Montauk project
(مخوف ترین و بزرگترین پروژه آمریکا از گذشته تا امروز)
سلام به همه ی دوستان عزیزم قبل اینکه بریم سراغ این مطلب زیبا که واقعا خیلی براش زحمت کشیده شده اول تشکر میکنم از گروه پژوهشگران جوان دوستان همیشه همراه من که با کلی تلاش فراوان به مطالب جالبی رسیدیم که برای شما دوستان میگذاریم و امیدواریم لذت کافی ببرید و ما را در این امر یاری کنید تا این پروژه عظیم را به پایان برسانیم.
پروژه مونتیاک چیست؟
پروژه مونتیاک دارای فاز های اجرایی زیادی است که از سال 1930 تا 1984 میلادی را دربر می گیرد و از سال 1984 به بعد در شکلی دیگر به نام پروژه هارپ ادامه می یابد:
فاز اول: در قالب پروژه فیلادلفیا (ساخت دستگاهی برای مخفی کردن یا همون نامرئی کردن تجهیزات جنگی از رادار دشمن) با مدیریت نیکولا تسلا و بین سالهای 1930 تا 1943 میلادی (تو این پروژه یه سفر در زمان ایجاد شد و جالب اینجاست که این دانشمندها توقع این کار رو داشتند!!) بحث امکان سفر در زمان رو تو قسمت های بعد توضیح میدم!
فاز دوم: پروژه رادیو سوند (ساخت دستگاه کنترل کننده آب و هوا) با مدیریت ویلهلم رایش در سال 1947 میلادی
فاز سوم: پروژه فونیکس 1 (ساخت دستگاهی برای خواندن امواج مغزی انسانها) با مدیریت فون نویمان بین سالهای 1948 تا 1968 میلادی
فاز چهارم: پروژه فونیکس 2 (کنترل ذهن انسان) با مدیریت فون نویمان بین سالهای 1968 تا 1971 میلادی
فاز پنجم: پروژه فونیکس3 (ساخت دستگاه تقویت کننده ذهنی و سفر در زمان) با مدیریت فون نویمان بین سالهای 1971 تا 1984
فاز ششم پروژه هارپ(شناسایی قابلیت های امواج الکترومغناطیس) از سال 1984 تا هم اکنون
البته توضیحاتی که من اینجا میدم فقط مربوط به پروژه فیلادلفیا و پروژه فونیکس 3 (پروژه فرعی مونتاک) و بعد با پروژه هارپ پیوند خورده هستش.!!
پروژه اسرار آمیز فیلادلفیا و تونل زمانی که همچنان فعال است:
پروژه فیلادلفیاPhiladelphia Experiment یا ”پروژه رنگین کمان” یکی از آزمایشات مخفی آمریکا در سال ۱۹۴۳برای ساخت دستگاهی برای مخفی کردن تجهیزات جنگی از رادار دشمن انجام داد ولی در کل باعث ایجاد شدن تونل زمان و مکان بود!!!این آزمایش به طرز وحشتناکی پایان یافت و اگرچه اثرات آن هنوز در نقاط اطراف بندر فیلادلفیا دیده می شود نیروی دریایی آمریکا که مسئول این پروژه بود همچنان آن را انکار می کند.آزمایشی که در فیلادلفیا صورت گرفت بعدها به طرز اسرار آمیزی با پروژه مشابهی به نام ” پروژه فونیکس 3” در سال ۱۹۸۳ پیوند خورد و حتی پای انسانهای عصر آینده و گذشته و حتی بیگانگان را به میان کشید.پیش از جنگ و در طول جنگ جنگ جهانی دوم نیروی دریایی آمریکا دست به آزمایشاتی برای نامرئی کردن کشتی ها و هواپیماها زد.این نامرئی کردن به گونه ای بود که رادارها دیگر قادر به ردیابی این وسایل نباشند و به این منظور کل جرم وسیله مورد نظر باید کاملا وارد بعد دیگری از زمان-فضا می شد تا جرم آن قابل ردیابی و بمباران شدن نباشد.تحت نظر بزرگترین فیزیکدانان قرن از جمله “نیکلاس تسلا” و “ جان فوون نیومن” این پروژه در مساحتی بیش از ۵۰ هکتار در کنار بندر فیلادلفیا شروع به کار کرد.
حالا یه کم در مورد نیکولاس تسلا (واحد میدان مغناطیسی فیزیک از روی اسم همین دانشمند تعیین شده!!)
نیکلاس تسلا زندگی اسرار آمیزی در میان امواج الکترومغناطیسی داشت و زندگی پر از راز او و مرگ جعلی اش توسط دولت آمریکا بسیار شک برانگیز است.
در حالیکه اعلام شد او در سال ۱۹۵۷ مرده است جسدش به هیچ کس نشان داده نشد و شاهدان عینی او را در سال ۲۰۰۱ نیز زنده دیده اند در حالیکه همچنان دست به آزمایشات غیر قابل بخشش و قربانی کردن انسانها می زند.
چون این پروژه با فونیکس 3 پیوند میخوره و مدیریت اون رو جان فوون نیومن بر عهده داره یه صحبت کوچکی هم از این دانشمند میکنم.
جان فوون نیومن:همکار تسلا که دستیار تسلا در پروژه فیلادلفیا ومدیر پروژه فونیکس 3 بود.
بیش از ۴۰۰ دانشمند یهودی آلمانی هم روی پروژه فیلادلفیا کار می کردند که انیشتن نیز در میان آنها بود!!!
در آزمایشات اولیه با کمک دستگاههای بسیار عجیبی که تسلا ساخته بود تیم پژوهشی قادر بود وسایل کوچکی مثل میز و صندلی را ناپدید کند به بعدی ناشناخته وارد کند و سپس آنها را بازگرداند.این آزمایشات پیش از آغاز جنگ جهانی دوم آغاز شده بود و کاملا واضح است که جنگ جهانی دوم پیش بینی شده و با برنامه ریزی قبلی صورت گرفته بود.در این میان تعداد کثیری از یهودیان آلمان و آمریکا مخارج این پروژه عظیم را می پرداختند!بعد از آزمایشات اولیه که تحت فرمان نیروی دریایی آمریکا صورت می گرفت تصمیم بر آن شد که تعدای حیوان از جمله گوسفند و بز را در داخل یک کشتی قرار دهند و آن را به بعد دیگری بفرستند.این حیوانات داخل قفسهای فلزی و در عرشه کشتی بودند. کشتی برای چند دقیقه کاملا ناپدید شد ولی وقتی برگشت تعدای از حیوانات گم شده بودند و بقیه هم آثارسوختگی روی بدنشان دیده می شد.قرار بر این شد که تا کامل شدن پروژه هیچ انسانی مورد تست قرار نگیرد.
ولی با این حال در ۱۲ آگوست ۱۹۴۳ کشتی USS Eldridge با تمام خدمه اش مورد تست قرار گرفت!!!
ملوانان خبر نداشتند که چه اتفاقی قرار است بیفتد.دستگاهها شروع به کار کردند و کلید ها زده شدند. کشتی با کلیه مردان داخلش ناپدید شدند.تا چهار ساعت بعد که دوباره در بندر فیلادلفیا ظاهر گشتند. شاهدان ماجرا گزارش می دهند که یک هاله سبز فسفری تمام کشتی را احاطه کرده بود.خدمه کشتی در آتش می سوختند.تعدادی دیوانه شده بودند.تعدادی دچار حمله قلبی بودند.تعدادی در بدنه و دیوارهای کشتی ذوب شده بودند و زنده جان می دادند.بقیه خدمه مرده بودند.گزارشات نیروی دریایی حکایت از این دارد که چند ملوانانی که زنده مانده بودند در عرض چند هفته در جلوی چشم حاضران ناپدید شدند. ( یا بخار شدند یا به بعد دیگری انتقال یافتند).
سوال این بود که در این چهار ساعت کشتی به کجا رفته بود؟ دو بازمانده ای که در این کشتی حضور داشتند ادعا می کنند که در این چهار ساعت کشتی در یک تونل زمانی ۴۰ ساله وارد شده بود.یعنی از سال ۱۹۴۳ به سال ۱۹۸۳ و دقیقا در زمان آزمایش مشابهی به نام ” پروژه فونیکس 3” وارد شده بود.چرا و چگونه؟معتقدند که بیگانگان یعنی فضاییان در این میان نقشی فعال داشته اند.اگرچه گزارشات حضور چندین کشتی فضایی از انسانهای آینده را نیز در زمان این آزمایش تایید می کنند .قضیه از این قرار است که ۴۰ سال بعد از آزمایش فیلادلفیا همان دانشمندانی که نامشان ذکر شد دست به آزمایش مشابه دیگری در مکانی نزدیک فیلادلفیا زده بودند.
نام این پروژه در پرونده های نیروی دریایی ” پروژه فونیکس 3” است. کشتی ای که در سال ۱۹۴۳ ناپدید شده بود در تونل زمان به سال ۱۹۸۳ و در زمان انجام پروژه فونیکس 3 جهش کرده بود.در این میان دو نفر از خدمه به نامهای “دانکن” و ” بیلک” از کشتی بیرون پریدند و در سال ۱۹۸۳ باقی ماندند در حالیکه خود کشتی و سایر خدمه به سال ۱۹۴۳ بازگشت و تمام آنها جان باختند.این دو بازمانده عضو خدمه نیروی دریایی نبودند بلکه دو محقق و دانشمند فیزیکدان و از دوستان “جان فون نیومن” و “نیکلاس تسلا” بودند که به هر دلیلی آن روز در عرشه کشتی Eldridge حضور داشتند و در زمان مناسب به ۴۰ سال در آینده سفر کردند. طبق گزارشات خودشان ” جان فون نیومن” دو قایق نجات را از پیش برای گرفتن آنها از آب آماده کرده بوده است!!!بیلک می گوید” وقتی ما را از آب گرفتند و پیش فون نیومن بردند او پیر شده بود و به ما گفت که چهل سال است منتظر رسیدن شما هستم”!!!! مشخص است که این سفر ۴۰ ساله در زمان با موفقیت و همانطور که این دانشمندان پیش بینی کرده بودند انجام شده است. به گفته ” دانکن” و ” بیلک” یک نفر سوم هم همراه آنها بوده است ولی به سبب اشتباهی که در ساعت زمانی او اتفاق افتاده بود پس از ورود به سال ۱۹۸۳ او در هر ساعت به اندازه یک سال پیر می شد و ظرف چند روز مرد.
دانکن و بیلک هم اکنون در نیویورک زندگی می کنند و چند مصاحبه خصوصی بدون ذکر نام انجام داده اند. به گفته ایشان این اولین باری نبوده که سفر در زمان صورت گرفته است.” دانکن” با دادن مشخصات و مدارک بسیاری ثابت کرده است که برای سفر در زمان تنها به سه وسیله نیاز است و بعد از گشوده شدن تونل به هر زمانی امکان سفر هست.نیازی به لباس مخصوص یا هیچ گونه امکانات عجیب و غریب نیست.این وسایل و آنتها هم روی زمین و هم مایلها زیر زمین در “مونتاک” کشیده شده اند.
به گفته دانکن یک تیم ۲۰ نفره به همراه او به آینده و سال ۶۵۳۵ میلادی فرستاده شدند.آنجا سکنه ای دیده نشده بوده.آنها در میدانی عظیم که یک مجسمه غول آسا از یک اسب طلایی در وسط آن قرار داشته دیدن کردند. بنا براین اظهارات این آزمایش بارها تکرار شده و هر بار آنها در همین مکان وارد شده بودند گویی که جای دیگری در سال ۶۵۳۵ وجود ندارد!!!!(این تصویر پوستر همون اسب طلایه!!!)
همچنین گزارش می دهند که در زمان آزمایشات آنها چند کشتی فضایی بر فراز مونتاک پدیدار شدند که قصد هیچ نوع دخالتی نداشتند فقط مشاهده می کردند. متاسفانه تونل زمانی که ایجاد شده بود یکی از این یوفوها(سفینه فضایی) را به داخل خودش کشید و به سال ۱۹۴۳ انتقال داد.در این شرایط افرادی که در سال ۱۹۴۳ بودند یوفو را یافتند.به گزارش ” دانکن” چند یوفویی که در سال ۱۹۸۳ بودند از آینده آمده بودند تا کارها را زیر نظر داشته باشند.همچنین اطلاعات فوق العاده سری در مورد سفر در زمان به دانشمندان آن زمان ارائه دهند!!!
تونل زمانی که در بندر مونتاک فعال است سبب اتفاقات غیر منتظره و عجیبی شده است که حتی مردم عادی هم آن را مشاهده کرده اند. از آن جمله است یافته شدن جسد هیولا یا موجود افسانه ای در سواحل مونتاک است!!!
با توجه به جریان داشتن سفرهای زمانی و آزمایشات بسیاری که در این بندر رخ می دهد کاملا طبیعی است که تونلی در ماقبل تاریخ یا در زمان باستان گشوده شده باشد و این هیولا از آن زمان به این زمان پرتاپ شده است.
اون موجودي كه ديديد اگر فكر كنيد براي ما ايرانيها آشناست.اون موجود در سر ستونهاي تخت جمشيد وجود دارد!!!!
تازگي موجودي شبيه به اين در سواحل آمريکا پيدا کردند که دانشمند ها را بسيار متعجب کرده و آن ها هنوز پي تحقيقاتي در روي اين جانور عجيب و غريبند.اگر کمي به اين جانور دقت کنيد ميبينيد که اين جانور شباهت زيادي به سر ستون تخت جمشيد دارد.پس ميفهميم در آن زمان در خليج هميشه فارس اين موجود زندگي ميکرده که پس از مرور زمان نسل وي منقرض شده.از دندان هاي اين موجود عجيب و غريب معلوم است که او هم ميتواند يکي از سلطان هاي بزرگ دريا باشد ولي اندازه ي او بسيار کوچک تر از نهنگ و يا کوسه است. اين موجود به احتمال 99% در آب هاي خليج فارس هم زندگي ميکرده و حتما هم حيواني درنده و قوي بوده زيرا هخامنشيان در سنگ تراشي هاي خود هميشه نماد قدرت را کشيده اند مثل:شير،حيوان خيالي اي که از هر موجود قوي اي برداشت کرده اند ،حال هم اين موجود…..
در انتها چه برسر پروژه مونتیاک آمد :
این حرف هایی که در آخر این پروژه میزنم از دهن خود دانکن تو یکی از مصاحبه هاش تو آمریکا بیرون اومده!!دوست داشتین باور کنین و نداشتین باور نکنین(میدونم باور این یه کم مشکله ولی به نظر من ممکنه)!
پایان پروژه به روایت بازماندگان زمانی است که قفل زمانی در سال 1984 با سال 1943 میلادی بوجود آمد. دقیقا سالی که پروژه فیلادلفیا انجام شد.در سال 1984 تونل زمان و صندلی کنترل ذهن کاملا به بهره برداری رسید و افرادی در پروژه همانند دانکن کامرون از یافته ها احساس خطر نمودند و تصمیم به توقف پروژه گرفتند.دانکن کامرون که یک مدیوم بسیار قوی است(به افرادی که ادعا میشود دارای قدرتهای روحی خاص هستند و با قرار گرفتن در شرایط خاص میتوانند با ارواح ارتباط برقرار کنند(. و از صندلی کنترل ذهن استفاده می کند و هیولایی را در ذهن مجسم می نماید که بوسیله تقویت کننده ها در داخل مرکز پروژه مجسم می گردد و به ماده تبدیل می شود و سپس با استفاده از صندلی دست به تخریب پایگاه می زند و همزمان یک تونل زمان به گذشته را باز می نماید تا به عقب برگردند و از ساخت صندلی کنترل ذهن در سال 1979 جلوگیری نمایند. منطقه عملیاتی ویران می گردد و هرگز دوباره ساخته نشد و افرادی که در پروژه دست داشتند را دچار نوعی از دست دادن حافظه کردند. دستاورد های پروژه مونتیاک وارد فاز های جدیدی در دهه نود میلادی 1990 شد از جمله پروژه مخوف هارپ و سیستم های هیپنوتیزم و کنترل افکار.
پایان قسمت اول-با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
بدون شک شما عزیزان مقاله معروف و معتبر فراماسونری: دجال آخرالزمان را مطالعه کرده اید و دانستنی های فراوانی از ان کسب نموده اید . . . اما در این مطلب مستندی به نام “مستند فراماسونری دجال آخرالزمان نیست ” را که توسط سایت ردپا کلیپ تهیه شده است را برایتان قرار داده ایم تا شاید ردی بر این نظریه باشد.حتما این مستند جذاب را دریافت کنید ونظراتتان را درباره آن به ما اعلام نمایید !
(قسمت۱) – ۱۹مگابایت
(قسمت۲) – ۱۹مگابایت
(قسمت۳) – ۱۹مگابایت
(قسمت۴) – ۱۹مگابایت
(قسمت۵) – ۲مگابایت
دانلود در یک فایل کیفیت متوسط – ۱۸ مگابایت
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
بنا به درخواست کاربران در قسمت نظرات و ایمیل های دریافتی مبنی بر قرار دادن بیشتر کتب درباره یهود(صهیونیسم) و کابالا بر آن شدیم تا تعدادی کتب معروف و مهم دیگر را برای عزیزان قرار دهیم . کتاب بسیار مهم و جالب ” مسیحیت از واقعیت تا تحریف ” و کتاب ” شریعت آلیستر کرولی ” که در باره این کتاب که نام بردیم باید عرض کنیم این کتاب را به صورت پژوهشی مطالعه کنید . به علاوه چند کتاب دیگر هم برایتان قرار داده ایم که انشالله از این کتاب ها نهایت استفاده را ببرید . . .
دانلود یکجا
لینک مستقیم یا لینک غیر مستقیم
…
دانلود کتاب مسیحیت از واقعیت تا تحریف
لینک مستقیم یا لینک غیر مستقیم
…
دانلود کتاب شریعت آلیستر کرولی
لینک مستقیم یا لینک غیر مستقیم
…
دانلود کتاب چرا پروتکل های یهود جعلی است ؟
لینک مستقیم یا لینک غیر مستقیم
…
دانلود کتاب دنیا بازیچه یهود ( کامل)
لینک مستقیم یا لینک غیر مستقیم
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
بعد از استقبال از مطلب دانلود کتاب مخفی یهود ” کتاب نبوئت هیلد “ و درخواست های مکرر شما عزیزان همیشه همراه این سایت تصمیم گرفتیم چند کتاب من باب این موضوعات در سایت قرار دهیم که ۳ کتاب با فرمت پی دی اف را در ادامه مطلب برایتان قرار داده ایم . به زودی چند کتاب مهم و نایاب دیگر هم در سایت قرار خواهد گرفت . . .
دانلود یکجا
...
دانلود کتاب پیدایش کابالا
لینک مستقیم یا لینک غیر مستقیم
...
دانلود کتاب کابالا و پایانش
لینک مستقیم یا لینک غیر مستقیم
...
دانلود کتاب استر
لینک مستقیم یا لینک غیر مستقیم
...
دانلود کتاب یهود در قرآن
لینک مستقیم یا لینک غیر مستقیم
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
قسمت بیست و دوم مجموعه مستند “راز آرماگدون ۴: پروژه اشباح” که در جریان دوبار پخش این مجموعه از شبکه خبر سیما (از اواسط آذرماه تا اواخر اسفند ماه ۱۳۸۹) به دلیل رعایت پاره ای از مصالح سیاسی ، به نمایش درنیامده بود ، برای نخستین بار روی آنتن این شبکه جهانی تلویزیونی رفت. . .که در آن اسناد و مدارکی را درباره ریشه های خاندان آل سعود فاش کرد . . .
لارنس عربستان در پروژه اشباح
در این قسمت که عنوان “لارنس عربستان” دارد ، ضمن اشاره به ماموریت جاسوس مشهور انگلیسی، هامفری(همان مستر همفری) طی سالهای ابتدایی قرن هجدهم در خاورمیانه و برکشیدن عنصری به نام عبدالوهاب برای بنیانگذاری فرقه انحرافی وهابیت ، برای اولین بار به ریشه های خاندان آل سعود (حاکمان امروز عربستان سعودی) پرداخته می شود که برخلاف ادعای خود، براساس اعتراف شجره نویسان سعودی ، اصل و نسب آنها در واقع به یک فرد یهودی به نام “ابراهیم موشه” می رسد.
در اسناد این ارتباط که برای نخستین بار در این قسمت از مجموعه “راز آرماگدون ۴ : پروژه اشباح” مقابل دوربین تلویزیون قرار می گیرد، مشاهده می کنیم که در قرن نهم هجری مطابق با قرن پانزدهم میلادی ، شخصی به نام مانع احسایی(جد اول خاندان آل سعود) از قبیله یهودی “عنیزه”، زمینی را در نجد عربستان به دست آورده و بعد از او نوه پسری اش به نام موسی با جنگ و کشتار و غارت ، املاک بسیاری را برآن افزود. ابراهیم موسی یا ابراهیم موشه پسر موسی نقش مهمی در شکل گیری آل سعود داشت که نوه اش به نام مقرن سعود ، راس این خاندان به شمار می آید. مردخای ابراهیم موشه و فرزندانش با تغییر نام و انتخاب اسامی عربی ، خود را در میان مسلمانان جا زدند. از جمله اینکه با پرداخت مبلغ سی و پنج هزار جنیه مصری به محمد امین تمیمی ، مدیر کتابخانه های کشور سعودی در سال ۱۳۲۲ ، آل سعود و آل عبدالوهاب را به نبی اکرم (صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم) منسوب کردند!
در بخش دیگری از قسمت “لارنس عربستان” مجموعه مستند “راز آرماگدون ۴: پروژه اشباح” براساس شواهد و مدارک و اسناد معتبر نشان داده می شود که حاکمیت آل سعود و وهابی ها در سرزمین وحی که زمینه هایش از ۲ قرن پیش توسط هامفری و عبدالوهاب چیده شده بود ، در بحبوحه جنگ جهانی اول توسط توماس ادوارد لارنس(جاسوس نظامی ارتش انگلیس) عملی گردید. اسناد مذکور حکایت از آن دارد که لارنس براساس نقشه ای طراحی شده در کانون های صهیونیستی، همراهی فیصل(از سرکردگان آل سعود) را جذب کرده و او را وادار به همکاری با ژنرال ادموند آلنبی (فرمانده نیروهای انگلیسی در خاورمیانه) در هدایت شورش عرب ها علیه ترک های عثمانی با وعده برپایی امپراتوری عرب نمود. به این ترتیب حکومتی توسط لارنس در شبه جزیره عربستان برپا گردید که به عنوان یکی از متحدین استراتژیک امپراتوری جهانی صهیونیسم ایالات متحده آمریکا در سالهای بعد نقش مهمی را برای تجاوزات امپریالیسم آمریکا در منطقه خاورمیانه ایفا کرد.
…

...
از جمله این مدارک معتبر ، اسناد منتشره وزارت امور خارجه انگلیس در سال ۲۰۰۰ و همچنین نظر برخی محققین و پژوهشگران است که نشان می دهد لارنس، عامل شبکه جاسوسی صهیونیسم بین الملل بوده . در این اسناد آمده که رونالد استورس یهودی ، لارنس را با شبکه جاسوسی نیلی به ریاست آرونسون مرتبط کرد که در تاریخ معاصر از معروف ترین شبکه های صهیونیستی به شمار آمده است.
سند دیگری که در این قسمت به نمایش در می آید، مطلبی در یکی از شماره های سال ۲۰۰۶ روزنامه ایندیپندنت است که سر مارتین گیلبرت(مورخ یهودی انگلیسی تبار و کارشناس معروف درخصوص مسائل اسراییل و هلوکاست) قصد دارد در کتابی براساس اسناد و مدارک معتبر اثبات نماید، توماس ادوارد لارنس بر این اعتقاد بوده که اعراب تنها در صورت ایجاد یک سرزمین اسراییلی میتوانند برای خود موقعیتی دست و پا کنند. گیلبرت در گفتگو با روزنامه جروزالم (اورشلیم) پست می گوید:
…
…
“… یک نکتهی جالب توجه از منظر اسراییلیها فردی به نام لارنس بوده…کسی که از اعراب حمایت و برای ایجاد سرزمین مستقل عربی در دهه ۱۹۲۰ تلاش بسیار کرد. او فردی بود که در عکسها و تصاویر همواره ردایی مخصوص عربها به تن داشت. حال یک مساله جالب که شما در کتاب بعدی من خواهید دید این است که لارنس عربستان اساسا صهیونیستی جدی بوده است…”
گیلبرت می افزاید: “…بررسی برخی یادداشتهای لارنس که در مرکز اسناد و اوراق ملی انگلیس موجود است نشان میدهد او از خواست صهیونیستها حمایت میکرده است. به طور مثال لارنس که در سال ۱۹۲۰ برای وینستون چرچیل کار میکرده ، به وضوح اعلام داشت که باید اراضی فلسطینی از کرانههای دریای مدیترانه تا رود اردن تحت عنوان سرزمین ملی یهودیان به رسمیت شناخته شود…”
از جمله تصاویری که برای اولین بار در بخش “لارنس عربستان” مجموعه “راز آرماگدون ۴: پروژه اشباح” از تلویزیون پخش می شود ، عکس های هامفری و عبدالوهاب ، عکس های اجداد خانواده آل سعود از جمله مقرن سعود و همچنین شجره نامه این خاندان ، تصویری منحصر به فرد از خرابی قبور ائمه (علیه السلام) در بقیع به دست وهابی ها ، تصاویری از آرونسون و شبکه صهیونی نیلی (که لارنس به آنها وابسته بود) ، مارتین گیلبرت و مصاحبه تحقیقی اش با روزنامه جروزالم پست ( اورشلیم پست) درباره ارتباط توماس ادوارد لارنس به شبکه های صهیونیستی و همچنین تصویری دیدنی از بن لادن جوان که در کنار برژینسکی(مشاور امنیتی جیمی کارتر، رییس جمهور اسبق آمریکا) آموزش می بیند و عکس جالب دیگری از ملاقات سران طالبان با رونالد ریگان در کاخ سفید است.
لازم به ذکر است که بخشی از قسمت بیست و دوم مجموعه مستند “راز آرماگدون ۴: پروژه اشباح” به برآمدن فرقه های انحرافی همچون طالبان و القاعده از درون وهابیت و با حمایت مالی آل سعود و حامیان صهیونیست شان اختصاص دارد. (۱)
نگاهی به کتاب تاریخ «آل سعود» و روابط آن با «آل یهود» ، نویسنده ای که ترور شد . . .

بررسی تاریخ آل سعود از برخی ارتباطات پنهانی سران این خاندان قدرتمند با یهودیان حکایت دارد.کتاب «تاریخ آل سعود» در دهه های هفتاد میلادی قرن گذشته توسط «ناصرالسعید»،نویسنده سرشناس عربستانی به نوشته تحریر درآمد. وی به رغم اقامت خارج از عربستان سعودی، اما پس از چاپ و منتشر کردن این کتاب، با حمایت مالی مستقیم خاندان سلطنتی آل سعود، به دست مزدوران آل سعود ترور شد و جان باخت.
ناصرالسعید در کتاب هزارو چهل صفحه ای خود،به بررسی جوانب گوناگون تک تک اعضای خاندان آل سعود از نظر فساد و انحرافات اخلاقی پرداخته و در کنار آن نیز با تحقیق و پژوهش کامل،تلاش کرده یهودی بودن این خاندان را اثبات کند.ناگفته نماند زمان تألیف این کتاب به دلیل هم عصر بودن با دوران پادشاهی «ملک فهد بن عبدالعزیز»، نویسنده تلاش کرده بیشتر به آشکار کردن رسوایی های اخلاقی این پادشاه عربستانی بپردازد. ناصرالسعید، سی صفحه نخست کتاب خود را به بررسی شجره نامه خاندان «آل سعود» اختصاص داده و در پایان اثبات می کند که اصل این خاندان به یهودیان سرزمین حجاز و مدینه باز می گردد. السعید در ادامه کتاب خود چگونگی حمایت یهودیان از جنبش «محمد بن عبدالوهاب» را که تأسیس «اندیشه وهابیت» منجرشد، شرح می دهد. وی سپس مراحل قرار گرفتن رهبری دینی در دست محمد بن عبدالوهاب و در کنار آن واگذاری رهبری سیاسی عربستان سعودی به خاندان «آل سعود» که توسط یهودیان طراحی و به اجرا درآمد را توضیح می دهد. نویسنده این کتاب که تلاش داشته هیچ بخشی ازجوانب و اقدامات «آل سعود» را از قلم نیندازد، در ادامه به جنایت و قتل عام های این خاندان علیه قبایل عربستانی می پردازد و برای اثبات گفته خود از برخی تصاویرو عکس های تاریخی که گویای واقعیت امربوده، استفاده می کند. در ادامه این کتاب کمی نیز به ارتباط تنگاتنگ و عمیق خاندان سلطنتی عربستان سعودی با انگلیس ها درقرن گذشته میلادی پرداخته شده است.ناصرالسعید در کتاب خود هم چنین به ارتباط نزدیک، اما محرمانه میان خاندان «آل سعود» با «بن گوریون» بنیانگذار رژیم اسرائیل پیش و پس از راه اندازی این رژیم اشاره کرده و بیان می کند: بن گوریون برای تأسیس رژیم مورد نظر خود، مورد حمایت مستقیم «آل سعود» قرار گرفت.
…
…
تصویری که روی جلدکتاب «تاریخ آل سعود» دیده می شود، عکس ملک فهد بن عبدالعزیز آل سعود، پادشاه سابق عربستان در جوانی را نشان می دهد که در کنار وی، یک زن روسپی قرار گرفته و ملک فهد با قرار دادن دست خود در برابر صورت، تلاش دارد تا چهره اش در تصویر مشخص نشود. نویسنده بر بالای عکس نیز با هدف طعنه زدن به خاندان «آل سعود» سوره البقره ، آیات ۲۰۴ تا ۲۰۷ نوشته است: از مردم کسانی در این دنیا هستند که سخنشان مورد پسند تو قرار می گیرد،اما خداوند بر آنچه در قلبشان هستند و چون از نزد تو دور شوند، کارشان فساد و فتنه است و می کوشند تا حاصل خلق را به باد فنا دهند و نسل بشر را قطع کنند و خداوند فساد مفسدان را دوست ندارد و اگر به آنان گفته شود تقوا پیشه کنید، غرور و خودپسندی آنان را به بدکاری برمی انگیزد تا نصیحت نشوند،جهنم آنان را کفایت کند که بسیار آرامگاه بدی است. (۲) (۳)
…
ملک فهد و شرب خمر
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
پروتکل شماره یک:
- مىخواهیم فارغ از هرگونه لفاظى و عبارت پردازى و تنها از طریق مقایسه و استنتاج، حقایق محیط اطرافمان را مورد بررسى و مداقه قرار دهیم.
- مىخواهیم سیستمى را که ما در آن زندگى مىکنیم از دونقطه نظر یعنى از نظر یهودیها (صهیونیستها) و از نظر غیریهودیها (غیرصهیونیستها) مورد ارزیابى قرار دهیم.
- شمار انسانهایى که داراى غرایز بد و شیطانى هستند، برشمار کسانى که داراى غرایز خوب هستند، پیشى مىگیرد. لذا، براى آنکه بتوان بر انسانها حکومت کرد، باید به اعمال زور و خشونت و ترور توسل جست. هر انسانى مىخواهد دیکتاتور بشود، زور بگوید و اگر بتواند، رفاه و خوشبختى مردم را فداى خواسته ها و آمال خود گرداند.
- اما چه عواملى این جانور درنده را که اسمش انسان گذاشتهاند، از خشونت باز مىدارد؟
- از زمانى که حیات اجتماعى آدمیان آغازگشت، فشارها، رفتارهاى ظالمانه و حیوان صفتانه اى از سوى فرمانروایان باعث شد که توده هاى مردم تحت سلطه درآیند و مطیع فرمانروایان خود شوند. آنگاه با وضع قوانینى که در واقع همان چهره تغییریافته زور و تهدید هستند، آدمیان به زیر سلطه درآمدند و من در اینجا مىخواهم بگویم که طبق قانون طبیعت، « حق» یعنى اعمال زور و فشار.
- آزادى سیاسى تنها یک نظریه است نه یک واقعیت. لذا آدمى باید بداند که چگونه از واژه آزادى سیاسى براى فریب توده ها استفاده کند و سپس آن را براى درهم شکستن قدرت حزب حاکم بکارگیرد. البته اگر حزب حاکم قبلا” خود از چنین شیوهاى براى دستیابى به قدرت استفاده کرده باشد، بهتر مىتوان همین شیوه را در مورد او بکار برد. به کمک واژه به اصطلاح آزادى مىتوان همین شیوه را در مورد او بکار برد. به کمک واژه به اصطلاح آزادى مىتوان پایه هاى حزب حاکم را سست و لرزان ساخت و بىاعتباریش را به توده مردم نشان داد. از آنجا که توده ناآگاه نمىتواند حتى یک روز هم بدون راهنما و رهبر هدفهایش را خود راهبرى نماید، لذا به آسانى رهبرى حزب جدید را مىپذیرد و بدینسان رژیم قدیم جاى خود را به رژیم جدید مىدهد.
- هنگامى که ما به قدرت رسیدیم، یعنى قدرت را از چنگ فرمانروایانى که با استفاده از واژه آزادى بر مردم حکومت مىکنند، خارج ساختیم، طلا جاى قدرت را خواهد گرفت. بنیاد نهادن حکومت براساس آزادى غیرممکن است. زیرا کسى نمىتواند آزادى را در متعارف و متعادلترین نوع آن بکارگیرد. اگر صرفاً براى مدت کوتاهى مردم را در اداره امور خویش آزاد بگذاریم تا هر کس فرمانرواى خویش بشود، دیرى نخواهد پایید که انسجام امور از هم گسیخته مىشود و مردم دست به کشتار همدیگر مىزنند و از دولت چیزى جز تلى خاکستر به جاى نخواهد ماند.
- خواه دولتها در اثر ضعف داخلى متلاشى شوند و خواه در اثر چیرگى دشمنان خارجى از بین بروند، سرانجام زیر نفوذ ما قرار خواهند گرفت. زیرا سرمایه، که به مثابه ریسمان محکمى است، در دست ماست. دولتهایى که به این ریسمان محکم چنگ نمىزنند، سقوطشان حتمى خواهد بود.
- آنهایى که آزادمنشانه مىاندیشند، ممکن است به سیاستى که ما در بالا خطوط اصلى آن را ترسیم کردیم، ایراد بگیرند و آن را غیراخلاقى تلقى کنند. ولى در پاسخ ایراد آنها، ما این سؤال را مطرح مىکنیم:
اگر هر دولتى دو نوع دشمن داشته باشد و براى از بین بردن دشمن خارجى به او اجازه داده شود که براى نابودى دشمن از هر روشى استفاده کند، یعنى مثلا” دشمن را غافلگیر کرده و شبانه به اردوگاه او بزند و او را در هم بکوبد آنگاه این عمل را روش غیراخلاقى مىنامید؟ به همین قیاس نابودى دولتهاى حاضر به دست ما که مخرب رفاه عمومى هستند، عملى غیراخلاقى تلقى مىشود؟
- آیا آدم معقولى پیدا مىشود که فکر کند مىتوان از طریق بحث و استدلال با مردم عامى که قدرت استدلالشان سطحى است، کنار آمد؟ کنار آمدن با توده مردم فقط با دست گذاشتن روى عواطف و اعتقادات آنها مقدور و ممکن است. اگر بخواهیم با این دسته از مردم که فهم سیاسى ندارند، از طریق استدلال و بحث کنار بیاییم، جز آنکه تخم هرج و مرج را بپاشیم کار دیگرى نمىتوانیم بکنیم.
- میان سیاست و اخلاق هیچگونه وجه اشتراکى نیست. فرمانروایى که متکى به اخلاق باشد، نمىتواند سیاستمدارى کار کشته و ماهر از آب درآید و نتیجتاً پایه هاى قدرت سیاسى او متزلزل خواهد گشت. آنهایى که مىخواهند گام در وادى سیاست بگذارند، باید هم نیرنگ باز باشند و هم بتوانند دیگران را متقاعد کنند. صفاتى چون درستکارى و راستگویى خطرى بزرگ براى سیاست بشمار مىروند. زیرا چنین صفاتى شدیدتر از هر دشمنى، فرمانروا از اریکه حکمرانى به زیر مىکشند. البته فرمانروایان جوامع غیرصهیونیست باید چنین صفاتى را دارا باشند تا هر چه زودتر از پاى درآیندو تسلیم ما شوند. ولى در نظام سیاسى جوامع صهیونیستى، قیودات اخلاقى نباید وجود داشته باشد.
…
…
حق یعنى زور
- به اعتقاد ما حق یعنى اعمال زور. واژه حق واژهاى ذهنى است که به هیچ وجه جنبه عینیت به خود نمىگیرد. در نظام سیاسى ما حق این چنین تعبیر مىشود: هر آنچه را که مىخواهم به من بده زیرا من از تو قوىترم. نیازى نیست که ثابت کنم حق از آن کیست.
- حق از کجا شروع مىشود و به کجا ختم مىشود؟
- در هر دولتى که قدرت به طور نامطلوبى سازمان یافته باشد، قوانین و مقررات، اعتبارشان را از دست داده، دستخوش طوفان حوادث مىشوند و سرانجام لیبرالیسم پدید مىآید. طبق قانون حکومت اقویا، باید تمام مقررات و قوانین را متلاشى سازیم و براى آنهایى که داوطلبانه از لیبرالیسم دست کشیدهاند و تسلیم ما شدهاند، منجى شویم.
- در شرایط کنونى که تمام قدرتهاى جهان داراى پایه هاى لرزانى هستند، قدرت سیاسى ما داراى پایه هاى استوارى است. زیرا وجود آن محسوس نیست. زمانى قدرت ما تجلى خواهد کرد که هیچگونه خطرى آن را تهدید نکند.
- قدرتهاى سیاسى جهان به سبب اعمال لیبرالیسم دچار مشکلات شدیدى هستند. وظیفه ما این است که فارغ از اینگونه مشکلات، به فکر پىریزى حکومت آینده خود باشیم. ما باید در طرحهاى خودبیشتر به ضروریات فکر کنیم تا به اخلاقیات و بیشتر به هدفها توجه داشته باشیم تا به وسیله ها.
- اکنون طرحى در پیش روى داریم که خطوط اصلى سیاست آینده مان را مىخواهیم از متن آن استخراج کنیم. این طرح به ذکر عواملى که حاصل چند قرن اندیشه و کار آدمى را به هدر دادهاند، مىپردازد. لذا ما نمىتوانیم نقش این عوامل را نادیده بگیریم.
- براى آنکه سیاستمان عملکرد رضایت بخشى داشته باشد، نخست باید توده مردم را بشناسیم و به سستى اندیشه، عدم درک و عدم توجه آنها به رفاه خویش پى ببریم. باید بدانیم که قدرت توده مردم قدرتى نامعقول است. کسى که از احوال توده مردم اطلاعى ندارد، نمىتواند آنها را اداره کند. و نیز کسى که دانش سیاسى نداشته باشد، حتى اگر خیلى هم تیز هوش باشد نمىتواند توده ناآگاه را رهبرى کند و سرانجام جامعه را به پرتگاه سقوط سوق مىدهد.
- تنها کسانى که از همان اوان خردسالى براى رهبرى تربیت مىشوند، مىتوانند به مفهوم کلماتى که از الفباى سیاست تشکیل شدهاند، پى ببرند.
- اگر افرادى را که از دانش سیاسى بهره ندارند، بر سر کار آوریم، دیرى نمىپاید که در اثر اختلاف میان احزاب، قدرت را از دست داده سقوط مىکنند. آیا مىتوان اداره امور یک جامعه را به افرادى که صرفاً به منافع خود توجه دارند و هنگام رسیدگى به امور، به منافع خویش فکر مىکنند محول کرد؟ آیا اینگونه افراد مىتوانند از خود در برابر دشمن دفاع کنند؟ اگر تصور کنیم که در میان توده مردم کسانى یافت مىشوند که توانایى اداره امور جامعه را دارند، در آن صورت هماهنگى امور سیاسى را بر هم زده ایم و اجراى برنامه ها را دشوار ساخته ایم.
ما ستمگریم
- تنها به یارى یک فرمانرواى مستبد و سختگیر مىتوانیم طرحهایى را که در پیش داریم به مرحله اجرا درآوریم و میان دستگاههاى مختلف دولت که به مثابه یک ماشین عمل مىکند، نوعى هماهنگى برقرار کنیم. لذا مىتوان چنین نتیجه گرفت که مناسبترین نوع حکومت براى یک کشور، حکومتى است که در آن قدرت به یک نفر تفویض بشود. بدون وجود یک حکومت مطلقه مستبد، تمدن نمىتواند به حیات خود ادامه دهد. و این تمدن تنها به وسیله رهبران و نخبه ها بارور مىشود نه به وسیله توده هاى ناآگاه. توده مردم وحشى است و توحش خود را در هر موقعیتى نشان مىدهد. هنگامى که توده ها آزادى به دست آوردند آزادى به صورت هرج و مرج که خود اوج توحش است جلوه گر مىشود.
- اعتیاد به الکل و افراط در نوشیدن نوشابه هاى سکرآور، مشکلى است که پس از اعطاى آزادى در میان غیریهودیها رواج پیدا مىکند. بر ما یهودیها لازم است که در چنین مسیرى گام برنداریم. مردم غیریهودى از همان آغاز جوانى به وسیله عوامل ما بىبندوبار و بدون اخلاق بار مىآیند. عوامل ما عبارتند از معلمان سرخانه، خدمتکاران، منشىها و زنانى که در خانه هاى ثروتمندان بچه دارى مىکنند. به کمک زنان یهودى مردان غیریهودى را در عشرتکده ها و محلهاى عیاشى به فساد اخلاقى مىکشانیم و آنها را از جاده عفت و پاکدامنى منحرف مىسازیم. من این جامعه را که به دست زنها به فساد کشانده مىشود، جامعه زنان نام مىنهم زیرا در فساد و تجمل پرستى دنباله رو دیگرانند.
- دولت ما به جاى آنکه ترس از جنگ را در مردم ایجاد کند، از طریق اعدامهاى ظاهراً قانونى مخالفان را از سر راه برمىدارد و با ایجاد چنین ترسى خود به خود مردم را وادار به تسلیم مىکند. زیرا بىرحمى و سنگدلى در مجازات موجب ثبوت و استحکام دولت است. به نام انجام وظیفه و با اعمال مجازاتهاى شدید و بىرحمانه مىتوانیم دولتها را هم وادار کنیم که بدون قید و شرط تسلیم ما شوند.
- منطق ما زورگویى و متقاعد کردن است. در مسایل سیاسى، تنها زور است که پیروز مىشود به ویژه اگر رهبران سیاسى بتوانند آن را مخفیانه اعمال کنند. اگر فرمانروایى نمىخواهد تسلیم دیگران شود، باید با خشونت و نیرنگ به متقاعد کردن دیگران که از اساسىترین اصول حکومت هستند، متوسل شود. تا زمانى که غیریهود مانع رسیدن ما به هدفهایمان باشند باید فساد، خیانت و رشوه خوارى را رواج دهیم. اگر چپاول کردن اموال مردم منجربه تسلیم شدن آنها در برابر حکومت بشود، نباید در انجام این کار تردیدى به خود راه دهیم.
…
…
ما به آزادى خاتمه مىدهیم
- اگر به تاریخ گذشت نگاهى بیفکنیم، درمىیابیم که ما نخستین قومى بودیم که نداى آزادى، برابرى و برادرى را سردادیم. این کلمات بعدها به وسیله مردم غیریهودى، احمقانه و طوطىوار تکرار شدند و ناآگاهانه خود را گرفتار ساختند و آزادى را که در برابر فشارهاى توده ناآگاه چون سد محکمى بود، از بین بردند. خردمندان غیریهودى نمىتوانند خود را از مطلق گرایى و ذهنیت و عالم تجرد بیرون آورند و واقعیات را مورد قبول قرار دهند. آنها هیچگاه متوجه تضاد موجود میان آنچه مىگویند و آنچه عمل مىکنند، نمىشوند. آنها متوجه نمىشوند که افراد داراى استعدادها، قابلیتها و شخصیتهاى متفاوتى هستند. آنها باور نمىدارند که توده مردم کور و ناآگاه است. آنان باور نمىدارند، کسى که از میان توده مردم برخیزد نمىتواند رهبر بشود. آنها نمىپذیرند که استعداد رهبرى در میان یک تبار از پدر به فرزند منتقل مىشود. آنان با نادیده گرفتن چنین حقایقى برخلاف موازین طبیعت گام برداشتند و ما مىبینیم که مسأله ارثى بودن رهبرى، به دست فراموشى سپرده شده و همین امر هم باعث شده است که ما روز به روز به موفقیت نزدیکتر شویم.
- اشاعه کلماتى چون آزادى، برابرى و برادرى در چهارگوشه دنیا به ما نسبت داده مىشود. ما باید از عواملمان که ناآگاهانه پرچممان را با شور و شوق فراوان برافراشته اند، سپاسگزار باشیم. مىدانیم که کلمات مذکور در طول تاریخ همچون آفتى رفاه، صلح، آرامش، همکارى و اساس حکومت غیر یهودیان را نابود کرده اند. البته بعداً یادآور خواهیم شد که عوامل دست نشانده، ما چگونه به پیروزى نهائى ما کمک خواهند کرد یا این امکان را مىدهند که ورق برنده به دست ما بیفتد. معناى این کلام آنست که در آینده خواهیم توانست هر نوع امتیازى را از جمله (اریستوکراسى)اشرافیت و سرمایه دارى( جوامع غیر یهودی) را چون سدى در برابر پیروزیمان قرار دارد، نابود کنیم و بر خرابه هاى اریستوکراسى غیریهود، اریستوکراسى خود را که مبتنى بر ثروت و رهبرى افراد تحصیل کرده است، بنا نهیم. باز یادآور مىشویم که دانش و ثروت دو شرط اساسى، براى تشکیل این اریستوکراسى هستند. ثروت را در اختیار داریم و دانش رهبرى را حکماى پیشین برایمان فراهم آورده اند.
- اگر در رابطه هایمان، دست روى حساسترین عصب ذهن آدمیان بگذاریم، خیلى زود به پیروزى خواهیم رسید و این اعصاب حساس ذهن آدمى، عبارتند از زراندوزى، مالپرستى و تنوع طلبى در ارضاء نیازهاى مادى هر یک از این خواسته ها به تنهائى مىتواند آدمى را تسلیم ما بکند.
- مجرد و ذهنى بودن مسأله آزادى، به ما کمک مىکند که به توده هاى مردم در سراسر دنیا بفهمانیم که دولتهایشان فقط ناظر خرج ثروتهاى مردم هستند و مىتوان دولتها را مانند دستکشهاى کهنه زود به زود عوض کرد.
- از آنجا که تغییر دادن رهبریهاى ممالک جهان مقدور و میسر مىباشد و از آنجا که مىتوانیم نقش بسیار مهمى در اینگونه تغییر و تحولات داشته باشیم، لذا برایمان آسان خواهد بود که اختیار انتصاب و انتخاب رهبران جهان را به دست گیریم.
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان

ناشر : انتشارات هنارس
چاپ اول ـ بهار ۱۳۸۵
هفتاد سال پیش از بعثت پیامبر اسلام (ص) کودکی مرموز بنام لحمان حطوفاه فرزند یکی از علمای پرهیزگار بنی اسرائیل بنام ربی پنحاس و زنی پاکدامن بنام راحیل متولد گردید و بلافاصله پس از تولد به سجده افتاد و لحظاتی بعد برخاسته و رو به مادرش کلماتی مبهم و بیمناک به زبان آورد.
پس از این ماجرا و با واکنش مادر کودک وی تا ۱۲ سالگی لب به سخن نگشود. جملات این کودک موسوم به کتاب نبوئت هیلد به اندازه ای سربسته و نامفهوم بود که حتی علماء و مفسرین یهود و اهل لغت عبری را دچار حیرت کرد.
البته این ابهام هفتاد سال پس از آن معنا پیدا کرد و نشان دادکه جملات لحمان بشارت ظهور پیامبر آخر الزمان و وقایع معاصر و بعدش بوده است، لکن علمای یهود بعضی مبهمات را بهانه قرار داده و علامات و بشارات روشنی که راجع به پیامبر بزرگ اسلام بود را مربوط به شخصی نا معلوم دانسته و این کتاب را متروک و در دسترس طالبین و حتی عوام یهود قرار نمی دهند.
اما در اثر عنایت خدای متعال یکی از علمای بزرگ یهود پس از تامل در آئین اسلام، مشرف به دین مقدس اسلام گردید و بر اثر یک اتفاق کتابی از کتب بنی اسرائیل بنام تبعید و میصوا، برای چاپ آماده می شد و از حسن تصادف نسخه صحیحی از کتاب نبوئت که به نظر علمای یهود آن زمان هم رسیده و بر صحت آن گواهی داده و مقدمه ای بر آن نوشته بودند، در آن موجود بوده این عنایت خدای متعال منجر به این گردید که سخنان ااهی آن کودک از پرده های ضخیم مرض ها و غرض ها بیرون آید. ولی باز علمای یهود از نشر آن جلوگیری نموده و فعلا در کتابخانه ها و نزد علمای یهود به نام کتاب متروکه و غیر معتمده نگهداری می گردد.
در این کتاب بخشی از بشارات کتب یهود در خصوص پیامبر آورده شده و سپس شرح مختصری از آیات کتاب نبوئت ذکر می گردد.
|
|
|


با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
این مستند از شبکه اول صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده است و به چرایی حمایت آمریکا از اسرائیل و چرایی تمایلشان به ویرانی مسجدالاقصا و تاریخچه ی تشکیل این باور می پردازد. در حقیقت این اثر را می توان مکمل خوبی بر سریال ظهور(The Arrivals) دانست و اطلاعات بسیار ارزشمند و مستندی در همان زمینه (فراماسونری و شیطان پرستی) به مخاطب ارائه می کند . . .
مطالبی کاملا مستند از آثار، معماری ها، معابد و دانشمندان بزرگی که در این باره تحقیق نموده اند و به بررسی آنچه امروز توسط این گروه منحرف برای جهان فراهم آورده شده است می پردازد.
یکی از قابل توجه ترین نکات این مستند آن است که سازنده فیلم از ابتدای تاریخچه ی به وجود آمدن این گروه تا به امروز به خوبی تمامی نکات مهم در این زمینه را تصویر سازی کرده است و با ارائه مستنداتی که خود مخاطب مستقیما با آنها سر و کار دارد نتیجه گیری نموده و پرده از بسیاری مسائل برمی دارد. امید است با دیدن این فیلم و انجام تحقیقات بیشتری پیرامون این مسئله – که ممکن است روزی همه ما را هم درگیر سازد خود را در مقابل خطرات ناشی از این اندیشه منحرف آماده کنیم و دیگران را نیز از این مهم با خبر سازیم.
شما نیز ما را در نشر این اثر ارزشمند همراهی کنید. . .
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
قسمت پنجم
قسمت ششم
قسمت هفتم
قسمت هشتم
قسمت نهم
قسمت دهم
قسمت یازدهم
قسمت دوازدهم
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
نایبالسلطنه عباس میرزا پسر فتحعلیشاه در دوران حاکمیت خود بر تبریز، شش نفر را روانه انگلستان کرد. این شش نفر عبارت بودند از: میرزا صالح شیرازی، میرزا جعفر مهندس، میرزا جعفر طبیب، میرزا رضا (مترجم فارسی ناپلئون بناپارت)، محمدعلی شاگرد قورخانه و میرزا حاجی بابا که خود در لندن مشغول تحصیل علم طب بوده است.
در میان این عده، میرزا صالح شیرازی، به خط خود سفرنامهای نوشته که از روز حرکت کردن از تبریز به همراه کلنل «میجر دارسی» به سوی روسیه و از آنجا به انگلستان تا روز بازگشت به استانبول و سپس ورود به ایران را روز به روز یادداشت کرده است. وی در این سفرنامه، تاریخ روابط روس و فرنگستان و شمهای از تاریخ ناپلئون و حمله به روسیه و حریق مسکو و غیره تا ایام توقف او در جزیرة سنت هلن برشتة تحریر کشیده است.
داستان تحصیل او و پنج تن از شاگردان ایرانی در لندن و اشکالات عجیب و غریبی که در راه پیشرفت کار ایشان بوجود میآمده است، براستی داستان غم فزائی است که تا کسی نخواند نتواند باور داشت.
میرزاصالح مذکور در ضمن داستان خود بوسیلة بعض رجال خیراندیش وارد در انجمن فراماسونها میشود، و خود در دو جای سفرنامة خود که به خط اوست باین موضوع تصریح کرده به تاریخ پنجشنبة بیستم رجب مطابق سیزدهم ماه مه ۱۲۳۳ هجری قمری مینویسد:
«… چون مدتها بود که خواهش دخول مجمع فراموشان را داشته فرصتی دست نمیداد تا اینکه مسترپارس، استاد اول فراموشان را دیده که داخل به محفل آنها شده باشم و قرارداد روزی را نمودند که در آنجا روم… روز ۲۰ رجب مطابق ۱۳ می به همراه مستر پارس و «دارسی» داخل به فراموشخانه گردیده شام خورده در ساعت یازده مراجعت کردم. زیاده ازین درین باب نگارش آن جایز نیست…»
باز در وقایع چهارشنبة ۱۳۲۳ (۱۳ نوامبر ۱۸۱۸) مینویسد:
«… در صحن کلیسا مستر هریس نامی را که بزرگخانة فراموشان بود و بنده را به دو مرتبه از مراتب مزبور رسانیده بود مرا دیده مذکور ساخت که یک هفته دیگر عازم ایران هستید و فردا فراموشخانه باز است اگر فردا شب به آنجا خود را رسانیدی مرتبة اوستادی را به تو میدهم و اگرنه ناقص به ایران میروی ـ خواستم زیاده در خصوص رفتن گفتگو کنم فرصت نشد…»
«… روز پنجشنبه مطابق چهارم نوامبر هنگام صبح از مهمانخانة مزبور سوار شده دو ساعت از ظهر گذشته وارد به لندن گردید و چون روزی بود که بنده بایست داخل به فراموشخانه شود، یک ساعت بعد از آن که در سه ساعت از ظهر گذشته باشد داخل به فراموش خانه شده و هفت ساعت از ظهر گذشته بعد از شام از فراموش خانه بیرون رفتم…»
پس در این صورت میرزا صالح نخستین کسی است که از ایرانیان وارد این جمعیت شده و به قراری که نوشتهاند همو اول کسی است که مطبعة حروفی وارد ایران کرده و خود او هم در سفرنامهاش اشاره به فرا گرفتن طریقة چاپ و مرکب سازی کرده و از خریداری اسباب و ابزار کار چاپ هم ذکری میکند.
و همواست که به عقیدة پروفسور براون در عهد محمد شاه نخستین روزنامة فارسی دایر کرده است و شنیدهام که اولین لژماسونی را هم او در ایران راه انداخته است.
(ماهنامه یغما جلد سوم (سال ۱۳۲۹) چاپ اسفند ۱۳۶۲)
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان
شاید از هنگامی که بشر در قرن ۲۱ خود را از مبانی اصیل الهی دور کرد و با پیشرفت روز افزون علم از معنویت فاصله گرفت و به مرز افسردگی رسید؛ بر آن شد که به دنبال معنویتی برود که ساخته خود او باشد تا در پس آن، دنیای ایدهآل را جستوجو کرده و به خوشبختی مورد انتظار خود دست یابد. اما . . .
در محیط اطراف ما نیز گاهی شنیده میشود که برخی افراد به دنبال خوشبختی خیالی خود به سمت عرفانهای خوش آب و رنگ اما پوچ کشیده میشوند. «فنگشویی» نیز یکی از مواردی است که در ایران طی چندین سال فعالیت، توانسته علاقهمندان را به سوی خود جذب کند، اما اینکه صحت و سقم فنگشویی تا چه میزان است، بررسی بیشتری را میطلبد که در این گزارش آن را پیگیری میکنیم.
* فنگشویی؛ خرافه یا واقعیت؟
در تعریف فنگشویی آوردهاند؛ به معنای باد و آب است، یک فلسفه و فن باستانی در چین است و برای پیدا کردن دکوراسیون مناسب و چیدمان درست اشیا در ساختمانهای مسکونی، تجاری، باغ و غیره استفاده میشود تا بهترین اثر را بر سلامتی، شادی، موفقیت، هماهنگی و به طور کلی انرژی مثبت چی داشته باشد. مهمترین چیزهایی که باید رعایت کرد، پرهیز از بینظمی و هرگونه انباشتگی، استفاده از رنگهای مناسب، خطوط منحنی، در نظر گرفتن جهتهای مناسب است، البته امروزه به طور رسمی در چین آن را خرافات میدانند.
هنگامی که به برخی فروشگاهای عرضه محصولات فنگشویی مراجعه میکنیم، با این جملات روبهرو میشویم: این اجناس باعث آمدن برکت به خانه شما میشود، این نشانها میتواند، رابطه شما را با همسرتان بهتر کند، این مجسمه شبها روح خود را در اتاق به حرکت در میآورد و انرژی آن را عوض میکند، اینکه چقدر یک مجسمه و یا نماد میتواند، با خود این رهآورد را به ارمغان بیاورد، سوالی است که شاید ذهن بسیاری را با خود مشغول کرده است.
برای بررسی اینکه چه مقدار از نشانها و نمادهای فنگشویی در بازار وجود دارد، به برخی از فروشگاههای مجسمهفروشی سر میزنیم.
خانم فروشندهای که سرتاسر مغازهاش با انواع و اقسام مجسمه پر شده است و در میان آنها مجسمه بودا و قورباغه سه پا نیز به چشم میخورد، در پاسخ به این سؤال که آیا مجسمه فنگشویی را در مغازه دارید، با حالتی تعجب گونه بیان میکند: فنگشویی چیست؟ مرد جوانی هم که خبری از نمادهای فنگشویی در مغازهاش نیست، انگار برای نخستین بار این واژه را میشنود و میپرسد: چه جور مجسمهای است؟
بالاخره در یکی از نقاط شمالی شهر مغازهای را یافتم که به طور فروش عمده نشانها و مجسمههای فنگشویی را به فروش میرساند. خانم م-ف درباره فعالیتش میگوید: حدود ۲۵ سال است که در کار فروش وسایل فنگشویی هستم و مردم به خوبی از این نمادها استقبال میکنند. بیشتر مشتریهایم را نیز خانمها تشکیل میدهند. وقتی از او درباره میزان اعتقادش به فنگشویی سؤال میشود در پاسخ میگوید: اعتقادی به فنگشویی ندارم و خرافهای بیش نیست!
خانم میانسالی به نام زهره ـ الف که برای خرید در مغازه حضور داشتـ نیز در پاسخ به این پرسش که چرا از مجسمه فنگشویی استفاده میکنید، میگوید: اصلاً نمیدانم فنگشویی چیست، من فقط برای زیبایی این مجسمه را خریدهام.
خانم دیگری که کنجکاوانه به صحبتهای ما گوش میداد با شور و هیجان خاصی میگوید: خانم! فنگشویی حقیقت دارد، از زمانی که من دکوراسیون خانهام تغییرات ایجاد کردم و از این مجسمهها استفاده کردم، زندگیام از این رو به آن رو شدهاست. از او پرسیدم با فنگشویی کجا آشنا شدید و پاسخ داد: در کلاس یوگا! مربی در خصوص نقش فنگشویی در تحول زندگی صحبت کرد و جزوهای هم برای آشنایی بیشتر به ما داد. با دو نفر دیگر در خارج از مغازه درباره فنگشویی سوال کردم، ابراز بیاطلاعی میکردند.
* ۶۰هزار تومان، هزینه دو روز کلاس آموزش فنگشویی!
برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص فعالیتهای انجام شده به منظور ترویج فنگشویی در جامعه ایرانی با کلاسهای آموزش «فنگشویی» تماس میگیرم؛ صدایی که متعلق به یک خانم جوان است، گوشی را بر میدارد و پس از اینکه مطمئن میشود از سوی یک آشنا تماس گرفتهام، هزینه شرکت در کلاسها را ۶۰ هزار تومان و به مدت دو روز اعلام میکند.
به مؤسسه دیگر که زنگ میزنم، منشی تا زمانی که خیالش از بابت معرف آسوده نمیشود، پاسخ نمیدهد. از او میخواهم اندکی از فنگشویی بگوید، منشی با کمی مکث میگوید: «علمی است که درباره چگونگی چیدمان لوازم منزل صحبت میکند». منتظر ماندم بیشتر توضیح دهد، ولی انگار چیز بیشتری نمیدانست، از او درباره سطح علمی استاد پرسیدم، فوری جواب میدهد: «استاد دارای مدرک دکترای روانشناسی هستند البته در حال حاضر ایران نیستند!».
این درحالی است که در سطح تهران و شهرستانها کلاسهای فنگشویی در سطح گسترده برگزار میشود و برخی از مسئولان برگزاری کلاسها با اعلام اینکه دارای مجوز هستند، فقط از افرادی که توسط آشناها معرفی شوند، ثبتنام میکنند.
اما بهراستی در فنگشویی چه چیزی مطرح است که اینچنین افراد را مجذوب خود کرده؟ فروش انواع و اقسام نمادهای آن در بازار، تشکیل کلاسها و تبلیغ فنگشویی در موتورهای جستوجو با ۹۵هزار و ۱۰۰ مورد، برای چیست؟ آیا بهراستی مردم بهشت گمشده خویش را یافتهاند؟ آیا دنبال منجی میگردند؟
برای درک بهتر موضوع مناسب است با برخی از نمادهای فنگشویی آشنا شویم.
* آشنایی با نمادهای فنگشویی
در فنگشویی در خصوص نشان دادن نحوه درست تقسیم انرژی از این نمادها استفاده میکنند که عبارتند از: «اژدها» سمبل انرژی «ینگ» و نشانه عنصر چوب و فصل بهار است و انرژی آن در سمت شرق یا سمت راست بنا قرار میگیرد. در مقابل اژدها، «ببر» دارای انرژی «یین» است و نشانه عنصر فلز. «لاکپشت» نیز نشان ثبات و استحکام قسمت پشتی زمین و بناست. «ققنوس سرخ» نیز در مقابل لاکپشت، حیوانی افسانهای بسیار فعال و همیشه در حال حرکت و پرواز، به عنوان سمبل آسایش مادی در زندگی است.
دیگر سمبلهای فنگشویی عبارتند از؛
درنا: سمبل عمر طولانی است، تصویر یا مجسمه آن در سمت غرب یا شرق قرار داده میشود.
اردک مندارین: نوعی اردک رسمی چینی است، این اردک نشانهای از شادی و خوشبختی در زندگی زناشویی است، نیروی «چی» ایجاد میکند که باعث میشود زوجین از پس هر مشکلی بر بیایند. برای این منظور باید دو عدد اردک را در گوشه شمال غربی خانه قرار داد یا در دورترین قسمت راست سالن پذیرایی یا اتاق خواب تا «چی» ازدواج و عشق را فعال کند.
نماد دو ماهی: نشانه دور کردن نیروهای شیطانی است و برای دفع بلا یا چشم زخم مورد استفاده قرار میگیرد، معمولاً آن را مقابل در ورودی نصب میکنند.
نیلوفر آبی یا لتوس: گیاه مقدس هندوهاست، اعتقاد بر اینکه داشتن آن در منزل بخت خوبی را به ارمغان میآورد.
گل صدتومانی یا پونی: نشانه اقبال بلند خصوصاً برای دختران دم بخت است.
پرتقال: مرکبات مخصوصاً پرتقال و لیمو سمبل طلا، پول و فراوانی هستند.
هلو: سمبل عمر طولانی و توام با سلامتی است.
ارکیده: سبل خوشاقبالی است.
انار: نشانه فرزندان متعدد است.
صدف مارپیچ: نشانه اقبال بلند در سفر است، آن را در اتاق نشیمن قرار میدهند.
خمره: به عنوان آرام کننده جریان چی در قسمتهای مختلف به خصوص نزدیک در ورودی استفاده میشود.
بادبزن: سمبل محافظت از خانه و دارایی است.
وزغ سه پا: سمبل برکت و ثروت است.
کریستال کوارتز صورتی: بهترین سمبل عشق و ازدواج در فنگشویی است.
در میان انواع نمادها با مجسمههایی چون سکههای چینی، سگهای فو، بادزنگ، اژدرلاک پشت، چی لین (اژدر اسب)، پاگودا (برج دانش)، گاو آرزو، صدف حلزون، بودای خندان، فیل، ماهی آروانا، کشتی بازرگانان، گلدان ثروت، نعل اسب، آینه جادو (پاکوا)، کدو قلیانی، پی یائو، گره اسرارآمیز و غیره روبهرو میشوید.
* فنگشویی با شاخصههای علمی فاصله زیادی دارد
اما آیا مجسمههای فنگشویی واقعاً از پس انجام چنین کارهایی بر میآیند؟ برای یافتن پاسخ این پرسش با حجتالاسلام والمسلمین حمیدرضا مظاهریسیف، رئیس مؤسسه بهداشت معنوی و مدیرگروه اخلاق و عرفان پژوهشگاه باقرالعلوم (ع) گفتوگو میکنیم.
وی میگوید: «فنگشویی» علم نیست، بلکه یک تطبیقی برای رویکردهای جهان و پدیدههایی که در جهان و نحوه ارتباطشان با همدیگر است، فنگشویی تفسیری از جهان، زندگی و جایگاه انسان در عالم و بعد مادی را مدنظر قرار میدهد و با قدمتی چندین هزار ساله جز باورهای چینی است، لذا دین نیست.
وی در خصوص اینکه باید با بررسی علمی و تجربی صحت یا سقم فنگشویی معلوم شود، بیان میکند: در گام اول اگر این کاربری و توصیههای عملی تائید شد، در گام دوم آن باید دید تفاسیری که از آن ارائه میشود، صحیح است یا نه، هرچند که تا کنون از نظر علمی فنگشویی ثابت نشده است.
رئیس مؤسسه بهداشت معنوی با اخطار اینکه اگر در معرفی معارف اصیل اسلام زودتر اقدام نشوند، ناخودآگاه موارد دروغین جای آن را پر میکند، ادامه میدهد: در اینجاست که نیاز به وحی و معصوم احساس میشود و هنگامی که گفته شود به سرچشمه علم الهی متصل است، مردم به راحتی آن را میپذیرند، لذا اینکه فنگشویی از خلال سالهای گذشته به ما رسیده و اینکه چقدر تغییر و تحریف کرده، نمیشود بهآن اعتماد کرد، اما چون نیازی را پاسخ میدهد، مردم از آن استقبال میکنند.
* فنگشویی درصدد تکرار باورهای اسلامی در قالب دیگری است
«مجید ابهری» عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی و پژوهشگر آسیبهای اجتماعی در پاسخ به اینکه از منظر اسلامی باید چه رویکردی به فنگشویی داشت، بیان میدارد: آثار مثبت محیط منظم، پاک و شاد بر روحیه انسان و رشد تعالی رفتار وی غیرقابل انکار است، با توجه به اینکه مکتب اسلام قبل از بروز پدیده فنگشویی تاکیدات مکرری بر پاک بودن محیط زندگی، تنوع آن، سادهزیستی و رعایت تعادل چیدمان در زندگی دستورات مؤکدی داشته و بر اساس فلسفه موجود در باور ما «دل هر ذره را که بشکافی، آفتابیش در میان بینی» تمام ذرات حیات به تعالی و تکامل در حرکت هستند.
وی تبلیغ فنگشویی به عنوان تاثیر مثبت بر خوشحالی و یا غم افراد را مسئله جدیدی نمیداند و میگوید: در واقع تکرار باورهای اسلامی در لباس و قالب دیگری است، شاد بودن محیط خانه در پاک بودن و ساده بودن زندگی است، ابزارهای تکنولوژی جز هزینه و زیانهای متعدد بر اعصاب و جسم نتیجه دیگری ندارد، اخیراً زیانهای امواج مایکروویو و رایانه کشف شده است، بنابراین بعضی از افراد تصور میکنند، فنگشویی یک مکتب جدید است، در حالی که پاک نگه داشتن محیط زندگی و تغییرات چیدمانی در آنها استفاده از ابزار و وسایلی که نیاز واقعی به آنها وجود دارد، خودداری از خرید و نگهداری از وسایلی که مازاد و احتیاج است، یکهزار سال پیش توسط ائمه علیهمالسلام مورد تاکید قرار گرفته است.
این پژوهشگر آسیبهای اجتماعی در خصوص تأثیر سمبلهای فنگشویی در افراد میگوید: از نظر آسیبشناسی رفتاری، استفاده از مجسمههای زشت و بدشکل در ضمیر ناخودآگاه افراد اثر منفی گذاشته و حتی ممکن است باعث شباهت جنین انسان به آنها شود، بنابراین استفاده از اینگونه اشیا یعنی مجسمه «سر سگ»، «قورباغه» یا «موش» در محیط خانه فقط باعث اضطراب و دلهره کودکان میشود و هیچ نفع دیگری ندارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی علت پناهآوردن برخی از مردم به فنگشویی را چنین بیان میکند: دور شدن از باورهای اصیل باعث پناهبردن به این گونه طلسمها و خرافهها میشود، مثل مهره خوشبختی، مجسمه گشایش بخت و یا عروسک آورنده خواستگار! این گونه باورها صدها سال است که در جوامع منزوی شده است، نمی دانم چرا امروز عدهای تلاش میکنند، دوباره جوانان ما را با این گونه ابزار مشغول کنند؟! این بخشی از ناتوی فرهنگی است که میخواهد بین باورهای اصیل اسلامی و جوانان فاصله ایجاد کنند.
* فنگشویی نوعی از بتپرستی مدرن است
سیدکاظم موسوی، مدیر مؤسسه مطالعاتی روشنگر با اشاره به اینکه فنگشویی از بطن اعتقادی بودا نشأت گرفته و نگاه الوهیتی ندارد، بیان میدارد: در واقع فنگشویی بتپرستی مدرن است. در فنگشویی سادهزیستی تبلیغ میشود، در حالی که اسلام به ساده زیستی به عنوان اصلی اساسی نگاه کرده است، به طوری که سادهزیستی در سیره عملی رسول اکرم صلیالله علیه وآله وسلم و ائمه علیهمالسلام، به طور نمونه در ساده غذا خوردن، ساده لباس پوشیدن، ساده معاشرت کردن با مردم به وضوح دیده میشود.
وی فنگشویی را وصله ناچسب میداند و میگوید: جریان فنگشویی یک نوع تضاد با اسلام دارد، بنابراین محققان و اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی باید در خصوص عوامل انحرافی، آگاهی لازم را به مردم بدهند و در تعامل با مردم کوشا باشند و با بیان زیباییها همراه با آیات قرآن و روایات، اسلام ناب محمدی را به مردم بیشتر بشناسند و جامعه را در برابر ناتوی فرهنگی واکسینه کنند.
* ضرورت تقویت توکل به خدا و توسل به ائمه اطهار (ع)
توجه به این نکته که فنگشویی آرام آرام در محیط اجتماعی و اعتقادی مردم دام میگستراند و محققان دینی باید با معرفی صحیح آن به مردم در پیشگیری هر چه بیشتر آن کوشا باشند، چرا که فراروی فنگشویی چیزی جز فاصله گرفتن انسان از مبدأ هستی و کمشدن توکل در زندگی به چشم نمیخورد. انسانی که از صبح تا شب خود را اسیر چندین نماد فلزی و چوبی و سنگی کند، چه رهاوردی را برای خود به ارمغان خواهد آورد؟ به راستی انسان مسلمان، پرودگار عالم را در کجای قلب خویش جای داده است؟!
بیاییم با دوری از شرک ظاهری و خفی، با تقویت توکل و توسل خویش به خداوند متعال و ائمه معصومین علیهمالسلام ـکه رابطه فیض الهی هستندـ معنای صحیح زندگی را درک کنیم و با افزایش رابطه خود با خالق هستی، دنیا را به خاطر او به تسخیر درآوریم.
با تشکر از گروه پژوهشگران جوان