگر سکوت میکنند. از این جالبتر سکوت همین رسانهها در مقابل گزارشات وحشتناکتر از نقاط دیگر، مثلا کنیسهها است. گزارشاتی که حتی در خود اسرائیل توسط فرزندان خود خاخامها منتشر میشوند. نفوذ و ضربه به کلیسای کاتولیک از اهداف بسیار قدیمی آقایان بوده که به نظر میرسد امروزه به موفقیت انجام شده. یکی از نمونههای پر سر و صدایی که با سکوت کامل در رسانههای رسمی روبرو است پرونده کودکی به نام هالی گریگ در اسکاتلند است. درگیری بسیاری از "محترمین" و بالاترین مقامات دولتی و غیر دولتی و حتی دست داشتن کسانی که مامور مراقبت از کودکان بیسرپرست هستند در این اعمال شنیع آشکار شده است...
کیتی اوبراین که در برنامههای کنترل ذهن و اطلاعاتی آمریکا بردگی کرده و طبق اظهار خودش، قربانی پروژه MKULTRA بوده، بوش پدر و بسیاری دیگر را در کتاب مستندش که در اصل به کنگره آمریکا ارائه شد، فاش کرد. او اینجا آنچه بوش مرتبا با دخترش، کِلی، میکرد را شرح داده:
"... من در بسیاری موارد دیدم که او آشکارا درباره سوء استفادههای جنسیاش از او حرف میزد. از این، برای کنترل من استفاده میکردند. عواقب روانی مورد تجاوز قرار گرفتن توسط رئیسجمهوری بچهباز به اندازه کافی نابود کننده هستند، اما بوش شُکهای روانی بر روی ذهن کِلی [دخترم] را با استفاده از وسایل پیچیده الکترونیکی و دارویی بیشتر میکرد. سوء استفادههایی که از من در کودکیام شد در مقابل آنچه کِلی کشیده کوچکاند..."
آنچه بر کتی و دخترش کِلی آمده اگر تنها نتیجه اعمال یک مرد مریض باشد به اندازه کافی وحشتناک هستند، اما این اعمال روزانه در تمام دنیا بر بسیاری کودکان صورت میگیرند.
شما گفتههای این زن را مطابقت دهید با اعترافات مشابه خانم Svali که هیچکس بعد از افشاگریهایش در مورد سرنوشت او اطلاع موثقی ندارد و نیز خانم Mary Anne و نمونههای دیگر که چطور همه این افراد، پرده از اسرار کودکآزاری و قربانی کردن آنها توسط سیاستمداران و ایلومناتیهای شیطانپرست برداشتهاند. البته به همه ایشان برچسب "اختلالات روانی" زده و به خیال خام خود، خود را از جنایتهای کثیفشان مبری کردهاند اما حقیقت هیچگاه پشت پرده نمیماند...
... گزارشات رسمی آمار مفقودین در جهان اول حیرتانگیز است. همین گزارشات تخمین میزنند تا سال 2012 تعداد کودکان مفقودی گزارش شده فقط در آمریکا به بیش از یک میلیون نفر در سال خواهد رسید. اگرچه تعداد زیادی از این موارد، فرار از خانه یا دزدیده شدن توسط سایر اعضای خانواده میباشد، اما تعداد بسیاری نیز کودکانی هستند که هیچگاه خبر و اثری از آنها یافت نشده و نخواهد شد. آمار رسمی کودکان مفقودی در کانادا و اروپا نیز وحشتناک است.اگر وضع "جهان اول" چنین است، خدا میداند درکشورهای "جهان سوم" یا "در حال توسعه" چه خبر است. از همه بدتر وضع مناطق جنگی همانند عراق، افغانستان و خصوصا فلسطین و دیگر کشورهای بحرانزده میباشد، که خدا میداند چه تعداد کودکان معصوم از آنها دزدیده شده و برای انجام مناسک شیطانی به کشورهای دیگر منتقل شدهاند. مگر این عادل حمود نویسنده روزنامه مصری الاهرام نبود که در 28 اکتبر 2000 نوشت: "اجساد کودکان فلسطینی در حالی که از خون خالی شدهاند مرتبا در اسرائیل یافت میشوند"؟ شما این را تعمیم بدهید به تمامی کشورهای جنگزده که پای سربازان اسرائیلی و آمریکایی و سایر احزاب شیطان به آنها باز شده است.
![[تصویر: RitualMurder.jpg]](http://bidari-andishe.persiangig.com/image/Human%20Sacrifice/RitualMurder.jpg)
........................
در اینجا سعی کردیم چکیدهای از مطالب مطرح شده در مقاله اصلی را مطرح کنیم اما اینکار بسیار دشوار است. از یک طرف مشروح و اسناد موارد مطرح شده را به دلیل طولانی بودن نیاوردیم و از طرفی بسیاری مطالب و حقایق دیگر که ارتباط تنگاتنگی با موضوع قربانی کردن انسان داشتند را بنا به همان دلیل قبل مطرح نکردیم. بنابراین همگان را دعوت میکنیم مقاله اصلی و کلیپ تصویری این مطلب را حتما دانلود کرده و با دقت مطالعه و مشاهده نمایند. اسناد و منابع و مراجع تمامی مسائل مطرح شده، در مقاله و کلیپ همراه آن موجود میباشد.
دوستان و عزیزان برای یکایک کلمات و جملات این مقاله زحمت زیادی کشیده شده و تحقیقات زیادی صورت گرفته است. حتما و حتما تاکید میکنم که لااقل دو بار مقاله را مطالعه کنید. حجم مطالب و حقایق موجود در مقاله بسیار زیاد بوده و مطمئنا نیاز به مرور چندباره دارد. این مقاله به نام نامی امیرالمومنین حضرت علی علیهالسلام، در 110 صفحه تنظیم شده است.
از آنجایی که معتقدیم درک مطالب به صورت تصویری برای مخاطب راحتتر بوده و از طرفی بعضی مسائل و حقایق را نمیتوان توصیف کرد، تلاش کردیم چکیدهای از مهمترین مطالب مطرح شده در مقاله را همراه با مطالب تکمیلی و کلیپهای تصویری که در مستند به آنها ارجاع داده شده، در قالب مستندی تصویری تهیه و ارائه کنیم. مقاله و مستند مکمل یکدیگر بوده و مطالعه و مشاهده هر دوی آنها را توصیه می کنیم.
لینک مستقیم:
دانلود از مدیافایر:
برای راحتی عزیزانی که سرعت اینترنت محدودی دارند، حجم تصاویر درون مقاله را کاهش دادیم طوریکه کیفیت تصاویر اندکی کمتر شده اما حجم مقاله به 4 مگابایت کاهش یافته است.
دانلود مستند تصویری با لینک مستقیم::
دانلود مستند تصویری "قربانی کردن انسان" در آئینهای رازآلود - قسمت اول (100 مگابایت)
دانلود مستند تصویری "قربانی کردن انسان" در آئینهای رازآلود - قسمت دوم (100 مگابایت)
دانلود مستند تصویری "قربانی کردن انسان" در آئینهای رازآلود - قسمت سوم (30 مگابایت)
دانلود مستند تصویری از مدیافایر:
http://www.mediafire.com/?4p5hg7di12xee
دانلود مستند تصویری از پارسا اسپیس:
دانلود مستند تصویری "قربانی کردن انسان" در آئینهای رازآلود - قسمت اول (100 مگابایت)
دانلود مستند تصویری "قربانی کردن انسان" در آئینهای رازآلود - قسمت دوم (100 مگابایت)
دانلود مستند تصویری "قربانی کردن انسان" در آئینهای رازآلود - قسمت سوم (30 مگابایت)
لینک کمکی از پارسا اسپیس:
دانلود منابع تحقیقی در مورد "قربانی کردن انسان" در آئینهای رازآلود (25 مگابایت)
در این آدرس هم آپلود شده و لینکه مستقیم داره
قسمت 1
قسمت 2
قسمت 3
قسمت 4
قسمت 5
قسمت 6
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مسئلهای که صحبت هر روز نیست. مسئلهای که بسیاری نه قادر به تصور آنند، نه قادر به درک آن و نه قادر به قبول وجود و ابعاد آن. اما متاسفانه این یک واقعیت است. واقعیتی تاریخی که تا به امروز ادامه دارد. واقعیتی که به نظر میرسد نه تنها از شدت آن کاسته نشده، بلکه سیر صعودی عظیمی به خود گرفته و در دنیای مدرن در مقیاسهایی بسیار بزرگتر انجام میشود.
طبق گزارش رسمی اف.بی.آی در سال 2000، 876213 شخص در آمریکا "مفقود" شدند. 750000 نفر ایشان کودک بودند.
در عین حال، امروزه از مقدار گزارش و بحث درباره این سرطان کاسته شده، و این عمیقا به دلیل سیطره هر چه بیشتر عوامل پشت این اعمال شیطانی، بر وسایل ارتباطی است. آسانترین راه کنترل ذهن، کنترل ورودیها است. اگر کسی موفق به کنترل عمده ورودیهای اطلاعاتی یک شخص شود، عمده خروجیهای اطلاعاتی وی، یعنی ذهن، تفکر و مرزهای تحلیل وی را در دست گرفته.
حقیقت این است که فرقههای رازآلود و مناسک پر رمز و رازشان هنوز وجود دارند، به قدرتمندی گذشته باستانیشان. در دنیایی که عوام و آنها که آقایان آنها را بنا به تفکر کمّی خود "توده" مینامند، همگی با شیفتگی و با سرعت به سوی سراشیبیای به نام "تمدن مدرن" پیش میروند، در دنیایی که تودهها تشویق میشوند به مادیبینی همه چیز، بریدن از یکدیگر، ذوب شدن در فردگرایی، خودبینی و سود شخصی، بریدن از دین و خداوند خیرالحافظین، مسخره کردن باستانیان و "خرافات"شان و بیمعنی دیدن هر چه آقایان برچسب خرافات و افسانه و اسطوره به آن بزنند، در همین عصر، رهبران دنیا، قدرتمندترین و ثروتمندترین اشخاص دنیای به اصطلاح مدرن ما، تا خرخره در مناسک عجیب و غریب رازآلود و آنچه می توان "خرافات" نامید، غوطهورند. چه توضیحی دارید برای مراسمهای سحر و جادویی که آقای جک پارسونز مخترع سوخت جامد موشک و یکی از مهمترین پایهگذاران ناسا، هر شب در خانهاش به همراهی دانشمندان پروژه منهتن برپا میکرد؟ چه توضیحی دارید برای احضار خدای باستانی "اسطورهای" نیمبز نیمانسان "پن" که آقای پارسونز میگفت قبل از هر آزمایش موشک با جادو احضار میکند؟ چه توضیحی دارید برای حضور حضرت آقایی که پلوتونیوم را به دنیا هدیه داد در بوهمین گروو و مناسک غریب مهمترین سردمداران دنیا که هر تابستان در آنجا به دور مجسمه عظیم سنگی یک جغد میرقصند و کارها میکنند. جغدی که از بین این همه نام، او را همان "مولوخ"ای مینامند که در دوران "باستان" مردم کودکانشان را به او قربانی میکردند.
![[تصویر: bohemian-grove-owl-ceremony-day-bw.jpg]](http://bidari-andishe.persiangig.com/image/Human%20Sacrifice/bohemian-grove-owl-ceremony-day-bw.jpg)
![[تصویر: m1.jpg]](http://bidari-andishe.persiangig.com/image/Human%20Sacrifice/m1.jpg)
این گفته معروف که "حقیقت از تخیل عجیبتر است"، به دلیل درستی و رو راستیاش، گاه بسیاری را، مخصوصا آنها که به خیال خود، جایی دنج در دنیای مادی خود یافتهاند، ناراحت و پریشان میکند. هر از گاهی رسانهها تیترهایی درباره اعمالی وحشیانه و باورنکردنی بیان میکنند که توسط انسانهایی به ظاهر مثل من و شما، نرمال و محترم به وقوع پیوستهاند: مادرانی که بچههایشان را کشتند. پدرانی که کودکشان را سوزاندند و حتی کودکانی که دوستان و اقوامشان را به صورتی سادیستیک قتلعام کردند. چنین اعمالی قلوب عدهای از مردم را عیان کرده و در عین حال مردم متمدن جهان را به حیرت وا میدارند. مردمی که میگویند فلانی را میشناختیم، اصلا به او نمیآمد. خیلی محترم بود!
اما عملی وجود دارد که در وحشیانه بودن و قصاوتاش، در بالای تمامی اعمال دیگر قرار داشته، و آن قربانی کردن انسان است.
گرچه بسیاری، به لطف هالیوود، تصور میکنند که اینگونه کارها فقط در جنگلهای انبوه آفریقا یا آمریکای جنوبی صورت میگیرد، اما وقتی هر از گاهی کشف میشود که یکی از اعضای به اصطلاح "متمدن" جامعه، چنین کار وحشیانهای را انجام داده مردم مرتب حیرتزده میشوند. در ضمیرشان جای دادهاند که آدمخواری و خونخواری، تنها درمیان قبایل بیتمدن بومی صورت میگرفت که بحمدالله با فتح، متمدن کردن و قلع و قمعشان توسط غربیان عزیز، دیگر این مسائل نیز تقریبا نایاب شدند.
از بین تمدنهای مختلف گذشته، باز هم این "یهود" بود که در این زمینه بر دیگران پیشی گرفت. این حقیقت دارد که بسیاری از آنها که درباره این موضوع تحقیق کردند توسط صیهونیستها، ضد یهود (آنتی سمیت) لقب گرفتهاند. لقبی که به نظر میرسد عدهای همانند نقل و نبات نثار دیگران کرده و برای بر هم زدن بحث درباره هر موضوعی که آنها را به انتقاد گرفته یا پریشان میکند، استفاده میکنند. اما اگر یک آنتیسمیت بگوید که آسمان در روزی آفتابی آبی است، آیا چون یک به اصطلاح آنتیسمیت این را گفته، آسمان کمتر آبی میشود؟ داستان چنین بحثهایی نیز عمدتا چنین است. گرچه بعضی که درباره این مطالب تحقیق کردند، واقعا آنتیسمیت بودند، اما شاید این کشف حقیقی بودن و انجام قربانی انسان توسط عدهای از به ظاهر یهودیان بود که بسیاری از این مردم را از مرز تعادل هل داد و آنتیسمیت کرد.
باید در اینجا متذکر شد،
و این تذکر را در سرتاسر آنچه خواهید خواند در یاد داشته باشید
، که به این ترتیب و به عقیده ما، این آئین و این کارهای کثیف و مسائلی از آن که در در میان بعضی ظاهرا یهودی نیز دیده میشود هیچ ربطی به دین یهود ندارد، اگر باور داشته باشیم که واقعا چیزی از آن دین حقیقی موسی علیهالسلام باقی مانده است. این مسائل ریشه در کابالا، تلمود، فرسیز و سنتهای شفاهی خاخامها دارد، و هر کسی که به این متون و داستانها به چشم "مقدس" و جزئی از دین خود نگاه کند مورد اتهام است.
عمده مورخان میدانند و اذعان میکنند که قربانی انسان در گذشته در میان بسیاری از ادیان و فرق رواج داشته. معابد آلوده به خون آزتکها گواهی بر این مدعاست. قلب تپنده بسیاری از بیگناهان در آنجا به صورت زنده، به عنوان قربانی به خدای اعظم تمدنهای آمریکای جنوبی، کتزلکوتل یا کولاکان، "اژدهای پردار"، از سینههایشان بیرون کشیده شد. تاریخی که بیشباهت به "اسطوره" ضحاک اژدها "پادشاه هفت کشور" که "مارهایش" "مغز" جوانان را میخورد نیست.
![[تصویر: aztak.jpg]](http://bidari-andishe.persiangig.com/image/Human%20Sacrifice/aztak.jpg)
ایرلندیان نیز "اسطوره"ای جالب دارند. میگویند که ساکنین اولیه ایرلند گروهی "خدایان" حریص به نام "فورموریان" بودند که هر سال دو سوم کودکان مردم را میخواستند.
درویدها نیز که تا به امروز فعالند و وینستون چرچیل و اسقف اعظم کانتنبری کلیسای انگلستان، کاهنین آن بوده و هستند، به این کار شهرت داشتهاند. یکی از رسمهای شناخته شده آنان در تاریخ، دفن کودکی در زیر پی ساختمان یا پاشیدن خون وی بر آن است. همچنین سوزاندن در آتش.
تا همین دوران "مدرن" ما هندوان هر ساله برای خدای مادر، کالی، و شیوا، انسان قربانی میکردند و همیشه این باور در هندویسم بوده که شیوا از گوشت انسان تغذیه میکند. هر جمعه در معبد شیوا در تنجور یک کودک مذکر را قربانی میکردند. این عمل به طور رسمی تنها در قرن 19 ام متوقف شد.
کالی هندی را با گردنبندی از جمجمههای انسان و دستهای بریده شده نشان میدادند. این عین همان تصویری است که مکرر در خدایان "مادر" ادیان کفار دیده میشود.
![[تصویر: kali.jpg]](http://bidari-andishe.persiangig.com/image/Human%20Sacrifice/kali.jpg)
در تقریبا تمامی تمدنهای باستان، سهگانهای وجود داشت که پرستش میشد. یک خواهر و برادر که در عین حال همسر نیز بودند، و فرزندشان. پدر میمیرد و همسر/خواهر باکرهاش تولد به پسری میدهد که با مادرش وصلت کرده و جای پدر را میگیرد. این سهگانه در حقیقت پرستش خدایی میرا است. خدایی که میمیرد، و سپس در کالبد پسرش زنده میشود. به نظر ما این همان شیطان است، از مردن به معنی فروافتادناش، تا تولد دوباره و برپا ایستادنش به باور آنها. شاید حالا بیشتر معنی و اهمیت تاکید اسلام بر صفات "حی" و "وحده" الله تعالی را درک کنید، که چرا اینقدر این ذکر مهم است:
این موجود با نامها و القاب متفاوت در تمام تمدنهای باستانی حاضر است. همان کتزلکوتل آمریکای جنوبی است که ذکرش رفت، اوسایرس، ایزیس و هوروس. نمرود، سمیرامیس و تموز. مردوخ، ایشتر، دینوسیوس، و غیره. این خدا در میان کنعانیان و فلسطینیهای باستان تحت نامهای مولوخ، بعل/ بعل- بریت، حداد و غیره پرستش میشد.
خلاصه کلام اینکه برای بعل، یا مولوخ، که به نصّ ادیان ابراهیمی همان شیطان بوده، و پرستش وی تحت نامها و القاب و اشکال و الوان متفاوت در سرتاسر زمین صورت میگرفته، انسان قربانی میکردند.
در متون تاریخ باستان میخوانیم که قربانی انسان جزئی مهم از آئینهای بابل باستان نیز بوده و کاهنین بابلی میبایست مقداری از گوشت قربانیانشان را میخوردند. این امر چنان در تاریخ ریشه دوانده که به نظر میرسد خود کلمه و صفت آدمخواری در زبان انگلیسی، "کانیبال"، به معنی خوردنده گوشت انسان، ریشه در این سنت و نام "کاهنین بعل" دارد:
در کتب مقدس داریم:
"بنی اسرائیل نمیدانست که من به او ذرت دادم، و شراب، و روغن، که آنها را نثار بعل کرد؟"
- کتاب هوشع نبی 8 : 2
"باز هم به بنیاسرائیل میگویم: هر کس، چه بنی اسرائیل، چه دیگران، که تخمش (فرزندش) را به مولوخ دهد، همانا مجازات او مرگ است و من رویم را از او خواهم گرداند."
- سفر لاویان 5-2 : 20
"آنها بر تمامی فرامین خداوند پشت کردند و دو گوساله از فلز ساختند. ستونی (ابلیسک) ملعون ساختند و به پرستش بعل و شیاطین مشغول شدند. آنها حتی دختران و پسران خود را در آتش قربانی کردند. آنها با پیشگویان و فالگیران به مذاکره مشغول شدند و از سحر و جادو استفاده کردند و خود را به شیطان فروختند. خدا را خشمگین کردند و خدا در خشمش آنها را از خود دور کرد. تنها طایفه یهودا در زمین باقی ماند. اما حتی مردم یهودا نیز از اطاعت فرامین خداوند سرباز زدند. آنها همان راههای شیطانی را که بنیاسرائیل رفته بود ادامه دادند. پس خداوند تمام بنیاسرائیل را پس زد. آنها را مجازات کرد و دادشان به دشمنان و حملهوران تا اینکه نابود شدند."
- کتاب دوم پادشاهان 20-16 : 17
"شما محراب مولوخ را برپا کردید. و ستاره خدایتان رفان. شما برای پرستش، بتها را برپا کردید. به همین خاطر شما را به بابل به تبعید میفرستم."
- انجیل 7:43
(حضرت الیاس خطاب به قوم خود) "آيا بعل را مىپرستيد و بهترين آفرينندگان را وامىگذاريد؟"
- قرآن کریم، سوره الصافات، آیه 125
از زمان تبعید به بابل و پایهگذاری کابالا است که فساد آن "عده" در میان یهودیان سیر صعودی و عمق جدیدی به خود میگیرد. کابالایی که عدهای از روی جهل و نادانی و عدهای از روی آگاهی و به عمد، نام عرفان یهود بر آن گذاشتهاند. کابالا نه عرفان حقیقی یهود است و نه هیچ ریشهای در سنت نبی موسی علیهالسلام دارد. کابالا معجونیست از سحر بابلی و آئینهای دیگر تاریک و رازآمیز. سنت رازآلود طبقاتی و پر لایهای که همانند نمونههای مشابه دیگر در نهایت به نفی خدای خالق و پرستش شیطان منتهی میشود.
و به این صورت بود که چنین عبارتی در تلمود ظاهر گشت:
" میشنا: کسی که تخم اش ( فرزندش) را به مولوخ میدهد، مجازات نخواهد شد."
- سن هدرین 64آ تلمود بابلی
ارمیاینبی از مردمی که "پسرانشان را به عنوان قربانی به بعل، در آتش میسوزانند" سخن میگوید. و در کتاب ارمیای نبی میخوانیم: "آنها توفتهایی (tophet) بلند ساختهاند، در دره هینون، تا پسران و دخترانشان را در آتش بسوزانند."
این داستان است که جان میلتون را بر آن داشت تا در "بهشت گمشده"اش چنین بسراید:
پادشاه وحشتناک، آغشته به خون
و قربانیان انسان و اشکهای والدین
گرچه صدای طبلها و موسیقی آنقدر بلند،
که جیغ و گریه کودکانشان شنیده نمیشد،
آنها که در درون آتش میرفتند،
به سوی آن بت ملعون
این است ذات آن آئینهای رازآلود. مستانه قربانی کردن کودکان بیگناه در میان سر و صدای موسیقی تا صدایشان شنیده نشود و پس از آن مشغول شدن به اورجیها و کثافتکاریهای دسته جمعی به افتخار لوسیفر.
امتداد این سنتهای باطل بود که منتهی شد به لوسیفرینها و شیاطین پایهگذار فرهنگ مدرن ما و تمام چیزهایی که تا همین چند نسل پیش تنها درِگوشی و در محفلهای سری و رازآلود زمزمه میشد، امروز به صورتی حیرتآور برای آشنایان به این مسائل، کاملا علنی در موسیقی و فیلمها و لباسها و غیره به مردم بیخبر عرضه میشود که فکر میکنند اینها تنها مد روز هستند و طبق سلیقه و خواست مردم پیش میروند. عمق فاجعه و اثر مخرب این نمادها و مناسک کثیف را که در ظاهری جذاب و هیپنوتیزمکننده بر ایشان عرضه میشود درک نمیکنند. یکی از مهمترین کشاورزان این محصول شیطانی همان آلیستر کرالی بود که میتوان او را مغز متفکر پشت انفجار سموم فرهنگی و شبهمذهبی چندین دهه اخیر نامید.
پایان قسمت اول-با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
همانطور که در مستند ظهور (The Arrivals) هم مطرح شد تا الان دیگر بایستی با دیدن مستندهای بسیار راجع به حادثه ۱۱ سپتامبر مانند اسرار ۱۱ سپتامبر، Who killed John O’Neil و Loose Change پی برده باشید که حادثه ۱۱ سپتامبر یک جنایت داخلی بود که توسط دولت شیطان پرست ایالات متحده علیه مردم خود صورت گرفت. این کار از یک طرف بهانه ای بود برای افزایش بودجه نظامی و حمله به کشورهای مسلمان (تروریست ها!؟!؟) برای غارت کشور آنها و از سویی دیگر قربانی بسیار عظیمی باشد تقدیم به خدایشان شیطان…
در تصاویری که در ادامه می آید، نمادها و نشانه ها و شواهدی ارائه می گردد که نشان می دهد هالیوود و صنعت موزیک، قبل از رخداد حادثه ۱۱ سپتامبر، از وقوع آن اطلاع داشته اند. و اینگونه بار دیگر همداستانی و همرازی شیطان پرستی جهانی و صنعت سینمای هالیوود آشکار می گردد.
به کار بردن اعداد ۹ و ۱۱ به صورتهای مختلف، به ویژه به صورت تاریخ و زمان ساعت، گواهی است از اینکه این اعداد علاوه بر مهم بودنشان برای شیطان پرستان (پرش از روی خدا)، خبر از حادثه ای می دهند که در تاریخی تعیین شده با این اعداد رخ خواهد داد.
از طرفی گفته ها و تصاویری در این فیلمها دیده و شنیده می شود که به نوعی به تخریب یا منفجر شدن برج های دوقلو اشاره دارند. این در حالی است که تمامی این فیلمها و تصاویر، مربوط به قبل از وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ هستند.
به این ترتیب با کنترل ذهن مردم از قبل، افکار عموم را برای پذیرش اینکه این حادثه، توسط مسلمانان به اصطلاح تروریست رخ خواهد داد، آماده می کنند تا در زمان وقوع حادثه، با حمایت کامل مردم فریب خورده مواجه گردند.
البته ما سعی کردیم از میان تصاویر مشابه بسیار در فیلمهای مختلف، به گلچینی بسنده کنیم.
(برای دیدن تصاویر در سایز اصلی آن را در رایانه خود ذخیره کنید)




۹ و ۱۱ در صحنه ای از برترین انیمیشن جهان (خانواده سیمپسون ها)




و از همه مهمتر این عکس از فیلم The Long Kiss Goodnight محصول سال ۱۹۹۶ که انگار دقیقا به حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و اهداف پلید پشت آن اشاره دارد.

مجموعه تصاویر ارائه شده همگی از فیلمهای مختلف جمع شده که گلچینی از آنها را در قالب کلیپ زیر در اختیار شما قرار می دهیم. انشاءالله که مفید باشد….
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
"ریفکین " از "آلبرت انیشتین " درخواست کرد تا جهت افزایش پول آمریکاییها برای تامین تسلیحات برای بیرون کردن عربها و ساخت رژیم یهود به "اشترن " کمک کند اما پاسخ وی به این درخواست جالب بود.

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
از زمان تکميل ساختمان پارلمان اروپا در ۱۴ دسامبر ۱۹۹۹ ٬ سبک معماري اين سازه موجب تعجب بسياري گرديد و سوالاتي را در اين زمينه بوجود آورد. برج اصلي که ساختمان “لوييس وايس” نام دارد٬ داراي نمايي ويژه و مدرن است .اما چرا اين ساختمان نيمه کاره به نظر مي رسد؟
مدافعان اظهار مي کنند که اين موضوع “ماهيت ناتمام اروپا” را منعکس مي کند . با اين وجود برخي تحقيقات حاکي از نمادگرايي تاريک و عميق بکار رفته در اين ساختمان است. با افشاي منشا حقيقي تفکري که در پس ساختمان لوييس وايس قرار دارد ٬ باورهاي سري و رمز گونه ي برگزیدگان ذي نفوذ در طبقه ي حاکم ٬ جاه طلبي هاي شيطاني آنها و تفسير ويژه اي که از متون کهن کتاب مقدس ارائه مي دهند ٬ بيشتر نمايان مي شود.
در ادامه ٬ ما مستقيما به اين سمت هدايت مي شويم که مقصود از سبک خاص معماري بکار رفته در ساختمان لوييس وايس٬ ايجاد شباهت با تابلو ي نقاشي “برج بابل” ٬ اثر پيتر بروگل- سال ۱۵۶۳م. ٬ مي باشد. نقل است که برج بابل هرگز کامل نشد. بنابراين ٬ پارلمان ملل متحد اساسا ادامه دهنده ي کار ناتمام حاکمي ستمگر و بدنام به نام نمرود است که در صدد ساخت برج بابل براي مقابله با خداوند بود . به نظر شما آيا اين مبدا الهام بخش خوبي براي يک “سازمان دموکراتيک” به شمار مي رود؟
نمرود و برج بابل
داستان نمرود و برج بابل در بسياري از متون تمدن هاي کهن از جمله کتب عبري٬ اسلامي٬ يوناني و کابالا آمده است . گفته شده که نمرود بنيانگذار و پادشاه اولين امپراطوري ٬ پس از فروکش کردن طوفان نوح بود . قلمرو حکومت وي شامل شهرهاي بابل٬ ورکاء ٬ اکاد و کالنه (بخشهايي از عراق وسوريه ي کنوني) مي شد. او پادشاهي مستبد و ستمگر بود که در صدد حذف کامل اعتقادات مذهبي برآمد.
اکنون اين نمرود بود که آنان را براي چنين مواجهه و اهانتي به خداوند برانگيخت. او فرزند زاده ي هام٬ پسر نوح٬ مردي جسور و داراي بازواني نيرومند بود. وي ايشان را بر آن داشت تا عنايت چنين ويژگي هائي را به خداوند نسبت ندهند٬ چنانکه گوئي کسب آنها کاملا به سبب توانائيهاي خود او بوده است. آنان خوشبخت بودند٬ اما مي بايست باور داشته باشند که تنها٬ شجاعت آنها اين شادي را برايشان به ارمغان آورده است. او تدريجا به شيوه ي حکومتي استبدادي روي آورد٬ و براي بازداشتن مردم از تقواي الهي راهي جز وابسته کردن ايشان به قدرت خود نمي ديد ... حال انبوه مردم آماده ي پيروي از اراده ي نمرود شدند .در اين زمان اطاعت از خداوند نوعي بزدلي به شمار مي آمد.
بنابر توصيفات کتاب مقدس ٬ بابل شهري بود که مردم آن به يک زبان واحد سخن مي گفتند و همگي از شرق به آنجا مهاجرت کرده بودند . آنجا زادگاه نمرود بود . او تصميم گرفت تا برجي بسيار بلند را در آن شهر بنا کند. “آنقدر بلند که نوک آن در آسمانها باشد ”. البته آن برج مکاني براي نيايش و پرستش خداوند نبود بلکه مايه ي افتخار مردي به شمار مي رفت که انگيزه ي کسب شهرت داشت . در نسخه ي ديگري از داستان که در کتاب مقدس يهود آمده ٬ جملات زير از زبان سازندگان برج اضافه شده است:
خداوند چنين حقي ندارد که دنياي بالاتر را براي خود انتخاب کرده و جهان پائين را به ما واگذارد. بنابراين٬ ما براي خود برجي ساخته و بر فراز آن بتي با شمشيري در دست قرار مي دهيم تا چنين به نظر آيد که گوئي ما قصد داريم با خداوند بجنگيم.
خداوند٬ پس از مشاهده ي ماهيت کفر آميز آن برج ٬ به هر شخص گفتاري (زبانی) متفاوت داد تا آنها به اشتباه افتاده و سردرگم شوند و در نهايت از ادامه ي ساخت برج عاجز گردند . سپس اين مردم در سراسر دنيا پراکنده شدند.
نمادگرائي در پارلمان اروپا
ساخت پارلمان اروپا به شکل برج بابل اين پيام را منتقل مي کند که نمرود داراي فلسفه ي صحيحي بوده و برج بابل او ايده ي خوبي داشت. بنابراين ما به دنبال موارد زير هستيم:
۱. عادي سازي تدريجي ظلم .
۲. حذف پرستش خداوند به منظور مرسوم کردن تبعيت از قدرت.
۳. اينکه تمامي انسانها بايستي به يک زبان سخن گفته و داراي يک دين واحد باشند.
۴. رد خداوند يکتا و در عين حال معرفي خود به عنوان خدا .
عناوين مذکور در واقع قواعد اصلي معتقدات سري افراد ذي نفوذ طبقه ي حاکم در دنياست . آنها مسيحي يا پيرو ديگر اديان آسماني نيستند . باورهاي آنان بر پايه ي اديان سري ( انجام مراسم هاي شرک آلود٬ خورشيدپرستي٬ اعتقاد به ابليس به عنوان کسي که روشني را به انسان بخشيد و در نظر گرفتن خدا به صورت نيروئي که مي خواهد انسان را در تاریکی (جهل) نگه دارد) شکل گرفته است.در حقيقت نظم نوين جهاني آنها عبارت است ازخالي کردن جهان از خداپرستان ٬ معرفي يک زبان واحد و تبديل دموکراسي به حکومت استبدادي.
پوستر ممنوعه
آيا چنين به نظر مي آيد که از موضوع پرت شده ايم؟ آيا ما در استنباط هاي خود ازاين بنا زياده روي کرده ايم؟ در حقيقت پاسخ منفي است. در اينجا مي توان پوستر رسمى منتشر شده به مناسبت تاسيس پارلمان اروپا را مشاهده کرد:
دراين پوستر مردم اروپا را مي بينيم که برج بابل را دوباره بنا کرده اند . ذکر چند نکته در اين باره ضروري به نظر مي رسد: نخست٬ اين موضوع که ساختمان لوييس وايس از بناي برج بابل الهام گرفته شده ٬تائيد مي گردد . در اينجا دقيقا همان تصويري از برج به نمايش درآمده است که در نقاشي پيتر بروگل به چشم مي خورد.جزئياتي نظير ويراني قسمتي از شالوده ي برج نيز ديده مي شود. مي توان گفت که ديگر هيچ شبهه اي در اين باره باقي نمي ماند. ثانيا ٬ شعار “اروپا: زبانهای متعدد٬ صدای واحد”٬ اشاره به زماني دارد که خداوند با خلق زبانهاي گوناگون باعث سردرگمي مردم گرديد. پارلمان قصد دارد که به شيوه اي موثر٬ تنبيهي را که خداوند در نظر گرفته بود٬ وارونه کرده و به اين ترتيب٬ درسي را با عنوان بت پرستي و سرکشي از اطاعت خدا تعليم دهد . ثالثا٬ با نگاهي دقيق تر به ستاره هائي که در بالا مشاهده مي شوند متوجه مي شويم که آنها ستارگان پنج پرمعکوس قرمزهستند که وارونه ترسيم شده اند . نمادگرائي موجود در پس ستاره ي پنج پر بسيار عميق و پيچيده است. ولي مي توان گفت که ستاره ي پنج پر معمولي نشانگر “حکمراني حق” بوده و در مقابل٬ ستاره ي پنج پر معکوس (بافومت) نماد “حکمراني شيطان” مي باشد.
انتشار اين پوستر به دليل اعتراضات گسترده ي گروه هاي مختلف ممنوع اعلام شد ٬ ولي با اين حال٬ طرز فکر سازندگان پارلمان اتحاديه ي اروپا را نشان داده و قويا آن را اثبات مي کند.
سخن پاياني
اتحاديه ي اروپا٬ نهاد قدرتمندي است که در حال حاضر ۲۷ کشور در آن عضويت دارند. تاسيس چنين سازماني که در آن همه زير يک پرچم متحد شده و داراي ارز واحدي باشند٬ در انتظار کشورهاي قاره ي آمريکا و آسيا نيز هست تا بدين وسيله نهادهاي قدرتمند و تاثير گذاري ايجاد کنند. آنها بناهائي هستند که به يک حکومت واحد جهاني رهنمون مي شوند. هدفي که فعالانه توسط نخبگان ذي نفوذ در طبقه ي حاکم دنبال مي شود.ساختمان پارلمان اروپا اولين بناي معرف يک نهاد قدرتمند است که به واسطه ي نمادگرائي شديد بکار رفته در آن و عداوت نسبت به اديان الهي٬ برنامه ريزي براي نظم نوين جهاني و تائيد زيرکانه ي استبداد را آشکار مي کند .
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
آنتوان لاوی در کتاب خود ۹ گناه شیطانی و ۹ قانون شیطان مطرح کرده است که با آنالیز این موارد به نکات جالبی خواهید رسید.در اولین گام به معرفی این گناهان و قوانین می پردازیم
آنتوان لاوی نه گناه شیطانی را به شرح زیر در کتاب خود عنوان می کند:
9 گناه شیطانی
1- حماقت:بزرگ ترین گناه آیین شیطان پرستی است. حماقت بد است.ولی زیاد دردناک نیست.نادانی یک چیز است ولی جامعه ما به سمت حماقت پیش می رود.این بستگی به رفتار مردم دارد.رسانه ها باید جلویحماقت را بگیرند.شیطان پرست باید با تیزهوشی حیله ها را بفهمد و اینکه نمی توان جلوی احمق را گرفت.
2- منیت:یکی از خطرناکترین چیزها برای شیطان پرست منیت اوست.بعضی منتظرند مردم به آنها تعظیم کرده و احترام بگذارند.شیطان پرست باید تلاش کند تقدم دیگران را بر خود.
3- خودنمایی:انسان نباید خودنمایی کند؛زیرا همه چیز ساخته ی ذهن اوست.
4- خودفریبی:این گناه یکی از گناهان نه گانه است، ولی باید مکررا تکرار گردد تا مبادا کسی گرفتار آنان شود و خود را بفریبد.
5- همرنگ جماعت شدن:شاید همرنگ جماعت شدن برای شما سود آور باشد،ولی فقط یک انسان احمق از جماعت پیروی می کند، زیرا در این صورت فاقد شخصیت وجودی است.
6- نداشتن بصیرت:چقدر دردآور است برای یک شیطان پرست که دارای بصیرت نباشد.شما هرگز نباید بصیرت خود را گم کنید و اینکه چه کسی هستید یا اینکه چه چیزی شما را تهدید می کند،اهمیت ندارد.
7- فراموش کردن گذشته ی مکتب ارتدکس:باید آگاه بود که این مورد از کلیدهایی که مردم را در قبول کردن چیزهای جدید و متفاوت نگاه می دارد،در مقابل چیزهایی که یکباره مورد قبول واقع می شوند.اکنون یک بسته تازه داده شده است.ما باید منتظر یاوه گویی ها درباره ی نبوغ خالق خود باشیم و اصل را فراموش نکنیم که این سازه ای برای استفاده شدن در جامعه است.
8- غرور بی جا
9- نداشتن زیبابینی:این قوت طبیعی عامل توازن است.زیبابینی در جادوگری کمتر اهمیت دارد ولی باید بیشتر به آن اهمیت دهیم.در این زمان بیشتر زیبایی ها دل سرد کننده است.
9 قانون شیطانی
براساس آموزه های کلیسای شیطان، شیطان در 9 قانون شیطانی منتسب یه آنتوان لاوی خلاصه می شود.
1- شیطان نماینده ی زیاده روی به جای پرهیز
2- شیطان نماینده ی زندگی دنیوی به جای نقشه ی خیالی و موهومی روحانی
3- شیطان بیانگر استفاده از حکمت و عقل به جای ریاکاری و تزویر که خود نیرنگی بیش نیست.
4- شیطان بیانگر محبت کردن به کسانی که لیاقت آن را دارند به جای عشق ورزیدن به نمک نشناسان.
5- شیطان بیانگر انتقام گرفتن به جای برگرداندن صورت.
6- شیطان بیانگر برتری و واگذار کردن مسوولیت به مسوولش است،تا افکار پلید در کنار خون آشامی.
7- شیطان بیانگر همانندی انسان و حیوان است،گاهی بهتر، ولی اغلب بدتر از آن هایی که روی چهار پا راه می روند؛ به دلیل آنکه انسان دارای خدای روحانی و پیشرفت های روشن فکرانه ،او را پست ترین حیوانات ساخته است.
8- شیطان بیانگر این است که همه ی گناه های مشهور،چیزی نیستند جزء دگرگونی از حالت بی عقلی به صورت طبیعی ذهن یا تبدیل احساسات از بدی به خوشی.
9- شیطان بهترین دوست کلیسا است؛ چرا که کارهای او دلیل ماندگاری کلیسا در تمام این سالهاست.
نویسنده : وحید نادری
زندگینامه آنتوان شزاندر لاوِی
ازدواج
در سال ۱۹۵۲(میلادی) با کارول لَنسینگ (Carole Lansing) ازدواج کرد. نتیجه این ازدواج اولین دختر او کلارا لاوی (Karla LaVey) بود. ازدواج آنها بعد از اینکه آنتوان بسیار شیفته داین هگارتی (Diane Hegarty) شده بود در ۱۹۶۰(میلادی) منجر به طلاق شد. آنتوان و داین هرگز ازدواج نکردند ولی رابطه آنها بعد از سالهای طولانی به تولد دختر دوم وی زنا لاوی (Zeena Galatea LaVey) در سال ۱۹۶۴(میلادی) منجر شد.
موفقیتهای او به عنوان یک پیانیست ادامه داشت و از مشهور ترین افراد زمان خود در سانفرانیسکو بود.
شیطان پرستی
لاوی ارائه سخنرانیهای سرّی خود را که دایره اسرارآمیز نامیده بود آغاز کرد. یکی از اعضای همین حلقه بود که به وی پیشنهاد تأسیس آیین جدید را داد.
در ۳۰ آوریل ۱۹۶۶(میلادی) در حالی که سر خود را (به عنوان رسم آیین جدید) تراشیده بود، بنیانگذاری کلیسای شیطان را اعلام کرد.
همچنین سال ۱۹۶۶ را به عنوان آنو ساتانس (سال اول Anno Satanas) سال اول عهد شیطان اعلام کرد و خود را کاهن اعظم کلیسای شیطان نامید.
چندی بعد با انتشار کتاب انجیل شیطانی در سال ۱۹۶۹(میلادی) به اظهار تعالیم کلیسای شیطان پرداخت و اظهار داشت که شیطان فرمانروای زمین است.
در ادامه انتشار انجیل شیطانی لاوی کتاب آیین پرستش شیطانی را در ۱۹۷۲(میلادی) انتشار داد. در این کتاب جزئیات بیشتری از آئین پرستش، رسوم و تشریفات دینی، پرستش شیطان از جمله مراسم عشاء تاریک Black Mass را ذکر کرد.
هگرتی و لاوی در اوسط ۱۹۸۰(میلادی) از هم جدا شدند و آخرین همراه لاوی بلانچ بارتون (Blanche Barton) بود. نتیجه این همراهی تنها پسر لاوی سیتن سرکیس کرنکی لاوی (Satan Xerxes Carnacki LaVey) شد.
مرگ
آنتوان لاوی در ۲۹ اکتبر ۱۹۹۷ در بیمارستان سنت ماری شهر سانفرانسیسکو بر اثر تورم ریه از دنیا رفت. روز مرگ لاوی به عنوان روز هالووین شناخته میشود. در تدفین شیطانی لاوی که به صورت مخفی انجام شد، جسدش سوزانده و خاکستر شد. خاکسترش دفن نشد ولی بین وارثانش تقسیم شد و با این فرض که دارای قدرت اسرارآمیز است در آیین پرستش اسرارآمیز شیطانی استفاده میشود.
کتابهای لاوی
انجیل شیطانی (۱۹۶۹)
ساحرة تمامعیار (وقتی پاکدامنی شکست خورد چه کنیم) (۱۹۷۱)
آئین پرستش شیطانی (۱۹۷۲)
دفتر یادداشت شیطان (۱۹۹۲)
گفتگوهای شیطان (۱۹۸۸)
فیلم ها
نیایش برادر اهریمنی من (۱۹۶۹)
سیتنیس (Satanis) : عشاء ربانی شیطان (۱۹۷۰)
باران شیطان (۱۹۷۵)
اتومبیل (۱۹۷۷)
دکتر دراکولا، اکا سونگالی (۱۹۸۱)
سوپرستار کارلز منسون (۱۹۸۹)
مرگ صحنه (۱۹۸۹)
گفتگوی شیطان (۱۹۹۵)
موسیقی
مراسم عشاء شیطانی
موسیقی بیگانه
شیطان به تعطیلات میرود
دوست و دشمن بدانند اگر از سرهایمان کوهها
و از خونهایمان رودها بسازند
نخواهیم گذاشت فرزندانمان در تاریخ بخوانند :
خامنه ای تنها ماند
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
بسم الله الرحمن الرحیم
این نوشته ها و نقاشی های سربازان صهیونیست بر روی دیوار های منازل خانواده "السمونی" که از آن 30 نفر در جنگ اخیر غزه شهید شدنداست .
بلی برای جنگ نه برای صلح !!
همه بمیرید !!
میتوانید فرار بکنید و لی نمیتوانید قایم بشوید !!
تصویر سرنوشت عربها از سال 1948 تا 2009
عربها باید بمیرند !!
به نظامیان صهیونیست که از جنگ غزه بازگشتهاند تیشرتهایی داده شده که روی آن تصویر کشتهشدن مادران فلسطینی به همراه فرزندانش به تمسخر گرفته شده است. برخی از این تصاویرنیز مربوط به نوزادان کشتهشده فلسطینی است.
برخی از این تصاویر مربوط به نوزادان کشتهشده فلسطینی است. این پیراهنها در حالی در ارتش رژیم اشغالگر توزیع شده که هفته گذشته مطلبی درباره اقدام نظامیان صهیونیست در کشتن چند غیرنظامی فلسطینی از زبان خود آنها منتشر شد.
ه گفته جامعه شناسان صهیونیست مساله این پیراهنها فقط مربوط به طراحی لباس نیست بلکه نشان دهنده فرهنگ اسراییل است و پوشیدن این پیراهنها سبب نهادینهشدن پیامهای روی آنها در بطن جامعه میشود و باتوجه به رویه غیرانسانی جلوه دادن فلسطینیها از طریق این تصاویر منقوش روی لباسها ، کشتن فلسطینیها در نزد صهیونیستها آسانتر میشود.
ایمن محیالدین"، خبرنگار شبکه الجزیره در ادامه گزارش خود افزود: نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی به گروه خبری الجزیره اجازه نداد از محل تولید این پیراهنها دیدن کند.
به هر حال ، تاثیر این پدیده اجتماعی آن بوده که در سالهای اخیر در جامعه فلسطین اشغالی استفاده شدید از نیروی قهری مقبولتر شده است. به گفته جامعه شناسان این روند از نظر اجتماعی خطرناک است.
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
خدای ما و خدای آنها!
همانطور که قبلا به کرات گفته ام باید وهابیت را ادامه دهنده راه یهودیت کعب الاحباری و ابوهریره در اسلام دانست. یهودیتی که قائل به جسمانیت خداست از این رو مواردی که در ذیل می آیند سندی روشن از میزان انحراف این نحله ضاله است.
مشرکانی بی شرم که خود را مروجان توحید ناب اسلامی معرفی می نمایند واز سویی دیگر رهروان سنت رسول الله (ص) اعم از شیعه و سنی را مشرک پنداشته و هیچ مخالفتی را برنمی تابند و آن را پاسخ نمی دهند جز با قتل و مهدور الدم دانستن ایشان.
خدای ما و خدای آنها!
بسم الله الرحمن الرحیم
همانطور که قبلا به کرات گفته شده است باید وهابیت را ادامه دهنده راه یهودیت کعب الاحباری و ابوهریره ای در اسلام دانست. یهودیتی که قائل به جسمانیت خداست از این رو مواردی که در ذیل می آیند سندی روشن از میزان انحراف این نحله ضاله است.
مشرکانی بی شرم که خود را مروجان توحید ناب اسلامی معرفی می نمایند واز سویی دیگر رهروان حقیقی سنت رسول الله (ص) اعم از شیعه و سنی را مشرک پنداشته و هیچ مخالفتی را برنمی تابند و آن را پاسخ نمی دهند جز با قتل و مهدور الدم دانستن مسلمانان!
1. خدا به جز ریش و عورت همه چیز دارد:
ابو بکر ابن عربى مى گوید: فردى که مورد وثوق من بود نقل کرد که ابو یعلى، امام و پیشواى ابن تیمیه(پدر فکری و معنوی وهابیت که محمد ابن عبدالوهاب متاثر از او بود) مى گوید: در باره خدا هر عضوى را جز ریش و عورت اثبات خواهم کرد: «إذا ذکر اللّه تعالى وما ورد من هذه الظواهر فی صفاته، یقول: ألزمونی ماشئتم فإنّی ألتزمه، إلاّ اللحیة والعورة»
(( العواصم من القواصم: 210، الطبعة الحدیثة: 2/283، دفع شبه التشبیه بأکف التنزیه لابن الجوزی: 95، 130 ـ الهامش. )).
2. خدا صورتی بدون مو و موهایی فر دارد:
ابو یعلى از ابن عباس نقل کرده که پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: «رأیت ربی عز وجل، شاب أمرد جعد قطط، علیه حلیة حمراء». خداوند را به صورت نو جوانى دیدم که هنوز موى صورتش در نیامده، سرش پرمو، پیچ پیچ (فرفرى) و داراى زیور و آلات سرخ بود. ابو یعلى در کتاب دیگرش گفته: ابوزرعه دمشقى این روایت را صحیح شمرده ... و أحمد بن حنبل گفته: «هذا حدیث رواه الکبّر عن الکبّر، عن الصحابة عن النبی(صلى الله علیه وآله وسلم) ، فمن شک فی ذلک أو فی شیء منه فهو جهمیّ لا تقبل شهادته ولا یسلّم علیه، ولا یُعاد فی مرضه».
این حدیث را بزرگان از بزرگان از صحابه روایت کرده اند و هر کس در صحت این روایت شک نماید او جهمى و شهادت او پذیرفته نیست، سلام نباید به او داد و به هنگام مریضى از وى نباید عیادت کرد (( طبقات الحنابلة: ج3 ص81 ج 82، ط ج مکتبة العبیکان، مکة المکرمة ج جامعة أم القرى.إبطال التأویلات لأبی یعلى: ج1 ص141، ط1 ج مکتبة دار الإمام الذهبی الکویت، 1410 هـ.، إبطال التأویلات: ج1 ص145. )).
3. خدایی که بر پشت پشه سوار می شود:
«ولو قد شاء لاستقرّ على ظهر بعوضة فاستقلّت به بقدرته ولطف ربوبیّته فکیف على عرش عظیم»
اگر خداوند بخواهد با قدرت خویش مى تواند بر پشت یک پشه اى هم قرار گیرد، پس چگونه نتواند بر روى عرش استقرار بیابد.(( التأسیس فی ردّ أساس التقدیس: ج 1 ص568)).
4. خدایی که نمی تواند هرجا باشد!
از هیأت عالى افتاى سعودى پرسیده شده: از نظر شرعى حکم کسى که معتقد است که خداوند همه جا وجود دارد چیست؟ و چگونه مى شود به او پاسخ داد؟
هیأت جواب داد: عقیده اهل سنّت این است که خداوند بالاى عرش قرار گرفته، و در درون جهان نیست بلکه خارج از این عالم مى باشد.
ودلیل بر علوّ خداوند و بالا بودن او از مخلوقات، همان نزول قرآن از طرف اوست، ومسلّم است که نزول همواره از بالا به پایین صورت مى گیرد، همانطورى که در قرآن نیز آمده است: (وَأَنزَلْنَآ إِلَیْکَ الْکِتَـبَ بِالْحَقِّ ...): ما قرآن را به سوى تو به حق نازل نمودیم. تا آنجا که مى نویسند: رسول گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) از کنیزى که مى خواستند آزاد نمایند پرسید: خداوند کجاست؟ پاسخ داد: در آسمان ها است. حضرت پرسید: من، چه کسى هستم؟ پاسخ داد: پیامبر خدا.
آنگاه حضرت به صاحب آن کنیز فرمود: او شخص با ایمانى است، و مى توانى وى را در راه خدا آزاد نمایى.( مسند أحمد (3/4، 68، 73) والبخاری (فتح الباری) برقم 3344، 4351، ومسلم برقم 1064.)
و همچنین رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: من امین کسى هستم که در آسمان هاست، و اخبار آسمان هر صبح و شب به اطلاع من مى رسد.
آن گاه هیأت عالى افتاى سعودى مى نویسد: «من اعتقد أنّ اللّه فی کلّ مکان فهو من الحلولیّة، ویردّ علیه بماتقدّم من الأدلّة على أنّ اللّه فی جهة العلوّ، وأنّه مستو على عرشه، بائن من خلقه، فإن انقاد لما دلّ علیه الکتاب والسنّة والإجماع، وإلاّ فهو کافر مرتدّ عن الإسلام».
هر کس معتقد باشد که خداوند همه جا هست، قائل به حلول و دخول خداوند در درون عالم شده، باید به چنین فردى با دلیل ثابت کرد که خداوند بر بالاى عرش قرار دارد، و خارج از جهان مى باشد، و اگر نپذیرفت او کافر و مرتدّ و خارج از اسلام است.( فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمیّة والإفتاء: 3/216 ـ 218.)
واضح و مبرهن است که این ویژگی ماده است که اگر در جایی باشد نمی تواند در آن واحد در جای دیگر باشد واین در حالی است که خداوند متعال صریحا در قران می فرماید:
وَ هُوَ الَّذی فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ وَ هُوَ الْحَکیمُ الْعَلیمُ (زخرف 84)
ترجمه:اوست که هم در آسمان خداست و هم در زمین خداست و حکیم و داناست.
براستی اگر خدا بر روی زمین نیست و فقط در آسمان است چگونه خدایی می کند ؟!
5. خدا را در آن دنیا می توان با چشم دید:
در کتاب «منهاج السنّة» که در ردّ کتاب «منهاج الکرامة» علاّمه حلّى نوشته است مى گوید:
عموم منسوبین به اهل سنّت براى اثبات رؤیت خدا اتّفاق دارند واجماع سلف براین است که ذات احدیّت را در آخرت با چشم مى توان دید ولى در دنیا نمى توان دید (( مختصر منهاج السنّة: 2/240. )).
6. خدایی که از عرش به زیر می آید:
ابن تیمیه مى گوید: هر شب هر طور که بخواهد به آسمان دنیا فرود مى آید، و مى گوید: آیا کسى هست که مرا بخواند و من اجابتش کنم، و طالب مغفرتى هست که او را ببخشم ... خدا این کار را تا طلوع فجر انجام مى دهد.و پس از نقل مطلب فوق مى نویسد: «فمن أنکر النزول أو تأوّل فهو مبتدع ضالّ» (هر کس فرود آمدن خدا را به آسمان دنیا انکار یا توجیه کند بدعتگذار و گمراه است (( مجموعة الرسائل الکبرى، رساله یازدهم: 451. )).
«ابن بطوطه» در سفرنامه خود مى نویسد: «ابن تیمیّه» درمسجد جامع دمشق که من حضور داشتم، بر بالاى منبر گفت: «إنّ اللّه ینزل إلى السماء الدنیا کنزولی هذا» (خداوند به آسمان دنیا فرود مى آید، همچنان که من از پلّه این منبر فرود مى آیم)، سپس یک پلّه پایین آمد، «ابن الزهراء» از فقهاء مالکى اعتراض کرد، و اظهارات وى را به اطلاع ملک ناصر رساند، وى دستور داد تا او را زندانى کردند، و در زندان از دنیا رفت. (( رحلة ابن بطوطة: 113. )).
7. خدایی که می خندد:
ابن تیمیه در رساله «عقیدة الحمویّة» مى نویسد: خداوند مى خندد، و روز قیامت در حال خنده بر بندگان خود تجلّى مى کند (( مجموعة الرسائل الکبرى، رساله یازدهم: 451. )).
بخارى از ابو هریرة از قول یکى از صحابه نقل مى کند که از مهمانى پذیرائى کرده بود، به محضر پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم)رسید و حضرت فرمود: «ضحک اللّه اللیلة». خداوند شب گذشته به خاطر پذیرائى تو از مهمان، خندید (صحیح بخاری، ج 4، ص 226، کتاب المناقب، باب مناقب الأنصار)).
بخارى در صحیح خود از ابو هریر نقل کرده که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمود: «یضحک اللّه إلى رجلین یقتل أحدهما الآخر فکلاهما یدخل الجنّة» خداوند مى خندد بر دو نفرى که همدیگر را مى کشند و هر دو وارد بهشت مى شوند (( صحیح بخاری، ج 3، ص 210، کتاب الجهاد مناقب، باب وجوب النفیر، صحیح مسلم، ج 6، ص 40، کتاب الإمارة، باب بیان الرجلین یقتل أحدهما الآخر. )).
اکنون قضاوت با شما پژوهشگران عزیز! براستی چه تفاوتی میان این خدا و یهودیت تحریف شده وجود دارد؟
و صد افسوس که امروز صاحبان این تفکرات شرک آمیز و مزخرف کلید داران کعبه توحید هستند.
ادامه دارد . . .
به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت حجت (عج) که صد البته نزدیک است
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
دانلود یکجا
لینک مستقیم یا لینک غیر مستقیم
…
دانلود کتاب مسیحیت از واقعیت تا تحریف
لینک مستقیم یا لینک غیر مستقیم
…
دانلود کتاب شریعت آلیستر کرولی
لینک مستقیم یا لینک غیر مستقیم
…
دانلود کتاب چرا پروتکل های یهود جعلی است ؟
لینک مستقیم یا لینک غیر مستقیم
…
دانلود کتاب دنیا بازیچه یهود ( کامل)
لینک مستقیم یا لینک غیر مستقیم
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
![[تصویر: Alexander%20Mcqueen%20heel.jpg]](http://jenuinewest.com/Kooza/Alexander%20Mcqueen%20heel.jpg)
![[تصویر: McQueen3_blog_v_26oct09_mag_b.jpg]](http://cdni.condenast.co.uk/426x639/k_n/McQueen3_blog_v_26oct09_mag_b.jpg)
![[تصویر: hoof-shoes.jpg]](http://goatberries.com/wp-content/uploads/2010/10/hoof-shoes.jpg)
![[تصویر: horse-hoof-shoes.jpg]](http://failatfailing.com/upload/16097-27237/horse-hoof-shoes.jpg)
![[تصویر: hoof-heels-roxannejackson_e__oPt.jpg]](http://i.cocoperez.com/wp-content/uploads/2010/06/hoof-heels-roxannejackson_e__oPt.jpg)



با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
زیر سوال رفتن تئوری ذوالقرنین بودن کوروش !
پایه های تئوری ذوالقرنین بودن کوروش که بر اساس مقالات وزیر فرهنگ هندوستان یعنی ابوالکلام آزاد و پس از آن در تفسیر المیزان انتشار یافت ، با بررسی دقیق مجسمه منسوب به کوروش و خواب های دانیال و ... در حال فروریختن و ویرانی است .
«حميد محمد قاسمي» نويسنده «اسرأييليات و تاثير آن بر داستانهاي انبياء در تفاسير قرآن » مينويسد كه :
روايات گوناگون و متفاوتي در تفاسير نقل شده كه مرحوم علامه طباطبائي در تفسيرالميزان تنها به 39 وجه مختلف از اقوامي كه در اين باره وارد شده اشاره كرده است
اولين بار «ابوالكلام آزاد» وزير فرهنگ هندوستان در زمان رضاخان پهلوي در چند مقاله در شمارههاي يكم تا سوم مجله «ثقافه الهند» (فرهنگ هند) با استناد به نقش به اصطلاح كوروش در پاسارگاد، این تئوری را رواج داد که كوروش همان ذوالقرنين قرآني است .
«دكتر حسين صفوي» نويسنده كتاب «اسكندر و ادبيات ايران و شخصيت مذهبي (اسكندر) مينويسد:
به عقيده مرحوم آزاد :
1-ذوالقرنين كوروش كبير هخامنشي است و اين لقب و عنوان اشاره به خواب دانيال نبي است.
خلاصه خواب دانيال در سفر كتاب منسوب به وي، فصل هشتم چنين است :
دانيال شبي در رويا ديد در كنار نهر اولاي قوچي داراي دو شاخ به طرف شرق و غرب و شمال و جنوب شاخ ميزد و كسي را ياراي مقاومت با او نبود. ناگهان از طرف مغرب بز نري پيدا شد كه يك شاخ بلند درميان چشمهايش بود و با آن قوچ درافتاد و او را نابود كرد... جبرئيل خواب دانيال را چنين تعبير كرد كه آن قوچ دوشاخ عبارت است از ملوك ماد و فارس و نيز بز نر مودار پادشاه يونان است....
2-مجسمهاي كه در استخر [(پاسارگاد)] كشف شده داراي دو شاخ و دو پراست مجسمه كوروش است و دو شاخ اشاره به تصوير معني ذيالقرنين است و بالهاي وي مطابق خواب اشعيا در كتاب اشعيا، فصل 46، آيه 11) ميباشد كه كوروش را عقاب شرق ناميده است و به همين جهت مجسمه كوروش كه در زمان اردشير هخامنشي ساخته شده مرغ ناميده شده و رودي نيز كه زيرپاي آن روان است مرغاب نام دارد...»اسكندر و ادبيات ايران و شخصيت مذهبي اسكندر، دكتر سيد حسين صفوي، مؤسسه انتشارات اميركبير، تهران، 1364 صص 288-287
3- دليل سوم كه در رابطه با همين مجسمه و اعمال صاحب مجسمه در باب احداث سد ياجوج و ماجوج است چون در ارتباط با دو دليل بالاست و در صورت اثبات اينكه اين مجسمه مربوط به كوروش نباشد خود به خود فاقد ارزش ميشوند لذا از ذكر آن كه مشهور عام و خاص است خودداري كرده و به رد دو دليل اول كه ستون فقرات دلايل جناب ابوالكلام آزاد در انتساب لقب ذوالقرنين به كوروش است ميپردازم.
مجسمه ای که مربوط به کوروش نیست :
دكتر سيد حسين صفوي در مورد اين مجسمه به صراحت مينويسد :
اين مجسمه ... ابدا متعلق به كوروش نيست و اكثر دانشمندان برآنند كه اين پيكر نه متعلق به كوروش اول و نه متعلق به كوروش دوم كوچك برادر اردشير دوم بلكه خواسته اند ملكي را بنمايانند كه در حال پرواز است و دست خود را براي رد كردن ارواح شرير بلند كرده است حال مسئله اين است كه چگونه و چه كسي يك مجسمه بياسم و رسمي چنين را «كوروش» نامگذاري كرده و آنرا «ذوالقرنين» دانسته است. اينجاست كه جعل و جعليات به اوج خود ميرسد و ميگويند نه امروز بلكه روزگاري بر روي اين مجسمه كتيبهاي با دو سطر خط پارسي باستان و يك سطر خط بابلي و يك سطر خط عيلاي بوده كه روي آن نوشته شده بود «من كوروش، پادشاه هخامنشي»!!
دكتر بهرا م فرهوشي استاد دانشگاه تهران با وقاحت باور نكردني در كتاب خود به نام ايرانويج مينويسد:
«ديولافوا باستانشناس معروف فرانسوي و خانم او در سفرنامه هاي خود ذكر ميكنند كه اين كتيبه را بر روي پيكره بالدار كوروش ديده اند»
ايرانويچ، دكتر بهرام فرهوشي استاد دانشگاه تهران، انتشارات دانشگاه تهران، انتشار 1902، شماره مسلسل 3114 تاريخ انتشار آبنماه 1370، ص 65
در صورتيكه در سفرنامه مادام ژان ديولافوا كه اتفاقا جناب محمد علي فرهوشي با نام «ايران كلده و شوش» ترجمه كرده و جالبتر اينكه به كوشش خود جناب دكتر بهرام فرهوشي چاپ گرديده به هيچ وجه در تصويري كه مادام ديولافوا از تصوير به اصطلاح كوروش كشيده هيچ كتيبهاي بر روي مجسمه وجود ندارد ولي در عوض كتيبه مذكور در روي يك ستوني ديگر كه اصلا ربطي به اين ستون ندارد و در فاصله خيلي بعيد ازهم قرار دارد و حتي يك نفر از ايلات محلي در زير آن به استراحت ميپردازد و همان كتيبه بالاي آن ستون ديده ميشود. و نشان ميدهد كه جناب دكتر و استاد دانشگاه تهران چقدر با تاريخ و تاريخ باستاني و باستانشناسي ايران آشنايي دارد !!
دكتر بهاءالدين پازارگاد استاد دانشگاه در كتاب وزين خود «تاريخ فلسفه و مذاهب جهان» كتاب دوم آيين زرتشت و ساير مذاهب ايران باستان در مورد همين نقش به اصطلاح كوروش و كتيبه به اصطلاح روزگاري موجود در روي آن به صراحت مينويسد :
« من شخصا مدت يك هفته اين سنگ را در محل خود بررسي نمودم و به اين نتيجه رسيدم كه امكان نداشته است كه كتيبهاي بالاي اين سنگ (مجسمه كوروش) وجود داشته باشد.
به نظر من اين طور رسيد كه يكي از مسافران انگليسي در قرن هيجدهم اين محل را بازديد كرده است و كتيبهاي را كه هنوز روي يكي ازجرزهاي سنگي در اين محل به خط ميخي موجود است در كتابي كه منتشر نموده نقاشي كرده است و شخصا فرشته بالداري كه روي جرز(ستون) ديگري بوده رسم نموده است. دانشمند ديگري كه هيچ وقت به ايران مسافرت نكرده و «دوبوا» نام دارد و فرانسوي است كه كتاب آن نويسنده انگليسي را خوانده و معلوم نيست به چه علت در كتاب خود آن كتيبه را بالاي آن فرشته بالدار قرار داده است بعدا ديگران كتاب «دوبوا» را خواندهاند و وقتي به پاسارگاد آمدهاند ديدهاند آن كتيبه بالاي آن فرشته (مجسمه كوروش) نيست». تاريخ فلسفه ومذاهب جهان. كتاب دوم آيين زرتشت و ساير مذاهب ايران باستان، دكتر بهاالدين پازارگاد، چاپ اول، 1347، به نقل از اسكندر و ادبيات ايران، ص 292
در تحقيقات جديد عوض نوشتن نام كوروش در زير آن مجسمه كذايي دانشمندان فعلي مرقوم ميدارند : فرشته بالدار. چنانچه در كتاب «تخت جمشيد» نوشته مهرداد بهار- نصراله كسرائيان دقيقا در زير همين ستون پاسارگادي و درتوضيح همان نقش جنجالي به صراحت نوشته شده «فرشته بالدار».كتاب تخت جمشيد ، مهرداد بهار- نصراله كسرائيان، تدوين شهريار ايزدي ترجمه سودابه دقيقي، چاپ چهارم، 1372، ص 95
و نيز در كتاب سرزمين مهرو ماه تخت جمشد، نقش رستم، نقش رجب، پاسارگاد» در زير همان مجسمه به اصطلاح كوروش سابق نوشته شده : پاسارگاد – فرشته بالدار . سرزمين مهروماه، تخت جمشيد، نقش رستم، نقش رجب، دكتر فرخ سعيدي، سازمان ميراث فرهنگي كشور، چاپ اول، تهران، 1376، زير تصوير منسوب به كوروش سابق (بدون صفحه) لباس بلند فردي كه اينجا ديده ميشود تا ساق پاي او ميرسد كه با آستينهاي كوتاه، يك لباس كاملا عيلامي است نيمرخ مرد ي نشان داده شده است كه در حال حركت به سوي تالار است و دست راست بلند شدهاش از آرنج خم شده است. دو جفت بال بزرگ با پرهاي روي هم افتاده از جلو و عقب بدنش بيرون آمده است. موهاي سروريش كوتاه او حالت تابيده شده دارد. نكتهاي كه روشن نيست تاج شاخ مانند اوست كه سه چيز گلدان مانند را نگه داشته و مانند تاج خدايان مصري به ويژه هارپوكراتس Harpocrates است بايد در نظر داشت كه كوروش هرگز به مصر كه پسرش كامبيز آنرا تسخير كرد نرفته بوده. علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان درباره جعلیات یهود پیرامون ذوالقرنین میگویند : خواننده عزيز بايد بداند كه روايات مروى از طرق شيعه واهل سنت از رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) واز طرق خصوص شيعه از ائمه هدى (عليهمالسلام ) وهمچنين اقوال نقل شده از صحابه وتابعين كه اهل سنت با آنها معامله حديث نموده (احاديث موقوفه اش مى خوانند ) درباره داستان ذى القرنين بسيار اختلاف دارد، آن هم اختلافهايى عجيب ، وآن هم نه در يك بخش داستان ، بلكه در تمامى خصوصيات آن . واين اخبار در عين حال مشتمل بر مطالب شگفت آورى است كه هر ذوق سليمى از آن وحشت نموده ، وبلكه عقل سالم آن را محال ميداند، وعالم وجود هم منكر آن است . واگر خردمند اهل بحث آنها را با هم مقايسه نموده مورد دقت قرار دهد، هيچ شكى نميكند در اينكه مجموع آنها خالى از دسيسه ودستبرد وجعل ومبالغه نيست . واز همه مطالب غريب تر رواياتى است كه علماى يهود كه به اسلام گرويدند - از قبيل وهب ابن منبه وكعب الاحبار - نقل كرده ويا اشخاص ديگرى كه از قرائن به دست مى آيد از همان يهوديان گرفته اند، نقل نموده اند. بنابراين ديگر چه فائده اى دارد كه ما به نقل آنها واستقصاء واحصاء آنها با آن كثرت وطول وتفصيلى كه دارند بپردازيم ؟. لاجرم به پارهاى از جهات اختلاف آنها اشاره نموده مى گذريم ، وبه نقل آنچه كه تا حدى از اختلاف سالم است مى پردازيم .http://www.ghadeer.org/qoran/almizan/j13/almiza40.htm#link340 مجسمه کوروش یا یک بت ترکیبی خاورمیانه ای ؟! مجسمه منسوب به کوروش که کتیبه روی سر آن نوکنده و جعلی است و تصویر یک الهه (بت) خاورمیانه ای را به کوروش نسبت داده اند. Assyrian Nimrod Amun-Ra Sumerian Gods: http://www.crystalinks.com/sumergods.html و یک موضوع جالب ، نماد کابالا برگرفته از ترکیب و الهه خاورمیانه ای : خواب های دانیال : خوبهای منسوب به دانیال نبی و اشعیا اغلب ساختگی و جعلهای یهود است . در سفر دانيال ، فصل 8 آيه 20 و21 چنين آمده بود كه : «قوچ صاحب دو شاخي كه ديدي ملوك مداين[(مادها)] و فارس است و بز نر مودار پادشاه يونان است» در اينجا آشكارا ديده ميشود كه قوچ صاحب دو شاخ يا ذوالقرنين عنوان «ملوك» يعني «پادشاهان» ماد و پارس ذكر شده و اگر نظريه جناب ابوالكلام آزاد را در تطبيق ذوالقرنين – كه يك فرد است- با اين آيات «سفر دانيال» بسنجيم آن وقت روشن ميشود كه «تمام ملوك» يعني «تمام پادشاهان ماد و پارس» ميبايد كه «ذوالقرنين»!! محسوب شوند و اين نقض غرض است چه ذوالقرنين قرآني يك فرد بود نه خيلي از پادشاهان ماد و پارس!! و نيز اگر اصل خواب دانيال را نيز «جدي» بگيريم اين خواب نه به نفع كوروش و سلسله هخامنشي بلكه به ضرر آنهاست و بيشتر به درد تضعيف روحيه سربازان هخامنشي ميخورد نه يوناني! چه آشكارا پيشگويي شده كه پادشاه يونان، پادشاهان ماد و پارس را شكست خواهد داد و چون هر روز پادشاهي از ماد و پارس با پادشاهي از يونان در جنگ و جدال بودند لذا اگر افسران و درجهداران و بويژه اعيان و اشراف ايراني ميدانستند كه چنين خوابي از طرف پيغمبري براي آنها ديده شده به هيچوجه روي فرد بازنده سرمايه گذاري نميكردند و اين خواب عوض تحكيم موقعيت كوروش به عنوان «ذوالقرنين» به عنوان كسي كه با «دوشاخ قوچي» خود از پس «يك شاخ بزي» برنميآيد به تضعيف موقيت كوروش ذوالقرنين!! مي انجاميد و عقل حكم ميكند كه «ذوالقرنين» بودن چنين قوچي عطايش به لقاي بزي بخشيده شود كه با دو شاخ از پس يك شاخ برنميآيد!! به هر حال اين خواب برخلاف اعمال قرآني ذوالقرنين است و در قرآن نيز صحبت از شاخ به شاخ شدن قوچ و بز و جنگ ماد و پارس با يونان نيامده و اين خواب از جمله خوابهاي اسرأييليات است. اگر واقعيت را بخواهيم واقعيت اين است كه نه چنين خوابي ديده شده و نه چنين تعبيري انجام گرفته بلكه اين بازيها بيشتر به بازيهاي سياسي – ايدئولوژي يهود در خاورميانه برميگردد چه كتاب دانيال نبي يا به اصطلاح خود يهوديان «سفر دانيال نبي» اصلا كتابي جعلي است . در اين كه بيشتر قسمتهاي كتاب تورات جعلي و تحريف شده است و مسلمانان به تحريفات تورات معتقدند شكي نيست و دانشمندان بسياري قسمتهاي مهمي از تورات را »الحاقي» ميدانند . «دكتر سيد حسين صفوي» در مورد جعلي بودن كتاب دانيال نبي و رؤياي منتسب به او مينويسد : « به عقيده بيشتر محققين، اين كتاب در زمان آنتيوخس اپيفانوس 164-175 پيش از ميلاد نوشته شده و آن را به دانيال نسبت دادهاند [The word’s religious.p.646] و اين گونه انتسابها در دوران اسلامي نيز ادامه داشت» (اسكندر و ادبيات ايران و شخصيت مذهبي اسكندر ص 288) و آنوقت كتابي در زمان آنتيوخوس چهارم يعني بعد از 375 سال بعد از كوروش نوشته شده و با انتساب به دانيال نبي،آن حضرت را وا ميدارند تا «خوابي براي كوروش» ميبيند و دوهزارسال بعد نيز جناب ابوالكلام آن مجسمه كذايي موجود در پاسارگاد را كه دوشاخ دارد بركشده از روي آن خوابي ميداند كه 375 سال بعد از كوروش ديده شده است!! ۲۶-...مردوک، خدای بزرگ از کردارهای من شاد شد و27. (آنگاه) مرا، کورش، پادشاهی که پرستنده ی وی است ... ۹-از شکوه های ایشان انلیل Enlil خدایان سخت به خشم آمد. ۲۲-آن که پادشاهیش را خداوند (= مردوک) و نبو Nabû دوست می دارند ----------------------------------------------------------------------------------- حال چیزی که بسیتر جالب است و نویسنده مقاله آن را ذکر کرده این است: گوساله سامری یا گاو بالدار ؟! عبارت "گوساله سامری" برای مسلمانان بسیار آشنا بوده و همواره محل بحث و گفتگو و تفسیر بوده ، اما به نظر مي رسد اين گوساله ي كهن قرن ها بعنوان نمادي مقدس در خاورميانه مورد ستايش و پرستش قرار مي گرفت و نمونه هاي اين گاو مقدس را در بين النهرين و خصوصا تخت جمشيد ، بسيار مي بينيم . وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَىٰ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ ۚ أَلَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لَا يُكَلِّمُهُمْ وَلَا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا ۘ اتَّخَذُوهُ وَكَانُوا ظَالِمِينَ ... سوره اعراف آيه ۱۴۸ و قوم موسى پس از او ، از زيورهاى خود مجسمه گوسالهاى ساختند كه صداى گاو داشت ! آيا نمىديدند كه آن مجسمه با آنان سخن نمىگويد و آنان را به راهى هدايت نمىكند ؟ ... عبدالله شهبازی در کتاب زرسالاران یهود و پارسی می گوید : توصيفي كه از "معبد سليمان" روايت شده آن را پرستشگاهي باشكوه مي نماياند ، سرشار از آذين هاي طلايي كه در محراب آن دو "كروبي" (Cherubim )عظيم از طلا نصب است ( كتاب اول پادشاهان 6/22-28 و كتاب دو تواريخ ايام 3/13-10) . اين كروبي چيزي نيست جز "گوساله طلايي " بالدار (ibid, vol. 7, p. 711.) شبيه حيوانات بالداري كه در تخت جمشيد مي يابيم . با نام هايي چون " ملكم" و " ملكارت" خوانده مي شده و نمونه هاي آن در كاوش هاي باستان شناسي به دست آمده ( 5/397Judaica ) اين همان آيين "پرستش گوساله طلايي" است كه در روايات اسلامي آن را "گوساله سامري" مي نامند. بعل يك مفهوم كهن سامي به معناي "خداوند " است كه بت "گوساله طلايي " (Golden Calf) يكي از نمادهاي آن بود .(Judaica, vol. 7, p. 711.) ثروت فنيقي ها و پيوند گسترده تجاري آنان با سراسر منطقه مديترانه و شبه جزيره عربستان و سوريه و بين النهرين و ايران در شرق طبعا عاملي مهم در اشاعه آئين " بعل پرستي " بود . از تصاویر بازسازی شده تخت جمشید اسفنکس ها و سر ستونهای بسیاری را در آثار هخامنشیان و خصوصا در تخت جمشید می توان یافت که نماد گاو یا گاوبالدار یا گاوبالدار+سرانسان هستند . دو گاو باسرانسان بعنوان محافظ درب ورودی کاخ سر ستون با سر دو گاو گرچه در آثار تمدن های مختلف می توان گاو را مشاهده کرد ولی آثاری که در تخت جمشید و دیگر باقی مانده های هخامنشیان یافت شده ، از تبار همان گاوهاییست که در بین النهرین بوده و بعد ها به تخت جمشید منتقل شده است و این گاو مقدس چیزی جز همان گوساله سامری نیست
حتي در كتاب راهنماي تخت جمشيد به قلم جناب دكتر فرخ سعيد – كه از سوي سازمان ميراث فرهنگي كشور- منتشر شده در مورد عدم كوروش بودن و طرز لباس و ساير مشخصات آن مينويسد :
Osiris and Re-Horakhty
تصویری دیگر از خدای مصری : Osiris
Kabbalah Sumerian Tree of Life
البته جالبترين قسمت اين كتاب جعلي و انتسابي به «دانيال نبي» آمدن نام «مأمون خليفه عباسي» در كتاب است!! و اين نشان ميدهد كه دامنه جعل تا كجا كشيده شده است.
«ابن خلدون» در كتاب وزين خود با نام «مقدمه» كه به «مقدمه ابن خلدون» معروف است «شرح حال مرد زيرك صحافي را به نام دانيال را ميدهد كه چگونه اين مرد دروغپرداز در زمان مقتدر خليفه عباسي كاغذها و اوراق را مانند كاغذها و اوراق كهنه ميساخت و بر روي آنها حروفي از اسامي صاحبان دولت و معاريف را به خطوط قديمي مينوشت و آنها را رموزي درباره آنان ميشمرد و مطابق خواست و ميل و آرزوي آنها تفسير مينمود و به صورت پيشگويي جلوه ميداد و نسبت تمام اين پيشگوييها را كه بعضي از آنها روي داده بود و برخي ديگر بوقوع پيوسته بود به دانيال نبي ميداد. اين موضوع با تفصيلي تمامتر و كمي اختلاف در تجارب الامم ابن مسكويه آمده و در لغتنامه[دهخدا]ذيل كلمه(دانيال)نقل شده است
بت های مورد پرستش کوروش :
Nabu
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2809%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2809%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2810%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2810%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2811%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2811%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2812%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2812%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2813%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2813%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2814%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2814%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2815%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2815%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2816%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2816%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2817%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2817%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2818%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2818%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2819%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2819%29.jpg)
مجدداً به تصوير زير توجه فرماييد:
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2814%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2814%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2815%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2815%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2822%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2822%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2823%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2823%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2824%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2824%29.jpg)
تصاوير زير به اندازه ي كافي گويا هستند:
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2825%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2825%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2826%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2826%29.jpg)
بدين ترتيب همانگونه كه ملاحظه فرموديد، اين ادعاي ياهو نيز رد مي شود.
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2827%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2827%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2828%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2828%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2829%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2829%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2830%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2830%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2831%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2831%29.jpg)
پایان قسمت دوم و آخر-با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
كه ترجمه ي آن مي شود: 15 چيزي كه شما بر روي دلار متوجه (آن ها) نشده ايد.
آدرس خبر:
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2801%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2801%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2803%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2803%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2804%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2804%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2805%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2805%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2806%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2806%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2807%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2807%29.jpg)
![[تصویر: Freemasonry-Yahoo%20%2808%29.jpg]](http://www.alvadossadegh.com/alvadossadegh/Images/Article/Freemasonry-Yahoo%20%2808%29.jpg)
جغد، نماد بیشه بوهم
سمبل این کلوب جغد است که از اولین سال تاسیس آن استفاده می شود. به اذعان اعضای کلوب، جغد نمادی از حکمت زندگی و همیاری برای آنها است که امکان بقاء و مبارزه با نا امیدی را برای انسان در دنیا به یاد می آورد. با توجه به هجم ثروت و قدرتی که در دست این جهان خواران است؛ استفاده از جغد به عنوان نمادی برای مبارزه با نا امیدی منطقی جلوه نمی کند. وجود حالت هایی از نا امیدی در این انسان نماهایی که به هر کاری که خواستار انجامش هستند مبادرت می کنند؛ دور از ذهن است. پس جغد نمی تواند برای این گروه یک نماد انسانی و والا همچون مبارزه با نومیدی تلقی شود.
این نماد در تمامی مناطق و لوازم کلوب به کار گرفته شده است و یک مجسمه سنگی ۱۲ متری در کنار دریاچه جنگل بوهم نیز به شکل یک جغد ایستاده ساخته است. این تندیس در سال 1929 ساخته شده است تا مراسم مذهبی بوهمیان در کنار آن اجرا شود. در زیر پای این تندیس
محراب سیاهی وجود دارد که جایگاه خاصی در مراسمات دارد.
بوهمیان این مجسمه را بت بزرگ مولوخ می نامند و طی مراسمی با عنوان«درود»در حالی که رداهای قرمز پوشیده اند؛ به رژه و نیایش در مقابل این بت می پردازند.
نماد جغد از پرکاربردترین نمادهای ایلومیناتی و ماسونی است که در شهرهای مختلف آمریکا به شکل زیرکانه ای در طراحی بناها و سازه های شهری به کار گرفته می شود.
در خاورمیانه، چین و شرق دور جغد نماد بد اقبالی و روح شیطانی است و از دیدگاه مسیحیت سنتی نیز جغد نمادی از نیروهای شیطانی، رویدادهای ناگوار و نابودی محسوب می شود. از سوی دیگر جغد نماد یهودیان مارانوس نیز می باشد. این یهودیان برای پیش بردن اهداف خود دین و آیین خود را مخفی نگه می دارند. از آنجا که جغد در شب، یعنی هنگامی که هیچ کس نمی تواند چیزی ببیندف بیدار بوده و قادر به دیدن است؛ مارانوس ها آن را نماد خود قرار داده اند.
بت مولوخ
به این ترتیب مولوخ که خدای سمبلیک باستانی شیطانی است؛ هنوز هم از میان افراد بی گناه و کودکان قربانی می گیرد. مولوخ الهه باستانی قربانی کردن است که در کتاب مقدس نیز به آن اشاراتی شده است. فرقه های عبادت کننده بت ملوخ در طول تاریخ دارای تشریفات وحشتناکی همچون آشامیدن خون انسان های قربانی شده در پای این بت بوده اند.
این قربانی ها در اکثر مواقع کودکان هستند. سالانه هزاران کودک در آمریکا گم می شوند و پلیس هیچگاه نمی تواند اثری از آنان بیابد. گاهی جسد این کودکان در مکان های نامتعارفی کشف می شود و متخصصین جرم شناسی نبود خون در جسد آنان را تایید می کنند.
در بیشه بوهم چه اتفاقاتی می افتد؟
در دهه چهل گزارش هایی در برخی از مطبوعات آمریکا منتشر شد که نشان می داد غیر از مشروبخواری، استفاده از مواد مخدر و همجنس بازی، فعالیت هایی همچون آدم ربایی، تجاوز، کودک آزاری جنسی و قربانی های خونین نیز در کلوب بوهمیان انجام می گیرد. متعاقب این افشاگری ها تحقیقاتی از طرف پلیس شروع شد که البته این بازرسی ها در سال ۱۹۴۷ متوقف گردید و پرونده به حال خود رها شد.
اما این کلوب و اسرارش همیشه برای افراد مطلع و کنجکاو جای سوال داشت.
در سال 2000 فیلم سازی به نام الکس جونز توانست به طرز معجزه آسایی از موانع امنیتی جنگل بوهم گذشته و وارد این اردوگاه شده و از مراسم های عجیب اعضای کلوب فیلم برداری کند. در این مراسم ها آیین قربانی کردن انسان در برابر مجسمه جغد انجام می شد. او
به مدت پنج ساعت در اردوگاه بوده است و می گوید با این که با چشمان خودش اتفاقات را دیده ولی نمی تواند آنچه را که مشاهده کرده باور کند. جونز در بخشی از توصیفاتش چنین می گوید:
«سپس کشیش در باره «بابل و صور نیک» صحبت کرد. می دانیم که تنها یک جغد بزرگ و «صور نیک» وجود دارد، در انجیل و اسناد تاریخی دیگر آمده است که در سرزمین های بابل و کنعان کودکان را در پیشگاه الهه جغد مولوخ، می سوزاندند
.
برای مدت مختصری توجهمان به پشت خیمه ها در آنسوی ساحل جلب شد و باعث شد که از جغد منحرف شویم.
ناگهان به خود آمدم
و بعد از آن روی جغد و کشیش در جزیره تمرکز کردیم.
در ساحل غربی، یک قایق قدیمی رودخانه ای وجود داشت و شخصیتی عزرائیل مانند که ارابه را حرکت می داد، با قایق از آب عبور کرد. در حالیکه فرد دست و پا بسته ای در آن به حالت تعظیم درآمده بود
.
او آن فرد قربانی را نزد کشیش اعظم برد که در پای جغد منتظر بود، در پایین پله های نورانی که جغد روی آنها قرار داشت.
![[تصویر: 135043_232.jpg]](http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/11/20/135043_232.jpg)
«اندوه مهار شده» زنده زنده در آتش سوزانده می شود
![[تصویر: 135042_907.jpg]](http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/11/20/135042_907.jpg)
سپس در یک صحنه بسیار خوفناک دو کشیش سیاهپوش، قربانی را گرفتند و آن را به پیشگاه جغد بردند…قربانی برای نجات جانش التماس می کرد و صدای او از طریق بلندگو به گوش می رسید. اما آنها درخواست او را نپذیرفتند. آنها او را به درون قتلگاه بردند. این خواسته جغد بزرگ بود که او را بسوزانند. (قربانی را اندوه مهارشده می نامیدند) مثل کسی بود که توی پارچه سیاهی پیچیده باشند. در سمت بالای قتلگاه یک چراغ سنگی قرار داشت که آنرا مشعل جاویدان می نامیدند.کشیش اعظم مشعل خاموشی را برداشت و با مشعل جاویدان روشن کرد
.
آن فرد دوباره جهت بخشایش التماس کرد، سپس کشیش اعظم پایین رفت، (البته به سختی، چون کشیش اعظم به قدری پیر بود که حتی به سختی راه میرفت) و هیزمها را آتش زد. سپس گفت که قصد دارد علائم را از بقایای باقی مانده بخواند. یک سنت بسیار وحشتناک و مرموز. این دیگر شیطان ساخته ی دست هالیوود نیست، این یک سنت وحشتناک بابلی و حقیقت محض است.
او همچنان از درد فریاد می کشید. ناگهان تمام آن صلیب های کوچکی که در طول ساحل دیده بودیم در آتش افکنده شدند، بنابراین من داشتم اثر نقاش قرون وسطی هیرونیموس بوش را با نام مناظر جهنم به عینه مشاهده می کردم: صلیب های فلزی سوخته، کشیش هایی با ردای سرخ و سیاه و کشیش اعظم با ردای نقره ای و شنل قرمز، جسد سوخته ای که از درد فریاد می کشید، یک جغد عظیم الجثه با شاخهای بزرگ، رهبران، بانکداران، اصحاب رسانه و آموزش جهان در این مراسم گرد آمده بودند. این نهایت جنون بود».
افشاگری های بعدی
در سال 2004 نیویورک پست گزارش داد که یکی از بازیگران برتر فیلم های پورنوی مردانه از طرف کلوب استخدام شده است تا در طول برگزرای اردو به اعضایی که تمایل دارند خدمات ارایه دهد. در واقع اردوگاه در کنار فعالیت های مختلف دیگرش یک مجلی عیاشی هم جنس بازی نیز برای اعضا فراهم می کند.
ریچارد نیکسون که از روسای جمهور سابق آمریکا بوده و قبل از ریاست جمهوری به کلوب نیز دعوت شده بوده در مورد مراسم ها و اتفاقاتی که در اردوگاه می افتد؛ گفته است «چندش آورترین اعمال شیطانی که حتی نمی توانید تصورش را بکنید».
کریس جونز، یکی از کارگران اردوگاه در سال ۲۰۰۵، افشا کرده است که بارها از طرف اشراف پیری که به اردوگاه آمده بوده اند؛
به او
پیشنهاد رابطه جنسی شده است. جونز به خاطر این اظهاراتش و افشای اسرار کلوب از طرف دادگاه محلی کالیفرنیا محکوم به زندان شد.
![[تصویر: 135050_749.jpg]](http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/11/20/135050_749.jpg)
لیست افراد حاضر در بوهم در سال 2008
همچنین در سال ۲۰۰۸ توسط گروه های فعال در مورد حقایق آمریکا
لیستی از افراد شرکت کننده در کلوب
کشف و منتشر شد که حضور تیم نومحافظه کار ريیس جمهور سابق آمریکا
در کنار نمایندگان شرکت ها و صنایع بزرگ، دولتمردان و بانک داران،
در این اردوگاه را تایید می کند. جرج بوش، دیوید راکفلر، هنری کیسینجر، دونالد رامسفلد، کولین پاول و چندین نفر از سازمان سیا مانند جیمز وولسی در سال 2008 در گردهمآیی این اردوگاه شرکت کرده اند.
پایان قسمت دوم و آخر-با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
![[تصویر: 135053_199.jpg]](http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/11/20/135053_199.jpg)
در این میان کلوب بوهمیان که تمامی اعضای آن را مردان تشکیل می دهند در حفظ بنیادهای خود کوشا بوده و یکی از قدیمی ترین کلوب های اسرار آمیز طبقه اشراف آمریکا است که دو تا سه هزار عضو دارد و از سال 1899 تا کنون هر تابستان در حدود سه هفته در جنگلی به نام بوهم در کالیفرنیا گرد هم می آیند.
![[تصویر: 135054_728.jpg]](http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/11/20/135054_728.jpg)
کلوب بوهم بیش ار 120 سال فعالیت دارد.
همایش های بیشه بوهم
همایش های این گروه حتی در روزهای حساس جنگ جهانی دوم نیز تعطیل نشده است. این افراد شامل سیاست مداران و افراد شاخص اقتصادی و نظامی آمریکا هستند به طوری که تمامی کمپانی های بزرگ اقتصادی در این گروه نماینده ای دارند. اعضای گروه ارتباطات تنگاتنگی با هم دیگر داشته و هماهنگی های کاملی در مورد سیاست گذاری ها و روش های کاری خود در سطح داخلی و بین المللی دارند. هیچ فرد عادی که به گونه ای به طبقه قدرت و ثروت متصل نباشد؛ نمی تواند به عضویت این کلوب درآمده و یا به صورت مهمان در مراسم های فصل تابستان این کلوب شرکت کند. حتی اشراف و صاحب منصبان نیز نمی توانند به راحتی به این کلوب راه یابند.
![[تصویر: 135041_195.jpg]](http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/11/20/135041_195.jpg)
جنگل بوهم جایی است که سه هفته خوش گذرانی در این منطقه با مراسم های ویژه ای همچون شعر خوانی، اجرای تآتر و موسیقی، بازی های ورزشی، و مجالس ویژه شراب خواری و خوش گذرانی همراه است. از این سه هفته، هفته دوم بسیار با اهمیت است زیرا که اکثر اعضا سعی می کنند در این هفته حتما در بوهم حضور داشته باشند. در کنار این خوش گذرانی ها همیشه رایزنی ها و سخنرانی های سیاسی، اجتماعی و تاریخی نیز وجود دارد که از سوی خود اعضا ارایه می شود.
کلوب بیش از 500 نفر پرسنل خدماتی دارد که در طی گردهم آیی به رتق و فتق امور می پردازند. ورود میهمانان که همگی از اشراف و سیاست مداران انتخاب می شوند با تشریفات ویژه ای همراه است و حتما باید دعوت کننده خود برای استقبال حضور داشته باشد و در غیر این صورت ورود ممکن نخواهد بود.
عضویت در این گروه فقط با دعوت اعضای ثابت امکان پذیر است. درخواست نامه فرد مدعو برای عضویت در اختیار کمیته مرکزی قرار می گیرد و پس از بررسی های فراوان در صورت اثبات صلاحیت، فرد می تواند به عضویت این گروه در آید. این فرایند ممکن است تا پانزده سال و یا بیشتر به طول بیانجامد.
باشگاه های مختلف کلوب بوهمیان
کلوب شامل ۹۵ باشگاه مجزا است که هر یک، مکان مخصوص به خود را در جنگل دارند و ساختمان های مجزایی به اعضای هر کلوب اختصاص داده شده است. هر کلوب جزء، اسم به خصوص و اعضای به خصوصی نیز دارد. برای مثال اعضایی همچون هنری کسینجر و همچنین مسئولین سابق دولت فدرال و سایر رؤسای پروژه نظم نوین جهانی درممتازترین باشگاه یعنی «هیل بیل» جای دارند. کمپ هیل بیلی گروهی است که بوش پدر و پسر و افراد برجسته تیم نومحافظه کار سیاست مداران آمریکا از اعضای آن هستند.
![[تصویر: 135055_952.jpg]](http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/11/20/135055_952.jpg)
بوش پدر و پسر، اعضای هیل بیل
![[تصویر: 135058_924.jpg]](http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/11/20/135058_924.jpg)
روسای جمهور سابق آمریکا در کلوب اولز نست
به طور کلی اعضای این کمپ تجارت های بزرگ، بانک ها و رسانه ها را در اختیار دارند. کمپ «کاو من» دیگر کمپ مهم است که شامل افراد فعال در زمینه اتاق های فکر، کمپانی های نفتی، صنایع دفاعی و دانشگاه هاست. در «کمپ استووی» اعضای خانواده راکفلر و مدیران کپمانی های نفتی، بانک ها و اتاق های فکر مربوط به این خانواده مستقر هستند و در کمپ «اولز نست» نیز روسای جمهور سابق آمریکا، فرماندهان ارشد نظامی و اعضای وزارت دفاع حضور دارند.
بدیهی است که تجمع این تعداد از زرمداران و زورمداران دنیا طی سه هفته در یک جا نمی تواند خالی از نتایج وحشتناک برای بشریت باشد. مثلا گزارش هایی در دست است که نشان می دهد تصمیم به اجرایی کردن پروژه منهتن از طرف وزارت دفاع آمریکا که حاصل آن اولین بمب های اتمی ساخت بشر بود؛ در یکی از خوش گذرانی های اعضای این کلوب اتخاذ شده است.
اماکن ساخته شده در بوهم، نمادپردازی ها و تزئینات
از آنجا که برخی از هنرمندان مشهور نیز مفتخر به عضویت در این کلوب بوده اند؛ مکان های عمومی کلوب همچون کتابخانه، سالن های رقص، اتاق های میهمانان، بار ها و... با تابلوهای گران بها و اشیای هنری تزیین شده است. کلوب حتی یک مومیایی 2500 ساله مصری را از سال 1914 در اختیار دارد که نشانه ای از علاقه مندی اعضای کلوب به فرهنگ مصر باستان است.
این مومیایی توسط یکی از اعضا به کلوب اهدا شده است و یقینا افراد مطلع و آشنا به مقوله های ایلومیناتی، ماسونی، شیطان پرستی و... دلایل این علاقه مندی کلوب بوهمیان به فرهنگ مصر باستان را به خوبی می دانند.
![[تصویر: 135044_347.jpg]](http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/11/20/135044_347.jpg)
![[تصویر: 135045_451.jpg]](http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/11/20/135045_451.jpg)
تمامی اماکن کلوب با تابلوها و اشیاء هنری گرانبها تزئین شده است.
این مومیایی با نام «بانو ایسیس» در یک تابوت شیشه ای در ورودی تآتر بوهمیان قرار گرفته است و اعضا همیشه با احترام در برابر آن می ایستند. نا گفته نماند که فراماسون ها «بانو ایسیس»را خدا- مادر معنوی خود می دانند. در آیین فراماسونری که آکنده از نمادها و نمادسازی هاست الهه های مصر باستان جایگاه ویژه ای برای خود دارند.گزارش هایی انتشار یافته است که بیان می کنند مجسمه آزادی به عنوان نمادی از بانو ایسیس ساخته شده است.
واضح است که در کشور آمریکا که فراماسونری، صهیونیسم جهانی و آیین های ضد الهی همچون شیطان پرستی و کابالا نبض سیاست، اقتصاد و رسانه را در دست دارند؛ کلوب بوهمیان و مراسم های تابستانه آنها نیز با توجه به نوع اعضای آن نمی تواند از این گرایش ها خالی بوده و صرفا یک اجتماع تفریحی باشد.
پایان قسمت اول-با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
شاید بپرسید که این ها چه ارتباطی با هم دارند ؟ تعجب نکنید آزمون جمله سازی نیست!
درباره تفکری صحبت می کنیم که شاید خیلی ها از آن چیزی نمی دانند ولی پوشش و ظاهر آن را خوب می شناسند.مدل موی فشن , تاتو و ... آری شیطان پرستی .همان فرقه ای که بسیاری ندانسته به ترویج آن می پردازند.
هنجار شکنی , اهانت به مقدسات , خرافه پرستی و ترویج تمایلات نفسانی از نمادهای شیطان پرستی به شمار می آید که از کلیسایی در دوره قرون وسطی نشات می گیرد.
در فرقه شیطان پرستی رفتار ها , پوشش و اشکال و آرایش آنها غیر متعارف می باشد . در این فرقه مردان سعی دارند به شیوه زنان آرایش کرده و لباس بپوشند و از آنجایی که هیچ هنجاری در این فرقه پذیرفته شده نیست رفتارهایی چون هم جنس بازی به شدت در میان آنان رواج دارد که همین موضوع سبب تقویت گرایش های دو جنسیتی میان آنها می شود و شمار زنان مرد نما و مردان زن نما را افزایش می دهد که با استفاده از این شیوه سعی در شاخص بودن از دیگران دارد.
در زیر به نمونه هایی از نمادهای شیطان پرستی اشاره می کنیم:
پنتاگرام (ستاره پنج پر وارونه)
این علامت در واقع نماد اصلی شیطان پرستی است.
انواع پنتاگرام گاه به شکل پنج ضلعی وارونه یا دیو (Buphomet) در میان نمادهای شیطان پرستی به چشم می خورد . در میان پنتاگرام ها تصویر سر یک بز تعبیه شده است که اقدامی ضد مسیحی و به این معناست که مسیحیان معتقدند مسیح همچون یک بره برای نجات ایشان قربانی شده است و با توجه به اینکه بز را نماد شیطان و در برابر بره می دانند این آرم را انتخاب کرده اند.
نماد Satanism
اگر نوشته وسط نماد به معنای شیطان گرایی به همراه دایره حذف کنیم آنوقت یک ستاره پنج ضلعی برجای می ماند که همان نشانه ستاره صبح یا پنتاگرام باقی می ماند.این همان ابزاری است که در نجوم کابالایی مورد استفاده قرار می گیرد و انواع آن در علائم شیطان پرستی دیده می شود.
کرانادو (دست شیطان)
از دیگر نمادهای شیطان پرستی نماد »کرانادو« (دست خفاش) یا دست شیطان است.
در ایـن نماد، همانطـور که در تصویر مشهود است، انگشت کوچک و انگشت نشانه بـاز بوده و سایر انگشتان به ترتیب خاصی بسته یا باز می باشند. البته بسته به نوع فرق و آئین های شیطانی، نماد ها تغییر می کنند که در تصاویر به وضوح آشکار است.
این نماد که تداعی کننده پنتاگرام می باشد، مانند احترام نظامیان و یا سایر علائم دستی است. برای ابراز شادی، احترام، سلام، خداحافظی و... از این علامت استفاده می شود. علامت 666
از جمله علائم شیطان پرستی که بسیار هم مـورد استفاده قرار می گیرد، علامت 666 است. این عدد در غرب بسیار مشهور است و آن را مخصوص شیطان می دانند. البته این تفکر ریشه در انجیل دارد، که در این باره می گوید:
... و هیچ کس نمی توانست شغلی بدست آورد تا چیزی بخرد. مگر اینکه علامت مخصوص این جانور،
یعنی اسم یا عدد او را بر خود داشته باشد. این خود معمایی است و هر که باهوش باشد می تواند عدد جانور را محاسبه کند. این عدد اسم یک انسان است و مقدار عددی حروف اسم او به 666 می رسد .
علاقه خاص شیطان پرستان به این نماد که در همه جای مراسمات و کنسرتها و حتی بر روی جواهر آلات وجود دارد، حکایت از اهمیت آن می کند.
هر جا که شیطان پرستان حضور داشته باشند، محال است که تصویری از نماد 666 وجود نداشته باشد. این نماد را می توان به صورت منقوش بر دیوارها و تابلوهای سطح شهرها به راحتی مشاهده کرد.
نمونه هایی از این علامت بر دیوار های شهر تهران نیز، زنگ خطری برای جامعه ماست. هر چند که عده ای آن را فقط نـوعی تقلید می دانند و اهمیتی برای آنچه در حال وقوع است قائل نیستند.!!.
نماد جمجمه
یکی دیگر از علائم شیطان پرستی نماد جمجمه و گرز است. این نماد که بیشتر مورد استفاده گروه متالیکا قرار می گیرد، خشونت ذاتی و هدف اصلی گروههای شیطان پرستی را آشکار می سازد. نوع نگارش کلمه متالیکا هم اضطراب زا بوده و بیانگر پلیدی و اصالت شیطانی آن است.
هر چند در سالهای اخیر، این گروه (متالیکا) سعی در تلطیف چهره خود داشته و با اجرای کنسرتهای
مختلف جهت امور خیریه، بنا دارد خود را از سایـر گروههای شیطان پرستی جدا کرده و خود را بریده از دنیا نشان دهد. ولی نباید فراموش کنیم که، شیطان از هر مسیری وارد می شود. و خود را وارد زندگی انسانها می کند. اگر از طریق اِعمال خشونت نشد، از طریق تلطیف چهره وارد می شود. نماد صلیب شکسته یا چرخ خورشید (swastika or sun wheel )
چرخ خورشید یک نماد باستانی است که در برخی فرهنگ های دینی همچون کتیبه های بر جای مانده از بودایی ها و مقبره های سلتی و یونانی دیده شده است .
لازم به توضیح است که این علامت سال ها بعد توسط هیتلر به کار رفت , لیکن برخی برای به سخره گرفتن مسیحیت این سمبل را وارد شیطان پرستی کردند.
نماد Ankh
این نماد به انگلیسی Ankh انشا می شود و سمبل شهوت رانی و باروری است . این نماد ها به معنای روح شهوت زنان نیز تعبیر می شود . امروزه نماد فمنیسم در واقع یک نماد برداشت شده دقیقا از سمبل شیطانی است.
صلیب وارونه (cross pawn upside)
این نماد حکایت از وارونه شدن مسیحیت دارد و عمدتا برای به سخره گرفتن این دین است.صلیب وارونه در گردنبند های بسیاری مشاهده شده و خواننده های راک انواع مختلف آن را به همراه دارند.
هرج و مرج ( Anarchy)
این نماد به معنای از بین بردن تمام قوانین است و دلالت بر این امر دارد که هر چه تخریب کننده است تو انجام بده .این نماد عمدتا مورد استفاده گروه های هوی متال است.
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
آماده خواهد شد.
پیروان کلیسای انجیلی معتقدند که در این مرحله، حضرت عیسی، سوار بر اسبی سفید، به زمین برخواهد گشت، و در پی او سواره نظامی مرکب از مؤمنان از ابرها سرازیر خواهند شد و حرکت خواهند کرد. عیسی مسیح پیروزمندانه به جنگ وارد شده، معابد باستانی یهودیان را احیا و حکومتی هزار ساله را آغاز خواهد کرد، بهشتی و زمینی جدید را نشان خواهد داد و شیطان را برای همیشه خاموش خواهد کرد.
«بنیاد گرایی مسیحی»(۶) در گذشته بر سلوک اخلاقی صحیح تکیه داشت، ولی در دهه های گذشته صرفاً سیاسی شده است. به «بنیاد گرایان»، لقب «تجدید حیات یافته» نیز داده می شود. این مسئله شامل یک نوع تجربه بیداری معنوی و یا صرفاً گرایش به افکار سیاسی خاص است. آنها معتقدند تاریخ بشر در طی نبردی در آخرالزمان به نام «آرماگدون» به پایان می رسد و نقطه اوج آن ظهور دوباره مسیح است؛ پس از آن، داوری نهایی برای همه مردگان و زندگان انجام می شود.
این جریان معتقد است: خداوند مقرر کرده است که بشر هفت مرحله یا هفت مشیت الهی را از سر بگذراند که یکی از آنها «نبرد هسته ای آرماگدون» است.(۷) با آغاز این جنگ وحشتناک، رستگارشدگان به آسمانها عروج خواهند کرد و از مصیبت جنگ در امان خواهند بود.
کتاب بر جای مانده نوشته «تیم لاهه»، تشریح کننده چنین اعتقاداتی است و تا کنون در دوازده جلد انتشار یافته و مجموعاً بیش از ۵۰ میلیون نسخه فروش داشته است. در این مجموعه کتابها اعتقادات مسیحیان انجیلی در مورد نبردهایی که قبل و در جریان «بازگشت دوم» مسیح به وقوع خواهد پیوست، تشریح شده است. برخی از پیروان این جریان بر این مبنا که حرکت در جهت برخورد نهایی نباید مختل یا کند شود، نسبت به بسیاری از اقداماتی که در سطح بین المللی صورت می گیرد، نظر منفی دارند، از جمله آنها، دبیر کل سازمان ملل را ـ که وظایفی در مورد حفظ صلح دارد ـ در جهت ضد مسیح می دانند. بسیاری از آنها در پی حوادث یازده سپتامبر و درگیریهای فلسطین بسیار فعال شده و آنها را دلایل دیگری بر اجتناب ناپذیر بودن «جنگ و ویرانی بزرگ» یافته اند. به قول «دولت گیبسون» مدیر «ائتلاف جهانی انجیلی ها»، «خشونتها مردم را به فکر انداخته که آیا مسیح در حال ظهور است؟»
آنچه در نظر بحث ما مهم است این است که مسیحیانی که پروتستان انجیلی شمرده می شوند و ظاهرا به درجات مختلف دارای چنین عقایدی هستند، بزرگ ترین فرقه مسیحی در آمریکا را به وجود آورده اند؛ اگرچه روشن نیست که چه بخشی از آنها اصولاً به این عقاید باور دارند و چه بخشی ندارند. به هر حال، بر مبنای چنین عقایدی راست مسیحی در آمریکا برقراری صلحی پایدار، جامع و حقیقی در خاورمیانه را تا قبل از آمدن «منجی» و وقوع «نبرد نهایی» نه تنها مشکل بلکه غیرممکن می داند و نسبت به تلاش هایی از نوع «روند صلح» و «موافقت نامه های اسلو» به دید شک می نگرد.
چنانکه در آینده تشریح خواهد شد، عقاید دین شناختی (تئولوژیک) راست مسیحی به نوبه خود مبنای اصولی جانبداری این جریان از اسرائیل است و پایگاه سیاسی قابل توجهی برای طرفداران لیکود در آمریکا و عملکرد کسانی چون شارون در اراضی اشغالی فراهم آورده است. بر این مبنا، ایجاد اسرائیل در سال ۱۹۴۸ تحقق یک «پیشگویی پیامبرانه» و مقدمه عملی شدن پیشگوییهای دیگر بوده است. از این جهت ملاحظات استراتژیک یا سیاسی یا ارزشهای مشترک و امثال آن که مبنای جانبداری جریانهای غیرمذهبی از اسرائیل است نقش عمده ای ندارد.
البته بحث آخرالزمان در فرقه های مختلف مسیحیت به گونه های مختلف مطرح شده است و حتی در داخل جریان راست مسیحی نیز تفاوتهایی در نگرشهای بخشهای مختلف آن به مسئله آخرالزمان و ربط آن با کشور اسرائیل وجود دارد. برخی از اینان حاکمیت خدا را به گونه ای موسع می بینند و بر این مبنا معتقدند که خدا قادر به انجام هر آنچه که اراده کند، هست و لذا ضروری نیست که وسیله به خصوصی (دولت به خصوصی) وجود داشته باشد تا خدا بتواند هدف به خصوصی را محقق سازد. به علاوه موضوع تشکیل اسرائیل تا جنگ دوم به عنوان موضوعی جدی مطرح نبود و تنها بعد از این جنگ جدی شد. این واقعیت که نزدیک به دو هزار سال اعتقادی که رژیم اسرائیل از محورهای آن به شمار می رود، نقشی در مسیحیت نداشته است، از بزرگ ترین نقاط ضعف این اعتقاد است.
در بین برخی از انجیلی ها اعتقاد راسخی وجود دارد مبنی بر این که شکل گیری حکومت ضدمسیح نزدیک است و در اثر آن یک دیکتاتوری سیاسی و اقتصادی شدید حاکم خواهد شد به نحوی که حتی برای خرید و فروش معمولی نیز احتیاج به کسب اجازه قبلی خواهد بود. اینان اعتقاد دارند که برای تقویت چنین رژیمی یک پیامبر دروغین توانا و یک مذهب جهانی به وجود خواهد آمد.
البته همه هواداران جریان راست مسیحی الزاما به این گونه عقاید پایبند نیستند، و اعتقادی به مراحل هفت گانه ندارند، بلکه بعضا پذیرفته اند که آموزه های انجیلی باید با شرایط عصر جدید انطباق داده شده و بازگشت به قوانین انجیلی و تحقق قطعی آنها ممکن است قرنها به طول انجامد. اما رهبران سیاسی و مبلغان راست مسیحی؛ مانند «پاتریک رابرتسون» و «جری فالول» و در واقع اکثر مبلغان تلویزیونی و نیز میلیونها تن از پیروانشان معمولاً دارای اعتقادات افراطی هستند.
یکی دیگر از مبانی اعتقادی کلیسای انجیلی اعتقاد به حضرت مسیح به عنوان تنها منجی است. این در حالی است که پیروان دیگر فرقه های لیبرال تر پروتستانیسم؛ مانند «پرسبیتریین ها» و «متودیست ها» حضرت مسیح را یکی از راههای نجات می دانند. این امر به ویژه یکی از مبانی اعتقادی مهمی است که باعث گرایش شدید انجیلی ها به دعوت پیروان دیگر ادیان بلکه پیروان دیگر فرقه های مسیحی به کلیسای انجیلی شده است.
برنامه های عامه پسند تلویزیونی کشیشان پروتستان در آمریکا که حدود ۶۰ میلیون بیننده دارند، پیوسته می کوشند مردم را متقاعد سازند که به جای «صلح» باید در پی «جنگ» باشند. آنها با نقل آیات انجیل سعی می کنند ثابت کنند که ما در دوره آخرالزمان هستیم. اینان چون اعتقاد دارند اسرائیل باید «مقر فرود آمدن» دومین ظهور مسیح باشد، سعی دارند پرستش سرزمین اسرائیل را به یک آیین مذهبی بدل سازند. آثار سیاسی قرارگرفتن معتقدان به «مشیت الهی گرایی» در سمتهای حساس ایالات متحده می تواند بسیار نگران کننده باشد. به عنوان مثال، «جیمس وات» به عنوان وزیر کشور اسبق ایالات متحده، در کمیته مجلس نمایندگان اظهار داشت:
«به علت ظهور دوباره و قریب الوقوع مسیح، نمی توانم خیلی در بندِ نابودی منابع طبیعی خودمان باشم.»
پیام مشیت الهی گرایان، منحصر به مرزهای ایالات متحده نیست. این گروه در اوت ۱۹۸۵ نمایشی را به صحنه آوردند که نخستین کنگره «مسیحیان صهیونیست» نام گرفت.
در اوایل دهه ۹۰ ، آمریکائیان به بیش از ۱۴۰۰ رادیوی مذهبی گوش می دادند. اکثریت هنگفتی از ۸۰۰۰۰ کشیش بینادگرای پروتستان که روزانه از ۴۰۰ ایستگاه رادیویی سخن پراکنی می کنند، خواهان مشیت الهی گرایی هستند. برخی از مشهورترین این افراد عبارتند از: پاتریک رابرتسون، جیمی سواگارت، جیم باکر و جری فال ول.
مدرسه های انجیلی بسیاری، چه فرقه ای و چه فرافرقه ای در سراسر آمریکا اصول خداشناسی آرماگدون را بر پایه پرستش اسرائیل تعلیم می دهند. تعداد این مدارس در حدود ۲۰۰ مؤسسه و دارای حدود ۱۰۰۰۰۰ دانشجو می باشند. این دانشجویان پس از فراغت از تحصیل، کشیش پروتستان می شوند، به میان مردم می روند و این دیدگاه را تبلیغ می کنند.
اما «آرماگدون»؛ که در اصل «هار مجدّو» می باشد، به معنی «کوه مجدّو» است. «مجدّو» در شمال فلسطین اشغالی در کرانه غربی رود اردن واقع شده و در طول تاریخ، شهری استراتژیک بوده است. این شهر بر سر راه شرق و غرب و شمال و جنوب قرار داشته است و تبعا جنگهای بسیاری در آن رخ داده است. در صحیفه «حزقیال نبی» درباره این جنگ آمده است:
«بارانهای سیل آسا و تگرگ سخت آتش و گوگرد، تکانهای سختی در زمین پدیدار خواهند آورد؛ کوهها سرنگون خواهند شد، صخره ها خواهند افتاد و جمیع حصارهای زمین منهدم خواهد گردید.»
کشیشان بنیادگرا این توصیفات را نشانه مبادله سلاحهای تاکتیکی هسته ای می دانند. آنها معتقدند مسیح ضربه نخست را وارد خواهد کرد. او سلاح نوینی را به کار خواهد برد که اثری شبیه بمب نوترونی دارد: در کتاب «زکریای نبی» آمده است: «گوشت ایشان در حالتی که بر پاهای خود ایستاده اند کاهیده خواهد شد و چشمانشان در حدقه گداخته خواهد گردید و زبان ایشان در دهانشان کاهیده خواهد شد.»
برخی معجزات در طی این نبرد روی خواهد داد: ازجمله نهر فرات خشک خواهد شد. در این تهاجم همه اعراب به اضافه کنفدراسیون روسیه و ایران به اسرائیل هجوم خواهند برد. دجال وارد خاورمیانه می شود و تندیس خود را در معبد یهودی نصب می کند و تقاضا می کند که همه جهان آن را به جای خداوند بپرستند.
کشیشان بنیادگرا زمانی کمونیست شدن روسیه را نشانه آخرالزمان دانستند. به تبع این نگرش، آنها اعتقاد قلبی به قراردادهای صلح خاورمیانه ندارند و آنها را پایدار نمی دانند.
«لانگ»، مدیر تحقیقات «انستیتو کریستیک» در ۱۹۸۵ افشا کرد «رونالد ریگان»، رئیس جمهور آمریکا، معتقد به ایدئولوژی آرماگدون بوده است. رونالد ریگان در طی همه سالهای زندگی خود تحت تأثیر آموزش مادرش «نل ریگان» بود که گفته می شود زنی بسیار معتقد به کتاب مقدس بوده است. خود وی گفته است که ایمانش را مدیون مادرش است. «الینگ وود» که خود یکی از معتقدان پر و پاقرص پرستش اسرائیل و از جمله نبرد آخرالزمان است، گفته است که او و فرماندار ریگان اغلب با هم می نشینند و درباره پیشگوییهای کتاب مقدس به بحث و گفت وگو می پردازند. ریگان در یک مجلس شام می گوید:
«این نبی خشمگین عهد قدیم، حزقیال است که بهتر از هر کسی، قتل عامی را که عصر ما را به ویرانی خواهد کشید پیشگویی کرده است».
و سپس با خشم تندی درباره کمونیست شدن لیبی سخن می گوید و اظهار عقیده می کند که:
«این علامت آن است که فرارسیدن آرماگدون، دور نیست».
ریگان همچنین در یک مصاحبه گفته است: «اعتقاد دارد که تجدید حیات پیدا کرده است».
دادن لقب «امپراتوری شیطانی» به روسیه توسط وی که بعدها در زبان سیاستمداران آمریکایی مصطلح شد، از همین بینش سرچشمه می گیرد.
اصول آموزش هواخواهان «مشیت الهی» این است که قبل از استقرار پادشاهی جهانی مسیح، مطابق پیشگوییهای کتاب مقدس، ابتدا می بایست یهودیان به اسرائیل بازگردند، سپس دولت یهود تاسیس و کلام خدا برای همه امتها تبلیغ شود. آنها معتقدند یک روز، یک یهودی افراطی، قدس را منفجر خواهد کرد تا در جای آن معبد سلیمان بازسازی شود؛ مراسم قربانی یهود از نو آغاز شود و سپس نوبت به آرماگدون خواهد رسید. حفاریهایی که در زیر قدس انجام می شود به منظور کشف آثار معبد سلیمان است تا ثابت شود معبد سلیمان در همین مکان فعلی قدس بوده است. در نتیجه با این توجیه به خراب کردن قدس و تاسیس معبد سلیمان درجای آن بپردازند. در حالی که مسلمانان بیم دارند هدف از این حفاریها فرو ریختن خودبه خودی مسجدالاقصی باشد.
راست گرایان مسیحی و اسلام
در حالی که دولت بوش خصوصاً در اوایل دوره بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر کوشید تا مانع تبلیغات سوء علیه اسلام شود و مبارزه علیه تروریسم را جنگی بین «جهان متمدن» و دشمنان آن تعریف کند، گرایش راست مسیحی تلاش کرد که نوک تیز حمله را متوجه اسلام در کلیت خود کند. عناصر و گروههای فعال در طیف وسیع راست مذهبی، در این رابطه کوشیدند تا با استفاده از تعبیرات و دعاوی مندرج در سخنرانیهای «اسامه بن لادن» و همفکران او بر علیه یهودیت ومسیحیت از یک سو و تحریف برخی مضامین قرآنی از سوی دیگر چنین تبلیغ کنند که نظرات جریان القاعده، عین نظرات اسلام است و به این ترتیب مسلمانان وارد جنگ علیه مسیحیان شده اند. به عبارت دیگر به قول برخی، راست مسیحی خود را درگیر نوعی «جنگ صلیبی سربسته» علیه مسلمانان کرده است. این امر در عین حال به عامل مهم دیگری درتقویت گرایش مسیحیان راست به تلاش برای تحت تاثیر قرار دادن سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است.
اظهارات سردمداران راست مسیحی مانند «جری فالول»، «پاتریک رابرتسن»، «جری واینز» و… نشان می دهد که چگونه طرح مطالب سوء علیه اسلام از ۱۱ سپتامبر به بعد جزء ثابتی از گفتمان سیاسی راست مذهبی شده است. جری واینز، کشیش کلیسای «بابتیست اول» در جاکسون ویل و رئیس سابق کنوانسیون بابتیست جنوبی که در کنوانسیون سالانه کشیشان محافظه کار در ۱۵ ژوئن ۲۰۰۲ سخن می گفت، علاوه بر طرح مطالب اهانت آمیز علیه اسلام، از «کثرت گرایی مذهبی» در آمریکا انتقاد کرد و گفت این کثرت گرایی به غلط، همه مذاهب را با هم برابر فرض می کند. به نوشته «نیویورک تایمز» دیگر رهبران کنوانسیون مذکور نیز در همان جلسه یا در روزهای بعد، از اظهارات واینز حمایت کرده و مدعی شدند که اظهارات وی «بر تحقیقات وی درباره اسلام» مبتنی است. مطلب قابل توجه این که جرج بوش روز بعد از سخنرانی واینز از طریق ماهواره، پیامی برای نشست مذکور فرستاد و از جمله این جماعت را از «پیشگامان مدارا و آزادی مذهبی» خواند. روشن نیست که آیا وی قبل از ارسال پیام، از مضامین سخنرانی واینز مطلع بوده، یا خیر ؛ هر چند که در سخنان وی نشانه ای حاکی از اطلاع وی وجود نداشته است. شماری از فعالان حقوق مدنی، از جمله گروه یهودی «جامعه ضد بهتان» ضمن انتقاد از اظهارات واینز از بوش خواستند تا علناً از اظهارات وی فاصله بگیرد.
اظهارات فالول در برنامه ۶۰ دقیقه ای در شبکه تلویزیونی «سی . بی . اس» علیه پیامبر (ص)در ۸ اکتبر ۲۰۰۲ نمونه دیگری از اقدامات سوء سردمداران راست مسیحی علیه اسلام است.
«جری فالول» در مهر ماه ۸۱ در مصاحبه ای با شبکه تلویزیونی «سی . بی . اس» آمریکا، رسول گرامی اسلام (ص) را مورد اهانت قرار داده بود. متعاقب این اظهارات توهین آمیز، علاوه بر ملتهای مسلمان در کشورهای مختلف، سازمان کنفرانس اسلامی، طی واکنشهایی بیانات این کشیش و اقدام شبکه تلویزیونی «سی.بی.اس» امریکا در پخش آن را محکوم کردند.
اگرچه مقامات امریکایی در مواجهه با اعتراض مسلمانان این کشور نسبت به اظهارات موهن این کشیش گستاخ، باآنان به طور صوری همدردی کرده و این اظهارات را موضع شخصی گوینده آن تلقی کرده اند ولی نمی توان سهم دولت امریکا ودولتهایی را که با عملکرد فرهنگی و سیاسی خود زمینه چنین گستاخیهایی را در داخل کشور خود به وجود می آورند، نادیده گرفت.
درکشوری که رئیس جمهور بی خرد و بی تجربه اش پس از حادثه ۳۰ شهریور تعمداً لبه تیز حملات خود را متوجه «اسلام گرایی» می کند و از سر نادانی سخن از لزوم به راه افتادن مجدد جنگهای صلیبی به میان می آورد، طبیعی است که کشیشان و اسقفهای آن نیز اینگونه مقدسات مسلمانان را وقیحانه مورد تعرض و هتک حرمت قرار دهند.
تظاهرات اعتراض آمیز مردم هند علیه اظهارات وهن انگیز «جری فالول» کشیش امریکایی که در آن به نبی اکرم (ص) جسارت کرده بود، دست کم پنج شهید و تعداد زیادی مجروح بر جای گذاشته است. این خونین ترین عکس العمل مسلمانان علیه گستاخی آن کشیش حمایت شده امریکایی بود.
«فرید زکریا» یکی از نویسندگان مجله «نیوزویک» طی مقاله ای ضمن انتقاد از اظهارات فالول نوشت: «بلافاصله بعد از ۱۱ سپتامبر فالول و رابرتسون تصمیم گرفتند که از این فاجعه برای بسیج طرفدارانشان علیه لیبرالها، طرفداران سقط جنین و… استفاده کنند، اما این امر عکس العمل شدیدی در جامعه آمریکا برانگیخت و محکومیت آنها را توسط طیف وسیعی از جمله رئیس جمهور بوش در پی داشت. در نتیجه فالول و رابرتسون وادار به عقب نشینی شدند، معذرت خواستند و به نحوی ناشیانه مدعی شدند که اظهارات آنها خارج از متن درنظر گرفته شده است. آنها بعداً از آن نوع کینه توزی دست برداشتند و در عوض مسلمانان را هدف آسان تری یافتند».
نکته قابل توجه در دوره بعد از توهین فالول، نحوه برخورد کاخ سفید بود. سخنگویان کاخ سفید حتی در مواردی که کراراً مورد سؤال قرار می گرفتند از اظهار نظر در این مورد خودداری کرده و تنها به تکرار این که «به نظر رئیس جمهور، اسلام دین صلح است» بسنده می کردند. به طور کلی کاملاً مشهود است که جرج بوش دیگر توجهی را که بلافاصله بعد از ۱۱ سپتامبر به تبلیغ بردباری مذهبی و جلوگیری از انجام اقدامات و طرح مطالب سوء علیه مسلمانان و اسلام نشان می داد، ندارد. یکی از دلایل اصلی این امر را می توان نفوذ بسیار بالای راست مسیحی در حزب جمهوری خواه و نقش مهمی که آنها در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۴ ایفا می کنند، دانست.
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق، فیسبوک نام شبکهای اجتماعی است که بیشک اکثر کاربران اینترنت حداقل با نام آن آشنا هستند. اهمیت و کارایی این شبکه اجتماعی در گرد هم آوردن افراد و نیز به اشتراک گذاشتن اطلاعات کاملاً مشخص است. به همین خاطر شاید بهتر باشد تا این شبکه اجتماعی، مؤسس آن، و برخی مسائل پشت پرده آن را بهتر بشناسیم.
بر اساس تازهترین گزارش وبسایت اونیون، مارک زوکربرگ ملقب به «ارباب» یکی از عوامل سیا و مدیر «برنامه فیسبوک» سیا معرفی شده است. این گزارش همچنین موید آن است که سازمان جاسوسی آمریکا به خاطر کار فوقالعاده زوکربرگ در پیادهسازی برنامه فیسبوک، به وی مدال تقدیر اعطا کرده است.
حال با توجه به برخی مدارک موجود این سوال پیش میآید که آیا زوکربرگ مؤسس و گرداننده اصلی فیسبوک است یا اشخاص دیگری؟ اگر وی واقعاً پایهگذار فیسبوک است چگونه توانسته است دست به تاسیس چنین شبکه اجتماعی عظیمی آن هم در سطح جهانی بزند؟ و اینکه به طور کلی فیسبوک چیست؟ در زیر جزئیات بیشتری در مورد زوکربرگ، فیسبوک، و نیز چگونگی پیدایش ایده اصلی انجام چنین کاری ارائه میشود.
مشخصات مارک زوکربرگ
مارک زوکربرگ در 14 می 1984 (24 شهریور 1363) در نیویورک به دنیا آمد. هرچند وی در یک خانواده یهودی بزرگ شده است، اما او خود را یک «ملحد» و فردی که به خدا هیچگونه اعتقادی ندارد معرفی میکند. پدر وی شخصی به نام ادوارد است که به او در نوجوانی برنامهنویسی را آموزش داد.
زوکربرگ در دانشگاه هاروارد در رشته علوم رایانهای و روانشناسی مشغول به تحصیل شد. گفته میشود که وی ابتدا در فوریه سال 2004 دست به ساخت فیسبوک در خوابگاه دانشجویی خود زد. این شبکه ابتدا برای استفاده دانشجویان هاروارد به وجود آمد تا آنها بتوانند اطلاعات آموزشی و دانشگاهی را بین خود به اشتراک بگذارند، اما سپس توسط هماتاقیهای وی با دیگر مؤسسات آموزشی آمریکا ارتباط داده شد و در نهایت نیز در سطح شبکه جهانی اینترنت بکار گرفته شد. از این رو، زوکربرگ به عنوان مؤسس وبگاه شبکه اجتماعی فیسبوک شناخته شده است.
وی در سال 2008 تبدیل به جوانترین میلیاردر جهان شد و در حال حاضر مدیر عامل شرکت فیسبوک میباشد. بر اساس گزارش وبگاه فوریس داراییهای وی تا مارس 2011 به 13.5 میلیارد دلار رسیده است. مجله تایم نیز او را در سال 2010 به عنوان شخصیت برتر سال برگزید.
همکاری فیسبوک با سازمان سیا
با توجه به اظهار نظرات کارشناسان آمریکایی و نیز حتی مقامات سازمان جاسوسی آمریکا سیا، بیشک زوکربرگ آلت دست سازمانهای جاسوسی آمریکا قرار گرفته است تا به کمک وی آنها بتوانند دست به ایجاد نرمافزاری برای جمعآوری اطلاعات کاملاً شخصی و خصوصی افراد بزنند.
مؤسس ویکیلیکس جولین آسانژ اخیراً در مصاحبهای با راشاتودی، فیسبوک را «بزرگترین ماشین جاسوسیای که تا کنون اختراع شده است» نامید.
شبکه خبری «فکت زون» نیز به نقل از گزارش وزارت امنیت میهن آمریکا بیان میدارد که فیسبوک تقریباً جایگزین تمامی برنامههای جمعآوری اطلاعات سیا از زمان راهاندازی آن در سال 2004 شده است.
کریستوفر استارتینسکی معاون رییس سیا در این مورد گفته است: «برای سیا این [فیسبوک] کاملاً رویایی بود که به حقیقت پیوست؛ چرا که در آن کاربران نگرشهای مذهبی، سیاسی، شماره تماس، آدرس، اطلاعات شخصی، صدها تصویر از خود، نام دوستان، و حتی جزئیات لحظه به لحظه اقدامات خود را قرار میدهند.»
خود مارک زوکربرگ در مورد فیسبوک این چنین گفته است: «فیسبوک تنها و قدرتمندترین ابزار کنترل جمعیت است که تا کنون اختراع شده است».
به عقیده تحلیلگران آمریکایی، ابزار و امکانات موجود در فیسبوک و فعالیتهای این شبکه اجتماعی در سطح جهانی سبب میشود تا سیا در هزینههای خود بتواند صرفهجویی کند. حتی تقویم و گاهنامه موجود در فیسبوک که کاربران با استفاده از آن به ثبت کارهای آتی خود میپردازند به سیا کمک میکند تا بداند که افراد قصد دارند در چه مکانی و در چه زمانی دست به انجام چه کارهایی بزنند.
همچنین از آنجا که میلیاردها عکس شخصی در این شبکه اجتماعی وجود دارد، اخیراً در آوریل سال 2011 فیسبوک بدون اطلاعرسانی به کاربران خود، ویژگی جدیدی را راهاندازی کرده است، یعنی فناوری و نرمافزار شناسایی و تشخیص چهره افراد.
بر اساس گزارش شبکه خبری «فکت زون»، با توجه به اهمیت ویژه این شبکه اجتماعی برای سازمانهای جاسوسی آمریکا، آنچه در حال حاضر باعث نگرانی سیا میشود این است که مردم دارند کم کم علاقه خود را نسبت به فیسبوک از دست میدهند و به شبکههای اجتماعی دیگری چون «وانبی» ساخت چین، روی میآورند.
گفتنی است که تاکنون بیش از نیم میلیارد نفر اطلاعات شخصی خود را به صورت رایگان در اختیار شرکت فیسبوک قرار دادهاند. 600 میلیون نفر از کاربران این شبکه اجتماعی را مردم کشورهای اروپای غربی تشکیل میدهند.
برخی مفاد استفاده از فیسبوک
نکته جالب دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، مفاد و قوانین استفاده از این شبکه اجتماعی است که اکثر قریب به اتفاق کاربران به هنگام ایجاد حساب کاربری در فیسبوک بدون هیچگونه توجهی با جزئیات آن موافقت میکنند. اگر نگاهی به مفاد استفاده از فیسبوک و اطلاعاتی که شما برای این شبکه ارسال میکنید بیندازید، متوجه میشوید که تمامی حرکات و اعمال شما در محیط مجازی یعنی اینترنت و یا حتی محیط واقعی، تحت کنترل و رصد میباشد.
ترجمه برخی از این مفاد در زیر آورده شده است:
ما همچنین انواع دیگری از اطلاعات را از شما دریافت میکنیم:
· هر بار که شما با فیسبوک تعامل برقرار میکنید اطلاعاتی را نیز درباره شما دریافت میکنیم، اطلاعاتی مانند زمان بازدید شما از پروفایل شخص دیگر، ارسال پیام به کسی، جستجوی برای یافتن دوست یا صفحهای، کلیک بر روی آگهیها، و یا خرید اعتبارهای مالی فیسبوک.
· هنگام ارسال چیزهایی مثل عکس یا فیلم به فیسبوک، ما اطلاعات مازاد مربوطه را نیز دریافت میکنیم، همانند ساعت، تاریخ، و مکانی که شما عکس یا فیلم مورد نظر را ارسال کردهاید.
· ما اطلاعاتی در مورد رایانه، تلفن همراه، یا دیگر وسایل ارتباطی با فیسبوک را دریافت میکنیم. این اطلاعات میتواند شامل آدرس آیپی شما، محل، نوع مرورگر مورد استفاده، یا صفحههای بازدیدشده توسط شما باشد. به عنوان مثال، ما میتوانیم محل جیپیاس شما را تعیین کرده و به شما بگوییم که آیا کسی از دوستان شما در آن حوالی است یا خیر.
· هرگاه شما به بازی، نرمافزار، یا وبگاهی که از پلتفرم فیسبوک استفاده میکند و یا سایتی که دارای ویژگی فیسبوک است (مانند پلاگین اجتماعی) مراجعه کنید، ما نیز اطلاعاتی در مورد آن دریافت میکنیم. این اطلاعات میتواند شامل اطلاعاتی از این جمله باشد: تاریخ و زمان بازدید شما از آن سایت، آدرس آن سایت، یا URLای که در آن قرار دارید، اطلاعات فنی در مورد آیپی آدرس، مرورگر، و سیستم عامل مورد استفاده شما، و در صورتی که در فیسبوک قرار داشته باشید، اطلاعات کاربری شما.
· گاهی اوقات، ما از شرکای تجاری، مصرفکنندگان و دیگر اشخاص ثالث اطلاعاتی را کسب میکنیم که به ما (یا آنها) یاری میکند تا دست به ارسال آگهیها، درک فعالیتهای آنلاین، و بهبود عملکرد فیسبوک بزنیم. به عنوان مثال، ممکن است آگهیدهندهای به ما بگوید که شما چه واکنشی را به آگهی موجود در فیسبوک یا سایت دیگر نشان دادهاید تا ما بتوانیم میزان تأثیرگذاری آن را اندازهگیری کرده و کیفیت آن را بهبود بخشیم.
ما همچنین اطلاعاتی که شما قبلاً در مورد خود و دوستانتان ارائه کردهاید را یکجا جمعآوری میکنیم. برای مثال، ممکن است ما این اطلاعات را کنار هم گذاریم تا معلوم شود که ما باید کدام یک از دوستانتان را در News Feed شما قرار دهیم، و یا اینکه به شما پیشنهاد کنیم که برای تصاویر ارسالی خود چه برچسبی را در نظر بگیرید. ما از طریق جیپیاس اطلاعات شهر کنونی شما و نیز دیگر اطلاعات مکانیتان را که از شما داریم جمعآوری میکنیم تا به عنوان مثال به شما و دوستانتان در مورد افراد یا رویدادهای پیرامونتان اطلاعرسانی کنیم، یا مطالبی را به شما ارائه دهیم که ممکن است شما به آنها علاقه داشته باشید. همچنین به منظور ارائه آگهیهای مناسب شما، اطلاعاتتان را جمعآوری میکنیم.
شکایت از فیسبوک
تاکنون شکایات مختلفی از این شبکه اجتماعی شده است. در یکی از این شکایات، دولت پاکستان به نشانه اعتراض به اقدام یکی از کاربران آلمانی این شبکه در برپایی کمپینی با نام «روز همگانی تصویر کشیدن از محمد» سایت این شبکه را در کشور خود فیلتر کرد. در این کمپین توهینآمیز، مقدسات مسلمانان به سخره گرفته شد و از کاربران فیسبوک خواسته شد تا هر یک از دید خود تصویری برای پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) رسم کنند و آن را به اشتراک بگذارند. شرکتکنندگان در این کمپین، برای پیامبر اسلام تصاویر مختلفی، از اشیا گرفته تا انسان، ترسیم کردند. فیسبوک در پاسخ به این اعتراض، صفحه مربوط به این کمپین را تنها برای کشورها پاکستان و هند فیلتر کرد. در ادامه پس از گسترش اعتراضات مردم مسلمان به این صفحه فیسبوک، این شرکت ظاهرا مجبور شد تا آن را حذف کند.
ایدهپردازان اولیه فیسبوک
البته بر اساس گزارش برنامه «60 دقیقه» شبکه سیبیاس آمریکا، نخستین کسانی که ایده تاسیس چنین شبکهای را دادند دو برادر دوقلو به نامهای تیلر و کامرون ویکلیووس بودند. به گفته آنها، ابتدا قرار بود مارک با آنها در انجام این پروژه همکاری کند، اما در طول کار وی به آنها خیانت کرده و این پروژه را به نام خود به ثبت رساند.
گذشته از اظهارات این دو برادر، آنچه مسلم است این است که حتی مارک زوکربرگ نیز به تنهایی نمیتوانست دست به تاسیس چنین شرکت و شبکهای آن هم در سطح جهانی بزند. هر کشور و حکومتی برای خود یک سری قواعد و قوانین خاصی دارد و اگر سیستم حاکم متوجه شود که شخصی یا گروهی در حال به مخاطره انداختن سیستم و ایجاد مشکلات امنیت ملی برای آن است، به صورت خودکار آن فرد یا شرکت را کنار زده و اجازه نمیدهد تا بتواند رشد کند، مگر اینکه آن فرد و یا گروه خواستهها و نیازهای سیستم را نیز لحاظ کند.
از طرف دیگر، آن چه هم اکنون بر همگان مبرهن است این است که نظام اقتصادی آمریکا بر پایه سرمایهگذاران یهودی برپا گشته و میچرخد. با توجه به این که مارک نیز در خانوادهای یهودی رشد کرده است، بیشک سازمانهای یهودی و نیز دولت آمریکا نیز در تاسیس چنین شبکه اجتماعی عظیمی نقش داشتهاند. با در نظر گرفتن اظهارات مقامات سیا مبنی بر اینکه این سازمان از اطلاعات ارزشمند و بیشماری که کاربران کشورهای مختلف به صورت رایگان در فیسبوک قرار میدهند نهایت استفاده را میبرد، کاملاً مشخص است که دولت و سازمانهای جاسوسی آمریکا در تاسیس، راهاندازی، و مدیریت این شبکه بزرگ اجتماعی نقش بسزایی داشته و دارند.
در نهایت میتوان گفت که هرچند تعامل با افراد آشنا و ناآشنا و اشتراکگذاری اطلاعات خود با آنها میتواند فوایدی هم داشته باشد، اما بیشک سوءاستفادههایی که از این اطلاعات خصوصی میتواند شود نیز بسیار زیاد است. به هر حال، تصمیم نهایی با خود شماست که به عنوان یک کاربر اینترنت به چه شکل و به چه نحوی از شبکههای اجتماعی چون فیسبوک، توییتر، وانبی، گوگل پلاس، مای اسپیس، و غیره استفاده کنید تا از اطلاعاتی که خود شما با دستان خودتان در اختیار دیگران گذاشتهاید سوءاستفاده نشود.
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی تحولات مصر با دیدگاه روایات عصر ظهور
کشته شدن حاکم مصر توسط مردم در فاصله بسیار بسیار نزدیک به ظهور
ورود نیروهای خارجی به مصر با هدف جلوگیری از حرکت مردمی
تداوم حرکت اسلامی مصر و استقبال مردم این سرزمین از امام زمان(عج) در هنگام ظهور
اوضاع ملتهب مصر و خروش انقلابی ملت بزرگ این سرزمین بر علیه مزدوران شیطان بزرگ ما را بر آن داشت تا نگاهی به تحولات جاری در مصر و بررسی انطباق آن با روایات عصر ظهور داشته باشیم.
مصر کشوری بزرگ با جمعیتی ۷۵ میلیونی ، یکی از کشورهای مهم خاورمیانه و شمال آفریقا به حساب می آید ، وجود علمای طراز اول اهل سنت در الازهر مصر ، موقعیت سوق الجیشی آن و پل ارتباطی میان سه قاره آسیا ، اروپا و آفریقا ، همسایگی با رژیم صهیونیستی و علل دیگر مصر را بعنوان کشوری مهم و اثرگذار در معادلات منطقه ای و جهانی مطرح نموده است.
ائمه اطهار(ع) نیز با بیان روایات متعددی به ترسیم اوضاع مصر در عصر ظهور پرداخته اند که از اهمیت این کشور در تحولات عصر ظهور خبر می دهد.
با نگاه به روایات عصر ظهور چنین برداشت می شود که مصر در عصر ظهور شاهد چند واقعه مهم خواهد بود :
۱- التهاب و درگیری سراسری در مصر و حرکت مردم بر علیه حاکمان این کشور
۲- کشته شدن حاکم مصر به دست مردم
۳- ورود نیروهای خارجی به مصر
۴- وجود حرکت اسلامی در مصر و استقبال از امام زمان(عج) در هنگام ظهور
۱- التهاب و درگیری سراسری در این کشور و حرکت مردم بر علیه حاکمان
روایات متعددی که از اوضاع مصر در عصر ظهور خبر می دهند ، اوضاع این کشور مهم را در آستانه ظهور ملتهب و همراه با درگیری و جنگ گزارش می دهند.
البته بنابر روایات بخشی از این التهابات و درگیریها داخلی بوده و قیام مردم بر علیه حاکمان را نشان می دهند از آنجائیکه که حاکم مصر در آستانه ظهور بدست مردم مصر کشته می شود و با کشته شدن او حوادث شدت می یابد می توان نتیجه گرفت که آغاز تحولات مصر منشا داخلی دارد هرچند در ادامه پای نیروهای خارجی نیز به این سرزمین باز می شود.
امنیت از مصر رخت برمی بندد و نظام آن از هم می پاشد نسخه خطی ابن حماد ص ۷۸
(حکومت ) مصر چون سرگین شتر از هم می پاشد. نسخه خطی ابن حماد ص ۷۸
مصر همانند بصره خرد و نابود خواهد شد الفتن لابن حماد ج ۱/ص۲۹۲
این روایات جملگی نشان دهنده وجود درگیری و التهاب و عدم امنیت در مصر در آستانه ظهور است.
۲- کشته شدن حاکم مصر
یکی دیگر از تحولات مهم مصر در آستانه ظهور کشته شدن حاکم این کشور می باشد که حداقل در سه روایت ذکر گردیده است.
« اهـل مـصـر سادات(حاکمان) خـود را مـى کـشـنـد» بشارت الاسلام ص ۱۷۶
« پیش از ظهور قائم (عج) فرمانروای شام و مصر کشته می شوند …»
الملاحم و الفتن ص ۲۰ ، بشاره الاسلام ص ۱۸۵
« هنگامی که مردم مصر زمامدار خود را بکشند و پرچم های ” قیس و عرب” وارد مصر گردد و در آن متمرکز شود » الزام الناصب ص ۱۸۵ ، بشاره الاسلام ص ۱۷۵ و ۱۹۲
روایات نشان میدهند که در آستانه ظهور حاکم مصر به دست مردم این سرزمین کشته خواهد شد ، این واقعه همزمان با چنین رویدادی در منطقه شام می باشد.
اندکی پس از قتل این حاکم پرچم های دیگری وارد مصر می شود که بر طبق روایات بر ضد حرکت مردمی مصر بوده و تلاش دارند تا حرکت مردمی را سرکوب نمایند اما اینکه تا چه حد موفق خواهند شد ، مشخص نیست.
با توجه به اینکه دو روایت از سه روایت مذکور کشته شدن حاکم مصر را منسوب به مردم این کشور می دانند می توان نتیجه گرفت که کشته شدن این حاکم بدنبال حرکت و خیزش مردمی می باشد و نه در حادثه ای اتفاقی( مانند قتل عبدالله پادشاه عربستان و یا در تسویه حسابهای فردی و جناحی ) و یا بدون پشتوانه و بدون حرکت سراسری مردمی ، بلکه قتل این حاکم در ادامه حرکت مردمی سرزمین مصر می باشد فلذا روایات شریف کشته شدن این حاکم در آستانه ظهور را توسط مردم دانسته اند.
نکته دیگری که وجود دارد این است که برخی در گذشته مصداق حاکمی که در آستانه ظهور کشته خواهد شد را ” انور سادات ” رئیس جمهور خائن مصر می دانستند که از قضا دارای نام سادات نیز بوده است ، هرچند محققینی مانند علامه کورانی مخالف این نظریه هستند و بیان می دارند که ” سادات ” در این روایت اسم خاص نیست و نمی توان گفت به صورت قطع این حاکم مقتول مصر در روایات همان سادات بوده است ، البته هیچ منعی وجود دارد که مصداق آن حاکم کشته شده هم انور سادات باشد و هم حاکم دیگری که در آستانه ظهور کشته خواهد شد هرچند احتمال قوی تر این است که این حاکمی که در آستانه ظهور کشته خواهد شد نمی تواند انور سادات باشد زیرا این قتل در فاصله زمانی بسیار نزدیک به ظهور و متصل به آن رخ خواهد داد فلذا انطباق آن بر سادات سخت است.
همچنین روایت بیان می دارد که بعد از کشته شدن حاکم مصر پرچم های ” قیس و عرب ” که نویسندگان محترم کتابهای عصر ظهور و یوم الخلاص آنها را همان لشگر مغرب و بربر می دانند ، مصر را اشغال خواهند نمود (که بعد از مرگ سادات چنین چیزی واقع نشد) ، بنابر این با توجه به اینکه با آشکار شدن بسیاری از نشانه های ظهور ، ظهور بسیار نزدیک است ، این احتمال که حاکم مذکور ” حسنی مبارک” رهبر مزدور مصر باشد ، بسیار زیاد بوده و قریب به یقین است.
محققین اعتقاد دارند که تحولات بزرگ مصر در سال ظهور رخ خواهد داد و از حرکت مردمی تا کشته شدن حاکم مصر و ورود نیروهای خارجی به این کشور که همزمان با آغاز فتنه سفیانی می باشد بیش از یک سال طول نخواهد کشید فلذا تمام این نشانه ها از این امر حکایت دارد که حاکمی مصری که در آستانه ظهور به قتل می رسد همان حسنی مبارک خواهد بود ان شاالله که با کشته شدن او تحولات مصر سرعت و شدت بیشتری می یابد.
۲- ورود نیروهای خارجی به مصر در فاصله زمانی بسیار نزدیک به ظهور
« از نشانه های او (امام عصر(عج)) ، کوچ کردن مغربی ها به سوی مصر است و آن در عهد سفیانی است » بشاره الاسلام ص ۱۷۷، ۱۸۳ – الملاحم و الفتن ص ۴۷ و …
« مغرب بر مصر چیره می شود و شامات را تحت سیطره خود درمی آورد »
الزام الناصب ص ۱۸۵ و الامام المهدی ص ۲۳۳ و…
« هنگامی که پرچم های زرد وارد مصر شوند و بر سرزمین مصر چیره شوند ….. »
الملاحم و الفتن ص ۷۰
امیرالمومنان :
« نشانه خروج او درگیر شدن سه لشگر است ، لشگری از عرب ، که بدا به حال مصر از حوادثی که به دست آن لشگر بر مصر روی می دهد ، و لشگری از بحرین از جزیره آرال از سرزمین فارس ، و لشگری از شام ، که یکسال درگیری بین آنها طول می کشد.»
الزام الناصب ص ۱۵۸
« بربر(۱) به سوی وادی شام خروج می کند » الملاحم و الفتن ص ۴۷
« سپاه بربر با پرچم های زرد بر فراز یابوهای نیرومند و بیشمار روی می آورند و وارد مصر می شوند و اهل مغرب به سوی مصر خروج می کنند ، هنگامی که وارد مصر شوند ، سفیانی به حکومت می رسد» بشاره الاسلام ص ۱۸۶ ، الامام المهدی ص ۹۶ و …
پرچم های قیس و عرب وارد مصر می شوند. ارشاد مفید ص ۳۴۰ و الزام الناصب ص ۱۸۵
نشانه حادثه مدینه ، روی آوردن زمامدار مصر است . ملاحم و الفتن ص ۴۷
هنگامی که پرچم های زرد به مصر برسند با تمام قدرت از منطقه فرار کن و هنگامیکه آنها وارد شام بشوند دیگر موقع بلا فرارسیده است. ملاحم و الفتن ص ۳۰ بشاره الاسلام ص ۱۰۹
هنگامی که امیر امیران در مصر قیام کند و صفها فشرده شود و هزارن سپاهی گرد آید. الزام الناصب ص ۱۰۹ بشارت السلام ص ۴۹ و ۱۷۶
« مغربی بر مصر چیره می شود و شامات را تحت سیطره خود درمی آورد»
الزام الناصب ص ۱۸۵ ، الامام المهدی ص ۲۳۳
پیامبر (ص ) : مـردى از قـریـش(و در نقلی دیگر از بنی امیه) بـنام اءخنس در مصر وجود دارد که به قدرت مى رسد، آنگاه بر او پیروز مى شوند و یا قدرت از او گرفته مى شود و به روم مى گریزد و رومیان را به اسکندریه مى آورد و در آنجا بـا مـسـلمـانـان بـه نبرد مى پردازد و این نخستین حادثه است (کتاب فیض القدیر مناوى ج ۴ ص ۱۳۱ و کتاب برهان ص ۲۰۰ (منقول از ابن عساکر )
روایات متعددی از ورود نیروهای خارجی به مصر در آستانه ظهور خبر می دهند ، در مجموع این اسامی برای نیروهای خارجی در روایات بیان شده است : اهل مغرب ، اهل غرب و رومیان ، قوم بربر ، صاحبان پرچم های زرد و …
هرچند علامه کورانی در کتاب عصر ظهور در بررسی وقایع مصر بیان می کند که این نیروهای خارجی به احتمال قوی و به خاطر وجود منابع روایی همان غربی ها هستند ولی عملاً در بررسی اوضاع کشور مغرب در عصر ظهور ، بیان می دارد که اهل مغرب(کشورهای شمال قاره آفریقا ) در آستانه ظهور در مصر حضور دارند و پس از عبور از مصر به سوی منطقه شام حرکت کرده و پس از درگیری با صاحبان پرچم های سیاه ، از آنان شکست خواهند خورد.(۲)(عصر ظهور – ص ۱۷۳ )
البته علامه کورانی نقش نیروهای شمال آفریقا در مصر را بیشتر نیروهای حافظ صلح و یا بازدارنده عربی ذکر می کند که به خاطر اوج گیری درگیریها وارد این کشور شده اند و یا می تواند بخاط محافظت از قبطیان(مسیحیان) در برابر حملات مسلمانان باشد.
دسیسه دشمنان برای فراهم کردن زمینه مداخله خارجی در مصر(نیروهای حافظ صلح)
و مهار حرکت اسلامی مردم مصر
اما آنچه صحیح تر به نظر می رسد این است که نیروهای خارجی به احتمال قوی شامل نیروهای غربی و نیروهای عربی اهل مغرب باشد که با هدفی مشترک وارد مصر شده است ، ممکن است که این نیروها در قالب نیروهای حافظ صلح سازمان ملل وارد مصر شوند که البته با شیطنت کشورهای غربی اکثریت قریب به اتفاق این نیروها از کشورهای غربی و ناتو و همچنین کشورهای عربی شمال آفریقا که اکنون تحت تسلط مزدوران استکبار می باشد ، تشکیل شده باشد و هدف مشترکی برای این نیروها تعریف شود و آن توقف و ممانعت از به ثمر رسیدن حرکت مردمی و انقلابی مصر باشد.
این احتمال وجود دارد که با اوج گیری تحولات مصر و شدت یافتن آنها مزدور مصر برای اینکه زمینه حضور نیروهای خارجی را فراهم آورد ، به انجام کشتار وسیع مامور شود و البته خود این حرکت بی رحمانه موجب کشته شدن وی توسط مردم گردد و بعد از این تحولات خونین سازمان ملل که بازیچه دست استکبار و صهیونیسم است با برنامه ای از قبل طراحی شده برای کنترل اوضاع مصر و جلوگیری از کشتار مردم! و در واقع برای فرونشاندن موج حرکت مردمی وارد با ارسال نیروهای حافظ صلح بین المللی موافقت نماید که این نیروها طبق سناریوی نوشته شده دشمنان باید اکثراً از نیروهای غربی و البته برای کسب وجهه از نیروهای کشورهای عربی شمال آفریقا که همپیمان غربیان هستند ، تشکیل شده باشند.
شکست مداخلات دشمنان در مصر و تداوم حرکت انقلابی
البته آنچه از روایات بدست می آید این است که دشمنان در سرکوبی حرکت مردمی مصر شکست خواهند خورد زیرا به فاصله اندکی و در هنگام ظهور مردم مصر با شور و اشتیاق فراوان از سپاه استقبال کرده و امام عصر(عج) بدون جنگ وارد این کشور می شود.
البته شکست نیروهای خارجی در مصر دلایل مختلفی می تواند داشته باشد من جمله اینکه برای سپاه کشورهای شمال آفریقا ماموریت دیگری نیز بیان می گردد و آن حرکت بسوی شام است و مدت حضور آنها در مصر کم است ، و ظاهراً دشمنان برای تضمین موفقیت فتنه سفیانی و مدیریت تحولات شام و محافظت دولت یهود نیاز مبرم به سپاه اهل مغرب(شمال آفریقا ) دارند و لذاست که این سپاه از مصر راهی شام می گردد و بدین صورت زمان کافی برای برخورد با حرکت مردمی در مصر برای دشمنان وجود ندارد ، در واقع دشمنان که به علت بیداری اسلامی با کمبود نیرو مواجه هستند مجبورند که طرح های خود را نیمه تمام بگذارند و نیروهای خود را به نقطه حساس تر ببرند و می توان گفت که اصلی ترین برنامه دشمنان در هنگام ظهور فتنه سفیانی می باشد فلذاست که می بینیم با وجود اینکه نیروهای اهل مغرب برای کنترل حرکت مردمی در مصر مورد نیاز می باشد ولی چون حرکت سفیانی بسیار مهم است با نقشه دشمنان این نیروها به شام اعزام می گردند.
۴- وجود حرکت اسلامی در مصر و استقبال از امام زمان(عج) در هنگام ظهور
سمت و سوی کلی تحولات مصر در عصر ظهور مثبت ارزیابی می شود ، محققین اعتقاد دارند که این تحولات صبغه اسلامی دارد ، فلذاست که دشمنان تلاش می کنند حرکت مردمی مصر را سرکوب نمیاند.
چند روایت وجود دارد که این حرکت پررنگ اسلامی را که احتمالا به درگیری با سفیانی نیز منجر می گردد ، نشان می دهد :
هنگامی که مردی حکومت شام را به دست آورد و دیگری بر مصر دست یابد ، آنگاه شامی(سفیانی) و مصری با یکدیگر به جنگ پردازند و مردم شام قبیله هایی از مردم مصر را به اسارت بگیرند و مردی از خراسان (سیدخراسانی) با پرچم های سیاه کوچکی از خراسان به سوی شام حرکت کند و او همان کسی است که زمینه را برای حکومت مهدی(عج) فراهم می آورد. ملاحم و الفتن ص ۲۳
پیش از سفیانی ، مصری و یمنی خروج و قیام می کنند. بحار ج ۵۲ ص ۲۱۰
اهل غرب به سوی مصر هجوم می آورند همینکه وارد می شوند ، فرمانروایی سفیانی برقرار می شود ، و قبل از آن شخصی مردم را بسوی آل پیامبر(ص) دعوت می کند. بحار ج ۵۲ ص ۲۰۸
چون سفیانی از حق منحرف شود و از شاهراه دین خارج شود ، نژاد قیس از مصر قیام می کنند و با سپاه سفیانی مقابله می نمایند.
منتخب الاثر ص ۴۶۵
وقتی که سفیانی در سرزمین مصر وارد شد ، مدت چهارماه در آن سرزمین می ماند …. الفتن لابن حماد ج ۱/ص۲۹۰
(ممکن است منظور از سفیانی در این روایت همان نیروهای حامی سفیانی یعنی غربی ها و یا همپیمانان سفیانی یعنی اهل مغرب باشد ، زیرا هر سه گروه یعنی سفیانی ، اهل غرب و اهل مغرب(حاکمان کشورهای شمال آفریقا ) هدف مشترک دارند و آن مقابله با حرکت اسلامی ملتهای منطقه است)
اینکه این مرد مصری انقلابی مذکور در روایات کیست یا مصداق کسی که مردم را به اهل بیت(ع) دعوت می کند ، چه کسی می باشد نمی توان دقیقا اظهار نظر کرد ، اما مهم این است که این روایات به خوبی وجود جوی اسلامی و انقلابی در مصر که حتی تا دعوت به اهل بیت(ع) نیز پیش می رود ، را نشان می دهند.
البته چند روایت نیز وجود دارد که نشان دهنده درگیری سفیانی با اهل مصر است ، هرچند علامه کورانی این مسئله را بعید می داند اما به طور کامل نمی توان آن را رد کرد ، زیرا جو اسلامی و انقلابی که در مصر در آستانه ظهور به وجود می آید و روایات بالا نیز آن را نشان می دهد ، می تواند دلیلی برای تقابل میان سفیانی یا حامیان او و اهل مصر باشد ، هرچند این تقابل می تواند ابعاد گوناگونی داشته باشد ، البته عده ای اعتقاد دارند که مصداق شخص مصری که در روایات وجود دارد همان اسماعیل هنیه و جنبش حماس است و در این صورت پذیرفتن درگیری میان سفیانی و مصری آسانتر می نماید ولی چیزی که در آن اکثر محققین متفق القول هستند وجود جوی اسلامی و انقلابی در مصر در آستانه ظهور که توام با حرکت مردمی بر علیه حاکمان این کشور می باشد.
از سویی دیگر روایتی هست که وجود نور هدایت و اسلام را در عصر ظهور در مصر بیان می دارد.
مهدى (ع) مصر را منبر (پایگاه تبلیغى ) خود قرار مى دهد و این مطلب در روایت عبایه اسدى از على (ع) چنین وارد شده است :
شـنـیـدم امـیـرمـؤ مـنـان (ع) در حـالیـکـه شـکـوائیـه مـى کـرد (در حال تکیه ) و من ایستاده بودم فرمود: در مصر منبرى بنا کنم و دمشق را ویران سازم و یهود و نـصـارى را از تـمـام شهرهاى عربى بیرون مى کنم و با این چوب عرب ها را مى رانم . عـبـایـه مى گوید: گفتم : بگونه اى خبر مى دهى که گویا پس از مرگ زنده مى شوى ؟ فـرمـود: بـعـیـد اسـت اى عـبـایـه ، بـه خـطـا رفـتـى ! مـردى از تـبـار مـن چـنـیـن مـى کند. بحار ج ۵۳ ص ۶۰
همچنین روایاتی که نشان دهنده استقبال مردم مصر از امام زمان(عج) دارد ، نشان می دهد که مصر در عصر ظهور ، در دست مردم و انقلابیون مسلمان است و لشگر اسلام بدون جنگ و درگیری بر این سرزمین کهن قدم می گذارد.
و نیز از على (ع) در مورد حضرت مهدى (ع) و یارانش چنین وارد شده است .
((آنگاه (مهدى و یارانش ) به سوى مصر رهسپار مى شوند و حضرت بر منبر آنجا بالا مـى رود و مـردم را مـخاطب قرار داده و براى آنها سخن مى گوید: زمین در اثر عدالت شاد و خرم مى گردد و آسمان باران رحمت خود را فرو مى بارد و درختان بارور مى شوند و زمین گـیـاهـان خـود را بـیـرون داده و چـهـره خـویـش را بـا گـل و گـیاه براى اهل زمین مى آراید حیوانات وحشى در امن و امان بسر مى برند بطوریکه در راههاى روى زمین مانند چهار پایان اهلى به چرا مى پردازند، نور دانش در دلهاى مؤ منان افکنده مى شود، بگونه اى که هیچ مؤ منى نیاز علمى ، به برادر دانشمند خود ندارد در آن روز آیـه ((و خـداونـد بـى نـیـاز کـنـد هـر کـدام را از گـشـایـش خـود)) مـصـداق پـیـدا مى کند بشارت الاسلام ص ۷۱
از این دو روایت چنین استفاده مى شود که مصر در حکومت جهانى اسلام ، بدست حضرت مهدى (ع) پـایـگـاه عـلمـى و تـبلیغى شناخته شده اى در جهان خواهد شد. بویژه با توجه به عبارت ((در مصر منبرى بنا خواهم کرد)) و ((آنگاه بسوى مصر روانه مى شوند و او بر مـنـبـر آنـجـا بالا مى رود)) یعنى حضرت مهدى (ع) و یارانش راهى مصر مى شوند اما نه براى فتح آنجا یا تثبیت حکومت حضرت در آنجا، بلکه بدین جهت که مصر از امام و یارانش (ارواحـنـا فـداهم ) استقبال مى کند از این رو آنجا را به عنوان منبر و کرسى خطابه خویش انـتـخـاب نـموده ، چنانکه جد بزرگوارش امیرمؤ منان (ع) بدان وعده داده است و نیز براى ایـنـکـه پـیـام خـود را از آنـجا به اهل مصر و جهان متوجه نماید.
مصر قدم به قدم بسوی تحولات بزرگ متصل به ظهور
کمی تامل در روایات عصر ظهور در مورد مصر و تحولات جاری نشان می دهد که این شرایط تا چه اندازه منطبق بر فرمایشات روایات شریف می باشد ، همچنانکه بیان شد با تامل بر روایات می توان دریافت که اوضاع مصر دیگر آرام نخواهد شد ، مصر ایام سخت و البته باشکوهی را در پیش دارد ، همه دریافته اند که خاندان مبارک دیگر در مصر جایگاهی ندارد ، استکبار جهانی به هیچ وجه از مصر چشم نخواهد پوشید زیرا به نتیجه رسیدن انقلاب مصر قطعاً تداوم انقلابهای دیگری را در پی خواهد داشت و از سویی دیگر مصر دارای مرز مشترک با رژیم صهیونیستی بوده و انقلاب در آن بسیار خطرناک است ، از این روست که دشمنان تلاش دارند که قدرت را به دست مزدوری دیگر بسپارند ، قبل از آنکه به دست انقلابیون و گروههای مخالفی چون ” اخوان المسلمین ” که تفکرات نزدیک به جمهوری اسلامی ایران را دارد. فلذاست که غرب با پیش بینی این روزها از قبل مهره صاحب وجهه خود را آماده کرده و اینک روانه میدان نموده است تا با ژست مخالفت با استبداد مبارک و استکبار آمریکا بتواند انقلاب مردمی مصر را مهار کند ، اما بعید است که البرادعی بتواند ملت بپاخواسته مصر را فریب دهد .
اگر غرب بداند که این حنایش رنگی ندارد به دنبال رادیکالیزه کردن فضا خواهد رفت تا بتواند با ایجاد جو کشت و کشتار در مصر ضرورت حضور نیروهای حافظ صلح سازمان ملل را به تمام جهانیان بقبولاند و سپس در مرحله اجرا ، نیروهای کشورهای غربی و همچنین سران و عربهای شمال آفریقا که متحد استکبارند را با لطایف الحیلی برای مهار کردن حرکت اسلامی مردم مصر روانه این سرزمین کند ، هرچند روایات شریف بیان می دارند که با وجود این دسیسه ها و حضور نیروهای غربی و عربی در مصر ، همچنان آتش انقلاب مقدس شعله ور خواهد ماند تا متصل به قیام جهانی مستضعفان گردد.
تاثیر تحولات عظیم کنونی بر فتنه سفیانی
بدون شک تحولات عمیق کنونی و حرکت و بیداری اسلامی در منطقه که پیام نفرت از مزدوران را به گوش همه آنان رساند ، تاثیر مستقیمی بر کیفیت و زمان فتنه سفیانی خواهد داشت. ما اعتقاد داریم که دشمنان مجبور خواهند شد تا فرصت هست و هنوز طوفان حرکت مردمی شدیدتر و عمیق تر نشده است فتنه فریب آلود سفیانی را آغاز کنند ، همچنانکه دیدیم موج خواست و اراده مردمی حتی به اردن رسیده و اعتراضات جدی به عبدالله دوم صورت گرفته و زمزمه های درخواست برکناری وی نیز به گوش می رسد ، و این یعنی زنگ خطر جدی برای استکبار و صهیونیسم در خاورمیانه و علی الخصوص فتنه از پیش طراحی شده سفیانی
به یقین هرچه زمان بگذرد بر عمق بیداری اسلامی و قدرت و عمق طوفان مستضعفین افزوده خواهد شد ، لذا دشمنان ناچار از اجرای نقشه های جدید هستند هرچند برای آنها هزینه دار بود و سنگین تمام شود شاید کورسوی امیدی برای آنها که در آستانه نابودی هستند بوجود آید.
با این نگاه می توان انتظار داشت که دشمنان ممکن است برای توقف موج برخواسته در کشورهای خاورمیانه ناچار به اجرای سناریویی باشند که ضمن جلب توجه اذهان مسلمانان و فراموش و تضیعیف کردن موج فعلی ، برای مزدور بزرگ خود در منطقه یعنی عبدالله دوم چهره سازی کرده و کسب اعتماد نمایند که ما این سناریو را در طی مقاله ای مفصل بررسی نمودیم و بیان کردیم که هدف اصلی این سناریو قهرمان سازی از عبدالله دوم و منجی نشان دادن وی برای مسلمانان است و این سناریو ممکن است در پی وقوع جنگی دروغین و زرگری میان اردن و اسرائیل به دنبال تخریب مسجد الاقصی اجرا شود و هدف آن زمینه سازی برای اجرای طرح خاورمیانه بزرگ و یا همان خروج سفیانی می باشد که البته در حال حاضر علاوه بر اهداف گفته شده ، امروز برای دشمنان ، به حاشیه راندن موج انقلاب اسلامی در کشورهای منطقه (که برای استکبار بسیار هراس آور است ) ، نیزمی تواند به عنوان هدفی ضروری مطرح باشد.
تاثیر قطعی شدن و انتشار خبر مرگ ملک عبدالله بر انقلاب اسلامی در کشورهای عربی
وقایع عجیب عربستان در طول ۳ ماه گذشته برای آگاهان کمترین شکی باقی نمی گذارد که وقایع چندماه گذشته این کشور طبیعی نیست و این کشور همچون سایر کشورهای عربی دیگر آبستن حوادثی بزرگ می باشد ، انطباق قابل تامل حوادث چندماه گذشته عربستان بر روایات و بیان مخفی ماندن مرگ عبدالله در روایات و رفتار حکومت عربستان و گردانندگان پشت صحنه در دور نگاه داشتن عبدالله جعلی از عربستان این بشارت را می دهد که بزودی زود با برملا شدن خبر این مزدور بزرگ استکبار تحولات بزرگی در داخل عربستان ، خاورمیانه و جهان ایجاد خواهد شد ، آغاز قطعی جنگ قدرت در میان شاهزادگان تشنه قدرت ، آغاز طوفان اعتراضات مردمی که هم اینک نیز(با وجود مخفی نگاه داشتن خبر مرگ عبدالله) در عربستان دیده می شود ، تزلزل شدید در مزدوران منطقه ای استکبار که وجود عبدالله برای آنها پشتوانه ای بود ، و موج شادی و بشارت در منطقه از شیعیان یمن گرفته تا شیعیان ایران و لبنان و در آخر تقویت مضاعف موج انقلاب اسلامی در منطقه ، همه و همه مژده می دهد که بزودی با خبری بزرگ و شگفت انگیز موج دوم انقلاب اسلامی در کشورهای خاورمیانه برخواهد خواست و اقیانوس پرخروش مستضعفین به حرکت درخواهد آمد که برای دشمنان هیچ راه فرار و چاره ای جز بکارگیری حربه آخر باقی نخواهد ماند.
اما آیا ما اینک در متن حوادث بزرگ ظهور قرار داریم؟!
آیا تحولات بزرگ ظهور آغاز شده است؟!
آیا قرار گرفتن مزدوران شیطان در کنار فرعون مصر و قرار گرفتن ملتها در کنار انقلاب اسلامی ایران نوید بخش آغاز نبرد نهایی نیست؟!
آیا در ماههای پیش رو و با آغاز تحولاتی بشارت بخش سرنوشت تازه ای برای بشریت در کره زمین رقم خواهد خورد؟!
آیا زمان رهایی مستضعفین فرا رسیده است؟!
نصرمن الله و فتح قریب و بشرالمومنین
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان