پژوهشگر جوان عباس بداغ آبادی

افشاگری های هنری فورد علیه صهیونیست و امریکا   قسمت اول

هنری فورد، صاحب شرکت معظم اتومبیل سازی فورد قریب به ۹۰ سال پیش در افشای فعالیتهای صهیونیزم در آمریکا تلاش بسیاری صورت داد .

 

وی در کتاب «یهود بین الملل» می نویسد: «بسیاری از اندیشمندان و نویسندگان، قبل از فعالیت رسمی سازمان صهیونیزم، بر پنهان بودن اهداف جهان گستر یهود در پشت طرح ایجاد دولت یهودی تأکید می کردند. یهودیان متنفّذ نیز همچون دیگر موارد، این مسئله را یک جنگ روانی علیه قوم یهود عنوان می نمودند اما امروز که به یک قدرت مسلط تبدیل شده اند و از کسی واهمه‌ای ندارند، علناً بر سلطۀ خود بر دولتها تأکید می کنند. کنترل‌ کنندگانِ مالیِ بین‌المللی منحصراً یهودی هستند(۱).»

کاملاً روشن است که صاحب ثروت بودن با کنترل ‌کردن یکی نیست. یهودی که جهان را کنترل می کند صاحب ثروت است ولی علاوه بر آن چیزی دارد که بسیار مؤثرتر از ثروت است و آن نبوغ و استعداد تجاری و ارباب منش ن‍ژاد خویش است. از سوی دیگر یهود از نوعی وفاداری و انسجام نژادی بهره می برد که نظیر آن در هیچ یک از جوامع بشریِ وجود ندارد».[۳]

هنری فورد در روزنامۀ مشهور بورن ایندیپندنت نوشت: « …ما مدعی نیستیم که حرف آخر را در خصوص یهودیان مقیم آمریکا بیان داشته ایم، بلکه صرفاً نفوذ کنونی یهود را در این کشور توصیف می کنیم. مخالفت ما صرفاً با اندیشه هاست. اندیشه های دروغینی که بنیۀ اخلاقی ملّت ما را تضعیف می کند. این اندیشه ها از منابعی سرچشمه می گیرد که به سهولت قابل شناسایی اند و صرفاً از طریق افشاگری و آگاه ساختن افکار عمومی می توان از پیشرفت آن جلوگیری کرد… بگذارید ملّت آمریکا برای یک بار بفهمد که این نه یک انحطاط طبیعی، بلکه توطئۀ حساب شده و ویرانگری است که هم اکنون ما را احاطه کرده است».

۱-کنترل بازارهای مالی جهان در دست یهود است. به عنوان نمونه، قیمت گذاری روزانۀ بازار جهانی طلا که از «اتاق طلایی» در شهر لندن انجام می گیرد در انحصار خاندان روچیلد می باشد.

افشاگری های هنری فورد علیه صهیونیست و امریکا   قسمت اول

هنری فورد در سلسله مقالات معروف خود آمریکاییان را از سقوط در منجلاب فساد مادی و انحطاط اخلاقی بر حذر داشته و از جریان سازماندهی شده ای سخن گفت که تدریجاً با ترویج لیبرالیزم اخلاقی و تساهل اعتقادی، جامعۀ آن روز آمریکا را به سمت فساد و تباهی سوق می داد. هدف او آن بود که ملّت آمریکا را از خطر شکل گیری امپراطوری فرهنگی و اقتصادی یهود در این کشور آگاه سازد. هنری فورد با تیزبینی خاص خود دریافته بود که مسئلۀ یهود در آمریکا به قلمرو سیاست و اقتصاد محدود نمی شود و فرهنگ و هنر و رسانه های جمعی را نیز در بر می گیرد. فورد، سینمای آمریکا را مهمترین و مؤثرترین ابزار تبلیغی صهیونیزم بر می شمرد و بر این باور بود که صهیونیستها از طریق سینما سعی در تخریب و انهدام ارزشهای اخلاقی و مبانی اعتقادی جامعۀ آمریکا را دارند.

وی در کتاب یهود بین الملل که اکثر نسخه های آن توسط صهیونیست ها خریداری و نابود شد می نویسد: «صنعت سینما و تئاتر، تجارت شکر، گندم، تنباکو، پنبه، فولاد و۵۰% از صنعت بسته بندی گوشت و بیش از ۶۰% از صنعت کفش، صنعت موسیقی و تولید ادوات موسیقی و تجارت جواهرات، حبوبات، بنزین، فولاد، نشریات، رسانه ها و کارخانجات مشروبات الکلی و صندوق های وام و… همه در دست یهودیان آمریکاست که یا به تنهایی و یا با مشارکت یهودیان سایر ممالک آنها را اداره می کنند… ملّت آمریکا رضایت ندارد که یهود بازارهای تجارتی خود را در این کشور متمرکز نمایند زیرا تاریخ نشان داده است که هر کشوری که یهود در آن تمرکز کنند، عوامل فساد در آن افزایش یافته و متعاقباً کشورهای دیگر نسبت به آن بدبین خواهد شد چنان که نسبت به اسپانیا، آلمان و انگلستان اتفاق افتاد… در آمریکا دو سازمان یهودی وجود دارد؛ یکی به نام «کهیلا نیویورک» و دیگری به نام «کابینۀ یهودی آمریکا».

کهیلا که امروز به صورت یک حکومت مستقل در آمده است، تمامیِ تصویب نامه هایش قانون محسوب می شود و شاید این سازمان یکی از قدرتمندترین اتحادیه های یهودی محسوب گردد.

در این سازمان، امپریالیستها و کمونیستها و خاخامهای یهودی چون برادر بر سر یک میز نشسته و زیر پرچم یهودا برای اهداف خود برنامه ریزی می کنند…یهودی ها در هر گوشه و کناری نفوذ کرده اند به حدی که هرچه کلیسا در آمریکا وجود دارد زیر نظر آنها مشغول فعالیت است. در حقیقت تریبون های کلیسا وسیله ای از وسایل تبلیغات یهود می باشد. به نظر من اگر کشیش ها و کاردینال ها در حرف ها و گفته های خود دقت بیشتری نمایند متوجه این مسأله می شوند که ۷۰ درصد سخنان آنها ریشه گرفته از اندیشه های یهود است… تعیین رئیس جمهوری آمریکا تنها به دست یهود است ولی بیچاره ملّت که گمان می کند او خودش رئیس را تعیین کرده است. اگر رئیس جمهور بنای ناسازگاری با ایشان گذارد، آن قدر فساد و دزدی دربارۀ او کشف خواهد شد که بالاخره یا تسلیم شده و یا کناره گیری می کند!هنوز یهود به همان سیاست قدیم مبنی بر مخفی کاری و عدم ظاهر شدن در صحنه پایبندند و اعتقاد دارند که باید غیریهودیان را ابزار قرار داد و از پشت صحنه آنان را کنترل کرد، چرا که در پشت پرده هیچ گاه چون گذشته مورد اتهام واقع نخواهند شد… یهود می کوشند تا رسانه های تبلیغاتی را در انحصار بگیرند(۱) و چون تئاتر و سینما تأثیر شگرفی در فکر و روح افراد جامعه می گذارد، این صنعت یا در دست آنهاست و یا علیه آنها برنامه ای اجرا نمی کند…

افشاگری های هنری فورد علیه صهیونیست و امریکا   قسمت اول

صاحب امتیاز تمام شرکتهای سینمایی یهودی هستند(۲). یهود می کوشند تا اخلاق ملّتها را به فساد کشانند و از این راه بر فکر و روح آنها تسلط یابند. امروز این مسئله به صورت وحشت انگیزی در تئاتر و سینمای آمریکا بروز کرده است. مردم از آن که خانه هایشان محل رقص و موسیقی شده است به ستوه آمده اند ولی نمی دانند که موسیقی نیز جزو انحصارات یهود است. این یهود هستند که جوانان ما را یک مشت افراد احمق و نافهم بار آورده اند… موسیقیِ جاز که امروز در هر محفلی چهرۀ موحش خود را به نمایش می گذارد، یکی از ابداعات پر سود یهود است که آن را برای فساد اخلاق خلق کرده اند. معمولاً اگر کسی در فسادهایی که جامعۀ امروز را تهدید می کند تحقیقی به عمل آورد بدون شک در خواهد یافت که دست یهود در تمام آنها دخالت دارد(۳) و حتی جنگهای خونینی که تا به حال صدها هزاران تن را نابود کرده است به دست مرموز یهود بر پا شده است(۴)».

افشاگری های هنری فورد علیه صهیونیست و امریکا   قسمت اول

۱- ۸۵% رسانه های دنیا در اختیار یهود است و ایشان هر طور که بخواهند به ذهن مخاطبان خویش جهت می دهند.

۲- تمامى کمپانى‏هاى اصلى تولید فیلم هالیوود مانند پارامونت، متروگلدوین مایر، یونایتد آرتیست، فاکس قرن بیستم، برادران وارنر و… به صهیونیستها‏ تعلق دارد. تولید فیلمهای ضد ایرانی چون «اسکندر کبیر»، «۳۰۰» و… نیز به وسیلۀ همین کمپانی ها انجام می گیرد. بیش از ۹۰% از افرادی که در صنعت فیلم سازی آمریکا فعالیت می کنند یهودی هستند.

۳- شبکۀ وسیعی از کلوبهای شبانه و مراکز فحشاء توسط ویلیام ساموئل رُزِنبرگ(مشهور به بیلی رز) که از یهودیان مهاجر آمریکا است، تأسیس شد. غول صنایع مشروب سازی، یهودی مهاجر ساموئل برنفمن است. امروز دفتر مرکزی کمپانی مشروبات الکلی برونفمن ها(به نام سیگرام) در نیویورک است و در ۱۲۰ کشور جهان شعبه دارد و فروش سالانۀ آن بیش از یک میلیارد دلار است. روچیلد نیز بزرگترین امپراطوری قمار را در ایالات متحده ایجاد نمود.

۴- به طوری که اشاره خواهد شد یهود در ایجاد دو جنگ جهانی خانمانسوز اول و دوم نقش مستقیم و انکارناپذیری داشتند. ضمناً کارتلهای تسلیحاتیِ آمریکا و انگلستان(بزرگترین اسلحه سازان جهان) در کنترل یهود است.

منتظر ادامه این مقاله باشید…

پایان قسمت اول-با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

چندی قبل مطالبی درباره هولوکاست ایرانی و کشتار میلیونی ایرانی ها در سایت ها و سخنرانی ها پخش شد که با هم به بررسی این مسئله خواهیم پرداخت .

 

ادعا : هولوکاست نه میلیون ایرانی به دست بریتانیای کبیر. اهمیت رضا شاه را بیشتر درک کنیم. آیا می دانید هولوکاست واقعی در ایران رخ داده است؟ از قحطی بزرگ در ایران چه می‌دانید؟ آیا می‌دانید مابین سالهای ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ بیش از چهل درصد جمعیت ایران جان خود را از دست دادند؟ طی سال‌های ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ ایران با وجود اعلام بی‌طرفی در جنگ جهانی اول، بیشترین آسیب را از این جنگ ویرانگر دید و در حدود نیمی از جمعیت کشور قربانی مطامع کشورهای بزرگ و استعمارگر آن دوران شدند. اسناد این قتل عام قریب به ده میلیون نفری همچنان در ردیف اسناد طبقه بندی شده و سری انگلستان قرار دارد و این کشور هنوز هم از انتشار آن‌ها ممانعت می‌کند. گزارش زیر با توجه به کتاب «قحطی بزرگ» نوشته‌ی دکتر محمد قلی مجد تنظیم شده است که یکی از منابع انگشت‌شمار موجود درباره‌ی هولوکاست نه میلیون نفری ایرانیان بوده و با استناد به اظهارات شاهدان و برخی اسناد تاریخی در دسترس نوشته شده است.

هولوکاست 9 میلیون ایرانی ؛ از دروغ تا واقعیت !

اما ایرادات این ادعا چیست؟

۱- هولوکاست به نسل‌کشی و کشتار برنامه‌ریزی شده انسان‌ها به دلایلی خاص اطلاق می‌شود که در این مورد اصولاً این نام وجاهت ندارد. همچنین عکس مربوط به این ادعا جعلی و مربوط به نسل‌کشی ارامنه(۱)در دولت عثمانی است.

۲- در تاریخ فوق در ایران سیستم آمارگیری شکل نگرفته بوده و تمامی آمارهای موجود بر اساس شاخص‌ها و برآوردهای بعدی است. طبق برآورد رسمی مرکز آمار ایران، کل جمعیت ایران در آن سال‌ها بین نه تا ده میلیون نفر بوده است! لذا بر اساس این ادعا تعداد مرگ و میر، بیش از جمعیت ایران بوده!

مقــاله‌ی دکتر حسینی(۲)درباره‌ی جمعیت نگاری ایران در سایت سازمان جمعیت شناسی ایران. این مقاله از آنجا اهمیت میابد که مؤید آمار مرکز مطالعات جمعیت آسیا و اقیانوسیه(۳)است.

۳- عباس میلانی (استاد دانشگاه ملی ایران- شهید بهشتی کنونی – استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و محقق فعلی در دانشگاه استنفورد) در کتاب خود می‌نویسد(۴):

در این دوران که مصادف با جنگ جهانی بود علیرغم اعلام بی‌طرفی در جنگ از سوی حکومت ایران، بخش‌هایی از ایران توسط نیروهای روسیه و انگلیس اشغال شده بود. در همین زمان درگیری‌های قبیله‌ای نیز قدرت مرکزی را در ایران ضعیف کرده بود. هم‌زمان اپیدمی آنفلوانزای اسپانیایی که باعث مرگ صد میلیون نفر در سراسر جهان شد در ایران شیوع پیدا کرد. هر چند تعداد ایرانیانی که در این زمان کشته شدند محل مناقشه‌است. اما متخصصان چنین پیشنهاد می‌کنند که مجموعه‌ای از قطحی، مالاریا، آنفولانزا و اعتیاد فراگیر به تریاک سبب نرخ غیرعادی مرگ و میر در ایران شده بود.

میروشنکف در کتاب خود بنام «ایران در جنگ جهانی اول» تعداد کشته شدگان ناشی از قحطی و بیماری را در حد چندهزار نفر می‌داند و می‌نویسد:

جنگ جهانی اول برای مردم ایران بداقبالی‌ها و مشقات بی‌شماری به همراه آورد. مناطق وسیعی در اثر جنگ تخریب شده، دهها هزار ایرانی دچار قحطی شدند یا پس از بیماری مردند. بسیاری زندگی خود را در اثر عملیات نظامی از دست دادند و یا خسارت دیدند. در نگاه به گذشته، حتی اکنون نیز سخت است بتوان گفت چگونه ایران می‌توانست لطمه‌ی کمتری ببیند. دفاع از تمامیت ملی در برابر دست‌اندازی‌های قدرت‌های بزرگ که هر کدام تسلط بر ایران را پاداشی در نبرد برای مستعمرات جدید و حوزه‌های نفوذ خود می‌دیدند، ناممکن بود. <ایران در جنگ جهانی اول، میروشنکف، ترجمه دخانیاتی، تهران ۱۳۴۴>

۴- تمامی این تاریخ غیر مستند از کتاب «قحطی بزرگ» نوشته‌ی دکتر محمدقلی مجد(۵)سرچشمه می‌گیرد. این کتاب بنا به ادعای ایشان از اسناد منتشر شده‌ی امریکا نشأت گرفته، اما مرجعی آن را تأیید نمی‌کند! اسناد طبقه‌بندی شده‌ی بریتانیا (همان‌گونه که از نامش پیداست) اصولاً قابل دسترسی برای ایشان نیست. مورخ دیگری این نظرات را تأیید نکرده و البته نوشته و مستند داخلی از مجموعه‌ی مورخان و نویسندگان ایرانی در آن سال‌ها موجود نیست.

۵- افشین مرعشی در مقاله‌ای(۶)در مجله‌ی تخصصی دانشگاه کمبریج درباره‌ی دکتر مجد می‌نویسد:

استفاده مجد از خاطرات پدرش، محمدعلی مجد، مرزهای بین خاطره و تاریخ را کمرنگ کرده هدف مستقل بودن تاریخ را زیر سؤال می برد، ولی او این کار را آن قدر خلاقانه و به نحوی انجام می دهد که تاریخ اصلاحات ارضی را روشن می کند. برخی نقل قولهای خانوادگی او به روایت اش ضربه می زند.

۶- سایت های داخلی هم مانند دکتر مجد، دول انگلیس و امریکا را مسئول لاپوشانی این آمار دانسته و معتقدند رقم واقعی بیش از این بوده اما به جهت ممانعت از تعقیب قضایی در دادگاه‌های بین‌اللملی هیچ‌گاه منتشر نشده است. برای این ادعا اما مستندات کافی ارائه نشده و گویا بر توهم توطئه و سیاسی‌کاری تکیه شده است.

۷- برخی منتقدان کتاب دکتر مجد، تحقیقات او را جهت‌دار و فاقد بی‌طرفی دانسته‌اند. آنها او را متهم کرده‌اند(۷) که اسنادی را انتخاب کرده که به شکلی جهت‌دار حرف او را اثبات کند و کل اسناد موجود را استفاده نکرده است.

۸- در تاریخ شفاهی ما نیز به این مسئله اشاره نشده است. در واقع کشته شدن نیمی از مردم یک کشور در حافظه‌ی ملت خواهد ماند و سینه به سینه نقل خواهد شد.

۹- شایان ذکر است که قرارداد معروف ۱۹۱۹(۸)با انگلیس هم تقریباً همزمان با این ادعا اتفاق افتاده و یک پای این قرارداد ننگین هم دولت بریتانیا بوده است. این واقعه به صورت کامل در تاریخ آمده و بزرگانی همچون مصدق، دولت آبادی، مشیرالدوله و عبدالله مستوفی در این باره مبارزاتی داشته اند. چگونه وقتی ریز اتفاقات این قرارداد کاملاً موجود است، با وجود چنین افراد با سابقه ای در آن دوران چنین فاجعه ای با این ابعاد از خاطرات و اسناد محو شده؟!

گرچه در خاطرات برخی از آنها به قحطی در آن ایام اشاراتی شده، اما ارقام ابداً به چند میلیون نزدیک نیست. همچنین باید گفت کشور پهناوری همچون ایران همواره بستر قحطی‌های منطقه‌ای و محدود بوده است؛ لذا خاطرات غیر مستند را نمی‌توان به کل کشور تعمیم داد.

 

دانلود سخنرانی اقای رائفی پور درباره هولوکاست ایرانی + لینک کمکی

در پایان می‌توان گفت: مسلماً در این سال‌ها مرگ و میرهای جدی ناشی از قحطی و بیماری‌های واگیر وجود داشته است که این قحطی جدای از وقوع جنگ جهانی اول ناشی از عوامل طبیعی همچون خشک‌سالی نیز بوده است. نمی‌توان نقش عوامل اشغال کننده از جمله روسیه و انگلیس را در کمبود غذا و دارو نادیده گرفت، اما به قول یکی از دوستان «به نظر می‌رسد این نُه میلیون چند تایی صفر اضافه دارد!»

 

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان






تاريخ : سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

بررسی اعتقادات و مسلک انجمن حجتیه

انجمن حجتیه به عنوان یکی از جریانهای ایستای مذهبی درخنثی سازی و سیاست گریزنمودن قشرمذهبی، خصوصاً نسل جوان، نقش موثری را ایفا نموده است .

 

انجمن حجتیه پس ازرکود چند ساله، از سال ۱۳۷۶ فعال شده تشکیلات خودرا دنبال نموده وعناصر وابسته به این فرقه در تهران وشهرستانها با پوشش هیأت های مذهبی و جلسات تفسیر قرآن مشغول فعالیت شده و توانسته اند افرادی از قشر جوان را جذب نمایند .

تاریخچه

الف) قبل ازانقلاب :

این انجمن بانام “انجمن خیریه حجتیه مهدویه” پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با رهبری محمد ذاکر تولایی(معروف به حلبی) با هدف مقابله با بهائیت تأسیس شد.لیکن درمبارزه با بهائیت، هیچ گاه اساس بهائیت (صهیونیسم) و رؤوس آن درایران(هویداها، هژبریزدانی ها و رژیم بهائی پرورشاهنشاهی) را مد نظر قرارنداده، بلکه درمحیط اختناق رژیم شاهنشاهی درکمال آزادی، جلسات منظمی را درییلاق ها وباغ های بزرگ با صرف هزینه های سنگین برگزار می کردند. از افتخارات این انجمن در قبل از انقلاب عدم شرکت اعضایش در قضایای ۱۵ خرداد بود.

این جریان با پوشش آماده نمودن شرایط برای ظهور حضرت حجت (عج) معتقد به اشاعه فساد بوده وبه این دلیل که برقراری حکومت ا سلامی مانع ظهور امام زمان (عج) می باشد، از هیچ مخالفتی با نظام اسلامی دریغ نکرد.

انجمن حجتیه به منظور ایجاد انحراف درنهضت اسلامی، نظرات فقهی حضرت امام خمینی(قدس سره) را زیر سوال می‌بردند واز هیچ تهمت و شایعه ای برای مخدوش نمودن افکار و اندیشه های امام عظیم الشأن (قدس سره) دریغ نکردند.

ب) پس از انقلاب :

درابتدای انقلاب با سوء استفاده از فضای باز به وجود آمده وبا پوشش دفاع از اسلام فقاهتی، به جنگ با ولایت فقیه برخاستند. پس از سخنرانی امام راحل درسال ۱۳۶۲ عده ای از اعضاء این جریان متوجه انحرافات خود شده واز انجمن جدا شدند .

حضرت امام خمینی (قدس سره) درخصوص انجمن حجتیه فرمودند :
یک دسته دیگر هم که تزشان این است که بگذارید مصیبت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید حضرت صاحب مگربرای چی می آید …این اعوجاجات را بردارید، این دسته بندی ها را برای خاطر خدا اگر مسلمید بردارید وبرای خاطر کشورتان اگر ملی هستید، این دسته بندی ها را بردارید، دراین موجی که الان ملت رابه پیش می برد دراین موج خودتان را وارد کنید وبرخلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست .”۱″

انجمن حجتیه علی رغم ادعای برکناری از سیاست، دقیقاً ریشه های سیاسی دارد واگر نگوئیم مؤسسین آن خود با جریانات سیاسی بیگانه پیوند داشته اند وعلت حدوث این جریان، استعمار بوده است ، اما یقیناً درایام پس ا زتأسیس به واسطه بعضی ا زافراد، انجمن به جریانات سیاسی پیوند خورد وگردانندگان ومدیران انجمن نیزاز این مسئله بی اطلاع نبوده اند چرا که کیفیت رابطه ودرهای باز انجمن به روی ساواک، به گونه ای بودکه ایجاد عوامل نفوذی به صورت علنی درآن سهل الوصول بوده است.

بنابراین مهم نیست که ایادی اجنبی در تکوین انجمن دخیل بوده اند یا نه، بلکه مهمتر آن است که مسلماً دشمنان اسلام از حیات و فعالیت های این انجمن، حظ لازم را برده و می بردند.

بررسی اعتقادات و مسلک انجمن حجتیه

مواضع انجمن حجتیه

الف ) مخالفت با تشکیل حکومت اسلامی :

از مواضع انجمن، می توان به مخالفت با تشکیل حکومت اسلامی خصوصاً بعد از انقلاب اشاره نمود. حضرت امیرالمومنین (ع) درباره نفس حکومت وفرماندهی به ابن عباس می فرماید :

فرماندهی به شما نزدمن از این کفش مندرس و پاره هم کم ارزش تراست مگر اینکه بوسیله فرماندهی و حکومت به شما، بتوانم حق را برقرار سازم و باطل را از میان بردارم.

حضرت امام خمینی(قدس سره) درباب حکومت می فرمایند :
لازم است که فقها اجتماعاً یا انفراداً برای اجرای حدود وثغور نظام، حکومت شرعی تشکیل دهند . این امر اگر برای کسی امکان داشته باشد واجب عینی است و گرنه واجب کفائی است.

بنابراین لازمه زمامداری، عصمت نیست بلکه شرط عدالت لازم است. انجمن معتقد است که استرداد حق مظلوم را باید به ظهور امام زمان (عج) واگذار نمود.لذا طبیعی است که براساس این عقیده امرتشکیل حکومت به خودی خود منتفی می گردد وبرپایی حکومت به منظور استرداد حق بی مورد شناخته می شود .

ب) عدم اعتقاد به ولایت فقیه :

ولایت فقیه جزء لاینفک حکومت ا سلامی است واصولاً مشروعیت حکومت بسته به حضور فقیه جامع الشرایط در رأس امور است، تا ناظر بر اجرای احکام اسلام به طرز صحیح باشد. با ظهور انقلاب وبرقراری نظام اسلامی درایران اصل ولایت فقیه به عنوان یکی از ارکان نظام به تصویب مجلس خبرگان قانون اساسی رسید.اما انجمن حجتیه قائل به ولایت عامه مراجع درمقابل ولایت فقیه است. به عبارت دیگر با تعمیم ولایت می خواهند که همه مجتهدین ولایت داشته باشند ودر بین آنها یک نفر به عنوان فقیه اعلم شناخته شود ولی جایگاه فقیه اعلم درراس کلیه قوای حکومتی نیست . انجمن با جدا کردن رهبریت از مرجعیت که ناشی از جدا کردن دین از سیاست است هم تقلید خویش از مراجع خاص و هم عملکرد خود را توجیه می نماید .

ج) مهدویت وانتظار :

رهبر ومؤسس انجمن حجتیه درجلسه درس و سخنرانی خود چنین گفته است :
الان هم می گویی حکومت ا سلامی خوب است، شما آن مصداق حاکم اسلامی را نشان بدهید، آنی که معصوم از خطا باشد را نشان بدهید، آنی که هوی و هوس و حب ریاست و شهرت و غضب و تمایلات نفسی به هیچ وجه در او اثرنکند، نشان بدهید ، او بیاید توی میدان جلو بیافتد، ملت می افتد به خاک پایش، تمام مردم قربان خاک پایش می‌شوند .

بدین ترتیب اعضای انجمن برای توجیه رخوت و سازش کاری وتنبلی خود، قیام برای تشکیل حکومت شرعی را نفی می نمایند . نگرش انجمن در باب انتظار مبتنی است برنگرش عامه (باید امام زمان بیاید اشکالات رابرطرف کند وتا آن حضرت نیاید هیچ کاری انجام نمی گیرد …)می باشد وسعی کرده اند این مسئله را به شکل استدلالی مدون نمایند .

د) انجمن ومخالفت با فلسفه و فلاسفه :

موضع ضد فلسفی انجمن حجتیه و سرپرست و شاخص فکری آن زبانزد خاص و عام است .انجمن، فلسفه و ترجمه فلسفه یونان به زبان عربی را برای نخستین بار، از طرح های استعمار می پندارد. لذا بدیهی است که این گروه با فلاسفه اسلامی از ابوعلی سینا گرفته تا ملاصدرا، میرداماد وعالم ربانی حضرت امام خمینی (قدس سره) نیز به شدت مخالف می باشند . ریشه و سرمنشاء انکار فلسفی و ضدیت غلیظ با آن، به پیدایش اخباریگری درچهار قرن پیش برمی گردد. اینان منکر حجیت عقل شدند وگفتند هر چه مورد نیاز عوام باشد دراحادیث و قرآن وجود دارد وهمه می توانند مستقیماً به احادیث وجوع کرده وحکم مستند خود را بفهمند وبه هر آنچه که ظاهر حدیث حکم می کند عمل کنند .

هـ ) جدایی دیانت از سیاست :

در اساسنامه ای که مبنای خط مشی انجمن می باشد آماده است که، انجمن به هیچ وجه درامور سیاسی مداخله نخواهد داشت ومسئولیت هر نوع دخالت درمسائل سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن، برعهده خود آنان خواهدبود.

حضرت امام(قدس سره) دربیانی شیوا فرموده اند که : جدا کردن سیاست ا زدین قیام برضد اسلام است”۲″
همچنین امام عظیم الشأن درجای دیگر فرموده اندکه : ما مکلفیم به این که درامور دخالت کنیم ، ما مکلفیم درامور سیاسی دخالت کنیم، همان طور که پیغمبر (ص) دخالت می کرد.”۳″

براین اساس به نظرمی رسد دو جریان متفاوت، با ظاهر اسلامی، از دو جهت تفکر اسلام ناب محمدی (ص) را مورد تهاجم قرارداده است. یکی جریان تحجر ودیگری جریان روشنفکری شبه مذهبی التقاطی، که در حقیقت هر دوجریان ریشه استعماری دارند.

بنابراین دشمنان انقلاب اسلامی همچنان که در استحاله فرهنگی، فرهنگ و ارزشهای اسلامی و به تعبیر صحیح تر ایمان مردمرا نشانه گرفته اند، در استحاله سیاسی مبتنی بر دین وولایت فقیه را مورد تعرض خود قرارداده اند .


با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان
آخرین مطالب