پژوهشگر جوان عباس بداغ آبادی

یکی از پر کاربردترین نمادهای ایلومیناتی سمبل جغدمی باشد که علت این گزینش از سوی ماسونها هنوز در پرده ای از ابهام قرار دارد…در ابتدا به بررسی مفهوم نماد جغد در اسطوره های باستانی می پردازیم…

 

در بسیاری از نقاط جهان از جغد به بد اقبالی و مرگ تعبیر می شود… از طرف دیگر جغد به عنوان یکی از حیواناتی که اغلب همراه خدایان(الهه ها) دیده می شود از نظر پرستش گران ،  آنها به نوعی با منطق و خرد مرتبط دانسته شده است… به وجه اشتراکات جغد در انواع ادیان و فرهنگ و کشورها دقت کنید :

۱ – مصریان باستان از نماد پاهای  جغد به صورت شکسته در خط تصویری به جای حرف (صدای) m استفاده می کردند…

۲ – در فرهنگ بومیان آمریکا جغد به عنوان نمادی از جادوی شیطانی تعبیر شده و دارندگان پر جغد را افراد ساحر و جادوگر خطاب می کنند…

۳ – آزتک ها و مایاها جغد را سمبل مرگ و نابودی می دانستند.در حقیقت الهه مرگ آزتک ها (Mitlantecuhtli)   اغلب در کنار جغد ترسیم می شده است…

۴ – یک ضرب المثل اسپانیایی وجود دارد که می گوید:هر گاه دیدی که جغد می خواند بدان که وقت مرگ Indian (هندی) فرا رسیده است…

۵ – به طور کلی در خاورمیانه چین و شرق دور جغد سمبل بد اقبالی و روح شیطانی لقب گرفته است…

۶ – در فرهنگ رومانی صدای آواز حزن انگیز جغد را نشان پیش گویی مرگ قریب الوقوع فردی در همسایگی خود دانسته اند…

۷ – در فرهنگ هندی جغد سفید همراه با الهه ثروت تجسم شده و در اسطوره شناسی یونان جغد مخصوصا جغد کوچک با آتنا الهه معروف یونان مرتبط دانسته شده است…

۸ – از دیدگاه مسیحیت به طور سنتی ، جغد نیروهای شیطانی خبر بد و نابودی را به ذهن متبادر می کند و در انجیل کهن از آن تحت عنوان موجود ناپاک و نجسی که همیشه تنها و در انزوا دیده می شود نام برده شده و به طور مشابه در یک اسطوره بومی استرالیایی جغد را حامل اخبار بد موجودی شوم و منحوس می دانند…

به هر حال جغد به دلیل داشتن تواناییهای خاص از قبیل قدرت دید در شب پرواز بی صدا سرعت در شکار و چرخش ۳۶۰ درجه سر و… همواره از سوی تمدنهای باستانی به عنوان پرنده ای مرموز و اسطوره ای  و تحت تملک نیروهای شیطانی مورد توجه قرار گرفته است و در هیچ جا از آن به خوبی یاد نشده به چز در انیمشین ها و محصولات هالیوود و رسانه های تحت تاثر آن که چند نوع حیوان رو همیشه عاقل و بالغ میداند که اولین آن بز و دومی نیز جغد است ، که کاملا قصد دارند تا مقصود واقعی خود را برسانند…

پس از این مقدمه کوتاه به بررسی کاربرد ایلومیناتی نماد جغد می پرازیم ، که ببنیم این نماد در چه جاهای به کار گرفته شده است…

سمبل owl روی دلار آمریکا

چنانچه با دقت به تصویر زیر نگاه کنید نماد جغد کوچکی را می بینید که با مهارت در گوشه ای از طرح اسکناس دلار آمریکا به تصویر کشیده شده است…به نظر شما استفاده از این نماد در چنین ابعاد کوچکی از پرنده  که در گوشه ای نشسته و گویی همه چیز را می بیند چه مفهومی می تواند در بر داشته باشد؟آیا به طور اتفاقی و برای زیباتر کردن دلاری که سراسر پر از نماد است و به نقلی نزدیک به ۶ سال بر روی آن کار شده است گنجانده اند؟

نا گفته نماند که جغد نماد یهودی مارانوس (یهودی که برای پیش بردن اهدافش دین خود را مخفی میکند) است و به این نکته اشاره دارد که کشور ایالات متحده با چه اندیشه و مبانی فکری تاسیس گشته است البته فقط و فقط ذکر نقش  یهودیان و پیوریتنهای موثر در تاسیس امریکا خود به تنهایی کتابی قطور می شود که فرصتی دیگر را  می طلبد…

مخفی ترین نماد فراماسونری ، جغد

 

سمبل owl (جغد) در واشنگتن دی سی

اگر به نقشه هوایی گرفته شده از واشنگتن دی سی (.Washington D.C) نگاه کنید به وضوح می بینید که جاده ها در روی زمین متعلق به ساختمان کنگره سمبل جغد را به تصویر می کشند… بدون شک ایجاد همچین نماد و تصویری در یکی از مراکز فراماسو ها با نیت صد در صد ماسونی انجام شده است…این عکس توسط گوگل ارث گرفته شده و کاملا مستند است…

مخفی ترین نماد فراماسونری ، جغد

مخفی ترین نماد فراماسونری ، جغد

 

The Bohemian Grove  در کالیفرنیا

Bohemian Grove در شمال کالیفرنیا واقع شده جاییکه یک مجسمه ۴۰ فوتی جغد از جنس سنگ قرار دارد و هر ساله افراد مهم و سرشناسی مانند رییس جمهور ایالات متحده وعده ای از نخبگان علمی اقتصادی و سیاسی آمریکا و حتی افرادی از میان دولتمردان کشورهای دیگر…در پای این مجسمه سنگی جمع شده و در طی مراسمی خاص که شامل قربانی انسان نیز می شود به پرستش این سمبل(بت) می پردازند…عکس زیر به طور مخفی توسط الکس جونز(Alex Jones) از مراسمی که در آن محل برگزار شده گرفته شده است…

مخفی ترین نماد فراماسونری ، جغد

مخفی ترین نماد فراماسونری ، جغد

Alex Jones که شخصا به طور پنهانی شاهد یکی از این مراسم بوده و از آن فیلم برداری نموده است در مصاحبه های خود پرده از اسرار تکان دهنده ای برداشته که انشاء الله در پست های بعدی به طور مفصل به جزئیات آن خواهیم پرداخت…اما تکه فیلمی که این فرد از مراسم بسیار وحشت آور قربانی کردن فیلم برداری نموده را برای دانلود قرار داده ایم … در این فیلم تمام بزرگان سیاست و بانکداران بزرگ دنیا و شخصیت های بزرگ دیگر حضور دارند…

دانلـــود

 

Owl خدای سمبلیک شیطانی که هنوز هم از میان افراد بی گناه و کودکان قربانی می گیرد از سوی برخی به طور سنتی هم رده Moloch لقب گرفته است…Molech یا Moloch دیو (الهه باستانی) که در لغت به معنی Sacrifice (قربانی) می باشد در کتاب مقدس به آن اشاره شده است…

اما اگر بخواهید درباره مولوخ بدانید ، پاراگراف سوم از این مقاله درباره آن توضیح داده است…اینجــــــــــــــــا

در مورد اینکه آیا owl و Moloch یکی هستند یا نه اختلاف نظر وجود دارد که اگر شما هم به تصاویر باستانی از Moloch نگاه کنید متوجه تفاوتها خواهید شد…

مخفی ترین نماد فراماسونری ، جغد

با کمی تحقیق در اسطوره شناسی اروپا و خاور میانه می بینید که جغد اغلب همیشه با یک الهه مونث مرتبط و همراه بوده است…یک لوح گلی سومری مشهور از یک الهه مونث وجود دارد که آنرا ایستاده بر روی دو شیر و بین دو جغد نشان می دهد…

مخفی ترین نماد فراماسونری ، جغد

بطور کلی گفته شده که این لوح منسوب به لیلیث(lilith) می باشد ولی صاحب نظران بسیاری در این مورد تردید دارند…لیلیث معمولا در الواح باستانی کشف شده در کنار مرغ حق(screech-owl) نشان داده شده ولی این بدان معنا نیست که لزوما لوح سومری نامبرده متعلق به تصویر لیلیث می باشد…

مخفی ترین نماد فراماسونری ، جغد

از نظر نویسنده این مقاله الهه Inanna می تواند در این مورد ، گزینه مناسبتری باشد به جای لیلیث (lilith)…از آنجاییکه Inanna بطور کلی تحت عناوینی از قبیل (Ishtar,Semiramis,Cybele,Astarte) که همگی الهه های مادر سوار بر شیر و کبوترو… بوده اند معرفی شده است بنابراین خدایان(الهه ها) به همراه حیوانات مشابه در دست یا کنارشان مانند لوح سومری نامبرده با Ishtar که نام Akkadian برای Inanna می باشد یکی دانسته شده اند…بهتر است درباره این یه مورد خیلی بحث نکنیم و به آینده بسپاریم تا نظر کاملی درباره آن بدهد…

اما شاید خیلی از دوستان از مشخص شدن وقایع ۱۱ سپتامبر بر روی دلار با تکنیک اریگامی آشنا شده باشند( اینجـــــا ببینید) … اما شاید این نکته ای تازه باشد که بهطور خلاصه عرض میکنم…چنانچه از تکنیک اریگامی به نحوی دیگر بر روی دلار استفاده کنیم باز هم به دو صورت شکلی از جغد به وجود می آید…

مخفی ترین نماد فراماسونری ، جغد

مخفی ترین نماد فراماسونری ، جغد

 

اما سوالی که در پایان همچنان بی پاسخ و در ابهام می ماند این است که الهه سنگی جغد در Bohemian Grove همان الهه شیطانی که در عصر مدرن توسط نخبگان دولتهای از جمله جرج بوش ، تونی بلر ، کلینتون و خیلی افراد سرشناس دیگر پرستش می شود واقعا سمبل چه چیزی می تواند باشد ..؟آیا این جغد سنگی در Bohemian Grove همان مولوخ است که از هزاران سال پیش ، زیر پای آن انسان های بیگناه و خداپرست را قربانی میکردند..؟

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

پست این دفعه همانطور که قولش رو داده بودیم با بقیه پست ها فرق میکنه چون مطالبی در آن خواهید دید که بسیار جذاب تر و زیبا تر میباشد…در این پست  به بررسی یک اتفاق جالب در ۱۱ سپتامبر و چند چیز جالب دیگر خواهیم پرداخت…

۱ – نباید این تصور را در خود داشته باشید که اولین کسی که با نمادها شروع به کار کرد فراماسون ها بودند امروز با هم به این عکس اعجاب آور و زیبا نگاه میکنیم که میبینیم چنانچه یک رکعت نماز کامل خوانده شود اسم زیبای پیامبر یعنی ” احمد” شکل میگیرد … با دقت به تصویر پایین دقت کنید که اگر حالات نماز را در کنار هم به صورت خطی قرار دهیم نام ” احمد ” شکل میگیرد…

متفاوت ترين پست سايت ، 11سپتامبر را فراموش نکنيد!!!

به آیات زیر که خدا درباره مکر و حیله صحبت میکند دقت کنید تا متوجه بزرگی خداوند قادر شوید…

خداوند تعالى مى فرماید:
و مکروا و مکر الله والله خیر الماکرین .(۱)
و آنان دست به فریب زدند و خدا هم مکر کرد و خداوند بهترین مکر کنندگان است …

یخادعون الله و هو خادعهم …(۲)
آنان با خدا مکر و حیله کردند و خدا نیز با آنان مکر مى کند…

انهم یکیدون کیدا. واکید کیدا.(۳)
همانا آنان دست به مکر وحیله زدند و من هم (با آنان ) مکر مى کنم …
و…
۱- آل عمران / ۵۴٫
۲- النساء / ۱۴۲٫
۳- الطرق / ۱۵ – ۱۶٫

 

۲ – در حال عضو شدن در یکی از سایت ها بودم که در یکی از مراحل ثبت نام برای جلوگیری از ورود اسپم ها درخواست نوشتن ، نوشته داخل عکس را کرد بنده در نگاه اول متوجه این موضوع نشدم اما برای نوشتن کد که با دقت نگاه کردم متوجه یه چیز بسیار حیرت آور شدم که روی عکس دو کلمه نوشته شده است که در عکس زیر میبینید…این دو کلمه اولی ” khomeini ” و دومین کلمه ” prevent ” بود…به اسم خمینی اولی در زبان انگیسی هیچ نیست چون اگر عین این کلمه را در گوگل جستجو کنید هیچ اشتباهی از شما در قبال این جستجو نمیگیرید…بعد از آن وارد سایت مترجم گوگل شدم و کلمه ” prevent ” را برای ترجمه نوشتم که با کمال حیرت این معنی را برای بنده نشان داد که میتوانید از اینجـــــــــا ببینید…معنی کلمه شد : ” جلوگیری از ” در کنار این کلمه چه چیزی بود؟ نام امام خمینی یعنی ” جلوگیری از خمینی ” (یا معانی مانند آن)  اما در کل جلوگیری از چه چیزِ خمینی ؟ وارد بحث نمیشوم امیدوارم مقصود بنده را متوجه شده باشید…

 

متفاوت ترين پست سايت ، 11سپتامبر را فراموش نکنيد!!!

 

۳ – برای چک کردن ایمیل ها به سایت یاهو رفتم که با تبلیغ باورنکردنی از مزدا در سایت یاهو مواجه شدم که بهتره خوتون مشاهده کنید…نماد دست شیطانی توسط یک کاراکتر به اصطلاح آدم آهنی در تبلیغ مزدا در سایت یاهو…

متفاوت ترين پست سايت ، 11سپتامبر را فراموش نکنيد!!!

 

این که ۱۱ سپتامبر ساختگی بوده و کار فراماسونرها بوده هیچ شک و شبه های در آن نیست و با کمی جستجو در اینترنتبرای شما اثبات میشود اما این بار نظر شما را به عکس های پایین جلب میکنم که با کمال حیرت میبینید چهره ای شیطانی در میا ن دود و آتش قرار گرفته در چند عکس مختلف که واقعا جالب و حیرت آور به نظر می آید … در بسیاری از محافل این عکس ها را خود شیطان دانستند و به نوعی میگفتند که دست مستقیم شیطان در آن کار بوده است اما عده ای هم آن را بر اساس تخیلات ذهن دانسته که واقعا تشخیص این که کدام حرف درست است بسیار مشکل است…

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

هشدار آیت الله مصباح یزدی به مسئولان همگام با فراماسون

گاهی نغمه‌هایی در مقامات رسمی به گوش می‌رسد، که به شعار فراماسونری‌ها و منطق پلورالیسم مذهبی نزدیک است/ زمانی در کشور بودجه برای احزاب گذاشتند، اما کل بودجه، با بودجه‌ای که برای یک حزب داده می‌شد، برابری نمی‌کرد…

 

رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) هشدار داد: نشود یک وقتی، بعد از چند سال معلوم شود که از ۲۰سال قبل، دست بیگانگان یک مهره‌ای را در درون دستگاه‌های ما قرار داده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا از قم، آیت الله محمدتقی مصباح یزدی، چهارشنبه شب در ادامه سلسله نشست‌های شرح خطبه فدکیه در دفتر مقام معظم رهبری در قم، اظهار داشت: اصرار حضرت زهرا(س) در خطبه فدکیه هم این بود که مردم از راه صحیح خداپرستی منحرف شده‌اند.
عضو خبرگان رهبری گفت: متأسفانه بعضی از اندیشمندان معروف مسلمان، به تفکرات کثرت‌گرایی و پلورالیسم دینی گرایش پیدا کرده‌اند. حرف این‌ها این است که در روح همه ادیان، گرایش به معنویت وجود دارد و چیزی که مهم است همین معنویت است که بشر به آن نیاز دارد؛ چرا که انسان‌ها با درک معنویت، و دل بستگی به آنها، از این قیدهای مادی رها می‌شوند.
وی خاطرنشان کرد: این تفکرات سابقه‌ای به مدت چند قرن دارد و از زمان فراماسونری‌ها تقویت شد که شعارش برابری و برادری بود، اما معنی اصلی‌اش این بود که ادیان با هم فرقی نمی‌کند و هیچ کدام بر دیگری برتری و ارجحیت ندارد.
مصباح یزدی، یادآور شد: متأسفانه امروزه هم چنین نغمه‌هایی، گاهی در مقامات رسمی هم به گوش می‌رسد و می‌گویند که باید بر ارزش‌های مشترک دینی تکیه کرد و آنها را مطرح کرد. باید برابری، عشق به همه انسان‌ها، عدالت و … مطرح شود و دیگر سخنی از خداپرستی نشود، که این به شعار فراماسونری‌ها خیلی نزدیک و با منطق پلورالیسم مذهبی خیلی سازگاری دارد.
وی با بیان این که باید احتیاط کنیم، گفت: نشود یک وقتی، بعد از چند سال معلوم شود که از ۲۰سال قبل، دست بیگانگان یک مهره‌ای را در درون دستگاه‌های ما قرار داده است.
وی با بیان این سؤال که اصلا تعدد ادیان چه ضرری دارد؟ گفت: وجود ادیان یک امر انکارناپذیری است، که هم امروزه و هم در گذشته وجود داشته است و هیچ کدام هم یکدیگر را تأیید نمی‌کنند و هر‌کدام دین خود را بهترین ادیان می‌دانند.
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، با یادآوری این نکته که تعدد ادیان امری انکارناپذیر است، و طرح این سؤال که روش برخورد صحیح با اینها چگونه باید باشد؟، گفت: برخورد با هرکدام از این ادیان، تابع شرایط خاصی است.
وی خاطرنشان ساخت: در دنیا گرایش‌های مختلفی است که متأسفانه در اثر ارتباطات فرهنگی به کشور ما هم سرایت کرده و حتی عده‌ای از نواندیشان ما نیز به بعضی از آنها تمایل پیدا کرده‌اند.
آیت‌الله مصباح یزدی، ادامه داد: در میان بعضی از این گرایشات، بعضی معتقدند که دین اصولا یک مقوله سلیقه‌ای، مانند هنرهای تجسمی، غذاها و … است که هر انسانی هر چه را که دوست داشت آن را انتخاب کند؛ که بنابراین اعتقاد، اعتقاد به خدا و اعتقاد به دین یک چیز میلی است، که هر انسانی هر چه را دوست داشت، بگوید هست یا نیست.
وی با بیان این که تفکر فوق در بسیاری از نقاط از جمله در مغرب زمین گسترش یافته است، گفت: کسانی که این تفکر را دارند، اصلا برای شان معنی ندارد که دین حق و دین باطل کدام است، چرا که معتقدند که هر انسانی هر دینی را که دوست داشته باشد باید انتخاب کند؛ بر این اسای یک تفکر و یک مکتب خاصی به نام کثرت‌گرایی به وجود آمده است که علاوه بر دین، شاخه‌های مختلفی هم در دین و هم در سیاست و دیگر معارف بشری ایجاد کرده است.
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، گفت: اگر یادتان باشد، چندین سال پیش، در کشور ما بودجه‌ای توسط دولت، برای تأسیس احزاب گذاشته شد. در تمام دنیا، احزاب پول می‌گذاشتند، تا نماینده مجلسی از آنها بیرون بیاید، اما در کشور ما برعکس شد و دولت بودجه برای احزاب تعریف کرد و اسمش را هم تکثرگرایی و جامعه چندصدایی گذاشتند.
وی گفت: اصلا چند صدایی خوب است، اما آنها علاوه بر این که در سیاست این چندصدایی را دنبال می‌کردند، در دین هم همین برنامه را داشتند، و می‌گفتند در دین هم باید چند صدایی باشد، و هرکس بیاید و دین خودش را تبلیغ کند و توجیه هم می‌کنند که اگر چند صدایی باشد، زمینه انتخاب افراد تحقق می‌یابد، کما این که در مسایل سیاسی هم همین‌طور است، اما پشت پرده چیز دیگری بود.
مصباح یزدی، خاطرنشان ساخت: کل بودجه‌ای که برای احزاب می‌دادند، با بودجه‌ای که برای یک حزب داده می‌شد، برابری نمی‌کرد، چرا که این برنامه‌ها، همه بهانه‌ای بود تا بودجه آن حزب تأمین شود.
وی اضافه کرد: اسم این کثرت‌گرایی را در غرب پلورالیسم مذهبی گذاشته‌اند که روی آن بحث‌های بسیار زیادی صورت گرفته و بیش از هزاران مقاله و کتاب در باره آن نوشته شده است.
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، گفت: به هرحال از نظر اسلام، حق یکی است، اما متأسفانه گاهی در دنیای امروز با تمام پیشرفت‌ها حتی شاهد بت‌پرستی بعضی از انسان‌ها هستیم.
وی با طرح این سؤال که حال که بسیاری از انسان‌ها، غیرمسلمان‌ها هستند، و ما هم با آنها ارتباط داریم، باید ارتباط‌مان چگونه باشد؟، گفت: مسئله اعتقاد یک حرف است و مسئله عمل حرف دیگری است که لازم است، بین این دو فرق گذاشت.
مصباح یزدی، گفت: از نظر اعتقادی، اسلام به هیچ وجه، تفکرات باطل را حتی به صورت مجازی و خیالی نمی‌پذیرد؛ برای مثال اعتقاد مسیحیت مبنی بر این که پدر و پسر خواندن خداوند قابل قبول نیست؛ در فکر و اعتقاد من مسلمان، آن چنان باید در فکر من بین تفکر توحیدی و تفکر شرک، یک حجاب آهنین باشد، که حتی در خیال من افکار شرک‌آمیز خطور نکند.
وی افزود: اما در هر حال در مقام برخورد با اینها باید نهایت اخلاق خوب و انسانی را با همه مردم داشته باشیم، الا کسانی که علنا بخواهند در مقابل اسلام بایستند.
استاد حوزه علمیه قم، گفت: ما در بحث رابطه با فرق اسلامی هم، همین عقیده را داریم، و معتقدیم همانگونه که “تولی” مهم است، “تبری” هم مهم است، اما اعتقاد یک چیز و عمل چیز دیگری است؛ اعتقاد ما به ما می‌گوید در مقام عمل و رابطه با فرق اسلامی، در صف اول نماز آنها شرکت کن و در میان آنها با رفتار محبت‌آمیز، آنها را به خود و مذهبت متمایل کن، اما در ذهن و اعتقاد خود، آن چنان محکم باش، که یک به هزار هم احتمال ایجاد تشکیک در عقایدت در تو پیدا نشود.
وی گفت: نباید عمل ما به گونه‌ای باشد که به مخالف عقیده، مذهب و دین خویش فحش دهیم، بلکه باید بگوییم همه ما خدا را می‌پرستیم؛ با آنها گفت‌وگو کنیم، تا بطلان عقاید آن‌ها و حق خود را ثابت کنیم…

 

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

چرا 3 تن از روسای جمهور (غیر ماسون) آمریکا ترور شدند ؟

خاستگاه روسای جمهور آمریکا و اهدافی که تحت عنوان منافع ملی این کشور از آن یاد می کنند، به قدری متناقض است که بسیاری را به تعمق درباره خاستگاه آنها و نقشی که به عهده گرفته اند، وا داشته است. شواهدی زیادی وجود دارد که ثابت می کند عملکرد روسای جمهور آمریکا از محافلی هدایت می شود که به منافع ملی این کشور توجه نداشته و سعی در خدمت به لایه های دیگری دارند که از نظرها پنهان بوده و در سایه حرکت می کنند. این محافل پنهان، حلقه های فراماسونری هستند که بر مقدرات این کشور حاکم شده اند…

 

از میان روسای جمهور آمریکا از زمان جورج واشنگتن تاکنون تنها سه نفر از آنها در گروه های فراماسونری عضویت نداشته اند. این سه نفر عبارتند از آبراهام لینکلن (Abraham Lincoln)، جرالد کندی (John F. Kennedy) و اولیسس گرانت(Ulysses S .Grant). از میان این سه دو نفر از آنان ترور شده اند در حالی که هیچ یک از روسای جمهور غیرماسون ترور نشده اند. جورج بوش رئیس جمهور سابق آمریکا عضو گروه ماسونی اسکلت و جمجمه(Skull and Boes) بود. جان کری نیز در همین گروه عضویت داشت و در واقع رقابت دو دوست بود.

 

بنیان آمریکا از ابتدا به وسیله ماسون ها گذاشته شد. هر چهار نفر از امضا کنندگان استقلال آمریکا ماسون بودند. جورج واشنگتن(Georg Washington)، جان آدامز(John Adams)، بنجامین فرانکلین(Benjamin Franklin) و توماس جفرسون(Thomas Jefferson). در واقع آنها این کشور را ساختند تا در آینده در اختیار اهداف این شبکه جهانی قرار گیرد. لابی آنها در انگلیس این کشور را مجبور کرد به هیچ وجه متعرض آمریکا نشود تا بتواند خود را قوی کرده و برای نقشی که بدان سپرده خواهد شد، آماده کند. انگلستان به دلیل فشار همین لابی به راحتی از آمریکا عقب نشسته و هرگز متعرض آن نشد و در نهایت به شکل یک دنباله رو درآمد.

اما نکته مهم به رئیس جمهور کنونی آمریکا یعنی باراک اوباما باز می گردد. وی و هیلاری کلینتون در سال ۲۰۰۸ که رقابت های انتخاباتی ایالات متحده بسیار گرم بود در اجلاس گروه ماسونی بیلدربرگ شرکت کردند که نشان از برنامه های این شبکه جهانی برای به قدرت رساندن یکی دیگر از اعضایش با غافلگیری جامعه جهانی داشت زیرا آنها برای اولین بار شرایطی را پیش آوردند که انتخاب به یک سیاهپوست و یک زن محدود شد. هر یک از این دو پیروز می شد سروصدای زیادی را ایجاد می کرد که شاهد آن بودیم.

چرا 3 تن از روسای جمهور (غیر ماسون) آمریکا ترور شدند ؟

دلیل روی آوردن شبکه جهانی فراماسونری به این تاکتیک، آگاهی های روزافزون جهانی نسبت به نقش آنها بود زیرا در شرایطی که هر روز عده بیشتری از مردم به فعالیت آنها و نقشی که در هدایت جریان های سیاسی دارند افزایش می یافت به یک باره با روی آوردن به یک سیاهپوست که از طرف حلقه های پنهان آنها آماده شده است توجهات را به ناکجا آبادها منحرف کردند.

جرالد کندی که به وسیله عوامل سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا ترور شد، با دولتی در افتاد که درون دولت رسمی ایجاد شده بود و جریان ها را هدایت می کرد. این لایه پنهان می توانست تصمیمات رسمی را بی اثر ساخته و یا آنها را به گونه ای هدایت کند که ارتباطی با منافع ملی آمریکا نداشته باشد. در حالی که در اوج پریشانی و آشفتگی رژیم اسرائیل لایه پنهان آمریکا این رژیم را اتمی می کرد، رئیس جمهور کندی از شنیدن خبر اتمی شدن آن برآشفته شد. این نشان می داد که بالاترین تصمیم سیاسی ممکن می تواند بدون اطلاع شخص اول کشور به اجرا گذاشته شود. کسانی که از موضوع قدرت لابی اسرائیل در آمریکا بی‌اطلاع‌اند، همین موضوع یعنی تعجب کندی از اتمی شدن این رژیم را مثال می زنند تا ثابت کنند لابی اسرائیل در آمریکا قدرتی ندارد در غیر این صورت رئیس جمهور باید از چنین اتفاقی مطلع می بود؛ غافل از اینکه کندی غریبه ای در میان روسای جمهور آمریکا بود و در نهایت حذف گردید.

لایه پنهان ماسون های یهود ساخته در همه جا آماده دفاع از منافع این رژیم است. هنگامی که صدام حسین به ضرب سکه ای با طرح بخت النصر (پادشاه آشور که بنی اسرائیل را به بندگی گرفته به بابل برد) اقدام کرد، رژیم اسرائیل تبلیغات زیادی برای حمله به عراق به راه انداخت و در نهایت جورج بوش بدون مجوز شورای امنیت به این کشور حمله برد. این اقدام به حدی شگفت آور بود که دو متخصص برجسته روابط بین‌الملل یعنی جان میرشایمر و استفن والت، علیرغم تهدیدهای آتی که آنها را پس از طرح چنین موضوعی بیمناک می کرد، در کتابی لابی قدرتمند اسرائیل و نقش آن در هدایت سیاست خارجی آمریکا بر پایه منافع اسرائیل را اثبات کردند.

 

تردستی ماسون ها در روی کار آوردن باراک اوبامای سیاهپوست اوج اقتدار آنها در نظامی سیاسی ایالات متحده را نشان می دهد. وی که پشتوانه بسیار ضعیفی داشته و تنها مجری سیاست های دیکته شده می باشد تاکنون به طور کامل در خدمت اسرائیل بوده و وزیر خارجه وی یکی از متعهدین به پیگیری آرمان های صهیونیسم است. هر اندازه منافع رژیم صهیونیستی به دلیل خیزش ملت های منطقه بیشتر به خطر می افتد، آمریکا نقش روشن تری در حمایت از این رژیم ایفا می کند.

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

میخواستم این پست رو در حواشی  سایت قرار بدم اما به قدری این پست جالب هست که تصمیم گرفتم در صفحه اصلی سایت قرار بدم…چندماه اخیر تعداد وبلاگ ها وبسایت های مشابه سایت ما زیاد شده و کارهایی بسیار خوبی انجام میدهند ما هم برای آشنایی دوستان با این وبسایت ها و وبلاگ ها اقدام به معرفی این پایگاه های اینترنتی کرده ایم…شما هم اگر از یه همچین وب هایی برخوردارید برای معرفی در سایت برای ما ارسال کنید…

 

تعدادی از دوستان شروع به ساخت کلیپ هایی مشابه با مستند ظهور کرده اند که کار بسیار زیبایی ایست…اما قبل از اقدام به ساخت به این نکات دقت کنند :

- از قرار دادن مطالب تکراری شدیدا خودداری کنند و مطالب قدیمی را که همه دیده اند استفاده نکنند…

- موزیک مستند های دیگه را  برای خود انتخاب نکنند و با کمی جستجو در اینترنت موزیک های پس زمینه خوبی دریافت میکنند…

- از مطالبی که سایت ها و وبلاگ هایی مثل بنده یا دوستان زیر تهیه میکنند استفاده کنید…

- بهتره جای تبلیغ در این کلیپ ها بر روی کلیپ کار کنند…

- اگر واقعا قصد ساخت کلیپ پربیننده دارند شروع به گشتن در کشور و پیدا کردن نمادها کنند …

- کلیپ ها را با دو کیفیت بالا و پایین و با لینک مستقیم و غیر مستقیم در وب خود قرار دهند(برای لینک غیر مستقیم  اینجـــا و لینک مستقیم اینجـــا یا اینجـــا بروید) دلیل این که ، این چند آپلودسنتر را نام بردم این است که هم مطمئن هستند و هیچ وقت از روی اینترنت پاک نخواهند شد و ماندگاری بسیار بالا و سرعت و امنیت دارند…

- سعی کنید اگر از عکس استفاده میکنید عکس از کیفیت بالا و بدون مارک باشد یا مارک های عکس را حذف کنید و در آخر نام آن وب مورد نظر را بنویسید…

- بهتره ابتدا قبل از شروع کار ، درباره فراماسون و نشانه های ظهور تحقیق کنید و اگر نیاز به منابع و مقالات دارید به همین سایت اعلام کنید…

- قبل از پخش کلیپ ابتدا آن را به چند نفر متخصص نشان دهید و اگر برای آنها اثبات شد سپس اقدام به پخش کردن کنید…

- مسائل ایلومناتی و نمادها در فیلم ها بسیار مهم هستند بر روی ان بیشتر کار کنید…

————————————————–

Asrar2012

Zohur12.com

Masonyab.com

Neshaneproject.ir

Zohur1.Blogfa.com

Antifbi.parsiblog.com

Bidari-andishe.blogfa.com

 

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان
جرج سوروس متولد 1930 میلادی در بوداپست مجارستان و رئیس هیئت مدیره بنیاد سوروس چهارمین صهیونیست می باشد که با بیست میلیارد دلار ثروت جزو ثروتمند ترین مردان جهان بوده که وی را پدر انقلاب های مخملی نیز می دانند.

به گزارش مشرق، همراهان نیوز به نقل از روزنامه صهیونیستی جرزالم پست نوشت: سایت "فوربس اسرائیل" لری الیسون یکی از بنیانگذاران و مدیر عامل شرکت اوراکل را به عنوان ثروتمند ترین صهیونیست جهان معرفی کرد. لارنس ژوزف الیسون که متولد 17 اوت 1944 میلادی می باشد با 36 میلیارد دلار ثروتمند ترین یهودی جهان در سال 2012 معرفی شد.

شلدون ادلسون یهودی، هتل وکازینو دار مشهور امریکایی نیز با 9/24 میلیارد دلار دومین صهیونیست ثروتمند و چهاردهمین ثروتمند دنیا می باشد.

مایکل بلومبرگ یهودی و شهردار نیویورک و مالک شبکه خبری به همین نام با 22 میلیارد دلار سرمایه سومین ثروتمند صهیونیست و بیستمین ثروتمند جهان به شمار می رود.

جرج سوروس متولد ماه اوت 1930 میلادی در بوداپست مجارستان و رئیس هیئت مدیره بنیاد سوروس چهارمین صهیونیست می باشد که با بیست میلیارد دلار ثروت جزو ثروتمند ترین مردان جهان بوده که وی را پدر انقلاب های مخملی نیز می دانند.

سرگئی میخایلوویچ برین مدیر تکنولوژی شرکت گوگل نیز با 7/18 میلیارد دلار دیگر صهیونیست ثروتمند است که در رده بندی جهانی به همراه لری پیج مکان بیست و چهارم را به خود اختصاص داده است.

مارک الیوت زوکربرگ موسس و بنیان گذار فیس بوک با 5/17 میلیارد دلار ثروت ششمین ثروتمند یهودی جهان است که براساس گزارش فوربس وی عنوان جوانترین ثروتمند جهان را نیز یدک میکشد.مایکل شائول دل یهودی نیز با 5/16 میلیارد دلار ثروت هفتمین ثروتمند صهیونیست می باشد که موسس، رئیس و مدیر عامل شرکت رایانه ای "دل" را بر عهده دارد.

مایکل شائول دل جزو یهودیان اهل امریکا ست که بنا به اعلام نشریه فوربس ازسال 2009 وی بیست و پنجمین فرد ثروتمند جهان بوده است.

مایکل شائول دل دررسانه ها به دیپلمه میلیاردر معروف است.

استیو انتونی بالمرمدیرعامل شرکت مایکرو سافت هشتمین ثروتمند صهیونیست است که با 7/15 میلیارد دلار ثروت در بین ثروتمند ترین مردان جهان جای دارد.بالمر متولد ۲۴ مارس ۱۹۵۶ در شهر صنعتی دیترویت واقع در ایالت میشیگان امریکا ست که پدرش فردریک بالمر یکی از مهاجران سوییسی آمریکا و مادرش دورکین یک زن یهودی آمریکایی بود وازهنگام تحصیل در دانشگاه با بیل گیتس بنیانگذار میکروسافت رابطه نزدیک دوستی برقرار کرد.نهمین ثروتمند صهیونیست کارل ایکان ایرانی الاصل می باشد که نام فارسی وی گیتی نوین (ناوران) می باشد.

وی که متولد کرمانشاه است و در حال حاضر ساکن کانادا می باشد ثروت وی بیش از 14 میلیارد دلار اعلام شده است.در مکان دهمین ثروتمند یهودی جوزف صفرای برزیلی قرار دارد که بانکدار و رئیس گروه اقتصادی صفرا می باشد.

صفرا با 8/13 میلیارد دلار ثروت در مکان پنجاه و دومین ثروتمند جهان قرار دارد.از مهم ترین شرکت های زیرمجموعه گروه منتسب به اوبانک ملی صفرا در نیویورک، بانکو صفرا در سائو پائولو برزیل ، بانک یعقوب صفرا در سوئیس، شرکت مدیریت سرمایه صفرا، بانک صفرا در لوکزامبورگ، بانک صفرا-فرانس در فرانسه، بانکو صفرا و آراکروز سلولوز هستند.

از دیگر ثروتمند ترین صهیونیست ها می توان به ایدان و ایال اوفر پسران سامی اوفر یهودی اشاره کرد که در ژوئن سال 2011 درگذشت و دارایی هایش بین دو پسرش تقسیم شد.سامی اوفر تا پیش از مرگش در مکان هفتاد و نهمین ثروتمند جهان قرار داشت که پس از تقسیم ثروتش ایدان اوفر با 3/10 میلیارد دلار ثروت مکان 161 جهان و ایال اوفر مکان 173 جهان را به خود اختصاص دادند.

این لیست رتبه بندی منتشر شده در سال جاری میلادی می باشد.بنی اشتاینمیتز دیگر صهیونیست ثروتمند می باشد که با 9/5 میلیارد دلار ثروت شناخته شده ترین تاجر الماس قاره آفریقا ویا غول بازار الماس و از دوستان نزدیک ایهود اولمرت نخست وزیر قبلی رژیم صهیونیستی می باشد.

شرکتهای تحت مالکیت بنی اشتاینمیتز در در سیرالئون ، زامبیا ،بوتسوانا و کنگو به فعالیت مشغولند. او مالک معدن الماس کویدوی سیرالئون است که همه ساله حدود ۲۰ تا ۳۰میلیون دلار درآمد خالص حاصل از فروش الماس دارد.

پس از اشتاینمیتز به نام استف ورتیمر برمیخوریم که با ثروت 2/4 میلیارد دلاری به عنوان یکی از بزرگترین تولید کنندگان ابزار آلات پیشرفته صنعتی در جهان معروف است.

استف ورتیمر یک یهودی آلمان می باشد که موسس شرکت ایسکار و بلیدز تکنولوژی در سن 80 سالگی در سرزمین های اشغالی زندگی می کند. ورتیمر به نوشته فوربس همچنین رتبه دهمین پولدار خاورمیانه را نیز به خود اختصاص داده است.دیگر ثروتمند صهیونیست جهان رئیس هیئت مدیره بانک هاپوآلیم و شرکت مادر شیکون یوبینیو شاری آریسون دارای 9/3 میلیارد دلار ثروت می باشد.

برخی رسانه ها اعلام کردند که تونی بلر نخست‌وزیر اسبق انگلیس و سفیر کمیته چهارجانبه در صلح خاورمیانه تلاش کرده تا با شاری آریسون رابطه دوستی برقرار کند ولی سخنگوی این زن ثروتمند از دادن هرگونه اطلاعاتی در این زمینه خودداری کرده است.دیگر ثروتمند صهیونیست آرنون میلچن با 8/3 میلیارد دلار ثروت از بزرگترین تهیه کنندگان هالیوود می باشد و وی درفروش تولیدات و فناوری تاسیسات هسته ای دیمونا در اسرائیل همکاری گسترده ای را با سازمانهای جاسوسی اسرائیل داشته است.

دو نویسنده یهودی به نام های مئیر دورون و جوزف گیلمن با نگارش کتابی به نام "آرنون میلچن؛ مزدور مخفی که امپراتور هالیوود شده است" از روابط گسترده ای میلچن با نخست وزیران رژیم صهیونیستی و آمریکا داشته و از سوی روابط وی با ستارگان هالیوود پرده بر می دارند.

بر اساس اظهارات شیمون پرز رئیس رژیم صهیونیستی وی از اعضای برجسته سازمان اطلاعات و امنیت رژیم اسرائیل می باشد و از مهمترین اقدامات جاسوسی وی می توان به سرقت و کپی برداری از جنگنده میراژ فرانسه که اسرائیل توانست با سوءاستفاده ازآن جنگنده کفیررا بسازد اشاره کرد.الکساندر ماچکویچ دیگر صهیونیست با اصالت قرقیزی و با 8/2 میلیارد دلار سرمایه جزو ثروتمند ترین صهیونیست ها به شمار می رود.

الکساندر ماچکویچ سعی زیادی میکند در بدنه دولت قرقیزستان نفوذ کند و با افرادی همچون رئیس جمهور، نخست وزیر و رئیس پارلمان این کشور روابط نزدیک برقرار کند.کنگره یهودیان اوراسیا در سال ۲۰۰۱ به عنوان شعبه قاره‌ای کنگره جهانی یهود به ابتکار الکساندر ماچکویچ شکل گرفت و در ماه مارس ۲۰۰۲ به ثبت رسید.

موسس شرکت نرم افزاری چک پوینت، رئیس و مدیر اجرایی  گروه جل شِوِد و دِلِک، آیزاک شوآ با 9/1 میلیارد دلار ثروت است.آیزاک شوآ مالک شرکت دِلِک بخش اعظم ثروتش را از این شرکت به دست آورده است .این شرکت از بزرگترین موسسات اسرائیلی به شمار می رود و موضوع فعالیت این شرکت در زمینه های انرژی و زیر ساخت می باشد.

دیگر صهیونیست ثروتمند جهان تاجر الماس و مدیر شرکت سرمایه گذاری اسرائیلی آفریقای تجارت الماس می باشد.

لِو لویو با 7/1 میلیارد دلار است.در اینجا دیگر ثروتمندان صهیونیست را نام می بریم که نام دومین موسس شرکت چک پوینت ماریوس ناش به چشم می خورد و همچنین مدیر بیمه آقای شلومو الیاهو، سهامدار اصلی شرکت پِلِی تِک قبرس تدی ساگوی، و در انتهای لیست میلیارد های اسرائیلی موریس کان است که هر یک از از افراد نام برده با 2/1 میلیارد دلار ثروت جزو ثروتمند ترین یهودیان جهان می باشند و موریس کان در جایگاه 1015 مین ثروتمند جهان قرار گرفته است.

لازم به ذکر است سرمایه 14 میلیارد اسرائیلی بر روی هم بیش از 7/42 میلیلارد دلار می باشد.

دیگر یهویان این فهرست شامل رومن آبراموویچ روس تبار و مالک باشگاه چلسی انگلیس با 1/12 میلیارد دلار و لو بلاوات نیک با 9/11 میلیارد دلار و رالف لورن با 5/7 میلیارد دلار رون رودر با 4/3 میلیارد دلار و دیوید آذریلی و حییم سابان با 9/2 میلیارد دلار ثروت می باشند.

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

تسخیر میدان انقلاب توسط رژیم اشغالگر قدس!

آن روز هم مانند برخی روزها سوار بر اتوبوس (بی آر تی) مسیر میدان آزادی به سه راه تهرانپارس را می پیمودم  که درحساسترین نقطه مسیر متوجه موضوع عجیبی شدم به گونه ای که تاکنون ذهن من را به خود مشغول کرده است. آخر این نقطه همیشه برایم خاطره انگیز و غرورآفرین و یادآور شکوه و عظمت این امت بوده  و شور و خروش و غرور و غیرت  این ملت در آن به تصویر کشیده شده  است، شاید حدس زده باشید که منظورم کجاست…

 

تسخیر میدان انقلاب توسط رژیم اشغالگر قدس!

بله، میدان انقلاب اسلامی تهران و مجسمه آن که در عین سادگی و بی ریایی در بر دارنده مفاهیم بلندی بود.

این میدان فقط متعلق به تهرانی ها نیست و میدانیست متعلق به همه ایرانیان و تا به یاد داریم همیشه میعادگاه صحنه های باشکوه برای ملت بزرگ ما بوده است.

از روزی که ایجاد تغییرات در این میدان شروع شد با حساسیت ویژ ه ای موضوع را پیگیری میکردم زیرا با برداشتنه شدن مجسمه این میدان که اهمیت آن را شرح دادم نگران سرنوشت مبهم آن بودم.

اما  همیشه با خود میگفتم که با وجود اینهمه هنرمند متعهد و با ذوق انشاالله طرح و نقشه ای به مراتب بهتر و انقلابی تر در این میدان اجرا خواهد شد.

تسخیر میدان انقلاب توسط رژیم اشغالگر قدس!

کار ساخت میدان از یک سازه منحنی وار شروع شد! که برخی نقل قولها مدعی هستند  این فرم نماد هنر ایرانیان است البته این موضوع نیازمند مراجعه به فرهنگ معماری ایرانی و بررسی فرمهای بکار رفته در آن است تا میزان قرابت آنها را با فرم سازه مذکور مشخص نماید.

به راستی اگر عزیزان متولی، اینقدر نگران فرمهای اصیل ایرانی هستند چرا در مورد فرم هرمی مثلثی جدید مجلس شورای اسلامی نگران نیستند و آیا میشود بفرمایند که این فرم در کجای فرهنگ معماری ما جا دارد؟!(فرمی که ما را به یاد هرمهای ماسونی می اندازد)

تسخیر میدان انقلاب توسط رژیم اشغالگر قدس!

بگذریم اما اصل ماجرا از آنجایی آغاز شد که نماکاری و نازک کاری سازه مذکور آغاز گردید.زیرا مفاهیم و نماد های اصلی آرام آرام خود را از نقشه های روی کاغذ  به صحنه دیدگاه مردم و عرصه عمومی کشاندند؛ و من در کمال ناباوری شاهد خود نمایی ستاره شش پر اسراییل در پوشش سازه مذکور بودم.

تسخیر میدان انقلاب توسط رژیم اشغالگر قدس!

تسخیر میدان انقلاب توسط رژیم اشغالگر قدس!

 

که البته تصویر یک گل پنج پر در وسط آن دیده میشود.ستاره هایی که در کنار هم چیده شده اند و کل سطح سازه میدان را پوشش داده اند.

تسخیر میدان انقلاب توسط رژیم اشغالگر قدس!

 

تسخیر میدان انقلاب توسط رژیم اشغالگر قدس!

 

تسخیر میدان انقلاب توسط رژیم اشغالگر قدس!

من از طرح گلها و میزان ارتباط آنها با نام میدان انقلاب اسلامی میگذرم و اینکه این گلها با وجود داشتن مفاهیم زیبا میزان قرابتشان با موضوع طرح به چه میزان است؟!

آنچه امروز در میدان انقلاب اسلامی به چشم می آید ستاره شش پری است که در قلب پرچم نحس رژیم غاصب اسراییل جای گرفته است و برای صهیونیست ها دارای مفاهیم ویژه ایست این موضوع برای بسیاری روشن است.

تسخیر میدان انقلاب توسط رژیم اشغالگر قدس!

تسخیر میدان انقلاب توسط رژیم اشغالگر قدس!

 

اما شاید به دلیل بی اطلاعی یا  بی توجهی هنرمند طرح  و مسؤلین مربوطه موضوع به این آشکاری مورد غفلت واقع شده و با کمال تاسف بعد از اجرایی شدن و صرف هزینه هایی از بیت المال مسلمین شاهد خودنمایی این نماد منحوس هستیم.

توجه شما را به بخشی از فرمایشات مقام معظم رهبری  در ارتباط با استفاده از نماد ها در هفدهمین اجلاس سراسرى نماز(۱۳۸۷/۰۸/۲۹ ) جلب میکنیم:

“صهیونیستها هر نقطه‏ى دنیا که خواستند یک ساختمانى بسازند، آن علامت نحس ستاره‏ى داوود را سعى کردند یکجورى رویش تثبیت کنند. کار سیاسى‏شان اینجورى است.”

 

حال باید پرسید  آیا علایم و نمادهای رایج در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما جوابگوی نیاز طراح در بر آوردن خواسته های طراحی اش نبوده که او را بر آن داشته  از این نشانه استفاده کند!؟ ستاره هشت پرکه در اکثر بناهای فرهنگی و اصیل ایرانی بکار رفته ایرانی تر و اسلامی تر است یا ستاره شش پر؟

تسخیر میدان انقلاب توسط رژیم اشغالگر قدس!تسخیر میدان انقلاب توسط رژیم اشغالگر قدس!تسخیر میدان انقلاب توسط رژیم اشغالگر قدس!

 

در آخر امیدواریم مسولیین فرهنگی ما هوشیارانه تر نسبت به اتفاقات فرهنگی جامعه برخورد کنند تا شاهد اینگونه بی دقتی ها – که امیدواریم سهوی باشد –  نباشیم و به گونه ای رفتار نکنیم که بعد از اینکه کار از کار گذشته در صدد جبران برآییم.

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : جمعه 25 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

حذف ‌حی ‌از نام مبارک امام زمان (عج) در مدینه النبی

خبرگزاری فارس نوشت :‌ بار دیگر، دست عناد و لجاج وهابی‌ها در مدینه منوره، گریبان اسلام را گرفته و در اقدامی خصمانه، نام مبارک «محمد المهدی حیّ» را به «محمد المهدی» تغییر داده است…

 

به گزارش فارس، در دو حیاط جانبی مسجدالنبی (ص) که به‌کمک چتر‌هایی مسقف می‌شوند، نام‌های شریف اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به شیوه زیبایی حک شده است.البته در کنار این اسامی، نام‌برخی صحابه رسول خدا (ص) از عاقبت به خیران آنان گرفته تا دیگران، به چشم می‌خورد.این حکاکی‌ها توسط عثمانی‌ها صورت گرفته و جلوه زیبایی به این قسمت‌ بخشیده است. به ویژه‌ آن‌که شیعیان با دیدن این اسامی شریف، حال و هوای دیگری را در شهر پیامبر (ص) تجربه می‌کنند.

حذف ‌حی ‌از نام مبارک امام زمان (عج) در مدینه النبی

متأسفانه از دو سال پیش، دست عناد و لجاج وهابی‌ها گریبان این اسامی منقوش را نیز گرفته است. به طوری که در اصلاحاتی ناشیانه، نام مبارک «محمد المهدی حی» را ـ چنانچه در تصویر مشهود است ـ به «محمد المهدی» تغییر داده‌اند.این معاندان که وجهه اسلام را نیز خدشه‌دار کرده‌اند، با دست‌بردن در حکاکی نام زیبای امام زمان (عج)، اتصال حرف «ح» به حرف «ی» را که نمادی از حیات و زنده‌بودن امام زمان (عج) است را به هم زده‌اند و به صورت ناشیانه‌ای، زائده‌ای بر حرف «ی» افزوده‌اند.

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : جمعه 25 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

دلایل صهیونیستی بودن چندین کالای رایج!

بسیاری از سایت و وبلاگ ها بارها ل انواع شرکت های فراماسونری را معرفی کرده اند اما راهکاریی به جای آن پیش نهاد نداده اند و اطلاعات درستی از این که چرا این شرکت ها فراماسونی هستند نمیدهند ، وب سایت ظهور در این پست به معرفی دلایل فراماسونری بودن معروفترین برندهای تجاری  می پردازد…پیگیر این مطلب باشید و دلیل فراماسونی بودن این شرکت های بزرگ را بدانید…

دلایل صهیونیستی بودن چندین کالای رایج!

شرکت: نستل Nestle

محصولات و شرکتهای وابسته:
انواع شوکولات، قهوه و نسکافه، محصولات لبنیاتی و …
KitKat شوکولات
Maggi مواد غذایی
L’Oreal لوازم بهداشتی، آرایشی

این شرکت سوییسی ۱/۵۰ درصد از سهام شرکت مواد غذلیی اسرائیلی به نام Osem Investments را دارا می باشد. Nestle در دسامبر سال ۲۰۰۰، اعلام کرد که میلیونها دلار صرف راه اندازی مرکز تحقیق و توسعه ((R&D در اسرائیل خواهد کرد.
در سال ۱٩٩٨، آقای Peter BrabeckLetmathen در پی متقاعد کردن Nestle، جایزه ویژه (Jubilee) را از شخص نخست وزیر اسرائیل –نتانیاهو دریافت کرد. این بزرگترین جایزه ایست که تا کنون رژیم اسرائیل اعطا کرده است و تنها به اشخاص و یا سازمان هایی اختصاص می یابد که با سرمایه گذاری و مبادلاتشان، بیشترین تاثیر را در قدرتمند کردن اقتصاد اسرائیل داشته باشند.

دلایل صهیونیستی بودن چندین کالای رایج!

شرکت: تیمبرلند Timberland

محصولات:
انواع کفش: ورزشی، راحتی، پوتین، صندل و …
لباس: کاپشن چرم، بادگیرهای ضد آب، کاپشن های سبک
کمربند، کلاه، کوله پشتی، چمدان، جوراب، عینک آفتابی، کیف پول و ساعت

تیمبرلند یک شرکت تولید کفش، البسه ١/١ میلیارد دلاری می باشد. Jeffry Swartz رئیس و مدیر اجرایی این شرکت، یک صهیونیست فعال است.
در یکی از جلسات «همبستگی اسرائیل» که اخیرا برپا شده بود، او پیشنهاداتی ارائه داد تا تبلیغات و ادعاهای اسرائیل در اجتماع آمریکا باورپذیرتر باشد. در مصاحبه ای به عنوان مدیر اجرائی شرکت، اظهاراتی مبنی بر فرستادن ۱۰۰ آدم کش به عنوان سفیر اسرائیل به آمریکا، داشت، تا این افراد یهودیان مقیم آمریکا را مجاب به کمک به اسرائیل کنند.
اگرچه تیمبرلند یک شرکت تجاری عمومی می باشد ولی Swartz و خانواده اش تقریبا ۴٧ درصد سهام و ٨١ درصد از قدرت رای شرکت را دارا می باشند.

 

 

شرکت : کوکاکولا

شرکتهای وابسته:
فانتا
اسپرایت
کانادا درای

از سال ١٩۶۶ کوکالا تبدیل به یکی از ثابت قدمترین پشتیبانان اسرائیل شد.
در سال ١٩٩٧ هیئت دولتی اقتصادی اسرائیل در مهمانی شامی به افتخار کوکاکولا بخاطر ٣٠ سال پشتیبانی بی وقفه خود از اسرائیل و عدم توجه به تحریم کشورهای عرب، قدردانی کرد.
(در مقابل پپسی به تحریم اسرائیل که تا سال ١٩٩١ از سوی کشورهای عربی اعمال شده بود مقید ماند و از سال ١٩٩۲ تجارت خود را با اسرائیل از سر گرفت.)
در سال ۲٠٠١ اداره مرکزی کوکاکولا میزبان و حامی اصلی اتاق بازرگانی آمریکایی – اسرائیلی شد.
آشکار شده که کوکاکولا برنامه ای آموزشی برای کارگرانش بر پایه برخورد صهیونیسم عرب ترتیب داده. محتویات این دوره توسط دولت اسرائیل و یک آژانس یهودی تهیه و تنظیم شده است.
در فوریه ۲٠٠۲، کوکاکولا در کاری گروهی با سازمان «دوستان اسرائیل» و National Hillel پشتیبانی از مقاله Linda Gradstein خبرنگار بدنام صهیونیسم را در دانشگاه Minnesotaبه عهده گرفت.
در جولای ۲٠٠۲، اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه کوکاکولا جهت صرفه جویی میلیون دلاری بخاطر معافیت مالیاتی, اقدام به ساخت کارخانه ای جدید در زمین های اشغال شده فلسطین (قیریات قط) کرد.
در اکتبر ۲۰۰۵، کوکاکولا میزان سرمایه گذاری خود را در اسرائیل افزاریش داد و ۵١ درصد از سهام کارخانه شراب سازی Tavor را خرید.

آیا هنوز هم کوکا می نوشید؟

دلایل صهیونیستی بودن چندین کالای رایج!

شرکت : صنایع دلتا گلیل Delta Galil Industries

شرکتهای وابسته:
Boss
Calvin Klein
GAP

«دلتا گلیل» بزرگترین تولید کننده و فروشنده در صنعت نساجی اسرائیل است و یکی از بزرگترین آرمهای تجاری تولید لباس در دنیا را دارا می باشد.
Dov Lautman موسس، رئیس و بزرگترین سهام دار این شرکت از وابستگان نزدیک رئیس جمهور اسرائیل، اهود باراک می باشد.
سازمان دیدبان حقوق بشر، دلتا گلیل را به استثمار کارگران عرب متهم ساخت.
از آنجایی که هزینه تولید محصول به حداقل ممکن برسد، بسیاری از محصولات این شرکت در کشورهای ترکیه، اردن و مصر تولید می شود. بدین صورت که مواد اولیه به اردن می رود، در آنجا دوخته می شود و دوباره به اسرائیل بر می گرردد، و از آنجا با برچسب «Made in Israel» به سراسر جهان فرستاده می شود.

دلایل صهیونیستی بودن چندین کالای رایج!

شرکت: والت دیزنی

محصولات و شرکت های وابسته:
دیزنی لند (شهرک بازی) Disneyland
یورو دیزنی EuroDisney
تولیدات دیزنی

شرکت « والت دیزنی» در نمایشگاه هزاره واقع در Epcot Center در ایالت فلوریدا، بیت المقدس را بعنوان پایتخت اسرائیل معرفی کرد. و از آنجایی که بیت المقدس به طور نا مشروع غصب شده و بنابر مصوبه سازمان ملل (٢۴٢،٢٣٧ و ۴۰۵)، هرگز این شهر نمی تواند بعنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخته شود. از ٨ میلیون دلار هزینه این نمایشگاه، اسرائیل مبلغ ٨/١میلیون دلار سرمایه گذاری کرد و با دیزنی در گسترش این نمایشگاه شریک شد. این بخشی از مبارزه فیزیکی اسرائیل برای یهودیزه کردن بیت المقدس و مبارزه روانی برای پذیرفته شدن این ادعا در دیدگاه جهانی می باشد.
یکی از شیوخ عرب در عملی مبتکرانه طرحی را برای تحریم دیزنی ارائه کرد که متاسفانه در آخرین لحظات توسط یکی از شاهزادگان سعودی منتفی شد. ولید بن تلال که یکی از بزرگترین سهامداران «یورودیزنی» می باشد عنوان کرد: «درصورتی که دیزنی را تحریم کنیم برد با اسرائیل خواهد بود. زیرا در منفی شدن وجهه ی ما در آمریکا تاثیر خواهد داشت.» و این درحالی است که به طور میانگین سالانه ٢٠٠ هزار عرب از «دیزنی» بازدید می کنند و میزان مبادلات این شرکت با خاور میانه بیشتر از ١٠٠میلیون دلار در سال است.

دلایل صهیونیستی بودن چندین کالای رایج!

شرکت : اینتل Intel

محصولات:
پردازنده های سلرون، پنتیوم، ایتانیوم و …
Processors Celeron, Pentium, Itanium, etc
Motherboards, Chipsets, Adapters, Controllers,
محصولات شبکه، بی سیم و ابزار ساخت نرم افزار.

بی تردید اینتل یکی از بزرگترین حامیان اسرائیل می باشد. یکی از اولین مراکز توسعه این شرکت خارج از آمریکا در منطقه حیفا در سال ۱٩٧۴ بازگشایی شد. و از آن موقع سرمایه گذاری در این رژیم ادامه داشته است. در سال ۲۰۰۰، آنها بیش از ۴۰۰۰ اسرائیلی را استخدام کردند و تنها از صادرات کارخانه واقع در LachishQiryat Gat اسرائیل (بازگشایی فوریه ٩٩) تا سقف ۳میلیون دلار در روز و به طور تقریبی یک میلیار دلار در سال درآمد دارد.
الاودا (ائتلاف راست فلسطین) عنوان می کند Qiryat Gat زمینی که کارخانه اینتل بر آن نهاده شده است در واقع منطقه روستایی بوده به نام «عراق المنشیا» که توسط اسرائیل غصب شده است. «عراق المنشیا» روستایی بوده با ۲۰۰۰ سکنه که در ۳۰۰ خانه زندگی می کردند با ۲ مسجد و یک مدرسه. ساکنان اصلی این روستا با تهدید و ارعاب رانده شده و تمتم زمین روستا ویران می شود تا Qiryat Gat برای سکونت شهروندان جدید اسرائیلی آماده شود. امروز جمعیت باقیمانده از «عراق المنشیا» هنوز اجازه برگشتن به سرزمین خود را ندارند. اقدامات قانونی بر ضد اینتل مبنی بر ساختن کارخانه در سرزمین غارت شده صورت گرفته است.

کارخانه اینتل بر روی زمین های اشغالی فـلـوجه

دلایل صهیونیستی بودن چندین کالای رایج!
شرکت: نوکیا Nokia

محصولات:
محصولات الکترونیکی، گوشی همراه، ثابت، تلویزیون و …

شرکت «نوکیا» اقدام به سرمایه گذاری سنگینی در اسرائیل نموده است.
Lars Wolf مدیر کل نوکیا در مصاحبه ای با روزنامه اورشلیم پست Jerusalem Post (۴ مارس ٢٠٠١) اظهار داشت: «از آنجایی که در پروژه ی داخلی ما به نام «پروژه اسرائیل»، شبکه اسرائیل یکی از اهداف ماست و همچنین سازمان اقتصادی و مرکز تحقیقات نوکیا نیز حساب ویژه ای برروی اسرائیل باز کرده، ما اسرائیل را به عنوان چشم انداز و دورنمای تمام اهداف نوکیا می دانیم.»
« شرکاء اقتصادی نوکیا (شاخه ای از سازمان اقتصادی نوکیا)» در ماه دسامبر ٢٠٠٠ سرمایه ای ۵۰۰ میلیون دلاری را به شرکتهای اسرائیلی اختصاص داد. مرکز تحقیقات نوکیا به دنبال بازار اسرائیل به هر وسیله ممکن می باشد.

—————————————————————————

اسامی شرکتهای حامی سازمان فراماسونری (صهیونیسم بین الملل)
فورد موتورز
فیات امی EMI
موییل                       لیلاند                              اسکوئیب
بریتیش پترولیوم         اگزوگروپ                          رولن
آی.بی.ام فوته هوفنونگ شوتله         آبوت
اونی لور                    سیبا گایگی
گروندیک
جنرال الکتریک کلگیت-پالمولیو                 اطلس کوپکو
کرایسلر                    براون                               وارتا
آی‏تی‏تی                   کنتیننتال                         آگا AGA
رنو جان دیر                           هوور
فیلیپس بوش گلاسکوهولدینگ
باسف                      شنایدر                            شبکه‏های تلویزیونی:

هوخست                  کوکاکولا                           CBC-ABC-NBC
دایملر بنز                  بندیکس                          شرکتهای فیلمسازی:
فولکس واگن              مسی فرگوسن                اونیورسال
بایر                          اونی رویال                        پارامونت
زیمنس                     سینگر                            یونایتد آرتیست
آی سی آی               ب.اف.گودریچ                    برادران وارنر
نستله                      هنکل                             مترو گلدین مایر
پ.اند گمبل                فایزر                               کلمبیا
گودیر                        الکترولوکس                     فاکس قرن بیستم
آ.ا.گ AEG                  ساندوز                           کاترپیلار

ک.اچ.دی                    مانسمان                   آی ام اریکسون
پی یو کولمان             اولیّوتی

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : جمعه 25 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان

در این وب انواع پست های نمادهای ماسونری گذاشته ایم اما زیاد درباره تاثیر و کاربرد این گروه در طول تاریخ و مخصوصا در ایران حرفی زده نشده که این پست اختصاصا به این موضوع میپردازد ( البته به بخشی از آن)…در ۲۸ آذر ۱۳۶۹ / دسامبر ۱۹۹۰ مطبوعات ایران گزارشی به نقل از خبرگزاری یوگسلاوی [سابق] منتشر کردند. در این گزارش آمده بود که فراماسون‌های ایرانی در تلاش‌اند تا ایدئولوژی خویش [یعنی فراماسونری] را به عنوان محور مبارزات اپوزیسیون خارج از کشور قرار دهند…

 

صحت گزارش، مورد تردید بود و نیز توانایی اپوزیسیون در اتحاد و پیوند گروه‌های متفرق مخالف جمهوری اسلامی به چالش کشیده شد. ۲ با این همه، این امر کاملاً آشکار بود که تمامی فعالیت‌های منسجم فراماسونری در داخل ایران به پایان رسیده و تنها در امریکا و اروپا (میزبانان مهاجران سیاسی) برای آنان شانس بقا و ادامه حیات وجود داشت…این تغییر مکان به خارج از ایران، نشانه بازگشت فراماسونری ایران به خاستگاه اولیه خود (اروپا و آمریکا) بود. از اوایل قرن نوزدهم که اولین آشنایی ایرانیان با فراماسونری به وقوع پیوست تا سال ۱۹۰۸ م (سال به بار نشستن مشروطیت) بیشتر فعالیت‌های ماسونی ایرانیان در خارج از ایران انجام می‌شد. ۳ اگر چه تأسیس «فراموشخانه» به سال ۱۸۵۸ م. یک استثنا محسوب می‌شود. مؤسس فراموشخانه، میرزا ملکم‌خان چندین سال به عضویت لژ «دوستی صمیمی»۴ پاریس درآمده بود و تأسیس فراموشخانه نیز ابتکاری کاملاً شخصی بود، زیرا از طرف لژ شرق اعظم فرانسه۵ نیز به رسمیت شناخته نشد. ۶

به دلایل متعدد و شواهد مشخص، بیشتر ایرانیان معروف و صاحب نام در شهرهای لندن و پاریس به فعالیت‌های ماسونی روی می‌‌آوردند و عموماً از طرف دولت‌های میزبان، حمایت و پشتیبانی می‌شدند. با وجود این امر، شواهدی هم از علاقه‌مندی دیپلمات‌های ایرانی به فعالیت‌های ماسونی در شهر استانبول نیز وجود دارد که ما درصدد بررسی این مورد هستیم…برپایه گزارش لژهای فراماسونری، این گونه لژها از اوایل سال ۱۷۶۸ م. در استانبول فعالیت خود را آغاز کرده، اما در اواسط قرن نوزدهم میلادی بود که لژها نقش مهمی در حیات سیاسی امپراتوری عثمانی بازی کردند. ۷ اعضای لژها در شروع کار، به تجار اروپایی و نیز اقلیت‌های غیر مسلمان امپراتوری عثمانی محدود می‌شد، اما پس از چندی شخصیت‌های بلندپایه عثمانی نیز جذب این لژها شدند. عضویت این مقامات، اهمیت سیاسی ـ عقیدتی فراوانی داشت، زیرا عضویت آن‌ها، ‌دقیقاً در راستای سیاست هماهنگ قدرت‌های اروپایی بود که در امپراتوری اصرار بر رفرم داشتند. گسترش لژهای فراماسونی از نظر تشکیلاتی و تعداد اعضای آن با هماهنگی لژهای اعظم پایتخت‌های اروپایی در ارتباط نزدیک با استانبول صورت می‌گرفت.

شواهد متقنی درباره وابستگی چندین لژ استانبول به لژ شرق اعظم فرانسه وجود دارد. اولین آن‌ها لژ ستاره بسفر۸ بود که عملاً در ۲۶ آوریل ۱۸۵۸ گشایش یافت و بیشتر اعضای آن، فرانسوی بودند، اما طی چندین سال، شمار کمی از ترکان نیز مانند یونانی‌ها، یهودی‌ها و ارمنی‌ها به عضویت آ‌ن درآمدند. ۹…در همان سال شروع فعالیتِ لژ ستاره بسفر، میرزا حسین‌خان سپهسالار، سفیر ایران در «باب عالی»، مأموریت دوازده ساله خویش را آغاز کرده بود. وی در مدت سفارت خود ارتباط‌هائی با شبکه‌های فراماسونری استانبول داشت. هر چند که این رابطه را نمی‌توان با مدارک و شواهد مشخص اثبات کرد. به گفته رایین، میرزا حسین‌خان عضو لژ شرق اعظم فرانسه و نیز عضو لژ شماره ۱۷۵ انگلیسی‌ها بود. ۱۰ این اظهارات نه تنها بدون سند و مدرک‌اند، بلکه تاحدودی نیز مبهم‌اند، زیرا زمان و مکان این عضویت، مشخص نشده است. رایین مجدداً ادعا می‌کند که میرزا حسین‌خان از اعضای فراموشخانه ملکم‌خان بود. این ادعا نیز تا حدودی مشکوک و مورد تردید است، زیرا بنا بر واقعیات، میرزا حسین‌خان هنگام اقامت خود در استانبول مدت کوتاهی در سازمان‌های شبه فراماسونری استانبول حضور داشت. ۱۱

با این اوصاف، این امکان وجود دارد که میرزا حسین‌خان واقعاً یک فراماسون باشد. وی در دوره جوانی در پاریس تحصیل کرد و اگر به عضویت لژ شرق اعظم درآمده باشد، این اقدام دقیقاً با علایق و تمایلات اولین ایرانیان مسافر اروپا مطابقت دارد و شاید هم در دوره سفارت خود در بمبئی و تفلیس به این گونه فعالیت‌ ها دست زده است. واقعیت قابل قبول این است که رهبران تنظیمات عثمانی که میرزا حسین‌خان با آنان مراوده داشت فراماسون بودند، افرادی مانند محمد‌امین علی‌پاشا (وزیر امور خارجه عثمانی)، کیچیکی زاده، مهمت‌ فؤاد پاشا (صدر اعظم ‌آتی عثمانی) و شاه‌زاده مصری مصطفی فضلی پاشا که همگی مقام و منصب دولتی داشتند. فعالیت ماسونی علی‌پاشا مشخص نیست، اما نام فؤاد پاشا به عنوان عضو لژ ستاره بسفر ثبت شده است. ۱۲ و مصطفی فضلی نیز در لژ اتحاد شرق، ۱۳ وابسته به لژ شرق اعظم فرانسه که در سال ۱۸۶۳ م . تأسیس شده بود، عضویت داشت. ۱۴ میرزا حسین‌خان با حرارت و اشتیاق فراوان،اصلاحات و اقدامات حکومتی تحت نظر علی‌پاشا و فؤاد پاشا را به تهران گزارش داد و از نامه سرگشاده مصطفی فضلی پاشا به سلطان عبدالعزیز مبنی بر برقراری حکومت مشروطه، تعریف و تمجید کرد.۱۵ با در نظر داشتن ستایش میرزاحسین‌خان از دیدگاه و نگرش اصلاحی مقامات عثمانی، این واقعیت، قابل قبول می‌نمایاند که وی نیز همراه این مقامات در فعالیت‌های فراماسونی شرکت داشت. ۱۶

گفته می‌شود با پیوستن رضاقلی‌خان ـ درویش ایرانی که معمولاً با عنوان حاج میرزاصفا شناخته می‌شود ـ به میرزا حسین‌خان و علی‌پاشا، روابط این دو مستحکم‌تر شد. ۱۷ میرزاصفا در سال ۱۷۹۷ م. در سوادکوه به دنیا آمد. وی برای تحصیل فقه به عتبات عالیات مسافرت کرد. در کربلا با حسین‌علی شاه، شیخ‌ نعمت‌اللهی مقیم کربلا (م ۱۸۱۸ م) آشنا شد. این ارتباط برای یک طلبه علوم دینی غیرمعمول بود. حاج‌میرزا صفا بعد از مرگ حسین‌علی‌شاه به مناطق مختلف جهان عرب مسافرت کرد و ظاهراً هزاران سنی را در شهرهای قاهره، دمشق و حجاز جذب مذهب تشیع کرد. باید در نظر داشت که در دوره قاجاریه، این گونه ادعاها دائماً از سوی عالمان مذهبی ایران و نیز درویشان ایرانی که مدت طولانی در مناطق عرب زبان اقامت داشتند، مطرح می‌شد که اثبات ‌آن غیر‌ممکن بوده و معمولاً با شک و تردید به آن‌ها نگریسته می‌شود.

البته مشخص نیست که حاج‌میرزا صفا چندین سال پیش از میرزا حسین‌خان در استانبول حضور داشته است. نیز گفته می‌شود حاج‌میرزا در استانبول تعدادی از شخصیت‌های معروف عثمانی، مانند علی‌پاشا، مصطفی رشیدپاشا، رضاپاشا، وزیر دربار سلطان عبدالحمید را به مذهب تشیع درآورده است. این ادعاها بسیار بعید به نظر می‌رسد. ۱۸

بنابر آخرین یافته‌ها هیچ‌گونه نشانه‌ای از نام حاج‌میرزا صفا در منابع دوره تنظیمات وجود ندارد و حتی این فرض که واقعاً وی با شخصیت‌های عثمانی آشنایی داشته است نیز مورد تردید است. البته نکته‌ای را که می‌توان پذیرفت این است که شاید وی آنان را متقاعد کرده است که نگاه خوشبینانه‌تری به شیعیان داشته باشند، زیرا مقامات دوره تنظیمات در مقایسه با نسل‌های قبلی حاکمان امپراتوری عثمانی، سخت‌گیری مذهبی کمتری اعمال می‌کردند و از این تفکر لاینفک ایدئولوژیک سنتی دولت مردان قدیمی عثمانی در رویارویی با شیعیان، فارغ بودند. حاج‌میرزا صفا به عنوان مشاور غیررسمی سفارت ایران در امور مذهبی، عمل می‌کرد و در کمک به میرزا حسین‌خان در رفع ممنوعیت برگزاری مراسم عاشورا در شهر استانبول مؤثر بود.۱۹

رایین در این‌باره عنوان می‌کند که حاج‌میرزا صفا نه تنها مبلغ مذهبی پرشوری بود، بلکه در هسته‌های فراماسونی استانبول شهرت و آوازه فراوانی داشت، زیرا وفاداری معنوی فراماسونی، عامل مهمی برای ارتباط و جذب عثمانیان به وی بود. ۲۰ مأخذ مورد استناد اسماعیل رایین در این مورد، کتاب ترکان فراماسون۲۱ نوشته مهمت بی‌پاشا است. براساس آخرین اطلاعات هیچ‌اثری از این کتاب در دست نیست و رایین مکان و زمان انتشار کتاب را نیز ذکر نکرده است. نکته دیگر،‌ترکیب دو لقب (بی) و (پاشا) در اسامی عثمانی قطعاً غیر ممکن است،‌حتی با در نظر گرفتن وجود این کتاب، طبق گفته رایین، حاج‌میرزاصفا جاسوس انگلیسی‌ها بود که در محافل فراماسونی علیه طبقه حاکم عثمانی فعالیت می‌کرد. این ادعا نیز به دلایل متعددی مورد تردید است…با این حال، احتمال ارتباط حاج‌میرزا صفا با محافل فراماسونی را نباید به طول کلی نادیده انگاشت. مسافرت و اقامت طولانی وی در پاریس، این احتمال را در ذهن متبادر می‌کند که چند نفر از کارمندان سفارت ایرانی که خود، فراماسون بودند وی را نیز همچون سایر مسافران معروف ایرانی،‌ وارد لژهای فراماسونی کرده باشند. علاوه بر این، تلفیق وفاداری صوفیانه و فراماسونی در استانبول امری ناشناخته نبود، زیرا فرقه بکتاشیه روابط صمیمی با فراماسون‌ها داشتند. ۲۲ مثلاً عطاءالله (پوست‌نشین مولوی خانه گالاتا) در دهه ‌آخر سال ۱۸۸۰ م به عضویت لژهای فراماسونی پیوست. ۲۳ موسی کاظم افندی نقشبندی هم که چندی شیخ‌الاسلام بود، فراماسون بود. ۲۴… وفاداری ماسونی میرزا ملکم‌خان، همکار میرزا حسین‌خان در سال‌های اقامت استانبول، بسیار آشکار و پراهمیت است. ملکم‌خان در ۱۰ دسامبر ۱۸۵۷ به همراه شش تن دیگر به عضویت لژ دوستی صمیمی پاریس درآمد. این شش نفر جزء هیئت میرزا فرخ‌خان غفاری بودند که در سایه حمایت فرانسوی‌ها برای مذاکره با انگلیس درباره پیامدهای جنگ کوتاه مدت ایران و انگلیس در سال ۱۸۵۶ م. مأموریت داشتند. ۲۵ ملکم‌خان به سال ۱۸۶۱ م. بعد از ممنوعیت فعالیت فراموشخانه، از ایران خارج شد. وی در راه استانبول به بغداد رفت و مدتی در آن شهر بود. در استانبول نظر میرزا حسین‌خان را به خود جلب کرد و وی توانست مقام کنسول سفارت ایران را برای ملکم‌خان به دست آورد…ملکم‌خان مقام خویش را با وقفه کوتاهی در سال ۱۸۶۸ م تا زمان بازگشت میرزا ‌حسین‌خان به تهران در سال ۱۸۷۱ م. حفظ کرد. بعد از بازگشت ملکم‌خان به تهران بود که این دو، دوباره همکاری خود را درباره موضوعات و علایق مشترک، از سر گرفتند. ۲۶ …هیچ سند مسلم کافی مبنی بر مشارکت ملکم‌خان در طول اقامت نه ساله وی در لژهای فراماسونی استانبول وجود ندارد، اما می‌توان این گونه فرض کرد که وی به عنوان فردی مؤثر در فعالیت‌ های فراماسونی به شمار می‌‌آمد، زیرا مانند حسین‌خان بیشتر دوستان و نزدیکان وی در حکومت عثمانی فراماسون بودند. ظاهراً علی‌پاشا مخالف سرسخت ملکم خان بود. ۲۷ اما روابط ملکم‌خان با فؤاد پاشا در سطح خوبی قرار داشت، زیرا بعدها در زمان بروز گرفتاری‌های فراوان برای ملکم‌خان در سفارت ایران، وی تابعیت عثمانی را برای ملکم‌خان فراهم آورد و حتی تلاش کرد تا ملکم‌ خان را به عنوان مشاور وزارت امور خارجه عثمانی منصوب کند. ۲۸ ملکم‌خان با احمد وفیق‌شاه و منیف پاشا نیز ارتباط داشت. درباره وفیق پاشا گفته شده که در لژ شادی۲۹، از لژهای وابسته به لژ شرق اعظم فرانسه، عضویت داشت. ۳۰ و منیف‌پاشا نیز به عنوان پایه گذار انجمن علمی عثمانی، خود از اعضای لژ اتحاد شرق۳۱ به‌شمار می‌رفت. ۳۲…ارتباط ملکم با این دو، تنها یک رابطه در قالب تعهد فراماسونی نبود، بلکه آنان درباره تغییر الفبا نیز اشتراک نظر داشتند و فعالیت‌های فراماسونی آنان در استانبول و عدم رضایت آنان از الفبای عربی، نشانه‌‌هایی از جدایی آنان از سنن قدیمی و سنتی بود. سخن آخر این که ملکم خان در سال ۱۸۷۳ هنگام عبور از استانبول به گونه‌ای تملق‌آمیز از نشست لژ ترقی۳۳ تعریف و تمجید می‌کند.۳۴

فعالیت‌های فراماسونی میرزا حسین‌خان و ارتباط وی با حلقه‌های فراماسونی در استانبول به‌گونه چشم‌‌گیری براساس شواهد و قراین ‍]و نه براساس اسناد صریح روشن] بررسی شد. به عکس، حسن‌ علیخان گروسی امیرنظام، جانشین میرزا حسین‌خان، آشکارا فراماسون بود. وی در ۲۸ فوریه ۱۸۶۰ به همراه چهار تن از دیپلمات‌های ایرانی به عضویت لژ دوستی صمیمی درآمدند.۳۵ به نظر می‌رسد این لژ در جذب افراد سرشناس ایرانی تمایل فراوانی داشت. مدت اقامت امیرنظام در استانبول تنها دو سال بود. در این دو سال ما نشانه‌ای از ارتباط وی با دیگر فراماسون‌های شهر استانبول نداریم.

سفیر بعدی میرزا‌محسن‌خان معین‌الملک نیز مانند امیر نظام با فعالیت‌های فراماسونی آشنا شد. معین‌الملک قبل از آن که در لندن به مقام دولتی منصوب شود، چندین سال در پاریس اقامت داشت. با در نظر گرفتن اسناد و مدارک در سال‌های پایانی فعالیت‌های ماسونی، این احتمال وجود دارد که وی در طول اقامت در پاریس و لندن فعالیت‌های قابل ملاحظه‌ای در حلقه‌های ماسونی داشت. بنابراین وی قبل از آن که در سال ۱۸۷۳ م وارد شهر استانبول شود به مدت یک دهه، تجربه فعالیت فراماسونی را کسب کرده بود. در طول مأموریت سیزده ساله میرزا محسن‌خان در استانبول، نریمان‌خان نیز به سفارت پیوست. وی در سال ۱۸۶۰ م در پاریس به عضویت لژهای فراماسونی درآمده بود. بنابراین، جای تعجب نیست که این دوره، اوج فعالیت‌های شدید فراماسونی دیپلمات‌های ایرانی در لژهای استانبول است.

میرزا محسن‌خان بلافاصله بعد از ورود به استانبول همکاری خود را با حلقه‌های فراماسونی آغاز کرد. براساس دو منبع ترکی، میرزا محسن‌خان در لژ شادی فعال بود، اما این امر بعید به نظر می‌رسید، زیرا این لژ دستکم در سال ۱۸۶۶ م تأسیس شده بود و تمام جلسات لژ نیز به زبان ارمنی برگزار می‌شد و اعضای آن نیز منحصراً ارمنیان بودند۳۶ و این لژ ترقی بود که میرزا محسن‌خان و دیگر اعضای سفارت ایران آن را برای فعالیت‌های فراماسونی خویش انتخاب کردند.

در نتیجه حمایت لژ شرق اعظم فرانسه، لژ ترقی رسماً در تاریخ ۲۸ مارس ۱۸۶۸ آغاز به کار کرد. با وجود آن که لژ، این ادعا را داشت که در جهت پیوند و هماهنگی بین ملیت‌های مختلف امپراتوری عثمانی فعالیت می‌کند، تنها پس از گذشت دو سال از آغاز فعالیت، نه تنها نام یونانی داشت، بلکه تمام اعضای آن یونانی بودند و زبان یونانی زبان رسمی جلسات لژ بود. در سال ۱۸۷۰م رهبری لژ مشخصاً به اسکالیری۳۷ اعطا شد. وی گروه‌های غیریونانی را وارد لژ نمود و برخلاف مواضع بعضی از اعضای لژ، زبان ترکی را به عنوان زبان رسمی جلسات، جایگزین زبان یونانی کرد. ۳۸

اسکالیری گرچه شهروند یونانی ساکن استانبول بود، اما در تاریخ فراماسونی استانبول نقش بسیار مهمی ایفا کرد. وی دلال کالاهایی، نظیر حبوبات و شراب بود و از روی تفنن به حرفه صرافی و خرید و فروش ابزار نقاشی نیز اشتغال داشت. این نشان می‌دهد که وی تمام تلاش خویش را در گسترش فعالیت‌های فراماسونی و رسیدن به اهداف سیاسی به کار می‌برده است. اما این سئوال وجود دارد که این اقدامات صرفاً ابتکار اسکالیری بوده است یا خیر؟ اسکالیری از زمان شروع فعالیت لژ ترقی به سال ۱۸۶۸ م با ‌آن همکاری داشت. یک سال بعد در تاریخ ۱۸۶۹ م رسماً به لژ اتحاد شرق پیوست، اما در سال ۱۸۷۳ م از این لژ استعفا داد، زیرا در این سال بود که لژ اتحاد شرق تحت‌الشعاع برتری لژ ترقی و نیز به علت اختلاف رهبران آن، به سمت انحلال پیش می‌رفت.۳۹

اساساً اهمیت فعالیت‌های لژ ترقی در این حقیقت نهفته است که این لژ توانست چند تن از اعضای هیئت حاکمه عثمانی، مانند شاه‌زاده مراد را به عضویت خود درآورد. شاه‌زاده مراد بعدها مدت کوتاهی به نام مراد پنجم به خلافت رسید. مطمئناً سلطان مراد، تنها فراماسونی بودکه عنوان خلیفه را نیز به دست آورده بود. وی در سال ۱۸۶۷ م به همراه سلطان عبدالعزیز به اروپا سفر کرد. در لندن با شاه‌زاده ولز که مانند مراد بعدها به تخت سلطنت جلوس کرد، درباره فراماسونی گفت و گو کرد. مراد قبلاً از افرادی مانند ضیاءپاشا و نامق کمال، مطالبی درباره فراماسونی آموخته بود و آن گونه که شواهد نشان می‌دهد وی به سخنان شاه‌زاده ولز با هدف پذیرش آن‌ها گوش فرا می‌داده است. مدتی پس از بازگشت مراد به استانبول، وی از لژ شرق اعظم فرانسه نامه‌ای حاوی تقاضای رسمی برای عضویت آن دریافت کرد. حامل نامه کسی جز اسکالیری نبود. ۴۰

مراسم عضویت مراد به طور مخفیانه در ۲۰ اکتبر ۱۸۷۲ در خانه لویی آمی بل۴۱ برگزار شد. لویی آمی‌بل، حقوق‌دان جوان فرانسوی بود که بیش از چهار سال ریاست لژ اتحاد شرق را به عهده داشت. ۴۲

به دنبال عضویت شاه‌زاده مراد، تعدادی از ایرانیان مانند میرزا محسن‌خان نیز به عضویت لژ ترقی درآمدند. هم‌چنین با عضویت ایرانیانی مانند میرزا‌ابوالقاسم‌، منشی مظفرالدین میرزا که بعدها حاکم آذربایجان شد، و نیز میرزا نجف‌علی، منشی اول سفارت ایران، در ۷ آگوست ۱۸۷۳ موافقت شد. ۴۳

یک ماه بعد شاه‌زاده نورالدین، برادر مراد نیز به لژ ترقی پیوست. این عضویت نیز در خانه لویی ‌آمی‌بل انجام شد. میرزا محسن‌خان و میرزا نجف‌علی، برادران ماسونی، هر دو در این مراسم حضور داشتند. حضور این دو ایرانی در ۲۴ آگوست ۱۸۷۴ مجدداً تکرار شد؛ زمانی که کمال‌الدین، دیگر عضو خاندان حاکمه عثمانی، در کنار اسکالیری در یک خانه اجاره‌ای در منطقه بی‌اغلو،۴۴ نزدیک آغا حمامی۴۵ به لژ ترقی پیوست. ۴۶ حضور این دو ایرانی در هر دو جلسه، این احتمال را به ذهن متبادر می‌کند که آنان روابط نزدیکی با اسکالیری داشته و در برنامه‌های وی در تأسیس حلقه فراماسونی برگرد مراد در دربار عثمانی، همکاری صمیمانه‌ای از خویش نشان داده‌اند.

اطلاعات قابل ملاحظه‌ای درباره پیوند ایرانیان با لژ ترقی از گزارش ماهنامه فرانسوی، لوموند ماسونیک۴۷ در دسامبر ۱۸۷۳ به دست می‌آید. ۴۸ در این گزارش که شرح جلسه لژ ترقی است، به عضویت موسی آنتیپا،۴۹ کنسول ایران در انطاکیه، اشاره می‌کند، ولی از آن جا که سخنان و پاسخ‌های وی چندان با اصول فراماسونی منطق نبود، عضویت وی به تعویق افتاد. ۵۰ اسکالیری توجه خویش را به دیگر ایرانیان استانبول معطوف کرد؛ افرادی چون میرزا محسن‌خان، میرزا نجف‌علی و میرزا ملکم‌خان ومیکائیل خان، برادر ملکم خان و نریمان‌خان. ملکم خان به عنوان سفیر ایران در لندن عازم این شهر بود و در استانبول توقف کرده بود. برادر ملکم، میکائیل خان همکار وی،‌آشکارا در چندین مکان، مثل پاریس به لژهای ماسونی پیوسته بود و نریمان‌خان با وجود دعوت نتوانسته بود در جلسه لژ ترقی حاضر شود.

اسکالیری با تملق فراوان به تمجید از ایرانیان پرداخت و از ایرانیان خواست تا مبلغ فراماسونی در ایران باشند. وی افزود:

آری ای برادران روشنفکر! برعهده شماست که بار دیگر در سرزمین ایران، زادگاه زرتشت، مشعل فلسفه زرتشت را روشن نمایید؛ فلسفه‌ای که باید اصول ماسونی خویش را بر پایه‌های آن بنا نماییم.

انتساب خاستگاه فراماسونی به پیش از اسلام، دست کم یک‌بار در تاریخ ۲۴ نوامبر ۱۸۰۸، در جلسه‌ای که عسگر‌خان افشار در پاریس به عضویت لژهای فراماسونی درآمد، مطرح شده بود.۵۱ بی‌شک، هدف هر دو انتساب در جهت تقویت وفاداری فراماسونی ایرانیان بود، به گونه‌‌ای که این وفاداری در میهن‌پرستی آنان نمود پیدا کند. این عقیده، چندان حمایت فراماسون‌های ایرانی قرن ۱۹ را برنینگیخت، اگر چه ما شاهد بازتاب اندکی از این وفاداری در قصیده ادیب‌الممالک فراهانی هستیم که در ستایش فراماسونی سروده است. ۵۲

آن چه میرزا ملکم‌خان، احتمالاً در مقام فراماسون ارشد ایرانی حاضر در جلسه لژ ترقی، عنوان کرد، ستایش از تفکر فراماسونی و نیز تعهد خویش مبنی بر انجام حداکثر تلاش در ترویج این آیین در ایران بود. ملکم‌خان از این که اقامت کوتاه مدت وی در استانبول مانع مشارکت بیشتر وی در فعالیت‌های لژ ترقی است، اظهار تأسف کرد، اما اطمینان داد که میرزا محسن‌خان با پشتکار تمام در نشست‌های لژ شرکت خواهد کرد. این اطمینان به جا بود، زیرا یک سال بعد میرزا محسن‌خان، مستحق ارتقاء به مقام شوالیه صلیب سرخ۵۳ شد و جایگاه مهمی در شورای عالی فراماسونی به دست آورد که مانند نهاد عالی بر تمام لژهای استانبول تابع لژ شرق اعظم فرانسه نظارت داشت. ۵۴

حدود دو سال و نیم بعد از این نشست، سلطان عبدالعزیز از سلطنت برکنار شد و مراد فراماسون، جانشین وی شد. سلطنت مراد نه تنها برای اسکالیری و تشکیلات وی، بلکه برای حامیان وی در پاریس و دیگر شهرها، دوران سخت و سرنوشت‌سازی بود. به سلطنت رسیدن یک فراماسون در امپراتوری عثمانی بهترین فرصت برای کسب منافع بیشتر برای اروپاییان بود. البته امید به این موفقیت، چندان دوام نداشت و تمام نقشه‌ها نقش بر آب شد؛ سه ماه بعد سلطان مراد به سبب بی‌کفایتی خویش در اداره حکومت، از سلطنت کنار گذاشته شد.

با وجود این، برادران ماسونی وی، او را تنها رها نکردند. اسکالیری و دیگر افراد، نامه‌هایی درباره مشکلات خود به مقامات عالی فراماسونی در فرانسه، ایتالیا و دیگر مناطق نوشتند و حتی خواهان مداخله مستقیم شاه‌زاده ولز و قیصر ویلهلم، رهبران فراماسونی حکومت خویش، در امپراتوری عثمانی شدند. اما به زودی مشخص شد که برخلاف نگرانی‌های دوستان مراد، زندگی او در خطر نیست و به همین دلیل، دولت‌های خارجی نیز از فعالیت‌های خویش در حمایت از مراد کاستند.

اسکالیری برخلاف دیگران، وفادار به مراد ُمصّر بود و به‌طور مخفیانه با مراد که در زندان بود، ارتباط برقرار کرد و حتی کمیته‌ای برای اجرای نقشه آزادی مراد و برگرداندن وی به سلطنت تشکیل داد. این کمیته در جولای ۱۸۷۸، زمانی که یکی از اعضای آن جاسوس شناخته شد، منحل گردید. در این میان، اسکالیری توانست به یونان فرار کند، اما به طور غیابی محاکمه و به مرگ محکوم شد. ۵۵

به رغم حوادث یاد شده، از نفوذ لژ ترقی کاسته نشد. اسکالیری در اوایل سال ۱۸۷۸ م به دلیل متهم شدن به اختلاس، در یک اقدام احتیاطی، از ریاست لژ کناره گرفت، همین طور اعضای ترک لژ نیز استعفا دادند. هم‌زمان با کشف نقشه اسکالیری برای اعاده مراد به تخت سلطنت، در اواخر ۱۸۷۸ م اوضاع لژ ترقی به گونه‌ای بود که تنها یک عضو ترک داشت. ۵۶

در این میان، روشن نیست که میرزا محسن‌خان و دیگر ایرانیان عضو لژ ترقی مانند برادران ترک خویش از لژ استعفا دادند یا خیر؟ ما حدس می‌زنیم که در نهایت، ایرانیان از اسکالیری دوری گزیدند. البته آشکار است که میرزا محسن‌‌خان در این لژ، فعال بود و تا زمان فراخوانی‌اش،‌به تهران به سال ۱۸۹۰م، عضو شاخص و مهم لژ ترقی محسوب می‌شد. برای مثال،‌ اسماعیل رایین به نقل از گزارش ارسال شده از سوی اسدالله‌خان ناظم‌الدوله، جانشین میرزا محسن‌خان، در سال ۱۸۹۳ م می‌گوید: «وی دوازده سال استاد اعظم لژ شرق اعظم بود.» ۵۷ به اعتقاد خان‌ملک ساسانی «میرزا محسن‌خان، عضو ارشد [پیش‌کسوت] حلقه‌های فراماسونی و از رهبران شاخص لژ شرق اعظم بود.»۵۸ اما گزارش دیگر در سپتامبر سال ۱۹۰۱ از طرف سرآرتور هاردینگ،۵۹ سفیر انگلیس در ایران به نقل از جاسوس ناشناس ایرانی نشان می‌دهد که میرزا محسن‌خان در طول اقامت چندین ساله خویش در استانبول «استاد اعظم» یک لژ اسلامی بود. ۶۰ در نهایت، گزارش یک محقق فراماسونی میرزا محسن‌‌خان را به سبب حفاظت و صیانت از لژ خویش «به رغم سخت‌گیری‌ها و اقدامات خشونت‌آمیز سلطان سرخ [سلطان عبدالحمید] و حسن انجام فعالیت‌های فراماسونی مورد تمجید قرار می‌دهد.» ۶۱

هیچ‌ یک از این گزارش‌ها به دلایل گوناگون به طور کامل قانع کننده نیست، زیرا هم اسدالله‌خان و هم خان‌ملک ساسانی تصور می‌کردند که لژ شرق اعظم،‌ نام لژ مخصوص در استانبول است، در حالی که این لژ، لژ مرجع و حامی دیگر لژهای استانبول بود. جاسوس هاردینگ کاملاً درباره وجود لژ اسلامی اشتباه کرده است، زیرا هیچ لژ اسلامی یا دارای اکثریت مسلمان در استانبول وجود نداشت. ۶۲ کلام آخر این که میرزا محسن‌‌خان درسال ۱۸۹۰ م استانبول را ترک کرد و دو سال پس از انحلال رسمی لژ شرقی، به سال ۱۸۹۹ م درگذشت. ۶۳

با وجود گزارش‌های نادرست، این گزارش‌ها نشان دهنده ادامه فعالیت‌ های ماسونی میرزا محسن‌‌خان و همکاری وی با لژ ترقی است و زمانی که در اوایل سال ۱۸۸۰ م این لژ موقتاً احیا شد،‌ علاوه بر اکثریت اعضای یهودی ـ یونانی، هسته کوچک ترکی ـ ایرانی نیز وجود داشت که از پنج یا شش نفر تشکیل شده بود و شامل میرزا محسن‌خان و شایددیگر اعضای سفارت ایران می‌شد. ۶۴ آن چه درباره میرزا محسن‌ پذیرفته می‌شود این واقعیت است که تعهد و وفاداری وی در انجام فعالیت‌های ماسونی در دوره‌های بعدی نیز ادامه داشت، چنان که بعد از بازگشت به تهران وی از جمله شخصیت‌های فراماسونی بود که درگیر، فعالیت‌های سیاسی شد. ۶۵

برخلاف برخی فرضیه‌ها لژهای فراماسونی بعد از جلوس سلطان عبدالحمید، به فعالیت‌ های خویش ادامه دادند و ما شاهد گزارش‌هایی مبنی بر ادامه عضویت دیپلمات‌های ایرانی در لژ‌های استانبول هستیم. در سال ۱۸۷۷ م میرزا فرج‌ الله و صادق‌آقا، منشیان سفارت ایران، به عضویت لژ ستاره بسفر آمدند. سه سال بعد نیز میرزا امان‌الله خان، نایب کنسول سفارت، به این دو پیوست. ۶۶ اما مشخص نیست که میرزا محسن‌خان مستقیماً در عضویت این دو دخیل بوده یا خیر؟

درباره میرزا محسن‌خان، حقیقت این است که وی در سال‌های پس از ریاست اسکالیری، در عضویت دیگر ایرانیان در لژ ترقی، مؤثر بوده است‌، از جمله این ایرانیان، ابوالحسن میرزا شیخ‌ الرئیس، شاه‌زاده قاجار بود که در پی نارضایتی‌اش از حکومت قاجار‌، در سال ۱۸۸۶ م برای تروج اندیشه اتحاد اسلام در سایه حمایت سلطان عبد‌الحمید به استانبول آمده بود. میرزا اسدالله خان ناظم‌الدوله در گزارشی به تهران با ذکر فساد و اقدامات خلاف شیخ‌ الرئیس از عضویت وی در لژهای فراماسونی توسط میرزا محسن‌خان به زشتی یاد می‌کند. ۶۷ با توجه به مخالفت‌های شدید با فعالیت‌های فراماسونی در طول حکومت سلطان عبدالحمید بعید نیست که شیخ‌ الرئیس در زمانی که از مزایای اتحاد مسلمانان در برابر تجاوزات اروپاییان سخن می‌راند به عضویت یک لژ فراماسونی درآمده باشد. سید‌جمال‌الدین افغانی (اسد‌آبادی) یکی دیگر از این افراد است که ذهن ما را به سوی خود معطوف می‌کند. به نظر می‌رسد فعالیت‌های فراماسونی وی به دوره اقامت او در مصر محدود می‌شود، اما در سال‌های ۱۸۹۲ ـ ۱۸۹۷ م که در استانبول اقامت داشت روابط قابل توجهی با شخصیت‌های ماسونی نداشت. ۶۸

در سال آخر اقامت محسن‌خان در استانبول ما شاهد ارتباط با لژ دیگری به نام لژ رستاخیز ایتالیا هستیم. ۶۹ این لژ، وابسته به لژ شرق اعظم ایتالیا۷۰ بود. تاریخ عضویت وی چندان روشن نیست. به واسطه خدمات ارزنده میرزا محسن‌خان، هیئت مذاکره کننده ایتالیا به ریاست گراچی۷۱ در ماه می سال ۱۸۸۸ سی و سه مرتبه با وی در سفارت ایران دیدار کردند.

گراچی خود، نماینده لژ شرق اعظم ایتالیا در امپراتوری عثمانی بود. ۷۲ مدتی بعد درگزارشی که درباره جلسه عضویت دو ایرانی توسط لژ ستاره بسفر منتشر شد از میرزا محسن‌خان با عنوان استاد قابل احترام لژ رستاخیز ایتالیا نام برده می‌شود.این گزارش احتمالاً نشان دهنده اوج فعالیت‌های فراماسونی میرزا محسن‌خان است. در این نشست، گاروتزی،۷۳ رئیس لژ ستاره بسفر با خودخواهی مرسوم، ایرانیان حاضر را مورد خطاب قرار می‌دهد و از آنان می‌‌خواهد تا برای تبلیغ آن چه او «اندیشه پیشرفت، روشنایی و انسان دوستی به عنوان اصل اساسی سازمان» می‌نامد، در سرزمین غرق در جهل و تاریکی خویش بکوشند و میرزا محسن‌خان نیز با احترام و با «جملات گرم و پرشور» سخنان وی را پاسخ می‌گوید. ۷۴

هیچ یک از جانشینان میرزا محسن‌خان در استانبول به دلیل فعالیت‌های فراماسونی شهرت چندانی نداشتند. بنابراین، آن چه باقی می‌ماند ارزیابی و تعیین اهمیت سه دهه‌ای است که بررسی شد. نکته اول این که باید در نظر داشت که در طول قرن نوزده میلادی تعدادی از سفیران ایرانی در پایتخت‌های اروپایی، فراماسون بودند. سه سفیر مورد بحث نیز از این امر، مستثنی نبودند. اینان معمولاً از طرف مقامات رسمی که آنان را به سفارت منصوب می‌کردند، حمایت می‌شدند. بی‌شک، سفیران ایرانی فعالیت‌های فراماسونی خویش را نشانه استحقاق دریافت حمایت از دولت‌های میزبان قلمداد می‌کردند. این در حالی بود که خود‍ِ این دولت‌ها حامی لژهای مرجع [مانند شرق اعظم در لندن و پاریس] بودند. فعالیت‌های فراماسونی نیز احتمالاً در زد و بندهای سودآور برای کسب امتیازات تجاری، مؤثر بود و خود دیپلمات‌ها نیز در این زد و بندها شرکت داشتند. در طول دوره تنظیمات، گرایش مشخص دولت‌مردان عثمانی به فراماسونی باعث شد تا ایرانیان که تحت تأثیر تحولات دوره تنظیمات، خواهان الگوپذیری ایرانیان داخل کشور از عثمانی بودند، به طرف لژهای فراماسونی جذب شوند.

وضعیت میرزا محسن‌خان تا حدودی متفاوت بود، زیرا اسکالیری، نزدیک‌ترین دوست ماسونی وی از نخبگان عثمانی نبود، با این حال، سؤال این است که علت جذب میرزا محسن‌ به تاجر کالاهای یونانی (اسکالیری) چه بود؟ مطمئناً وفاداری آرمانی به ایده‌های ماسونی و شاید پذیرش اوامر صادره از پاریس موجب نزدیکی ایرانیان به اسکالیری بود. این حدس نیز تعجب برانگیز نخواهد بود که فعالیت میرزا محسن‌خان در لژ ترقی به واسطه اطاعت امر فرامین مقامات عالی لژ شرق اعظم بوده باشد. مقامات عالی لژ خواهان تقویت و کمک اسکالیری برای جذب افراد سرشناس باب عالی بودند. و شاید علت تصمیم سریع میرزا محسن‌خان مبنی بر فعالیت در لژ ترقی (لژ بسیار فعال استانبول) این بود که وی تصور می‌کرد حضور در این لژ می‌تواند برتری‌های سیاسی و دیپلماتیک فراوانی برای وی به ارمغان آورد، همان‌گونه که بعدها شاه‌زاده مراد، فراماسون عضو لژ ترقی به مقام خلافت رسید.

بررسی دقیق و کامل آرشیوهای در دست‌رس فراماسونی در پاریس، استانبول و دیگر مناطق می‌تواند اسناد بسیار پرارزشی از آن چه ما قادر به ارائه بودیم، آشکار کند. اکنون ما می‌توانیم نتیجه تقریباً متعادلی به دست آوریم که فعالیت ماسونی ایرانیان،‌راهی فرا دیپلماتیک بود که از این طریق می‌توانستند حضور خویش را در استانبول نشان دهند.

با تشکر از گروه پژوهشگران جوان





تاريخ : جمعه 25 فروردين 1391برچسب:,
ارسال توسط گروه پژوهشگران جوان
آخرین مطالب