پژوهشگر جوان عباس بداغ آبادی

 

حیله اسرائیلی برای فرار از فروپاشی رژیم صهیونیستی

صهیونیست‌ها فاقد فرهنگ و تمدن هستند به همین دلیل سعی دارند فرهنگی ترکیبی از سایر ملل برای خود به وجود آورند

 

مقدمه

بیانیه سیاسی کنفرانس وزرای خارجه کشورهای غیرمتعهد در لیما در تاریخ آگوست ۱۹۷۵ میلادی از صهیونیست‌ها اعلام انزجار شده و آنان را تهدیدی برای صلح و امنیت جهانیان به‌شمار آورده‌اند و از کلیه کشورها جهت مبارزه با این ایدئولوژی نژادپرستانه دعوت شده است.

شایان ذکر است که برخی صهیونیست‌ها، خود نیز به تقدمشان در این زمینه نسبت به دیگران از جمله هیتلر، موسولینی افتخار می‌کنند.

حین وایزمن، یکی از نظریه‌پردازان مشهور صهیونیست در بیانیه‌ای که به استراتژی صهیونیست‌ها معروف است، اعلام کرد: در دیداری با لرد بالفور، وزیر امور خارجه بریتانیا ـ کسی که وعده تشکیل حکومت اسرائیل را در سال ۱۹۱۷ میلادی به یهودیان داد ـ به او گفته است: «تعداد ساکنین یهود در ابتدا باید ۴ الی ۵ میلیون نفر باشد تا با این نیرو بتوانیم در اولین مرحله کشوری با اقتصاد قوی بسازیم و سپس سعی در افزایش یهودیان نماییم تا بتوانیم بر خاورمیانه مسلط شویم». وی اضافه می‌کند که: «در پایان لرد بالفور قانع شد که صهیونیسم، خود استعمار است»

صهیونیست‌ها در سال ۱۹۴۸ میلادی توانستند همراهی و کمک اروپا در خصوص تشکیل رژیم غاصب صهیونیستی را به‌دست آورند و امروز سعی می‌کنند این موفقیت را برای خود حفظ کنند تا بتوانند اهداف استعماری خود را توسعه بخشند.

حیله اسرائیلی برای فرار از فروپاشی رژیم صهیونیستی

اولین کسی که به این موضوع اشاره کرد، رئیس‌جمهور سابق مصر، جمال عبدالناصر است. وی در یکی از دیدارهایش از دمشق اعلام کرد: «در یکی از مجلات وابسته به ارتش اسرائیل، مقاله‌ای تحت عنوان «به سمت دمشق»: دیدم که در آن آمده بود، اگر می‌خواهیم بر اعراب تسلط یابیم باید اول سوریه را اشغال کنیم؛ خطای کشنده‌ای که صلیبیان، زمانی که کشورهای عربی را اشغال می‌کردند، مرتکب شدند این بود که سوریه را کاملا اشغال نکردند و این موضوع فرصتی را برای مسلمانان به‌وجود آورد که مجددا نیروهای پراکنده‌شان را سامان دهند. بنابراین لازم است که اعراب از روی کره زمین برچیده شوند تا صهیونیست‌ها در سرزمین‌های آنها جایگزین شوند».

۲) مشکل دوم صهیونیست‌ها، فقدان تمدن یهودی و ناچیز بودن آن از جهت پشتوانه فرهنگی است که بتواند ضمن روند عادی‌سازی و ایجاد روابط با دیگر ملت‌ها، مخصوصا ملت‌های منطقه به آن استناد کنند.

صهیونیست‌ها فاقد فرهنگ و تمدن هستند و به همین خاطر اسرائیل سعی می‌کند تا از فرهنگ اروپا،‌ آمریکا و کشورهای عربی و اسلامی، ترکیبی فرهنگی برای جامعه خود به‌وجود آورد و یک شاکله تمدنی ولو ظاهری برای خود کسب کند و سپس در رقابت با دیگر تمدن‌ها و فرهنگ‌ها مدعی شود که می‌تواند طرف مذاکره باشد. طبیعی است که امثال این‌گونه فرهنگ‌ها نمی‌توانند که به اجرای برنامه نفوذ فرهنگی در سایر ملت‌ها پرداخته و جوامعی را که دارای تمدنی کهن و فرهنگی اصلی هستند را به رقابت فراخوانند. فرهنگ یهودی به جهانی که ذکر شد، فاقد اسباب و ضروریاتی است که با وجود آنها عناصر فرهنگی موثر در وضعیت تمدنی هر جامعه‌ای قوام می‌یابد و طول حیاتش با حذف تمدنی روبرو بوده است.

۳) وجود گروه‌های یهودی تندرو در این رژیم که دربرگیرنده رجال سیاسی است و عامل فشار سیاسی برای کارها و فعالیت‌های دولت در راه عادی‌سازی روابط و ارتباط فرهنگی با ملت‌های دیگر به‌شمار می‌آیند.

۴) اختلاف در اعتقادات و آداب و سنت‌ها و قومیت‌ها میان جامعه یهودیان اسرائیل به خاطر اختلاف در سرزمین‌هایی که یهودیان از آنجا به اسرائیل مهاجرت کرده‌اند، از روسیه تا اتیوپی و از یوگسلاوی تا تایلند و این امر سبب عدم بروز فرهنگی واحد و سنت‌هایی منسجم در داخل جامعه صهیونیست‌ها شده است. شهروندان اسرائیلی از قومیت‌های مختلف بوده و به این دلیل سلایق و تمایلات متعدد با اختلاف زیاد بین آنها شده است. اوجین بتلر استاد علم اقوام در دانشگاه ژنو، در نوشته‌ای می‌گوید: «همه یهودیان از انتساب به قومیت یهود دور هستند و بعد از آن اضافه می‌کند، یهودیان یک جامعه دینی ـ اجتماعی هستند و گروه‌هایی که شامل این جامعه هستند، متنوع و دارای تنوع بسیار زیادی هستند چیزی که مهم است بدانیم این است که یهودیان آلمان و کشورهای اسلاو، اقوامی از آلمان و اسلاو بوده‌آند که از قرن سوم قبل از میلاد به وسیله مبلغین دین یهود به این آیین گرویده‌اند. پس یهود عبارت از یک قوم دینی ـ اجتماعی است که در زمان‌های مختلف افرادی از قومیت‌های دیگر به آن پیوسته‌اند. این افراد سرگردان از نقاط مختلف عالم آمده‌اند، برخی از آنها «فلاشا» و از ساکنین حبشه هستند، برخی از آلمان و دارای نژاد ژرمن هستند، برخی از هند و برخی نیز از ناحیه خزر هستند و احتمالا دارای نژاد ترک هستند». سپس کلامش را خلاصه کرده و می‌گوید: «یهودیان از ملت‌های زیادی هستند و دارای سرزمین‌های مختلف بوده که از لحاظ دینی با سایر ساکنین آن سرزمین‌ها دارای فرق بوده‌اند و این یک افترائ است که گفته شود یهود ملتی است که فاقد وطن است».

این اختلاف در عقاید و آداب، موانع سختی بر سر راه دولت اسرائیل در دو جهت ایجاد می‌کند: اول: از جهت سیاست‌های هدف‌دار دولت جهت ایجاد رژیمی برخوردار از محوریت قوی بر پایه اعتقادات دینی واحد در مدت زمانی کوتاه.

۵) آنچه که رژیم صهیونیستی تاکنون در مورد ملت مسلمان فلسطین انجام داده است یعنی کشتارهای وحشیانه ، اخراج مردم از خانه‌ها و شهرهایشان و هتک حرمت مقدسات ، همراه با قساوت و ددمنشی به‌طوری که این موارد ممکن است که از خاطر مسلمانان پاک شود.

مهم‌ترین این‌ها تجاوز این رژیم و ایادیش به مقدسات اسلامی و نهادهای دینی مسلمانان است از قبیل: سوزاندن مسجدالاقصی و آتش گشودن بر نمازگزاران و اهانت به قرآن و زندانی نمودن علمای اسلام و… همه اینها سبب عدم پذیرش فرهنگ صهیونیستی از سوی مسلمانان شده است.

۶) آواره شدن فلسطینیان مسلمان به خاطر اشغال سرزمین‌شان و تخریب منازلشان توسط رژیم صهیونیستی و سکونت آنها در کشورهای مختلف منطقه و این امر که این امر، حس نفرت مردم مسلمان منطقه را علیه رژیم صهیونیستی بیشتر می‌کند.

مشکل قانع نمودن این جوامع و ملت‌های مسلمان به قبول پیشنهادهای هدف‌دار این رژیم پیرامون عادی‌سازی روابط و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با او، از این مسئله سرچشمه می‌گیرد.

حیله اسرائیلی برای فرار از فروپاشی رژیم صهیونیستی

عوامل قدرت در جامعه اسلامی

از موانع دیگری که سبب عدم امکان عادی‌سازی روابط با استفاده از نفوذ فرهنگی صهیونیست‌ها در جامعه اسلامی می‌شود، وجود عوامل قدرت در جامعه مسلمانان است که همانند سد محکمی در مقابل دشمن غاصب و تلا‌ش‌های هدف‌دارش، ایستاده است. اگر این‌گونه عوامل به‌طور صحیح هدایت شوند می‌توان از آنها به‌عنوان وسیله مقاومت استفاده کرد که دارای قدرتی اعجاب‌انگیز در پوشاندن شکاف‌هایی است که دشمن با استفاده از آنها در میان ما نفوذ می‌کند. از مهم‌ترین این عناصر عبارتند از:

ـ وجود مقاومت اسلامی در سرزمین‌های اشغالی : این حقیقتی است که همگان را به آینده خاورمیانه امیدوار می‌سازد، مقاومت اسلامی منشا نیرو و اقتدار همه مسلمانان خصوصا اعراب است، گذشته از امتیازات سیاسی و نظامی آن.

هنگامی که افراد جامعه اسلامی بدانند در فلسطین اشغالی هنوز عده‌ای در جبهه‌های مبارزه مقابل دشمن صهیونیستی با همه امکاناتشان ایستاده‌اند و ضربات مهلک و دردناکی را بر بدنه دشمن غدار وارد نموده‌اند، در دیگر جوامع اسلامی هم تمسک به هویت و فرهنگ اسلامی بیشتر و بیشتر خواهد شد.

چه بسا استمرار مقاومت اسلامی ملت فلسطین و ادامه انقلاب سنگ و مقاومت قهرمانانه با همه اشکالش بهترین دلیل بر چیزی است که به سوی آن حرکت می‌کنیم و دلالت بر اراده این ملت مسلمان با تکیه بر عوامل قدرت خود دارد و نه غیر.

جنبش‌های انقلابی و اسلامی مانند جنبش حزب‌الله و حرکت حماس و جهاد اسلامی نقش مهم در تضعیف طرح‌های صهیونیست‌ها برای نفوذ به عالم اسلامی داشته است.

۸) زنده نگه داشتن قضیه مبارزه با آن رژیم تا در متن زندگی امت اسلامی با تمام وجود خود قرار گیرد و آن مسئله را ضمن دل‌نگرانی‌های خود قلمداد نماید.

علی‌رغم آن‌که سال‌ها از ایجاد روابط رسمی میان مصر و رژیم صهیونیستی می‌گذرد، اما اتحادیه‌های حقوقدان‌ها، پزشکان، روزنامه‌نگاران و هنرمندان سفر به اسرائیل را بر اعضای خویش تحریم کرده‌اند. این مسئله به مصر محدود نمی‌شود و تشکیل کمیته دایمی مقابله با تهاجم فرهنگی صهیونیسم در لبنان و ملحق شدن ده‌ها نویسنده و ادیب از جمله برخی مسئولان رسمی در دولت به این کمیته، یکی دیگر از این موارد است. این کمیته نسبت به هرگونه فعالیت فرهنگی که برقراری روابط با رژیم صهیونیستی را تبلیغ ‌کند ـ از طرف هر کسی که باشد ـ واکنش شدید نشان می‌دهد و کنگره‌هایی را برای مقابله با نفوذ فرهنگی صهیونیستی برگزار می‌کند که از جمله آنها همایش «مقابله با تهاجم فرهنگی اسرائیلی» بود که در مرکز اتحادیه روزنامه‌نگاران لبنانی و با حضور ده‌ها نویسنده برجسته عرب و نمایندگان پارلمان و وزیر فرهنگ برگزار شد.

پس از اقدام دولت اردن برای برقراری روابط میان رژیم صهیونیستی و اردن، کمیته مقابله با تهاجم فرهنگی در اردن نیز تاسیس شد که مهم‌ترین وظایف آشکار آن عبارتند از:

الف. انتشار یک مجله فرهنگی ـ سیاسی با هدف هشدار نسبت به خطر رژیم اشغالگر از حیث فرهنگی و سیاسی

ب. برگزاری همایش‌ها و کنفرانس‌ها

ج. پایه‌گذاری کمیته‌های فرعی با هدف مقابله با هرگونه اقدامی که صلح با آن رژیم فرابخواند.

آخرین عمل این کمیته اطلاعیه‌ای است که در نقد شاعره اردنی زلیخا ابوریشه منتشر کرده است، به خاطر شرکت وی در کنفرانس «زن در خاورمیانه» که ریاست آن را وزیر فرهنگ و ارتباطات اسرائیل شولامیت آلومی برعهده داشته است.

پس از توافق غزه ـ اریحا، بسیاری از نویسندگان و ادیبان مصری، طوماری را امضا نمودند که در آن به تلاش‌های رژیم صهیونیستی برای نزدیک شدن به نویسندگان و روشنفکران مصری اشاره شده است. امضاکنندگان هر نوع همکاری با صهیونیسم را محکوم کرده و آن را خیانتی در حق جامعه فرهنگی مصر برشمرده‌اند.

در کنفرانسی که مرکز اطلاعات جهان عرب در مصر برگزار نمود دکتر امینه رشید، رئیس کمیته دفاع از فرهنگ ملی مصری هرگونه روابط فرهنگی با رژیم صهیونیستی را مردود دانست و دکتر رضوی عاشور، جامعه عربی را نسبت به برخی محافل که در زمینه ایجاد روابط فرهنگی با رژیم صهیونیستی فعالیت می‌کنند، هشدار داد.

حیله اسرائیلی برای فرار از فروپاشی رژیم صهیونیستی

راهکارهای مقاومت

از آنجا که مسلمانان در شرایطی حساس زندگی می‌کنند، لازم است درباره راه‌حل‌های موفق‌تر برای چالش‌هایی که آنها را دربرگرفته، به بحث و گفتگو بپردازند.

از مهم‌ترین راه‌های تشدید، مقاومت عبارتند از:

۱) یاری جستن از اصول اصیل اسلامی و اعتقادی، ترویج این اصول در میان مردم. چه این که دشمن صهیونیستی، تهاجم خود را بر مبنای عقیده خود استوار نموده و از این‌رو بر ماست که در مقابل آن رژیم به اصول اعتقادی و دینی اصیل خود تمسک جوییم.

در واقع، به جای عربی کردن با ناسیونالیستی ساختن مقاومت یعنی محدود کردن منبع قدرت در مقابله با رژیم صهیونیستی، اگر مقابله با تهاجم فرهنگی صبغه اسلامی به خود بگیرد، بیش از یک میلیارد مسلمان با آن رژیم درگیر خواهند شد و هر تلاشی و حرکتی که بخواهد جبهه مقابله با آن رژیم را از فضای اسلامیش به فضای عربی آن انتقال دهد، در حقیقت خدمت بزرگی به اهداف اسرائیلی کرده است.

۲) استفاده از رسانه‌های جمعی مختلف برای تقویت اندیشه ضد صهیونیستی، مخصوصا برای نسل‌های آینده با تاکید کردن بر نکات ذیل:

الف. فرهنگ اسلامی اصیل و تمدن پیشرفته‌ای که امت اسلامی در اختیار داشت نقش برجسته‌ای در ساختن تمدن کنونی غرب داشته و بر مسلمانان واجب است که به احیای آن تمدن بپردازند.

ب. یادآوری تولد نامشروع رژیم صهیونیستی و به نمایش گذاشتن جنایات وحشیانه آن و طرح موارد مشخص نقض حقوق بشر توسط دولت و ارتش اسرائیل نزد افکار عمومی.

ج. انتشار اخبار عملیات جهادی که اعضای مقاومت امت اسلامی از خود نشان می‌دهند تا افکار عمومی جهان از وجود آنها آگاه باشد.

د. انتشار بخش‌هایی از تاریخ رنج و دردی که ملت فلسطین و لبنان که بر اثر سیاست‌های خصمانه و اقدامات تروریستی دولت اسرائیل، متحمل شده‌اند، از جمله آواره کردن مردم و سربریدن زنان بی‌سرپرست و بچه‌های شیرخوار و تخریب خانه‌های ایشان.

هـ. رسوا کردن خائنانی که بر مسئله فلسطین خیانت نمودند.

۳) منع رواج فرهنگ اروپایی و آمریکایی در کشورهای اسلامی چرا که این فرهنگ با هرگونه مبارزه با رژیم صهیونیستی مخالف است.

۴) شدت بخشیدن به حساسیت فرهنگی و اظهار واکنش‌های شدید نسبت به روند ایجاد روابط به هر شکلی در محافل روشنفکران و اندیشمندان و روزنامه‌نگاران مسلمان.

۵) ادامه فعالیت تبلیغی توسط علمای تمام مذاهب اسلامی و تاکید بر فتاوای شرعی که هرگونه داد و ستد و تعامل با آن رژیم را حرام می‌شمارد.

۶) کوشش جهت بالا بردن سطح علمی جامعه اسلامی و نجات دادن آن از جهل و بی‌سوادی که بستر مناسب را برای بهره‌جویی رژیم اشغالی فراهم می‌سازد.

۷) حفظ و نگهداری میراث فرهنگی اسلامی.

اهمیت این مسئله از آنجا جدی‌تر می‌شود که بدانیم رژیم غاصل فاقد هرگونه تاریخ یا تمدنی قابل ذکر است. حال آن که مسلمانان به‌وجود آورنده تاریخ آسیا و خاورمیانه و بخشی از اروپا هستند و تمدنی عظیم را پشت سر خود دارند.

براساس پژوهشی که دکتر ایوان وان سرتیما، د.ت.ب. ایرفینگ و دکتر ادیب رشاد انجام داده‌اند، ثابت شده است که مسلمانان سیاهپوست ۱۸۰ سال پیش از آمدن کریستوف کلمب به آمریکا، به این قاره آمده بودند.

مسلمانان کاشف آفریقایی با حمایت مالی امپراتور، مسینی ابوبکری محمد به قسمت‌های مختلفی از قاره آمریکا سفر کردند که شامل ایالات متحده آمریکا هم می‌شود دکتر رشاد تاکید می‌کند که مسلمانان آفریقا دست به تجارت زده و به روابط اجتماعی و ازدواج با ساکنین اصلی آمریکا پرداختند و آنان را به سمت اسلام هدایت کردند. تعداد مسلمانان ایالات متحده شش میلیون مسلمان، تخمین زده می‌شود که آمریکاییان آفریقایی‌الاصل، بزرگ‌ترین مجموعه اسلامی را در آنجا تشکیل می‌دهند.[۴]

۸) پایه‌گذاری مراکز تحقیقاتی، علمی و آکادمیک در مسائل سیاسی، فرهنگی و استراتژیک و انتشار تحقیقات علمی آنها.

۹) تقویت روح مقاومت و مبارزه مردمی با هرگونه حرکت مشکوک که در گردونه کارهای فرهنگی، اجتماعی، علمی و ترتیبی می‌چرخد. یکی از نمونه‌های این مقاومت، تحریم مدارس وابسته به رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان بود و بر اثر این تحریم هیچ‌کس وارد این مدارس نشد و دشمن صهیونیست مجبور گشت پس از گذشت ۲ ماه از سال تحصیلی ۹۴ ـ ۱۹۹۳ آنها را تعطیل کند.

ناگفته نماند این امر پیش نمی‌آید مگر با هماهنگی میان علماء‌و نیروهای محلی در آن روستاهای مقاوم.

۱۰) پشتیبانی از اتحادیه‌ها و انجمن‌های فرهنگی، هنری و اطلاع‌رسانی موجود در جهان اسلام که وظیفه تقابل با تهاجم فرهنگی را برعهده دارد.

۱۱) مهم‌تر از همه فراهم ساختن اتحاد اسلامی که از مهم‌ترنی نیازهای ضروری این مرحله می‌باشد. آنچه بر اهمیت وحدت می‌افزاید وجود یک نقشه صهیونیستی جهت ایجاد اختلافات میان مسلمانان و ایجاد یک نوع پیچیدگی و تیرگی در آن روابط است.

از مهم‌ترین عوامل وحدت مسلمین عبارت‌اند از:

الف: اقامه نماز جمعه و جماعت و نماز عید در تمام نقاطی که در آن مسلمانان سکونت گزیده‌اند، هر چند در آن جامعه‌ای زندگی کنند که اکثریت آن مسیحی یا یهودی باشد، زیرا که به صف کشیده شدن مسلمانان با تمام گوناگونی فرهنگی و اختلاف سطح‌های اجتماعی و علمی آنان نشان از وحدت امت اسلامی است. این امر در تقویت محبت میان مسلمانان و از بین بردن نفرت بسیار اثرگذار است.

ب: برگزاری کنفرانس‌های پژوهشی علمی و سیاسی میان تمامی ملیت‌ها، اقوام و گروه‌های اسلامی با هدف:

۱) تنظیم راهکارهای تقویت وحدت و برنامه‌ریزی برای اجرای آنها

۲) توجه امت اسلامی به سمت بحران‌های موجود در جهان اسلام

۳) حرکت فعالی علمی جهت پیشرفته تمدن اسلامی

۴) تعیین محورهای مهم برای سخنرانی‌های سیاسی، فکری، اجتماعی، علمی و حتی امنیتی به‌طوری که بتوان از طریق این‌گونه سخنرانی‌ها مسائل مشترک میان اعراب و مسلمان را زنده و فعال کرد.

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : شنبه 4 شهريور 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

 

۱۳ خاندان معروف یهودی دنیا – خاندان باندی (قسمت پایانی)

در این مقاله قسمت آخر مقاله ۱۳ خاندان معروف یهودی دنیا – خاندان باندی را خواهید خواند

 

برای راحتی در مطالعه نام هارا به فارسی ترجمه نکردیم … دیگر خاندان این سلسله مقالات هم در دست ترجمه است…

قسمت دوم و پایانی

Tedدانشجوی رشته حقوق بوده است.یکی از جاهایی که در آن حقوق درس می دهند دانشگاه Puget Sound در واشنگتن است. یکی از دلایل عمده که عملکرد وی در دانشگاه ضعیف بوده است استر بی اندازه او در زمان برقراری ارتباط با اطرافیان و تلاش وی برای قتل زنان زیبا بوده است.با این حال ضعف وی در تحصیلات مانع پیشرفت وی در سیاست نشده است.چند نکته در مورد Ted وجود دارد که مشکوک است! ابتدا اینکه در سال ۱۹۶۸ او تمام راه واشنگتن تا میامی را برای شرکت در کمپین Nelson Rockefeller رانندگی کرد.او یکی از طرفدارهای Rockefeller بود. Ted به عنوان رئیس، معاون امور خارجه در واشنگتن کمیته مرکزی جمهوریخواه منصوب شد، Ted در محافل نخبگان نیز شرکت می کرد و برای شرکت در انتخابات برای فرمانداری ایالت آماده می شد.برای مثال در سال ۱۹۷۳ او جزئی از کمیته ایالتی جمهوری خواه بود.شاید در سال های دیگری هم در این کمیته فعالیت می کرده است. (Ted Bundy به طور خلاصه در کمیسیون جنایت سیاتل در یک مطالعه از جرایم حلقه سفید خدمت کرده بود.) بگذریم…چه این هوش بالای وی در برقراری ارتباط باشد چه شخصیت برنده ی او این مهم است که وی در جوانی بدون داشتن چیز برجسته ای دارای شغل سیاسی مهمی بوده است.
دوم اینکه با اینکه تمام قتل های سریالی به گونه ای با جریان شیطان پرستی در ارتباط هستند اما رسانه ها و پلیس این ارتباط را با فراماسونری یا شیطان پرستی بی اهمیت جلوه داده اند.برای مثال Charles Manson(فراماسون و شیطان پرست و عضو Ordo Templi Orientis )، Sam of Sam Berkowitz(فراماسون و شیطان پرست و عضو Ordo Templi Orientis )، Jack the Ripper(فراماسون) و Henry Lee Lucas(شیطان پرست).امکان دارد Ted Bundy طرفدار شیطان باشد؟من مدرکی برای اثبات اینکه او شیطان پرست نیست نیافتم.در اواسط دورانی که او به قتل زنان بی گناه مشغول بود به کلیسای Mormon نیز پیوسته بود،اما انگیزه او از این کار خدمت به کلیسا و خداوند نبوده است.من به اینکه Ted به نجوم نیز علاقه داشته هم پی برده ام. نزدیک ترین فرد به
Ted Bundy یعنی دوست دخترش Elizabeth Kendall در کتابش The Phantom Prince My Life with Ted Bundy نوشته است که هیچ چیز از چرایی اینکه او به طور وحشیانه زنان را به قتل می رسانده است نمی داند.او آگاه است که Ted به نوعی روابط جنسی علاقه داشته است.اما انگیزه درونی Ted هنوز برای او یک معماست. Tedمی توانست در عین حال که حقیقت را بیان می کند دروغ های بزرگی بگوید.(این نوع دروغ گفتن ها به عموم مردم در بین ایلومیناتی ها معروف و مرسوم است و به عنوان یک عادت تلقی می شود.). Ted Bundyبوسیله پدرش Johnnie Bundy که یک دندان پزشک در شمال غربی واشنگتن بود به فرزندی گرفته شد.شاخه اصلی خانواده Bundy چیست و آیا پدر Ted به آن مربوط است(جزوی از آنهاست؟)؟خانواده اصلی Bundyقبل از سال ۱۶۳۵ به Boston, MS رفتند.کمی بعد به Taunton, MS نقل مکان کردند.بسیاری از آنها به Connecticut رفته و کمی بعد کمی از آنها به New York رفتند.گروهی از مستعمران آمریکایی Bundy به شمال Carolina رفتند.گروه بخصوصی از Bundy که در پروژه فعلی New World Order نقش برجسته ای دارند کسانی هستند که قدرت بیشتری نسبت به کسانیکه طبق سنت شیطانی هستند ارث برده اند.خانواده Bundy یکی از قدیمی ترین خانواده های آمریکایی هستند که عضوی از سازمان شرقی هستند اما با تنها چند مورد استثنا مانند کنگره سلیمان باندی در اوایل قرن ۱۹ این خانواده در قرن ۲۰ به چشم مردم آمد.این خانواده زیاد در ملا عام نبودن است. دو تن از رهبران اولیه کلیدی برج مراقبت جامعه Bundys بودند. Walter H. Bundy که در ماه می سال ۱۹۰۹ با Charles Taze Russell بزرگترین تاجر بریتانیایی هم سفر شد و Edwin که در اوایل قرن در Bethel Headquarter کار می کرد و در سال های ۱۹۰۶-۱۹۱۰ به عنوان برج مراقبت جامعه در سراسر امریکا سفر کرد. شرح زیر اسامی افراد خانواده ایلومیناتی Bundy هستند.بعد از این لیست معرفی اشخاص در این مقاله دوباره به بحث پیرامون خانواده Bundy می پردازیم.

۱۳ خاندان معروف یهودی دنیا – خاندان باندی (قسمت پایانی)

مسئولیت افراد مختلف خانواده Bundy
Eric Bundy -مسئول زندان Howard Hughes در Onassis بوسیله خانواده ایلومیناتی این منطقه .بعدا به وی می پردازیم!
Eugene H. Bundy- وکیل و قاضی در سال های ۱۸۸۹-۱۸۹۶ ؛مشاور رئیس جمهور و مدیر شرکت مرکزی Trust & Savings ؛مدیر روابط بانکی؛مدیر شرکت صنایع ؛شریک Bundy & Jones ؛مدیر کمیته جمهوری خواه مرکزی در سالهای ۱۸۹۸ و ۱۹۰۰؛ نجیب زاده Pythias
رتبه دار در گروه Red Men ؛رتبه دار در Elks؛اسقف!
Frederick McGeorge Bundy-عضو گروه Skull &Bones (افشا شده در سال ۱۹۲۱)؛رئیس شورای آتلانتیک شمالی
Harriet Lowell Bundy –همسر Gasper d’ Andelot Belin عضو گروه Skull &Bones ( افشا شده توسط برادر Harriet در سال ۱۹۳۹)
Harvey Hollister Bundy (1888-1963)- عضو گروه Skull &Bones (افشا شده در سال ۱۹۰۹) عضو ویژه در جنگ (Skull & Bones)Stimson-کارمند قانونی Justice Oliver Wendell Holmes ؛مرد کلیدی پنتاگون در پروژه منهتن ؛ منشی هیئت برابری شکر در امریکا؛
مدیر شرکت راه آهن پاناما(در منطقه Canal در ایالات متحده)؛مدیر مسئولیت اموال شخصی در بوستون؛مدیر بانک Five Cents Savings در بوستون؛مدیر راه های اصلی و اتحادیه شرکت های امانی؛مدیر بازرگانان انگلستان؛مدیر شرکت R.M. Bradiey در سال ۱۹۵۲ ؛ او رئیس بنیاد Carnegie برای صلح بین المللی شد؛رئیس شورای دارندگان اوراق قرضه خارجی حفاظتی ؛
متولی بنیاد صلح جهانی ؛رئیس کالج Wellesly ؛رئیس کمیته انتخاب بورسیه شدگان Rhodes انگلستان؛عضو Century Assoc. ؛و غیره…
Harry W. Bundy-ماسون،شیطان پرست ، رئیس ماهر (۹°) SRICF
Katherine Lawrence Bundy-دختر Harvey Hollister
McGeorge Bundy (1919- )- عضو گروه مخفی Majestic 12؛ عضو گروه Skull &Bones (افشا شده در سال ۱۹۴۰)؛ C.F.R(شورای روابط خارجی ایالات متحده یا چیزهای دیگر-رجوع شود به ویکی پدیا)؛رئیس بنیاد فورد ؛ دستیار ویژه رئیس جمهور کندی و جانسون در امور امنیت ملی؛مشاور امنیت ملی.
Robert Bundy- ویراستار چشم انداز آینده:قرن ۲۱ به بعد
William Putnam Bundy- عضو گروه Skull &Bones (افشا شده در سال ۱۹۳۹) C.F.R(شورای روابط خارجی ایالات متحده یا چیزهای دیگر-رجوع شود به ویکی پدیا)؛
سردبیر C.F.R امور خارجه(۱۹۷۲)؛ عضو دائمی کمیته راهبری Bilderbergers ؛مسئول و مشاور امور خارجه و امور خاور دور؛ مدیر کمیسیون ریاست جمهوری در مورد اهداف ملی؛استاد دانشگاه MIT (1969-71)؛ بخشی از شرکت حقوقی کاوینگتون و Burling که پوشش دهنده بسیاری از نخبگان روشن فکران در واشنگتن است.
از دیگر می توان افراد خانوداده BUNDY زیر را نامبرد:
Charles Alan Bundy-عضو بنیاد اجرائی؛دارای چندین کمپانی ؛مجری بنیاد Close وSprings ؛
مسئول سازمان تفریح و گردشگری؛عضو شورای فرهنگی برای توسعه اقتصاد؛عضو باشگاه Rotary
مسئول کلیسای bd.lst Meth. Church(1978-79)
Charles H. Bundy-مشاور بنیاد Frost؛
Charles W. Bundy-مشاور بنیاد Cornelius
Edwin S. Bundy-مجری معاملات؛عضو دانشگاه Cornell و دانشیار قرن
Hezekiah Sanford Bundy-نماینده کنگره ؛وکیل؛
Jonas Mills Bundy-موسس و ویراستار روزنامه NY Evening Mail؛دوست صمیمی رئیس جمهور Garfield؛دارای مدرک حقوق از دانشگاه Harvard
Omar Bundy-مشاور مسائل غرب؛
General William Edgar Bundy- US. attry So. Dist؛متولی دانشگاهOhio ؛سردبیر برخی مجلات

پایان قسمت دوم-با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : شنبه 4 شهريور 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

 

۱۳ خاندان معروف یهودی دنیا – خاندان باندی (قسمت اول)

اصل و نسب کدام و چه خانواده هایی جزو ۱۳ خانواده اول ایلومیناتی است؟

 

ایلومیناتی در پی تسخیر قدرت جهان بوسیله نسب خانوادگی است.آنها با سرخپوستان وصلت کرده اند تا یک قدرت فکری بزرگ منطقه ای را در رهبری سرخ پوستان کسب کنند.

سرخپوستان مختلفی خواستار شرایط و تشریفات ایلومیناتی هستند و آنها برای سالها کارهایی از این قبیل انجام می دادند.

خانواده های قدرتمند در سراسر دنیا در سطوح مختلفی با ایلومیناتی شریک هستند.بعضی در تجارت(حرفه هایی )مثل جرایم مختلف از قبیل مافیا در دنیا مطرح هستند.خانواده های مافیایی شاید فلسفه این امر را تکذیب کنند اما آنها تجارت و قدرت خود را تایید می کنند.بعضی از این خانواده های قدرتمند در سطحی که بتوانند سیستم جهانی را در دست بگیرند (بوسیله وابسته کردن سیستم جهانی به خود)در دنیا نفوذ کرده اند.

برای مثال می توان پادشاه نپال را نام برد.به طور حتم پادشاه نپال یکی از پادشاهی های دون(بیچاره)است.

امپراطوری بریتانیا کارهای بزرگی در زمینه وابسته ساختن نپال به خود انجام داده است.نپال امنیت بریتانیا را تامیین می کند،خانواده رهبر نپال در بریتانیا تحصیل می کنند و رهبر گروه جنگاوران آنها جزو سربازان مزدور بریتانیا است.

با این حال اگر پادشاه نپال رابطه خود را با مستشار بریتانیایی قطع کند و جنبه ی مخالفت با NWO را آغاز کند تا تاج و تخت اش بوسیله یک انقلاب یا حمله سلب خواهد شد.

NWO قابلیت تنظیم یک گروه هندی برای حمله یا هر عنصر بی ثبات کننده ای دارد.MI-6 بریتانیا و CIA آمریکا شعبی در این کشور دارند.

به هر حال مغلوب ساختن کشورهای مورد نفوذ واقع شده مانند نپال بوسیله ایجاد اختلاف مثل جنگ سرد و سپس منظور کردن منطق هگلی محقق می شود.خیلی از جوامع در جهان بوسیله انگلستان و آمریکا به طور ناخواسته احاطه شده اند(در بر گرفته شده اند) و این به خاطر جنگ سدر است.سازمان ها و کنترل های بین المللی مخفی یکی از بزرگترین راه ها برای وابسته کردن بعضی از جوامع کوچک هستند.

پادشاهی نپال برای سالهای زیادی از حمله از جانب هند یا چین هراس داشت.

در این میان سوئیس می تواند خود را از لحاظ ایجاد جنگ ها ایلومیناتی به خاطر وجود نسب و کنترل کشور های تحت نظارتش امن نگه دارد.سوئیس هیچ نیازی به شرکت در منطق هگلی ندارد.

اگر خانواده هایی قدرتمند باشند اما با ایلومیناتی همپیمان نباشند،آنها می توانند مثل Howard Hugh آنرا نابود کنند .برای مثال چگونگی این امر روچیلد ها به سرعت (در یک چشم بر هم زدن) رومانوها را نابود کردند.

اما رومانوها هم نسبت (رابطه خونی)داشتند بنابراین راز ایلومیناتی بین بچه های امپراطور با زاد و ولد حفظ شد و به این ترتیب شبکه ایلومیناتی توانست نسل رومانوها به نسل ایلومیناتی تغییر دهد.

خانواده های تحت کنترل سوئیس به ونیز برگشتند.بعضی از افراد خانواده Phnariot از Byzantine خانواده های با اصالتی دارند.و بانک دار Venetian and Genoese تجارت بین المللی خانوادگی راه انداخته اند که آنها نیز جزو خانواده های با اصل و نسب هستند.خانواده های این دو گروه شیطان پرست هستند یا چیزی جز خدای مسیحیان را می پرستند.

در این دسته می توانیم به Darius Socinus در ونیز اشاره کنیم.به علاوه Warburgs کسانی که به طور مستقیم با روچیلد ها کار می کردند از فرزندان Abraham del Banco یکی از قدیمی ترین بانکداران در ونیز است. Warburgs یکی پس از دیگری مربوط به خانواده Rosenbergs از Kiev روسیه هستند.

بعضی از خانوده های اشرافی روسی هم اولین افراد بودند که از نظر مالی به عنوان نوچه هیتلر به نازی ها کمک کردند.

تنوع خانواده های قدرتمند با اصل و نسب در تفاوت نام خانوادگی آنهاست اما بعضی از آنها هنوز به طور واضح از روی نام ها ی مدرنشان قابل تشخیصند.برای مثال نام خانوادگی Cabot در بوستون نوادگان Sebastian Cabot هسنتد که در ونیز متولد شده اند. Sebastian Cabotنواده ی Giovanni Caboto در جنوا است. Giovanni Caboto یکی از اعضای خانواده قدرتمن در جنواست. در عصر مدرن خانواده Cabot در سیاست و فراست آژانس NWO بسیار فعال بوده است.

برای مثال Thomas D. Cabot رادیو Swan on Swan ایسلند را برای CIA راه اندازی کرد.

Paul Cabot سرپرست J.P. Morgan & Co. است و کنار سرپرستی آنها شرکت های مرتبط با ایلومیناتی را هم عهده دار است.خانواده های متداول در اروپای غربی به williamاز orangeگره خورده اند.آنجا ارتباط قوی عربی با ایلومیناتی وجود دارد.افرادی مانند Sirdar Ikbal Ali Shah درمورد جادوی عرب و اسرار آن اطلاعات و تجربیات زیادی دارند. Sirdar Ikball Ali Shah 70 کتاب در مورد رموز جادو نوشته است .این خانواده ها نسب خود را حفظ کرده و عضو مخصوصی از این خانواده مرموز در مورد تاریخچه این خانواده می داند.

به اعتقاد من تاریخچه ۱۳ خانواده اصلی ایلومیناتی کلیدی برای فهمیدن تاریخ است.بسیار از این خانواده هاا که نام برده شد به عنوان هم پیمانان خانواده های اصلی به یک تاریخ در گذشته مربوط اند.به علاوه بسیاری ز خانواده های هم پیمانان یکی از نوچه های خانوادهای اصلی (قدرت های اصلی)هستند.

بعضی ها تلاش میکنند که روچیلدها را در این دسته قرار دهند.اما این تفکر نادرست است.

من بسیاری را دیده ام که از درون ایلومیناتی بیرون آمده اند که می گویند روچیلد ها یکی از بهترین ها هستند اما بعضی اشاره کرده اند که چقدر روی کنترل دارایی روچیلد ها تمرین می کنند.تاریخچه این فرایند نشان دهنده ی افزایش کنترل ثروت آنهاست این تصویر غیرقابل انکار است روچیلد ها نوچه نبوده اند.به عقیده ی من این محقق به سلیقه ی خود رابطه ی بین خانواده هایی که با خانواده های برتر در تعامل هستند را بررسی کرده است.یک قاعده کلی پشت این مسئله که در تمام کتاب های تاریخی پیرامون اعضای خانواده سلطنتی بحث کرده اند وجود دارد.تمام آنها محققانی که پیرامون خانواده ها سلطنتی شیطانی تحقیق می کنند را تشویق به بررسی چگونگی قلمرو شیطان (دستهای پشت پرده)بپردازند.

من مثال خوبی در کتاب Be Wise As Serpents این مسئله(دست های پشت پرده شیطان) پیدا کردم. کنترل(برج مراقبتی) به روش ایلومیناتی!برای سالهای متمادی رئیس WT Society ، President Fred Franz بود.الان Fred Franz پیر و فرتوت و نابینا شده و در بستر بیماریست. Natheer Salih به طور فرضی محافظ و کمک رسان Fred Franz بود اما تمام ارتباط ها با WT از طریق

Natheer Salih انجام می شود که او به طور فرضی داخل اتاق وی شده سوال را می پرسد و سپس با پاسخ از اتاق خارج می شود. ظاهرا اصالتا Salih از یک خانواده یهودی-عراقی است.او حلقه ی بزرگی بدست میکند و مشکل پسند است.او یک راه ارتباطی برای اجرای تصمیمات ایلومیناتی در مدیریت ذهن و روح است.

تحقیقات و دانش من محدود است.تلاش بیشتر در این زمینه می تواند از اسرار بیشتری از کارهای شیطان در خفا برای نابودی ایمان مسیحیان پرده بردارد.خوشبختانه مقالاتی از این قبیل مانند نورافکنی عمل می کند که جایگاه Jekyll و Hyde را در ویران کردن زمین ما تبیین می کنند.و این کمک می کند تا دشمن خود را بهتر بشناسیم.مسیحیان از بسیاری از جریانات مخفی معنوی دوری خواهند کرد.در دهه ی ۷۰ یکی از معروفترین مجرمان فردی به نام Ted (Theodore) R. Bundy بود که قاتل سریالی بود.کسی نمی دانست چرا او قربانیان بی گناه را می کشد.او به دوست دختر خودش Elizabeth Kendall گفته بود یک نیرو او را وادار می کند که دیگران را به قتل برساند. Bundy بعد از دستگیر شدن برای دوست دخترش در فلوریدا اعتراف می کند. Elizabethاعتراف او را عینا روی کاغذ آورد.

۱۳ خاندان معروف یهودی دنیا – خاندان باندی (قسمت اول)

Ted گفته بود” من مشکل شخصیتی ندارم،من ادم خمودی نیستم.من هر کاری کرده ام را به یاد دارم.مثل برکه Sammamish. ما بعد از خوردن همبرگر برای خوردن بستنی به Farrell’s رفتیم. این شبیه چیزی نیست که بخواهم فراموشش کنم یا نتونم به خاطر بیاورم…اما همین الان تموم شد…رفت…اون نیرو دیگه من رو مجبور نمیکنه.این نیرو فقط برای من بود.”( Elizabeth Kendall شبح شاهزاده زندگی من و Ted Bundy- Seattle: Madrona Publishers, 1981, p.176)

نیرو کلمه ایست که افراد در درجات بالای شیطان پرستی از آن برای توصیف نیرویی که به آن اعتقاد دارند استفاده می کنند ،ما هم از آن برای توصیف خوب یا بد استفاده می کنیم.فیلم جنگ ستارگان از این لغت به طرز شگفت آوری استفاده شده است که در سطح بالا به طور مبهم و محرمانه بوسیله شیطان پرستان بکار رفته است.این طرح برای مخفی کردن و این هدف و القا کردن آن به افکار عمومی است.

بنابراین این نقشه خیانت آمیز به یک توطئه ی باز بوسیله جادوگری به عنوان یک باور عمومی و یک مدیریت جهانی ارتقا می یابد.

Ted چه کسی بوده و چرا به چنین عملی دست زده بوده است؟مجهولات زیادی در مورد Ted وجود دارد. هرچند او در عموم ظاهر شد و روزنامه ها جرایم وی را پوشش دادند گاهی این پوشش ها فریبکارانه بودند.اگر Ted Bundy از خانواده ی Bundyبا رتبه ی بالایی هست بدون شک می توان انتظار چند چیز را داشت:

۱٫عمل شیطانی وی و بسیاری رازهای ذهنی اش برای قتل هایش بوسیله پلیس و روزنامه ها و خانواده اش به عنوان یک راز می ماند.

۲٫اطلاعات میان مورد و Ted به طور فشرده ای کنترل شد.

جالب است وقتی که به نتایج اخیر تحقیقات درمورد Ted Bundy تمام چهار تای آنها از کتاب گفتگو با قاتل Ted Bundy نوشته Stephen G. Michaud که از کتابخانه مرکزی Portland دزدیده شده بود.یکی دیگر از کتاب هایی که درمورد اوست گم شده است و بقیه نیز دیگر به چاپ نمیرسد. کتابخانه دانشگاه نیز که در نوع خود خاص است چیز قابل توجهی نداشت.من تحقیقات خود را در حاشیه مقر Washington ادامه دادم.من از فردی که از کارمندان گروه دیگری از کتاب هایی که بدون شک دزدیده شده است در بایگانی فراماسونری است.بالاخره کتابخانه مرکزی Portland سیاستی دارد که کتاب های فراماسونری را برای امانت به بیرون از کتابخانه نمی دهند حتی اگر کتابخانه امانت دهی مشکلی برای امانت دادن آن نداشته باشد.یکی دیگر از نمونه هایی که چگونه کتاب هایی که مربوط به شیطان پرستی یا توطئه شیطانی نادر می شوند را زمانیکه سیستم کامپیوتری کتابخانه Thurston Co. WA برای انجیل شیطانی Anton LeVey چک می کردم.برای این سیستم ۱۸ کپی هست که ۱۴ تای آن ظاهرا دزدیده شده و یکی “نشان” نام برده شده و سه تای آنها در کتابخانه است اما در قفسه ها یافت نمیشود…

پایان قسمت اول-با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : شنبه 4 شهريور 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

مشرق : مؤسسه هوور (Hoover Institution) یک اندیشکده آمریکایی در حوزه سیاستگذاری عمومی است که در دانشگاه استنفورد در کالیفرنیا واقع است. این مؤسسه به عنوان بخشی از "مؤسسه جنگ، انقلاب و صلح هوور" (Hoover Institution on War, Revolution, and Peace) است.

این مؤسسه تأثیرگذاری زیادی در جنبش‌های محافظه‌کاری و لیبرالی آمریکا دارد و یکی از جمله اماکن تجمع محافظه‌کارانی است که درسطوح مختلف دولتی حضور داشته‌اند. از جمله این افراد می‌توان به ادوین مسی (Edwin Meese), کاندولیزا رایس (Condoleezza Rice)، جرج شولتز (George Shultz)، توماس سول (Thomas Sowell)، شلبی استیل (Shelby Steele)، و امی زگارت (Amy Zegart) و دونالد رامسفلد اشاره نمود.این مؤسسه یکی از 60 مؤسسه است که از سوی دستگاه اطلاعاتی کشورمان به عنوان طراحان اختشاشات پس از انتخابات ریاست حمهوری معرفی گشت. در گزارش حاضر سعی می‌شود تا پیشینه تاریخی، فعالیت‌ها و همچنین عملکرد این مؤسسه مورد بررسی قرار گیرد.

آرم مؤسسه هوور (راست) که بر گرفته از برجی به همین نام در دانشگاه استنفورد است.

ظهور سازمانی جاسوسی تحت لوای فعالیت‌های تاریخی

مؤسسه هوور در سال 1919 توسط هربرت هوور (Herbert Hoover) تأسیس گردید. وی یکی از اولین فارغ‌التحصیلان دانشگاه استنفورد بود که بعدهای سی و یکمین رئیس‌جمهور آمریکا گشت. هدف اعلام شده این مؤسسه جمع‌آوری و ثبت وقایع تاریخی آنگونه که اتفاق می‌افتند، بود. افراد وابسته به این مؤسسه با به خطر انداختن جان خود سعی می‌کردند اسناد بسیار نادر و کمیاب را در کشورهای تحت حکمرانی کمونیست‌ها و نازی‌های جمع‌آوری نموده و به این مؤسسه ارسال دارند. در حقیقت اسناد جمعه‌آوری شده شامل طیف متنوعی از مدارک و نوشته‌هایی بود که برای شناسایی زوایای پنهان جوامع و حکومت‌های کمونیستی و ناسیونال سوسیالیستی که دو ایدئولوژی معارض با سرمایه‌داری غربی بودند به کار می‌رفتند. از جمله اسنادی که توسط جاسوسان این مؤسسه ربوده و به آمریکا منتقل شد می‌توان به نوشته‌های شخصی رزا لوکزامبورگ، خاطرات گوبلز و اسناد پلیس مخفی روسیه در پاریس اشاره نمود.

هربرت هوور در کنار برج هوور در دانشگاه استنفورد

در سال 1919، هوور با اهدای 50/000 دلار به دانشگاه استانفورد "مجموعه جنگی هوور" را که شامل اسناد جنگ جهانی اول بود بنیان نهاد. این مجموعه بعدها به "متابخانه جنگ هوور" تغییر نام داد.برنامه کتابخانه جنگ تا سال 1946 توسعه یافته و شامل فعالیت‌های تحقیقاتی نیز شد، بدین ترتیب سازمان مذکور به "مؤسسه و کتابخانه جنگ، انقلاب و صلح هوور" تغییر نام داد. در سال 1956، هوور، رئیس‌جمهور سابق، یک برنامه جمع‌آوری کمک‌های مالی را آغاز نمود که باعث شد مؤسسه به شکل کنونی آن به عنوان یک اندیشکده درآید. در سال 1957، سازمان به " مؤسسه جنگ، انقلاب و صلح هوور" تغییر نام داد.با روی کار آمدن دبیلیو گلن کمپل (W. Glenn Campbell) در سال 1960، بودجه مؤسسه افزایش زیادی یافت و در نتیجه تعداد پروژه‌های تحقیقاتی نیز رشد چشمگیری یافت. مؤسسه به صورت فزاینده‌ای و بالاخص پس از دهه 1980 جهتگیری محافظه‌کارانه به خود گرفت.

گلن کمپل (1924-2001) مردی که مؤسسه هوور را تبدیل به یک اندیشکده بزرگ نمود.

روند تاریخی عملکرد مؤسسه هوور

مؤسسه هوور پس از جنگ جهانی دوم، تمرکز مطالعاتی خود را بر روی قدرت برتری هژمونیک آمریکا قرار دارد. به طوری که در طول جنگ سرد، سیاستهای راهبردی آمریکا را بر پایه لیبرالیز کردن قدرت‌های هدف، یعنی جهان کمونیسم قرار داده بود.

نمایی از ساختمان مؤسسه هوور، یکی از قدیمی‌ترین اندیشکده‌های جهان غرب

بر این اساس در طول جنگ سرد ، این موسسه راهبرد اصلی خود را مقابله نرم با جهان کمونیسم قرار داد. در طول دهه 70 میلادی ، این موسسه استراتژی راهبرد کلان امنیت ملی آمریکا در حوزه آتلانتیک را طراحی و تدوین نمود که به طور جدی سیاست‌های خارجی کاخ سفید در راستای این راهبرد سازماندهی می شد. در سال ۱۹۸۱، این موسسه با حمایت گروه‌های نومحافظه کار آمریکایی به ریاست دونالد راسفلد، خود را سازمانی متعهد به دفاع از جهان غرب در برابر خطر فزاینده توتالیتاریسم تعریف نمود و طرح راهبردی "کمیته جهان آزاد" را به ریاست رونالد ریگان رئیس جمهور وقت تدوین نمود که محور سیاست‌های بین‌المللی کاخ سفید در طول دهه ۸۰ میلادی قرن بیستم، و در راستای کمیته جهان آزاد اتخاذ می‌شد.

مؤسسه هوور در دوران جنگ سرد تأثیرگذاری زیادی در سیاست‌های کاخ سفید داشت

با فروپاشی شوروی و آغاز قدرت هژمونیک جهانی جهان غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا طرح نوسازی اجباری در خاورمیانه از سوی موسسه هوور به کنگره کاخ سفید ارائه شد که مورد تصویب قرار گرفت، این طرح فرایند نوسازی و دگرگونی سیاسی و اجتماعی دول عربی خاورمیانه را در برمی‌گرفت.

در سال ۲۰۰۴ ، طرح راهبردی به نام "ابتکار خاورمیانه و شمال آفریقای وسیع" از سوی موسسه هوور به کنگره ارائه شد که در آن دموکراسی سازی و نوسازی مجدد در خاورمیانه مطرح شده بود.

پس از جنگ سرد توجه مؤسسه هوور معطوف به منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا شد

در سال ۲۰۰۶ ، سند امنیت ملی آمریکا، موسسه هوور سند بازبینی و نوسازی شده راهبرد امنیت ملی آمریکا را به کاخ سفید ارائه کرد که در آن ۹ هدف برای امنیت ملی آمریکا در دوره ریاست جمهوری بوش ترسیم شده بود که نخستین هدف آن "تبلیغ و ترویج برای شرافت انسانی" بود که در آن به طور توأمان توسعه قدرت جهانی آمریکا و ترویج و بسط "دموکراسی موثر" ارائه شده بود.

همچنین این موسسه طراح اصلی انقلاب‌های رنگین در دنیا است که نمونه های بارز آن در گرجستان‌، اوکراین‌، قرقیزسان ومشهود است.

آخرین حربه مؤسسه هوور برای حفظ هژمونی سرمایه‌داری انقلاب‌های رنگین و مخملین است

گرایش‌های مؤسسه هوور در حوزه سیاست خارجی

در حوزه سائل سیاست خارجی, مؤسسه شامل ترکیبی از واقع‌گرایان سنتی و نئومحافظه‌کارها است اما کارشناسان آن تمایل دارند تا حول محور یک سیاست خارجی تهاجمی جمع شده و جزو نیروهای اصلی اقدامات نظامی آمریکا در آمریکای لاتین و خاورمیانه بوده‌اند. در زمان هجوم آمریکا به عراق در سال 2003، هشت نفر از اعضای مؤسسه هوور (شامل بکر، گینگریچ، آلن، پت ویلسون، و مارتین اندرسون) در "شورای سیاستگذاری دفاعی" حضور داشتند. این شورا به عنوان اتاق فکر وزارت دفاع فعالیت نموده و ریاست آن بر عهده ریچارد پرل قرار داشت.مؤسسه هوور علاوه بر سیاستگذارانی چون شولتز، رایس و رامسفلد دارای محققینی است که ایدئولوژی‌های افراطی را بسط و ترویج می‌کنند، افرادی چون نیل فرگوسون (Niall Ferguson)، تاریه‌نگار؛ چارلز هیل (Charles Hill)، نظریه‌پرداز روابط بین‌المللی؛ و رابرت کانکوست (Robert Conquest)، تاریخ‌نگار.

فرگوسن، هیل و کانکوست از نظریه‌پردازان نئومحافظه‌کار عضو مؤسسه هوور

تمرکز هوور بر حفظ ارزش‌های لیبرالی و حفظ هژمونی آمریکا

هدف اصلی برنامه‌ها و فعالیت‌های مؤسسه هوور حفظ و استمرار الگوی لیبرال دموکراسی و همچنین حراست از سیستم آمریکا در عرصه بین‌المللی می‌باشد، از این رو در طیف گسترده‌ای از موضوعاتی که به انحاء مختلف ممکن است با تغییر وضع موجود در عرصه بین‌المللی مرتبط باشد، فعالیت دارد. مؤسسه ارتباط نزدیکی با مراکز قدرت یهودیان نیز دارد و در گزارش‌هایی که منتشر نموده به صورت مداوم سرسپردگی خود را به رژیم صهیونیستی اثبات نموده است.

کاندولیزا رایس، عضو ارشد مؤسسه هوور در کنفرانس سالیانه آیپک

فعالیت های اصلی این موسسه در سه محور بحران های اقتصادی، منع تکثیر تسلیحات اتمی و آموزشی خلاصه می شود. در حوزه بحران های اقتصادی بدنه مطالعاتی این موسسه تلاش می کند تا علل و عوامل بحران های بین المللی اقتصادی را بررسی کرده و راهکارهای عملی جهت برون رفت از این بحران ها را به سردمداران مافیای تجارت جهانی ارائه دهد. در بخش منع تکثیر تسلیحات اتمی، موسسه پژوهشی هوور، تمرکز مطالعاتی خود را درحوزه امنیت بین المللی قرار داده و تهدیدات ناشی از تسلحیات اتمی و مسایلی چون منع گسترش تسلیحات اتمی و امنیت ملی، تروریسم هسته ای و را در دیدگاه افکار عمومی، محافل دانشگاهی ، رسانه های جمعی، کتب، مطبوعات ترویج و بزرگنمایی می کند؛ در حوزه آموزش، موسسه بنیادی هوور، در راستای تنظیم سیاست های آموزشی جامعه آمریکا و همچنین طر ح ریزی سیستم وساختار اموزشی این کشور خصوصاً در سطح ابتدایی و راهنمایی تمرکز جدی دارد. البته فعالیت های فکری و ایدئولوژیک این موسسه در راستای ترویح صهیونیسم : مسیحی و آموزه های آوانجلیک در جامعه عمومی آمریکا را باید به عملکرد موسسه هوور در این حوزه اضافه کرد.

گروه‌ها و برنامه‌های تخصصی مؤسسه هوور

این موسسه همچنین دارای گروه های مستقل تخصصی مطالعاتی است که در راستای راهبردهای کلان کاخ سفید پروژه‌های مطالعاتی بلند مدتی را در دستور کار دارندکه عبارتنداز:

- پروژه ابتکار اقتصادی؛ که در مسائلی چون چگونگی کسترش سیتم اقتصادآزاد، تنظیم قوانین بین المللی تجارت، بانکداری ، توسعه اقتصادی، مالکیت فکری و تمرکز مطالعاتی دارد.

- پروژه CREDO؛ که از سال۱۹۹۹ شروع شده و درخصوص اصلاحات آموزشی، ارتقای سطح آموزشی دانش آموزان سطوح ابتدایی و راهنمایی آمریکا و همچنین تنظیم سیستم های آموزشی بین المللی کشور فعایت دارد.

- پروژه اقتصاد روسیه، این پروژه به تحلیل و بررسی آکادمیک اقتصاد روسیه در یک نگاه جهانی تمرکز مطالعاتی دارد.

- پروژه دموکراسی در ایران؛ که به دنبال فهم فرایندها و رویکرد دموکراسی در ایران و خاورمیانه است و همچنین درخصوص پیچیدگی های جهان اسلام و راهکارهای گذار به دموکراسی در کشورهای اسلامی تمرکز پژوهشی دارد.

عباس میلانی، از اعضای اصلی "پروژه دموکراسی در ایران" در حال سخنرانی در کنفرانس "در جست وجوی دموکراسی در ایران"

- پروژه مطالعه بر روی آرشیوهای اتحاد جماهیر شوروی؛ در این پروژه اسناد جمع آوری شده درخصوص اتحاد جماهیر شوروی در اختیار تاریخ شناسان، اقتصاددانان، دانشمندان علوم سیاسی قرار می گیرد تا مولفه های قدرت و همچنین الگوهای طرح ریزی شده در فروپاشی آن برای اتخاذ راهبردهای آینده آمریکا مورد تحلیل و کنکاش قرار گیرد.

این موسسه دارای نیروهای اجرایی و گروههای مطالعاتی عملیاتی است که با رصد تحولات جهانی و همچنین تهیه آخرین اخبار، داده های اطلاعاتی قابل توجهی را در موضوعاتی چون سیاست اقتصادی، سیاست خارجی، سیاست انرژی جهانی، امنیت ملی، مبانی اسلام وتحولات سیاسی و اجتماعی جهان اسلام ، ارزش های آزادی اجتماعی لیبرال دموکراسی، بحران های بین المللی و در اختیار سیاستگذاران و حوزه تصمیم گیری کاخ سفید قرار می دهد.

تنظیم برنامه های تلویزیونی و خبری آمریکا و حتی سایت ها و رسانه های دیجیتالی بین المللی از دیگر وظایف این موسسه می باشد.

انتشارات مؤسسه هوور

موسسه هوور، عمده فعالیت های خود را در قالب فصلنامه، کتب و رساله های تحقیقاتی ، گزارش‌های تحلیلی و خبری منتشر می کند که مهم‌ترین آنها فصلنامه China Leadership Monitor که درخصوص روندهای جاری سیاست های رهبران چین در حوزه سیاست خارجی و سیاست داخلی مطالعه دارد و همچنین گزارش های Definining Ideas از دیگر انتشارات این موسسه است که در موضوعات اقتصاد جهانی، امنیت ملی، سیاست انرژی، آموزش عمومی، سیاست خارجی آمریکا منتشر می‌شود.

گزارش‌های راهبردی از دیگر محصولات این موسسه است که در موضوعات سیاست خارجی و سیاستگذاری عمومی آمریکا منتشر می‌شود.

آبراهام سوفار (Abraham D Sofaer) نویسنده آخرین گزارش مؤسسه هوور در مورد ایران با عنوان Taking on Iran

این موسسه همچنین، همایش ها و کنفرانس های متعددی را در موضوعات بین‌المللی، اقتصادی، سیاست خارجی و بحران بین‌المللی برگزار می‌کند که سیاستمداران طراز اول کاخ سفید، اساتید دانشگاهی و سرمایه‌داران و مدیران بنگاه‌های تجارت جهانی در آن حضور دارند.

موسسه هوور، گزارش‌های خبری روزانه از آخرین تحولات جهانی، آرشیو نشریات و مطبوعات سایر کشورها را در اختیار سیاستمداران و محافل سیاسی و دانشگاهی آمریکا قرار می دهد.

فعالیت‌های مؤسسه هوور در راستای دشمنی با ایران

همانگونه که در ابتدای گزارش کنونی نیز اشاره گردید، این مؤسسه یکی از 60 مؤسسه است که از سوی دستگاه اطلاعاتی کشورمان به عنوان طراحان اختشاشات پس از انتخابات ریاست جمهوری معرفی گشته و هر گونه فعالیت آن در داخل خاک کشورمان ممنوع اعلام شد. این موسسه تمرکز مطالعاتی عمیق و گسترده‌ای برروی مسائل ایران داشته به طوری که چندین پروژه مهم را در قبال ایران به اجرا در آورده است. "دموکراسی در ایران" از پروژه های اصلی در دستور کار موسسه هوور است. این موسسه در سال ۲۰۰۷ کنفرانسی با عنوان "در جست وجوی دموکراسی در ایران" را با هدف نوسازی سیاسی و اجتماعی در ایران برگزار نمود و افراد ایرانی غربگرا و مخالف نظام اسلامی مانند عباس میلانی، استاد دانشگاه استنفور و یکی از بنیانگذاران پروژه دموکراسی در ایران؛ فاطمه حقیقت جو؛ شهرام چوبین و در آن شرکت داشتند.

تأمین هزینه‌های مالی

اگرچه دانشگاه استنفورد سالیانه یک میلیون دلار به این مؤسسه کمک مالی ارائه می‌کند اما بخش اعظمی از بوودجه آن توسط بنیادها، افراد و شرکت‌های خصوصی تأمین می‌گردد. سازمان‌های طرفدارا محافظه‌کاری کمک‌های مالی شایانی را طی دهه‌های اخیر در اختیار مؤسسه هوور گذارده‌اند 24 میلیون دلار از سال 1985 تا 2005. در میان سازمان‌هایی که بیش از یک میلیون دلار به مؤسسه کمک کرده‌اند می‌توان به مؤسسات دست راستی چون "بنیاد سارا اسکایف" (Sarah Scaife Foundation)، "بنیاد لین و هری برادلی" (Lynne and Harry Bradley Foundation)، "بنیاد جان اولین" (John M. Olin Foundation)، "بنیاد اسمیت ریچاردسون" (Smith Richardson Foundation) . "بنیاد خانواده والتون" (Walton Family Foundation) اشاره نمود.

شرکت‌ها نیز کمک‌های سخاوتمندانه‌ای به مؤسسه هوور انجام داده‌اند. اکسون‌موبیل از سال 1998 تا 2005 در حدود 295/000 دلار به این مؤسسه کمک مالی اعطاء نموده.برخی محققین مستقر در مؤسسه به مانند مور (Moore) و برکویتز (Berkowitz) که اعتقادی به گرم شدن هوای زمین ندارند، کمک شایانی به اگزون موبیل و دیگر شرکت‌های عرصه انرژی نموده‌اند. بنیادهای بزرگ محافظه‌کاری که اغلب توسط ناخدایان صنایع و به منظور ترویج کسب و کار آزاد و دور نگه‌ داشتن دست دولت از درآمدها شکل گرفته‌اند حمایت‌های مالی زیادی در اختیار کارشناسان هوور چون فرایدمن گذارده‌اند، فردی که مسؤول افزایش نفوذ اقتصاد بازار آزاد است. به گفته محققین، "هوور یکی از چهار نهاد سیاستگذاری بزرگ است که اقتصاد آمریکا را ر اوایل دهه 1980 به سوی سیاست‌های دست راستی سوق داد.

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان






تاريخ : جمعه 27 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

 سایه شیطان یا تک چشم دجال بر بالای برج البیت

ساختمان-شیطان-افتتاح-شد

این عکس رو که یادتون میاد؟

ساختمان-شیطان-افتتاح-شد

خود را آماده کنید تا کلیپ را مشاهده کنید:


دانلود کلیپ با فرمت avi و حجم ۱۸٫۰۶ مگابایت (کیفیت عالی)

دانلود کلیپ با فرمت mp4 و حجم ۹٫۳۰ مگابایت (کیفیت متوسط)

دانلود کلیپ با فرمت ۳gp و حجم ۲٫۵۶ کیلوبایت (کیفیت پایین)



سلام یوسف زهرا
بیا و ببین که فرزندان حرامی شیطان در این مکان مقدس میکده ای را افتتاح نموده اند ...
بیا و ببین که ما هر روز چه خون و دلها میخوریم از این ندانم کاری های این حقیران به نام اسلام راستین.
بیا و ببین که اینان نماز خواندن در مسجدالحرام را حرام میدانند ....جایی که بهترین نماز را میتوان رد ان جا خواند ..
بیا بیا یوسف زهرا که دلم خون است از این انحرافات مشمئز کننده ...
بیا و ما را مددی کن تا این دیوان حرام خوار و حرامیان لامذهب را از حریم خانه الوهیت بیرون برانیم.
بیا بیا یوسف زهرا


 برج ابرج البیت یا همون برج ساعت عربستان سایه اش روی خانه خدا خواهد افتاد،  و این امر باعث  تاثیراتی است که در این پست می توانید مشاهده نمایید.

اما با این وجود اعتقاد داشتم که امکان نداره عملیاتی شیطانی انجام بشه و یه بخش اون لنگ بزنه، تفاوت اونها با ما در اینه که اونها اگر کاری انجام میدن، کاملا با دقت و جزئیات دقیق انجام میدن، طوری که مو لای درزش نره.

اما در این پست می خواهیم به شما نشان بدهم که نه تنها سایه برج ساعت عربستان بر روی کعبه

می افتد،بلکه واقعه ای بدتر از ان هم در حال وقوع است

و ان واقعه قرار گرفتن تک چشم دجال  در موقعیتی است که از درون هلال بالای برج ،کعبه را نظاره گر خواهد بود.

بحث در مورد اینکه این واقعه چه تاثیری داره، اولین سوالیه که به ذهن هر فردی که این کلیپ رو ببینه خواهد اومد، که به امید خدا در پست بعد کامل تاثیرات این اتفاق رو بیان خواهم کرد.

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان

 





تاريخ : جمعه 27 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

۲- مجسمه کافر  

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

بر یک سوی ماه خسته

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

جسد نفرت انگیز

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

این مجسمه که اساساً جدال خیر و شر را نشان می دهد ، به عناصر بسیاری اشاره می کند که ما می توانیم در ادیان غیر الهی بیابیم : پرستش خورشید ، موجودات اساطیری و خورشید در برابر دو گانگی  ماه. این مجسمه که فواره ی صلح نامیده می شود از سبک هنری گروتسک ، تصاویر خیالی و عجیب و درهم برهم ، اقتباس کرده است . همه ی انواع حیوانات از یک خورشید خندان پدیدار می شوند که نمادی برای پرستش خورشیدند . (خورشید به عنوان نیروی زندگی بخش )

این بت به شرق اشاره می کند ، به سنت قدیمی کافران . هم چنین روی مجسمه چیز عجیبی شبیه به نماد DNA (نماد DNA در ورودی کلیساهای جامع معمولاً وجود دارد) وجود دارد . همه ی ما می دانیم که تا چه حد تغییرات ژنتیکی (تئوری تکامل) مغایر با عقاید مسیحی ست . ما هم چنین می توانیم نوشته ای از جان لنن ببینیم که می گوید : « یک روز همه دنیا در یک وجود خواهند زیست .» فکر نمی کنید کمی وهم انگیز است ؟

آیین های عجیب

الف) رژه ی غول ها

هر سال در هالووین ، کلیسای سنت جان محل انجام واقعه عجیبی به نام «پیاده روی عظیم غول ها» ست . اساساً این پیاده روی ، رژه ایست که درست داخل صحن مقدس کلیسا واقع می شود و مردم لباس هایی به شکل شیطان ، غول ، هیولا و چیزهای غیر عادی دیگر می پوشند و تا هنگام پخش موزیک ترسناک در اطراف پرسه می زنند . این کارها به پیروی از آیین عجیبی که پشت درهای بسته انجمن ها مخفی انجام می شود ، صورت می گیرد . گذشته از سنت های بی شماری که تداعی کننده ی شیطان هستند (مورد اخیر برای کلیسا مسأله ای کاملا غیر عادی است) برخی سنت ها به نظر می رسد که مسیحیت را به باد استهزاء می گیرند . ذکر این نکته ضروریست که جشن هالووین همه ساله در سالروز مرگ آنتوان لوی ، بنیانگذار کلیسای شیطان ، برگزار میشود .

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

آیا به نظر شما این شبیه مسیح مصلوب نیست ؟

تصاویر دیگر :

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

یک کشیش به شکل هیولا به همراه موجودی با صورت شیطانی که پشت او به صلیب کشیده شده است .

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

اسقفی که هنگام رژه ی غول ها بر منبر ایستاده .

آیا مناسک شیطانی با تغییر مراسم مذهبی مسیحیت آن را مسخره نمی کند؟ خوب البته این مسأله به حد کافی دگرگون شده است . در واقع رژه رفتن یکی از سنت های ادیان غیر الهی است ، همانند رژه ی پرچتن(Prechten) در آلمان که بسیار شبیه رژه ای ست که در کلیسای سنت جان انجام می شود .

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان 

نمونه مشابه : رژه ی پرچتن در آلمان

ب) نیایش حیوانات

یکی دیگر از مناسک عجیب ، دعا خواندن حیوانات است که سپتامبر هر سال انجام می شود . شما گروهی از حیوانات را داخل و خارج صحن مقدس کلیسا می بینید که  مثلاً در حال عبادت هستند . تا به حال کی دیده اید که حیوانات انجیل یا چیز دیگر بخوانند؟ هیچ وقت!

مقاله ای که در سال ۱۹۹۶ توسط انجمن جنگلبانب کالیفرنیا چاپ شد به شرح ما وقع می پردازد :

« بزها ، اسب ها و حیوانات دیگر برای دعا خواندن به سوی میز مقدس هدایت می شوند . شتر ها و فیل ها به همراه کاسه ای کامپوست و کرم همانند عبادت کنندگانی که به سمت میز مقدس می روند در امتداد راهرو ها رژه می روند . »

این یکی دیگر از مناسک کفرآمیز است که در کلیسا صورت می گیرد . به رداهای سفیدی که همه پوشیده اند توجه کنید :

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

امیدواریم این اسب نجیب و هر حیوان دیگری در هنگام دعا خواندنش خراب کاری نکند!

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

این گاو پس از نیایش بهمراه ملازم خود در حال خارج شدن از کلیساست!!!

آیا متوجه لباسهای سفید آنها شده اید؟به تصاویری از دیگر مراسمهای الحادی توجه کنید :

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

مراسم لوسیا

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

مناسک کافران در یونان

متوجه شباهت ها هستید؟ بله ، رداهای سفید ! این مراسم شباهت های عجیب و غریبی با مناسک کافران دارد.

 تاکنون ما انواع حیوانات از جمله اسب ها ، میمون ها ، گاوها . . . را متبرک کردیم . حالا نوبت چه کسانی است؟ خوب چرا دوچرخه ها نباشند؟!

ج ) دعا خواندن دوچرخه ها

من درباره ی این یکی حتی یک کلمه هم نمی نویسم ، خیلی احمقانه است .

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

دین ما محیط پیرامون ماست و ما هنوز این را نمی دانیم ! (اشاره به همه چیز خدایی)

د) مراسم انقلاب زمستانی پل وینتر

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

این نهایت پرستش خورشید است.

این موسیقی دان مشهور معاصر ، هنگامه ی انقلاب زمستانی (بر مبنای یکی از مراسم کهن الحادی) را جشن می گیرد . او در این باره در وب لاگش می نویسد :

« در زمان قدیم ، کسانی که به خورشید نگاه می کردند و می دیدند که خورشید هر روز در آسمان پایین تر می رود و گویی در آن غرق می شود از ناپدیدی کامل آن و باقی ماندن در تاریکی می ترسیدند .

مردم مناسک مختلفی به جا می آوردند تا خورشید را به بازگشت ترغیب کنند . آتش بازی و شمع روشن کردن و تقلید از جادو به تقویت خورشید رنگ پریده و دور نگه داشتن ارواح تاریکی کمک می کرد . این نماد ها در سنت های فصل به فصل امروز هم مشهود است : شمع ها هانوکاه و کریسمس که منسوب به مراسم مذهبی آتش عهد قدیم اند و برای جشن گرفتن معجزه ی نو شدن زمین به کار می روند . »

بنابراین این موسیقی دان باصطلاح روشن فکر هم یک کافر است و بدان افتخار هم می کند و این مراسم را در کلیسا هم اجرا می کند .

معبد ادراک

کلیسا ی سنت جان به مثابه مقر فرماندهی معبد ادراک و تلاشی برای دور کردن مردم از ادیان سنتی و سوق دادن آنها به عرفانی چند پاره بر مبنای فلسفه های عصر جدید ، تفکرات الحادی جدید و مخلوطی از آئینهای ادیان سازمان یافته ست . دوستانی که به ژولیت هولیستر بنیان گذار معبد کمک کردند عبارتند از : جان دی راکفلر دوم ، دالایی لامای ۱۶ ، پاپ جان ۲۳ ، النور روزولت ، منشی سازمان ملل ژنرال یوتانت ، سازمان بین المللی پرورش نظام مند و مدرسه ی علوم دینی یهود . جین هوستون ، معلم مذهبی عصر جدید و حامی معبد ادراک در کتاب خود «اسب تروا» نوشته است :

« هدف معبد ایجاد یک دین واحد جهانی از طریق توسعه ی مقبولیت آن و در بر داشتن تمامی ادیان ، عقاید و آیین هاست . در اتاق عبادت معبد ادراک که قبلا به «تالار روشنایی» معروف بود ایلومیناتی ، ارباب خرد ، یعنی رهبر ما درآنجا به عموم مردم مکتب انسانی جدیدی را آموزش می دهد تا صورت تازه ای از اسرار (عرفان) خلق کند . »

معبد گواهی صلاحیت کامل را از سوی سازمان ملل دریافت کرده است و بازیگر کلیدی بخش معنوی این سازمان است . هر دوازده نفری که نامشان در فهرست اداره کنندگان و سرپرستان معبد ادراک آمده اعضای شورای جهانی سازمان هستند . این شوراها سخنگویان بسیاری دارند که بی پرده از دین جهانی و ملحدانه ی جدیدی که بر مبنای پرستش زمین پایه گذاری شده است ، حمایت می کنند . جیمز لاولاک ، یکی از سخن گویان می گوید که «گایا» (واژه ای باستانی که زمین را به عنوان الهه توصیف می کند) اعطا کننده ی زندگی بوده است و توانائی شفا بخشی و درمان خود را داشته است ، او انسان ها را برای گایا به مثابه ی سرطان ، بیماری که برای درمانش باید زمان و انرژی زیادی صرف کرد ، برمی شمارد . به عبارتی دیگر انسان ها مزاحم الهه «گایا» هستند .

ال گور تا به حال چندین بار در کلیسای جامع سنت جان مهمان شده است و با این سخنش «خداوند متمایز از زمین نیست» رسوائی به بار آورده است . اما در مسیحیت و یهودیت  خدا در حقیقت از زمین جداست و در عرش ساکن است . اگر شما سخن گور را رمز گشایی کنید به این معنا می رسید که خدا= زمین= زمین همان خداست . گور به خاطر کتاب ها و سخنرانی هایش مکرراً از سوی گروه های بی دین مورد تشویق و تمجید قرار گرفته است . این کلیسای جهانی پیروزی کلینتون/گور را با پیامی که در زیر آمده است ، تبریک گفتند :

“ما پیروان مکتب الحادی نوین هستیم– که عبارت است از گلچینی از آئینهای ادیان طبیعت گرای کهن و ترکیبی از الگوهای اصلی مکاتب مختلف با دیگر آموزه های اساطیری و عرفانی – و عقاید و ارزشهایمان با مواردی که شما می گویید فرقی ندارد . کتاب شما ، «زمین در تعادل»با برگزاری گردهمائی های گوناگون٬ از سوی افراد مابه دیگران معرفی می شود…. بدانید که نیم میلیون از کافران جدید از شما حمایت می کنند و به شما رای می دهند و از سیاست هایتان به منظور نجات زمین و یکپارچه سازی مجدد خانواده ی بزرگ پشتیبانی می کنند .”

آیا تا بحال فیلمهای مستند شبکه های صدا و سیمای خودمان (از جمله شبکه آموزش) در مورد محیط زیست و خطر گرم شدن زمین را دیده اید؟فیلمهایی گاهاً با محوریت سخنان و سخنرانی های خود ال گور .

یکی دیگر اعضای گرداننده ی معبد ادراک ، توماس بری ست . او معتقد است جهان به سوی نظمی نوین که فرا گروهی و حتی فرامسیحی است ٬ پیش می رود که در آن زمین همانند موجودی زنده و بشر ضمیر هوشیار اوست . خوب این به چه معناست؟

اگر شما مقاله من درباره ی جورجیا گایدستون یا فرودگاه بین المللی دنور را خوانده باشید با مقبره ها و آثار هنری غیر عادی که توسط گروه های قدرتمندی که هنوز مخفی اند و هدفشان برپایی نوع جدیدی از عرفان جهانی ست آشنا هستید . اغلب اوقات برای جلب مقبولیت عام برای این تغییر مذهبی اغلب از کلمات و یا عبارات کلیدی استفاده می شود . مانند «صلح» ، «توازن با طبیعت» یا «هماهنگی با دنیای بی کران» .شما چگونه می توانید با صلح مبارزه کنید؟ نمی توانید ! این واژه های دهن پر کن مفهوم خود را پنهان می کنند با این وجود معنایی که برای رسیدن به این اهداف باید به کار رود یعنی «صلح» تنها در صورتی تحقق می یابد همه ی دنیا به یک دولت واحد تبدیل شود . «توازن با طبیعت» هم مستلزم آن است که رشد جمعیت به شدت افت کند و «هماهنگی با دنیای بی کران» تنها در صورتی برقرار خواهد شد که جهان ادیان سنتی را رها کند و انسان گرایی ملحدانه ی نوین را به جایش بپذیرد .

به لحاظ عرفانی ، کلیسای سنت جان نقش مرکز اعصاب این جنبش جهانی را بازی می کند . معبد ادراک از طریق محافل متعدد و همایش های سازمان ملل ، رهبران همه ی ادیان اصلی را برای تهیه ی پیامی جهانی متحد می سازد . این پیام بعداً از سوی شبکه های محلی مذهبی به اطلاع عموم مردم خواهد رسید . به شکلی کاملا آرام و نا محسوس تمامی عقاید مذهبی به مجموعی ای از ارزش های یکسان تبدیل می شوند و کم کم به انسان گرایی تغییر خواهند یافت .

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

نشست ادیان مختلف در معبد ادراک .

نمونه ی بارز این مسأله آموزه هایی ست که مادلین لا نگلی (Madeleine L Engle )در کلیسای جامع می دهد . (او یکی از موسسان معبد هم هست) آموزش های او عبارتند از شامانیسم (نوعی جادوگری باستانی که در شمال آسیا و اروپا رواج داشته است) تجارب خارج جسم ، پرتوافکنی ستاره ای ، روشهای فال بینی با استفاده از کارت های تاروت ، پرستش زمین ، توانایی های ذهنی ، یوگا ، توگای تانترایی (صورت جنسی جادوی سیاه) و ستاره شناسی . تقریباً همه ی این آموزش ها برای قرن ها از سوی کلیسا به شدت محکوم شدند ولی امروز از سوی کلیسای جامع پذیرفته شده اند . این نوع آموزه ها در سراسر دنیا از طریق اماکن مذهبی رو به گسترش هستند .

اما نکته اصلی که باید به طور جهانی پذیرفته شود ، گرایش به محیط گرایی (همه چیز خدایی) است . با ایجاد حس اظطرار و ترس به علت نابودی طبیعت ، تصویب قانونی که خیلی جنجال به پا نکند به منظور افزایش مالیات به نفع محیط زیست و دور کردن اذهان مردم از توجه به دینشان و اجبار آنها به پرستش زمین کار آسانی ست . افرادی که عرفان های این عصر نوظهور را می پذیرند بیشتر احتمال دارد که با پروژه های جدال آمیز آنها همچون پرورش نظام مند(فدراسیونی که به مادران و فرزندان خدمات مراقبتی ارائه می دهد و به سلامت تولید مثل نظارت دارد. این فدراسیون هم چنین برای تصویب قوانینی از قبیل آموزش جامع مسائل جنسی و دسترسی به مراقبت های سلامتی تلاش می کند ) و اصلاح نژاد موافقت کنند . وقتی طبیعت مذهب شما باشد ، زندگی انسان هم چون وجود انگل هاست و توجیه کشتار دسته جمعی مردم معقول تر به نظر می رسد .

نتیجه گیری

 

اگر شما تنها یک چیز از این مقاله فهمیده باشید این است که ، کلیسای جامع سنت جان مسیحی نیست ، و اصلا الهی نیست! در واقع این کلیسا منزلی ست برای افرادی که برای محو کردن دین فعالیت می کنند و کارشان را هم به خوبی انجام می دهند . همانطور که در ابتدای مقاله گفتم ، من هیچ دینی را محکوم نمی کنم خواه یهودیت یا مسیحیت باشد . . .

همه ی ادیان در آموزه های خود خرد را عنوان کرده اند اما دستکاری عقاید مردم و فریفتن آنها برای پرستش چیزهای دیگر همانند نژاد ، حماسه ، تعلیمات شبه انجیل و . . . ناپسند است . برخی می گویند شیطان استاد حیله است . کسانی که به کلیسای سنت جان می روند با راههایی که حتی تصورش هم برایشان غیر ممکن است فریفته می شوند . پل به قرنتیان این گونه هشدار داده است :

«حواریون قلابی وجود دارند و کارگزارانی حیله گر که خود را به صورت حواریون مسیح در می آورند و تعجبی ندارد که شیطان خودش را به شکل فرشته ی روشنایی درآورد . بنابراین چیز عجیبی نیست که پیروان شیطان هم خود را به شکل پیروان نیکوکار درآورند و پایان کارشان مطابق با کارهایشان است .

پایان قسمت دوم-با تشکر از گروه پژوهشگران جوان

 





تاريخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

تصویر تخریب شهر نیویورک (برج های دوقلو) در سمت راست ساختمان کنده کاری شده است . نمادهای عجیب و غریب روی کف ساختمان . مراسم عجیبی که در جایگاه مقدس انجام می شود . کلیسایی که حیوانات هم برای نیایش به درون آن برده میشوند . اینجا جایگاه تمرکز یافتن مفاهیمی است که بی شک با هدف پایه گذاری یک دین نوین جهانی مطرح شده اند . آنطور که برخی می گویند این کلیسا کاملا متفاوت است . . .

 

کلیسای سنت جان (به انگلیسی : St. John’s Cathedral) تاسیس ۱۸۲۶ نام کلیسای معروفی است در شهر ناکسویل در آمریکا.ساختمان کنونی کلیسا توسط J .W. Yost طراحی و در ۱۸۹۲ ساخته شد.سبک این کلیسا به شیوه معماری ریچاردسونین رومانسکی (به انگلیسی: Richardsonian Romanesque) است.برگرفته از ویکی پدیا

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

اما ریشه ی این تفاوتها در این واقعیت نمود یافته که کلیسای سنت جان ٬ معبدی بر مبنای عقاید «الحاد نوین تا سر حد شیطانی » با این شعار که محیط  از انسان مهم تر است ٬ می باشد.

 من به شخصه نتوانستم نسبت به تک تک این عقاید بی توجه بمانم٬ اما فریب دادن افراد نا آگاهی که برای عبادت به این پرستشگاه مرموز می روند ٬ عملی شیطانیست.

«روشنفکران ملحد عقاید اصلی خود را در لفاف مسیحیت پنهان کردنداما کلید این نمادگرایی را تنها به دست آندسته از تازه واردانی میدهند که شایستگی لازم را داشته و پایبند به اسرار باشند..»(منلی . پی هال ، آموزه های مخفی تمامی اعصار)

پیشینه و تاریخچه کلیسای جامع

ادعا شده است که این ساختمان نیمه تمام قرار است بزرگترین کلیسای جامع دنیا شود . البته با داشتن پشتوانه های مالی هم چون جی پی مورگان و چهره های برجسته ای همانند استاد بزرگ ماسون های ایالت نیویورک که از این طرح حمایت می کنند ، داشتن چنین آرزوی بلندی خیلی دور از واقعیت نیست . اتمام این کلیسا برای فراماسونرها اهمیت زیادی داشت بطوریکه تصویر روی جلد مجله «جهان ماسونی» در مارچ ۱۹۲۵ به این کلیسا اختصاص یافت.

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

مقاله مندرج در این مجله می گوید :

« بسیار به جاست که بگوییم ماسون ها ، سازندگان اصلی کلیساهای جامع و کلیساهای معمولی در دوره ساخت کلیسا ، باید نقش ویژه ای در ساخت کلیسا های جامع آمریکا هم داشته باشند . مورد کوچکی باید به داستان فراماسونها در عصر ساخت کلیساها افزوده شود؛ چرا که بناهای فراماسونی مبین تاریخ٬ نبوغ٬ ایمان و نمادهای آنهاست. . »

مقاله به شیوه ای روشنفکرانه می پذیرد که کلیساهای جامع ماسونی به بهترین وجه ممکن میراث برادری را نمایان می سازد و نماد گرایی به شکلی برجسته در آنها مشهود است . با این وجود عموم مردم نسبت به این مسأله به حدی ناآگاه هستند که معنای پشت این هنر را درک نمی کنند .آنها تنها به این بناها خیره شده و با خود می اندیشند «بسیار زیباست» .

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

هرم ایلومیناتی و چشم جهان بین در کلیسای جامع

فراماسونری و علوم ماوراءالطبیعه

همانطور که می دانید ، فراماسونری طی قرون متمادی حافظ اسرار کهن بوده است . این اسرار در واقع آموزه های رمز گونه ای هستند که تنها با شاگردان این مکتب ارتباط برقرار می کنند . قصد من در این جا تشریح آیین راز آلود آنها نیست چرا که برای شرح آن باید سالها مطالعه کرد و تنها اندکی دریافت (و نمیتوان مانند وبلاگنویسان نوجوان و برخی سخنرانان نوپای ایرانی به صرف مطالعه ی چند کتاب ادعای تخصص در این زمینه کرد) . با این وجود حرفی که می خواهم بگویم این است که آموزه های این انجمن های مخفی برگرفته از مکاتب کهن مصر و بابل و علوم مربوط به کابالا و عرفان های اسرار آمیز می باشد  .که قرن ها قبل از مسیحیت وجود داشته اند . انجمن های مخفی برای مصون ماندن از فشارهای کلیسا مجبور شده بودند طبیعت حقیقی فلسفه شان را در لفاف مسیحیت پنهان کنند .  فراماسونری وسازمانهای متبوع آن از جمله روسی کروشن ها (فرقه ای از مسیحیان قرن ۱۷ و ۱۸ میلادی که عقایدی تصوف آمیز داشتند) و شوالیه های معبد همگی در اروپا به شیطان پرستی و بت پرستی متهم شده بودند .

در حالی که بسیاری از فراماسونرهای تازه وارد مسیحی هستند آنهایی که در پی ارتقا درجه برادری هستند باید در مورد فلسفه ی آیین مخفی مطالعه کنند . همه فراماسونرها لزوما به دنبال جهانی نیستند که عرفان آنها را ٬ همانند ماسونهای تازه وارد ٬ با آغوش باز بپذیرد . هرچند افراد با نفوذی که اتفاقا اغلب هم ماسون هستند در پی هدایت مردم بسوی مدلی از الحاد می باشند که از نظر عقلانی چندان چالش برانگیز نباشد.

نمادها

نمای باشکوه بیرونی کلیسای جامع ، حس تواضع را در فردی که به آن می نگرد بر می انگیزد . اما چه چیز باعث می شود چنین حسی داشته باشید ؟ بهتر است با جزئیات کارهای هنری شروع کنیم .

۱- ستون آخرالزمان : بر روی سر در غربی ساختمان ، سنگ تراشان اشکال متعددی را تراشیده اند که کاملا بی ارتباط با محیط کلیسا به نظر می رسد . برجسته ترین حکاکی مربوط به تصویری ست دلسرد کننده که تخریب شهر نیویورک و اماکن مهم آن را نشان می دهد .

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

برج های دو قلو در حال ریزش آنهم از قسمت تحتانی

صحنه بالا در سال ۱۹۹۷ ترشیده شده است  یعنی ۴ سال پیش از تخریب برج های دوقلو! دیگر تصاویر آسمان خراش های قابل شناسایی هم مربوط به ساختمان کرایسلر و مرکز سیتی گروپ است .

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

 این ستون نابودی پل بروکلین را مجسم کرده است. در زیر آن بازار بورس نیویورک و مردمی که به مبادله ی اجناس خود مشغولند به تصویر درآمده. آیا این تصاویر برگرفته از قسمت مربوط به بابل باستان در کتاب مکاشفات است؟

صحنه ی بالا ممکن است برای ساکنان نیویورک ناراحت کننده باشد . ما در این صحنه پل «بروکلین» را می بینیم که به همراه ماشین ها و اتوبوس ها به داخل آبهای خروشان می ریزد . در سمت راست مجسمه آزادی قرار دارد که به نظر می رسد در حال غرق شدن است . در پایین تصویر این پیشگویی ترسناک ، ساختمان بورس و سهام نیویورک دیده می شود که مردم در اطراف آن مشغول معامله اجناس هستند .

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

مقصود از این کنده کاری عجیب چیست ؟ خوب اولین چیزی که لازم به ذکر است درباره سنت جان واقعی ست .

فردی  که تقدس خود را به سبب نوشتن شرح مکاشفاتش در انجیل به دست آورد.

و در آن تصورات نمادین حوادث آخرالزمان را شرح داد . اعضای انجمن های مخفی بر این باورند که شرح مکاشفات وی به شیوه ی هرمسی رمزگذاری شده است تا معنای حقیقی خود را تنها برای شاگردان این مکتب آشکار سازد . این تصویر که در ورودی غربی کلیسای جامع کنده شده است ، نیویورک را همانند بابل بزرگ به تصویر می کشد ، شهری که به خاطر خشم خدا کاملا نابود شد .

در مکاشفات سنت جان آمده است که :

« فرو ریخته است ، بابل بزرگ فرو ریخته است !

آنجا خانه شیاطین شده بود .

و محل تجمعی برای هر روح شیطانی ،

و مکانی برای پرندگان کریه و ناپاک .

چرا که همه مست شراب دیوانه کننده ی زنا ی او شده بودند .

پادشاه زمین با بابل بزرگ زنا کرده است ،  

و سوداگران زمین از این عیاشی بی حد و حصر ثروتمند شده اند . » آیه ۱۸

هنرمندان این اثر حتما از این کنده کاری هدفی داشته اند چرا که شباهت های زیادی بین شهر نیویورک واقعی و توصیفات بابل بزرگ و جود دارد . کتاب وحی می گوید :

۱٫ «زن بدکاره ی بزرگ» همو که به بسیاری از آب ها ، آدمها ، ملت ها و زبان ها اشراف دارد و جامی طلایی در دست گرفته است بر پادشاه زمین حکم می راند . این جمله توصیف همان مجسمه آزادی ست .

۲٫  سوداگران زمین که از عیاشی بابل ثروتمند می شوند گریانند چرا که دیگر هیچ کس نیست که چیزی بخرد . مقصود از این جمله هم ساختمان بورس و سهام نیویورک است .

« سوداگرانی که این چیزها را فروخته اند  و ثروتشان به واسطه او به دست آمده ، دور خواهند ایستاد ، در حالی که از عذاب او خائفند . آنها ناله خواهند کرد و خواهند گریست و فریاد خواهند کشید که : وای بر ما ! وای بر ما !ای شهر بزرگ که لباسی از کتان ارغوانی و سرخ پوشیده بودی و از تلألؤ طلا و سنگ های قیمتی و مروارید ها می درخشیدی تنها در عرض یک ساعت این چنین نابود شدی و ثروت عظیمت بر باد رفت . » آیه ۱۸

 با دانستن این موضوع که امروز ، هنوز هم بیش از ۷۰ درصد پایتخت های دنیا با ساختمان سهام و بورس نیویورک وارد معامله می شوند ، می توان فهمید که چرا این ساختمان در ستون آخرالزمان به تصویر کشیده شده است . این مسأله نمایانگر جنبه اقتصادی کتاب وحی است که مکرراً به سوداگران ثروتمند و تاجران کالا اشاره می کند . بنابراین ، مکان اختصاصی شهر نیویورک یعنی کلیسای سنت جان٬ جزئیات دقیقی از نابودی این شهر را به تصویر می کشد . زیر ساختمان سهام و بورس نیویورک ، یک اسکلت و موجودات عجیب و غریبی هم بودند که به نظر می رسد نماد مرگ و خرابی باشند . آیا این هم جزئی از پیش گویی ست ؟

- توضیحات کاملتر درمورد دیگر ستونها :

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

این ستونها در کنار ورودی کلیسا٬ در زیر پیکره های مقدس قرار  گرفته اند.

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

مرد سوار بر اسب در آخرالزمان

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

صحنه ای که تولدی از درون یک نوع گل را به تصویر می کشد که توسط مومیائیها احاطه شده و بر فراز یک بره که پاهایش گره خورده اند قرار گرفته است. چه کسی در حال متولد شدن است؟ آیا این همان دجال است که در کتاب مکاشفات در مورد آن گفته شده که “از زمین بیرون می آید؛ و مانند یک بره دارای دو شاخ است”؟ در زیراین تصویر٬ یک گرداب مارپیچ به چشم می خورد (آیا این نماد تغییر آگاهیها ست؟) و ظاهرا مردم مشغول تقدیس و پرستش این نگاره هستند.

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

این ستون نماد مرگ و یا به بیان مکاشفه ای که در ابتدای کتاب حزقیال آمده است تجسمی از “اسرار پیچیده٬ دیدگان حیرت زده در هر طرف” می باشد.

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

درخت زندگی فرقه ی کابالا بر روی این ستون نقش بسته است. گفته می شود که کتاب مکاشفات با اعداد رمزی کابالائی رمز گذاری شده و تنها با رمزگشائی از این کتاب است که می توان معنای حقیقی آن را درک کرد.

بررسی تخصصی نمادهای بکار رفته در کلیسای سنت جان

مردی که بر فراز درخت زندگی ایستاده است٬ شخصیتی نیست که با یک کلیسا همخوانی داشته باشد. او یک چشم است (برای اطلاع بیشتر به چشم هوروس مراجعه کنید) و یک طلسم کوارتز به همراه دارد که گفته می شود دارای خواص جادوئی و متافیزیکی است.

پایان قسمت اول-با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

فراماسونری

کمی پس از انتشار تصویر لوی ، نویسنده و روزنامه نگار فرانسوی «لئو تاکسیل» با انتشار مجموعه‌ای از جزوات و کتب٬ فراماسونری را به ایجاد لژهایی برای پرستش شیطان متهم کرد. در رأس آن اتهامات بافومت قرار داشت که شی مورد پرستش ماسونها بود.

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

کتاب «اسرار فرماسونری» فراماسون‌ها را به شیطان پرستی و پرستش بافومت متهم کرد. این اثر تاکسیل خشم کاتولیک‌ها را برانگیخت. بر روی جلد این کتاب تصویری از یک مراسم ماسونی به ریاست بافومت نمایش داده شده است که او در آن مورد پرستش قرار گرفته است.

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

تصویر ضد ماسونی اثر روزنامه نگار آبل کلارین دلاریو، ۱۸۹۴ .

در سال ۱۸۹۷ ، لئو تاکسیل پس از ایجاد جنبشی به دلیل افشاگری های خود در خصوص فراماسونری  فرانسوی در یک کنفرانس خبری اعلام نمود که بسیاری از افشاگری‌های او فریبی بیش نبوده است. از آن پس این مجموعه‌ اتفاقات به «حقه لئو تاکسیل» معروف شد. با این وجود، بعضی این احتمال را منطقی می‌دانند که اعتراف تاکسیل ناگزیر به دلیل فرو نشاندن مناقشات بر علیه فراماسونری بوده است.

علت هر چه هست محتمل‌ترین ارتباط میان فراماسونری و بافومت به واسطه نمادگرایی است که در آن این بت تبدیل به تمثیلی برای مفاهیم عمیق رمزی می ‌شود.

نویسنده ماسونی «آلبرت پایک» معتقد است که بافومت مورد پرستش نیست، بلکه نمادی است که مفهوم آن تنها برای رده‌های بالای ماسونها آشکار است.

“بی معنی است که بخواهیم باور کنیم انسان‌های روشنفکر بت هیولا مانندی به نام بافومت، یاشخصی به نام  Mahomet را بعنوان پیامبریا خدا ٬به رسمیت بشناسند. نمادگرایی آنان قرنها پیش ایجاد شد تا آنچه را که آشکارا بیان کردن آن خطرناک بود بپوشاند که البته دیگران آن را به اشتباه برداشت کردند و دشمنانشان آنها را مشرک خواندند. گوسالة طلایی که هارون (در واقع سامری) برای بنی اسرائیل ساخت گوساله‌ای نر با لایه‌ای از برنز نبود اما کاروبیم دچار سؤ تفاهم شد. نماد عدّه‌ای خردمند همیشه بتی است برای جمعی که جاهلند. آنچه که مسئولان عالیرتبه به واقع باور داشتند و آموختند تنها با اشاره‌هایی برای اساتید در درجات بالای فراماسونری و نیز نمادهایی نشان داده شده است که فقط برای اساتید قابل فهم هستند”.

با همه ی این ادعا ها نمیتوان قدس حرف G را برای ماسونها نادیده گرفت! ماسونها خود مدعی هستند این حرف در واقع حرف اول کلمه ی خداست (god) و نه بز (Goat) . اما برای وجود تصویر ستاره ی پنچ پر معکوس حاوی تصویر سر بافومت در اکثر لژها چه جوابی دارند؟

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

حرف G در مرکز اصلی ترین نماد فراماسونری!

.

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

تصویری از داخل یک لژ ماسونی در ایالات متحده . تصویر حرف G و ستاره ی پنج پر معکوس کاملاً مشهود است!

 .

آلیستر کراولی

«آلیستر کراولی» یک جوینده علوم سری حدوداً شش ماه پس از مرگ الیفاس لوی به دنیا آمد و معتقد بود روح لوی در جسم او حلول کرده است. تا اندازه‌ای به همین دلیل او در انجمن مخفی OTO که خود به شهرت رساند،‌ به نام « بافومت» معروف شد.

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

تصویر امضا شده کراولی به عنوان بافومت.

این توضیح کراولی از ریشه شناسی نام « بافومت» در کتاب او با نام «اعترافات آلستر کراولی» نوشته شده در سال ۱۹۲۹ آمده است:

“من به مدت شش سال این نام را به عنوان شعار در انجمن OTO برگزیدم و همیشه تلاش کردم راه مناسبی برای نوشتن آن بیابم . می‌دانستم که می‌بایست هشت حرف داشته باشد و تشابهات و تناسبات عددی و ادبی آن نیز باید به گونه‌ای باشد که بتواند مفهومی را که پژوهشگران در مورد آن دریافته بودند برساند و مشکلاتی را که باستان شناسان از رفع آنها در مانده بودند حل نماید … یک نظریه در مورد این نام این است که آن نمایانگر کلمات ؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟ به معنی غسل تعمید عقل و خرد است؛ دیگر آن که، بافومت تحریفی است از عنوان «پدر میترا». نیازی نیست که بگوییم پسوند “R” این نظریه را تقویت می‌کند. من کلمه را آنگونه که جادوگران بیان می‌کنند جمع نمودم و به عدد ۷۲۹ رسیدم. این عدد در هیچ یک از آثار کابالیستی من وجود نداشت و بنابراین برایم بی‌معنی بود. با این وجود این عدد توان سوم عدد ۹ بود. کلمة ؟؟؟؟ ، عنوان اسرارآمیزی که مسیح به پیتر در مقام بنیان کلیسا اعطا نمود، دارای همین ارزش است. تاکنون جادو قابلیت‌های مهمی را از خود نشان داده است! او مشکل ریشه شناسی را حل نمود و مشخص نمود چرا شوالیه‌های معبد این نام را برای بت خود برگزیدند. بافومت همان «پدر میترا»، سنگ مکعبی بود که در گوشه معبد قرار داشت”.

بافومت یک چهره مهّم در «تلما» (Thelema) ، سیستم پیچیده‌ای که او در اوایل قرن بیستم بنیان نمود. کراولی در یکی از برجسته‌ترین آثار خود “Magic, Liber ABA” ، کتاب چهارم، بافومت را یک خدای دوجنسی می‌نامد:

“شیطان وجود ندارد . این یک نام دروغین است که برادران سیاه پوستمان برای ایجاد «اتحاد» در تفرق گنگ و جاهلانه خود ساخته‌اند. شیطانی که دارای یگانگی باشد می‌تواند خدا باشد …«شیطان» بطور تاریخی خدای هر کسی است هرچند که خود شخص دوست نداشته باشد…. این مار،‌ «ابلیس»،‌ دشمن انسان نیست، اما اوست که خدایان را درمیان ما به وجود آورد و به خیر و شر آگاه است؛ او ما را به «شناخت خود» دعوت کرد و آغاز آنرا آموخت. او «شیطان» کتاب توث و تمثیل او بافومت است،موجودی دو جنسی که تعبیری از مفهوم رمزآلود  رسیدن به کمال را ارائه می کند … پس او زندگی و عشق است. ترجمه ی این نماد به زبان عبری (عین)ayin است ،‌  به معنای چشم، چرا که او نور است و تصویر دایره البروج او «جدی» است،‌ بز جهنده‌ای که نشانه آزادی است”.

“Ecclesia Gnostica Catholica”  بخش کلیسایی (O.T.O (Ordo Templi Orientis  در محافل روحانی خود می‌خوانند : «و من به مار و شیر، راز رازها، بافومت اعتقاد دارم.» بافومت وحدت آشفتگی و سردرگمی،‌ انرژی مؤنث و مذکر، اندام تناسلی مرد و رحم زن است.

 .

کلیسای شیطان

اگر چه کلیسای شیطان «آنتون لاوی» اساساً یک انجمن مخفی نیست ، اما همچنان یک مجموعه ی راز آلود برجسته باقی مانده است . این سازمان که در سال ۱۹۶۶ تأسیس شد «مهر بافومت» را به عنوان نشان رسمی خود برگزید.

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

مهر بافومت، نماد رسمی کلیسای شیطان،‌ بز مندس در یک ستارة پنج پر وارونه است. این مهر احتمالاً به شدت تحت تأثیر تصویر «کلید جادوی سیاه»‌ بوده است.

.

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

تصاویری از  La Clef de al Magie Noire = کلید جادوی سیاه

به عقیده آنتون لاوی، شوالیه‌های معبد بافومت را به عنوان نمادی از شیطان می‌پرستیدند. بافومت حضور پررنگی در مناسک کلیسای شیطان دارد، چرا که این نماد در بالای محراب (قربانگاه) قرار دارد.

در انجیل شیطانی (شیطان پرستی)، لاوی نماد بافومت را اینگونه توصیف می‌کند:

“نماد بافومت را شوالیه‌های معبد برای پرستش شیطان استفاده می‌کردند، در طول قرن‌ها، این نماد نام‌های متعددی به خود گرفته است. در میان آنها می‌توان به «بز مندس»، «بز هزار جوان»، «بز سیاه»، «بز یهودا» و شاید مناسب‌ترین آنها «بزقربانی» اشاره نمود.

بافومت نمایانگر قدرت تاریکی است که با باروری زایشی بز در آمیخته است. ستاره پنج پر در نوع «اصیل» خود تصویر مردی را در پنج گوشه ستاره احاطه کرده است – سه گوشه در بالا و دو گوشه در پایین – که نشان دهنده ماهیت روحانی انسان است. در شیطان پرستی این ستاره برای اینکه بتواند سر بز را در خود جای دهد وارونه نشان داده می‌شود – شاخ‌های بز که نماد دوگانگی یا ثنویت است، به علامت دعوت به مبارزه رو به بالاست؛ سه گوشه وارونه دیگر، سه گانگی (تثلیث) را انکار می‌کند. اعداد عبری در اطراف این نماد که ریشه در اصول جادوگری کابالا دارد کلمه “Leviathan” ، به معنی مار بزرگ آبهای عمیق یا همان شیطان است. این اعداد در پنج گوشه ستاره وارونه قرار دارند.”

در فرهنگ عامه

ارجاعات به بافومت بیشتر به دلیل تأثیر آلیستر کراولی و آنتون لاوی بر فرهنگ عامه در سراسر فرهنگ عامه وجود دارد. در بعضی از موارد،‌ مانند گروه‌های هوی متال، اشارات نسبتاً واضح‌تر و ابهام آورترند – این گروه‌ها به هیچ وجه تأثیرپذیری از مکاتب علوم سری را بر تصورات خود پنهان نمی ‌کنند و در واقع در بیشتر مواقع این تاثیر پذیری را نوعی افتخار میپندارند . تعدادی از آنها از این قرارند :

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

گروه موسیقی دت متال با نام کرگدن – جلد Zos kia Cultus

.

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

گروه موسیقی دت متال با نام قتل دالیای سیاه – جلد آلبوم مناسک

.

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

مریلن منسون – جلد آلبوم «سوپر استار ضد مسیح»

.

 در روند اصلی فرهنگ سازی (“بصورت سازمان یافته”) اشارات بسیار مبهم و مخفی ‌تر هستند. اشارات برای مخاطبان جوان وجود دارند . اما بسیاری آنها را نمی‌فهمند و تشخیص نمی‌دهند . اینها چند نمونه‌اند:

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

 صحنه‌ای از یک بازی آنلاین معروف به نام “Ragnarok”‌

.

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

 جلد آلبوم « بافومت» اثر کیچی.

.

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

 بافومت در پوستر ” نمایشگاه و جشنواره بازی های رایانه ای تهران ” .

.

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

تطابق جز به جز این بز با بافومت!

 .

بسیاری دیگر از این ارجاعات پنهانی را فقط کسانی که «چشم تیزبین» دارند می‌بینند.

.

نتیجه

بافومت خلق مرکب نمادگرایی ادراک کیمیا از طریق اتحاد نیروهای مخالف است. جویندگان علوم سری معتقدند با دستیابی به نیروی زندگی می ‌توان جادو و آگاهی حقیقی معنوی را تولید نمود. تصویر بافومت، اثر الیفاس لوی در برگیرنده چندین نماد بود که به کوندالینی (Kundalini) – قدرت مارپیچ – اشاره می ‌کند ، قدرتی که در نهایت به فعال نمودن غده صنوبری که به «چشم سوم» نیز معروف است، منجر می‌شود. بنابراین از دیدگاه علوم سرّی، بافومت نماد این فرآیند مخفی است.

با این وجود، در طول زمان این نماد بر چیزی بسیار بیشتر از مفهوم مخفی صرف خود دلالت داشته است. بافومت به واسطه مجادلات بسیار و با توجه به نوع دیدگاه به نماد خیر و شر در علوم سرّی مبدل شده است.

در واقع هدف نهائی نماد «بز قربانی» نماد جادوگری ، جادوی سیاه و شیطان پرستی است. شاید حقیقت هیولا مانند و بی‌تناسب بودن این نماد به نزدیک ساختن آن به مرتبه ای از بدی و رسوائی که از هیچ صدمه ای به ادیان سازمان یافته فروگذار  نباشد٬ کمک کرده و در عین حال مخالفان این ادیان  را بسوی خود جذب کند.

پس از قرن‌ها مخفی کاری٬ نیرنگ٬ شعار و تبلیغات و اطلاعات نادرست در دو سوی این طیف آیا می‌توانیم بدرستی سوال اصلی را که این مقاله مطرح می‌کند پاسخ دهیم : « بافومت کیست؟» آیا نماد شیطان است یا خود دارای حقیقتی معنوی است؟ نماد خیر است یا شر؟ پاسخ در خود این نماد نهفته است: هر دو!

در افسانة‌ مصری ، توت هرمس قدرت میانجیگری میان خیر و شر را داشت تا هیچ یک از این دو بر دیگری غلبه نکن د. بافومت حصول این تکلیف کیهانی را در یک مقیاس بسیار کوچکتر در خود داراست. زمانی که تعادل کامل در سطح شخصی حاصل شود، یک تازه وارد به علوم سرّی می‌تواند یک دست را رو به آسمان و دیگری را رو به زمین برگرداند و این اصل متعارف کیمیایی را که در طول هزاران سال تکرار شده است، اعلام نماید : «همانقدر که رو به بالا، رو به پایین».

پایان قسمت دوم-با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

بافومت موجودی است معماگونه و دارای سر بُز که در نمونه‌های فراوانی از تاریخ علوم سرّی از آن یاد شده است . از شوالیه‌های معبد در قرون وسطی و فراماسون‌های قرن نوزدهم تا جریانات نوین علوم سرّی ، بافومت همیشه مورد بحث بوده است . اما براستی بافومت زاییده کدام تفکر است و مهمتر از آن ، مصداق واقعی این چهره نمادین چیست؟ این مقاله نگاهی دارد به ریشه‌های بافومت ، مفهوم مبهم آن و نفوذ آن در فرهنگ عمومی …

 

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

در طول تاریخ علوم سرّی غرب اغلب به نام بافومت اسرارآمیز استناد می‌شود . علیرغم آنکه اکنون بافومت نام شناخته شده‌ای در قرن بیستم است ،‌ می‌توان اشاراتی از بافومت را در اسنادی قدیمی مربوط به قرن یازدهم یافت . امروزه ، این نماد با هر چیزی مربوط به علوم سرّی ، آیین جادوگری ، سحر ، شیطان‌پرستی و علم غیب درآمیخته است . بافومت معمولاً در فرهنگ عامه برای نشان دادن هر چیز رمز گونه‌ای استفاده می‌شود.

معروف‌ترین تصویر از بافومت را می‌توان در کتاب “Dogme et Rituel de la Haunte Magie” نوشته «الیفاس لوی» یافت ، کتابی که در سال ۱۸۹۷ نوشته شده و یک منبع کامل و متعارف در خصوص علوم سرّی امروز محسوب می‌شود . این موجود نمایانگر چیست؟ مفهوم  نمادهائی که او را احاطه کرده اند چیست؟ و چرا اینقدر در علوم سرّی حائز اهمیت است؟ برای پاسخ به این سوالات می‌بایست اول به خاستگاه آن بنگریم . ابتدا به تاریخچه بافومت و چند نمونه از ارجاعات به بافومت در فرهنگ عامه نگاهی می‌اندازیم.

ریشه نام بافومت

نظریه‌های بسیاری در خصوص ریشه‌های نام بافومت وجود دارند . متداول‌ترین تعریف ادعا می‌کند این نام تحریف نام «محمد» در زبان فرانسة قدیمی (که به زبان لاتین اینگونه نوشته می‌شود Mahomet )است. در دوران جنگ‌های صلیبی ، شوالیه‌های معبد برای مدتی طولانی‌تر در کشورهای خاورمیانه ماندند و در آنجا با عرفان و تصوف عربی آشنا شدند . این ارتباط با تمدن‌های شرقی اصول علوم سرّی غرب شامل فلسفة عرفان، کیمیاگری، کابالا و علوم ماورایی را برا‌ی آنها به ارمغان آورد . قرابت شوالیه‌ها با مسلمانان کلیسا را بر آن داشت تا آنها را به جرم پرستش بتی به نام بافومت محکوم کنند ، بنابراین ارتباطی منطقی میان Baphomet و Mahomet وجود دارد . با این وجود نظریات دیگری نیز در این خصوص ارائه شده است.

الیفاس لوی یک جوینده علوم سرّی در فرانسه (یکی از عالمان علوم سرّی فرانسوی) که تصویر مشهور بافومت را نقاشی کرده ، عقیده دارد نام بافومت از رمزگزاری کابالایی مشتق شده است:

“نام Baphomet ، که بر اساس رمزگزاری کابالایی باید از جهت مخالف خوانده شود (از راست به چپ) متشکل از سه بخش اختصاری است: Tem ، ohp ، AB . Templi Ominium Hominum Pacts abbas ، که بدین معنی است : مؤسس معبد صلح تمام انسانها”.

ضمناً آرکون دارال ، مؤسس و آموزگار مکتب صوفی و جادوگری استدلال می‌کند که بافومت از لغت عربی «ابوفهیمه» به معنی «پدر فهم» گرفته شده است .

دکتر «هوگ اسکونفیلد» نیز که اثر او در مورد «کتیبه های بحرالمیت» معروف است ، نظریه‌ جالب‌تری را ارائه می‌دهد . اسکونفیلد که نوعی حروف رمزی یهودی به نام “Atbash”‌ را که در ترجمه برخی از کتیبه های بحرالمیت استفاده می‌شد مورد مطالعه قرار داده بود ، ادعا می‌کند وقتی رمزگزاری را در مورد بافومت انجام می‌دهیم ، به لغت یونانی “Sophia”‌ می‌ رسیم که به معنی «دانش» و نیز مترادف لغت «الهه» است!

ریشه‌های احتمالی تصویر بافومت

به نظر می‌رسد تصویر کنونی بافومت از چندین منبع باستانی ریشه می‌گیرد ، اما بیش از همه به خدایان مکاتب الحادی مربوط می شود . بافومت به تمامی خدایان در سراسر کره زمین، از جمله مصر، اروپای شمالی و هند شباهت دارد . در حقیقت بسیاری از افسانه های تمدن‌های باستانی دربرگیرنده نوعی خدای شاخدار هستند . در تئوری جونگی  (مربوط به نظریات و عقاید یک روانکاو سؤیسی به نام «کارل گوستاو جونگ») بافومت تاکید بر تجسم الگوی کهن خدای شاخدار است چون مفهوم خدای شاخدار عموماً در روان افراد وجود دارد . آیا سرنونس، بن، هاتور، شیطان (که در مسیحیت به آن اشاره شده است) و بافومت دارای ریشه ای مشترک هستند؟ بعضی از ویژگی ‌های آنان به طور چشمگیری با یکدیگر مشابهت دارد .

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

خدای وابسته به نژاد سلت ،‌ سرنونس معمولاً با شاخ گوزن بر سر نشان داده می‌شود که مانند تصویر بافومت «چهار زانو» نشسته است. اگر چه تاریخچه این خدا رازآلود باقی مانده است، اما معمولاً گفته می‌شود او  خدای حاصلخیزی و طبیعت بوده است.

.

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

در بریتانیا، تجسم دیگری از سرنونس وجود دارد که هرن (Herne) نامیده می‌شود . خدای شاخدار عریانی که ویژگی نیمه انسان – نیمه حیوان بودن بافومت را به همراه تأکید بیشتر بر آلت تناسلی مذکر او داراست.

.

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

پن یک خدای مهم در یونان باستان به شمار می آمد . خدای طبیعت معمولاً با شاخ‌هایی بر سر و نیم تنه پایین بز نشان داده می‌شد . پن مانند سرنونس آلت تناسلی مذکر را بسیار گرامی می‌دارد. خصیصه‌های حیوانی تجسم انگیزه‌های شهوانی و تولید مثل مرد است.

.

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

پاپ سیلوستر دوم و شیطان (۱۴۹۰). در مسیحیت، شیطان تشابه زیادی به خدایان مکاتب الحادی که در بالا ذکر شد دارد ، زیرا آنان منشا الهام بخش برای این تصاویر هستند . ویژگی‌هایی که توسط این خدایان مجسم شده است ،‌ نمادی است از آنچه کلیسا شیطان می‌خواند.

.

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

کارت شیطان از سری کارت‌های تاروت شهر مارسی (قرن پانزدهم). تصویر شیطان در این کارت به همراه بال‌ها،‌ شاخ‌ها، سینه‌ ی عریان و علامت دست بدون شک در تجسم لوی از بافومت بسیار تأثیرگذار بوده است.

.

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

Robin Good – Fellow روح خبیث (یا همان جن) یک پری افسانه‌ای است که گفته می‌شود تجسم شخصیت ارواح زمینی است . او که دارای خصایص بافومت و دیگر خدایان است در اینجا و در روی جلد یک کتاب مربوط به سال ۱۶۲۹ به همراه ساحران نشان داده شده است.

.

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

نقاشی گویا (Goya) در سال ۱۸۲۱ با عنوان «خدای بزرگ نیمه انسان – نیمه بز» یا «ساحران سبت». این نقاشی اجتماع ساحران را دور شیطان نیمه انسان – نیمه بز به تصویر کشیده است.

.

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

تصویری شبیه به بافومت در «کلیسای جامع نوتردام در پاریس» ، که توسط شوالیه‌های معبد ساخته شد.

 .

بافومت ، اثر لوی

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

تصویر نمایش داده شده از بافومت توسط لوی در کتاب او Dogmes st Rituels de la Haunte Magie  (اصول و مراسم جادوی بزرگ) به نمای بصری «رسمی» از بافومت تبدیل شد . در سال ۱۸۶۱،‌ این جوینده علوم سری فرانسوی در کتاب خود تصویری را آورد که بعنوان مشهورترین تصویر از بافومت شناخته شد : یک بز بالدار انسان نما با سینه ای عریان و مشعلی بر روی سر میان دو شاخ او . این موجود تشابهات فراوانی به خدایانی دارد که پیشتر ذکر شدند . همچنین این تصویر  حاوی نمادهای رمز آلود دیگری نیز هست که به مفاهیم سرّی پنهان در بافومت مربوط می شود.

لوی در پیش گفتار کتاب خود می‌گوید:

“تصویر بزی که در ابتدای کتاب رسم شده است بر پیشانی خود یک ستاره پنج پر دارد که رو به بالا است و نماد روشنی است، دستان او علامت علم غیب را نشان می‌دهد وضعیت استقرار دستان او از نمادهای علوم هرمسی و ماورائی الهام گرفته شده است.  که یکی رو به بالا به ماه سفید Chesed و دیگری رو به پایین به ماه سیاه Geburah اشاره می‌کند. این علامت نشان هماهنگی کامل میان عدالت و رحمت است. یکی از بازوهای او مذکر و دیگری مؤنث است، مانند کنراد دو جنسی، ما می‌بایست ویژگی‌های او را با بز خود یکی کنیم چون آنها در اصل یکی هستند. مشعل بینش و آگاهی که در میان شاخ‌های او می‌درخشد، نور جادویی توازن جهانی است، و تجسم روحی که فراتر از جسم مادی قرار دارد. شعله‌ای که علاوه بر وابستگی به جسم بر فراز آن می‌درخشد. سر زشت حیوان حس ترس شدید گناهکار را متبادر می کند.که اساساً عامل گناه مسئول آن است و باید منحصرا سزای عملش را ببیند. زیرا روح به دلیل ماهیت خود حسی ندارد و  تنها زمانی که صورت مادی پیدا کند رنج می‌کشد. عصایی که به نوعی اندام تناسلی اوست نماد زندگی جاویدان، بدنی که با پولک پوشیده شده نماد آب، نیم‌ دایرة بالای سر او نماد جو (اتمسفر) و پرهای رو به بالا نماد سبکی و لطافت است. انسانیت به واسطه سینه ی عریان و بازوهای دو جنسی این ابوالهول علوم سرّی نشان داده می‌شود”.

نکته : برای مطالعه در مورد ارتباط حالت قرارگیری دستهای بافومت و ستاره ی شش پر به مقاله ی “ستاره ی داود ، نحس یا مقدس؟” مراجعه کنید .

در نقاشی لوی ، بافومت تجسمی ست از اوج فرآیند کیمیاگیی – متحد شدن نیروهای مخالف برای پدید آوردن «نور بصیرت و آگاهی» – که اساس جادوگری و در نهایت روشنگری است.

نگاهی دقیق‌تر به جزئیات این موضوع را آشکار می‌سازد که هر نماد بطور اجتناب ناپذیری با ضد خود به تعادل رسیده است .  خود بافومت یک موجود دو جنسیتی است که ویژگی‌های هر دو جنس مؤنث و مذکر را دارا است‌ : عصایی که نمایانگر اندام تناسلی مردانه است و سینه ی  مونث . مفهوم دو جنسی بودن در فلسفة علوم سرّی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است ، چرا که به اعتقاد آیینهای الحادی نشانگر مرحله ی نهایی مسیریست که به «یکی شدن با خدا» می انجامد.

اندام تناسلی بافومت در اصل «عصای چاووش هرمس» است عصایی که از دو مار در هم تنیده تشکیل شده است. این نماد باستانی برای قرن‌ها نمایانگر علوم سری بوده است . عصای چاووش به گونه‌ای مبهم نماد فعالیت چاکراها (هفت مرکز انرژی در بدن بر اساس پزشکی سنتی هندی و یوگا) از ابتدای ستون فقرات تا غده صنوبری با استفاده از قدرت مارپیچ (بنابراین، مارگونه) یا بصیرت روحانی است.

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

عصای چاووش به عنوان نماد فعالیت چاکرا.

.

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

عصای چاوش امروزه به عنوان نماد پزشکی شهرت دارد .

.

نکته : قسمت بالایی عصای چاووش شباهت زیادی به نماد خورشید بالدار دارد . برای مطالعه ی بیشتر در زمینه ی نماد خورشید بالدار به مقاله ی “راز دو نماد پرکاربرد در جوامع مخفی” مراجعه کنید!

 این به واقع علمی است که تنها در خدمت کسانی قرار می‌گیرد که این فلسفه و دین را پذیرفته و درک می‌کنند؛ و فرآیند آن تنها برای «اساتیدی» که حاکمیت اراده و اختیار را در دست گرفته‌اند، و بنابراین پادشاهان جهان مقدماتی لقب گرفته‌اند قابل استفاده است : زیرا عامل اصلی عملکرد خورشید همان نیرویی است که در نماد هرمس بر میز زمرّد بیان شد؛ این قدرت جادویی عالمگیر است؛ قدرت معنوی، آتشین و بر انگیزاننده؛ این همان od، بر طبق زبان عبری و نور بصیرت روحانی بر طبق دیگر زبانهاست.

از این رو بافومت نمادی از اکسیر کیمیایی است که در آن نیروهای مجزا و مخالف در تعادل و توازن با یکدیگر در آمیخته‌اند تا بصیرت روحانی حاصل شود. این فرایند کیمیاگری در تصویر ارائه شده توسط لوی با عبارتهای “Solve = نرم” و ”Coagula = سخت”بر روی بازوهای بافومت به تصویر کشیده شده است. گرچه این دو فرآیند نتایج متفاوتی را در بر می‌گیرند اما  ذوب کردن(تبدیل جامد به مایع) و منجمد کردن(تبدیل مایع به جامد) دو مرحله متفاوت در کیمیاگری محسوب می‌شوند که با هدف تبدیل سنگ به طلا، یا در معنای نمادین ، تبدیل انسان خاطی و کافر به انسان روشنیده است . این دو مرحله در روی بازو به جای تأکید بر ماهیت متفاوت خود به جهات متفاوت اشاره می‌کنند.

دستان بافومت «علامت علوم سری» را نشان می‌دهند که یک نمایش عینی از اصل متعارف کیمیاگری «همانقدر که رو به بالا، رو به پایین» است . این حکم تمامی اصول و اهداف علوم سری را خلاصه می‌کنند که در آنها عالم صغیر (بشر) همانند عالم کبیر (دنیا) است. پس درک یکی به معنای درک دیگری است. این اصل تناظر از لوح زمرّد هرمس ترسگیسوس نشات می گیرد که در آن آمده است:

“آنچه در پایین است با آنچه در بالاست همخوانی دارد و آنچه در بالاست با آنچه در پایین است در توافق است برای نائل شدن به معجزه وحدت”.

سلطه این نیروی زندگی، زندگی بصیرانه ،‌ همان چیزی است که جویندگان علوم سری امروز آنرا «جادوگری» می‌خوانند.

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

کارت جادوگری تاروت که اصل متعارف علوم سری «همانقدر که رو به بالا، رو به پایین» را نشان می ‌دهد.

“روش جادوگری – خواه سفید یا سیاه – به توانایی استاد برای کنترل نیروی زندگی دنیوی وابسته است – همان نیرویی که لوی نماینده جادوی بزرگ یا بصیرت روحانی می‌نامد . با دستکاری این جوهر سیّال پدیده‌های فلسفه ماوراء الطبیعه به وجود می‌آید . بز دو جنسه معروف مندس (Mendes) موجودی مرکّب است که نمایانگر این بصیرت روحانی است. این همان بافومت، خدایگان اسرارآمیز پیروانآیین جادوگری یعنی شوالیه‌های معبد است که احتمالاً آن را به واسطه اعراب به دست آوردند”.

هر یک از دستان بافومت به دو ماه در جهت مخالف اشاره می‌کند که لوی آنها را chesed وGeburah  می‌نامد دو مفهوم متفاوت که از کابالا گرفته شده است . در درخت زندگی کابالاها، سفیروت (Sefirot)، Ghesed با «محبّت در حق دیگران» همراه است ،‌ در حالی که Geburah خودداری از میل شخصی برای ارزانی داشتن نیکی به دیگران هنگامی که شخص دریافت کنندة آن بی‌ارزش باشد یا احتمال سوء استفاده از آن نیکی وجود داشته باشد.» این دو مفهوم برخلاف یکدیگرند و مانند هر چیز دیگری در زندگی می ‌بایست تعادل و توافق میان آنها برقرار باشد.

شاخص ترین ویژگی بافومت مسلماً سر بز اوست . این سر هیولا مانند نمایانگر طبیعت حیوانی و گناهکار ،تمایلات خودخواهانه و غرایز پست انسان است . برخلاف ذات معنوی انسان (که بواسطی «نور الهی» در بالای سر نشان داده شده است) این جنبه حیوانی بخش مهم و ضروری ذات دو گانه بشر است که از آن رو جنبه‌های حیوانی و روحانی می‌بایست  از طریق هماهنگی با یکدیگر به وحدت برسند.

می‌توان اینگونه استدلال نمود که هیبت سراسر بی‌تناسب او کسانی را که از مفهوم پنهانی این نماد آگاهی ندارند از خود می‌راند.

در جوامع مخفی

گرچه تصویر لوی از بافومت در سال ۱۸۶۱ مشهورترین است ، اما نام این بت بیش از هزار سال در جوامع مخفی و محافل پنهانی شنیده شده است . اولین اشاره به بافومت به عنوان بخشی از آیین سرّی به دورة شوالیه‌های معبد مربوط می‌شود.

شوالیه‌های معبد

بافومت را دقیق تر بشناسیم (تخصصی)

تصویر بافومت در حالی که سرپرستی یک آیین معبد را بر عهده دارد اثر لئوتاکسیل.

.

 محققان علوم سری اهمیت بسیار بافومت در آداب و مراسم شوالیه‌های معبد را می‌پذیرند . اولین بار نام بافومت در سال ۱۰۹۸ در نامه‌ای که توسط یک جنگجوی صلیبی «آنسلم از ریبمونت» نوشته شده بود به میان آمد . در این نامه آمده است:

 ”پس از طلوع روز بعد، آنها با صدای بلند بافومت را می‌خواندند در حالیکه ما به آرامی در قلب خود خدا را می‌خواندیم؛ سپس ما حمله کردیم و همه آنها را به بیرون از دروازةه شهر راندیم”.

در طول محاکمه شوالیه‌های معبد در سال ۱۳۰۷ و هنگام شکنجه و بازجویی از آن به دستور پادشاه فیلیپ چهارم فرانسه،‌ نام بافومت چندین بار ذکر شد . علیرغم آنکه بعضی از شوالیه‌های معبد به کلی وجود آن را رد نمودند ، دیگر شوالیه‌ها آن را به عنوان موجودی چند سر، یک گربه یا یک سر با سه صورت توصیف می‌کردند.

گرچه کتاب‌های پرفروش اغلب هرگونه ارتباط میان شوالیه‌های معبد و بافومت را رد و ادعا می‌کنند این ساخته ذهن کلیسا برای ترسناک نشان دادن آنهاست ، تقریباً تمام نویسندگان صاحب نام در زمینه علوم سری (کسانی که کتاب‌هایه را برای تازه واردان می‌نوشتند) به آن ارتباط اقرار می‌کنند. در حقیقت، این بت لقب « بافومت شوالیه‌های معبد» لقب گرفته بود.

“آیا واقعاً شوالیه‌های معبد بافومت را می‌پرستیدند؟ اساساً این رابطه نیرومند و مرموز چه بود که دولت و کلیسا را بر آن داشت تا آن را مخفیانه از بین ببرند؟ به این آسانی قضاوت نکنید؛ آنها جنایت بزرگی را مرتکب شده‌اند؛ آنهامخفیگاه دیرین شاگردان این مکتب را به کسانی که به آن اعتقاد ندارند نشان دادند. آنها دوباره جمع شده و میوه درخت دانش را تقسیم نموده‌اند تا بتوانند اربابان جهان شوند. حکمه که بر علیه آنها صادر شد بسیار سخت‌تر و قدیمی‌تر از محکمه پادشاه یا پاپ است. خداوند خود در کتاب پیدایش (تورات) می‌گوید:

«روزی که تو میوه آن درخت را بخوری خواهی مرد.»

بله، به اعتقاد محکم ما،‌ اربابان بزرگ شوالیه‌های معبد بافومت را می ‌پرستید، و از تازه واردان می‌خواستند او را بپرستند و بله، این در گذشته وجود داشته و ممکن است هنوز نیز اتفاق بیافتد، محافلی که به ریاست این موجود برگزار می‌شود در حالی که او بر تختی نشسته و مشعلی روشن در میان شاخ‌هایش قرار گرفته است.

اما پرستندگان این نماد، آن گونه که ما باور داریم، آن را نماد شیطان نمی‌دانند: بر عکس، آنها او را «پن، خدای مکاتب مدرن فلسفه، خدای مکتب سحرآمیز اسکندریه و پیروان فلسفة مرموز افلاطون، خدای لامارتین و ویکتور کازین، خدای اسپینوزا و افلاطون، خدای مکاتب عرفانی قدیم می‌نامند؛ مسیحی که مخالف مقام کشیشی است.

صفت آخری که به بز جادوی سیاه نسبت داده می‌شود دانشجویان ادیان کهن را که با دوره‌های نمادگرایی و خط ‌مشی (روش) دگرگونی‌های متفاوت خواه در هند، مصر یا یهودیه به تعجب وا نمی‌دارد.

 پایان قسمت اول-با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

از وقایع ظهور تا روز قیامت

ظهور امام عصر(ع) واقعه‌ای شریف است که از زمان حضرت آدم(ع)۱ بسیاری چشم انتظار وقوع آن بوده‌اند و در رأس آنان می‌توان از انبیا و رسولان الهی و پیروان ایشان یاد کرد. در منابع مختلف و کتاب‌های مقدس ادیان آسمانی و غیر آسمانی متعددی می‌توان در این رابطه مطالبی یافت.۲ در این میان، مطالبی که در منابع اسلامی آمده به مراتب بیش از دیگر متون است…

با این حال با مطالعه مطالب و روایاتی که درباره ظهور در متون اسلامی آمده چند نکته مهم و اساسی جلب توجه می‌نماید:

۱٫ به رغم اهمیت و جذابیت ظهور و دوران پس از آن، جز تصویری اجمالی و کلی از آن دوره ارائه نشده است. آثار مانند «عصر زندگی» نوشته محمد حکیمی، چشم اندازی به حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) نوشته نجم الدین طبسی و دولت کریمه امام زمان(ع) نوشته مرتضی مجتهدی سیستانی آثار شاخصی هستند که به تبیین این دوره پرداخته‌اند. هرچند محققان و مؤلفان این آثار تلاش در خور تقدیری برای به تصویر کشیدن این عصر داشته‌اند، امّا هر خواننده‌ای با مطالعه این آثار ارزشمند به خوبی و در نهایت وضوح، اجمالی بودن روایات توصیف کننده این دوران را درمی یابد. این اجمال را باید ناشی از ضعف درک و ناتوانی ساکنان دوره‌های پیش از ظهور به خصوص مقطع صدور احادیث و مخاطبان اهل بیت(ع) در فهم و تصور اجزای آن دوره بدانیم؛ برای نمونه و فهم بهتر می‌توان حالتی را تصور کرد که شما قصد دارید برای کسی که پانصد سال قبل می‌زیسته از اینترنت و موشک و تلفن همراه صحبت کنید. در چنین شرایطی شما هیچ چاره‌ای جز بیان اجمالی ندارید؛ زیرا اجزای توصیف شما هر قدر بیشتر شود بر سردرگمی او نیز افزوده می‌گردد. حال شرایطی را تصور کنید که معصومان(ع) حدود دوازده قرن قبل بنا داشته‌اند از دوره‌ای صحبت به میان آورند که در آن عقول کامل می‌شود،۳ علوم رشدی در حد سیزده و نیم برابر پیدا می‌کنند،۴ پایین ترین سطح سواد عمومی جامعه به حد اجتهاد می‌رسد۵ و… طبیعی است که جز بیان اجمالی چاره‌ای نیست و ما هرگز نمی‌توانیم تصور کنیم اگر کم سوادترین فرد یک جامعه مجتهد باشد، باسوادترین و عالمترین شخص چه سوادی خواهد داشت. به این موارد باید حضور ملائک و جنیان را در مناسبات روزمره اجتماع افزود.۶

۲٫ منابع، گزارش‌ها و روایاتی که در آنها به ویژگی‌های جهان پس از ظهور اشاره شده است، از حیث اعتبار و صحت اسناد، متنوعند. برخی از آنها را می‌توان مسلم و صحیح دانست و در عین حال درباره برخی نمی‌توان با قاطعیت اظهار نظر کرد. گاه روایاتی دیده می‌شوند که از حیث سند یا محتوا به نظر ضعیف و دارای مشکل می‌آیند، امّا با گذر ایام صحت آنها اثبات می‌شود؛ لذا همه این روایات را نمی‌توان با یک چشم نگریست و در حال حاضر اظهار نطر قطعی نمود. نگاه ما در این نوشتار نیز از حیث ترتیب مطالب، صحت و اسناد و … اظهار نظر قطعی نیست و صرفاً بر اساس آنچه به دست ما رسیده حوادث و جریانات پس از ظهور را دنبال نموده‌ایم.

۳٫ درباره برخی از این روایت‌ها نیز باید گفت، اصل ماجرا و اصل آنها متواتر و صحیح است امّا درباره جزئیات آن نمی‌توان با چنین جزمی سخن گفت؛ برای نمونه هرچند به تصریح روایات سفیانی شخصیتی است که در آستانه ظهور امام عصر(ع) شورش خواهد نمود امّا در عین حال نمی‌توان درباره تعداد افرادی که به دست او در نجف و بغداد و دیگر شهرهای عراق یا مدینه کشته خواهند شد صحبت نمود؛ زیرا معلوم نیست تعداد بیان شده در روایات۷ بیان کننده کثرت بوده‌اند یا تعداد دقیق. یا در مواردی مانند طلوع خورشید از مغرب نمی‌توان به قطع گفت آیا منظور واقعا تغییر در روال عادی طبیعت است یا باید برای فهم این عبارت از ابزاری مانند تاویل(که البته علم اصلی آن نزد اهل بیت علیهم است) تمسک جست؟!

۴٫ درباره مدت حکومت امام عصر(ع) عبارات مختلفی یافت می‌شود که گاه صحبت از ۳ یا ۵ یا ۷ سال است و گاه ۳۰۹ سال. دیدگاه مختار ما در این نوشتار رقم حداقل ۳۰۹ سال است۸ با تأکید بر اینکه نمی‌دانیم این ۳۰۹ سال بر اساس محاسبات عادی ماست یا بر اساس محاسبات روزهای قیامت و خدایی که به تصریح آیة ۴۷ سورة حج و آیة چهارم سورة معارج هر سال خدایی معادل پنجاه‌هزار سال‌های ماست. احتمال اینکه محاسبات سال و ماه در این دوره حالت سومی باشد منتفی نیست، به خصوص که جریان طبیعت در آن دوره با دوره‌های پیش از خود متفاوت است. برای نمونه اینکه در روایات آمده مردم با وجود نور امام عصر(ع) از نور خورشید بی‌نیاز می‌شوند۹ اگر بیانی تأویل‌پذیر نباشد و دقیقاً همین اتفاق بیفتد باید معیار دیگری برای شمارش سال و ماه و حتی روز و ساعت به کار گرفته شود؛ زیرا مبنای محاسبه ما برای ساعت، روز، هفته و ماه و سال خورشید است. ما از این مطلب نیز بی‌اطّلاعیم.

از ظهور تا قیامت
هرچند راویان و مؤلفان حوزه مهدویت مانند بسیاری دیگر از حوزه‌های اسلامی چندان به موضوع توالی حوادث و اتفاقات توجه جدی نداشته‌اند و از همین رو مجموعه قابل توجهی از آنچه امروز درباره گذشته و آینده در اختیار داریم فاقد ترتیب و توالی تاریخی هستند با این اگر مجموعه روایات بیان کننده ظهور را اگر کنار هم بچینیم با در نظر گرفتن مقدمات پیش گفته می‌توان مقاطع پس از ظهور را چنین تصویر نمود:

۱٫ ظهور اصغر

غیبت امام عصر(ع) دارای دو مرحله صغری و کبری بود. مرحله اوّل تا سال ۳۲۹ هجری ادامه یافت و از آن پس مرحله دوم آغاز گشت. تا کنون حدود یازده قرن از آن تاریخ می‌گذرد. هرچند مجموعه‌ای از روایات از معصومان پیش از امام زمان(ع) درباره غیبت نقل شده و دهان به دهان و سینه به سینه در میان شیعیان منتقل می‌شد امّا با این حال برای آماده سازی شیعیان ماجرای غیبت طی دو مرحله رخ داد. جالب اینجاست که به رغم این تمهید و مقدمه چینی، بنا بر آنچه در برخی منابع تاریخی آمده شیعیان به فرقه‌های متعدد تقسیم شدند۱۰ و با زحمات بزرگانی مانند شیخ کلینی، شیخ صدوق و شیخ مفید بود که از آن فرقه‌ها تنها شیعیان دوازده امامی باقی ماندند.۱۱

یکی از اتفاقات مهمی که در دوره غیبت کبری افتاده و به راحتی می‌توانیم آن را در اطراف خود ببینیم عادت کردن شیعیان به غیبت امام عصر(ع) است. این ماجرا تا آنجا پیش می‌رود و ادامه می‌یابد که به تعبیر روایات مردم می‌گویند به ایشان و خاندان پیامبر(ص) ما را نیازی نیست.۱۲ از همین رو پیش از ظهور حضرت مهدی(ع) دوره‌ای را که از آن با عنوان دوره ظهور اصغر یاد می‌شود، شاهد خواهیم بود که همانند دوره غیبت صغری زمینه ساز دوره بعد خواهد شد. روایات مقطع کوتاهی پیش از ظهور را چنین توصیف کرده‌اند که نام حضرت مهدی(ع) بر زبان‌ها جاری شده و سیراب محبت ایشان می‌گردند.۱۳ برخی بزرگان بر این باورند که اندکی بیش از پنجاه سال است که در این دوره قرار گرفته‌ایم.۱۴

۲٫ آستانه ظهور (آغاز فعالیت‌های سفیانی و یمانی)

آنچه در روایات با عنوان نشانه‌های حتمی ظهور از آنها یاد شده پنج موردند که شورش سفیانی در شام و قیام یمنی به طور همزمان در ماه رجب پیش از ظهور (شش ماه قبل از آن) اتفاق می‌افتند.۱۵ از این مقطع به بعد مجموعه‌ای از اتفاقات رخ می‌دهند که غالباً اقدامات و جنایات سفیانی و سپاهیانش است. این مجموعه اتفاقات که علاقه‌مندان، می‌توانند تفصیل آن را در کتاب «شش ماه پایانی» مطالعه نمایند، فضای جهان را ملتهب می‌کند و نوعی آشفتگی جدی در جهان نمایان می‌شود.

۳٫ ظهور محدود: صیحه تا شهادت نفس زکیه

سرآغاز ظهور را باید تاریخ ۲۳ ماه رمضان پیش از ظهور(عاشورا) بدانیم. در صبحگاهان این روز جبرییل امین و ملک مقرب خداوند ندا در می‌دهد:«صبح نزدیک شد. بدانید حق با مهدی (و در برخی روایات آل علی(ع)) و شیعیان اوست.۱۶

این ندا را همگان به زبان خویش می‌شوند و با شنیدن این صدا خواب‌ها بیدار، نشسته‌ها ایستاده می‌شوند.۱۷ این اوصاف را برخی به ابزارهای مدرن امروزی تاویل می‌کنند گویا حضرت جبرییل برای رساندن پیام الهی نیازمند ماهواره و اینترنت است. این تصور ناشی از ضعف ایمان ما نسبت خداوند، بی اطلاعی از خلقت و قدرت ملائکه الهی و به خصوص مقربان آنها و نیز حجت مند و بر حق دانستن ابزارهای مدرن است. اوصافی که برای این ندا بیان شده هرگونه احتمال دیگری غیر از صریح آنچه را در روایت آمده منتفی می‌سازد؛ به خصوص اینکه اولاً همه آن را همزمان می‌شوند، ندا از آسمان است و حتی افراد خسبیده با این صدا از خواب بیدار می‌شوند. لازمه قبول آن تأویل چنین است که ما حالتی را تصور کنیم که برنامه‌ای به طور زنده و به مستمر از آسمان و همزمان در تمام نقاط عالم و به زبان‌های مختلف پخش شوند و گیرنده‌هایی در جای جای عالم وجود داشته باشد که ثانیه ثانیه این برنامه را با صدای رسا و کیفیتی عالی دریافت کند. مجموعه این تصورات به نظر می‌آید جز خیالی بیش نیست.

بعدازظهر یا شامگاهان همان روز ابلیس بانگ برمی آورد که حق با عثمان است.۱۸ فرض پخش رسانه‌ای این بانگ منتفی نیست؛ زیرا نه حقانیتی دارد و نه اوصافی به مانند ندای جبرییل امین برای آن برشمرده شده است.

نکته مهم درباره این دو بانگ آسمانی این است که به طور طبیعی باید تفاوت میان دو جریان شناخته شده باشد: جریان شیعی به رهبری فرزند امیرالمومنین(ع) و جریان عثمانی که در دو ندای حضرت جبرییل(ع) و ابلیس لعین مردم بدان‌ها دعوت می‌شوند. به عبارت دیگر باید این مطلب را حاکی از حذف یا تضعیف تمام رقبای فکری یا دینی دانست.

همان طور که در بند بعد خواهیم دید امام عصر(ع) در این مقطع ظهور محدودی برای افراد معدودی خواهند داشت که نتیجه اقدامات ایشان اعزام نفس زکیه به مکه است.

۴٫ آغاز دعوت: شهادت نفس زکیه تا عاشورا

پس از وقوع مجموعه همه حوادثی که تا به حال از آنها یاد کردیم شعاع‌های نورانی آن خورشید تابان بیش از پیش نمایان گشته و حضرت مهدی(ع) فرستاده‌ای از جانب خویش به مکه اعزام می‌کنند که علاوه بر روشن شدن اوضاع و کسب خبر از آنها مقدمات آن انقلاب مبارک را فراهم کند. جوانمردی هاشمی (محمد بن الحسن که همان نفس زکیه است)، در بیست و پنجم ماه ذی‌الحجة پس از قیام خویش وارد مسجدالحرام شده و بین رکن و مقام ایستاده و نامه‌ای شفاهی از ناحیه حضرت را برای مردم مکه قرائت می‌کند که در این نامه خبری از توهین و بی‌احترامی و تهدید نیست و ضمن آن حضرت از مردم مکه طلب یاری و نصرت می‌کنند. بقایای نظام منحوس حاکم در حجاز جرمی شنیع مرتکب شده و وی را در حالی که بین رکن و مقام ایستاده، شهید می‌کنند که این جرم عاقبت آنها را مشخص می‌کند و معلوم می‌سازد که حضرت ۱۵ روز بعد۱۹ که بناست ظهور شریفشان رخ بدهد، باید با آنها چگونه رفتار بکنند.چنین فاجعه دردناکی در مدینه بر سر پسر عموی نفس زکیه – که نام خودش محمد و نام خواهر (دوقلویش) فاطمه است – می‌آید و هر دو را بر سر در مسجدالنبی(ص) اعدام می‌کنند.

ابو بصیر هم از امام باقر(ع) ضمن حدیثی بلند روایت کرده است:«حضرت مهدی(ع) به یاران خویش می‌فرمایند:‌ای قوم (همراهان) اهالی مکه مرا نمی‌خواهند ولی برای آن‌که حجت بر آنها تمام شود و خود هم به وظیفه‌ام عمل کرده باشم (یکی از شما را) به سوی آنها می‌فرستم. سپس یکی از یارانشان را خوانده و به او می‌فرمایند: به سوی اهل مکه برو و بگو:‌ای اهالی مکه من فرستاده فلانی (حضرت مهدی(ع)) هستم و او برای شما چنین پیغام فرستاده که ما خاندان رحمت و معدن رسالت و خلافتیم. ما نوادگان حضرت محمد(ص) و سلاله پیامبران هستیم به ما ظلم شده وآزار رسانده‌اند و ما را سرکوب کرده‌اند. حقمان را تا به امروز به زور از زمان رحلت پیامبر(ص) گرفته‌اند. از شما طلب یاری می‌کنیم پس یاریمان کنید. وقتی این جوانمرد این پیام را رساند به سوی او می‌آیند و مابین رکن و مقام او را که نفس زکیه است می‌کشند.»۲۰

۵٫ ظهور اکبر: عاشورا

ظهور امام عصر(ع) به تصریح آنچه در روایات آمده مصادف با روز عاشورا و بنابر مشهور جمعه یا به تعبیر برخی روایات شنبه۲۱ خواهد بود.۲۲ یاران امام عصر(ع) دسته‌ای شبانه و دسته‌ای بامدادان با سوار شدن بر ابرها یا طی الارض خود را به امام(ع) می‌رسانند.۲۳

۶٫ عاشورا تا ربیع الاول سال اوّل ظهور

در این مقطع در میان یاران امام، به طور شاخص می‌توان یمانی و خراسانی را مشاهده نمود که از دو منطقه خاورمیانه با سپاهیان خویش به یاری امام می‌شتابند. بنابر روایات یمانی از حقانیتی بیش از خراسانی برخوردار است وخراسانی و فرمانده سپاه خویش شعیب بن صالح۲۵ برای اتمام حجت بر دیگر سپاهیان و همراهان از امام(ع) تقاضای معجزه و کرامت می‌کند. امام هم جلوه‌ای از اعجاز خویش را به ایرانیان می‌نمایند و پس از آن ایشان با حضرتش بیعت می‌کنند. سفیانی که علاوه بر شام، عراق و شبه جزیره عربستان به بخش‌هایی از ایران نیز لشکر کشی کرده، اوّلین شکست خود را از خراسانی و در منطقه استخر (حوالی شیراز) از خراسانی تجربه می‌کند۲۶ و اندکی پس از ظهور (تنها پنج روز) بخش قابل توجهی از سپاه خود را که در بیابانی میان مکه و مدینه از دست می‌دهد. این سپاه برای مبارزه با امام و ممانعت از اقدامات پس از ظهور از مدینه به مکه گسیل داشته شده بودند. جبرییل ملک(ع) مأمور نابود کردن و به زمین فرستادن این لشکر است. از این سپاه تنها دو یا سه نفر ملقب به بشیر و نذیر زنده می‌مانند که شرح ماجرا را به اطلاع امام زمان(ع) و سفیانی می‌رسانند.۲۷

پس از این دو شکست، سپاه سفیانی به طور مداوم از سپاهیان امام(ع) که هر لحظه بر تعدادشان افزوده می‌شود شکست می‌خورد تا اینکه در حوالی دریاچه طبریه امام زمان(ع) و سفیانی در مقابل هم قرار می‌گیرند. به رغم تمام جنایات و فجایعی که در این مدت به بار آورده بود امام زمان(ع) که مظهر رحمت الهی است و بسان رسول اکرم(ص) ملقب به عنوان ممتاز «رحمه للعالمین»،۲۸ سفیانی را به خیمه خویش فراخوانده و با چنان ملایمت و مهربانی با او ملاقات و صحبت می‌کنند که او از کرده خویش پشیمان شده و تصمیم به تسلیم شدن می‌گیرد. او با یک دنیا ندامت به خیمه و خرگاه خویش باز می‌گردد امام فرماندهان سپاه او را دوباره وادار به نبرد با سپاهیان امام(ع) می‌کنند و او را به بدفرجامی بازمی گردانند.۲۹

از وقایع ظهور تا روز قیامت

۷٫بازگشت مسیح و پایان بخشیدن به جریان سفیانی

در این مقطع و پیش از بسته شدن پرونده سفیانی، حضرت مسیح(ع) به زمین باز می‌گردد. بازگشت او مقارن با یکی از وعده‌های نماز است. او در حالی که همچنان آب وضوی او خشک نشده به عنوان وزیر حضرت مهدی(ع)، در میان سپاهیان امام(ع) قرار گرفته و در نماز به ایشان اقتدا می‌نماید.۳۰ سفیانی در نبرد با امام(ع) شکست می‌خورد و پرونده او برای همیشه بسته می‌شود. لازم به ذکر است غربیان و یهودیان در این نبرد به یاری سفیانی می‌شتابند که هیچ ثمری برای او نخواهد داشت.

۸٫ جنگ با یهود و فتح کامل خاورمیانه

بنابر روایات متعددی که ذیل آیات آغازین سوره بنی‌اسراییل بیان شده دومین شکست جدی یهودیان در طول تاریخ به دست یاوران امام عصر(ع) خواهد بود. این مطلب را در منابع اهل تسنن نیز می‌توان یافت. برای نمونه:«قیامت برپا نشود تا اینکه بین مسلمانان و یهودیان جنگی رخ دهد که مسلمانان همه آنان را به هلاکت رسانند؛ به گونه‌ای که اگر شخصی یهودی در پشت درخت یا صخره‌ای پنهان شود آن درخت و صخره به صدا در آمده و می‌گوید:‌ای مسلمان، یک یهودی در پناه من مخفی شده، او را هلاک کن….»۳۱

همان طور که مشاهده می‌شود این جنگ متفاوت با جنگ‌های معمولی خواهد بود به نحوی که نباتات و جمادات نیز به یاری یاران امام زمان(ع) خواهند آمد تا به ظلم‌ها و جنایات پایان ناپذیر یهود خاتمه بخشند. با تسلط بر فلسطین و مناطق اطراف آن در این مقطع، امام زمان(ع) بر منطقه خاورمیانه مسلط می‌شوند.

۹٫ دعوت جهانی

با استقرار حکومت مهدوی در منطقه خاورمیانه، اقدامات تبلیغی برای رساندن فرهنگ اصیل اسلامی به تمام مناطق جهان آغاز می‌شود. حضرت مسیح(ع) مأمور رساندن این پیام به گوش مسیحیان و پیروان خویش را برعهده دارند. در پی این اقدامات تبلیغی، غربیان که تاب حکومت عدل و جهانی امام عصر(ع) ندارند به جنگ با ایشان می‌پردازند.۳۲

۱۰٫ نبرد اوّل با اهل کتاب و غربیان تا صلح با غرب

درباره زمان آغاز و مدت این نبرد در روایات مطلبی یافت نشد امّا با توجه به شواهد و قرائن می‌توان آن را در ماه‌های آغازین پس از ظهور تصور کرد. زیرا ایشان در مدتی کمتر از سه ماه بر خاورمیانه مسلط می‌شوند و پیش از آن با صیحه جبرییل همگان با شخصیت حضرت مهدی(ع) و اهداف و برنامه‌های ایشان آشنا شده‌اند. از سویی امام(ع) از تمامی فرصت‌ها بهره می‌برند و برای ابلاغ پیام جهانی خویش اقدام می‌نمایند و از سوی دیگر در طول قرون متمادی و پیش از تولد امام زمان(ع) برای ممانعت از اقدامات عدالت گسترانه ایشان مترصد ظهور بوده‌اند. ظالمان که حضرت مهدی(ع) را در هم شکننده تمام هیمنه خویش می-دانسته‌اند هرگز برای مخالفت و مبارزه با ایشان زمانه را از دست نخواهند داد. به خصوص که می‌دانند هر لحظه‌ای که از ظهور بگذرد بر تعداد یاران و شیفتگان امام زمان(ع) افزوده خواهد شد. در برخی از روایات سرآغاز این نبرد را پناه بردن بازمانده سپاه سفیانی به غرب بیان شده است.۳۳ ظاهرا در این ماجرا غربیان حضرت مسیح(ع) را میانجی خویش قرار می‌دهند و قرارداد صلحی میان دو طرف برای مدت هفت سال برقرار می‌گردد.۳۴

۱۱٫ نبرد دوم با غرب و شکست آنان

غربیان تنها با گذشت نه ماه، دو یا سه سال (به اختلاف روایات) از عقد این قرارداد صلح، آن را نقض می‌کنند و با سپاهی متشکل از هشتاد پرچم(شاید کنایه از کشور باشد) و نزدیک به یک میلیون سرباز به مسلمانان حمله ور می‌شوند.۳۵ به رغم حضور این خیل سپاه جهانی در منطقه فلسطین، که با همراهی برخی از اعراب با غربیان ادامه می‌یابد به نفع مسلمانان و سپاه ظهور خاتمه می‌یابد.۳۶ متاسفانه به غلط برخی نبرد قرقیسیا را معادل اسلامی آرماگدون درنظر می‌گیرند.۳۷ با نگاه دقیقتر می‌توان ادعا کرد غربیان با در نظر گرفتن نبرد نهایی امام عصر(ع) با روم و غرب داستان آرماگدون را ساخته‌اند یا در منابع آسمانی تحریف ناشده‌ای که به طور محرمانه و مخفیانه در اختیار دارند۳۸ از این نبرد اطلاع یافته‌اند و حقایق مربوط به آن را برای خویش تحریف کرده‌اند.۳۹ مقایسه شباهت‌ها و تفاوت‌های این دو نبرد مجال دیگری می‌طلبد امّا به اجمال باید این دو را بسیار شبیه بدانیم.

۱۲٫ شورش دجال و کشته شدن

ماجرای دجال با اوصاف خاص او مطلبی است که غالبا در منابع اهل سنت آمده است و در منابع شیعی معمولا به بیان کلیات و مطالب اجمالی درباره این موضوع اکتفا شده است. منابع مسیحیان نیز به وفور درباره دجال و اقدامات او سخن گفته‌اند تا جایی که در حال حاضر، آنان به دنبال یافتن مصداق یا مصداق‌های آن هستند.در منابع مسیحیان، مسیح نبی(ع) را قاتل دجال معرفی کرده‌اند و در منابع اسلامی نیز گاه ایشان و گاه حضرت مهدی(ع) را کُشنده دجال بیان نموده‌اند.۴۰ دجال شخصیت، جریان یا ابزاری است که عده‌ای در در دوره آخرالزمان به خویشتن فریفته می‌سازد و زمینه کفر و ناسپاسی جمعیت بسیاری را فراهم می‌آورد. به استناد روایاتی که به دست ما رسیده این ماجرا در دوره امام عصر(ع) خاتمه می‌یابد و در دمشق، باب لد۴۱ کشته می‌شود.

۱۳٫ نبرد با یأجوج و مأجوج

یاجوج و ماجوج دو شخصیت یا امتی بوده‌اند که ذوالقرنین در قرآن کریم از آنان با عنوان مفسد فی الارض یاد کرده است.۴۲ ماجرای این دو در دوره بعد از ظهور و پس از جریان دجال، تکرار می‌شود که از حیث گستره و طرف‌های درگیر و دیگر ویژگی‌ها کاملاً متفاوت با آن خواهد بود. بررسی ماجرای یأجوج و ماجوج مجال مفصلی می‌طلبد و علاقه مندان می‌توانند کتاب یأجوج و مأجوج نوشته شیخ توفیق حسن علویه را مطالعه نمایند. در اینجا به همین مقدار اکتفا می‌شود که فتنه این دو نیز به دست امام عصر(ع) برچیده می‌شود.۴۳

۱۴٫ نبرد با ابلیس و مرگ او

ابلیس پس از آنکه در ماجرای خلقت حضرت آدم(ع) بر او سجده نکرد و از درگاه الهی رانده شد درصدد انتقام از این مخلوق تازه خداوند بر آمد. او با توجه به معرفتی که به خداوند داشت به عزت او قسم خورد که به جز مخلَصان، دیگر اسنان‌ها را گمراه کند و برای همین امر از خداوند تا روز قیامت مهلت خواست. خداوند تا موعد مشخصی (یوم الوقت المعلوم) به او مهلت داد.۴۴ در روایات متعددی که ذیل این آیه آمده، آن موعد مشخص را ظهور امام عصر(ع) بیان نموده‌اند. پس از ظهور امام عصر(ع) طی نبردی ابلیس به همراه اعوان و انصار جنی و انسی‌اش در برابر امام و یارانشان صف آرایی می‌کنند. نتیجه این نبرد نیز شکست شیطان و یاران اوست و در پایان این جنگ، ابلیس در مسجد کوفه به دست امام زمان(ع) کشته می‌شود.۴۵ از همین روست که نوع مشکلات و آزارهایی که دوستداران و پیروان و مبلغان امام عصر(ع) در دوره غیبت از شیاطین جن و انس می‌بینند به مراتب بیش از دیگران است. از این مقطع به بعد میزان سنجش افراد بر اساس نحوه برخورد با نفس اماره شان است؛ زیرا دیگر وسوسه کننده‌ای از بیرون وجود ندارد و افراد تنها از درون وسوسه را تجربه می‌کنند.

۱۵٫ حکومت جهانی

با حذف موانع بیرونی دریافت و فهم حقیقت، زمینه هدایت بشریت فراهم می‌شود. دوره استقرار حکومت امام زمان(ع) ویژگی‌هایی منحصر به فرد دارد که علاقه مندان می‌توانند به منابعی که در این رابطه وجود دارد مراجعه نمایند.۴۶ در این دوره حداقل ۳۰۹ ساله انسان‌ها از سویی با تمام مشکلات و بحران‌هایی که در دوره‌های مختلف و به خصوص آخرالزمان و آستانه ظهور با آن مواجه بوده‌اند، وداع می‌کنند و از سویی تمام آمال و آرزوهایی را که بشر همواره در دل می‌پرورانده به دست می‌آورند. این حل مشکلات و تحقق آرزوها در تمام عرصه‌های علمی، فرهنگی، امنیتی، طبیعی و … به منصه ظهور می‌رسد.

۱۶٫ وفات مسیح

حضرت مسیح(ع) که در دوره اوّل زندگی خویش بی همسر و خانمان می‌زیست پس از بازگشت در دوره ظهور امام عصر(ع) ازدواج می‌کند و در دوره استقرار و پس از سال‌ها وزارت امام عصر(ع) دار دنیا را وداع می‌گوید و مراسم تدفین او را امام عصر(ع) انجام می‌دهند. ایشان در طول دوره دوم حیات خویش نقشی بسزا در ترویج اسلام و رهبری امام زمان(ع) در میان اهل کتاب و به خصوص مسیحیان ایفا می‌کنند.۴۷

۱۷٫ وفات امام عصر(ع)

امام زمان(ع) نیز پس از صدها سال زندگی در دوره غیبت و چند صد سال زندگی در دوره پس از ظهور مدتی پس از حضرت مسیح(ع) وفات می‌یابند. گزارش‌هایی که درباره شهادت ایشان به دست ما رسیده چندان قابل اعتماد نیستند و باید رحلت ایشان را به طور طبیعی و نه شهادت بدانیم با در نظر گرفتن اینکه شهید نشدن از فضایل ایشان نمی‌کاهد. با وفات امام عصر(ع) دوره اصلی رجعت آغاز می‌شود.

۱۸٫ رجعت

دوره رجعت که در منابع گاه از آن به عنوان ضروریات مکتب تشیع یاد می‌شود دوره‌ای است که اطلاعاتی بسیار اجمالی درباره آن به دست ما رسیده است. با استفاده از مبانی و مستندات قرآنی و روایی متعددی می‌توان اجمال مربوط به دوره رجعت را اثبات نمود امّا درباره جزییات این دوره طولانی مدت که در روایات گفته شده هرکس نوه هزارم خویش را می‌بیند و سیدالشهدا(ع) چنان عمر می‌کنند که ابروهای ایشان روی چشم‌هایشان می‌افتد۴۸ نمی‌توان با قطعیت صحبت نمود. امام حسین(ع) اوّلین رجعت کننده است که به تدفین امام عصر(ع) می‌پردازند. پس از ایشان حضرت امیر(ع) و رسول اکرم(ص) نیز به دنیا باز میگردند. بنابر روایات متعدد منظور از خروج «دابه الارض» که مربوط به این دوره دانسته شده همان رجعت امیرالمومنین(ع) است۴۹ و دیگر گزارش‌ها چندان قابل اعتنا و لحاظ کردن نیستند.۵۰

در این دوره نبرد نمادین بزرگی میان بهترین‌ها و بدترین‌های تاریخ بشریت رخ می‌دهد و در آن جبهه حق فائق می‌شود. علاقه مندان درباره دوره رجعت و ویژگی‌های و اتفاقات مربوط به آن باید به آثار ارزشمندی گه به قلم بزرگانی چون علامه مجلسی، آیت الله طبسی(ترجمه میرشاه ولد) و… و نیز ویژه نامه «رجعت» ماهنامه موعود که چندی پیش منتشر شد مراجعه نمایند.

از وقایع ظهور تا روز قیامت

۱۹٫ مقدمات قیامت

همان طور که خلقت در شش مرحله و به تعبیر قرآن کریم شش روز اتفاق افتاد پایان خلقت خاکی نیز طی چند مرحله خواهد بود. پس از وفات آخرین حجت الهی بنا بر برخی روایات چهل روز جهان در نوعی ابهام و سردرگمی طی طریق خواهد نمود. در پی دمیدن اوّل اسرافیل در صور خویش، ابتدا همه انسان‌ها می‌میرند و دیگر موجودات نیز جان خویش را از دست می‌دهند. جان همه را عزراییل و جان او را اسرافیل می‌گیرد و او نیز با اراده الهی می‌میرد و طی مدتی خداوند تنها حی عالم خواهد بود. پس از آن خداوند اسرافیل را زنده نموده و او مجددا در صور خویش می‌دمد و همه خلایق از اوّل تا آخر زنده می‌شود و صحنه قیامت برپا می‌شود. پرداختن به موضوع قیامت به خصوص با رویکرد مهدوی مجالی بسیار مفصل می‌طلبد.

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان

 





تاريخ : سه شنبه 27 تير 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان
آخرین مطالب